نبرد کرنال

مختصات: ۲۹°۴۳′۳۶٫۵″ شمالی ۷۷°۰۴′۰۰٫۷″ شرقی / ۲۹٫۷۲۶۸۰۶°شمالی ۷۷٫۰۶۶۸۶۱°شرقی / 29.726806; 77.066861
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نبرد کرنال
بخشی از لشکرکشی نادرشاه به هند

نگاره نادرشاه در زمان فتح دهلی، پس از پیروزی او در نبرد کرنال.
تاریخ۵ اسفند ۱۱۱۷ ه‍.ش (۲۴ فوریه ۱۷۳۹ م)
موقعیت۲۹°۴۳′۳۶٫۵″ شمالی ۷۷°۰۴′۰۰٫۷″ شرقی / ۲۹٫۷۲۶۸۰۶°شمالی ۷۷٫۰۶۶۸۶۱°شرقی / 29.726806; 77.066861
نتایج پیروزی ایرانی‌ها[۱]
تغییرات
قلمرو
دهلی پایتخت گورکانی تصرف شد. تمام قلمروهای گورکانی در شمال رود سند به امپراتوری ایران ضمیمه شد.
طرف‌های درگیر

ایران افشاری

پادشاهی کاختی

امپراتوری گورکانی

حیدرآباد

پادشاهی اوده
فرماندهان و رهبران

نادرشاه

فرماندهان ایرانی

محمدشاه
(امپراتوری گورکانی)

فرماندهان گورکانی
قوا

۵۵٬۰۰۰ نفر، با یک اردوگاه جنگی ۱۶۰٬۰۰۰ نفره (سواره و مسلح)[۵][۶][۷][۸]

۷۵٬۰۰۰ نفر (حدس‌زده می‌شود)[۹][۱۰][۱۱][۱۲] تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر (شامل خدمه و افراد غیرمسلح هم می‌شود)[۸][۱۳][۱۴][۱۵]

تلفات و خسارات
۱٬۱۰۰ تا ۲٬۵۰۰ نفر کشته، ۵٬۰۰۰ نفر ناپدیدشده[۱۶][۱۷][۱۸] از ۸٬۰۰۰–۱۰٬۰۰۰ نفر تا[۱۹][۲۰] ۲۰٬۰۰۰–۳۰٬۰۰۰ نفر[۱۳]

نبرد کرنال (۵ اسفند ۱۱۱۷ ه‍. ش، برابر با ۱۵ ذی‌القعده ۱۱۵۱ ه‍. ش، ۲۴ فوریه ۱۷۳۹ م.) پیروزی قاطع نادرشاه، بنیانگذار سلسله افشاریان ایران، در جریان حمله او به هند بود. نیروهای نادر ظرف سه ساعت ارتش محمدشاه گورکانی را شکست دادند [۲۱] و راه را برای غارت دهلی توسط ایرانیان هموار کردند. این نبرد یک شاهکار تاکتیکی و بالاترین دستاورد نظامی نادرشاه در تمامی عملیات نظامی وی می باشد. نبرد در نزدیکی کارنال در هاریانا، ۱۱۰ کیلومتری شمال دهلی، هند روی داد.[۲۲]

این نبرد نقطه اوج حمله نادرشاه به امپراتوری گورکانیان هند بود. نادر پس از فتح شرق افغانستان و تهاجم از طریق کابل و پیشاور، نیروهای خود را به سمت جنوب به سمت پایتخت گورکانیان هند هدایت کرد. در دهلی، محمدشاه گورکانی نیروهای بسیار بزرگی را جمع آوری کرد و با آنها به سمت شمال پیش از زمین گیر شدن ارتش خود در کارنال حرکت کرد . نادر به نبرد روی آورده و پیروزی قاطعی به‌دست آورد. در مذاکرات پس از شکست فاجعه بار، ممحمدشاه گورکانی پذیرفت که غرامت بزرگی در ازای حفظ امپراتوری خود بر سرزمین هایش بپردازد. با این حال نادر محمدشاه گورکانی را مجبور به تسلیم کامل کرد و او را به پایتخت خود دهلی، جایی که خزانه غارت شد، برد. قیام شهروندان دهلی علیه سربازان نادر به قتل عام خونینی ختم شد که در آن کل شهر غارت شد. غارت عظیم به دست آمده در دهلی باعث شد که نادر فرمانی صادر کند که کل مالیات ایرانیان برای مدت سه سال بخشوده شود. سپس ارتش ایران به سرعت خارج شده و ۳۰۰۰۰ کشته از دشمن بر جای گذاشت. محمد شاه نیز مجبور شد تمام سرزمین های خود در غرب سند را که توسط نادرشاه ضمیمه شده بود، واگذار کند.

در نتیجه شکست قاطع امپراتوری گورکانیان هند در کارنال، سلسله گورکانیان هند که در حال انحطاط بود به حدی تضعیف شد که انقراض آن را تسریع کرد. این امکان نیز وجود دارد که بدون تأثیرات مخرب حمله نادر به هند، تسلط استعماری انگلیس بر شبه قاره هند به شکل دیگری صورت گرفته و یا شاید اصلاً صورت نمی گرفت.[۲۳]

دلایل وقوع جنگ[ویرایش]

پس از شکست اشرف افغان در نبردهای دامغان و مورچه‌خورت و نبرد خشت و دالکی در حومه کازرون، به سمت کرمان فرار کرده و از آن‌جا عازم هرات و قندهار، گردید نادرشاه به تعقیب افغان‌ها پرداخت و پس از درگیری در قندهار، آن‌ها را شکست داده و شهر را به تصرف خویش درآورد. بقایای افغان‌های شکست خورده به سمت دهلی گریخته و به دربار محمدشاه گورکانی پناهنده گردیدند. پس از فتح افغانستان، نادر که به دنبال بهانه ای برای حمله به امپراتوری گورکانی بود، با اعزام فرستادگانی به دربار محمدشاه گورکانی خواستار استرداد فرماندهان و یاغیان افغان به دربار ایران گردید. نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران افغان که شمار آنها تا ۸۰۰ نفر برآورده شده‌است را به ایران تحویل دهد.

اما پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام درخواست بازگرداندن پناهندگان افغان به ایران، محمدشاه با مشورت امیران و وزیرانش رأی به عدم تحویل پناهندگان داد و با فرستادهٔ نادر به تندی برخورد نموده و سرانجام او را به قتل رسانید و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی نادر به هندوستان فراهم شد. مشاوران او هرگز تصور نمی‌کردند که سربازان سپاه ایران بتوانند افغانستان را به صورت کامل فتح کرده و قصد حمله به دهلی کنند و از طرفی با وجود لشکریان پرشمار هندی و ذخایر مالی فراوان اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به هند نخواهد بود. اما با وجود همه این گمانه زنی‌ها، نادر با حدود ۱۰۰ هزار سرباز ورزیده به هند حمله‌ور شد و پس از چند نبرد خونین دهلی را اشغال کرد.

لازم به ذکر است که نادر با آصف جاه، یکی از وزرای کلیدی گورکانی که در آن زمان در مظان اتهام به خیانت قرار داشت، در ارتباط بود و این احتمال وجود دارد که یورش نادر به امپراتوری گورکانی به تحریک آصف جاه صورت گرفته باشد.

اینکه آیا امپراتوری گورکانی می توانست از راه دیپلماتیک این ماجرا را حل کند همچنان موضوع بحث است. توانایی حکومت گورکانی برای یافتن و زندانی کردن فراریان افغان در مناطق مرزی، و همینطور تعداد واقعی فراریان نیز نامشخص است. این احتمال وجود دارد که تعداد آنها بسیار اندک بوده باشد.  قصد نادرشاه برای حمله به هند گورکانی، صرف نظر از اینکه مقامات گورکانی به درخواست او برای جستجو و تحویل فراریان رضایت داده بودند یا خیر، ادامه می یافت.  به احتمال زیاد نادرشاه تقاضای فراریان را که به طور کامل برآورده شد دستاویزی برای حمله و غارت قرار داده است.[۲۴]

ورود نادر به امپراتوری گورکانی[ویرایش]

