سعید نفیسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بهمن پگاه راد (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
اصلاح لحن (هنوز نیازمند اصلاح است، تنها بخش‌های مهمی مثل استفاده از لقب استاد اصلاح شده)، تمیزکاری
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خط ۶۵: خط ۶۵:
: «من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. می‌توانم بگویم که در همه عمر مردی در کتاب‌دوستی و مطالعه و فراوان‌نویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم… در عین فراوان‌نویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمی‌داشت مدتی نگذشته مقاله‌ای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر می‌کشید… در هر صورت این‌گونه ثمربخشی حیرت‌آور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچ‌یک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمی‌رسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخ‌التواریخ مقایسه کرد… تندنویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن می‌کرد ساعتی نمی‌گذشت که ستون‌ها و صحیفه‌هایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش می‌گشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان داده‌اند به چشم می‌دید.»
: «من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. می‌توانم بگویم که در همه عمر مردی در کتاب‌دوستی و مطالعه و فراوان‌نویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم… در عین فراوان‌نویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمی‌داشت مدتی نگذشته مقاله‌ای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر می‌کشید… در هر صورت این‌گونه ثمربخشی حیرت‌آور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچ‌یک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمی‌رسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخ‌التواریخ مقایسه کرد… تندنویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن می‌کرد ساعتی نمی‌گذشت که ستون‌ها و صحیفه‌هایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش می‌گشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان داده‌اند به چشم می‌دید.»


== روش نویسندگی نفیسی ==
== روش نویسندگی ==
وی از بنیان گذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری‌که نویسنده می‌کوشید، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
وی از بنیان گذاران مکتب [[نثر]] دانشگاهی است{{مدرک|date=اکتبر ۲۰۲۰}} که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری‌که نویسنده می‌کوشید، اندیشه‌های خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور مانده و ضمن دوری کردن از عناصر ادبی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.


== مدارج و افتخارات علمی نفیسی ==
== افتخارات علمی ==
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبان‌های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی می‌باشد. ترجمه‌های کم‌نظیر استاد از زبان‌های بیگانه دارای معروفیت خاصی می‌باشد. بزرگترین خدمت استاد به زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشه‌های کتابخانه‌های جهان بیرون کشیده و روی آن‌ها با جدیت تمام کار کرده و به صورت کتاب عرضه داشته‌است. یکی از افتخارات استاد نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستان‌نویسی تاریخ است که در آن‌ها روح وطن‌پرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا می‌خواند.<ref>http://anthropology.ir/node/18873</ref>
نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبان‌های [[زبان یونانی|یونانی]]، [[لاتین]]، [[زبان فرانسوی|فرانسوی]]، [[زبان روسی|روسی]]، [[زبان اردو|اردو]]، [[زبان پشتو|پشتو]] و [[زبان عربی|عربی]] می‌باشد.{{مدرک|date=اکتبر ۲۰۲۰}} ترجمه‌های او از زبان‌های مختلف دارای در ایران مشهور است. یکی از کارهای مهم نفیسی تصحیح و تنقیح متون قدیمی ادبیات فارسی است. یکی از افتخارات نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوهٔ داستان‌نویسی تاریخ است که در آن‌ها روحیهٔ وطن‌پرستی، سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده و جوانان ایرانی را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا می‌خواند.<ref>http://anthropology.ir/node/18873</ref>


== شخصیت و خُلقیات نفیسی ==
== شخصیت و خُلقیات ==
به گفته استاد [[عبدالحسین زرین کوب]]، نفیسی شخصیتی چند بعدی داشت: [[مورخ]]، [[محقق]]، [[ادیب]]، [[منتقد]]، [[نویسنده]]، [[مترجم]]، [[زبانشناس]]، [[روزنامه‌نگار]]. همسرش پری‌مرز نفیسی می‌گوید: نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب می‌دانست؛ به‌طوری‌که ضروری‌ترین احتیاجات شخصی خود را در این راه صرف می‌کرد. می‌گویند در مدرسه شاگرد زیاد منظمی نبود، ولی هوش و حافظه‌اش عالی بود. مطالعه را از همان اوایل جوانی دوست داشت. عقیده داشت کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت. باید وسیله به‌دست مردم داد تا هر کس هر قدر مایل است، مطالعه کند، و روشن‌بین و روشنفکر شود و این مسئله را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و به خصوص جوانان می‌دانست. هیچ وقت با هیچ ناشری درگرفتن حق تألیف سخت نمی‌گرفت. سعید نفیسی در جمع‌آوری کتاب حریص بود، هر نوع کتاب و نوشته و مجله، مربوط یا نامربوط به رشته‌های تخصصی خود جمع می‌کرد. حدود پنجاه سال از دوران زندگی را صرف این کار کرد. شاید بهترین مجموعه کتاب‌های روسی دربارهٔ ایران از آنِ او باشد. او توانسته بود به‌مناسبتِ مسافرت‌های متعددی که به [[شوروی]] رفته بود، در طول چهل سال آخر زندگی‌اش اکثر آثار روسی دربارهٔ ایران را گردآوری کند. نفیسی مردی بود پاکدل و خوشرو. وقتی از کسی می‌رنجید، رودرروی از او گِله می‌کرد. اگر چه در نویسندگی بی‌پروا بود و گاه نوشته‌هایش موجب رنجش دوستان می‌گردید، چون نیتی پاک داشت، خیلی زود با دوستانِ آزرده، صفا می‌کرد. تند برمی‌آشفت و تندتر از آن آرام می‌گرفت. نفیسی صاحب صفات برجسته‌ای بود که مجموع آن‌ها کمتر در فردی یافت می‌شد.<ref>http://anthropology.ir/node/18873</ref>
به گفتهٔ [[عبدالحسین زرین کوب]]، نفیسی شخصیتی چند بعدی داشت: [[مورخ]]، [[محقق]]، [[ادیب]]، [[منتقد]]، [[نویسنده]]، [[مترجم]]، [[زبانشناس]]، [[روزنامه‌نگار]]. همسرش پری‌مرز نفیسی می‌گوید: نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب می‌دانست؛ به‌طوری‌که ضروری‌ترین احتیاجات شخصی خود را در این راه صرف می‌کرد. می‌گویند در مدرسه شاگرد زیاد منظمی نبود، ولی هوش و حافظه‌اش عالی بود. مطالعه را از همان اوایل جوانی دوست داشت. عقیده داشت کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت. باید وسیله به‌دست مردم داد تا هر کس هر قدر مایل است، مطالعه کند، و روشن‌بین و روشنفکر شود و این مسئله را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و به خصوص جوانان می‌دانست. هیچ وقت با هیچ ناشری درگرفتن حق تألیف سخت نمی‌گرفت. سعید نفیسی در جمع‌آوری کتاب حریص بود، هر نوع کتاب و نوشته و مجله، مربوط یا نامربوط به رشته‌های تخصصی خود جمع می‌کرد. حدود پنجاه سال از دوران زندگی را صرف این کار کرد. شاید بهترین مجموعه کتاب‌های روسی دربارهٔ ایران از آنِ او باشد. او توانسته بود به‌مناسبتِ مسافرت‌های متعددی که به [[شوروی]] رفته بود، در طول چهل سال آخر زندگی‌اش اکثر آثار روسی دربارهٔ ایران را گردآوری کند. نفیسی مردی بود پاکدل و خوشرو. وقتی از کسی می‌رنجید، رودرروی از او گِله می‌کرد. اگر چه در نویسندگی بی‌پروا بود و گاه نوشته‌هایش موجب رنجش دوستان می‌گردید، چون نیتی پاک داشت، خیلی زود با دوستانِ آزرده، صفا می‌کرد. تند برمی‌آشفت و تندتر از آن آرام می‌گرفت. نفیسی صاحب صفات برجسته‌ای بود که مجموع آن‌ها کمتر در فردی یافت می‌شد.<ref>http://anthropology.ir/node/18873</ref>


== ماجرای اتهام سرقت و محاکمه نفیسی ==
== ماجرای اتهام سرقت و محاکمه نفیسی ==
خط ۷۸: خط ۷۸:
«حدود یک سال پس از این ماجرا، شبی در منزل [[امام جمعه]] [[زنجان]] با یکی از شخصیت‌های مجلس که با رئیس مجلس آشنایی داشت، برخورد کردم و ایشان از من دعوت کرد که به کتابخانه مجلس بروم، من هم قبول کردم و مدتی در آنجا مشغول تدریس شدم و چند نفر از اعضای کتابخانه در کلاس درس حضور پیدا کردند.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://ensani.ir/fa/article/author/126181 |عنوان =مقالات |اثر = | ناشر =کیهان فرهنگی ۱۳۶۶ ص4 |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref>{{سرخط}}
«حدود یک سال پس از این ماجرا، شبی در منزل [[امام جمعه]] [[زنجان]] با یکی از شخصیت‌های مجلس که با رئیس مجلس آشنایی داشت، برخورد کردم و ایشان از من دعوت کرد که به کتابخانه مجلس بروم، من هم قبول کردم و مدتی در آنجا مشغول تدریس شدم و چند نفر از اعضای کتابخانه در کلاس درس حضور پیدا کردند.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://ensani.ir/fa/article/author/126181 |عنوان =مقالات |اثر = | ناشر =کیهان فرهنگی ۱۳۶۶ ص4 |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref>{{سرخط}}
در این ایام گزارش کرده بودند که چندین کتاب از کتابخانه به سرقت رفته است و از اتهام‌ها چنین برمی آمد که گویا این کار توسط آقای سعید نفیسی انجام شده بود.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://jamejamonline.ir/online/889867000087793019/%DB%8C%DA%A9-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3 |عنوان =یک قرن تاریخ در کتابخانه مجلس |اثر = | ناشر =جام جم آنلاین |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref> {{سرخط}}
در این ایام گزارش کرده بودند که چندین کتاب از کتابخانه به سرقت رفته است و از اتهام‌ها چنین برمی آمد که گویا این کار توسط آقای سعید نفیسی انجام شده بود.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://jamejamonline.ir/online/889867000087793019/%DB%8C%DA%A9-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3 |عنوان =یک قرن تاریخ در کتابخانه مجلس |اثر = | ناشر =جام جم آنلاین |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref> {{سرخط}}
این امر موجب گردید تا دادسرای وقت، قسمت کتاب‎های خطی را مهر و موم کند و به هیچ‌کس اجازه ندهد، به کتاب‎ها دست بزند. تا آن زمان مسئولین وقت هیچ اعتمادی به استاد نفیسی نداشتند، از این رو به من پیشنهاد کردند که مسئولیت معرفی نسخه‎های خطی را بر عهده بگیرم و آن را انجام دهم و به این ترتیب مهر و موم‌ها را برداشتند و با من قراردادی بستند که در ازای هر کتابی که معرفی می‌کنم پنج تومان بگیرم.» <ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.ibna.ir/fa/doc/book/226258 |عنوان =گوشه‌ای از تاریخ کتابخانه مجلس شورای ملی در«ارج‌نامه عبدالحسین حائری»/ روایت حائری از سرقت آثار منحصر به فرد (ص ۱۸) | ناشر =ایبنا |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref>{{سرخط}}
این امر موجب گردید تا دادسرای وقت، قسمت کتاب‎های خطی را مهر و موم کند و به هیچ‌کس اجازه ندهد، به کتاب‎ها دست بزند. تا آن زمان مسئولین وقت هیچ اعتمادی به نفیسی نداشتند، از این رو به من پیشنهاد کردند که مسئولیت معرفی نسخه‎های خطی را بر عهده بگیرم و آن را انجام دهم و به این ترتیب مهر و موم‌ها را برداشتند و با من قراردادی بستند که در ازای هر کتابی که معرفی می‌کنم پنج تومان بگیرم.» <ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.ibna.ir/fa/doc/book/226258 |عنوان =گوشه‌ای از تاریخ کتابخانه مجلس شورای ملی در«ارج‌نامه عبدالحسین حائری»/ روایت حائری از سرقت آثار منحصر به فرد (ص ۱۸) | ناشر =ایبنا |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref>{{سرخط}}
حائری با اشاره به شیوه سرقت ۷۸ کتاب‌ از کتابخانه توسط سعید نفیسی می‌نویسد: {{سرخط}}
حائری با اشاره به شیوه سرقت ۷۸ کتاب‌ از کتابخانه توسط سعید نفیسی می‌نویسد: {{سرخط}}
چنان‌که اشاره شد هیچ‌کس حق ورود به مخزن را نداشت، و حتی کارکنان داخلی هم نمی‌توانستند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنا وجود داشت، یعنی ایشان به راحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد می‌کرد. در آن زمان یک نفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار می‌کرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یک روز این شخص متوجه ‏شد بعضی از کتاب‎ها در جاهایی بریدگی و پاره‌شدگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش می‌‏دهد.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://www.jamnews.com/detail/News/441917 |عنوان =تنها یک تصویر از خانواده دارم و کاملا بی‎هویتم! |اثر = | ناشر = جام نیوز |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref> {{سرخط}}
چنان‌که اشاره شد هیچ‌کس حق ورود به مخزن را نداشت، و حتی کارکنان داخلی هم نمی‌توانستند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنا وجود داشت، یعنی ایشان به راحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد می‌کرد. در آن زمان یک نفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار می‌کرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یک روز این شخص متوجه ‏شد بعضی از کتاب‎ها در جاهایی بریدگی و پاره‌شدگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش می‌‏دهد.<ref>{{یادکرد خبر|نام = |نام خانوادگی = |همکاران = |پیوند = http://www.jamnews.com/detail/News/441917 |عنوان =تنها یک تصویر از خانواده دارم و کاملا بی‎هویتم! |اثر = | ناشر = جام نیوز |صفحه = |تاریخ = |بازیابی = ۴ سپتامبر ۲۰۱۸}}</ref> {{سرخط}}
خط ۲۹۳: خط ۲۹۳:


== دلیل مهاجرت به اروپا ==
== دلیل مهاجرت به اروپا ==
نفیسی در سال‌های آخر عمر، وقتی متوجه شد که دستگاه دولتی حاضر به تحمل او نیست تصمیم به مهاجرت گرفت. او آپارتمانی در [[پاریس]] تهیه کرد و در آنجا با استفاده از گنجینهٔ ارزشمند کتاب‌های خطی یا چاپی فارسی که در [[کتابخانه ملی فرانسه]] وجود دارد، فعالیت‌های ادبی خود را ادامه دهد.
استاد در سال‌های آخر عمر، وقتی دانست دستگاه به‌هیچ‌وجه حاضر به تحمل او نیست، تصمیم گرفت دار و ندار خود را بفروشد، آپارتمان کوچکی در پاریس تهیه کند و در آنجا با استفاده از گنجینهٔ ارزشمند کتاب‌های خطی یا چاپی فارسی که در کتابخانهٔ ملی پاریس، [[کتابخانه ملی فرانسه]] وجود دارد، فعالیت‌های ادبی خود را ادامه دهد. دار و ندار یک استاد محقق چیست؟ کتابهایش! برای سعید نفیسی دل کندن از وطن، دل کندن از کتابهایش و دل کندن از باقی‌ماندهٔ دوستانش دشوار بود. اما او در اینجا به آخر خط رسیده بود. دانشگاه او را بازنشسته کرده بود و حتی بعنوان خرید خدمت حاضر نبود از او استفاده کند. مجله‌های مانند [[مجله ادبی سخن]] و [[مجله یغما]] مقاله‌های او را چاپ می‌کردند، ولی در مقابل فقط تشکر تحویلش می‌دادند. مؤسسات بزرگ ادبی آن زمان مانند [[بنیاد شاهنامه]] و [[بنیاد فرهنگ ایران]] «متولیان خودشان را داشتند و در آنجا جایی برای نفیسی باقی نمانده بود. ناشران خصوصی نمی‌توانستند در برابر تصحیح کتابهائی چون [[تاریخ بیهقی]] و دیوان [[خواجوی کرمانی]] [[حق‌التألیف]] قابل توجهی به استاد بپردازند. [[سپید و سیاه]] هم که چندین سال استاد به آن افتخار می‌داد و برایش نوشته‌هائی در حد فهم عامه می‌نوشت، خود روزهای سختی را می‌گذراند. اما استاد پیر ما بجهت گذراندن زندگی احتیاج به درآمد ثابت و مشخص داشت. در سال ۱۳۴۵ استاد شروع بفروختن عزیزترین دارائی‌های خود، یعنی کتابهایش کرد. او قصد داشت آپارتمان کوچکی در نزدیکی [[کتابخانه ملی پاریس]] بخرد و در آخر عمر با حقوق بازنشستگی، زندگی دانشجوئی را از سربگیرد. اما روزگار نخواست این آرزوی کوچک آن مرد بزرگ برآورده شود و در آبان ماه سال ۱۳۴۵ در هفتاد و یک سالگی قلب بزرگش طاقت تحمل آن همه مشکل را نیاورد و از کار ایستاد. وقتی استاد مرد، تازه حکومت متوجه شد که دربارهٔ او بی‌عدالتی کرده‌است. این ظلم بزرگی بود که مردی که پنجاه سال به فرزندان این سرزمین درس داده بود و استادان امروز مملکت شاگردان دیروز او بودند، ناچار شود برای گذراندن زندگی کتابهایش را بفروشد… برای استاد تشییع جنازه رسمی ترتیب داده شد. پیکر وی از [[مسجد سپهسالار]] تا آرامگاه ابدی بدرقه شد.

در این مراسم از رجال مملکت کسی نبود، فقط عده‌ای از استادان دانشگاه و جمعی از شاگردان قدیم استاد شرکت کرده بودند، آن هم در حالی که دانشگاه، مطبوعات و فرهنگ ایران به او مدیون بودند.
پیش از مهاجرت دانشگاه او را بازنشسته کرده بود و حتی به عنوان خرید خدمت حاضر نبود از او استفاده کند. مجله‌هایی مانند [[مجله ادبی سخن]] و [[مجله یغما]] که مقاله‌های او را چاپ می‌کردند، حاضر به پرداخت مبلغی در قبال آن نبودند. او با مؤسسات بزرگ ادبی آن زمان مانند [[بنیاد شاهنامه]] و [[بنیاد فرهنگ ایران]] نیز همکاری نداشت. ناشران خصوصی نیز نمی‌توانستند در برابر تصحیح کتاب‌هایی مانند [[تاریخ بیهقی]] و دیوان [[خواجوی کرمانی]] [[حق‌التألیف]] قابل توجهی به او بپردازند. [[سپید و سیاه]] هم که چندین سال از نوشته‌های نفیسی استفاده می‌کرد نیز روزهای سختی را می‌گذراند.

در سال ۱۳۴۵ نفیسی شروع به فروش کتاب‌هایش کرد. او قصد داشت آپارتمان کوچکی در نزدیکی [[کتابخانه ملی پاریس]] تهیه کند اما در آبان ماه همان سال و در هفتاد و یک سالگی درگذشت. پس از درگذشت او برایش در تهران تشییع جنازه‌ای رسمی ترتیب داده شد و پیکر او از [[مسجد سپهسالار]] تا آرامگاه او تشییع شد.


== مرگ ==
== مرگ ==

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۶

سعید نفیسی
سعید نفیسی در سال ۱۳۴۵
سعید نفیسی در سال ۱۳۴۵
زاده۱۸ خرداد ۱۲۷۴
۸ ژوئن ۱۸۹۵
تهران
درگذشته۲۳ آبان ۱۳۴۵ (۷۱ سال)
۱۳ نوامبر ۱۹۶۶
تهران
بیماری آسم
آرامگاهبقعهٔ سرقبرآقا (پایین چهارراه مولوی)، تهران
پیشهدانش‌پژوه،[۱] ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر
ملیت ایران
دانشگاهدانشگاه نوشاتل
همسر(ها)پریمرز نفیسی (فرزاد)، از آذر ۱۳۰۸
فرزند(ان)نوشین‌دخت، بابک، شیرین‌دخت، رامین
پدر و مادرپدر علی‌اکبر ناظم‌الاطبا مادرجمال الدوله نفیسی

سعید نفیسی (۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران ـ ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران)، دانش‌پژوه،[۲] ادیب، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود. او جزو نسل اول استادهای دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.[۳]

زندگی‌نامه

سعید نفیسی، در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران زاده شد. او فرزند میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبا (معروف به ناظم‌الاطباء کرمانی) و از نوادگان حکیم نفیس بن عوض کرمانی (طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری) و برادر علی‌اصغر نفیسی ملقب به مودب‌الدوله بود. حبیب نفیسی برادرزاده اوست.

