ناصر تقوایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۱ منبع و علامت‌زدن ۰ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
{{ادبیات فارسی معاصر}}
{{ادبیات فارسی معاصر}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:تقوایی، ناصر}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:تقوایی، ناصر}}

[[رده:افراد زنده]]
[[رده:افراد زنده]]
[[رده:اهالی آبادان]]
[[رده:اهالی آبادان]]
خط ۱۷۹: خط ۱۸۰:
[[رده:عکاسان اهل ایران]]
[[رده:عکاسان اهل ایران]]
[[رده:فارسی‌زبانان]]
[[رده:فارسی‌زبانان]]
[[رده:فیلم‌نامه‌نویسان اهل ایران]]
[[رده:فیلمنامه‌نویسان اهل ایران]]
[[رده:فیلم‌های ناصر تقوایی]]
[[رده:فیلم‌های ناصر تقوایی]]
[[رده:کارگردانان فیلم اهل ایران]]
[[رده:کارگردانان فیلم اهل ایران]]

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۶

ناصر تقوایی
زادهٔ۱۹ تیر ۱۳۲۰ ‏(۸۲ سال)
آبادان
ملیتایران
تحصیلاتدیپلم ریاضی و فیزیک
پیشهنویسنده، عکاس، کارگردان، فیلمنامه‌نویس
سال‌های فعالیت(۱۳۴۶-اکنون)
شهر زادگاهتهران
همسر(ها)شهرنوش پارسی‌پور (۱۳۴۶–۱۳۵۲)
شهيندخت بهزادي
مرضیه وفامهر (؟ -اکنون)
فرزندانعلي تقوائي

ناصر تقوایی (زاده ۱۳۲۰ در آبادان) فیلم‌ساز، عکّاس و نویسندهٔ ایرانی است. تقوایی با فیلم‌سازان دیگری مانند بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی و امیر نادری از پیشگامان جنبشی در سینمای ایران به‌شمار می‌رود که برخی مورّخان سپس‌تر او را «موج نوی سینمای ایران» نامیدند.[۱]

تقوایی قبل از شروع کار در سینما، جذب تلویزیون شد و با ساخت سریال تلویزیونی مورد توجه قرار گرفت. وی کارگردان سریال معروف تلویزیونی دایی جان ناپلئون و همچنین برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید در سال ۱۹۸۸ می‌باشد.

زندگی و فعالیت‌ها

ناصر تقوایی در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد.[۲] پدرش، علی، کارمند اداره گمرک بود و به همین رو او ناگزیر بود تا همراه پدر به نواحی مرزی جنوب بندرعباس سفر کند. از همان سال‌های نوجوانی به سینما و ادبیات علاقه‌مند شد.[۳] وی دانش‌آموخته دبیرستان رازی آبادان است.[۱] او همچنین پسرخاله سیروس مقدم(کارگردان) می باشد.

در کارنامه فیلمسازی تقوایی ۶ فیلم بلند و یک اپیزود از فیلم بلند (اپیزود «کشتی یونانی» از مجموعه «قصه‌های کیش» - ۱۳۷۷) دیده می‌شود که سه تای آن را قبل از انقلاب و سه تا را پس از انقلاب ساخته‌است. تقوایی یک سریال مشهور هم ساخته که مردم او را بیشتر با این مجموعه می‌شناسند. دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد، از سریال‌های ماندگار تلویزیون ایران است. اما پیش از همه اینها تقوایی مستندساز بوده. «تاکسی‌متر» که در سال ۱۳۴۶ برای تلویزیون ساخته شد، نخستین فعالیت او در عرصه فیلمسازی محسوب می‌شود. مستندهایی چون «مشهد قالی»، «فروغ فرخزاد»، «اربعین» و «باد جن» مهم‌ترین مستندهای تقوایی‌اند. او پس از انقلاب نیز مستند «تمرین آخر» (۱۳۸۳) را با موضوع تعزیه ساخت. تقوایی فیلم کوتاه تحسین‌شده «رهایی» (۱۳۵۰) را هم در کارنامه دارد. این فیلم در شانزده جشنواره مهم جهانی جایزه گرفت، از جمله شیر طلای ونیز، بهترین فیلم سانفرانسیسکو و جیفونی … تقوایی در سال ۱۳۴۴، در سال قبل از آنکه خودش پشت دوربین یک فیلم کوتاه مستند بایستد، جزو کارکنان فنی فیلم معروف خشت و آیینه ساخته ابراهیم گلستان بود و زیر و بم فیلمسازی را همان‌جا آموخت.

کانون سینماگران پیشرو

تیرماهِ سال ۱۳۵۲ تقوایی همراهِ عزت‌الله انتظامی، داریوش مهرجویی، علی نصیریان، هژیر داریوش، منوچهر انور، اسفندیار منفردزاده، علی حاتمی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، هوشنگ بهارلو، بهروز وثوقی، زکریا هاشمی، پرویز صیاد و نعمت حقیقی از سندیکای هنرمندان فیلم ایرانی استعفا داد؛ و این گروه کانون سینماگران پیشرو را تشکیل داد.

سبک

ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب می‌شناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. او یک مجموعه داستان هم منتشر کرده که توقیف شد با نام «تابستان همان سال»[۴] که مشتمل بر هشت داستان به هم پیوسته‌است. این مجموعه داستان از جمله آثار شاخص ادبیات معاصر است. مدتی هم سردبیر مجله ادبی هنر و ادبیات جنوب بود. شاید همین نکته باعث شده تقوایی در آثارش، بیشتر از همه سینماگران ایرانی به اقتباس ادبی توجه نشان دهد.

«آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) براساس نوشته غلامحسین ساعدی، داستان یک سرهنگ بازنشسته و روابط او با دخترانش را روایت می‌کند که البته توقیف هم شد. در این فیلم شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در نقش خودشان بازی کردند. این فیلم برندهٔ جایزهٔ شیر نقرهٔ ونیز شد.

«صادق کرده» (۱۳۵۱) نوشته خود تقوایی بود که سعید راد، محمدعلی کشاورز و عزت‌الله انتظامی در آن بازی می‌کردند. این تنها فیلمی است که تقوایی در آن از فلاش‌بک استفاده کرده که اتفاقاً فرم مورد علاقه‌اش هم نیست.

«نفرین» (۱۳۵۲) نوشته تقوایی براساس داستان نه چندان برجسته «باتلاق» نوشته میکا والتاری ساخته شد. بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش در فیلم بازی کردند و فیلم گرچه با اقبال عمومی مواجه نشد اما فیلم مورد علاقه تقوایی و منتقدان است.
«ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است به گمان بسیاری برترین اقتباس سینمایی سینمای ایران محسوب می‌شود و بی‌تردید تسلط شگرف تقوایی بر ادبیات و البته اقتباس، کارگردانی استادانه در کنار بازی‌های درخشان از امتیازات فیلم به حساب می‌آید. این فیلم جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو را هم گرفت.
«ای ایران» (۱۳۶۸) نوشته تقوایی با درونمایه هویت ملی و با بازی اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه، موسیقی ناصر چشم‌آذر و فیلمبرداری محمود کلاری در لوکیشن ماسوله ساخته شد. فیلم به دلایلی از بخش مسابقه جشنواره فجر کنار گذاشته شد.

«کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی تا به امروز است. گرچه فیلم به گمان برخی، قوت فیلم‌های دیگر تقوایی را ندارد ولی همچنان استادانه و دقیق کارگردانی شده. آنچه تقوایی را به عنوان یک استثنا در سینما مطرح می‌کند تنها کیفیت بالای آثارش نیست، بلکه انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. مطمئناً مقصر تمام این «ناتمام‌ها» کمال‌گرایی و تیزبینی اجتماعی تقوایی نیست و در برخی از موارد شرایط و وقایع مختلف حکومتی نیز سهیم بوده‌اند.

کارنامه

فیلم‌ها

نوشته‌ها

  • تابستان همان سال[۴] (هشت داستان پیوسته)
  • به روایت ناصر تقوایی
  • چای تلخ
  • کاغذ بی‌خط
  • انسان کامل
  • کوچک جنگلی

مقداری از گفته‌های شفاهی تقوایی در کتاب گفتارهای سینمایی (۱۳۹۸) فخرالدین انوار آمده است.

کارهای نافرجام

او در کارنامه خود چندین کار سینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی «داستان‌سرایان» (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نام‌آور ادبیات معاصر می‌پرداخت، از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود، «شوهر آهو خانم» نوشته علی‌محمد افغانی را هم بسازد که نشد. او پس از انقلاب پروژه عظیم کوچک جنگلی نوشته خودش را در سال۱۳۶۲ نیمه‌کاره گذاشت و دو پروژه مشهور «زنگی و رومی»(۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) نیز همچنان ناتمام رها شده‌اند. تقوایی در دی ماه سال ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد، اما به دلایل مالی و عدم حمایت مراکز دولتی نیمه‌کاره ماند.[۵]

جایزه‌ها

تقوایی در جشن بزرگداشت خودش در خانه هنرمندان ایران، همراهِ مرضیه وفامهر و مسعود کیمیایی

فضاسازی و شخصیت‌پردازی در آثار تقوایی

آرامش در حضور دیگران

تقوایی در آرامش در حضور دیگران با پشتوانه‌ای از نویسندگی و ادبیات داستانی توانسته‌است فضای قصهٔ ساعدی را به خوبی پیاده کند. جدای از انتخاب درست و حساب شده بازیگران، تقوایی توانسته‌است به بهترین شکل فضای فاجعه را در خانواده‌ای ناهمگون که در راس آن یک سرهنگ به آخر خط رسیده و وا خورده قرار دارد به تصویر بکشد. صحنه به‌یادماندنی سان دیدن سرهنگ از درختان و نرده‌های حاشیه دانشکده افسری، نشانگر شناخت درست تقوایی از زبان تصویر است. شاید در واقع مهم‌ترین و اصلی‌ترین هنر سینما همین باشد، تصور خوب یک کارگردان از داستان و خوب به تصویر کشیدن آن. یکی از عواملی که باعث انتخاب این داستان از ساعدی شد علاقه تقوایی به شخصیت‌های درون‌گرا و پرداختن به کمپلکس‌های روانی افراد بود.

صادق کرده

ظرافت و هنری که او در فضا سازی و شخصیت پردازی فیلم صادق کرده به خرج داده‌است نمایش هر دو طرز تلقی بدون سمت‌گیری یک سویه از دو شخصیت است که هر دو از یک حادثه واحد رنج می‌برند اما یکی با روحیهٔ عصیان گر جنایت را تنها نقطه آرامش خود می‌داند و دیگری با شخصیت جالب و جا افتاده خود و به لحاظ موقعیت شغلی اش نمی‌تواند همان روحیهٔ عصیانگر را داشته باشد و نتیجتاً با این واقعه به شکلی منطقی تر و البته محتاطانه تر برخورد می‌کند.

نفرین

در نفرین نیز بحران روحی آدم‌ها هم عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست؛ وهم سبب‌ساز فاجعه. زن که با شوهر بیمار و مالیخولیایی اش زندگی یکنواخت و کسالت باری دارد با آمدن کارگری جوان سعی می‌کند تا خلاء عاطفی اش را به وسیلهٔ او پر کند و شوهر زن با اقدامی جنون آمیز این آرامش موقت را از او می‌گیرد. تلاش موفق تقوایی و فیلمبردار خوبش، نعمت حقیقی، در انطباق فضای فیلم با خصوصیات فردی سه شخصیت اصلی فیلم تلاطمات روحی و عصیان‌های درونی شان، مهم‌ترین نکته مثبت فیلم به‌شمار می‌آید.

دایی‌جان ناپلئون

یکی از اصلی‌ترین و ارزشمندترین نکات سریال دایی جان ناپلئون وجود شخصیت‌های جا افتاده و در ذهن ماندنی است. بخشی از این موفقیت به نوشتهٔ ایرج پزشکزاد مربوط است، ولی بخش دیگر آن به تبحر تقوایی در انتخاب درست و به جای بازیگران و تسلطش در تکامل بخشیدن به شخصیت‌های داستان در قالبی تصویری بازمی‌گردد.

ناخدا خورشید

در ناخدا خورشید نیز که برداشتی آزاد از رمان 'داشتن و نداشتن' ارنست همینگوی است به واسطهