کرد کرمانج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Behrouz.rayini (بحث | مشارکت‌ها)
Behrouz.rayini (بحث | مشارکت‌ها)
←‏سه‌خشتی: اصلاح ارقام
خط ۳۷: خط ۳۷:


== سه‌خشتی ==
== سه‌خشتی ==
سه‌خشتی گونه‌ای از ترانه‌های مردمان کرمانج است که بیشتر در قالب سه مصراع هشت هجایی سروده می‌شود. «خشتی» در زبان کرمانجی به معنی مصراع است و سه‌خشتی یعنی سه مصراعی و اطلاق آن بر ترانه‌ها و اشعاری است که از سه مصراع هم‌وزن و هم‌قافیه تشکیل شده‌است. این نوع شعر معمولا از سه پاره با هشت هجا و گا‌ه ‌اندکی بیشتر تا ده هجا تشکیل می‌شود که هجای چهارم آن با وقفه‌ای مشخص همراه ‌است و به زبان محلی سروده و خوانده می‌شود. <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= طاهری|نشانی= https://jwica.ut.ac.ir/article_77358.html|نام= صدرالدین|کتاب= پی‏‌جویی نشانه‌‏های نوشتار زنانه در سه‌خشتی‏‌های کرمانجی | ناشر= نشریه زن در فرهنگ و هنر| سال=۱۳۹۹| دوره ۱۲، شماره ۱، ص ۳}}</ref>
سه‌خشتی گونه‌ای از ترانه‌های مردمان کرمانج است که بیشتر در قالب سه مصراع هشت هجایی سروده می‌شود. «خشتی» در زبان کرمانجی به معنی مصراع است و سه‌خشتی یعنی سه مصراعی و اطلاق آن بر ترانه‌ها و اشعاری است که از سه مصراع هم‌وزن و هم‌قافیه تشکیل شده‌است. این نوع شعر معمولا از سه پاره با هشت هجا و گا‌ه ‌اندکی بیشتر تا ده هجا تشکیل می‌شود که هجای چهارم آن با وقفه‌ای مشخص همراه ‌است و به زبان محلی سروده و خوانده می‌شود. <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= طاهری|نشانی= https://jwica.ut.ac.ir/article_77358.html|نام= صدرالدین|کتاب= پی‏‌جویی نشانه‌‏های نوشتار زنانه در سه‌خشتی‏‌های کرمانجی | ناشر= نشریه زن در فرهنگ و هنر، دوره ۱۲، شماره ۱، ص ۳| سال=۱۳۹۹}}</ref>
واژه‌های استفاده‌شده در سه‌خشتی‌ها برگرفته ‌از زندگی روزمره و طبیعت پیرامون سراینده ‌آن هستند که ماهرانه و نمادین جلوه‌ یافته‌اند و طیف گسترد‌ه‌ای از موضوعات هم‌چون باورهای دینی و قومی، پیوندهای تاریخی، آمال و آرزوها، حسرت و ناکامی، طلسم و جادو، دل‌مشغولی‌های فردی، طبیعت، کوچ‌نشینی و... را دربر می‌گیرند. با توجه به محدود بودن قالب سه‌خشتی به سه مصراع، موضوعات به‌شکلی اشاره‌وار و نشانه‌ای بیان می‌شوند و پیام آن‌ها به‌ یاری صناعات ادبی گوناگون و صورت‌های خیال هم‌چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه منتقل می‌شود.
واژه‌های استفاده‌شده در سه‌خشتی‌ها برگرفته ‌از زندگی روزمره و طبیعت پیرامون سراینده ‌آن هستند که ماهرانه و نمادین جلوه‌ یافته‌اند و طیف گسترد‌ه‌ای از موضوعات هم‌چون باورهای دینی و قومی، پیوندهای تاریخی، آمال و آرزوها، حسرت و ناکامی، طلسم و جادو، دل‌مشغولی‌های فردی، طبیعت، کوچ‌نشینی و... را دربر می‌گیرند. با توجه به محدود بودن قالب سه‌خشتی به سه مصراع، موضوعات به‌شکلی اشاره‌وار و نشانه‌ای بیان می‌شوند و پیام آن‌ها به‌ یاری صناعات ادبی گوناگون و صورت‌های خیال هم‌چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه منتقل می‌شود. <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= طاهری|نشانی= http://jill.shirazu.ac.ir/article_5832.html|نام= صدرالدین|کتاب= تحلیل نشانه‌شناختی ساختار ادبی سه‌خشتی‌های کُرمانجی| ناشر= نشریه زبان‌شناسی گویش‌های ایرانی، دوره ۴، شماره ۲، صفحه ۲۰۱| سال=۱۳۹۸}}</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۳ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۴

کُرمانج یا کِرمانج نام گروه بزرگی از مردم کرد است که به زبان کردی گویش کرمانجی سخن می‌گویند.

