زبان فارسی باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
YasBot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۷: خط ۲۷:


== آثار به این زبان ==
== آثار به این زبان ==
[[پرونده:Persépolis. Inscription.jpg|بندانگشتی|300px|چپ|بخشی از سنگ‌نبشته‌ای در تخت‌جمشید به دبیرهٔ میخی هخامنشی]]
[[پرونده: 27102011483.jpg|250px|farme|بندانگشتی|چپ|<sub>بشقاب سیمین با کتیبه با نمونه‌ای از [[خط میخی]] هخامنشی به دستور [[اردشیر اول هخامنشی]] در [[موزه رضا عباسی]]. متن:بدستور اردشیر بزرگ شاه شاهان، شاه سرزمین‌ها، پسر شاهنشاه خشایارشاه پسر شاهنشاه داریوش هخامنشی این بشقاب نقره برای کاخ شاهی ساخته شد.</sub>]]
[[پرونده: 27102011483.jpg|250px|farme|بندانگشتی|چپ|<sub>بشقاب سیمین با کتیبه با نمونه‌ای از [[خط میخی]] هخامنشی به دستور [[اردشیر اول هخامنشی]] در [[موزه رضا عباسی]]. متن:بدستور اردشیر بزرگ شاه شاهان، شاه سرزمین‌ها، پسر شاهنشاه خشایارشاه پسر شاهنشاه داریوش هخامنشی این بشقاب نقره برای کاخ شاهی ساخته شد.</sub>]]

[[پرونده: 27102011485.jpg|250px|farme|بندانگشتی|چپ|ترجمه و اصل متن موجود بر روی بشقاب به زبان پارسی باستان.]]
آثار به‌جا مانده از این زبان به [[خط میخی هخامنشی]] است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد نگارش یافته‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در [[نقش رستم]] یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان فارسی باستان است ولیکن به خط [[آرامی]] نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.<ref>تفضلی ۲۴</ref> کتبه‌های فارسی باستان عمدتا توسط شاهان هخامنشی پرداخته شده که ضمن آن بجز دریافت رويدادهای تاریخی می‌توان به باورها و عقاید ایرانیان زمان هخامنشیان تا اندازه‌ای پی برد.
آثار به‌جا مانده از این زبان به [[خط میخی هخامنشی]] است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد نگارش یافته‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در [[نقش رستم]] یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان فارسی باستان است ولیکن به خط [[آرامی]] نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.<ref>تفضلی ۲۴</ref> کتبه‌های فارسی باستان عمدتا توسط شاهان هخامنشی پرداخته شده که ضمن آن بجز دریافت رويدادهای تاریخی می‌توان به باورها و عقاید ایرانیان زمان هخامنشیان تا اندازه‌ای پی برد.



نسخهٔ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۴

فارسی باستان
آریه، Āriya
منطقهجنوب غربی ایران باستان
دورهAncestor of فارسی میانه
دبیره میخی هخامنشی
کدهای زبان
ایزو ۲–۶۳۹peo
ایزو ۳–۶۳۹peo
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی‌پی‌ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت‌های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه‌های یونی‌کد ببینید.

زبان فارسی باستان زبان رسمی هخامنشیان و قوم پارس بود که در شاخه زبان‌های ایرانی از گروه زبان‌های هندوایرانی خانواده زبان‌های هندواروپایی قرار می‌گیرد.[۱] این زبان به زبان فارسی میانه تحول یافت که زبان ادبی و رسمی دوران ساسانیان بود و بعدها به زبان فارسی دری یا فارسی نو تبدیل شد. این زبان از زبان ایرانی باستان سرچشمه گرفته‌است.[۲]

فارسی باستان در کنار زبان اوستایی تنها زبان‌های ایرانی دوران کهن هستند که متن یا کتیبه‌هایی از آن‌ها به جا مانده است. زبان فارسی باستان در جنوب غربی ایران صحبت می‌شده‌است و قدیمی‌ترین متنی که از آن به جای مانده به قرن ششم پیش از میلاد مربوط می‌شود.[۳]

ریشه و پیشینه

زبان فارسی باستان که در دوران پیش از حمله اسکندر به ایران زبان دربار هخامنشی بوده از زبان‌های ایرانی جنوب غربی می‌باشد. این زبان با زبان مادی فاصله‌ای بسیار نزدیک داشته که احتمالا دو گویش از یک زبان بوده‌اند. زبان فارسی باستان که از زبان‌های ایرانی واروپایی محسوب می‌شود که احتمالا در پدیده مهاجرت آریاییان به‌همراه زبان‌های مادی و اوستایی وارد فلات ایران شده‌است. این زبان پیش از ورود به سرزمین پارس در جنوب غربی ایران، بر اساس آنچه از کتیبه شلمانسر سوم، پادشاه آشوری بدست آمده در حوالی دریاچه ارومیه رایج بوده‌است. در این کتیبه که به سده نهم پیش از میلاد باز می‌گردد برای نخستین بار نام پارس در زبان آشوری بصورت پارسوا ذکر شده‌است. واژه پارسوا(pārćwa) شکل قدیمی‌تر واژه پارس(pārsa) دانسته شده‌است.[۴] نخستین سند رسمی زبان پارسی باستان کتیبه بیستون در حوالی کرمانشاه است که به فرمان داریوش یکم نوشته شده‌است. داریوش که این کتیبه از زبان او نقل شده، زبان بکار رفته در آن را زبان آریایی معرفی می‌کند.[۵] به‌همین جهت احتمال این وجود دارد که زبان مادی و پارسی باستان و نیز زبان‌های شرقی ایرانی همگی تحت نام آریایی بوده و گویش‌ها و لهجه‌هایی جداگانه در هر منطقه داشته‌اند. دوره آغاز تکلم به زبان پارسی باستان در میان پارسیان مشخص نیست اما از شواهد و قرائن زبان‌شناختی و مقایسه با زبان‌های اوستایی و سنسکریت که هم‌دوره زبان پارسی باستان هستند چنین به‌نظر می‌رسد که زبان پارسی باستان مدت‌ها پیش از دوره هخامنشیان نیز تکلم می‌شد و اشتباه‎های نگارشی و دستوری در کتیبه‌های متاخر دوره هخامنشی این حقیقت را القا می‌کند که پارسی باستان در دهه‌های پایانی حکومت مزبور احتمالا زبانی خاموش بوده‌است. زبان فارسی باستان یکی از معدود زبان‌های هندواروپایی دوره باستان است که در زمان رواجش مکتوب شده و اسناد مطالعه زبانی برای امروز بجای گذاشته و از این‌رو در بسیاری از پژوهش‌های زبان‌شناختی به‌عنوان ثابت بکار می‌رود.[۶] زبان پارسی میانه یا پهلوی ساسانی که زبان رسمی ایران در دوره ساسانی بوده از فارسی باستان منشعب شده‌است. زبان پارسی و ديگر زبان‌های ایرانی جنوب غربی که از زیرمجموعه‌های زبان پهلوی ساسانی هستند همگی از فارسی باستان ریشه گرفته‌اند.[۷]

دگرگونی زبانی پارسی باستان

کتیبه‌های سده چهارم پیش از میلادی در دوره هخامنشی که به اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی مربوط می‌شود ضمن داشتن اشکالات و تفاوت‌های فاحش با زبان فارسی بکار رفته در کتیبه‌های قدیمی تر مانند بیستون، خبر از انقلاب و دگرگونی زبان فارسی در آن دوره را می‌دهد که گاهی به فارسی پیشامیانه یا فارسی باستان متاخر موسوم شده‌است. زبان فارسی باستان در این دوره به فارسی میانه تبدیل شد که آن زبان نیز بعدها فارسی نو را پدید آورد. پروفسور ژیلبر لازار ایران‌شناس مشهور اهل فرانسه در این مورد اینچنین گفته‌است:[۸]

زبانی که امروزه به‌نام فارسی نو می‌شناسیم و در دوران نخستین اسلامی به فارسی دری شهره بود را می‌توان به عنوان دنباله زبان فارسی میانه، که زبان رسمی، دینی و ادبی ایران ساسانی بود طبقه‌بندی کرد که خود این زبان اخیر نیز بازمانده زبان پارسی باستان، زبان دربار هخامنشیان بوده‌است. برخلاف سایر گویش‌ها و زبان‌های باستانی و جدید ایرانی مانند اوستایی، پارتی، سغدی، کردی، پشتو و غیره، زبان فارسی نو بدنبال فارسی میانه در نمودار درختی زبان‌های ایرانی در امتداد یکدیگر قرار می‌گیرند..

زبان فارسی میانه که به دنبال فارسی باستان پدید آمد را گاهی پهلوی نیز نامیده‌اند. این زبان پس از دگرگونی گسترده زبان فارسی باستان هم در آواشناسی و هم در ساختار و دستور زبان بصورتی ساده‌تر از نیای باستانی خود شکل گرفت.

آثار به این زبان

بخشی از سنگ‌نبشته‌ای در تخت‌جمشید به دبیرهٔ میخی هخامنشی
پرونده:27102011483.jpg
بشقاب سیمین با کتیبه با نمونه‌ای از خط میخی هخامنشی به دستور اردشیر اول هخامنشی در موزه رضا عباسی. متن:بدستور اردشیر بزرگ شاه شاهان، شاه سرزمین‌ها، پسر شاهنشاه خشایارشاه پسر شاهنشاه داریوش هخامنشی این بشقاب نقره برای کاخ شاهی ساخته شد.

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد نگارش یافته‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان فارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۹] کتبه‌های فارسی باستان عمدتا توسط شاهان هخامنشی پرداخته شده که ضمن آن بجز دریافت رويدادهای تاریخی می‌توان به باورها و عقاید ایرانیان زمان هخامنشیان تا اندازه‌ای پی برد.

قدیمی‌ترین کتیبه فارسی باستان را متعلق به داریوش یکم می‎دانند. با این وجود برخی نیز اصالت کتیبه‌های منسوب به شاهان و بزرگان پیش از داریوش، مانند کوروش بزرگ، آرشام و آریارمنه را پذیرفته‌اند.[۱۰] نوشته‌های بدست رسیده از این زبان در مناطق مختلف جهان مانند ایران (استان‌های خوزستان، بوشهر، کرمانشاه، فارس)، عراق، ترکیه، ارمنستان، مصر و رومانی کشف شده‌اند. عمده آنها بصورت کتیبه، سنگ‌نوشته و لوح بوده‌اند.

رمزگشایی کتیبه‌های پارسی باستان

خط پارسی باستان مدتی پس از فروپاشی سلسله هخامنشی رو به فراموشی گذاشت و حتی آخرین نوشته‌ای که به فارسی باستان انشا شده به خط آرامی است. بنابر این تا مدت‌ها کسی نه محتوای آنان را می‌دانست و نه از اصالت آن‌ها. مدت‌ها سپری شد تا توجه سیاحان غربی به این نوشته‌های کهن جلب شد. پیترو دلاواله ایتالیایی در اوایل سده هفدهم مقارن با دوره صفوی تصویری از آن‌ها ثبت نمود. بعدها چند تن دیگر نیز دست به اقداماتی مشابه زدند اما هیچ‌کس درپی قرائت آنان برنیامد. از اواخر سده هجدهم تلاش‌ها برای خواندن این نوشته‌ها آغاز شد. این پیگیری‌ها که عمدتا از سوی آلمانی‌ها دنبال می‌شد تا مدت‌ها نتیجه‌ای دربر نداشت و حتی نوشته‌ها را به اشتباه متعلق به دوره اشکانی می‌پنداشتند. بعدها نظامی خطی چپ به راست و واژه جداکن‌ها شناسایی شدند و تمیز میان خطوط فارسی باستان با سایر خط‌های کتیبه‌های چندزبانه مسلم شد.

گئورگ گروتفند، پژوهشگر آلمانی که در آغاز سده هجدهم میلادی تلاش‌های شایانی در رمزگشایی و شناخت کتیبه‌های هخامنشی نمود که به بازشدن راه سایر محققان تا رسیدن به درک کامل آن کتیبه‌ها منجر گشت.

گشایش منطقی خط پارسی باستان در سال ۱۸۰۲ توسط گئورگ فریدریش گروتفند آلمانی کلید خورد. این دانشمند برجسته متوجه وجود برخی واژگان تکراری در کتیبه‌ها شد و آن‌هارا بدرستی برابر مفهوم شاه تشخیص داد. او که بر این باور بود که کتیبه‌ها متعلق به دوره هخامنشی و به زبانی نزدیک به زبان اوستایی است این واژه را "شاه" فرض کرد و در ادامه متوجه شد کتیبه‌های مورد بررسی اش از دو شاه مختلف با دو نام مختلف است. در یکی از کتیبه‌ها واژه مفروض بر شاه دوبار در آغاز و در یکی تنها یکبار تکرا شده بود. از آنجا به این نتیجه رسید که این کتیبه‌ها توسط دو نفر از شاهان هخامنشی نوشته شده که پدر یکی از آن‌ها شاه بوده و پدر دیگری نه. در ضمن فهمید که نام شاهی که پدرش شاه نبوده دقیقا در کتیبه دیگر پیش از دومین واژه شاه آمده در نتیجه دریافت که شاه دومی پسر شاه اولی بوده‌است. او با مطالعه منابع یونانی به این مهم رسید که تنها دو تن از شاهان هخامنشی پدرانی داشتند که خود شاه بوده اما پدرانشان شاه نبوده‌اند. یعنی کوروش - کمبوجیه و نیز داریوش - خشایارشا. او با توجه به اینکه نام دوشاه یا یک حرف آغاز نمی‌شوند گزینه اول را کنار گذاشت و با توجه به قرائت‌های اوستایی سبک ملفوظ نام خشایارشا، ویشتاسپ، داریوش، پدر و شاه را حدس زد. بدین ترتیب او توانست ارزش نوشتاری پانزده حرف را مشخص کند. اما بدلیل اشتباهاتی که در حدس صورت ملفوظ واژه‌های فارسی باستان داشت تنها ده مورد آن درست بود.[۱۱]

بعد از تلاش‌های گروتفند که حتی نام کوروش در کتیبه مرغاب را هم شناسایی کرده بود، دانشمندان دانمارکی بویژه راسموس راسک راه او را ادامه دادند. اوژن بورنوف فرانسوی نیز موفق شد تا اندازه زیادی از آواها را شناسایی کرده و باتوجه به مشابهت نزدیک این زبان با اوستایی حالات صرفی آن نیز مسجل شد. بعدها شناسایی کامل این زبان به درک و دریافت زبان و خط اکدی و عیلامی که در برخی کتیبه‌ها هخامنشی در کنار فارسی باستان ترجمه شده بودند، منجر شد.

الفبای پارسی باستان

خطی که فارسی باستان به آن نوشته می‌شد در زمره الفباهایی است که به خط میخی مشهورند. نوشتار فارسی باستان تنها خط بکار رفته در زبان‌های باستانی ایرانی است که از چپ به راست نوشته می‌شده‌است. این خط که احتمالا در زمان داریوش یکم (یا شاید پیش از آن) از خط عیلامی اقتباس شده دارای ۳۶ حرف، ۸ اندیشه‌نگار و ۲ گونه واژه جداکن بوده. در خط میخی تک تک واژگان بکار رفته در متن با خطوطی مورب از یکدیگر جدا می‌شدند و همچنین جهت سهولت نگارش هشت علامت اندیشه‌نگار برای واژگان پرکاربرد در کتیبه‌ها مانند (شاه، سرزمین، کشور، اهورامزدا) ابداع شده بود.

خط فارسی باستان هجائی است، به این معنی که هر حرف آن معرف یک هجا بوده که شامل یک صامت و یک مصوت می‌شده‌است. برخی از حروف نیز تنها یک آوا را ثبت می‌کردند.

نوشته‌های فارسی باستان

از زبان فارسی باستان نوشته‌های نسبتا زیادی بجای مانده که بیشترین حجم آن را کتیبهها تشکیل می‌دهند. به جز کتیبه‌ها که همگی متعلق به شاهان و نیاکان ایشان هستند نوشته‌هایی بر روی لوح و سنگ وزنه و سکه و ظروف نیز بجای مانده‌است.[۱۲] این نوشته‌ها اگرچه از نظر ارزش تاریخی و زبان‌شناختی معتبر هستند اما ارزش ادبی آن‌ها بسیار پایین است. با این وجود برخی به وجود ابیات و سرودهایی در ضمن این کتیبه‌ها اشاره داشته و آنها بخصوص آغاز کتیبه‌هارا دارای ارزش ادبی تعبیر کرده‌اند.

مفصل ترین کتیبه هخامنشی همان سنگ‌نوشته بیستون در استان کرمانشاه کنونی است که به دستور داریوش یکم نقر گردیده. این کتیبه سه زبانه که بجز فارسی باستان برگردان‌های ایلامی و اکدی را نیز در کنار خود دارد بیشترین ارزش را از نظر زبانشناسی و تاریخی به پژوهشگران عرضه کرده‌است. چرا که قدیمی‌ترین کتیبه فارسی باستان دانسته شده و اینکه یکی از قدیمی‌ترین اسناد زبان‌های باستانی هندواروپایی است که در زمان کاربرد به الفبایی هجایی ثبت شده‌است. ضمن اینکه اطلاعات بسیار زیادی از اوضاع و احوال سرزمین هخامنشیان و منش و سیاست‌های ایشان به دست داده و در نهایت کمک شایانی به کشف و درک زبان‌های اکدی و عیلامی نموده‌است. داریوش به جز بیستون کتیبه‌های دیگری در خوزستان و پارس نیز داشته‌است.[۱۳]

پس از داریوش شاهان دیگر بخصوص خشایارشا، اردشیر یکم و اردشیر دوم و همچنین داریوش دوم کتیبه‌هایی به فارسی باستان دارند. از کوروش کبیر و نیز برخی پیشینیان هخامنشی مانند اریارمنه و ارشامه کتیبه‌های دیگری نیز وجود دارد که احتمال می‌رود این کتیبه‌ها همگی پس از ابداع خط در زمان داریوش یکم نوشته شده‌باشند. همچنین یک کتیبه پارسی باستان هم در نقش رستم کشف شده که به خط آرامی نوشته شده‌است. البته اظهار نظر در مورد این کتیبه منحصر بفرد، که در زمان پس از سقوط هخامنشیان نیز نوشته شده، بدلیل آسیب‌دیدگی شدید آن همراه با قطعیت نیست.[۱۴]

نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود. فارسی باستان دارای هشت حالت دستوری بوده‌است.[۱۵] بدین ترتیب: نهادی، مفعولی، وابستگی، ندایی، ازسویی، ابزاری، کنش‌گیری و مکانی.[۱۶]

آواشناسی

پژوهشگران زبان‌های باستانی پس از رمزگشایی کتیبه‌ها نوعی آوانگاری برای آن ترتیب دادند تا محتوای نوشته شده در کتیبه‌ها را با یک الفبای لاتین ثبت کنند. برای اینکار آنها با توجه به آواهای موجود در زبان‌های اوستایی و سنسکریت و نیز تغییرات آوایی بویژه قانون گردش اصوات در طول زمان ارزش آوایی هر یک از واژگان را مشخص نمودند. این آواها از آنچه در آواشناسی زبان اوستایی می‌بینیم به مراتب ساده‌تر است. از نظر آواشناسی آواهای فارسی باستان به دو دسته واکه و همخوان تقسیم می‌شوند.

  • واکه‌ها در پارسی باستان:

واکه‌ها در زبان فارسی باستان به دو دسته ساده و مرکب تقسیم می‌شوند. واکه‌های مرکب معمولا ترکیبی از دو مصوت کوتاه هستند که یک واحد آوایی مستقل را تشکیل می‌دهند. واکه‌های ساده زبان پارسی باستان همانند پارسی نو است با این تفاوت که آوای "O" یا همان ضمه عربی در فارسی باستان وجود نداشته‌است. واکه‌های ساده و مرکب به دو دسته کوتاه و بلند نیز بخش می‌شوند. واکه‌ها یا همان حروف صدادار فارسی باستان از قرار زیر هستند:[۱۷]

  • واكه‌های ساده:
کوتاه: a , u , i
بلند: ā , ū , ī
  • واکه‌های مرکب:
کوتاه: au , ai
بلند: āu , āi
  • همخوان‌ها در پارسی باستان:

همخوان‌های فارسی باستان ۲۱ آوا را تشکیل می‌دهند باضافه آوای (L) برابر تلفظ حرف لام در زبان پارسی که تنها یکبار در واژه Labanāna به معنی لبنان بکار رفته‌است و بنظر می‌رسد چنین آوایی در زبان فارسی باستان وجود نداشته.[۱۸] از میان سایر واکه‌ها نیز برخی به زبان‌های جانشین یعنی فارسی میانه و فارسی دری نرسیده‌است مانند آوای"ç" یا سین مشدد. سایر آواها احتمالا با اندکی تغییر بعدها وارد فارسی میانه و فارسی نو گردید.[۱۹] همخوان‌های پارسی باستان به‌شرح زیر هستند:

همخوان تلفظ نمونه واژه به خط فارسی معنی
b ب būmi بومی بوم
r ر rāsta راستَ راست
k ک kāma کامَ کام
v واو daiva دَیوَ دیو
d د drāya درایَ دریا
t ت dasta دَستَ دست
j ج bāji باجی باج
b ب basta بَستَ بسته
X خ xaudā خَودا کلاهخود
h ه hama هَمَ هم
z ز vazarka وَزَرکَ بزرگ
c چ carma چـَرمَ چرم
g گ gauša گـَوشَ گوش
n ن niyāka نیاکَ نیا، نیاکان
m م martiya مَرتیَ مَردم
p پ pitar پیتـَر پدر
f ف framānā فـرَمانا فرمان
t ت tanū تنو تن
L ل Labanānā لَبَنانا لبنان
ç سین مشدد puça پوسَّ پسر
θ ث θuxra ثوخرَ سرخ
š ش šiyāti شیاتی شادی

ریشه‌های تاریخی واژگان و اشتقاق آن‌ها

واژگان فارسی باستان که یک زبان هندواروپایی است با واژگان سایر این زبان‌ها ریشه مشترک دارد. با توجه به تعلق آن به مجموعه زبان‌های هندوایرانی طبیعی است که ابتدا با زبان اوستایی و مادی و سپس با زبان سنسکریت همبستگی بیشتری داشته باشد. واژگان فارسی باستان مشتمل بر اسم، صفت، ضمیر، حروف اضافه و افعال بوده که هرکدام در جمله‌های مختلف، بنابر کاربردی که داشته تغییرات خاصی در شکل خود می‌یافته‌است. اسامی با توجه در این زبان اسامی بصورت مفرد، مثنی و جمع و دارای سه جنس مذکر، مونث و خنثی هستند. در هریک از این حالات صرف متفاوتی برای واژه وجود دارد و این بستگی به حالت واژه در جمله و نیز آوای پایانی آن دارد.[۲۰]

  • جنس:

همچنین در زبان فارسی باستان تمایز جنس وجود دارد. به این صورت که تمامی اسامی دارای جنس هستند. جنس در این زبان مشتمل بر مذکر، مونث و خنثی می‎باشد. این مقوله در زبان اوستایی نیز موجود بوده‌است. جنس دستوری است و منطقی نیست به این نحو که گاهی اسامی که بر جنس مونث دلالت می‌کنند از نظر جنس مذکرند مانند vanta به معنی زن که مذکر است. تانیث از طریق شکل مذکر پرداخته می‌شود و برای این آوای پایانی واژگان معمولا کشیده می‌شود. همچنین صفت و موصوف باید از نظر جنس تطابق داشته باشند و اگر موصوفی مونث باشد لازم است صفتی که برای آن بکار رفته نیز مونث شود. سه جنس مذکر و مونث و خنثی در اسامی به صورت‌های مختلفی صرف می‌شوند که تمایز جنسشان آشکار می‌گردد، ضمایر نیز دارای جنس هستند اما دستگاه فعلی و صرف آن یکی است. به این معنی که در صرف افعال بین مونث و مذکر و خنثی هیچ تفاوتی وجود ندارد.[۲۱]

  • شمار:

شمار در زبان فارسی باستان با زبان‌های میانه و نو ایرانی متفاوت است. به این معنی که به جز دو شمار مفرد و جمع یک شمار دیگر یعنی مثنی نیز دارد. حالت مثنی در فارسی باستان بر دو نفر دلالت می‌کند. شمار مثنی شناسه‌های متفاوتی از جمع دارد و صرف فعل برای صیغه‌های مثنی متفاوت از جمع بوده‌است. صفت و موصوف از نظر شمار جمع و مفرد و مثنی با یکدیگر همخوانی داشته‌اند. این حالت پس از فارسی باستان به دوره میانه نرسیده‌است. این سه حالت شمار در زبان اوستایی نیز وجود داشته‌است.[۲۲]

  • ستاک:

هر واژه یک شکل ساده بنام ستاک دارد. ستاک در حقیقت شکل ساده و بدون صرف و شناسه یک واژه‌است که معمولا به تنهایی بکار نمی‌رود. این ستاک‌ها به آواهای متفاوتی ختم می‌شده‌اند. برای نمونه، ستاک نام کوروش kūrū و ستاک نام داریوش dārayavau بوده که صورت فاعلی آن‌ها که با š پایانی همراه است صرف نام آنها در حالت فاعلی بوده‌است. اگر نام کوروش در جمله در جایگاه مفعول بکار می‌رفته آنگاه بصورت kūrūm پدیدار می‌شده. این تغییرات اسامی با توجه به جایگاه اسم در هریک از حالات هشتگانه صرفی در پارسی باستان وجود داشته‌است. نحوه تغییر کردن پایان واژه‌ها در فارسی باستان-یا به اصطلاح دیگر صرف آن‌ها- بستگی به ستاک یا شکل خام واژه داشته که به چه آوایی ختم می‌شده‌است. هر یک از واژه‌ها یک ستاک اصلی داشته‌اند. در صفت‌ها که ممکن بوده مذکر، مونث یا خنثی باشند برای هر یک از این جنس‌ها یک ستاک جداگانه وجود داشته‌است.[۲۳]

* حالت‌های دستوری: کاربرد اسم، صفت و نیز ضمیر در جمله همیشه در یکی از حالت‌های دستوری هشت‌گانه: فاعلی، مفعولی، مفعولی له(برایی)، اضافی، مفعولی فیه(دری)، ندایی، مفعولی معه(بایی)، مفعولی عنه(ازی) است. در هریک از این حالات که قرار بگیرد با توجه به جنس، شمار و آوایی پایانی واژه، صرف می‌شده.

-a -am
مفرد مثنی جمع مفرد مثنی جمع مفرد مثنی جمع
فاعلی -a -ā, -āha -am
ندایی
مفعولی -am -ām
مفعولی معه/
مفعولی عنه
-aibiyā -aibiš -aibiyā -aibiš -āyā -ābiyā -ābiš
مفعولی له -ahyā, -ahya -ahyā, -ahya
اضافی -āyā -ānām -āyā -ānām -āyā -ānām
مفعولی فیه -aiy -aišuvā -aiy -aišuvā -āšuvā
-iš -iy -uš -uv
مفرد مثنی جمع مفرد مثنی جمع مفرد مثنی جمع مفرد مثنی جمع
فاعلی -iš -īy -iya -iy -in -īn -uš -ūv -uva -uv -un -ūn
Vocative -i -u
مفعولی -im -iš -um -ūn
مفعولی معه/
مفعولی عنه
-auš -ībiyā -ībiš -auš -ībiyā -ībiš -auv -ūbiyā -ūbiš -auv -ūbiyā -ūbiš
مفعولی له -aiš -aiš -auš -auš
اضافی -īyā -īnām -īyā -īnām -ūvā -ūnām -ūvā -ūnām
مفعولی فیه -auv -išuvā -auv -išuvā -āvā -ušuvā -āvā -ušuvā

افعال در زبان فارسی باستان

فعل در زبان فارسی باستان ممکن است با پیشوند همراه باشد. بجز پیشوند احتمالی فعل تشکیل می‌شود از ریشه باستانی فعل بهمراه افزونهٔ ماده ساز و شناسه. افعال التزامی معمولا یک نشانه التزامی نیز پیش از شناسه و پس از ماده دارند.

  • ریشه فعلی: افعال در فارسی باستان و نیز اوستایی دارای ریشه مشترکی می‌باشند. این ریشه به سه صورت قوی، افزوده و ضعیف ظاهر می‌شود. این ریشه‌های یک و گاهی دو هجایی هرکدام دلالت بر فعل خاصی دارند. در واقع ریشه جزء مشترک تمامی واژگانی‌ست که روی‌هم یک خانواده واژگانی را تشکیل می‌دهند.[۲۴] مثلا saok ریشه همه افعالی است که مفهوم سوختن از آن‌ها استنباط می‌شود. این واژه می‌تواند به صورت افزوده که همان saok است یا صورت ضعیف (فاقد a) یعنی suč یا suk بیاید. برای برخی از وجوه و باب‌ها از ریشه ضعیف و برای برخی از ریشه قوی فعل استفاده می‌شود. همچنین پیشوندهای مرسوم در زبان فارسی باستان می‌توانند معنای فعل را دگرگون کنند.
  • ماده فعل:
  • شناسه فعلی:
  • سایر مقوله‌های مربوط به فعل:

ریشه‌های فارسی باستانی در زبان پارسی امروز

در اسم و صفت

در ضمیرها

در ریشه فعل‌ها و صرف آن‌ها

در عددها

واژه نامه

هند و ایرانی اولیه فارسی باستانی پارسی میانه پارسی نوین معنی
* Ahuramazda Ohrmazd Ormazd ارمزد اهورا مزدا
*açva aspa asp asb اسب اسب
*kāma kāma kām kām کام دهان
*daiva daiva div div دیو نفوذ ناپذیر
drayah drayā daryā دریا دریا
dasta dast dast دست دست
*bhāgī bāji bāj bāj باج/باژ باج
*bhrātr- brātar brādar barādar برادر برادر
bhūmī būmi būm būm بوم سرزمین
*martya martya mard mard مرد مرد
*māsa māha māh māh ماه ماه
*vāsara vāhara Bahār bahār بهار بهار
stūpā stūnā stūn sotūn ستون ستون
šiyāta šād šād شاد شاد
*arta arta ard ord اُرد ارد
*draugh- drauga drōgh dorōgh دروغ دروغ

پانویس

  1. اصول و ضوابط واژه گزینی٫ بند 2.5.6 http://www.persianacademy.ir/UserFiles/File/OSOUL/310488.pdf
  2. مولایی، چنگیز: صفحه 22
  3. Iranian Languages Britannica
  4. «PERSIA & CREATION OF JUDAISM». The Circle of Ancient Iranian Studies. دریافت‌شده در ‏۵ نوامبر ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  5. راهنمای زبان‌های ایرانی باستان، صفحه ۱۱۰
  6. «IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS». Encyclopædia Iranica. دریافت‌شده در ‏۵ نوامبر ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  7. محسن ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی. صفحه ۱۳۲
  8. Lazard, Gilbert 1975, “The Rise of the New Persian Language” in Frye, R. N. , The Cambridge History of Iran, Vol. 4, pp. 595-632, Cambridge: Cambridge University Press
  9. تفضلی ۲۴
  10. چنگیز مولایی:صفحه۲
  11. چنگیز مولایی:صفحات۶تا۹
  12. Kent:p107
  13. «در باره سنگ‌نوشته داریوش بزرگ در بیستون». وبگاه پژوهش‌های ایرانی. سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۵. دریافت‌شده در ۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۲. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  14. Hening:p24
  15. باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۳ خورشیدی. ص ۱۶۰.
  16. همان.
  17. کریستین بارتلمه: صفحات۷۲-۷۸
  18. کریستین بارتلمه: ص۶۰
  19. محسن ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی: ص۱۵۲
  20. رودیگر اشمیت: صفحه۱۳۱-۱۳۳
  21. ابوالقاسمی: راهنمای زبان‌های ایرانی، صفحات ۵-۳۶
  22. ویلیام جکسون: صفحه ۱۷۴
  23. چنگیز مولایی:صفحه۳۹
  24. چنگیز مولایی: صفحه۶۶

منابع

  • تفضلی، احمد (۱۳۷۸تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش به کوشش ژاله آموزگار.، تهران: سخن، شابک ISBN ۹۶۴-۵۹۸۸-۱۴-۲ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • ابوالقاسمی، محسن (۱۳۷۶راهنمای زبانهای باستانی ایران (جلد دوم: دستور و واژه‌نامه)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، شابک ISBN ۹۶۴-۴۵۹-۲۲۷-۱ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک)
  • مولایی، چنگیز (۱۳۸۷راهنمای زبان فارسی باستان، تهران: مهرنامگ، شابک ISBN ۹۶۴-۹۵۶۴۰-۵-۵ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • اشمیت، رودیگر (۱۳۸۷راهنمای زبان‌های ایرانی. جلد اول، ترجمهٔ رضائی باغ بیدی، حسن، تهران: ققنوس، شابک ISBN ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۹ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • بارتلمه، کریستین (۱۳۸۴تاریخچه واجهای ایرانی، ترجمهٔ دکتر واهه دومانیان، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، شابک ISBN ۹۶۴-۴۲۶-۲۳۱-X مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • ابوالقاسمی، محسن (۱۳۸۰تاریخ زبان فارسی، تهران: سمت، شابک ISBN ۹۶۴-۴۵۹-۵۴۵-۹ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • جکسون، ویلیام (۱۳۷۶دستور زبان اوستایی، ترجمهٔ رقیه بهزادی، تهران: فرزین، شابک ISBN ۹۶۴-۹۰۰۰۶-۹-۰ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • ابوالقاسمی، محسن (۱۳۸۳شعر در ایران پیش از اسلام، تهران: طهوری، شابک ISBN ۹۶۴-۶۴۱۴-۴۴-۳ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • منصوری، یدالله (۱۳۸۴بررسی ریشه شناختی فعل‌های زبان پهلوی، تهران: سفرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ISBN ۹۶۴-۷۵۳۱-۴۱-۹ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)

پیوند به بیرون