هنگامی که نادر به سمت سرزمین های گورکانی حرکت کرد، تابع گرجی او و پادشاه آینده گرجستان شرقی، ایراکلی دوم، که رهبری گروهی از گرجی ها در سپاه ایران را بر عهده داشت، او را همراهی می کرد.[۲۵][۲۶]  با شنیدن نزدیک شدن نادرشاه از قندهار، والی پیشاور و کابل لشکری ​​متشکل از 20000 نفر را که اکثراً از مزدوران افغان از قبایل شرق افغانستان بودند، برای مقابله با پیشروی ایرانیان گسیل داشت. موقعیتی که برای مقاومت در برابر ارتش ایران انتخاب شده بود، بسیار مناسب بود، زیرا از طریق تنگه خیبر، تنها ستون کوچکی از افراد می توانستند پیشروی داشته باشند و هرگونه استقرار در گروه های جنگی غیرممکن بود.  نادر که بی نتیجه بودن مبارزه رودررو را دریافت، بنا به پیشنهاد یک راهنمای محلی مسیری جایگزین را از طریق گذرگاه چچوبی، که گذرگاهی دشوار و در عین حال قابل عبور به موازات مسیر تنگه خیبر بود، در پیش گرفت.

سپاه ایران که ۲۵ آبان ۱۱۱۷ از نزدیک جلال آباد شروع به پیشروی کرده بود، به باریکاب (33 کیلومتری گردنه خیبر) رسید. در آنجا نادر سپاه خود را تقسیم کرد: مرتضی میرزا با اکثر نیروهایی که در اختیار داشت در آنجا باقی ماند، 12000 نفر به فرماندهی نصرالله قلی روانه تنگه خیبر شدند، و 10000 سواره نظام سبک نیز به فرماندهی خود نادر شروع به حرکت کردند.  نادر با شروع یک راهپیمایی حماسی کناره‌ای به طول بیش از 80 کیلومتر از برخی از غیرقابل کشتیرانی‌ترین زمین‌های آسیا به علی مسجد رسید و از آنجا 10000 نفر مسیر راهپیمایی خود را به سمت شمال و انتهای شرقی گردنه خیبر منحنی کردند.در 26 نوامبر از نزدیک جلال آباد، سپاه ایران به باریکاب (33 کیلومتری گردنه خیبر) رسید و نادر ارتش خود را تقسیم کرد و مرتضی میرزا را با اکثر نیروهایی که در اختیار داشت پشت سر گذاشت و 12000 نفر را روانه کرد.  گذرگاه خیبر زیر نظر نصرالله قلی در حالی که 10000 سوار سبک برگزیده را به فرماندهی مستقیم خود جمع آوری کرد. سپاه نادر پس از طی بیش از 80 کیلومتر از برخی از دشوار ترین مسیرهای آسیا به علی مسجد رسید و از آنجا مسیر سمت شمال و انتهای شرقی تنگه خیبر را در پیش گرفتند.[۲۷]

سواره نظام نادر با دور زدن تنگه خیبر از جناح پشت به نیروهای والی افغان رسیده و پس از درگیری کوتاهی آنها را کاملاً شکست دادند. بدین ترتیب مسیر منتهی به نواحی شمالی امپراتوری گورکانی باز شده و بدنه اصلی ارتش شاهنشاهی ایران توانست وارد نواحی داخلی سرزمین گورکانی شود.

در ۵ آذر ۱۱۱۷، نادر گارد پیشروی خود را از پیشاور به سمت جنوب به سمت رودخانه سند در پنجاب به حرکت در آورد. سپاه ایران با عبور از رودخانه در راه لاهور روستاهای بی دفاع را مورد تاخت و تاز قرار دادند.  والی لاهور به امید مقاومت شروع به تقویت سنگرهای خود کرد. با این وجود نادر به پیشروی ادامه داده و از جهتی غیرمنتظره با چنان قدرتی حمله کرد که پس از گذشت یک روز، والی تسلیم وی شد. والی با پرداخت دو میلیون روپیه به نادر، در سمت حاکم لاهور باقی ماند.

گردآوری سپاه عظیم توسط محمد شاه[ویرایش]

خبر سلسله فتوحات سپاه نادر در دربار محمدشاه گورکانی در دهلی حیرت زیادی ایجاد کرده بود.  آصف جاه به حضور محمد شاه احضار شد و درخواست کمک به نیروهای نظامی به سراسر شمال هند فرستاده شد. در ۲۲ آذر ۱۱۱۷ سپاه گورکانی از دهلی برای مقابله با نیروهای مهاجم به سمت شمال حرکت کرد.  عظمت این سپاه به حدی بود که طول ستون نفرات به 25 کیلومتر و عرض آن به 3 کیلومتر می رسید.  خود محمد شاه نیز به این سپاه پیوست.  به دلیل وسعت دست و پا گیر سپاه گورکانی، محمد شاه نتوانست نیروهای خود را فراتر از کرنال، تقریباً 120 کیلومتری شمال دهلی، به پیش ببرد.

اردوگاه محمدشاه در مجموع متشکل از 300000 سرباز شامل افراد غیر نظامی مجهز به 3000 تفنگ و 2000 فیل جنگی بود، که از این تعداد نیروهای مستقر در میدان 75000 نفر بودند. با وجود نفرات بالای سپاه گورکانی، آنها از سلاح ها و سیستم های تاکتیکی قدیمی را به کار میبردند. تقریباً همه سلاح های گورکانی از نظر کالیبر بسیار بزرگتر از آن بودند که در میدان نبرد مورد استفاده قرار گیرند، زیرا عملاً مانور دادن آنها در طول نبرد غیرممکن بود و پر کردن مجدد آنقدر زمان بر بود که حتی در موارد استفاده صحیح حداقل تأثیر را داشتند. در مقابل، بیشتر سلاح های سپاه نادر سبک‌تر و مانورپذیرتر بوده و داشتن زنبورک‌ قدرت آتش متحرک بیشتری را برایشان فراهم می‌کرد.  برخلاف پیاده نظام ارتش گورکانی، همه 20000 تفنگدار ایرانی (جزایرچی) دارای یونیفرم و سازماندهی متحد بودند. اگرچه گروه 50000 سواره نظام در سپاه گورکانی به رغم داشتن امکانات بالا، فاقد ساختار نظامی مشترک و منسجم برای استقرار و عملکرد بودند. سواره نظام ایرانی از دو قسمت تشکیل شده بود. نیروهای دولتی که از طریق یک سیستم یکنواخت آموزش می دیدند و نیروهای کمکی که پس از فتح سرزمین خود در ارتش امپراتوری استخدام می شدند.[۲۸]

نادر یک گروه هجومی متشکل از 6000 سوار کرد را با هدف جمع آوری اطلاعات و اسیرگیری به منظور بازجویی فرستاد. گروه مهاجم به یک گروه از سپاهیان گورکانی یورش برده و تعدادی را اسیر و به اردوگاه نادر بردند. نادر فرماندهی نیروهای خود را به پسرش مرتضی میرزا سپرد، و با گروه کوچکتری به سمت قلعه قدیمی به نام عظیم آباد در 32 کیلومتری کرنال پیشروی کرد و آن را تسخیر کرد.[۲۹]

در آن قلعه نادر با گروه سواران کرد ملاقات کرده و از جغرافیای اطراف کرنال و قدرت سپاه گورکانی مطلع شد. او تصمیم گرفت بی سر و صدا نیروهای خود را در شرق اردوگاه گورکانی قرار دهد و محمد شاه را در مکانی که انتخاب می کند به نبرد بکشاند.

جزئیات جنگ[ویرایش]

نگاره نبرد کرنال بر دیوار چهل‌ستون اصفهان

یکی از مهم‌ترین فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود. امپراتوری گورکانی در سال ۱۷۰۷ م. امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در سال ۱۷۱۹ م. با روی کار آمدن محمدشاه شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد.

در پی عدم تحویل افغان‌ها سپاهیان ایران از رود سند گذشتند و در نبرد کرنال هندوستان را شکست داده و دهلی پایتخت آن را تصرف کردند. سپس ۸۰۰ افغان را در بازار دهلی به دار آویختند.[۳۰] در این جنگ بیش از سی‌هزار نفر کشته شدند. به‌ناچار محمد شاه امان خواست؛ در پاسخ نادرشاه درقبال آن‌که کلید خزانه سلطنتی را بگیرد، عقب‌نشینی را پذیرفت. او سریر پادشاهی هند که برای شاه‌جهان ساخته بودند و معروف به تخت طاووس بود را به همراه جواهرات کوه نور، دریای نور و جواهراتی را بعداً در ساخت در کره جواهرنشان به کار برده شد را، به ایران آورد، ولی تاج شاهی را برسر محمد شاه باقی گذاشت[۳۱] و او را از سلطنت خلع نکرد. غنیمت جنگی که نادرشاه به واسطه پیروزی در این نبرد به دست آورد آن‌چنان بود که پس از بازگشت به ایران تا مدت ۳ سال دریافت مالیات را ملغی اعلام کرد.[۳۲]

نادر به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به‌کارگیری تاکتیک‌های نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد. در نبرد کرنال نادرشاه توپخانه را در جلو سپاه قرار داده و تعدادی شتر مجهز به ظروف مملو از روغن مشتعل پشت توپخانه قرار داد. در طی شلیک توپ‌ها شترها رم کرده و با پیشروی به جلو، فیل‌های ارتش هند را وحشت زده می‌کنند. فیل‌های رمیده هم عقب‌نشینی می‌کنند و ارتش هند علاوه بر از دست دادن مقدار زیادی از قدرت نظامی با هجوم فیل‌ها پراکنده شد. سواران سنگین اسلحه ارتش نادر هم در این فرصت حمله کرده و ارتش هندوستان را در هم کوبیدند. بدینگونه نادر شاه افشار شاهنشاه ایران توانست با استفاده از تکنیک‌های کارآمد ارتش خود را به یک جنگ‌افزار رعب‌آور برای دشمن تبدیل کند.

نبرد[ویرایش]

آرایش نظامی و بکارگیری نیروها[ویرایش]

در تاریخ ۴ اسفند ۱۱۱۷، سپاه ایران اردوگاه را نابود نمودند و وارد دره بین رودهای علیمردان و جمنا شدند. نادر شاه که در قسمت شمال روستای کنجپورا اردو زده بود، بر اسبش نشست تا موقعیت دشمن را بازرسی نماید. نادر بعد از برگشتن به اردوگاه، کل افسران ارتش را برای سخنرانی احضار کرد. بعد از سخرانی در همان روز، خبر به نادر رسید که گروه بزرگی از گورکانی ها از راه پانی پت به قصد اضافه شدن به سپاه محمدشاه در حرکتند. فرماندهی این گروه را سعادت خان، زمامدار بلندپایه امپراتوری گورکانی بر ععده داشت. نادر با استفاده از راه و روش سعادت خان برای فریب دادن ارتش اصلی مغول از رودخانه علیمردان و به دره قبل از روستای کنجپورا، که در آن قصد داشت از موقعیتی مفید به نبرد بپردازد، نقشه ای را طراحی نمود. سعادت خان که زمان ها منتظر آن نقشه بود با شادی بسیار وارد اردوگاه مغول گردید. سعادت خان که مدتها منتظر بود شادمان وارد اردوگاه گورکانی شد. با این حال، بخش عمده ستون او (حدود بیست یا سی هزار سرباز) هنوز در راه بودند.

نمودار نبرد کارنال بر اساس کتاب شمشیر پرشیا اثر مایکل اکسورثی.

در صبح روز 5 اسفند، نادر افراد خود را به سه گروه مهم تقسیم کرد. مرکز سپاه را درست در قسمت شمال روستای کنجپورا رو به غرب قرار داده و فرماندهی آن را به پسرش، مرتضی قلی میرزا (که بعدها به افتخار دستاوردهایش در این نبرد نام نصرالله قلی را بر او نهاد) سپرد و گروهی از مشاوران ارشد خود را با او راهی کرد. در سمت شمال مرتضی قلی، تهماسب قلی‌خان جلایر فرماندهی جناح راست سپاه را بر عهده داشت و در سمت جنوب فرماندهی مشترک جناح چپ به فتحعلی خان کیانی و لطفعلی خان افشار داده شد.

