قرمطیان: تفاوت میان نسخهها
جز r2.5.4) (ربات: تغییر az:Qərmətilər به az:Qərmətilik |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''قَرمَطیان''' گروهی وابسته به [[اسماعیلیان]] یا [[باطنیان]] بودند که پس از قیام علی بن محمد برقعی معروف به ([[صاحب الزنج]]) که میان سالهای ۲۵۵-۲۷۰ هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت [[عباسیان]] را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلا وارد صحنه مبارزه شده و به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تاسیس نظام اجتماعی در جهت رفاه مستمندان از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهمتر بود.<ref>نهضت صاحب الزنج، دکتر حسینعلی ممتحن، چاپ دانشگاه ش بهشتی، ۱۳۶۷ ش</ref> |
'''قَرمَطیان''' گروهی وابسته به [[اسماعیلیان]] یا [[باطنیان]] بودند که پس از قیام علی بن محمد برقعی معروف به ([[صاحب الزنج]]) که میان سالهای ۲۵۵-۲۷۰ هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت [[عباسیان]] را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلا وارد صحنه مبارزه شده و به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تاسیس نظام اجتماعی در جهت رفاه مستمندان از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهمتر بود.<ref>نهضت صاحب الزنج، دکتر حسینعلی ممتحن، چاپ دانشگاه ش بهشتی، ۱۳۶۷ ش</ref> |
||
== معتقدات قرمطیان == |
== معتقدات قرمطیان == |
||
[[ابوطاهر قرمطی]] به سال ۳۱۷ ه.ق به مکه حمله برد و ضمن کشتار زائران و غارت وحشیانه کعبه و تخریب آن، حجرالاسود را به [[بحرین]] برد و پس از ۲۲ سال که در آنجا بود بنا به توصیه خلیفه [[فاطمی]] به مکه برگردانده شد.در این واقعه بنا بر روایات متنوع سنگ حجرالاسود به دو یا چند تکه تقسیم شد و تنها یک تکه به کعبه برگردانده شد.قرمطیان به تساهل مذهبی و برابری و رفت که اشتراک زن و کالا را روا شمرد و عنوان الفت بدان دادند معتقد بودند.از این رو بعضی از نویسندگان جدید این فرقه را [[بلشویک|بلشویکان]] اسلام لقب دادهاند.<ref>تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده چاپ تبریز ۱۳۴۴ ش</ref> |
|||
=== فلسفه قرامطه === |
=== فلسفه قرامطه === |
||
فلسفه قرامطه در خطوط کلی با فلسفه اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفه ابن فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفه اخوان الصفا است. و در مجموعه رسائل آنها مباحث مفصلی درباره آرائ علمی و فلسفی وجود دارد.دانشمندان اسلام در آرائ قرمطیان، آثار هجوم [[مجوسیان]] و [[مزدکیان]] و [[مانویان]] را برای انهدام ارکان اسلام به عیان میدیدند چنانکه غزالی تعلیمات قرامطه را کفر میخواند و میگفت: «ایشان در عقیده به دو مبدا از ثنویت مجوس الهام گرفتهاند ولی جای»نور«و»ظلمت" دو لفظ سابق و تالی را بکار میبرند. قرامطه، فلسفه و مذهب خود را برای پیروانشان آشکار نمیکردند، مگر بعد از آماده ساختن طولانی و طی مراحل مختلفی که روش فیثاغورسیان و [[مانویان]] را به یاد میآورد.<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۷-۱۸۸</ref><ref>تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ج ۱.به نقل از رسائل اخوان الصفا ج۴</ref> |
فلسفه قرامطه در خطوط کلی با فلسفه اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفه ابن فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفه اخوان الصفا است. و در مجموعه رسائل آنها مباحث مفصلی درباره آرائ علمی و فلسفی وجود دارد.دانشمندان اسلام در آرائ قرمطیان، آثار هجوم [[مجوسیان]] و [[مزدکیان]] و [[مانویان]] را برای انهدام ارکان اسلام به عیان میدیدند چنانکه غزالی تعلیمات قرامطه را کفر میخواند و میگفت: «ایشان در عقیده به دو مبدا از ثنویت مجوس الهام گرفتهاند ولی جای»نور«و»ظلمت" دو لفظ سابق و تالی را بکار میبرند. قرامطه، فلسفه و مذهب خود را برای پیروانشان آشکار نمیکردند، مگر بعد از آماده ساختن طولانی و طی مراحل مختلفی که روش فیثاغورسیان و [[مانویان]] را به یاد میآورد.<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۷-۱۸۸</ref><ref>تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ج ۱.به نقل از رسائل اخوان الصفا ج۴</ref> |
||
== تأثیر قرامطه در نهضتهای انقلابی و فکری اسلام == |
== تأثیر قرامطه در نهضتهای انقلابی و فکری اسلام == |
||
قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشتهاند. اثر شگرف '''[[اخوان الصفا]]''' در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. '''[[ماسینیون]]''' میگوید :{{نقل قول| متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مثل ''نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تآیید'' و... نیز میبینیم که شهاب الدین [[سهروردی]]، اصطلاح (نور قاهر) را به کار بردهاست، چنانکه [[ابن عربی]] تآویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تآویل راه اعتدال پیمودهاست.<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸-۱۸۹</ref>|||}} نیز آیین خرقه پوشی اخوتهای [[صوفیه]] به تقلید از مراسم قرمطیان |
قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشتهاند. اثر شگرف '''[[اخوان الصفا]]''' در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. '''[[ماسینیون]]''' میگوید :{{نقل قول| متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مثل ''نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تآیید'' و... نیز میبینیم که شهاب الدین [[سهروردی]]، اصطلاح (نور قاهر) را به کار بردهاست، چنانکه [[ابن عربی]] تآویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تآویل راه اعتدال پیمودهاست.<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸-۱۸۹</ref>|||}} نیز آیین خرقه پوشی اخوتهای [[صوفیه]] به تقلید از مراسم قرمطیان |
||
== تاریخچه جنبش == |
== تاریخچه جنبش == |
||
جنبش قرمطیان را شکل تکامل یافته جنبشهای قبلی دانست که زمینه را برای رشد فلسفه [[یارسان]] و بنیانگزاری این دین، آماده نمود. |
|||
آنطور که '''[[برتلس]]''' مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان مینویسد: |
آنطور که '''[[برتلس]]''' مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان مینویسد: |
||
:{{نقل قول|از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که [[باطنیان]] به قرمطیان بمعنی اخص و [[اسماعیلیان]] منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان ''حمدان قرمط'' درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در [[اهواز]] اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا [[باطنیان]] خود شاخهای از [[اسماعیلیه]] بودند و یا هر کسی در آئین [[تناسخ]] روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.|||}} |
:{{نقل قول|از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که [[باطنیان]] به قرمطیان بمعنی اخص و [[اسماعیلیان]] منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان ''حمدان قرمط'' درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در [[اهواز]] اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا [[باطنیان]] خود شاخهای از [[اسماعیلیه]] بودند و یا هر کسی در آئین [[تناسخ]] روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.|||}} |
||
در هر صورت قرمطیان یک جنبش اجتماعی مذهبی کاملاً سازماندهی شده را به وجود آوردند که با تشکیل سه حکومت؛ بحرین از ۲۸۶ تا ۳۶۶ هجری ومولتان هند از ۳۱۸ تا ۳۹۶ هجری و حکومت [[مصر]] و [[تونس]] به نام [[فاطمیان]] از سال ۲۹۷ تا ۵۵۵ هجری قمری، یعنی جمعا ۲۶۴ سال در مقابل خلفای اسلام در [[بغداد]] ایستادگی نمودند |
در هر صورت قرمطیان یک جنبش اجتماعی مذهبی کاملاً سازماندهی شده را به وجود آوردند که با تشکیل سه حکومت؛ بحرین از ۲۸۶ تا ۳۶۶ هجری ومولتان هند از ۳۱۸ تا ۳۹۶ هجری و حکومت [[مصر]] و [[تونس]] به نام [[فاطمیان]] از سال ۲۹۷ تا ۵۵۵ هجری قمری، یعنی جمعا ۲۶۴ سال در مقابل خلفای اسلام در [[بغداد]] ایستادگی نمودند. |
||
'''عبدالقاهر''' گوید : " اصحاب تواریخ گفتهاند که واضعین اساس مذهب باطنیه از اولاد مجوس (زرتشتیان) و مایل به دین اسلاف خود بودهاند، و چون جرات نمیکردند این عقیده را صراحته بیان کنند، دعوت خود را در لباس مذهب باطنی انتشار دادند. |
'''عبدالقاهر''' گوید : " اصحاب تواریخ گفتهاند که واضعین اساس مذهب باطنیه از اولاد مجوس (زرتشتیان) و مایل به دین اسلاف خود بودهاند، و چون جرات نمیکردند این عقیده را صراحته بیان کنند، دعوت خود را در لباس مذهب باطنی انتشار دادند. |
نسخهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۰۰
قَرمَطیان گروهی وابسته به اسماعیلیان یا باطنیان بودند که پس از قیام علی بن محمد برقعی معروف به (صاحب الزنج) که میان سالهای ۲۵۵-۲۷۰ هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلا وارد صحنه مبارزه شده و به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تاسیس نظام اجتماعی در جهت رفاه مستمندان از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهمتر بود.[۱]
معتقدات قرمطیان
ابوطاهر قرمطی به سال ۳۱۷ ه.ق به مکه حمله برد و ضمن کشتار زائران و غارت وحشیانه کعبه و تخریب آن، حجرالاسود را به بحرین برد و پس از ۲۲ سال که در آنجا بود بنا به توصیه خلیفه فاطمی به مکه برگردانده شد.در این واقعه بنا بر روایات متنوع سنگ حجرالاسود به دو یا چند تکه تقسیم شد و تنها یک تکه به کعبه برگردانده شد.قرمطیان به تساهل مذهبی و برابری و رفت که اشتراک زن و کالا را روا شمرد و عنوان الفت بدان دادند معتقد بودند.از این رو بعضی از نویسندگان جدید این فرقه را بلشویکان اسلام لقب دادهاند.[۲]
فلسفه قرامطه
فلسفه قرامطه در خطوط کلی با فلسفه اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفه ابن فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفه اخوان الصفا است. و در مجموعه رسائل آنها مباحث مفصلی درباره آرائ علمی و فلسفی وجود دارد.دانشمندان اسلام در آرائ قرمطیان، آثار هجوم مجوسیان و مزدکیان و مانویان را برای انهدام ارکان اسلام به عیان میدیدند چنانکه غزالی تعلیمات قرامطه را کفر میخواند و میگفت: «ایشان در عقیده به دو مبدا از ثنویت مجوس الهام گرفتهاند ولی جای»نور«و»ظلمت" دو لفظ سابق و تالی را بکار میبرند. قرامطه، فلسفه و مذهب خود را برای پیروانشان آشکار نمیکردند، مگر بعد از آماده ساختن طولانی و طی مراحل مختلفی که روش فیثاغورسیان و مانویان را به یاد میآورد.[۳][۴]
تأثیر قرامطه در نهضتهای انقلابی و فکری اسلام
قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشتهاند. اثر شگرف اخوان الصفا در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. ماسینیون میگوید :
متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مثل نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تآیید و... نیز میبینیم که شهاب الدین سهروردی، اصطلاح (نور قاهر) را به کار بردهاست، چنانکه ابن عربی تآویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تآویل راه اعتدال پیمودهاست.[۵]
نیز آیین خرقه پوشی اخوتهای صوفیه به تقلید از مراسم قرمطیان
تاریخچه جنبش
جنبش قرمطیان را شکل تکامل یافته جنبشهای قبلی دانست که زمینه را برای رشد فلسفه یارسان و بنیانگزاری این دین، آماده نمود.
آنطور که برتلس مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان مینویسد:
از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان حمدان قرمط درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا باطنیان خود شاخهای از اسماعیلیه بودند و یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.
در هر صورت قرمطیان یک جنبش اجتماعی مذهبی کاملاً سازماندهی شده را به وجود آوردند که با تشکیل سه حکومت؛ بحرین از ۲۸۶ تا ۳۶۶ هجری ومولتان هند از ۳۱۸ تا ۳۹۶ هجری و حکومت مصر و تونس به نام فاطمیان از سال ۲۹۷ تا ۵۵۵ هجری قمری، یعنی جمعا ۲۶۴ سال در مقابل خلفای اسلام در بغداد ایستادگی نمودند.
عبدالقاهر گوید : " اصحاب تواریخ گفتهاند که واضعین اساس مذهب باطنیه از اولاد مجوس (زرتشتیان) و مایل به دین اسلاف خود بودهاند، و چون جرات نمیکردند این عقیده را صراحته بیان کنند، دعوت خود را در لباس مذهب باطنی انتشار دادند.
سال ۳۱۷ ه.ق و حمله سبعانه ابوطاهر به مکه
در سال ۳۱۷ ه.ق حاجیان، بی مزاحمت و آزار قرمطیان به مکه رسیدند. روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) ابوطاهر قرمطی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه ریختند و اموال حاجیان را غارت کرده و خودشان را در مسجدالحرام و حتی در خانه کعبه کشتار کرده قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. درب کعبه و حجرالسود را از جا کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانههای (ثروتمندان) مکه را غارت کردند. بنا به گفته آدام متز : فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیه نشینان بیرون مکه در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند.[۶]
- مسعودی گوید:
ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمدبن اسماعیل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطیف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه گریختند و او هفتم ذی حجه همین سال(۳۱۷ه) با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد. دز شمار کشتگان و اسیران از اهل شهر و ولایتهای دیگر اختلاف هست. بعضی سی هزار و بعضی کمتر و بیشتر گفتهاند.در دل کوه و درهها و صحراها از تشنگی و سختی آنقدر مردم هلاک شدند که به شمار نیاید.ابوطاهر درب حرم را که پوشش طلا داشت از جا بکند و تخریبات جد به بنای کعبه وارد آورد.اقامت آنان در مکه هشت روز بود که صبح شنبه از همین ماه از مکه به همراه کاروانی از اموال غارت شده و حجرالاسود و... از مکه خارج شدند.[۷]
منابع
- ↑ نهضت صاحب الزنج، دکتر حسینعلی ممتحن، چاپ دانشگاه ش بهشتی، ۱۳۶۷ ش
- ↑ تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده چاپ تبریز ۱۳۴۴ ش
- ↑ تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۷-۱۸۸
- ↑ تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ج ۱.به نقل از رسائل اخوان الصفا ج۴
- ↑ تاریخ فلسفه در جهان اسلام ص ۱۸۸-۱۸۹
- ↑ تاریخ تمدن اسلامی ج۲ ص ۴۴.
- ↑ التنبیه و الاشراف ص ۳۷۳-۳۷۴
- Kathryn Babayan ۲۰۰۲: Mystics, Monarchs, and Messiahs: Cultural Landscapes of Early Modern Iran, ISBN 0-932885-28-4