تحصیلات سه سالهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ شرف، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ علمیه، تنها مدرسه‌ای که دورهٔ متوسطه داشت، در بهار ۱۲۸۸ در تهران به پایان رساند. پانزده ساله بود که برادر بزرگترش اکبر مؤدب نفیسی او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل سوئیس و دانشگاه پاریس انجام داد و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه ایران مشغول کار شد. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در یک سال فعالیت این مجله با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت.

در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سال‌های بعد به تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.

وی از آغاز بنیانِ دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکدهٔ حقوق و پس از آن، به استادی دانشکدهٔ ادبیات برگزیده شد. نفیسی از هموندان پیوستهٔ فرهنگستان بود و چندی در دانشگاه‌های کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاه‌های قاهره و بیروت به آموزش پرداخت.[۴]

چیرگی به تاریخ و ادبیات ایران

چیرگی نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران، باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهشی پدید آورد و تعداد بسیاری از متن‌های منثور و منظوم فارسی را به شیوه‌ای علمی منتشر کند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانه شخصی و کم‌مانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود به او این امکان را می‌داد که به مهم‌ترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. صادق رضازاده شفق دربارهٔ سعید نفیسی می‌نویسد:

«من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. می‌توانم بگویم که در همه عمر مردی در کتاب‌دوستی و مطالعه و فراوان‌نویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم… در عین فراوان‌نویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمی‌داشت مدتی نگذشته مقاله‌ای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر می‌کشید… در هر صورت این‌گونه ثمربخشی حیرت‌آور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچ‌یک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمی‌رسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخ‌التواریخ مقایسه کرد… تندنویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن می‌کرد ساعتی نمی‌گذشت که ستون‌ها و صحیفه‌هایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش می‌گشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان داده‌اند به چشم می‌دید.»

روش نویسندگی

وی از بنیان گذاران مکتب نثر دانشگاهی است[نیازمند منبع] که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری‌که نویسنده می‌کوشید، اندیشه‌های خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور مانده و ضمن دوری کردن از عناصر ادبی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.

افتخارات علمی

نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبان‌های یونانی، لاتین، فرانسوی، روسی، اردو، پشتو و عربی می‌باشد.[نیازمند منبع] ترجمه‌های او از زبان‌های مختلف دارای در ایران مشهور است. یکی از کارهای مهم نفیسی تصحیح و تنقیح متون قدیمی ادبیات فارسی است. یکی از افتخارات نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوهٔ داستان‌نویسی تاریخ است که در آن‌ها روحیهٔ وطن‌پرستی، سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده و جوانان ایرانی را به حب وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرا می‌خواند.[۵]

شخصیت و خُلقیات

به گفتهٔ عبدالحسین زرین کوب، نفیسی شخصیتی چند بعدی داشت: مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبانشناس، روزنامه‌نگار. همسرش پری‌مرز نفیسی می‌گوید: نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب می‌دانست؛ به‌طوری‌که ضروری‌ترین احتیاجات شخصی خود را در این راه صرف می‌کرد. می‌گویند در مدرسه شاگرد زیاد منظمی نبود، ولی هوش و حافظه‌اش عالی بود. مطالعه را از همان اوایل جوانی دوست داشت. عقیده داشت کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت. باید وسیله به‌دست مردم داد تا هر کس هر قدر مایل است، مطالعه کند، و روشن‌بین و روشنفکر شود و این مسئله را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و به خصوص جوانان می‌دانست. هیچ وقت با هیچ ناشری درگرفتن حق تألیف سخت نمی‌گرفت. سعید نفیسی در جمع‌آوری کتاب حریص بود، هر نوع کتاب و نوشته و مجله، مربوط یا نامربوط به رشته‌های تخصصی خود جمع می‌کرد. حدود پنجاه سال از دوران زندگی را صرف این کار کرد. شاید بهترین مجموعه کتاب‌های روسی دربارهٔ ایران از آنِ او باشد. او توانسته بود به‌مناسبتِ مسافرت‌های متعددی که به شوروی رفته بود، در طول چهل سال آخر زندگی‌اش اکثر آثار روسی دربارهٔ ایران را گردآوری کند. نفیسی مردی بود پاکدل و خوشرو. وقتی از کسی می‌رنجید، رودرروی از او گِله می‌کرد. اگر چه در نویسندگی بی‌پروا بود و گاه نوشته‌هایش موجب رنجش دوستان می‌گردید، چون نیتی پاک داشت، خیلی زود با دوستانِ آزرده، صفا می‌کرد. تند برمی‌آشفت و تندتر از آن آرام می‌گرفت. نفیسی صاحب صفات برجسته‌ای بود که مجموع آن‌ها کمتر در فردی یافت می‌شد.[۶]

