توبه نصوح: تفاوت میان نسخهها
جز ویرایش با ابرابزار |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویکیسازی}} |
{{ویکیسازی}} |
||
{{بدون منبع}} |
{{بدون منبع}} |
||
در زمانهای قدیم، مردی به نام نصوح زندگی می کرد که از طریق دلاکی کردن حمام زنانه امرار معاش می کرد. هیات ظاهریِ او مانند زنان بود و از ااینرو مرد بودن خود را از دیگران مخفی می داشت. او به گونه ای ماهرانه ، سالها در حمام های زنانه دلاکی می کرد و کسی پی به این راز نبرده بود که او یک مرد است . زیرا هم صدایش زنانه بود و هم صورتش ، ولی شهوت مردانه اش کامل و فعال بود . نصوح چادر بر سر می کرد و پوشینه و مقنعه می گذاشت . در حالی که مردی بود حشری . او در طول زمان بارها از این کار توبه کرد و از آن منصرف شد، اما نفسِ اماره حق ستیز او توبه اش را می شکست . |
|||
روزی نصوح در حمام مشغول پر کردنِ طشت بود که جواهر دختر شاه گم شد.همه زنان را مجبور به جستجوی جواهرکردند . ولی دزد جواهر نه پیدا شد و نه رسوا . پس امر کردند که زنان حاضر در حمام باید به کلی برهنه شوند. نصوح از ترس بر خود می لرزید و سعی می کرد در گوشه ای خودش را پنهان کند. نصوح در آن خلوت رو به حضرت حق کرد و گریه و زاری بسیار نمود. عقل و هوش از او جدا شد و مانند جماد، بی جان افتاد. وقتی نصوح بی هوش شد،مژده دادند که آن جواهر گمشده پیدا شد. و با این خبر سر و صدای شادی کل حمام را پر کرد و آن موقع بود که نصوح که مدهوش بی خویش شده بود به خود آمد و برای همیشه توبه کرد. او همیشه میگفت :من طعم تلخ مرگ و نیستی را چشیدم. من نزد خدا توبه ای راستین کرده ام و تا وقت مرگ، آن توبه را نخواهم شکست. |
|||
**** |
|||
فیلمی است به کارگردانی [[محسن مخملباف]] در سال ۱۳۶۱ ساخته شدهاست. |
عنوان توبه نصوح نام فیلمی است به کارگردانی [[محسن مخملباف]] در سال ۱۳۶۱ ساخته شدهاست. |
||
خلاصه داستان: |
خلاصه داستان: |
نسخهٔ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۷
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
این مقاله به هیچ منبع و مرجعی استناد نمیکند. |
در زمانهای قدیم، مردی به نام نصوح زندگی می کرد که از طریق دلاکی کردن حمام زنانه امرار معاش می کرد. هیات ظاهریِ او مانند زنان بود و از ااینرو مرد بودن خود را از دیگران مخفی می داشت. او به گونه ای ماهرانه ، سالها در حمام های زنانه دلاکی می کرد و کسی پی به این راز نبرده بود که او یک مرد است . زیرا هم صدایش زنانه بود و هم صورتش ، ولی شهوت مردانه اش کامل و فعال بود . نصوح چادر بر سر می کرد و پوشینه و مقنعه می گذاشت . در حالی که مردی بود حشری . او در طول زمان بارها از این کار توبه کرد و از آن منصرف شد، اما نفسِ اماره حق ستیز او توبه اش را می شکست . روزی نصوح در حمام مشغول پر کردنِ طشت بود که جواهر دختر شاه گم شد.همه زنان را مجبور به جستجوی جواهرکردند . ولی دزد جواهر نه پیدا شد و نه رسوا . پس امر کردند که زنان حاضر در حمام باید به کلی برهنه شوند. نصوح از ترس بر خود می لرزید و سعی می کرد در گوشه ای خودش را پنهان کند. نصوح در آن خلوت رو به حضرت حق کرد و گریه و زاری بسیار نمود. عقل و هوش از او جدا شد و مانند جماد، بی جان افتاد. وقتی نصوح بی هوش شد،مژده دادند که آن جواهر گمشده پیدا شد. و با این خبر سر و صدای شادی کل حمام را پر کرد و آن موقع بود که نصوح که مدهوش بی خویش شده بود به خود آمد و برای همیشه توبه کرد. او همیشه میگفت :من طعم تلخ مرگ و نیستی را چشیدم. من نزد خدا توبه ای راستین کرده ام و تا وقت مرگ، آن توبه را نخواهم شکست.
عنوان توبه نصوح نام فیلمی است به کارگردانی محسن مخملباف در سال ۱۳۶۱ ساخته شدهاست.
خلاصه داستان: لطفعلی خان کارمند با سابقه بانک ناگهان سکته میکند و میمیرد. اما هنگام دفن وی اطرافیان او میفهمند که زندهاست و از جا بلند میشود. با وجود تعجب اطرافیان او به تحولی درونی فرو میرود و تصمیمی میگیرد که از افرادی که میشناسد حلالیت بخواهد و...
بازیگران آن: فرجالله سلحشور محمد کاسبی بهزاد بهزاد پور محمد علیدوست مهدی کاغذچی