کاربر:Wikilastab
کنترل ذهن انسان
شستشوی مغزی ، کنترل ذهن
شستشوی مغزی (به انگلیسی: brainwashing, coercive persuasion, thought control, or thought reform) عبارتی است عام برای اشاره به استفاده از روشهای مختلف به ویژه روانشناسانه برای تغییر باورها و افکار. شستوشوی مغزی ممکن است با عبارات دیگری مانند کنترل افکار، کنترل عقاید، مغزشویی و ... نیز شناخته شود.
(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی DSM-IV-TR) این اختلال تجزیهای را به این شکل توصیف میکند: "حالتهای تجزیهای که در افرادی رخ میدهد که در معرض دورههای طولانی مدت و شدید متقاعد سازی اجباری قرار داشتهاند (مثل شستشوی مغزی، بازسازی فکر، یا تلقین در هنگام اسارت).
شستشوی مغزی عمدتاً در جریان بازسازی سیاسی انجام میشود، چنان که در انقلاب فرهنگی چین، اسرای جنگی، شکنجه مخالفین سیاسی، گروگانگیری تروریستها، و نمونه آشنا تر آن در فرهنگ غرب، تلقینات فرقههای مذهبی تمامیت خواه، به تفصیل میتوان شستشوی مغزی را مشاهده کرد. شستشوی مغزی به این معناست که تحت شرایط فشار و ارعاب کافی، فرد را وادار به تبعیت از خواستههای افراد صاحب قدرت کرد و تغییرات عمدهای در شخصیت، باورها، و رفتارهای او به وجود آورد. افرادی که در معرض چنین شرایطی قرار میگیرند ممکن است آسیبهای قابل توجهی ببینند، مثل از دست دادن سلامتی یا حتی زندگی، و نوعاً به شکلهای مختلفی از علایم تجزیهای و پس از سانحه دچار میشوند.
اولین مرحله این فرایند زورگویانه(coercive process) به ایجاد مصنوعی یک بحران هویت تشبیه شدهاست که با پیدایش یک هویت کاذب و جدید همراه است و خصوصیات یک حالت تجزیهای را دارد. تحت شرایط وابستگی مفرط و بدخیم، آسیبپذیری توان فرسا، و به خطر افتادن زندگی، فرد دچار حالتی میشود که مشخصات آن عبارتند از آرمانی سازی مفرط افراد گروگان گیر، و سپس همانند سازی با پرخاشگر و برونی کردن (externalization) فرامن (سوپر ایگو)، تطابق توأم با واپس روی، که اصطلاحاً کودک ماندگی ناشی از آسیب(traumatic infantilism) خوانده میشود، فلج اراده، و یک حالت خشک شدن از ترس(frozen fright). فنون اجبار و شکنجهای که نوعاً برای القای چنین حالتی در فرد قربانی به کار میروند، مفصلاً تشریح شدهاند و عبارتند از منزوی کردن فرد، تحقیر و توهین، نظارت و کنترل بر تمام ارتباطات و عملکردهای اساسی روزمره، القای ترس و سردرگمی، فشار بر همتایان، اتخاذ اقدامات معمول به صورت تکراری و یکنواخت، غیرقابل پیشبینی کردن منابع محیطی، طرد و انکار روابط و ارزشهای گذشته، و انواع و اقسام محرومیتها. هرچند میتوان سوء رفتار جسمی و جنسی، شکنجه، و افراط در محرومیت حسی و بیتوجهی فیزیکی را نیز بخشی از این فرایند دانست، ولی وجود این عوامل برای تعریف یک فرایند زورگویانه الزامی نیست. در نتیجه، قربانیان این فرایندها که بهطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفتهاند، علایم پس از سانحه و تجزیهای وسیعی را از خود نشان دادهاند، از جمله: تغییرات بنیادی در هویت، ارزشها، و باورها؛ افول انعطافپذیری شناختی توأم با واپس روی به سمت ادراکهای ساده انگارانهای نظیر خیر و شر یا غالب و مغلوب؛ کرختی تجربه و کندی عاطفی؛ حالتهای شبه خلسه و کاهش پاسخ دهی محیطی؛ و در برخی موارد، علایم تجزیهای شدیدتری نظیر فراموشی، مسخ شخصیت، و تغییرات هویت.
