هنری مورای: تفاوت میان نسخهها
جز هنری موری را به هنری مورای منتقل کرد: هنری مورای صحیحتر است. |
اصلاح |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{Infobox scientist |
{{Infobox scientist |
||
|name = |
|name = هنری مورای|image =Replace_this_image_male.svg |
||
|image =Replace_this_image_male.svg |
|||
|image_size =150px |
|image_size =150px |
||
|caption = Henry Murray |
|caption = Henry Murray |
نسخهٔ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۵
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب بهمنظور جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست. لطفاً تا زمانی که این پیام در اینجا نمایش داده میشود، ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرین بار در ۷ فوریه ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۵ (ساعت هماهنگ جهانی) (۱۲ سال پیش) ویرایش شده است – این زمان تخمینی موجود در میانگر است؛ . اگر این صفحه در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این الگو را به صفحه اضافه کردهاید، لطفاً در میانهٔ بازههای مختلف ویرایشی آن را حذف کنید یا با {{در دست ساخت}} جایگزین کنید. |
هنری مورای | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳ مهٔ ۱۸۹۳ New York |
درگذشت | ۲۳ ژوئن ۱۹۸۸ (۹۵ سال) |
ملیت | American |
شناختهشده برای | روان شناسی شخصیت |
پیشینه علمی | |
شاخه(ها) | روان شناسی |
محل کار | دانشگاه هاروارد |
هنری مورایمتولد 1893 میلادی یکی از روان شناسان آمریکایی است. مورای هم مانند آلپورت مطالعه شخصیت را در یک موقعیت دانشگاهی انجام داد تا در موقعیت بالینی.هر چند او به روانکاوی پرداخت،آن را برای درمان بیماران بکار نبست،زیرا ترجیح می داد که شخصیت انسان را از طریق مطالعه گسترده افراد بهنجار بررسی کند. دوره کودکی موری با طرد شدن از سوی مادر سطح بالای حساسیت نسبت به درد و رنج دیگران،و گونه ای از جبران نارسایی به شیوه آدلری برای دو نقص-لکنت زبان و ناتوانی در ورزش-مشخص شده است.[۱]
پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا،وارد رشته جراحی شد،در بیوشیمی پژوهش کرد،واز دانشگاه کمبریج در رشته بیوشیمی درجه دکترا گرفت،که مطمئنا یکی از راه های پیرامونی ورود به حرفه روان شناسی است.پس از گذراندن سه هفته با یونگ که ظاهرا برایش روشنگر بود و گذراندن یک شب فراموش نشدنی با فروید و دخترش آنا،موری مطالعاتش در باره شخصیت را در کلینیک روان شناسی هاروارد آغاز کرد. با در نظر گرفتن تحصیلاتش در پزشکی و بیوشیمی،جای شگفتی تیست از اینکه موری به کارکرد فیزیولوژیکی آن گونه که به شخصیت مربوط می شود تاکید کرد.او بر مفهوم کاهش تنش تاکید ورزید،که به نظرش نخستین قانون در باره رفتار آدمی است.همچنان که فروید هم این گونه می اندیشید.موری همچنین به شیوه فرویدی اهمیت ناهوشیار و تاثیر تجارب کودکی را بر رفتار بزرگسالی مورد توجه قرار داد.او مفاهیم فروید در باره نهاد،من،و فرامن را البته با بعضی تغییرات وارد نظام خود کرد .[۲]