نبرد اسمولنسک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
[[پرونده:Bundesarchiv Bild 101I-351-1427-21A, Russland, Panzer IV.jpg|بندانگشتی|نیروهای آلمانی در ویتبسک، ژوئیه ۱۹۴۱]]
[[پرونده:Bundesarchiv Bild 101I-351-1427-21A, Russland, Panzer IV.jpg|بندانگشتی|نیروهای آلمانی در ویتبسک، ژوئیه ۱۹۴۱]]


شنود رادیویی آلمان از ظهر روز ۳ ژوئیه از قصد تهاجم زرهی شوروی به بوریسوف مطلع شده بود. گودریان با دریافت این اطلاعات شخصاً جهت تمهیدات دفاعی لازم از بوریسوف بازدید به عمل آورد و به لشکر هفدهم زرهی در مینسک دستور داد یک گروه‌رزمی خود را به منظور تقویت گذرگاه بوریسوف اعزام کند. این فرمان شب همان روز اجرایی شد. اجرای ضد حمله لشکر یکم موتوریزه شوروی به همراه ترکیبی از تانک‌های سبک و سنگین در شرق بوریسوف علیه مواضع لشکر هجدهم زرهی ورماخت با وجود وارد آوردن تلفات سنگین به دو طرف، به نتیجه‌ای نرسید و کرایزر نیروهای خود را به پشت رود ناشا در غرب اورشا عقب کشید. لشکر هجدهم زرهی پس از کسب این پیروزی، با حضور لشکر هفدهم زرهی در جناح چپ آن، حرکت آهسته اما مداوم خود به سمت اورشا را آغاز کرد.{{sfn|Glantz|2010|p=۶۶–۶۷}} پنجم ژوئیه سپاه ۲۴ موتوریزه در جناح راست گروه زرهی ۲ موفق شد با عبور از گذرگاه رود برزینا، بین بابرویسک و بوریسوف در نزدیکی روگاچف به رود دنیپر برسد. روز بعد جناح راست این سپاه در جنوب روگاچف وادار به گرفتن موضع دفاعی در مقابل حملات ارتش سرخ از جانب شرقی رود دنیپر شد.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۱}} همزمان سپاه ۳۹ موتوریزه نیز شمال اورشا زیر ضد حمله سپاه‌های ۵ و ۷ مکانیزه ارتش سرخ با قریب به ۷۰۰ تانک که به فرمان مارشال تیموشنکو صورت می‌گرفت، قرار داشت. این نیروهای ارتش سرخ بدون حمایت هوایی در تلاش برای رسیدن به شهر [[سنو]]، با لشکرهای هفدهم و هجدهم زرهی از سپاه ۴۷ موتوریزه ورماخت نیز درگیر شده بودند.{{sfn|Tucker-jones|2017|p=۶۲}} در حین مواجهه لشکرهای سپاه ۴۷ موتوریزه در غرب اورشا با این مقاومت قدرتمند، سپاه ۴۶ موتوریزه نیز مختصراً در رود برزینا، در [[پوگوست]] و جنوب آن، پیش از رسیدن شهر موگیلف متوقف گشت.{{sfn|Glantz|2010|p=۶۷}} هفتم ژوئیه تلاش نیروهای گودریان در گروه زرهی ۲ با [[لشکر هفدهم زرهی (ورماخت)|لشکر هفدهم زرهی]] برای پیشروی از جناح راست توسط نیروهای ارتش سرخ متوقف و زیر ضد حمله دفع شد. در طرف دیگر، گروه زرهی ۳ نیز در جناح چپ خود بین دریسا و پولوتسک حالت تدافعی گرفته و تمام حملاتش را بر ویتبسک در بخش مرکزی متمرکز کرده بود. این شهر نهایتاً به کمک چهار لشکر در نهم ژوئیه به تصرف مهاجمان درآمد.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲}} در این شرایط سرنیزه زرهی آلمان موفق شد در عرض پنج روز ضربه سختی به دو سپاه مکانیزه شوروی و پیاده‌نظام پشتیبان آن وارد آورد و به پیشروی سریع خود به سمت اورشا ادامه دهد. دو سپاه ۵ و ۷ مکانیزه شوروی با تحمل تلفات سنگین انسانی، در جریان این نبردها در مجموع ۸۳۲ تانک از ۲ هزار تانک خود را از دست دادند و به شکل آشفته‌ای به سمت شرق رود دنیپر عقب نشستند.{{sfn|Glantz|1999|p=۱۳}} در همین هنگام نیاز به لشکر دوازدهم زرهی در محاصره بیاویستوک-مینسک مرتفع شده و این لشکر می‌توانست در پیشروی قوای زرهی ورماخت در عمق اراضی دشمن مشارکت کند.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲}}
شنود رادیویی آلمان از ظهر روز ۳ ژوئیه از قصد تهاجم زرهی شوروی به بوریسوف مطلع شده بود. گودریان با دریافت این اطلاعات شخصاً جهت تمهیدات دفاعی لازم از بوریسوف بازدید به عمل آورد و به لشکر هفدهم زرهی در مینسک دستور داد یک گروه‌رزمی خود را به منظور تقویت گذرگاه بوریسوف اعزام کند. این فرمان شب همان روز اجرایی شد. اجرای ضد حمله لشکر یکم موتوریزه شوروی به همراه ترکیبی از تانک‌های سبک و سنگین در شرق بوریسوف علیه مواضع لشکر هجدهم زرهی ورماخت با وجود وارد آوردن تلفات سنگین به دو طرف، به نتیجه‌ای نرسید و کرایزر نیروهای خود را به پشت رود ناشا در غرب اورشا عقب کشید. لشکر هجدهم زرهی پس از کسب این پیروزی، با حضور لشکر هفدهم زرهی در جناح چپ آن، حرکت آهسته اما مداوم خود به سمت اورشا را آغاز کرد. سپاه ۲۴ موتوریزه در جناح راست گروه زرهی ۲ که موفق شده بود در مواجهه با مقاومت ضعیف دشمن، روز ۲ ژوئیه{{sfn|Glantz|2010|p=۶۶–۶۷}} از گذرگاه رود برزینا بین بابرویسک و بوریسوف عبور کند، روز ۵ ژوئیه در نزدیکی روگاچف به رود دنیپر رسید. روز بعد جناح راست این سپاه در جنوب روگاچف وادار به گرفتن موضع دفاعی در مقابل حملات ارتش سرخ از جانب شرقی رود دنیپر شد.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۱}} همزمان سپاه ۳۹ موتوریزه نیز شمال اورشا زیر ضد حمله سپاه‌های ۵ و ۷ مکانیزه ارتش سرخ با قریب به ۷۰۰ تانک که به فرمان مارشال تیموشنکو صورت می‌گرفت، قرار داشت. این نیروهای ارتش سرخ بدون حمایت هوایی در تلاش برای رسیدن به شهر [[سنو]]، با لشکرهای هفدهم و هجدهم زرهی از سپاه ۴۷ موتوریزه ورماخت نیز درگیر شده بودند.{{sfn|Tucker-jones|2017|p=۶۲}} در حین مواجهه لشکرهای سپاه ۴۷ موتوریزه در غرب اورشا با این مقاومت قدرتمند، سپاه ۴۶ موتوریزه نیز مختصراً در رود برزینا، در پوگوست و جنوب آن، در طول مسیر موگیلف متوقف گشت. در ادامه با غلبه این سپاه بر مقاومت سرسختانه بقایای لشکرهای ۶۴، ۱۰۰، ۱۰۸ و ۱۶۱ از ارتش سیزدهم و سپاه‌های ۴ هوابرد و ۲۰ مکانیزه شوروی، دو لشکر از آن توانستند تا اواخر روز هفتم ژوئیه خود را به نیمه راه بین رودهای برزینا و دوینا برسانند.{{sfn|Glantz|2010|p=۶۷}} همان روز تلاش مجدد گودریان در گروه زرهی ۲ با [[لشکر هفدهم زرهی (ورماخت)|لشکر هفدهم زرهی]] برای پیشروی از جناح راست توسط نیروهای ارتش سرخ متوقف و زیر ضد حمله دفع شد. در طرف دیگر، گروه زرهی ۳ نیز در جناح چپ خود بین دریسا و پولوتسک حالت تدافعی گرفته و تمام حملاتش را بر ویتبسک در بخش مرکزی متمرکز کرده بود. این شهر نهایتاً به کمک چهار لشکر در نهم ژوئیه به تصرف مهاجمان درآمد.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲}} در این شرایط سرنیزه زرهی آلمان موفق شد در عرض پنج روز ضربه سختی به دو سپاه مکانیزه شوروی و پیاده‌نظام پشتیبان آن وارد آورد و به پیشروی سریع خود به سمت اورشا ادامه دهد. دو سپاه ۵ و ۷ مکانیزه شوروی با تحمل تلفات سنگین انسانی، در جریان این نبردها در مجموع ۸۳۲ تانک از ۲ هزار تانک خود را از دست دادند و به شکل آشفته‌ای به سمت شرق رود دنیپر عقب نشستند.{{sfn|Glantz|1999|p=۱۳}} در همین هنگام نیاز به لشکر دوازدهم زرهی در محاصره بیاویستوک-مینسک مرتفع شده و این لشکر می‌توانست در پیشروی قوای زرهی ورماخت در عمق اراضی دشمن مشارکت کند.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲}}