درمان قربانیان زورگویی از تنوع چشمگیری برخوردار است، و به پیشینه خاص آنها، شرایطی که درگیر آن بودهاند، و فضای درخواست کمک بستگی دارد. با اینکه هیچ مطالعه سازمان یافتهای در این زمینه انجام نشدهاست، ولی روشهای اساسی عبارتند از تعیین و تأیید تجارب آسیب زا و فنون اعمال زور، بازسازی شناختی نسبت به رویدادهای اتفاق افتاده، جستجوی صدمات و آسیبهای روانی قبلی (در صورت امکان)، و فنون عمومی که در حالتهای پس از سانحه و حالتهای تجزیهای به کار میروند. به علاوه مداخلات خانوادگی و خانواده درمانی نیز ممکن است لازم باشند (حداقل در موارد مربوط به تلقینات مذهبی)، چون در چنین مواردی معمولاً ارعاب و آشفتگی شدیدی در خانواده رخ میدهد.
کنترل ذهن
کنترل ذهن به استفاده از مجموعه ای از روشها و ابزارها با هدف خواندن فکر و کنترل و تسلط بر ذهن اطلاق میشود. کنترل ذهن همچنین به عنوان دستکاری و بازسازی فکر، شستشوی مغزی، کنترل محرکهای الکتریکی افکار، برنامه جراحی روان پزشکی برای کنترل افکار، کنترل ذهنی، کنترل فیزیکی افکار، متقاعد سازی و ترغیب اجباری، استفاده بدخواهانه و تسلط بر پویایی گروه(group dynamics) و بسیاری دیگر تعاریف شناخته شدهاست. واقعیت این است که اسامی فراوانی که وجود دارد نشان از عدم توافق بر سر تعریف ان میدهد و باعث سردرگمی و تحریف آن میشود که این موضوع به نفع کسانی است که از این روش سود میبرند.
تاریخچه کنترل ذهن
دادگاه نورنبرگ که پس از جنگ جهانی دوم برای محاکمه جنایتکاران جنگی تشکیل شد پرده از آزمایشهایی برداشت که توسط پزشکان کنترل فکر و رفتار بر روی یهودیان و اسرای جنگی انجام شده بود و سرانجام ۲۳ تن از این پزشکان محکوم و دستور منع چنین آزمایشهایی بر روی انسان صادر شد. در سال ۱۹۸۵ دکتر خوزه دلگادو رئیس دانشکده مغز و اعصاب دانشگاه ییل Yale University آمریکا در مصاحبه با شبکه خبری سی. ان. ان هنگام کنترل یک گاو نر که به وسیله کاشت الکترود در مغز و امواج رادیویی انجام میشد گفت: «ما به یک برنامه جراحی روان پزشکی برای کنترل سیاسی جامعه خود نیازمندیم. مقصود از این برنامه کنترل فیزیکی افکار است، به طوری که اگر کسی از خط مشی داده شده منحرف شد بتوان توسط برنامه یاد شده او را بازگرداند. هر شخصی ممکن است فکر کند مهمترین واقعیت، وجود خود اوست اما این تنها دید گاه شخصی است و چنین نگرشی بعد تاریخی ندارد، به عبارت دیگر انسانها حق ندارند افکار خود را پرورش دهند. ماباید محرکهای الکتریک فکری افکار را کنترل کنیم. روزی خواهد امد که ژنرالها و ارتش بوسیله محرکهای الکتریک کنترل خواهند شد.»
تفاوت شستشوی مغزی با کنترل ذهن
استیون حسن تمایز جالبی بین شستشوی مغزی و کنترل ذهن قائل میشود. در شستشوی مغزی فرد از اتفاقاتی که در حال رخ دادن است آگاهی دارد اما در کنترل ذهن افراد تحت عنوان دوست، همکار، خانواده و غیره بکار گرفته میشوند و شخص از اتفاقات بی خبر است.
روشهای کنترل ذهن
کنترل ذهن توسط حکومت هااز طریق سرویسهای اطلاعاتی، پلیس و نهادهای وابسته به حکومت با هدف همسو سازی افراد با سیاستها و خط مشیهای خود بدون اینکه فرد هدف متوجه شود و از طریق بکاری سایر افراد جامعه تحت عنوان دوست، همکار، خانواده و غیره صورت میگیرد. برای درخدمت گرفتن افراد، فرد هدف به عنوان یک فرد با رفتار ناهنجار که نیاز به اصلاح دارد معرفی میشود و بدین ترتیب سایر افراد متقاعد به همکاری میشوند. روش دیگر متقاعد کردن افراد به همکاری ایجاد اختلاف و دشمن سازی برای فرد قربانی از طریق شنود همه جانبه و شناسایی مؤلفههای رفتاری فرد قربانی و روابط فرد با سایرین در گروه و سوء استفاده ار آنها انجام میشود.
عملیات روانی
عملیات روانشناختی ( عملیات روانی ) عملیات برنامهریزی شده برای انتقال اطلاعات و شاخصهای انتخاب شده به مخاطبان برای تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزهها و استدلالهای عینی و در نهایت رفتار دولتها، سازمانها، گروهها و افراد است .عملیات روانی با کنترل احساسات فرد قربانی و سوء استفاده از جهل قربانی صورت میگیرد. در این روش فرد قربانی از طریق روشهای علمی کشف و پیشگیری از جرم و روانشاسی جرم که بر پایه ترس و مقایسه استوار است باز خوردهایی از رفتارش به صورت کلامی ، تصویری و یا اشکال دیگری از طریق افراد، رسانهها، سارمانها و افراد در گیر دریافت ی کند. به عنوان مثال اگر فرد هدف به جایی رفته که نمیباید میرفته نمادهایی از آنجا به فرد نشان داده میشود یا چیزهای در مورد آن میشنود یا از طریق رسانه مثلاً تلویزیون یا اینترنت، روزنامه و غیره پیامهایی را دریافت میکند که باعث شوکه شدن فرد و ایجاد ترس و استرس در فرد میشود. شاید شایعاتی را در مورد یک برنامه تلویزیونی شنیده باشید که به نهاد خاصی وابسته است در واقع این برنامهها به صورت ناخواسته پیامهایی را برای افراد هدف ارسال میکنند و وابستگی در میان نیست و این برداشت افراد هدف از ماجرا بودهاست. در واقع واکنش فرد از دریافت بازخوردها مورد سنجش قرار میگیرد. واکنشهای عادی دلالت بر بی گناهی فرد هدف و واکنشهای غیر عادی نشان از گناهکار بودن فرد دارد. در روشهای علمی پلیسی رفتار و واکنش فرد در دو شرایط یکی در شرایط عادی و دیگری در شرایط با عامل باز دارنده و ایجاد ترس مقایسه میشود. بدین معنی که اگر شخص رفتاری را در حالت عادی انجام میدهد باید همان رفتار را در شرایط ترس نیز انجام دهد تا بی گناه شناخته شود. مثلاً فردی به جایی رفتوآمد دارد و فرض میکنیم این فرد از پدر خود ترس دارد اگر با حضور پدر در آن محل از رفتوآمد به آنجا خودداری کرد ظن انجام خلاف در آن محل توسط فرد تقویت میشود اما دلیل قطعی به حساب نمیآید. در عملیات روانی تمامی اعمال رفتارهای فرد تحت نظر قرار میگیرد و بازخوردهایی به فرد داده میشود و واکنش فرد سنجیده میشود و این چرخه ادامه می یابد.
آماده سازی فرد قربانی برای عملیات روانی
1 قطع ارتباط قربانی از محیط و منزوی ساختن وی به طوری که نتواند هیچ پیام و بازخوردی خارج از برنامه دریافت کند. اگرچه در این شرایط قربانی در جامعه حضور دارد اما ارتباط وی تحت کنترل است و هماهنگیهای لازم در محیط کار، خانواده و غیره در پوشش اهداف خیرخواهانه برای جلب همکاری انجام میشود.
2 ازبین بردن اعتماد به نفس قربانی و شکستن شخصیت قربانی که برای انجام این کار نیاز به ابزارهای شنود و پایش میباشد.
برای از بین بردن اعتماد به نفس قربانی اقداماتی صورت میگیرد تا قربانی در کسب و کار، تحصیل، ازدواج و زندگی روزمره دچار شکست و سرخوردگی شود و خود را فردی ضعیف و ناتوان دریابد. همچنین تلقینهای نیز به صورت پیام از محیط و یا رسانه درافت میکند. برای انجام این کار برنامههایی توسط سرویسهای اطلاعاتی پیادهسازی میشود و فرد نا آگاهانه شکستهای خود را ناشی از ناتوانی خود میبیند. از بین رفتن اعتماد به نفس قربانی زمینه را برای پذیرش پیام فراهم میکند.
