استدلال استنتاجی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جای deductive و inductive جابجا بود
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''استدلال کل به جزء یا استدلال قیاسی''' (inductive reasoning) یکی از دو استدلال معروف در منطق (استدلال کل به جزء و استدلال جزء به کل {the '''''inductive''''' and '''''deductive''''' approaches}) می‌باشد <ref>{{یادکرد وب|وبگاه=www.socialresearchmethods.net|نشانی=http://www.socialresearchmethods.net/kb/dedind.htm|عنوان=Social Research Methods - Knowledge Base - Deduction & Induction|بازبینی=2018-11-20}}</ref>. استدلال کل به جزء هنگامی است که در استدلال از یک نظریه (تئوری) کلی استفاده کنیم و به فرضیه یا فرضیه‌های جزئی برسیم. در پژوهش ها، زمانی که پژوهشگر از نظریه استفاده می‌کند و فرضیه می‌سازد و برای ازمون فرضیه‌ها داده جمع‌آوری می‌کند و نتیجه می‌گیرد می گوییم پژوهشگر از روش استدلال کل به جزء استفاده کرده‌است. روش استدلال جزء به کل (deductive approaches) بر عکس این روش می‌باشد یعنی پژوهشگر داده جمع‌آوری می‌کند و الگو بین داده‌ها و متغیرها کشف می‌کند سپس فرضیه می‌سازد و فرضیه را آزمون می‌کند و در نهایت نظریه می‌دهد. روش‌های جز به کل و کل به جز از دو روش مهم در پژوهش می‌باشد (the inductive and deductive methods).
'''استدلال کل به جزء یا استدلال قیاسی''' (deductive reasoning) یکی از دو استدلال معروف در منطق (استدلال کل به جزء و استدلال جزء به کل {the '''''deductive ''''' and '''''inductive''''' approaches}) می‌باشد <ref>{{یادکرد وب|وبگاه=www.socialresearchmethods.net|نشانی=http://www.socialresearchmethods.net/kb/dedind.htm|عنوان=Social Research Methods - Knowledge Base - Deduction & Induction|بازبینی=2018-11-20}}</ref>. استدلال کل به جزء هنگامی است که در استدلال از یک نظریه (تئوری) کلی استفاده کنیم و به فرضیه یا فرضیه‌های جزئی برسیم. در پژوهش ها، زمانی که پژوهشگر از نظریه استفاده می‌کند و فرضیه می‌سازد و برای ازمون فرضیه‌ها داده جمع‌آوری می‌کند و نتیجه می‌گیرد می گوییم پژوهشگر از روش استدلال کل به جزء استفاده کرده‌است. روش استدلال جزء به کل (inductive approaches) بر عکس این روش می‌باشد یعنی پژوهشگر داده جمع‌آوری می‌کند و الگو بین داده‌ها و متغیرها کشف می‌کند سپس فرضیه می‌سازد و فرضیه را آزمون می‌کند و در نهایت نظریه می‌دهد. روش‌های جز به کل و کل به جز از دو روش مهم در پژوهش می‌باشد (the inductive and deductive methods).


در [[منطق]] '''بدست آوردن یک [[گزاره]] از دنباله‌ای از یک مجموعه گزاره‌ها است.''' دنبالهٔ گزاره استفاده شده [[مفروضات]] و گزارهٔ بدست آمده [[نتیجه]] نامیده می‌شود. استدلال یا گواه آوردن قیاسی، منطق قیاسی نیز نامیده می‌شود. این روش استدلال کردن یا گواه آوردن از بحث‌های قیاسی به دست می‌آید. در این گونه بحث، تلاش می‌شود تا نشان داده شود که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از مجموعه‌ای از پیش فرض‌ها یا فرضیه‌ها به دست می‌آید. بحث قیاسی هنگامی معتبر است که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از پیش فرض و فرضیه به دست آید. گواه آوری یا استدلال قیاسی در کنار گواه آوری استقرایی (inductive reasoning)، یکی از دو روش رایج در شناخت و رسیدن به دانایی یا معرفت است.
در [[منطق]] '''بدست آوردن یک [[گزاره]] از دنباله‌ای از یک مجموعه گزاره‌ها است.''' دنبالهٔ گزاره استفاده شده [[مفروضات]] و گزارهٔ بدست آمده [[نتیجه]] نامیده می‌شود. استدلال یا گواه آوردن قیاسی، منطق قیاسی نیز نامیده می‌شود. این روش استدلال کردن یا گواه آوردن از بحث‌های قیاسی به دست می‌آید. در این گونه بحث، تلاش می‌شود تا نشان داده شود که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از مجموعه‌ای از پیش فرض‌ها یا فرضیه‌ها به دست می‌آید. بحث قیاسی هنگامی معتبر است که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از پیش فرض و فرضیه به دست آید. گواه آوری یا استدلال قیاسی در کنار گواه آوری استقرایی (inductive reasoning)، یکی از دو روش رایج در شناخت و رسیدن به دانایی یا معرفت است.

نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۳

استدلال کل به جزء یا استدلال قیاسی (deductive reasoning) یکی از دو استدلال معروف در منطق (استدلال کل به جزء و استدلال جزء به کل {the deductive and inductive approaches}) می‌باشد [۱]. استدلال کل به جزء هنگامی است که در استدلال از یک نظریه (تئوری) کلی استفاده کنیم و به فرضیه یا فرضیه‌های جزئی برسیم. در پژوهش ها، زمانی که پژوهشگر از نظریه استفاده می‌کند و فرضیه می‌سازد و برای ازمون فرضیه‌ها داده جمع‌آوری می‌کند و نتیجه می‌گیرد می گوییم پژوهشگر از روش استدلال کل به جزء استفاده کرده‌است. روش استدلال جزء به کل (inductive approaches) بر عکس این روش می‌باشد یعنی پژوهشگر داده جمع‌آوری می‌کند و الگو بین داده‌ها و متغیرها کشف می‌کند سپس فرضیه می‌سازد و فرضیه را آزمون می‌کند و در نهایت نظریه می‌دهد. روش‌های جز به کل و کل به جز از دو روش مهم در پژوهش می‌باشد (the inductive and deductive methods).

در منطق بدست آوردن یک گزاره از دنباله‌ای از یک مجموعه گزاره‌ها است. دنبالهٔ گزاره استفاده شده مفروضات و گزارهٔ بدست آمده نتیجه نامیده می‌شود. استدلال یا گواه آوردن قیاسی، منطق قیاسی نیز نامیده می‌شود. این روش استدلال کردن یا گواه آوردن از بحث‌های قیاسی به دست می‌آید. در این گونه بحث، تلاش می‌شود تا نشان داده شود که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از مجموعه‌ای از پیش فرض‌ها یا فرضیه‌ها به دست می‌آید. بحث قیاسی هنگامی معتبر است که نتیجه به‌طور بایسته و ضروری، از پیش فرض و فرضیه به دست آید. گواه آوری یا استدلال قیاسی در کنار گواه آوری استقرایی (inductive reasoning)، یکی از دو روش رایج در شناخت و رسیدن به دانایی یا معرفت است.

یک مثال ساده

مثال زیر، ویژگی این روش را نشان می‌دهد:

- همه انسان‌ها می‌میرند
- سقراط انسان است
- بنابراین: سقراط خواهد مرد.

پیش فرض نخست بیان می‌کند که همه موجودات قرار گرفته زیر نام و عنوان «انسان» یک روز خواهند مرد. عبارت دوم بیان می‌کند: سقراط هم زیر عنوان یک «انسان» قرار دارد. در نتیجه سقراط بالاخره می میرد، زیرا او نیز به عنوان یک انسان خواهد مرد،چون که عنوان «انسان» به او نسبت داده شده و این ویژگی او را نیز شامل می‌شود.

تاریخچه

ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد اقدام به مستندسازی و ثبت استدلال استنتاجی کرد.

آموزش

کارشناسان بر این عقیده‌اند که رشد «توانایی استدلال» الزاماً به آموزش و یادگیری نیاز ندارد و با توجه به اینکه در مقاطع تحصیلات آکادمیک دانش‌پژوه نیاز به بهره‌برداری از این قوه دارد، آموزش استدلال استنتاجی به دوره‌های تحصیلات متوسطه واگذار می‌شود تا در مباحث اثبات‌های ریاضیاتی به آن پرداخته شود.

جستارهای وابسته

منابع

  1. «Social Research Methods - Knowledge Base - Deduction & Induction». www.socialresearchmethods.net. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۱۱-۲۰.