حرکت دو گروه زرهی ورماخت در قالب برنامه به محاصره درآوردن مجدد نیروهای دشمن در یک منطقه بزرگ این بار با بستن حلقه محاصره در شرق اسمولنسک و در ادامه پیش‌روی سرنیزه زرهی با هدف مسکو صورت می‌گرفت. جهت اجرای چنین عملیاتی، حفظ اتصال ضروری با گروه زرهی ۳ با توقف پیشروی جناح راست گروه زرهی ۲ و الحاق به گروه زرهی ۳ در جانب چپ لازم به نظر می‌رسید. با این حال با عدم وقوع چنین اتفاقی، گودریان هفتم ژوئیه لشکر هفدهم زرهی را که زیر حملات ارتش سرخ حالت تدافعی گرفته بود، به جانب غربی رود دنیپر عقب کشید تا از آن در حمله به اورشا استفاده کند. او در حال آماده‌سازی گذر از دنیپر در ناحیه بین اورشا و [[ژلوبین]] بود. اطلاع فن کلوگه از این موضوع که نوعی عمل واگرا نسبت به گروه زرهی ۳ به حساب می‌آمد، موجب اختلاف نظر بین این دو تن شد. نهایتاً با استناد گودریان به طرح عملیاتی پیش از جنگ و عدم دریافت دستور الزام‌آور دیگری توسط او، کلوگه نهم ژوئیه با این حرکت موافقت نمود. در همین حال فرماندهی گروه ارتش مرکز که خواهان تقویت گروه زرهی ۳ و موفقیت‌های اولیه آن بود، به فیلدمارشال فن کلوگه توصیه کرد دستور به توقف گروه زرهی ۲ و کاهش فاصله آن در جناح چپ با نیروهای هوت بدهد. با این وجود، فن کلوگه که در دادن چنین دستوری مردد بود، کاملاً بر عکس، فرمان به الحاق لشکر تازه‌فرارسیده دوازدهم زرهی گروه زرهی ۳ به جناح چپ گروه زرهی ۲ که در شرایط حساسی بود، داد. این تصمیمات با عواقبی جدی، موجب تضعیف برنامه آلمانی‌ها در تمرکز حمله بر منطقه شمال اسمولنسک به عنوان مستقیم‌ترین راه به طرف مسکو می‌شد. این درحالی بود که ظاهراً هیچ فرمان مرتبط با یکدیگری برای این دو گروه زرهی صادر نشده بود و آن‌ها با فرض این که تمرکز عملیاتی هر دو همچنان اسمولنسک و ویتبسک است، به اندازه کافی از مقاصد تاکتیکی و راهبردی یکدیگر آگاهی نداشتند. این شرایط از عدم وحدت فرماندهی در گروه ارتش مرکز ناشی می‌شد که بخشی از آن تحت کنترل فن کلوگه در ارتش چهارم زرهی بود و یک پیشروی نیرومندانه را غیرممکن می‌ساخت. به هر صورت تصمیمات فن کلوگه در هماهنگی با اهداف هیتلر، همان‌طور که در هشتم ژوئیه به اطلاع هالدر رسید، پس از رسیدن هر دو گروه زرهی به مقاصدشان بنا بر طرح اولیه، آماده بودن گروه زرهی ۳ جهت حرکت به سمت لنینگراد یا مسکو و چرخش گروه زرهی ۲ در شرق رود دنیپر به سمت جنوب یا جنوب شرقی و همکاری با گروه ارتش جنوب بود. درحالیکه فیلدمارشال فن بوک و فرمانده گروه زرهی ۳ خواهان تمرکز هر دو گروه زرهی بر پل خشکی اسمولنسک به جهت پیشروی به سمت مسکو بودند.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲–۵۳۳}}
حرکت دو گروه زرهی ورماخت در قالب برنامه به محاصره درآوردن مجدد نیروهای دشمن در یک منطقه بزرگ این بار با بستن حلقه محاصره در شرق اسمولنسک و در ادامه پیش‌روی سرنیزه زرهی با هدف مسکو صورت می‌گرفت. جهت اجرای چنین عملیاتی، حفظ اتصال ضروری با گروه زرهی ۳ با توقف پیشروی جناح راست گروه زرهی ۲ و الحاق به گروه زرهی ۳ در جانب چپ لازم به نظر می‌رسید. با این حال با عدم وقوع چنین اتفاقی، گودریان هفتم ژوئیه لشکر هفدهم زرهی را که زیر حملات ارتش سرخ حالت تدافعی گرفته بود، به جانب غربی رود دنیپر عقب کشید تا از آن در حمله به اورشا استفاده کند. او در حال آماده‌سازی گذر از دنیپر در ناحیه بین اورشا و [[ژلوبین]] بود. اطلاع فن کلوگه از این موضوع که نوعی عمل واگرا نسبت به گروه زرهی ۳ به حساب می‌آمد، موجب اختلاف نظر بین این دو تن شد. نهایتاً با استناد گودریان به طرح عملیاتی پیش از جنگ و عدم دریافت دستور الزام‌آور دیگری توسط او، کلوگه نهم ژوئیه با این حرکت موافقت نمود. در همین حال فرماندهی گروه ارتش مرکز که خواهان تقویت گروه زرهی ۳ و موفقیت‌های اولیه آن بود، به فیلدمارشال فن کلوگه توصیه کرد دستور به توقف گروه زرهی ۲ و کاهش فاصله آن در جناح چپ با نیروهای هوت بدهد. با این وجود، فن کلوگه که در دادن چنین دستوری مردد بود، کاملاً بر عکس، فرمان به الحاق لشکر تازه‌فرارسیده دوازدهم زرهی گروه زرهی ۳ به جناح چپ گروه زرهی ۲ که در شرایط حساسی بود، داد. این تصمیمات با عواقبی جدی، موجب تضعیف برنامه آلمانی‌ها در تمرکز حمله بر منطقه شمال اسمولنسک به عنوان مستقیم‌ترین راه به طرف مسکو می‌شد. این درحالی بود که ظاهراً هیچ فرمان مرتبط با یکدیگری برای این دو گروه زرهی صادر نشده بود و آن‌ها با فرض این که تمرکز عملیاتی هر دو همچنان اسمولنسک و ویتبسک است، به اندازه کافی از مقاصد تاکتیکی و راهبردی یکدیگر آگاهی نداشتند. این شرایط از عدم وحدت فرماندهی در گروه ارتش مرکز ناشی می‌شد که بخشی از آن تحت کنترل فن کلوگه در ارتش چهارم زرهی بود و یک پیشروی نیرومندانه را غیرممکن می‌ساخت. به هر صورت تصمیمات فن کلوگه در هماهنگی با اهداف هیتلر، همان‌طور که در هشتم ژوئیه به اطلاع هالدر رسید، پس از رسیدن هر دو گروه زرهی به مقاصدشان بنا بر طرح اولیه، آماده بودن گروه زرهی ۳ جهت حرکت به سمت لنینگراد یا مسکو و چرخش گروه زرهی ۲ در شرق رود دنیپر به سمت جنوب یا جنوب شرقی و همکاری با گروه ارتش جنوب بود. درحالیکه فیلدمارشال فن بوک و فرمانده گروه زرهی ۳ خواهان تمرکز هر دو گروه زرهی بر پل خشکی اسمولنسک به جهت پیشروی به سمت مسکو بودند.{{sfn|Klink|1998|p=۵۳۲–۵۳۳}}

نسخهٔ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۵

نبرد اسمولنسک
موقعیت
نتایج پیروزی قاطع آلمان
فرماندهان و رهبران

آلمان نازی فدر فن بک
آلمان نازی گونتر فن کلوگه
آلمان نازی هاینتس گودریان
آلمان نازی هرمان هوت
آلمان نازی ماکسیمیلیان فن وایخس

آلمان نازی آدولف اشتراوس

اتحاد جماهیر شوروی سیمیون تیموشنکو
اتحاد جماهیر شوروی فئودور کوزنتسوف

اتحاد جماهیر شوروی آندری یریومنکو
اتحاد جماهیر شوروی کنستانتین روکوسوفسکی

نبرد نخست اسمولنسک (به آلمانی: Kesselschlacht bei Smolensk - نبرد محاصره‌ای اسمولنسک) (به روسی: Смоленская стратегическая оборонительная операция - عملیات راهبردی دفاعی اسمولنسک) نبردی در جریان مرحله دوم عملیات بارباروسا در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم بود که از اوایل ماه ژوئیه تا اوایل ماه اوت سال ۱۹۴۱، در پی یورش نیروهای زرهی ورماخت برای به محاصره درآوردن قوای ارتش سرخ شوروی در اطراف شهر اسمولنسک به وقوع پیوست. این نبرد با پیروزی آلمانی‌ها، انهدام بسیاری از نیروهای شوروی و باز شدن راه پیشروی ورماخت به سمت مسکو به پایان رسید.

پیش‌زمینه

فرمان شماره ۲۱ پیشوا به عنوان تأیید نهایی طرح عملیاتی بارباروسا با صدور در هجدهم ماه دسامبر سال ۱۹۴۰، با وجود اشاره به اهداف جغرافیایی متعدد از جمله مسکو، یه روشنی هدف نهایی عملیات را انهدام توان نظامی شوروی دانسته بود.[۱] بر اساس این طرح گروه ارتش مرکز بار اصلی تهاجم آلمان به شوروی را عهده‌دار بود.[۲]

عملیات بارباروسا، ۲۲ ژوئن تا ۲۵ اوت ۱۹۴۱

عملیات روز ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱ با گذر نیروهای فیلد مارشال فدر فن بک از خط مرزی شد.[۳] آغاز تهاجم آلمان هرج و مرج شدیدی بین نیروهای ارتش سرخ ایجاد نمود و ساختار فرماندهی جبهه غربی شوروی تقریباً از همان ابتدا تا حدود زیادی از کار افتاد. نابسامانی کامل از کسب آگاهی لازم از شرایط موجود و در نتیجه طراحی و اجرای واکنش هماهنگ، جلوگیری می‌کرد.[۴]

گروه ارتش مرکز در ابتدا به دنبال کشیدن دیواری مستحکم به دور مناطق بین بیاویستوک و مینسک بود. گروه زرهی ۳ در جناح شمال با گذر از بین نیروهای جبهه شمال غربی در منطقه بالتیک و جبهه غربی شوروی در بلاروس[۳] و عبور از رود نمان توانست با سلطه بر ویلنا به سرعت از جانب شمال غربی به مینسک نزدیک شود.[۵] همزمان در جناح جنوبی، گروه زرهی ۲ نیز با گذر از رود بوگ تا روز دوم خود را به براناویچی رساند. اقدام سپاه ۱۴ مکانیزه شوروی در سد کردن راه پیشروی نیروهای گودریان در این موقعیت بی‌نتیجه بود و در عرض چهار روز به از دست رفتن قریب به ۴۵۰ تانک از مجموع ۴۸۰ تانک آن انجامید.[۶] بیشتر نیروهای ارتش‌های سوم، چهارم و دهم شوروی که در جانب غربی منطقه محدب بیاویستوک متمرکز شده بودند، در بین مسیر پیشروی دو گروه زرهی ۲ و ۳ ورماخت قرار گرفتند.[۷]

جهت سلطه بر اراضی بین رودهای دوینا و دنیپر و ناحیه ویتبسک-اورشا، ارتشبد هوت به نیروهای خود فرمان ادامه حرکت به سمت شرق را صادر کرد. روز ۲۴ ژوئن فرماندهی گروه ارتش مرکز هوت را از تصمیم والتر فن براوخیچ، فرمانده نیروی زمینی برای چرخش نیروهای زرهی تحت امر او از ویلنا به سمت جنوب و شرق به جانب مینسک مطلع ساخت. این درحالی بود که فن بک و هوت هر دو پاکسازی این منطقه را نسبت به سلطه بر اراضی بین دو رود دوینا و دنیپر پیش از سازماندهی نیروی کافی توسط ارتش سرخ برای برقراری دفاعی مستحکم، کمتر ضروری می‌دیدند. پس از شکست در قانع کردن مافوقان خود جهت گسترش محاصره تا اسمولنسک، [۸] فن بک در نهایت با نگرانی از امکان تصمیم برای بستن حلقه محاصره نیروهای زرهی در نوووگرودوک و با تلاش برای بزرگ‌تر کردن محاصره تا جای ممکن، به نیروهای زرهی تحت امرش فرمان حرکت به سمت مینسک را داد.[۹]

در طرف مقابل ضد حملات دمیتری پاولوف، فرمانده جبهه غربی شوروی بدون برخورداری از ارتباطات مؤثر، پوشش هوایی، پشتیبانی تدارکاتی و تسلیحات مدرن[۳] و با گرفتاری به ناتوانی در آماده‌سازی و جهت دهی مناسب، با وجود تحمل خسارات و تلفات سنگین، بی تأثیر بود و آشفتگی حاکم بر نیروهای این جبهه اکثر اقدامات مقابله‌ای توسط آن را محکوم به شکست می‌ساخت.[۱۰] البته همین ضدحملات، نیروهای زرهی و پیاده ورماخت را مجبور به توقف و دفع آن‌ها کرد[۱۱] و به بخشی از نیروهای شوروی فرصت داد به سمت مینسک عقب بنشینند.[۳] ضدحمله پاولوف با مابقی نیروهای خود در جهت شمال، مینسک را بدون حفاظت زرهی رها کرد. در نتیجه، رخنه نیروهای هوت در ۲۶ ژوئن به سمت آن تا حدود زیادی بدون مانع صورت گرفت.[۱۲] در نهایت ۲۸ ژوئن مینسک بدون وجود هیچ مدافعی تصرف گردید. روز بعد طلایه‌داران دو گروه زرهی با الحاق به یکدیگر حلقه محاصره را در حومه شرقی مینسک در ۳۰۰ کیلومتری عمق خاک شوروی بستند[۱۳] تا سه ارتش سوم، چهارم و دهم شوروی و بیشتر ارتش سیزدهم آن را به دام بیندازند.[۱۴] به هر صورت محاصره کاملاً موفقیت‌آمیز نبود و بخش‌هایی از چهار ارتش شوروی قادر شدند به سمت شرق عقب بنشینند.[۱۵] تقریباً نیمی از قوای گروه ارتش مرکز درگیر انهدام نیروهای درون محاصره بودند.[۱۶] گزارش ارتش چهارم به فرماندهی عالی نیروی زمینی این مقاومت را نه برای حفظ جان خود بلکه جهت خریدن زمان برای سایر نیروهای شوروی توصیف کرد.[۱۷]

آماده‌سازی و برنامه‌ریزی آلمان

در حالیکه هیتلر سلطه بر مناطق تحت محاصره و پاکسازی اراضی پشت نیروهای جلودار را لازمه ادامه کار می‌دید، هالدر در دید عملیاتی خود تهدید جناحین و مناطق تحت محاصره دشمن در اراضی پشت سر را دارای اهمیت ثانویه طلقی می‌کرد و به حفظ شدت پیشروی اولویت مطلق می‌داد. با این حال، ظاهر فرامین فرماندهی عالی نیروی زمینی همواره نشان‌گر مقاصد هالدر نبود و درخواست‌های شفاهی هیتلر را نیز دربرمی‌گرفت که گاهی به بلاتکلیفی فرماندهان میانی منجر می‌شد.[۱۸] در این شرایط یکی از نگرانی‌های گروه ارتش مرکز وظیفه دوگانه به اتمام رساندن نبردها در غرب مینسک و همزمان حرکت به سمت شرق بود. بخش نخست این مأموریت بر عهده ارتش‌های پیاده‌نظام چهارم و نهم و بخش دوم آن بر عهده گروه‌های زرهی ۲ و ۳ بود. به هر حال این مسئله با توجه به گستردگی دو محاصره عظیم بین بیاویستوک و مینسک و لزوم انهدام هر دو، کار آسانی نبود. از این رو دو گروه زرهی می‌بایستی در ابتدا حلقه محاصره شرقی را جهت جلوگیری از خروج گسترده نیروهای دشمن از آن تنگ‌تر می‌کردند و پس از آن تهاجم به سمت شرق را ادامه می‌دادند. این اقدامات به هر اندازه بیشتر به طول می‌انجامید، شوروی فرصت بیشتری برای تنفس و ایجاد و تقویت خط دفاعی جدید میافت. شناسایی هوایی آلمان پیش از این حرکت جاده‌ای و ریلی گسترده نیروهای شوروی به سمت اسمولنسک را مشاهده نموده بود و شنود رادیویی خبر از حضور مارشال تیموشنکو و وراشیلوف، دو مقام عالی‌رتبه نظامی دشمن در خط مقدم خبر می‌داد که این‌ها بدون شک نشانه‌ای از نبردهای سنگینی در آینده هنگام اجرای مرحله دوم عملیات توسط آلمانی‌ها بودند.[۱۹] لشکر بیست و نهم پیاده‌نظام موتوریزه از روز ۲۵ ژوئن با جدا شدن از سایر نیروهای گروه زرهی ۲ با وجود اعتراض گودریان، به فرمان فن کلوگه جهت سد کردن مسیر بین دو منطقه تحت محاصره بیاویستوک و مینسک، تا ۲۹ ژوئن در ولکوویسک مستقر بود.[۲۰] این لشکر روز ۲۶ ژوئن موظف بود به تنهایی خط مقدمی به طول ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر از سلونیم تا رود زلویانکا را حفظ نماید. در طول این روز نیروهای شوروی حملات مکرری با تانک‌ها و سواره‌نظام علیه این خط آلمان به انجام رساندند.[۲۱] نیروهای در محاصره شوروی مقاومت جانانه‌ای از خود نشان می‌دادند و حتی توانستند تلفات سنگینی به نیروهای پیاده‌نظام ورماخت وارد آورند.[۲۲]

گروه زرهی ۲ در ادامه پیشروی، در طول تنها راه مناسب بین مینسک و بابرویسک رو به رود برزینا آورد و لشکر سوم زرهی والتر مدل از سپاه ۲۴ موتوریزه آن ۲۹ ژوئن با شکست سپاه ۴۷ تفنگ‌دار شوروی، گذرگاهی بر این رود در بابرویسک را به سلطه خود درآورد. با تصرف پل خط آهن سویسلوش توسط لشکر چهارم زرهی لانگرمن تیپ ۲۱۲ هوابرد و بیشتر نیروهای سپاه ۲۰ مکانیزه شوروی که با کمتر از ۹۳ تانک قدیمی قصد دفع این حملات را داشتند، به محاصره افتادند. به هر صورت پیش از تحقق این مرحله در میدان نبرد، هیچ طرحی از پیش توسط فرماندهی عالی نیروی زمینی برای پس از آن آماده نشده بود.[۲۳] با این وجود هالدر امیدوار بود این گروه زرهی خود را به روگاچف[یادداشت ۱] و موگیلف نیز برساند اما با نگرانی هیتلر از به خطر افتادن موفقیت محاصره بیاویستوک-مینسک با انحراف تمامی نیروهای این گروه زرهی، از صدور فرمان مستقیم اجتناب کرد. از آن‌جایی که هالدر از ۲۴ ژوئن دیگر از نبود هیچ قصدی در ارتش سرخ برای عقب‌نشینی و تصمیم آن‌ها بر مقاومت در همان محل، مطمئن شده بود، می‌پنداشت پیشروی سریع به سمت گذرگاه‌های دنیپر برای به محاصره انداختن نیروهای دشمن، سلطه بر ویتبسک و اسمولنسک و باز شدن راه مسکو ضروری است.[۲۴]

تجربه مرحله نخست عملیات بارباروسا به آلمانی‌ها نشان داد نمی‌توانند تصور کنند با توجه به سرعت بالای نیروهای زرهی، سپاه‌های پیاده‌نظام قادر به حفظ فاصله با آن‌ها خواهند شد.[۲۵] از این رو ضمن تلاش فرماندهی عالی نیروی زمینی در خلال بروز اختلاف نظر با فرماندهان عالی‌رتبه میدانی، برای تسلط کامل بر لشکرهای موتوریزه و زرهی از طریق خارج کردن دو گروه زرهی از کنترل فیلد مارشال فن بک[۲۶]، همان‌طور که در دیدار ۲۶ ژوئن از قرارگاه گروه ارتش مرکز در رمبرتوف در نزدیکی ورشو مطرح شده بود، برای کنترل موثرتر نیروهای گروه ارتش، فن براوخیچ خواستار قرار گرفتن دو گروه زرهی ۲ و ۳ به همراه تمامی لشکرهای پیاده‌نظام ارتش‌های چهارم و نهم که قادر به جدا شدن از نبردهای مناطق تحت محاصره بیاویستوک و مینسک بودند، تحت فرمان فیلدمارشال گونتر فن کلوگه در ارتش چهارم شد تا ارتش چهارم زرهی شکل بگیرد. در ادامه، ارتش دوم به فرماندهی ارتشبد ماکسیمیلیان فن وایخس از جایگاه ذخیره به این گروه ارتش ملحق می‌شد و می‌بایست با لشکرهای پیاده‌نظام خود و مابقی لشکرهای پیاده‌نظام ارتش‌های چهارم و نهم که همچنان درگیر محاصره بودند، مناطق تحت محاصره را پاکسازی می‌کرد. خواسته فن براوخیچ در اصل گروه ارتش مرکز را به دو گروه با ماموریت‌های جداگانه تقسیم می‌کرد. ای حالت فن بک را همچنان مسئول کل گروه ارتش نگاه می‌داشت اما لایه دیگری از فرماندهی بین فرماندهی گروه ارتش و ارتش‌های میدانی آن ایجاد می‌نمود. به هر صورت فن بک نیازی به چنین باز سازماندهی نمی‌دید و آن را بر خلاف شکل فرماندهی خود، موجب کندی غیرقابل اجتناب ارتباطات بین قرارگاه‌ها می‌پنداشت. بالاتر از همه، فن بک اعتراض خود را از امکان تضعیف سلطه او بر نیروها یا حداقل کم‌رنگ و پیچیده شدن شدید آن ابراز داشت. در کنار این‌ها قرارگاه فن کلوگه در حقیقت برای هدایت ارتش‌های پیاده‌نظام شکل گرفته بود و تجهیزات لازم شامل ادوات رادیویی مناسب، تحرک‌پذیری خارج از جاده و هواگرد ارتباطی جهت تحقق کامل مأموریت فرماندهی نیروهای زرهی در اختیار نداشت. در نهایت، در یک راه حل میانه، فن بک راضی شد فن کلوگه بدون هیچ آرایش بزرگ پیاده‌نظام همچون ارتش، صرفاً دو گروه زرهی را فرماندهی کند و ارتش دوم جایگزین ارتش چهارم شود تا در کنار ارتش نهم برای انهدام محاصره‌های بیاویستوک و مینسک، برای او باقی بماند. این سازمان‌دهی مجدد می‌بایست از نیمه شب دوم-سوم ژوئیه عملی می‌شد.[۲۷]

روز ۳۰ ژوئن، هالدر به دو گروه زرهی ۲ و ۳ دستور داد هر چه سریع تر ناحیه بین پولوتسک تا روگاچف را پاکسازی کنند.[۲۴] همان روز ارتش‌های دوم و نهم موفق شدند کار پاکسازی محاصره کوچک‌تر بیاویستوک را به پایان برسانند و نخستین سپاه‌های پیاده‌نظام آن‌ها توانستند به طرف نیروهای زرهی گودریان و هوت حرکت کنند. این امر به سادگی صورت نمی‌گرفت و راه‌پیمایی اجباری شدید و مداوم پیاده‌نظام زیر گرمای هوای شبه‌استوایی و گرد و خاک غلیظ و نفس‌گیر برخواسته از جاده‌های شنی، آن را بسیار دشوار ساخته بود و فشار زیادی بر نفرات و اسب‌های فرسوده می‌انداخت. در جریان این راهپیمایی لشکرهای پیاده‌نظام ستون‌هایی تا درازای ۳۲ کیلومتر در جاده‌ها ایجاد می‌کردند و گذر آن‌ها از رودهای بزرگ حتی بدون دخالت دشمن تا یک روز به طول می‌انجامید.[۲۸]

دستور هالدر روز یکم ژوئیه توسط فرماندهی گروه ارتش مرکز ابلاغ و زمان آغاز آن سوم ژوئیه تعیین گردید. بر این اساس، گروه زرهی ۲ می‌بایست با گذر از رود دنیپر در ناحیه روگاچف-اورشا، در طول بزرگراه مینسک-مسکو تا خط بین یلنیا و ارتفاعات شرق یارتسفو پیش می‌رفت. گروه زرهی ۳ فرمان یافت پس از گذر از مناطق مردابی برزینای علیا، به یورش از دو طرف ویتبسک تا نواحی بین خط برزوفو و ولیژ بپردازد و برخی از یگان‌هایش را روانه نفل کند..[۲۴] یک لشکر دوازدهم زرهی و دو لشکر چهاردهم و بیستم پیاده‌نظام موتوریزه برای پاکسازی محاصره مینسک پشت سر باقی گذاشته می‌شدند تا این گروه زرهی با سه لشکر زرهی هفتم، نوزدهم و بیستم و یک لشکر پیاده‌نظام موتوریزه هجدهم به پیشروی خود ادامه دهد. هوت با انتظار برخورد به هیچ یا مقدار کمی مقاومت از طرف دشمن، قابل تردد بودن راه‌ها و عدم بارندگی در مسیر، با صرف نظر از حمایت متقابل دو سپاهش از یکدیگر، ریسک پیشروی به سمت اهدافی با فاصله ۱۶۰ کیلومتر را بپذیرد.[۲۹] ارتش دوم نیز وظیفه یافت با قرار دادن بیشتر نیروهای خود در جناح جنوبی، با گذر از محور سلوتسک-مینسک به سمت رود دنیپر در محور موگیلف-اورشا پیش برود و از آن عبور کند. ارتش نهم هم می‌بایست از جنوب محور ویتبسک-پولوتسک به سمت رود دوینا یورش می‌برد. مهم‌ترین مأموریت هر دو ارتش تصرف پل خشکی دوینا-دنیپر (اراضی بین دو رودخانه) بین اورشا و ویتبسک بود. به منظور پیشبرد بهتر این اهداف، فرماندهی عالی نیروی زمینی سپاه ۳۵ با عنوان «فرماندهی عالی‌تر» را با پنج لشکر پیاده‌نظام پشت سر ارتش دوم و سپاه ۴۲ را با دو لشکر پیاده‌نظام پشت سر ارتش نهم قرار داد.[۳۰]

آماده‌سازی شوروی

نیروهای ارتش سرخ در اسمولنسک، ۱ ژوئیه ۱۹۴۱

پس از شکست سخت در نبرد بیاویستوک-مینسک، ژوزف استالین دستور به جایگزینی پاولوف در مقام فرماندهی جبهه غربی با ارتشبد آندری یریومنکو داد. یریومنکو اواخر روز یکم ژوئیه به ارتش سیزدهم به فرماندهی ژنرال فیلاتوف که در دفاع از مینسک آسیب جدی دیده بود، دستور داد به سمت رود برزینا عقب بنشیند و از محور خولکولنیتزا-بوریسوف-برودتس دفاع کند. بقایای ارتش چهارم تحت امر ژنرال کروبکوف که توان رزمی آن با شکست در دفاع از شهر سلوتسک، به اندازه تنها یک لشکر تفنگدار کاهش پیدا کرده بود و مجموعاً تنها ۷ هزار نفر، ۴۲ توپ، سه خودروی زرهی و یک تانک تی-۳۸ در اختیار داشت، نیز موظف شد در ادامه طول رود برزینا در خط برودتس تا بوربویسک مستقر شود. این دو ارتش با تلفات سنگینی که به آن‌ها وارد شده بود، دیگر توان رزمی مؤثری نداشتند. در کنار این دو ارتش، تنها یگانی که به شکل کاملاً آماده رزم در اختیار یریومنکو بود، لشکر نخبه یکم موتوریزه مسکو به فرماندهی سرهنگ یاکوب کرایزر با ۲۳۰ تانک از جمله ۲۴ تانک تی-۳۴ و کی‌وی-۱ از سپاه ۷ مکانیزه بود که با شتاب از منطقه نظامی مسکو ابتدا به اورشا و سپس به بوریسوف گسیل گشته بود. با گذر نیروهای گودریان از رود برزینا در بوربویسک در ۲۸ ماه ژوئن و بوریسوف در دوم ماه ژوئیه، خط دفاعی یریومنکو در طول این رود دیگر قابل حفظ نبود. سقوط بوریسوف به دست لشکر هجدهم زرهی ورماخت، در پی فرامین متناقض و گیج‌کننده ارتش سرخ به وقوع پیوست. یریومنکو در عرض ۲۴ ساعت ابتدا دستور به تهاجم ارتش سیزدهم به سمت راکوف در ۳۲ کیلومتری غرب مینسک که دو روز پیش به تصرف آلمانی‌ها درآمده بود، داد و سپس فرمان به عقب‌نشینی این ارتش به جانب بوریسوف در ۷۳ کیلومتری شرق مینسک صادر شد.[۳۱]

استالین روز دوم ماه ژوئیه مارشال سیمیون تیموشنکو را با معاونت یریومنکو، به فرماندهی جبهه غربی منصوب ساخت و ارتش‌های نوزدهم، بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم را از جبهه ارتش‌های ذخیره مارشال سیمیون بودیونی، به این جبهه منتقل نمود. این ارتش‌ها با وجود این که حرکت خود را از ماه مه آغاز کرده بودند تا این زمان هنوز به شکل کامل در جایگاه خود مستقر نگشته بودند. ارتش شانزدهم نیز به فرماندهی ژنرال میخائیل لوکین در حال آغاز حرکت به سمت اسمولنسک و دفاع از آن بود. با قرار گرفتن در مثلث پل خشکی ویتبسک-اورشا-اسمولنسک، اسمولنسک در حقیقت دروازه‌ای به سمت مسکو به حساب می‌آمد. به همین جهت استالین تصمیم گرفته بود به هر قیمتی شده آن را حفظ کند. تا روز ۴ ژوئیه باقیمانده نیروهای ارتش چهارم و سیزدهم جبهه غربی در حال دفاع از گذرگاه‌های دو رود دوینا و دنیپر بودند. تیموشنکو پنج ارتش بیست و یکم، سیزدهم، بیستم، نوزدهم و بیست و دوم را در لایه اول دفاعی به ترتیب از جنوب به شمال در طول رودهای دنیپر و دوینای غربی مستقر ساخته و ارتش تضعیف شده چهارم و ارتش شانزدهم را در لایه دوم دفاعی قرار داد. نیمه نخست ماه ژوئیه بر اساس طرح بسیج شوروی، استاوکا پنج سپاه مکانیزه مناطق نظامی درونی خود را جایگزین سپاه‌های منهدم شده جبهه غربی در جریان نبردهای مرزی کرد که تیموشنکو آن‌ها را بین ارتش‌های خود تقسیم نمود. در این زمان تمامی نیروهای تیموشنکو در مجموع یک میلیون نفر با ۲ هزار تانک بودند. انتقال با عجله ارتش‌های بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم علاوه بر ایجاد مشکلات ترافیک جاده‌ای و ریلی، موجب فقدان اطلاعات تاکتیکی و آگاهی‌های ابتدایی چون محل ذخایر مهمات برای فرماندهان شد. هنگام رسیدن نیروهای آلمانی به این دو رود، در اثر مشکلات مدوام و آشوب ایجاد شده، نیروهای تیموشنکو نتوانستند جای پای محکی در غرب رودها برای خود باز کنند و تنها ۳۷ لشکر از مجموع ۶۶ لشکر آن در جایگاه مشخص شده خود مستقر گشته بودند که تنها ۲۴ لشکر از آن‌ها با توان ۳۰ تا ۵۰ درصدی با نیروی انسانی ۲۷۵ هزار نفر، ۲۱۰۰ توپ و ۱۳۵ تانک و پشتیبانی کمتر از ۴۰ هواگرد، مربوط به لایه دفاعی نخست بود. بدین ترتیب تا پیش از رسیدن مابقی نیروهای شوروی، هنگام برخورد اولیه بین نیروهای طرفین، آلمانی‌ها از برتری عددی ۱٫۵ به ۱ در پیاده‌نظام، ۱٫۷ به ۱ در توپخانه و ۷ به ۱ در زره‌پوش برخوردار بودند.[۳۲]

تصمیم پر عجله استالین در انتقال این ارتش‌های ذخیره به خط مقدم، نشان‌گر مقدار بالای استیصال استاوکا در اثر موفقیت غافلگیرانه و غیرقابل پیشبینی تهاجم ورماخت بود. با انتقال ذخایر راهبردی به جبهه غربی، استاوکا چاره دیگری جز ایجاد و استقرار ارتش‌های جدید ذخیره برای بازگرداندن عمق به دفاع راهبردی خود نداشت. از این رو با تسریع طرح بسیج عمومی بین روزهای ۵ تا ۱۰ ژوئیه، دو خط دفاعی جدید بین اسمولنسک و مسکو با ارتش‌های ذخیره جدید ایجاد شد. با بسیج این نیروها، ارتش‌های بیست و چهارم و بیست و هشتم به عنوان نخستین ارتش‌های ذخیره بسیج شده در طول جنگ، در نخستین خط دفاعی، بین ویازما و اسپاس-دمنسک در شرق اسمولنسک متمرکز گشتند. مدتی بعد ارتش‌های بیست و نهم، سی‌ام، سی و یکم، سی و دوم و سی و سوم با هسته‌ای از نیروهای مرزبانی ان‌کاوه‌ده و شبه‌نظامیان منطقه مسکو تشکیل شدند و در پشت خط دفاعی نخست، از استارایا روسا تا جنوب شرقی ویازما به عنوان دومین خط دفاعی مستقر گشتند.[۳۳]

تا هفته نخست ماه ژوئیه تمامی ارتش‌ها و لشکرهای در حال دفاع شوروی از کمبود شدید تانک، تجهیزات ارتباطی، تسلیحات ضد تانک و توپ‌های ضدهوایی رنج می‌برند و استاوکا به شدت در حال جابه‌جا کردن فرماندهان ارشد آن‌ها بود. برنامه پر شتاب استاوکا در بسیج نیروها، اوضاع را بدتر کرد و به این ارتش‌ها و لشکرها و افسران و نیروهای آن‌ها فرصت اندکی جهت آماده‌سازی برای میدان‌های نبرد داد.[۳۴]

ترکیب یگان‌ها

آلمان

ترکیب یگان‌های ورماخت در روز ۴ ژوئیه ۱۹۴۱[۳۵]:

شوروی

ترکیب یگان‌های ارتش سرخ در روز ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۱[۳۶]:

  • جبهه غربی - مارشال سیمیون تیموشنکو
    • لایه اول:
      • ارتش سیزدهم - سرلشکر پتر فیلاتوف
        • سپاه ۲۰ تفنگ‌دار
        • سپاه ۴۵ تفنگ‌دار
        • سپاه ۶۱ تفنگ‌دار
        • سپاه ۴ هوابرد - سرتیپ الکسی ژادوف
        • سپاه ۲۰ مکانیزه - سرتیپ آندری نیکیتین
      • ارتش نوزدهم - سرلشکر ایوان کونف
        • سپاه ۲۵ تفنگ‌دار
        • سپاه ۳۴ تفنگ‌دار
        • سپاه ۲۳ مکانیزه - سرتیپ میخائیل میاسنیکوف
      • ارتش بیستم - سرلشکر پاول کوروچکین
        • سپاه ۲ تفنگ‌دار
        • سپاه ۶۹ تفنگ‌دار
        • سپاه ۵ مکانیزه - سرتیپ ایلیا الکسینکو
      • ارتش بیست و یکم - سرلشکر واسیلی گراسیمنکو
        • سپاه ۶۳ تفنگ‌دار
        • سپاه ۶۶ تفنگ‌دار
        • سپاه ۶۷ تفنگ‌دار
        • سپاه ۷۵ تفنگ‌دار
        • سپاه ۲۵ مکانیزه - سرتیپ سمن مویسیویچ
      • ارتش بیست و دوم - سرلشکر فیلیپ ارشاکوف
        • سپاه ۵۱ تفنگ‌دار
        • سپاه ۶۲ تفنگ‌دار
    • لایه دوم:
      • ارتش چهارم - سرهنگ لئونید سندلوف
        • سپاه ۲۴ تفنگ‌دار
        • سپاه ۴۷ تفنگ‌دار
      • ارتش شانزدهم - سرلشکر میخائیل لوکین
      • سپاه ۴۴ تفنگ‌دار
      • سپاه ۷ مکانیزه - سرتیپ واسیلی وینوگرادوف
      • سپاه ۱۷ مکانیزه - سرتیپ میخائیل پتروف

آغاز پیش‌روی نیروهای آلمانی

رود برزینا مهم‌ترین مانع در مقابل نیروهای فن بک در رسیدن به رودهای دوینا و دنیپر بود. عناصر جلودار لشکر داس رایش اس‌اس از سپاه ۴۶ موتوریزه موفق شدند اواخر روز ۲ ژوئیه گذرگاه کوچکی بر روی این رود در پوگوست را به تصرف خود درآوردند. روز بعد لشکر دهم زرهی همین سپاه بر گذرگاه دیگری بر این رود در ۱۶ کیلومتری جنوب پوگوست دست یافت.[۳۷] با آغاز پیشروی آلمانی‌ها از همان روز نخست مشخص شد انتظارات هوت محقق نشده‌است. ارتش سرخ فرصت کافی برای جمع‌آوری نیروی دفاعی یافته و حتی قادر است با برخورداری از قوای زرهی دست به ضدحملات شدیدی بزند.[۲۲] نیروهای سپاه‌های ۳۹ و ۵۷ موتوریزه هوت با آغاز پیشروی با شگفتی به نیروهای تازه‌نفس سپاه‌های ۵ و ۷ مکانیزه و ارتش بیست و دوم شوروی برخورد کردند. بدی آب و هوا در برخی محدوده‌ها در اثر بارندگی شدید و راه‌های غیرقابل عبور در کنار رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و مرداب‌های متعدد جابه‌جایی نیرو را برای آلمانی‌ها دچار مشکل کرده بود.[۳۸] گروه زرهی ۳ که نیروهایش به تجهیزات غنیمتی فرانسوی مجهز شده بودند، گزارش کرد برخی یگان‌هایش قادر به ادامه رزم نیستند.[۲۲] در این شرایط، تنها لشکر نوزدهم زرهی در پیش روی سپاه ۵۷ موتوریزه که از راه بسیار بهتری استفاده می‌کرد، توانست پس از ۱۹۰ کیلومتر پیشروی در عرض ۲۴ ساعت، چهارم ژوئیه با شکست سپاه ۵۱ تفنگ‌دار ارتش بیست و دوم شوروی، با حمایت مؤثر هواگردهای سپاه ۸ هوایی لوفت‌وافه، به گذرگاهی بر رود دوینای غربی در دیسنا در ۴۵ کیلومتری غرب پولوتسک دست یابد. درگیری‌های شدید در این نقطه سه روز دیگر ادامه پیدا کرد. در همین هنگام سپاه ۶۲ تفنگ‌دار شوروی موفق شد از عبور لشکر هجدهم پیاده‌نظام موتوریزه از رود دوینا در پولوتسک جلوگیری کند.[۳۹]

روز چهار ژوئیه استاوکا به جبهه غربی ارتش سرخ دستور داد از پیشروی نیروهای دشمن با گذر از رود دنیپر به سمت اسمولنسک جلوگیری کند و پس از رسیدن نیروهای ذخیره از اراضی داخلی، در محورهای لپل، بوریسوف و بوبرویسک اقدام به ضد حمله نماید. جبهه غربی می‌بایست با ارتش بیستم خود و سپاه‌های تازه دریافت‌شده ۵ و ۷ مکانیزه از منطقه بین اورشا و ویتبسک به سمت سنو و لپل در جناحین و پشت سر نیروهای دشمن در محور پولوتسک یورش می‌برد. روز بعد در حالیکه سپاه ۴ هوابرد مسئول مراقبت از گذرگاه‌های رود برزینا شد، به دستور استالین سپاه‌های ۲ و ۴۴ مکانیزه موظف گشتند با تهاجم به سمت بوریسوف، نیروهای دشمن را شکست داده و با رساندن خود به لپل، سپاه ۵۷ موتوریزه ورماخت را به محاصره بیندازند. این دو سپاه با نیروی کامل، در مجموع ۱۰۳۶ تانک در اختیار داشتند که ۳۰۰ دستگاه از آن‌ها تانک‌های قدیمی‌تر بی‌تی-۷ و تی-۲۶ بودند.[۴۰]

نیروهای آلمانی در ویتبسک، ژوئیه ۱۹۴۱

شنود رادیویی آلمان از ظهر روز ۳ ژوئیه از قصد تهاجم زرهی شوروی به بوریسوف مطلع شده بود. گودریان با دریافت این اطلاعات شخصاً جهت تمهیدات دفاعی لازم از بوریسوف بازدید به عمل آورد و به لشکر هفدهم زرهی در مینسک دستور داد یک گروه‌رزمی خود را به منظور تقویت گذرگاه بوریسوف اعزام کند. این فرمان شب همان روز اجرایی شد. اجرای ضد حمله لشکر یکم موتوریزه شوروی به همراه ترکیبی از تانک‌های سبک و سنگین در شرق بوریسوف علیه مواضع لشکر هجدهم زرهی ورماخت با وجود وارد آوردن تلفات سنگین به دو طرف، به نتیجه‌ای نرسید و کرایزر نیروهای خود را به پشت رود ناشا در غرب اورشا عقب کشید. لشکر هجدهم زرهی پس از کسب این پیروزی، با حضور لشکر هفدهم زرهی در جناح چپ آن، حرکت آهسته اما مداوم خود به سمت اورشا را آغاز کرد. سپاه ۲۴ موتوریزه در جناح راست گروه زرهی ۲ که موفق شده بود در مواجهه با مقاومت ضعیف دشمن، روز ۲ ژوئیه[۴۱] از گذرگاه رود برزینا بین بابرویسک و بوریسوف عبور کند، روز ۵ ژوئیه در نزدیکی روگاچف به رود دنیپر رسید. روز بعد جناح راست این سپاه در جنوب روگاچف وادار به گرفتن موضع دفاعی در مقابل حملات ارتش سرخ از جانب شرقی رود دنیپر شد.[۲۲] همزمان سپاه ۳۹ موتوریزه نیز شمال اورشا زیر ضد حمله سپاه‌های ۵ و ۷ مکانیزه ارتش سرخ با قریب به ۷۰۰ تانک که به فرمان مارشال تیموشنکو صورت می‌گرفت، قرار داشت. این نیروهای ارتش سرخ بدون حمایت هوایی در تلاش برای رسیدن به شهر سنو، با لشکرهای هفدهم و هجدهم زرهی از سپاه ۴۷ موتوریزه ورماخت نیز درگیر شده بودند.[۴۲] در حین مواجهه لشکرهای سپاه ۴۷ موتوریزه در غرب اورشا با این مقاومت قدرتمند، سپاه ۴۶ موتوریزه نیز مختصراً در رود برزینا، در پوگوست و جنوب آن، در طول مسیر موگیلف متوقف گشت. در ادامه با غلبه این سپاه بر مقاومت سرسختانه بقایای لشکرهای ۶۴، ۱۰۰، ۱۰۸ و ۱۶۱ از ارتش سیزدهم و سپاه‌های ۴ هوابرد و ۲۰ مکانیزه شوروی، دو لشکر از آن توانستند تا اواخر روز هفتم ژوئیه خود را به نیمه راه بین رودهای برزینا و دوینا برسانند.[۴۳] همان روز تلاش مجدد گودریان در گروه زرهی ۲ با لشکر هفدهم زرهی برای پیشروی از جناح راست توسط نیروهای ارتش سرخ متوقف و زیر ضد حمله دفع شد. در طرف دیگر، گروه زرهی ۳ نیز در جناح چپ خود بین دریسا و پولوتسک حالت تدافعی گرفته و تمام حملاتش را بر ویتبسک در بخش مرکزی متمرکز کرده بود. این شهر نهایتاً به کمک چهار لشکر در نهم ژوئیه به تصرف مهاجمان درآمد.[۱۸] در این شرایط سرنیزه زرهی آلمان موفق شد در عرض پنج روز ضربه سختی به دو سپاه مکانیزه شوروی و پیاده‌نظام پشتیبان آن وارد آورد و به پیشروی سریع خود به سمت اورشا ادامه دهد. دو سپاه ۵ و ۷ مکانیزه شوروی با تحمل تلفات سنگین انسانی، در جریان این نبردها در مجموع ۸۳۲ تانک از ۲ هزار تانک خود را از دست دادند و به شکل آشفته‌ای به سمت شرق رود دنیپر عقب نشستند.[۴۴] در همین هنگام نیاز به لشکر دوازدهم زرهی در محاصره بیاویستوک-مینسک مرتفع شده و این لشکر می‌توانست در پیشروی قوای زرهی ورماخت در عمق اراضی دشمن مشارکت کند.[۱۸]

