ژرمن‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
خط ۶: خط ۶:
اقوام بربری غرب اروپا اکثراً از نژاد ژرمن بودند و نفوذ ژرمن‌ها بعداً در تشکیل اروپا مؤثر واقع شد. به استثنای چند تن، ژرمن‌ها هنگام هجوم به‌طرف مغرب اروپا بی‌سواد و بت‌پرست بودند. به زبان‌های آنان چیزی کتابت و تحریر نشده‌بود و این جماعت [[فولکلور]] ظریف و معتقدات دینی عجیبی داشتند که بر طبق آن‌ها جنگ و اعمال شجاعانه بسیار مورد احترام و پسندیده‌بود. اگرچه ژرمن‌ها در این‌موقع در حال کوچ بودند اما در عین‌حال مردمانی زارع بودند که طریق استفاده از آهن را می‌دانستند و از صنایع رومیان تا اندازه‌ای آگاه بودند. این‌ها به قبایل کوچکی تقسیم شده‌بودند و حس اخوت و هم‌قبیلگی (همچون بسیاری از اقوام بدوی) چنان در آن‌ها قوی بود که مقدم بر قانون و اطاعت از مافوق محسوب می‌شد. این‌ها در امور خویش بیشتر از مردمی که در لوای [[امپراتوری روم]] می‌زیستند آزادی عمل داشتند. در میان بسیاری از این قبایل طرز اداره امور عمومی شباهت به [[دموکراسی]] داشت با این تفاوت که به‌صورتی خشن اجرا می‌شد؛ بدین معنی که مردمان آزاد ـ یعنی آن‌ها که حق حمل سلاح داشتند ـ در دشت یا بیابان دور هم جمع شده مشورت می‌کردند. در میان این اقوام وحشی حس وفاداری نسبت به اشخاص و حس اخلاص نسبت‌به سرکرده بسیار شدید بود اما حس احترام نسبت‌به یک تشکیلات بزرگ یا عمومی وجود نداشت. دولت و مرجع قانونی در نظر آن‌ها عرف و عادات لایتغیر هر قبیله محسوب می‌شد؛ چرا که نه اتفاق‌نظری معنی داشت و نه قضات ورزیده وجود خارجی، هر مرافعه‌ای پیش می‌آمد میان خود و طبق همان رویه و سنن طبیعی‌شان آن‌را حل و فصل می‌کردند. به این حساب اگر امر می‌دادند که یکی به آب انداخته شود و آن شخص خود را در آب غرق نمی‌کرد مقصر بود،<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۷}}</ref> گاهی دو طرف دعوا با یکدیگر جنگ تن به تن می‌کردند و برنده بی‌گناه محسوب می‌شد زیرا این مردم معتقد بودند که خداوند اجازه نمی‌دهد شر بر خیر غلبه کند. <ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۸}}</ref>
اقوام بربری غرب اروپا اکثراً از نژاد ژرمن بودند و نفوذ ژرمن‌ها بعداً در تشکیل اروپا مؤثر واقع شد. به استثنای چند تن، ژرمن‌ها هنگام هجوم به‌طرف مغرب اروپا بی‌سواد و بت‌پرست بودند. به زبان‌های آنان چیزی کتابت و تحریر نشده‌بود و این جماعت [[فولکلور]] ظریف و معتقدات دینی عجیبی داشتند که بر طبق آن‌ها جنگ و اعمال شجاعانه بسیار مورد احترام و پسندیده‌بود. اگرچه ژرمن‌ها در این‌موقع در حال کوچ بودند اما در عین‌حال مردمانی زارع بودند که طریق استفاده از آهن را می‌دانستند و از صنایع رومیان تا اندازه‌ای آگاه بودند. این‌ها به قبایل کوچکی تقسیم شده‌بودند و حس اخوت و هم‌قبیلگی (همچون بسیاری از اقوام بدوی) چنان در آن‌ها قوی بود که مقدم بر قانون و اطاعت از مافوق محسوب می‌شد. این‌ها در امور خویش بیشتر از مردمی که در لوای [[امپراتوری روم]] می‌زیستند آزادی عمل داشتند. در میان بسیاری از این قبایل طرز اداره امور عمومی شباهت به [[دموکراسی]] داشت با این تفاوت که به‌صورتی خشن اجرا می‌شد؛ بدین معنی که مردمان آزاد ـ یعنی آن‌ها که حق حمل سلاح داشتند ـ در دشت یا بیابان دور هم جمع شده مشورت می‌کردند. در میان این اقوام وحشی حس وفاداری نسبت به اشخاص و حس اخلاص نسبت‌به سرکرده بسیار شدید بود اما حس احترام نسبت‌به یک تشکیلات بزرگ یا عمومی وجود نداشت. دولت و مرجع قانونی در نظر آن‌ها عرف و عادات لایتغیر هر قبیله محسوب می‌شد؛ چرا که نه اتفاق‌نظری معنی داشت و نه قضات ورزیده وجود خارجی، هر مرافعه‌ای پیش می‌آمد میان خود و طبق همان رویه و سنن طبیعی‌شان آن‌را حل و فصل می‌کردند. به این حساب اگر امر می‌دادند که یکی به آب انداخته شود و آن شخص خود را در آب غرق نمی‌کرد مقصر بود،<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۷}}</ref> گاهی دو طرف دعوا با یکدیگر جنگ تن به تن می‌کردند و برنده بی‌گناه محسوب می‌شد زیرا این مردم معتقد بودند که خداوند اجازه نمی‌دهد شر بر خیر غلبه کند. <ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۸}}</ref>


پس از [[سقوط امپراتوری روم غربی|سقوط]] [[امپراتوری روم غربی]]، برای اقوام ژرمن که بر ایالات روم دست‌یافته‌بودند اداره‌ی امور از سطح محلی به بالا دشوار بود. امنیت و نظم کشور به‌هم خورد. زارعان در معرض تطاول جنگجویان خانه‌بدوش قرار گرفتند. این جنگجویان غالباً دهکده‌های روستایی را می‌گرفتند، آن‌ها را در کنف حمایت خود نگه می‌داشتند و مانع تهاجم سایران می‌شدند تا از نتیجه‌ی دسترنج زارعان استفاده نمایند. گاهی یکی از این جنگجویان چندین دهکده را تصاحب می‌نمود و تمام مدت با سواران و دار و دسته خویش از دهکده‌ای به دهکده‌ی دیگر می‌رفت تا سور و سات خویش را برای سراسر یک‌سال تأمین کند. پس از یورش ژرمن‌ها بازرگانی از رونق افتاد، از جمعیّت شهرها کاسته شد، پول از گردش افتاد و تقریباً دیگر نه چیزی را می‌فروختند و نه چیزی را می‌خریدند، جاده‌های روم متروک افتاد و هنگامی‌که مردم برای خانه‌های خود به سنگ احتیاج داشتند از سنگ‌های جاده‌ها استفاده می‌کردند. اروپای غربی نه فقط به شکل یک مشت دهکده‌های پراکنده درآمد بلکه رابطه و تماس خود را با [[حوضه مدیترانه|حوزه مدیترانه]] از کف داد.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۸}}</ref>
پس از [[سقوط امپراتوری روم غربی|سقوط]] [[امپراتوری روم غربی]]، برای اقوام ژرمن که بر ایالات روم دست‌یافته‌بودند اداره‌ی امور از سطح محلی به بالا دشوار بود. امنیت و نظم کشور به‌هم خورد. زارعان در معرض تطاول جنگجویان خانه‌بدوش قرار گرفتند. این جنگجویان غالباً دهکده‌های روستایی را می‌گرفتند، آن‌ها را در کنف حمایت خود نگه می‌داشتند و مانع تهاجم سایرین می‌شدند تا از نتیجه‌ی دسترنج زارعان استفاده نمایند. گاهی یکی از این جنگجویان چندین دهکده را تصاحب می‌نمود و تمام مدت با سواران و دار و دسته خویش از دهکده‌ای به دهکده‌ی دیگر می‌رفت تا سور و سات خویش را برای سراسر یک‌سال تأمین کند. پس از یورش ژرمن‌ها بازرگانی از رونق افتاد، از جمعیت شهرها کاسته شد، پول از گردش افتاد و تقریباً دیگر نه چیزی را می‌فروختند و نه چیزی را می‌خریدند، جاده‌های روم متروک افتاد و هنگامی که مردم برای خانه‌های خود به سنگ احتیاج داشتند از سنگ‌های جاده‌ها استفاده می‌کردند. اروپای غربی نه فقط به شکل یک مشت دهکده‌های پراکنده درآمد بلکه رابطه و تماس خود را با [[حوضه مدیترانه|حوزه مدیترانه]] از کف داد.<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی۱=[[رابرت روزول پالمر|روزول پالمر]]|نام۱=رابرت|عنوان=تاریخ جهان نو|تاریخ=۱۳۸۶|ناشر=امیر کبیر|مکان=تهران|صفحه=۳۸}}</ref>


== قبایل معروف ژرمن ==
== قبایل معروف ژرمن ==

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۱

مجلس حاکمان ژرمنی که پس از توصیف نقش برجسته ستون مارکوس آئورلیوس در سال ۱۹۳ میلادی کشیده شده‌است.

مردم ژرمن یا ژرمن‌ها (در منابع قدیمی‌تر مردم توتنی) گروهی نژادی-زبانی اند، که از اروپای شمالی سرچشمه می‌گیرند و به زبان‌های ژرمنی از شاخه زبان‌های هندواروپایی سخن می‌گویند. این زبان‌ها از نیای مشترکشان یعنی زبان نیاژرمنی در دوره آهن به وجود آمده‌اند. این زبان در بسیاری از مناطق با کمک گروه‌های قومی شمال اروپا گسترده شد. از آن جمله: اسکاندیناویایی‌ها (سوئدی‌ها، نروژِی‌ها، دانمارکی‌ها، جزایر فارویی‌ها اما نه فنلاندی‌ها و سامی‌هاآلمانی‌ها (شامل اتریشی‌ها و تمام آلمانی‌زبانان سوئیس و آلمان) هلندی‌ها و انگلیسی‌ها اند. چنان‌که در لغت‌نامهٔ دکتر محمد معین آمده‌است.[۱] ژرمن‌ها مردمانی جنگ‌جو و عدالت‌طلب بودند و دادگاه برای خود داشتند و اگر کسی موجب گناهی می‌شد که موجب ننگ بر آنان بود، مثل دزدی، او را در باتلاق خفه می‌کردند و در همان‌جا رها می‌کردند. به همین دلیل است که مومیایی‌های چندهزار ساله در آن جا کشف شده‌است.

نقش ژرمن‌ها در سقوط امپراتوری روم غربی

اقوام بربری غرب اروپا اکثراً از نژاد ژرمن بودند و نفوذ ژرمن‌ها بعداً در تشکیل اروپا مؤثر واقع شد. به استثنای چند تن، ژرمن‌ها هنگام هجوم به‌طرف مغرب اروپا بی‌سواد و بت‌پرست بودند. به زبان‌های آنان چیزی کتابت و تحریر نشده‌بود و این جماعت فولکلور ظریف و معتقدات دینی عجیبی داشتند که بر طبق آن‌ها جنگ و اعمال شجاعانه بسیار مورد احترام و پسندیده‌بود. اگرچه ژرمن‌ها در این‌موقع در حال کوچ بودند اما در عین‌حال مردمانی زارع بودند که طریق استفاده از آهن را می‌دانستند و از صنایع رومیان تا اندازه‌ای آگاه بودند. این‌ها به قبایل کوچکی تقسیم شده‌بودند و حس اخوت و هم‌قبیلگی (همچون بسیاری از اقوام بدوی) چنان در آن‌ها قوی بود که مقدم بر قانون و اطاعت از مافوق محسوب می‌شد. این‌ها در امور خویش بیشتر از مردمی که در لوای امپراتوری روم می‌زیستند آزادی عمل داشتند. در میان بسیاری از این قبایل طرز اداره امور عمومی شباهت به دموکراسی داشت با این تفاوت که به‌صورتی خشن اجرا می‌شد؛ بدین معنی که مردمان آزاد ـ یعنی آن‌ها که حق حمل سلاح داشتند ـ در دشت یا بیابان دور هم جمع شده مشورت می‌کردند. در میان این اقوام وحشی حس وفاداری نسبت به اشخاص و حس اخلاص نسبت‌به سرکرده بسیار شدید بود اما حس احترام نسبت‌به یک تشکیلات بزرگ یا عمومی وجود نداشت. دولت و مرجع قانونی در نظر آن‌ها عرف و عادات لایتغیر هر قبیله محسوب می‌شد؛ چرا که نه اتفاق‌نظری معنی داشت و نه قضات ورزیده وجود خارجی، هر مرافعه‌ای پیش می‌آمد میان خود و طبق همان رویه و سنن طبیعی‌شان آن‌را حل و فصل می‌کردند. به این حساب اگر امر می‌دادند که یکی به آب انداخته شود و آن شخص خود را در آب غرق نمی‌کرد مقصر بود،[۲] گاهی دو طرف دعوا با یکدیگر جنگ تن به تن می‌کردند و برنده بی‌گناه محسوب می‌شد زیرا این مردم معتقد بودند که خداوند اجازه نمی‌دهد شر بر خیر غلبه کند. [۳]

پس از سقوط امپراتوری روم غربی، برای اقوام ژرمن که بر ایالات روم دست‌یافته‌بودند اداره‌ی امور از سطح محلی به بالا دشوار بود. امنیت و نظم کشور به‌هم خورد. زارعان در معرض تطاول جنگجویان خانه‌بدوش قرار گرفتند. این جنگجویان غالباً دهکده‌های روستایی را می‌گرفتند، آن‌ها را در کنف حمایت خود نگه می‌داشتند و مانع تهاجم سایرین می‌شدند تا از نتیجه‌ی دسترنج زارعان استفاده نمایند. گاهی یکی از این جنگجویان چندین دهکده را تصاحب می‌نمود و تمام مدت با سواران و دار و دسته خویش از دهکده‌ای به دهکده‌ی دیگر می‌رفت تا سور و سات خویش را برای سراسر یک‌سال تأمین کند. پس از یورش ژرمن‌ها بازرگانی از رونق افتاد، از جمعیت شهرها کاسته شد، پول از گردش افتاد و تقریباً دیگر نه چیزی را می‌فروختند و نه چیزی را می‌خریدند، جاده‌های روم متروک افتاد و هنگامی که مردم برای خانه‌های خود به سنگ احتیاج داشتند از سنگ‌های جاده‌ها استفاده می‌کردند. اروپای غربی نه فقط به شکل یک مشت دهکده‌های پراکنده درآمد بلکه رابطه و تماس خود را با حوزه مدیترانه از کف داد.[۴]

قبایل معروف ژرمن

نقشه ای از قبایل ژرمن در نزدیکی امپراتوری روم
  1. گوت‌ها
  2. بوهمی‌ها
  3. فرانک‌ها
  4. چتی‌ها
  5. فریسی‌ها
  6. ساکسون‌ها
  7. آلمانی‌ها (نام کنونی آلمان در برخی زبان‌ها از این قوم گرفته شده)
  8. بورگوندی‌ها
  9. سوئبی‌ها
  10. کوئدی‌ها
  11. مارکومنی‌ها
  12. گپیدها

۱۳.آنگل‌ها[۵]

نقش ژرمن‌ها در دوران مهاجرت

نقشه حمله قبایل مختلف به امپراتوری روم

در پی افزایش جمعیت و شکل‌گیری قدرت در نواحی استپ و ژرمانیا و همچنین

تهدید قبایل مختلف استپ نشین از جانب شرق و شمال شرق اروپا، قبایل مختلف

تصمیم به مهاجرت و حمله به مرزهای امپراتوری روم گرفتند.

  1. گوت‌ها پس از شکست از هون‌ها روانه نبرد آدریانوپل شدند و امپراتور را مغلوب کردند.
  2. تقسیم گوت‌ها به ویزیگوتها و استروگوت‌ها و سپس یورش مستقیم به قلب امپراتوری و

سقوط پایتخت روم.

  1. حمله آنگل‌ها و ساکسون‌ها و جوت‌ها به بریتانیا.
  2. یورش فرانک‌ها به سرزمین گال تحت حکومت امپراتوری و تأسیس امپراتوری فرانک

۵. یورش وندال‌ها.[۵]

منابع

  1. محمد، معین (۱۳۳۶). لغت نامهٔ دکتر محمد معین. تهران.
  2. روزول پالمر، رابرت (۱۳۸۶). تاریخ جهان نو. تهران: امیر کبیر. ص. ۳۷.
  3. روزول پالمر، رابرت (۱۳۸۶). تاریخ جهان نو. تهران: امیر کبیر. ص. ۳۸.
  4. روزول پالمر، رابرت (۱۳۸۶). تاریخ جهان نو. تهران: امیر کبیر. ص. ۳۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ "Germanic peoples". Wikipedia (به انگلیسی). 2021-02-09.