ماجرای اتهام سرقت و محاکمه نفیسی

عبدالحسین حائری در شرح ماجرای سرقت کتاب‌های نفیس از کتابخانه مجلس شورای ملی می‌گوید: «حدود یک سال پس از این ماجرا، شبی در منزل امام جمعه زنجان با یکی از شخصیت‌های مجلس که با رئیس مجلس آشنایی داشت، برخورد کردم و ایشان از من دعوت کرد که به کتابخانه مجلس بروم، من هم قبول کردم و مدتی در آنجا مشغول تدریس شدم و چند نفر از اعضای کتابخانه در کلاس درس حضور پیدا کردند.[۷]
در این ایام گزارش کرده بودند که چندین کتاب از کتابخانه به سرقت رفته است و از اتهام‌ها چنین برمی آمد که گویا این کار توسط آقای سعید نفیسی انجام شده بود.[۸]
این امر موجب گردید تا دادسرای وقت، قسمت کتاب‎های خطی را مهر و موم کند و به هیچ‌کس اجازه ندهد، به کتاب‎ها دست بزند. تا آن زمان مسئولین وقت هیچ اعتمادی به نفیسی نداشتند، از این رو به من پیشنهاد کردند که مسئولیت معرفی نسخه‎های خطی را بر عهده بگیرم و آن را انجام دهم و به این ترتیب مهر و موم‌ها را برداشتند و با من قراردادی بستند که در ازای هر کتابی که معرفی می‌کنم پنج تومان بگیرم.» [۹]
حائری با اشاره به شیوه سرقت ۷۸ کتاب‌ از کتابخانه توسط سعید نفیسی می‌نویسد:
چنان‌که اشاره شد هیچ‌کس حق ورود به مخزن را نداشت، و حتی کارکنان داخلی هم نمی‌توانستند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنا وجود داشت، یعنی ایشان به راحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد می‌کرد. در آن زمان یک نفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار می‌کرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یک روز این شخص متوجه ‏شد بعضی از کتاب‎ها در جاهایی بریدگی و پاره‌شدگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش می‌‏دهد.[۱۰]
بعد از طی تشریفات قانونی، مأمورین به خانه ایشان می‌روند و حدود ۷۸ کتاب را که ایشان مخفیانه از کتابخانه خارج کرده بود، می‌یابند و به کتابخانه عودت می‌دهند.[۱۱]
تقریباً تمام کتاب‎هایی را که آقای نفیسی به خانه برده بود، از آثار منحصر به فرد و متون کهن فارسی بود.
نحوهٔ عملکرد ایشان هم این طور بوده که وقتی کتابی را به خانه می‌برد، جلد آن را عوض می‌کرد و درون آن کتاب دیگری را تعبیه می‌کرد و دوباره آن را به جای اولش باز مى‏‌گرداند.»[۱۲][۱۳][۱۴]

مسئولیت‌ها

مناصب دانشگاهی

مناصب دولتی

مناصب مطبوعاتی

جوایز

ارزیابی آثار

تسلط نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهش گرانه‌ای پدید آورد و تعداد بسیاری از متن‌های منثور و منظوم فارسی را به شیوه‌ای علمی منتشر کند و از گمنامی بیرون آورد. کتابخانه شخصی و کم‌مانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود به او این امکان را می‌داد که به مهم‌ترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. او در رشته‌هایی مثل تاریخ، تحقیق، شعر و فرهنگ‌نویسی آثاری به جا گذاشت. مجموعه‌ای از دست نوشته‌های استاد نفیسی که مربوط به سال‌های ۱۳۰۵ می‌باشد؛ توسط آقای جواد مهدویان با عنوان نخستین فرهنگستان ایران به روایت اسناد گردآوری و تألیف گردیده.

کتاب‌شناسی

تألیف‌های ادبی

  1. آخرین یادگار نادر شاه (نمایش‌نامه) ۱۳۰۶ (چاپهای دیگر هم دارد)
  2. فرنگیس۱۳۱۰ (چاپ‌های دیگر هم دارد)
  3. ستار گان سیاه (مجموعه داستان) ۱۳۱۷ (چاپ دیگر هم دارد)
  4. ماه نخشب (مجموعه داستان) ۱۳۲۸ (چند چاپ دیگر دارد)
  5. آتشهای نهفته (یا حساب‌ها درنیامد)۱۳۳۰
  6. نیمه راه بهشت (داستان) ۱۳۳۲ (چند چاپ دارد)
  7. گلچینی از دیوان سعید نفیسی، ۱۳۳۳(کتاب فروشی طهوری)