در این زمان، خبر به سعادت خان رسید که نیروهای عقب ستون او مورد حمله قرار گرفته و 500 شتر از کاروان بارها توسط ایرانیان به غنیمت گرفته شده است. اگرچه سعادت خان در اواخر شب قبل توانسته بود خود را به اردوگاه برساند، اما بخش بزرگی از نیروهای او، حدود بیست یا سی هزار نفر، در زمان ورود او هنوز در راه بودند.[۳۳] سعادت خان بدون مشورت با محمدشاه یا سایر فرماندهان، سریعاً بر فیل جنگی خود نشست و به سمت مکان اعلام شده درگیری حرکت کرد. او را ۲،۰۰۰ سواره نظام و به همین تعداد پیاده نظام همراهی می کردند، و سپس 4000 نیروی دیگر نیز به وی پیوستند. تمامی توپ های سپاه به دلیل غیر قابل حمل بودن در آنجا باقی ماندند. سعادت خان با واحدهای متفرقی از سواره نظام ایرانی که در حوالی ناحیه مستقر شده بودند، درگیر شد که با عملیاتی ایذایی با تظاهر به درگیری به سمت شرق حرکت کردند. سعادت خان به تصور داشتن دست بالا در نبرد پیامی فوری به اردوگاه فرستاد و برای تکمیل پیروزی در خواست کمک کرد.

همانطور که گزارش ها به فرماندهی عالی مغول رسید، در خصوص اینکه آیا این درخواست ها برای تقویت نیرو باید پاسخ داده شود، و سرانجام اختلاف نظر در میان فرماندهان نظامی تشکیل شد. محمدشاه راغب اضافه شدن به سعادت خان در میدان بود، اما دو مشاور ارشد او بنام ، نظام الملک و خان ​​دوران، پیشنهاد کردند در برابر تصمیم های شتاب آمیز احتیاط کنند. محمد شاه ناامید در مورد شخصیت رزمی خان دوران تلقین هایی کرد که با غیرت جواب داد و با پوشیدن زره و سوار شدن بر فیل جنگی خود را برای آماده شدن برای نبرد آماده می نمود. خان داوران گزارش دادند که ترک دوست به روش هندی نیست، حتی اگر او بی احتیاط باشد.[۳۴] مجموع نخستین سواره نظام آنان مردانی که اردوگاه مغول را در کنار خان دوران ترک نمودند، بیش از ۸/۰۰۰ تا ۹/۰۰۰ نفر نبود که اغلب آنها سواره نظام و تعدادی پیاده نظام تفنگدار بودند. تداول پایداری از نیروهای کمکی اردوگاه مغول را ترک کرد تا از رودخانه علیمردان گذر نماید و در طول روز به نبرد اضافه شوند، ولی هیچ تلاشی برای آوردن این تعداد زیاد تحت یک استقرار متحد در قسمت شرق رودخانه علیمردان در حمایت از واحدهای مغول که قبلاً درگیر شده بودند موجود نبود. در به ازای آن، مغول‌ها در جبهه، یک خط مستمر از تقویت‌کنندگان دریافت می‌کردند که هیچ برنامه تاکتیکی گسترده ای برای کمک به هدایت آنان نداشت.[۳۵]در این جنگ ۴۰۰۰ بختیاری سبک اسلحه نقش آفرینی کرده و شاکله ارتش افشار را شامل میشدند

یادداشت[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Dupuy, R. Ernest and Trevor N. Dupuy, The Harper Encyclopedia of Military History, 4th Ed. , (HarperCollinsPublishers, 1993), 711.
  2. David Marshall Lang. Russia and the Armenians of Transcaucasia, 1797–1889: a documentary record Columbia University Press, 1957 (digitalised March 2009, originally from the University of Michigan) p. 142.
  3. Valeri Silogava, Kakha Shengelia. "History of Georgia: From the Ancient Times Through the "Rose Revolution" Caucasus University Publishing House, 2007 شابک ‎۹۷۸−۹۹۹۴۰۸۶۱۶۰ pp. 158, 278.
  4. Zahiruddin Malik (1973). A Mughal Statesman Of The Eighteenth Century. p. 101.
  5. Sarkar, J. , Nadir Shah in India, P.38 [۱].
  6. Floor, Wiilem(2009). The rise & fall of Nader Shah: Dutch East India Company Reports 1730–1747, Mage Publishers.
  7. Floor, Willem(1998). new facts on Nadir Shah's campaign in India in Iranian studies, pp. 198-219.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Jaques, Tony (2006), "Karnal-1739-Nader Shah#Invasion of India", Dictionary of Battles and Sieges: A Guide to 8,500 Battles from Antiquity through the Twenty-first Century, Westport, CT: Greenwood, p. 512
  9. Sarkar, J. , Nadir Shah in India, p. 38 [۲].
  10. Kaushik Roy, War, Culture and Society in Early Modern South Asia, 1740-1849, p. 32 "75,000"&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjWmIXSu-LoAhVI73MBHa7dB_sQuwUIMTAB#v=onepage&q&f=false.
  11. A Comprehensive History of India: 1712-1772, p. 69 "75,000"&dq=battle+of+karnal+"75,000"&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjWmIXSu-LoAhVI73MBHa7dB_sQ6AEIQDAE.
  12. Sinha N.K, Bannerjee A.C. , History of India, p. 458 "75,000"&dq=battle+of+karnal+"75,000"&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjWmIXSu-LoAhVI73MBHa7dB_sQ6AEIOTAD.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Axworthy, Michael (2009). The Sword of Persia: Nader Shah, from tribal warrior to conquering tyrant, p. 254. I. B. Tauris.
  14. Mohammad Kazem Marvi Yazdi, Rare views of the world" 3 vols. , Ed Amin Riahi, Tehran, Third Edition, 1374.
  15. "History of Nadir Shah's Wars" (Taarikhe Jahangoshaaye Naaderi), 1759, Mirza Mehdi Khan Esterabadi, (Court Historian).
  16. Kaushik Roy, War, Culture and Society in Early Modern South Asia, 1740-1849, p. 32 "75,000"&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjWmIXSu-LoAhVI73MBHa7dB_sQuwUIMTAB#v=onepage&q&f=false.
  17. Sarkar, J. , Nadir Shah in India, p. 51 [۳].
  18. Axworthy, Michael (2009). The Sword of Persia: Nader Shah, from tribal warrior to conquering tyrant, p. 263. I. B. Tauris.
  19. Kaushik Roy, War, Culture and Society in Early Modern South Asia, 1740-1849, p. 32 "75,000"&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjWmIXSu-LoAhVI73MBHa7dB_sQuwUIMTAB#v=onepage&q&f=false.
  20. Sarkar, J. , Nadir Shah in India, p. 51 [۴].
  21. Sarkar, Jagadish Narayan. A Study of Eighteenth Century India: Political history, 1707–1761 Saraswat Library, 1976. (Volume 1 of A) original from the University of Virginia. p. 115.
  22. مقتدر، غلامحسین (۱۳۳۹). نبردهای بزرگ نادرشاه. تهران: انجمن آثار ملی.
  23. Axworthy, Michael (2009). The Sword of Persia: Nader Shah, from tribal warrior to conquering tyrant, p. 254. I. B. Tauris.
  24. Axworthy, Michael, "Iran: Empire of the Mind", Penguin Books, 2007. p. 158.
  25. Valeri Silogava, Kakha Shengelia. "History of Georgia: From the Ancient Times Through the "Rose Revolution" Caucasus University Publishing House, 2007 ISBN 978-9994086160 pp. 158, 278.
  26. David Marshall Lang. Russia and the Armenians of Transcaucasia, 1797–1889: a documentary record Columbia University Press, 1957 (digitalised March 2009, originally from the University of Michigan) p. 142.
  27. Ghafouri, Ali (2008). History of Iran's wars: from the Medes to now, p. 383. Etela'at Publishing.
  28. Ghafouri, Ali (2008). History of Iran's wars: from the Medes to now, p. 383. Etela'at Publishing.
  29. Axworthy, Michael (2009). The Sword of Persia: Nader Shah, from tribal warrior to conquering tyrant, p. 255. I.B. Tauris.
  30. کتاب درسی تاریخ سال سوم راهنمایی ایران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۷۹، شابک ۹۶۴۰۵۰۰۶۶۶
  31. ویکی‌پدیای انگلیسی
  32. Cust, Edward, Annals of the wars of the eighteenth century, (Gilbert & Rivington Printers:London, 1862), 228
  33. Axworthy, Michael, The Sword of Persia; Nader Shah, from Tribal Warrior to Conquering Tyrant, I B Tauris, 2009. p. 257.
  34. G. S. Cheema (2002). The Forgotten Mughals: A History of the Later Emperors of the House of Babar, 1707-1857. p. 195.
  35. Moghtader, Gholam-Hussein (2008). The Great Battles of Nader Shah. Donyaye Ketab.

سایر منابع[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]