تکور (فلسفه)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تکوّر در فلسفه (به انگلیسی: Involution)[۱] عبارت است از منقبض شدن، در هم رفتن، و بازگشت. در این مورد گفته‌اند خورشید تکور می‌یابد یعنی نور آن جمع می‌شود و در هم می‌پیچید، و نیز در این مورد گفته‌اند: ادوار و اطوار عبارت از دنیاست و اکوار عبارت از آخرت است.

تکوّر را به معنی بازگشت به اصول و انحطاط، و عقب ماندن و فساد و انحلال و پوسیدن یا به معنی تغییرات رجوعی که از پیری برمی‌آید، یا به معنی بازماندن اعضای بدن از انجام وظیفه خود به نحو دائمی یا موقت، به کار می‌بریم؛ و نیز تکوّر به معنی تغییر یا مجموعه تغییرات ارتجاعی است که در مقابل تغییرات مترقی و پیشرو و تطور قرار دارد. تکوّر به این معنی بازگشت از اختلاف به تجانس و عمومیت یافتن و انتقال از جزئی به کلی و نمایاندن بعضی از عقول به بعضی دیگر است. در پدیدارهای مادی تکوّر به معنی تساوی نیرو و افزایش تناظر و تماثل است. تکوّر (بر زمین افتادن)، در مقابل تطور (فرگشت‌گرایی) (به انگلیسی: Evolutionnism)[۲] قرار دارد.[۳]

منابع[ویرایش]

  1. تکور. [ت َ ک َوْ وُ] (ع مص) دامن برچیدن. (آنندراج). دامن برچیدن مرد. (از اقرب الموارد). برگشت یک اندام به اندازه اولیهٔ قبل از بزرگ شدن؛ برگشت رحم به اندازه اولیهٔ قبل از بزرگ شدن؛ در هم کشیده شدن، بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۷۵. ص: ۲۵۲.
  2. تطور. (تَ طَ وُّ) [ع .] (مص ل) گونه گونه شدن، حال به حال شدن. فرهنگ فارسی معین، مدخل. طور: کرانه؛ تطور:تکامل انسان کامل فرهنگ لاروس (عربی-فارسی) جلد اول، تألیف دکتر خلیل جُرّ، ترجمهٔ دکتر سید حمید طبیبیان – تهران: امیرکبیر ۱۳۸۷- مدخل
  3. جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره‌بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶ ص ۲۳۵