جانوران در اسطوره‌شناسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جانوران در اسطوره‌‌شناسی یا جانوران اسطوره‌ای به بررسی جانورانی می‌پردازد که وارد دنیای باور ها و اساطیر هر کشور شده اند.

انواع[ویرایش]

این جانوران سه نوعند یا به شکل پرنده یا چهارپایان یا مخلوطی از چند حیوان. مانند شیر بالدار در ایران و میان رودان - که نمادهای قدرت یعنی عقاب- شیر - سر انسان - بازوی اسب - شاخ گاونر و … در آن وجود دارد.

  • سیمرغ

سیمرغ، پرنده‌ای اساطیری است که در فولکورهای یونان، چین، ایران، و مصر دیده شده‌است. ققنوس، غالب اوقات به عنوان پرنده‌ای زیبا، قرمز و طلای آتشین نشان داده می‌شود. در پایان یک چرخه زندگی، ققنوس در شعله‌های آتش خود می‌سوزد و بار دیگر از آتش سر بر می‌آورد. به همین دلیل، اغلب اوقات به عنوان نمادی از تولد دوباره به تصویر کشیده می‌شود.

اژدها

  • اژدها

ریشه در اسطوره‌شناسی چینی و یونانی و همچنین فولکلور اروپایی دارد. موجودی است که اهمیت نمادین متفاوتی دارد؛ در افسانه‌های مختلف و به شکل‌های مختلفی آمده‌است. از دیو بالداری که آتش از دهانش خارج می‌شود تا استاد فاضل و عاقلی که همه عناصر را در اختیار دارد.

  • تک شاخ

تک شاخ مدرن، اسب نری بسیار زیبا و مطیع است که یک تک شاخ بر پیشانی اش قرار دارد. با این وجود، تک شاخ اصلی، یک اسب نجیب رام نشدنی بود که ریشی بز مانند، دمی چون شیر، و سمی شکافته داشت.

با دندان‌های نیش دار بسیار ترسناک، چابکی و استقامت بسیار فوق‌العاده،

  • گرگینه (شخصی که تبدیل به گرگ شده‌است)

مخلوقی که مرد است، اما می‌تواند به گرگی بزرگ و با اراده تبدیل شود؛ البته زمانی که ماه کامل باشد. افسانه شهری گرگینه،

پیگاسوس (اسب بالدار)، اسب سفید بالداری است که از اسطوره یونانی سر برآورده است. گفته می‌شود که او فرزند خدای دریا، و گورگون (یکی از سه زنی که موهای سرشان مار بوده و هر کس بدانها نگاه می‌کرد سنگ می‌شد) میدوسا است. او از خونی متولد شد که هنگام کشته شدنش توسط خدای دریا، از گردن میدوسا فوران کرده بود.

  • آرگوس:

آرگوس، علت این نام‌گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات ۴ چشم و در بسیاری از داستان‌ها و نقاشی‌ها دارای ۱۰۰ چشم بوده‌است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده‌آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستان‌ها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته می‌شود.

  • کایمرا:

کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا است ویکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به‌شمار می‌رود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی* با سر مار از سوی دیگر بوده‌است. بدن او هم نیمی *شیر و نیمی *بز بوده و از دهانش آتش می*ریخته‌است. این هیولا، با از بین بردن گله*های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا بود و به دست مردی به نام بلروفون از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد.

  • سگ جهنمی (سه سر)

اکیدنا: هیولای مؤنثی که نیمی* پری و نیمی* مار بود و در غاری زندگی می*کرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک می*کرد و هر موجودی که از آن حوالی می*گذشت را می‌خورد. این موجود فانی اما دارای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.

  • هکتاتون کایرس: هکتاتون کایرس به معنی «صد دست» است. این موجودات با ۵۰ سر و ۱۰۰ دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آن‌ها را به رحم مادرشان بازگرداند. آن‌ها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس (برادرشان) باز هم آن‌ها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آن‌ها می*توانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.

غولها: غولها، موجودات عظیم‌الجثه‌ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آن‌ها به زئوس و خدایان المپ‌نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای کوهی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند. خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آن‌ها را در زیر آتشفشانها دفن کنند. داستان روایت شده به اساطیر یونان مربوط بود ما غولها را در اساطیر ایران و اسکاندیناویا و... داریم. به طور مثال در بیشتر اساطیر ایران که سر منشا گرفته شده از ادیان زرتشت و مانوی و ادیان قبل از ان است غولها نمادی از شر و ناپاکی بوده اند.

گورگون*ها: در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مؤنث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندان‌هایی تیز و چهره‌ای چنان زشت بوده‌اند که هر کس به آن‌ها نگاه می*کرد به سنگ تبدیل می*شد. آن‌ها سه تن بودند که دوتا از آن‌ها جاودان بودند و سومی* که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده می*کردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرت‌های شیطانی محافظت کنند.

  • مدوزا:

مدوزا در ابتدا دوشیزه‌ای بسیار زیبا بوده‌است، اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا می*کند، موجب خشم این الهه می*شود و آتنا، او را به شکل کریه*ترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون درمی*آورد. از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده‌است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسیوس کشته می*شود. پرسیوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق می*شود با هوشمندی سر او را از بدن جدا کند.

تایفویوس: تایفویوس، اژدهایی با نفس آتشین، صد سر و خستگی ناپذیر بوده‌است. گایا، در اوج ناامیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند. او تا حد زیادی موفق می*شود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند می*کشد. هرمس به نجات زئوس می*آید و زئوس هم با استفاده از تیرهای صاعقه، تایفویوس را از بین می*برد. گفته می*شود که تایفویوس زیر کوه اتنا در سیسیل دفن شده‌است.

سربروس: سربروس هم یکی دیگر از فرزندان تایفویوس و اکیدنا است و سگی سه سر، با ماری به جای دم است. این هیولا نگهبان جهان مردگان بوده‌است. او به مردگان اجازه ورود می*داده و مانع خروج آن‌ها از جهان زیر زمینی می*شده‌است. تنها چند تن از افراد زنده موفق شدند به طریقی از این سد بگذرند و به دنیای مردگان رفته و بازگردند. یکی از این افراد اورفئوس بود که توانست با خواندن آواز او را خواب کند و به نجات همسرش ذ برود. هرکول نیز، در آخرین مأموریت خود موفق شد سربروس را از جایگاه خود خارج کند و به شاه یوریستئوس پیشکش کند.

سیرن*ها: سیرنها خواهرانی بودند که در بخش‌های پرصخره دریا می*زیستند. آن‌ها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره*های مرگ‌آور م*کشیدند. گفته می*شود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس خدای طوفان بوده‌اند.

  • Pegasus یا اسب بالدار

پگاسوس: پگاسوس اسبی بالدار و فرزند رابطه مدوزا و پوزئیدون است. او زمانی که سر مدوزا توسط پرسیوس از تن جدا شد، به دنیا آمد و توسط بلروفون اهلی شد. پگاسوس در طی ماجراهای این قهرمان، مرکب او بود و به او در از بین بردن کایمرا کمک کرد. اما زمانی که بلروفون می*خواست به کمک او به المپ برسد، توسط زئوس از اسب سرنگون شد و پگاسوس به تنهایی به المپ رسید و در آنجا ماندگار شد.

کریسائور: کریسائور، دومین فرزند مدوزا و پوزئیدون است. دربارهٔ این موجود اطلاع زیادی در دست نیست، تنها می*دانیم که او به احتمال زیاد یک غول بوده و جنگجویی قدرتمند به‌شمار می*آمده‌است و نام وی شمشیر طلایی معنا می*دهد.

  • قنطورس (حیوان افسانه‌ای با بالاتنه انسان و پایین‌تنه اسب)

مینوتور (حیوانی که نیمی* از بدنش گاو و نیم دیگرش انسان است) مینوتور، جانوری است که بدنش یک مرد و سرش گاو نر می*باشد. مطابق با افسانه‌ها، گفته می*شود که این موجود هیولایی وحشی است که در هزارتوی Cretan Labyrinth، زندانی شده‌است. جایی که توسط تیسوس کشته شد.

  • پری دریایی

پری دریایی، موجودی دریایی است که بخشی از آن زن و بخشی ماهی است. ریشه آن را می*توان در فولکورهای بریتانیا یافت. پری‌های دریایی، برخلاف آنچه که در اکثر کارتون‌ها تجسم می*شوند، پیشگویی‌کننده مصیبت و فاجعه هستند. این‌طور فرض شده‌است که دیدن حیوانات دریایی چون نهنگ کوچک دریایی، مسئول ایجاد چنین افسانه‌هایی باشد.

منابع[ویرایش]