زنان کرمانج خراسان در حال ریسمان بافی

کرد‌های کرمانج‌ در کردستان ترکیه در شرق و جنوب‌شرقی ترکیه، کردستان سوریه در شمال و شمال‌غربی سوریه، کردستان عراق در شمال عراق و در ایران در شمال‌غربی و شمال‌شرقی کشور شامل؛ منطقه‌های آذربایجان و خراسان در استان‌های آذربایجان غربی و خراسان شمالی و خراسان رضوی ؛ شمال و مرکز استان آذربایجان غربی، شمال خراسان رضوی، خراسان شمالی،ایل ملکشاهی و ایل شوهان در استان ایلام، خلخال در جنوب اردبیل، نواحی‌ای از بلوچستان و سیستان و در ناحیهٔ دماوند (تهران) به‌ویژه در روستای جابان و سربندان وخسروان و شهرستان رودبار در استان گیلان به ویژه عمارلو در دهستان جیرنده و خورگام ساکن هستند.[۱][۲] کرمانج‌ها از ایل‌های کرد ایران بوده و در نواحی مختلف ایران پراکنده هستند.[۳][۴][۵]

وجه تسمیه

واژۀ کُرمانج یا کِرمانج، همچنین گاه در تلفظ شفاهی دیگر تیره‌های کردها خلاصه شده و کِرماج یا کِرمان نیز گفته می‌شود.[۶] همچنین ممکن است در کردی شمالی به صورت کُردمانج تلفظ و نگاشته شود.[۷] مایکل چایِت در واژه‌نامۀ کردی کرمانجی-انگلیسی خود نوشته که در میان کردهای ترکیه واژۀ کرمانج به روستاییان غیرعشایر گفته می‌شود، اما در کردستان عراق به بخشی از بزرگان قبایل اطلاق می‌شود.[۷] این واژه همچنین در معنای روستایی و رعیت به کار می‌رود.[۶]

ولادیمیر مینورسکی واژۀ کرمانج را متشکل از دو بخش کُرد و مانایی/مانتیانی (manneans/mantianoi) دانسته و چنین فرض کرده که کردهای کرمانج در گذشته‌های بسیار دور از ادغام دو قبیلۀ کرتیویی و مرتیویی (Kyrtioï and the Mardoï) پدید آمده‌اند.[۷] همچنین نیکولاس مار زبان‌شناس گرجی این واژه را با واژۀ ارمنی (Armenian) مرتبط دانسته و این فرض را مطرح کرده که واژۀ هار+مِن، به صورت کار+مِنچ و سپس کار+مِنج درآمده و به مرور کُرمانج تلفظ شده است.[۷]

رقص‌های محلی کرمانجی

رقص کرمانجی با موزیک محلی که معمولاً با ساز دیوان یا ساز و دهل همراه می‌باشد
رقص کرمانجی با موزیک محلی که معمولاً با ساز دیوان یا ساز و دهل همراه می‌باشد

اکثر مناطق کرمانج‌نشین در ایران، در شمال‌غرب کشور، از جمله در شهرستان‌های منطقه آذربایجان؛ خلخال، ارومیه، سلماس، خوی، ماکو، شوط، پلدشت، چایپاره و چالدران به جز شهرستان‌های منطقه خراسان، همانند کرد‌های جنوبی و مرکزی به صورت حلقه و دست در دست هم می‌رقصند؛ معمولاً بهترین رقصنده، زن یا مرد، نقش رهبری گروه، سرچوپی‌کِش (سه‌چۆپی‌کێش)، را به عهده می‌گیرد. سرچوپی‌کِش اولین نفر حلقه رقصندگان است. او با انجام ماهرانه حرکات نمایشی توسط دستمالی که در دست راست خود دارد و نیز به کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان رقصندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده می‌گیرد. قرار گرفتن در این نقش جذابیت فراوانی دارد و رقصنده را در موقعیت بهتری نسبت به مابقی گروه قرار می‌دهد. سرچوپی‌کش گاهی برای ایجاد نشاط بیشتر می‌تواند از حلقه رقص جدا شده و با توجه به تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیه گروه در حالیکه دست‌هایشان رو به زمین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه در پنجه رقصندگان مجاور ایجاد حلقه‌ای پیوسته می‌کنند. مطلوب‌ترین حالت قرار گرفتن رقصندگان به صورت (گندم و جو) یا به عبارتی یک زن و یک مرد به صورت یک در میان است. گاوانی آخرین رقصنده گروه است که هرچند نقش زیادی در ایجاد ریتم و نشاط رقص دارد اما کمتر کسی راغب به قرار گرفتن در این نقش است. این رقص همانند رقص مردم نواحی شام و کرانه مدیترانه، معروف به دبکه است.