3 ایجاد ذهنیت داشتن قدرت ماورایی پیام دهنده و ایجاد این تصور که پیام دهنده قدرت بی پایانی دارد و قربانی خود را در مقابل آنها همچون مورچه در برابر فیل میبیند . این ذهنیت سبب میشود تا قربانی پیامهای دریافتی را به راحتی قبول کند و از استدلال و تحقیق در مورد آنها پرهیز کند. برای رسیدن به این هدف توسط ابزارهای جاسوسی زندگی خصوصی فرد تحت نظر قرار میگیرد و به فرد قربانی بازخوردهایی از زندگی اش از طریق محیط، رسانه یا افراد داده میشود به طوریکه فرد قربانی تصور میکند پیام دهنده دارای قدرت ماورایی است. یکی از ابرازهای جاسوسی که برای پردازش امواج مغزی استفاده میشود و از طریق حفره بینی در زیر پیاز بویایی کاشته میشود میکروچیپ ایمپلنت است. مثلاً در حالیکه فرد در حال خواندن روزنامه است یا به رادیو گوش میدهد یا به تلویزیون گوش میدهد به مطلبی بر می خورد که به زندگی خصوصی وی اشاره میکند.
فلوچارت کنترل با مواد شیمیایی (عکس سیو شده در 6 سپتامبر)
مراحل زیر در فرایند عملیات روانی طی می شود
1 مأموریت به روشنی تعریف میشود برای مطابقت با اهداف اصلی
2 برآورد عملیات روانی از وضعیت
3 آماده کردن طرح
4 انتخاب رسانه
5 توسعه محصول
6 پیش آزمون - تأثیر احتمالی عملیات روانی را بر مخاطبان هدف تعیین میکند.
7 تولید و انتشار مواد و روشهای عملیات روانی
8 پیاده سازی
9 پس آزمون - ارزیابی پاسخ مخاطب است.
10 بازخورد
شرطی سازی
از دیگر روشهای کنترل ذهن و رفتار شرطی سازی است . شرطی سازی یک روش تربیت مبتنی بر تشویق و تنبیه است. در این روش هرگاه قربانی رفتار خاصی را انجام دهد مورد تنبیه قرار میگیرد تا خاطره بدی نسبت به آن رفتار در ذهنش شکل بگیرد و از ان اجتناب کند. معمولاً روشهایی که توسط سرویسهای اطلاعاتی و پلیس استفاده شده عبارتند از استفاده از مواد شیمیایی برای ایجاد درد یا بد حال کردن، استفاده از سلاحهای ماکروویو، لیزرهای ماکروویو و گاما، شپش، ادرار، ایجاد بوی بد و متعفن و عوامل بیماری زا
آزار و اذیت الکترونیک
ابزارهای الکترونیک مولد امواج الکترومغناطیس و گاما از جمله ابزارهایی هستند که برای شرطی سازی و ممانعت از رفتار خاصی استفاده میشوند. این ابزارها با ایجاد احساس گرما و داغی در بدن فرد قربانی و سوختگیهای سطحی باعث بدحال شدن قربانی و ممانعت از کلیه فعالیتهای وی میشود.
داروها و مواد شیمیایی
از داروها و مواد شیمیایی نیز برای شرطی سازی استفاده میشود. برخی از این داروها برای کاهش میل جنسی و برخی برای تولید درد استفاده میشود.
تجهیزات الکترونیک
تجهیزات الکترونیک مورد استفاده در کنترل ذهن اغلب برای شنود، نظارت تصویری، ردیابی و پردازش امواج مغزی استفاده میشود. ابزارهای شنود این قابلیت را دارند که در وسایل نقلیه، کیف و یا کفش، دندان، داخل گوش جاسازی شوند. میکروچیپ ایمپلنتها نیز برای پردازش امواج مغزی استفاده میشوند. برای نظارت تصویری از دوربینهای مخفی یا دروبینهای ماکروویو استفاده میشود. همچنین دستگاهای موبایل این قابلیت را دارند که با تجزیه تحلیل امواج بین دکلها برای ردیابی، شنود و موقعیت یابی استفاده شوند. کنترل اینترنت و تلفن نیز برای شنود و نظارت استفاده میشود.
قربانیان کنترل ذهن
آلن تورینگ(با دارو)
جستارهای وابسته
پروژه امکیاولترا
منابع
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Brainwashing». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۸۹/۵/۲۹.
کاپلان، هارولد، و سادوک، بنیامین. چکیده روانپزشکی بالینی. ترجمهٔ فرزین رضاعی. تهران: انشارات ارجمند. جلد دوم، صفحه 270.
«نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۳ سپتامبر ۲۰۱۸.
«نسخه آرشیو شده» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۰ اوت ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸.
«نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸.
https://en.wikipedia.org/wiki/Psychological_Operations_(United_States)