حرکت دو گروه زرهی ورماخت در قالب برنامه به محاصره درآوردن مجدد نیروهای دشمن در یک منطقه بزرگ این بار با بستن حلقه محاصره در شرق اسمولنسک و در ادامه پیش‌روی سرنیزه زرهی با هدف مسکو صورت می‌گرفت. جهت اجرای چنین عملیاتی، حفظ اتصال ضروری با گروه زرهی ۳ با توقف پیشروی جناح راست گروه زرهی ۲ و الحاق به گروه زرهی ۳ در جانب چپ لازم به نظر می‌رسید. با این حال با عدم وقوع چنین اتفاقی، گودریان هفتم ژوئیه لشکر هفدهم زرهی را که زیر حملات ارتش سرخ حالت تدافعی گرفته بود، به جانب غربی رود دنیپر عقب کشید تا از آن در حمله به اورشا استفاده کند. او در حال آماده‌سازی گذر از دنیپر در ناحیه بین اورشا و ژلوبین بود. اطلاع فن کلوگه از این موضوع که نوعی عمل واگرا نسبت به گروه زرهی ۳ به حساب می‌آمد، موجب اختلاف نظر بین این دو تن شد. نهایتاً با استناد گودریان به طرح عملیاتی پیش از جنگ و عدم دریافت دستور الزام‌آور دیگری توسط او، کلوگه نهم ژوئیه با این حرکت موافقت نمود. در همین حال فرماندهی گروه ارتش مرکز که خواهان تقویت گروه زرهی ۳ و موفقیت‌های اولیه آن بود، به فیلدمارشال فن کلوگه توصیه کرد دستور به توقف گروه زرهی ۲ و کاهش فاصله آن در جناح چپ با نیروهای هوت بدهد. با این وجود، فن کلوگه که در دادن چنین دستوری مردد بود، کاملاً بر عکس، فرمان به الحاق لشکر تازه‌فرارسیده دوازدهم زرهی گروه زرهی ۳ به جناح چپ گروه زرهی ۲ که در شرایط حساسی بود، داد. این تصمیمات با عواقبی جدی، موجب تضعیف برنامه آلمانی‌ها در تمرکز حمله بر منطقه شمال اسمولنسک به عنوان مستقیم‌ترین راه به طرف مسکو می‌شد. این درحالی بود که ظاهراً هیچ فرمان مرتبط با یکدیگری برای این دو گروه زرهی صادر نشده بود و آن‌ها با فرض این که تمرکز عملیاتی هر دو همچنان اسمولنسک و ویتبسک است، به اندازه کافی از مقاصد تاکتیکی و راهبردی یکدیگر آگاهی نداشتند. این شرایط از عدم وحدت فرماندهی در گروه ارتش مرکز ناشی می‌شد که بخشی از آن تحت کنترل فن کلوگه در ارتش چهارم زرهی بود و یک پیشروی نیرومندانه را غیرممکن می‌ساخت. به هر صورت تصمیمات فن کلوگه در هماهنگی با اهداف هیتلر، همان‌طور که در هشتم ژوئیه به اطلاع هالدر رسید، پس از رسیدن هر دو گروه زرهی به مقاصدشان بنا بر طرح اولیه، آماده بودن گروه زرهی ۳ جهت حرکت به سمت لنینگراد یا مسکو و چرخش گروه زرهی ۲ در شرق رود دنیپر به سمت جنوب یا جنوب شرقی و همکاری با گروه ارتش جنوب بود. درحالیکه فیلدمارشال فن بوک و فرمانده گروه زرهی ۳ خواهان تمرکز هر دو گروه زرهی بر پل خشکی اسمولنسک به جهت پیشروی به سمت مسکو بودند.[۴۵]

حرکت به سمت اسمولنسک

با توسل به عقیده هیتلر و ظاهراً خود هالدر بر این که اتمام کار نیروهای دشمن در اطراف اسمولنسک، آلمانی‌ها را به سادگی بر تمامی اراضی تا منطقه ولگای علیا بدون مقاومت جدی مسلط خواهد کرد، هالدر موقتاً سخنان ۸ ژوئیه هیتلر در به‌کارگیری گروه‌های زرهی در جهات دیگر را کنار نهاد تا در نهایت حمله‌ای با استفاده از هر دو گروه زرهی به عنوان سرنیزه به قصد به محاصره درآوردن مقدار زیادی از نیروهای دشمن و شکستن خط مقدم آن با سلطه بر مثلث اسمولنسک-اورشا-ویتبسک طرح‌ریزی شود. بر اساس این طرح، در جناح جنوبی، سپاه ۲۴ موتوریزه در جناح راست گروه زرهی ۲ می‌بایست بر جاده بین پروپویسک و روسلافل مسلط می‌شد، سپاه ۴۶ موتوریزه در مرکز در جهت محور هورکی-پوچینوک-یلنیا پیش‌روی می‌کرد و سپاه ۴۷ موتوریزه در جناح چپ در جنوب بزرگراه مینسک-اسمولنسک حرکت می‌نمود. در جانب شمالی گروه زرهی ۳ به پیشروی خود به طرف مسکو ادامه می‌داد. هدف این نیرو رسیدن به خط برزوفکا-ولیژ-نفل بود. حمله اصلی این گروه زرهی متوجه ارتفاعات بین نفل و اسمولنسک می‌شد. پس از حصول این نتیجه، سپاه ۳۹ موتوریزه می‌بایست دشمن را به سمت ولیژ تعقیب می‌کرد و سپاه ۵۷ موتوریزه به سمت نفل می‌رفت. لشکرهای هفتم و دوازدهم زرهی مسئولیت پوشش محاصرهٔ در حال تکمیل در حوالی اسمولنسک و مراقبت از جناح جنوبی گروه زرهی ۳ جهت ممانعت از خروج نیروهای دشمن از منطقه به سمت شمال و شرق را داشتند.[۴۶]

روز ۱۲ ژوئیه فرماندهی عالی ارتش سرخ به جبهه غربی دستور داد بدون تضعیف جبهه اورشا و موگیلف، بلافاصله با تمامی نیروهای در دسترس در نواحی اسمولنسک، رودنیا، اورشا، پولوتسک و نفل، ضد حمله قدرتمند و هماهنگی جهت انهدام نیروهای رخنه کرده دشمن در ویتبسک ترتیب دهد و با تمامی نیروی هوایی در اختیار جبهه از آن پشتیبانی کند. این جبهه همچنین موظف شد عملیات‌هایی در محور گومل و بابرویسک آغاز نماید تا مناطق پشت سر تجمع نیروهای دشمن در بوبرویسگ را تحت فشار بگذارد. بدین ترتیب ارتش‌های سوم، چهاردهم، نوزدهم، بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم شوروی می‌بایست در مقابل حرکت نیروهای آلمانی به سمت اسمولنسک، اقدام به حملات پیش‌دستانه می‌کردند.[۴۷]

نیروهای آلمانی در موگیلف، ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۱

در بخش جنوبی نیروهای ورماخت، طبق برنامه، عبور از دنیپر با موفقیت حاصل گشت و شهر مستحکم موگیلف و گذرگاه تخلیه شده اورشا پشت سر نهاده شدند. سیزدهم ژوئیه گروه زرهی ۲ به شدت از جانب ناحیه گومل هدف ضد حمله نیروهای ارتش سرخ قرار گرفت که با یورش‌هایی در ناحیه موگیلف و اورشا همراه شد.[۴۸] ضد حمله سپاه ۶۳ تفنگ‌دار ارتش بیستم و یکم شوروی با سه لشکر به مواضع نیروهای آلمانی در نزدیکی روگاچف و ژلوبین، موجب عقب رانده شدن موقت آن‌ها به سمت غرب شد.[۴۹] ضدحمله ارتش سرخ موجب شد سپاه ۲۴ موتوریزه ورماخت با تغییر مسیر تهاجم نتواند بر چاووسی مسلط شود. با وجود تحمل خسارات انسانی و تجهیزاتی سنگین، برای حفظ شرقی‌ترین نقطه دست یافته شده در مسیر مسکو، تسلط آلمانی‌ها بر منطقه محدب یلنیا حفظ شد. در نهایت ضدحملات قدرتمند در جناح راست گروه زرهی ۲ و علیه ارتش دوم که جانب جنوبی را پوشش می‌داد، موجب کاهش قابل توجه سرعت بازوی جنوبی طرح هالدر برای محاصره درآوردن نیروهای ارتش سرخ شد. در بخش شمالی لشکر دوازدهم زرهی به دستور کلوگه همچنان معطوف اسمولنسک بود تا نتواند در پیشروی نیروهای هوت پس از شکستن خط مقدم دشمن، مشارکت کند. دو لشکر دیگر سپاه ۳۹ موتوریزه از گروه زرهی هوت، ۱۳ ژوئیه خود را به دمیدوف و ولیژ رساندند. سپاه ۵۷ موتوریزه با پیشروی از گذرگاه دریسا به نفل دست یافت و به حرکت خود را به سمت ولیکیه لوکی ادامه داد. هوت می‌بایست ادامه پیشروی نیروهای خود که موجب انحراف آن‌ها از هدف اصلی تهاجمی گروه ارتش مرکز می‌شد، را متوقف و از طریق سپاه ۳۹ موتوریزه بر محاصره در شمال اسمولنسک مترکز می‌شد.[۵۰]

گذر لشکر بیستم زرهی از سپاه ۳۹ موتوریزه از رود دوینا، ۹ ژوئیه

به هر حال این انحراف ورای مقاصد هوت، با نظر هیتلر مبنی بر حمایت از تهاجم به لنینگراد با کاهش فشار بر ارتش هجدهم از گروه ارتش شمال که درگیر نبردهای سنگین بود، مطابقت داشت. در این جهت، لشکر نوزدهم زرهی که نزدیک‌ترین یگان به لنینگراد به حساب می‌آمد، می‌توانست به جانب شمال حرکت کند.[۵۱] با فشار هیتلر برای سرعت بخشیدن به عملیات جناحین قوای جبهه شرقی، ۱۲ ژوئیه هالدر پذیرفت به جای حرکت مستقیم به سمت مسکو، دو گروه زرهی برای به محاصره درآوردن نیروهای بیشتری از دشمن به جناحین منحرف شوند؛ به شرط آن که در ابتدا آزادی حرکت به سمت شرق را به دست آورند. از این رو، هالدر به گرایفنبرگ، رئیس ستاد کل گروه ارتش مرکز دستور داد به لشکر نوزدهم زرهی اجازه پیشروی به سمت ولیکیه لوکی فراتر از نفل تا هنگام موفقیت ارتش شانزدهم در آن نقطه، ندهد. بدین ترتیب، با این حال که ولیکی لوکی ۱۷ ژوئیه به تصرف لشکر نوزدهم زرهی درآمد اما روز بعد به دستور کلوگه آن را رها کرد. این لشکر ۱۹ ژوئیه در ولیژ خود را به مابقی نیروهای گروه زرهی ۳ ملحق نمود تا با در کنار هم قرار گرفتن تمام یگان‌های آن، انحراف این گروه زرهی به سمت شمال پایان یابد و خط مقدم یکپارچه پیدا کند.[۵۲]

محاصره

نیروهای آلمانی در اسمولنسک

با تصرف یارتسوف در شمال شرقی اسمولنسک توسط سر نیزه زرهی گروه زرهی ۳ و خود اسمولنسک توسط گروه زرهی ۲ در شانزدهم ژوئیه دومین محاصره عمده عملیات بارباروسا در شرف اتمام بود. به هر حال نیروهای آلمانی نتوانستند از خروج و عقب‌نشینی به موقع بخش بزرگی نیروهای دشمن مخصوصاً یگان‌های موتوریزه آن از محاصره جلوگیری کنند. حفره شرق اسمولنسک تا ۲۴ ژوئیه بسته نشد.[۵۳] یک روز پیش این اتفاق، گروه‌های رزمی متعددی از لشکرهای ارتش سرخ ضد حملات شدیدی علیه مواضع نیروهای آلمانی از بلیی در شمال تا روسلافل در جنوب برای شکستن محاصره آغاز کرده بودند. تمامی این ضد حملات با موفقیت توسط دو گروه زرهی گروه ارتش مرکز دفع شدند. با این حال این ضد حملات انعطاف‌پذیری عملیاتی و توان تهاجمی نیروهای آلمانی را کاهش داد و موجب تقویت دیدگاه توقف حرکت مستقیم به سمت مسکو در رهبران آن شد.[۵۴]

تحولات میدان‌های نبرد تا ۱۸ ژوئیه

نبرد دوماهه بر سر این شهر اهمیت بیشتری نسبت به خود شهر داشت و تأثیر به سزایی در سرنوشت عملیات بارباروسا گذاشت.[۵۵] با وجود به اسارت درآمدن دو برابر میزان اسرای حاصل شده در محاصره بیاویستوک-مینسک، آنچه عیان بود افزایش شدت مقاومت نیروهای ارتش سرخ و عدم وجود هیچ نشانه‌ای از فرسودگی در توان رزمی آن بود.[۵۳]

یادداشت‌ها

  1. بلاروسی: Pагачо́ў, انگلیسی: Rogachev - Rahachow

پانویس

  1. Kirchubel 2013, p. 45.
  2. Glantz 2001, p. 15.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ Glantz 2010, p. 31.
  4. Stahel 2009, p. 156.
  5. Fugate 1984, p. 103–104.
  6. Kirchubel 2013, p. 147–148 & 152.
  7. Stahel 2009, p. 153.
  8. Fugate 1984, p. 104 & 106 & 108.
  9. Stahel 2009, p. 162.
  10. Stahel 2009, p. 156 & 165.
  11. Stahel 2009, p. 159.
  12. Fugate 1984, p. 107–108.
  13. Mitcham 2008, p. 466.
  14. Glantz 2010, p. 32.
  15. Klink 1998, p. 527.
  16. Fritz 2011, p. 87.
  17. Stahel 2009, p. 158.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ Klink 1998, p. 532.
  19. Glantz 2010, p. 41–42.
  20. Kirchubel 2013, p. 153.
  21. Fugate 1984, p. 112.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ ۲۲٫۳ Klink 1998, p. 531.
  23. Glantz 2010, p. 41 & 60.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ Klink 1998, p. 530.
  25. Glantz 2010, p. 42.
  26. Stahel 2009, p. 161.
  27. Glantz 2010, p. 42–43.
  28. Glantz 2010, p. 61–62.
  29. Glantz 2010, p. 62–63.
  30. Klink 1998, p. 530–531.
  31. Glantz 2010, p. 57–59–65.
  32. Glantz 2010, p. 45–51 & 59–60 & 66.
  33. Glantz 2010, p. 49.
  34. Glantz 2010, p. 51.
  35. Glantz 2010, p. 44.
  36. Glantz 2010, p. 46–48.
  37. Glantz 2010, p. 60 & 67.
  38. Glantz 2010, p. 63.
  39. Glantz 2010, p. 64.
  40. Glantz 1999, p. 11–13.
  41. Glantz 2010, p. 66–67.
  42. Tucker-jones 2017, p. 62.
  43. Glantz 2010, p. 67.
  44. Glantz 1999, p. 13.
  45. Klink 1998, p. 532–533.
  46. Klink 1998, p. 533–534.
  47. Glantz 1999, p. 16.
  48. Klink 1998, p. 534.
  49. Glantz 1999, p. 19.
  50. Klink 1998, p. 534–535.
  51. Klink 1998, p. 535.
  52. Klink 1998, p. 535–536.
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ Klink 1998, p. 536.
  54. Glantz 1998, p. 51.
  55. Glantz 2010, p. 60.

منابع

  • Fugate, Bryan (1984). Operation Barbarossa: Strategy and Tactics on the Eastern Front, 1941. Presidio Press. ISBN 0-89141-197-6.
  • Glantz, David (2001). Barbarossa: Hitler's Invasion of Russia 1941. Tempus Publishing Inc. ISBN 978-0-7524-1979-4.
  • Glantz, David (2010). Barbarossa Derailed: The Battle For Smolensk 10 July –10 September 1941 Volume 1. Hellion & Company. ISBN 978-1-906033-72-9.
  • Kirchubel, Robert (2013). Operation Barbarossa: The German Invasion of Soviet Russia. Osprey Publishing. ISBN 978-1-78200-408-0.
  • Klink, Ernst (1998). Germany and the Second World War: The Attack on the Soviet Union. Oxford University Press. ISBN 0-19-822886-4.
  • Mitcham, Samuel (2008). The Rise Of The Wehrmacht: The German Armed Forces And The World War II Volume 1. Greenwood Publishing Group. ISBN 978-0-275-99659-8.
  • Stahel, David (2009). Operation Barbarossa and Germany’s Defeat in the East. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-76847-4.
  • Tucker-jones, Anthony (2017). Slaughter on the Eastern Front: Hitler and Stalin's War 1941-1945. The history press. ISBN 978-0-7509-6770-9.