اما، کردهای کرمانج منطقه خراسان، بر خلاف کردان دیگر نواحی، دست‌ها را به یکدیگر گره نمی‌کنند؛ یا، دست‌ها را بر شانهٔ هم نمی‌گذارند. بلکه، هر بازیگر حرکات موزون گروهی را به تنهایی اجرا می‌کند. این حرکات «گل و غنچه» نامیده می‌شود. جمع و باز شدن دایره که به چرخش‌های نیم دایره‌ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی‌ها می‌بخشد. قوشمه نوازان مشهور خراسان شمالی که در بین مردم شناخته شده‌اند، استاد علی آبچوری، استاد بهاری و منوچهر یزدانی هستند.


کرمانج‌های خراسان

زنان کرمانج آمادهٔ حضور در مراسم عروسی، خراسان شمالی

مکان اصلی سکونت کرد های کرمانج در شمال‌شرقی ایران شهرها و روستاهای شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی است. شهرهای قوچان، نیشابور، شیروان، بجنورد، اسفراین، فاروج، آشخانه، چناران، کلات و درگز از مهم‌ترین شهرهای سکونت کرمانج هاست.[نیازمند منبع] در کشور ترکمنستان نیز عده قابل توجه‌ای به زبان کردی کرمانجی تکلم دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به شهر فیروزه اشاره کرد. از مهم‌ترین طوایف می‌توان به ایل بزرگ توپکانلو/ قهرمانلو/ ظفرانلو / بیچرانلو / بریوانلو / ایزانلو / قاچکانلو / شادلویی / اسماعیلی / رجبیان اشاره کرد. کنفدراسیون ایل ملکشاهی (بزرگترین ایل استان ایلام)چمزی از مهم‌ترین بازماندگان چمشگزک کرمانج محسوب می‌شود.

کرمانج" که به "شبه کرد شمال " نیز معروف است کم و بیش حدود ۷۰٪ تمام کردهای جهان را که امروزه در بیش از ۳۰ کشور جهان پراکنده‌اند شامل می‌شود. با این حال مهم‌ترین سکونتگاه‌های کرمانج‌ها عبارتند از: سراسر جنوب و بخش‌هایی از شرق و مناطق مرکزی ترکیه یا کردستان ترکیه، کردستان سوریه، شمال کردستان عراق و شمال آذربایجان غربی و کردستان خراسان و بسیاری از کشورهای آسیای میانه و اروپا که بعضاً جوامع چند صد هزار نفری کرمانج‌ها را در خود جا داده‌اند.

کشتی باچوخه در گود زینل خان اسفراین، ۱۳۹۷. این ورزش میان کردهای خراسان محبوب و رایج است.

به لحاظ زبانی همانند ویژگی‌های فیزیکی و رفتاری، کردها در تمام شاخه‌ها شباهت بسیار دارند اما عمده تفاوت لهجه‌های آنان این است که به ترتیب از نقاط جنوبی به سمت شمال زبان کردی به طرف ساده‌تر شدن و خلاصه گویی پیش می‌رود. کرمانج‌های خراسان نیز به تبع این تغییر با زبانی ساده‌تر و اختصار گراتر سخن می‌گویند و گر چه متأثر از زبان فارسی و عربی دخل و تصرفاتی در آن بعمل آمده، اما برای کرمانج‌های دیگر نقاط جهان به راحتی قابل فهم و مکالمه است. کرمانج‌های خراسان به لحاظ مذهبی، برخلاف کرمانج های آذربایجان که سنی مذهب هستند، تماماً شیعه مذهبند و گویا یکی از عمده دلایل کوچ این قوم به خراسان شمالی نیز قرابت مذهبی با دیگر ایرانیان است. مهم‌ترین نقاط اسکان کرمانج‌ها در خراسان عبارتند از شهرهای: قوچان، بجنورد، اسفراین، شیروان، مشهد، چناران، فاروج، درگز، کلات، آشخانه، مانه و سملقان، باجگیران، نیشابور، سبزوار کلاته، اینچه ساوبلاغ، حاج نصیرو … در گذشته حضور کرمانج‌ها در روستاها نمود بیشتری داشت چرا که اغلب آنان به مشاغلی همچون دامداری و کشاورزی مشغول بودند و بالطبع ناگزیر از زندگی کوچ نشینی و روستانشینی. مهم‌ترین ییلاقات عشایر این قوم شامل رشته کوه‌های گُلیل، هزار مسجد، آلاداغ، مراوه تپه و شاهجهان است. در آذربایجان غربی نیز در شهرستان‌های ارومیه، سلماس، خوی، ماکو، پلدشت و… دویست هزار کرمانج زندگی می‌کنند. ورزش اصلی این طایفه مخصوصاً در خراسان کشتی باچوخه می‌باشد که در طول سال در بسیاری از شهرهای کرمانج‌نشین برگزار می‌شود و مهم‌ترین رقابت آن همه ساله در چهاردهم فروردین در گود زینل خان اسفراین برگزار می‌شود.

لهجه‌ها

کرمانجی دارای لهجه‌های گوناگونی مانند جلالی، شکاکی، هرکی، دری (با فارسی دری اشتباه گرفته نشود)، بادینی (بادینانی) و لهجه ملکشاهی است.

سه‌خشتی

سه‌خشتی گونه‌ای از ترانه‌های مردمان کرمانج است که بیشتر در قالب سه مصراع هشت هجایی سروده می‌شود. «خشتی» در زبان کرمانجی به معنی مصراع است و سه‌خشتی یعنی سه مصراعی و اطلاق آن بر ترانه‌ها و اشعاری است که از سه مصراع هم‌وزن و هم‌قافیه تشکیل شده‌است. این نوع شعر معمولا از سه پاره با هشت هجا و گا‌ه ‌اندکی بیشتر تا ده هجا تشکیل می‌شود که هجای چهارم آن با وقفه‌ای مشخص همراه ‌است و به زبان محلی سروده و خوانده می‌شود. [۸] واژه‌های استفاده‌شده در سه‌خشتی‌ها برگرفته ‌از زندگی روزمره و طبیعت پیرامون سراینده ‌آن هستند که ماهرانه و نمادین جلوه‌ یافته‌اند و طیف گسترد‌ه‌ای از موضوعات هم‌چون باورهای دینی و قومی، پیوندهای تاریخی، آمال و آرزوها، حسرت و ناکامی، طلسم و جادو، دل‌مشغولی‌های فردی، طبیعت، کوچ‌نشینی و... را دربر می‌گیرند. با توجه به محدود بودن قالب سه‌خشتی به سه مصراع، موضوعات به‌شکلی اشاره‌وار و نشانه‌ای بیان می‌شوند و پیام آن‌ها به‌ یاری صناعات ادبی گوناگون و صورت‌های خیال هم‌چون تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه منتقل می‌شود. [۹]

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

منابع

  1. اسدی فر، سعید (۱۳۹۵)سرزمین کرمانجها:نگاهی به‌نژاد، تاریخ، جغرافیا و مساکن اولیه و آداب و رسوم قوم ایرانی کرد از ادوار گذشته تاکنون. انتشارات سفیر اردهال، ۵۵٦ صفحه
  2. McDowall, David A Modern History of the Kurds, I. B. Tauris, 1996. ISBN 1-86064-185-7
  3. رابینو، یاسنت لوئی (۱۳۷۴ولایات دارالمرز ایران، رشت: طاعتی
  4. ک. توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان، انتشارات توس و اسفند، ۱۳۶۶ و ۱۳۷۸
  5. بهتویی، حیدر (۱۳۷۷کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین، تهران: خجسته
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ شرفکندی، عبدالرحمن (هژار)، هه‌نبانه‌بۆرینه: فرهنگ کُردی-فارسی، ویراستار: محمد ماجد مردوخ روحانی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ یکم: ۱۳۶۹؛ ص ۶۱۲.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ چایِت، مایکل، فرهنگ کُردی-انگلیسی، ایالات متحدۀ آمریکا: انتشارات دانشگاه یِیل، چاپ یکم: ۲۰۰۳؛ ص ۳۳۹-۳۳۸.
  8. طاهری، صدرالدین (۱۳۹۹). پی‏‌جویی نشانه‌‏های نوشتار زنانه در سه‌خشتی‏‌های کرمانجی. نشریه زن در فرهنگ و هنر، دوره ۱۲، شماره ۱، ص ۳.
  9. طاهری، صدرالدین (۱۳۹۸). تحلیل نشانه‌شناختی ساختار ادبی سه‌خشتی‌های کُرمانجی. نشریه زبان‌شناسی گویش‌های ایرانی، دوره ۴، شماره ۲، صفحه ۲۰۱.