ادبیات اروپایی

متون فارسی

تحقیق در ادبیات فارسی و ایران

  • ۶۰- احوال و منتخب اشعار خواجوی کرمانی، ۱۳۰۷.
  • ۶۱- مجدالدین همگرشیرازی ۱۳۱۴.
  • ۶۲- احوال و اشعار رودکی، سه جلد ۱۳۰۹–۱۳۱۹(چاپ دوم در یک جلد و با تغییرات)
  • ۶۳- نظامی در اروپا. ۱۳۱۴.
  • ۶۴- آثار گمشده ابوالفضل بیهقی، ۱۳۱۵.
  • ۶۵- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی ۱۳۱۶.
  • ۶۶- سخنان سعدی دربارهٔ خودش، ۱۳۱۶.
  • ۶۷- جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطارنیشابوری ۱۳۲۱
  • ۶۸- در پیرامون احوال و اشعار حافظ ۱۳۲۱.
  • ۶۹- شاهکارهای نثر معاصر فارسی. (دو جلد) ۱۳۳۰–۱۳۳۲ (چاپ دوم دارد).
  • ۷۰- روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱.
  • ۷۱- زندگی و کار و اندیشه و روزگار پور سینا ۱۳۳۲.
  • ۷۲-سرگذشت ابن سینا به قلم خود او ۱۳۳۲.
  • ۷۳- (ترجمه جشن نامه ابن سینا ۱۳۳۲.
  • ۷۴- ابن سینا در اروپا، ۱۳۳۳.
  • ۷۵- تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی ، ۱۳۳۴ (دو جلد).
  • ۷۶- در مکتب استاد (مباحث دستوری و املایی)، ۱۳۳۴.
  • ۷۷- سرچشمه تصوف ۱۳۴۵.

تاریخ ایران

  • ۷۸- شیخ زاهد گیلانی، رشت. ۱۳۰۷.
  • ۷۹- یزدگرد سوم ۱۳۱۲.
  • ۸۰- مدرسه نظامیه بغداد، ۱۳۱۳.
  • ۸۱- پیشرفتهای ایران در دوره پهلوی ۱۳۱۸.
  • ۸۲- خاندان سعدالدین حمویه، مندرج در: کنجکاویهای علمی و ادبی، ۱۳۲۶
  • ۸۳- درفش ایران و شیر و خورشید، ۱۳۲۸.
  • ۸۴- تاریخ بیمارستانهای ایران ۱۳۲۹
  • ۸۵- بابک خرم دین، دلاور آذربایجان ۱۳۳۳(چاپ دوم دارد).
  • ۸۶- بحرین، حقوق ۱۷۰۰ساله ایران ۱۳۳۳.
  • ۸۷- تاریخ اجتماعی قرون معاصر، ۱۳۳۴.
  • ۸۸- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ۱۳۳۵–۱۳۳۴ (دوجلد)
  • ۸۹- خاندان طاهریان، ۱۳۳۵.
  • ۹۰- تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان ۱۳۴۲.
  • ۹۱- تاریخ اجتماعی دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، ۱۳۴۲.
  • ۹۲- در پیرامون تاریخ بیهقی ۱۳۴۲ (دو جلد اول).
  • ۹۳- مسیحیت در ایران، ۱۳۴۳.
  • ۹۴- تاریخ تمدن ایران ساسانی، ۱۳۳۱–۱۳۴۴ (متن جلد اول با ضمیمه آن)
  • ۹۵- تاریخ شهریاری رضا شاه پهلوی، ۱۳۴۴.

لغت

  • ۹۶- فرهنگ فرانسه فارسی، ۱۳۰۹–۱۳۱۰ (دو جلد).
  • ۹۷- فرهنگ نامه پارسی، ۱۳۱۹ (جلد اول).
  • ۹۸- فرهنگ نفیسی(فرنودسار) تألیف علی اکبرناظم الاطباء۱۳۱۸–۱۳۳۹ (۵جلد)
  • ۹۹- فرهنگ فارسی جیبی. ۱۳۴۳.

کتاب‌شناسی

  • ۱۰۰- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ۱۳۴۴ (جلد ششم).
  • ۱۰۱- فهرست آثار اروپایی دربارهٔ ابن سینا

، Bibilographie des principaux travaucx europeenne sur Avicenne.1953.

ترجمه تاریخ

آثار دیگر

  • ۱۰۴- صنعت تخم نوغان ایران، تألیف ف. لافن. و ه ل. رابینو (ترجمه) ۱۲۹۸.
  • ۱۰۵- هدیه دوستانه، ۱۳۰۴.
  • ۱۰۶- پیشرفتهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳۲۳.
  • ۱۰۷- سازمان آموزش عمومی در اتحاد جماهیر شوروی ۱۳۲۳.
  • ۱۰۸- سرانجام آلمان (ترجمه) ۱۳۲۶.
  • ۱۰۹- هفتاد سال زندگی، پنجاه سال خدمت به دانش (زندگی عبدالعظیم قریب) ۱۳۲۶.
  • ۱۱۰- معالجه تازه برای حفض دندانهای طبیعی و دهان، تألیف گریگوریان.

مجلات

مقالات

مقالات نفیسی بسیار متعددو متفرق و در زمینه‌های متنوع است و از سال ۱۲۹۰در جراید و مجلات ایران دیده شده‌است. گردآورده مقالات نفیسی در سه جلد با عنوان مقالات نفیسی، به کوشش مسعود عرفانیان و از سوی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسید.

آثار چاپ نشده

در این باب مراجعه شود به مقاله «کتابخانه سعید نفیسی و نسخه‌های خطی او» مندرج در «یاد نامه سعید نفیسی» چاپ دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تهران (تهران، ۱۳۵۱) در این مقاله یکصد و شصت اثر به خط او که چاپ نشده مورد معرفی قرار گرفته‌است.

دلیل مهاجرت به اروپا

نفیسی در سال‌های آخر عمر، وقتی متوجه شد که دستگاه دولتی حاضر به تحمل او نیست تصمیم به مهاجرت گرفت. او آپارتمانی در پاریس تهیه کرد و در آنجا با استفاده از گنجینهٔ ارزشمند کتاب‌های خطی یا چاپی فارسی که در کتابخانه ملی فرانسه وجود دارد، فعالیت‌های ادبی خود را ادامه دهد.

پیش از مهاجرت دانشگاه او را بازنشسته کرده بود و حتی به عنوان خرید خدمت حاضر نبود از او استفاده کند. مجله‌هایی مانند مجله ادبی سخن و مجله یغما که مقاله‌های او را چاپ می‌کردند، حاضر به پرداخت مبلغی در قبال آن نبودند. او با مؤسسات بزرگ ادبی آن زمان مانند بنیاد شاهنامه و بنیاد فرهنگ ایران نیز همکاری نداشت. ناشران خصوصی نیز نمی‌توانستند در برابر تصحیح کتاب‌هایی مانند تاریخ بیهقی و دیوان خواجوی کرمانی حق‌التألیف قابل توجهی به او بپردازند. سپید و سیاه هم که چندین سال از نوشته‌های نفیسی استفاده می‌کرد نیز روزهای سختی را می‌گذراند.

در سال ۱۳۴۵ نفیسی شروع به فروش کتاب‌هایش کرد. او قصد داشت آپارتمان کوچکی در نزدیکی کتابخانه ملی پاریس تهیه کند اما در آبان ماه همان سال و در هفتاد و یک سالگی درگذشت. پس از درگذشت او برایش در تهران تشییع جنازه‌ای رسمی ترتیب داده شد و پیکر او از مسجد سپهسالار تا آرامگاه او تشییع شد.

مرگ

سعید نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و سال‌های آخر عمر را در پاریس به‌سر برد. زمانی که برای شرکت در نخستین کنگرهٔ ایران‌شناسان به تهران آمده‌بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران در کنار قبر پدرش و در بقعه‌ای به نام آرامگاه سرقبر آقا (پایین‌تر از چهارراه مولوی) دفن کردند.

پانویس

  1. RAHMAN، NAFISI, SA`ID، ۸۷۹.
  2. RAHMAN، NAFISI, SA`ID، ۸۷۹.
  3. گروه تاریخ
  4. هفته‌نامه امرداد، شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شماره ۲۸۷، ص ۶.
  5. http://anthropology.ir/node/18873
  6. http://anthropology.ir/node/18873
  7. «مقالات». کیهان فرهنگی ۱۳۶۶ ص4. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  8. «یک قرن تاریخ در کتابخانه مجلس». جام جم آنلاین. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  9. «گوشه‌ای از تاریخ کتابخانه مجلس شورای ملی در«ارج‌نامه عبدالحسین حائری»/ روایت حائری از سرقت آثار منحصر به فرد (ص ۱۸)». ایبنا. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  10. «تنها یک تصویر از خانواده دارم و کاملا بی‎هویتم!». جام نیوز. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  11. «مصاحبه شونده: حایری، عبدالحسین؛ منزوی، احمد؛». کیهان فرهنگی، ۱۳۶۶، شماره ۳۸ ص ۴. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.
  12. «نامه سرگشاده شاهرخ دیلمانی و تراب یساری به احمد بختیاری (دادستان دیوان کیفر) در خصوص سرقت کتاب از کتابخانه مجلس توسط سعید نفیسی (ص 18)». کتابخانه موزه مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.[پیوند مرده]
  13. . کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی http://ical.ir/ical/fa/Content/np2/13961020141333. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  14. وب‌سایت فرهنگ امروز مهدی ماحوزی: ماجرای سرقت نفیسی از کتابخانه حرفی کودکانه است
  15. «فهرست کاتبان نسخه های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد». کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. دریافت‌شده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۸.

منابع

  • RAHMAN, MUNIBUR (1993). "NAFISI, SA`ID". ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM (به انگلیسی). Vol. ۷ (2nd ed.). LEIDEN: E.J. BRILL. p. ۸۷۹–۸۸۰.
  • از نیما تا روزگار ما، یحیی آرین‌پور
  • مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، بهمن ۱۳۴۵
  • برای اطلاعات بیشتر راجع به آثار نفیسی به کتاب سواد و بیاض مجموعه مقالات، اثر ایرج افشار، جلد دوم مراجعه کنید.
  • کتاب شاعران و نویسندگان مشهور جهان

پیوند به بیرون