موتا دیلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
CommonsDelinker (بحث | مشارکت‌ها)
پروندهٔ موتا_دیلمی.png که در ویکی‌انبار به دست Ahmad252 حذف شده بود، به این علت برداشته شد: Copyright violation, found elsewhere on the web and unlikely to be own work (F1)
خط ۱: خط ۱:
{{بهبود منبع}}
{{بهبود منبع}}

[[پرونده:موتا دیلمی.png|بندانگشتی|موتا دیلمی]]
{{تاریخ طبرستان و دیلمان}}
{{تاریخ طبرستان و دیلمان}}



نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۲۱

موتا یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتاً اهل گیلان بود و همان‌طور که می‌دانیم طبرستان و دیلمیان چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند.

موتا دیلمی در سال ۶۳۶ میلادی در سپاه رستم فرخزاد در جنگ قادسیه حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست بزرگ ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.

او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس می‌کرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.

در این زمان یزدگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران به شدت هراسناک شد و طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.

نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین درگرفت. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاً در میدان نبرد شمشیر می‌زد کشته می‌شود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده می‌شوند و فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان می‌روند.

خونخواهی

سپاه دیلم نیز به سوی ابررود عقب‌نشینی کردند و قصد داشتندتا به سوی گیلان برگردند ولی طی تصمیمی که فرماندهان سپاه گرفتند تصمیم بر این شد که دوباره به جنگ اعراب بروند و به یاد موتا و به خاطر ایران از نو لشکر آراستند و به جنگ اعراب رفتند. پس از جدا شدن فرخان و اسفندیار، اکنون تعداد نفرات سپاه ایران کاهش یافته بود و در جنگ با اعراب شکست یافتند ولی جنگ را به شیوه اشکانیان (جنگ و گریز) ادامه دادند. اگر چه موتا در این رشته جنگ‌ها کشته شد ولی رشادت‌های دیلمیان را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار ساخت.

یزدگردسوم دراین زمان

بعضی از مورخان نام موتا را به صورت مهتا آورده‌اند. در این زمان یزدگرد سوم در مرو به سر می‌برد. دیلمیان بیش از ۱۰۰ سال در برابر اعراب پایداری کردند و اعراب نتوانستند قدم در طبرستان و آن سوی کوه‌های دماوند بگذارند. اگر یزدگرد سوم (یزدگرد سوم دعوت دیلمیان را نپذیرفت) به جای مرو به سوی شمال ایران می‌رفت شاید سرانجام ساسانیان و ایرانیان به گونه ای دیگر رقم می‌خورد.

موتا یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتاً اهل گیلان بود و همان‌طور که می‌دانیم طبرستان و دیلمیان چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند.

موتا دیلمی در سال ۶۳۶ میلادی در سپاه رستم فرخزاد در جنگ قادسیه حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست بزرگ ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.

او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس می‌کرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.

در این زمان یزدگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران به شدت هراسناک شد و طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.

نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین درگرفت. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاً در میدان نبرد شمشیر می‌زد کشته می‌شود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده می‌شوند و فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان می‌روند.

سپاه دیلم نیز به سوی ابررود عقب‌نشینی کردند و قصد داشتندتا به سوی گیلان برگردند ولی طی تصمیمی که فرماندهان سپاه گرفتند تصمیم بر این شد که دوباره به جنگ اعراب بروند و به یاد موتا و به خاطر ایران از نو لشکر آراستند و به جنگ اعراب رفتند. پس از جدا شدن فرخان و اسفندیار، اکنون تعداد نفرات سپاه ایران کاهش یافته بود و در جنگ با اعراب شکست یافتند ولی جنگ را به شیوه اشکانیان (جنگ و گریز) ادامه دادند. اگر چه موتا در این رشته جنگ‌ها کشته شد ولی رشادت‌های دیلمیان را برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار ساخت.

بعضی از مورخان نام موتا را به صورت مهتا آورده‌اند. در این زمان یزدگرد سوم در مرو به سر می‌برد. دیلمیان بیش از ۱۰۰ سال در برابر اعراب پایداری کردند و اعراب نتوانستند قدم در طبرستان و آن سوی کوه‌های دماوند بگذارند. اگر یزدگرد سوم (یزدگرد سوم دعوت دیلمیان را نپذیرفت) به جای مرو به سوی شمال ایران می‌رفت شاید سرانجام ساسانیان و ایرانیان به گونه ای دیگر رقم می‌خورد.

منابع

تاریخ ایران دورهٔ یزگرد سوم

  • تاریخ پارسی
  • تاریخ ایران از حسن پیرنیا
  • تاریخ ایران دوره ساسانیان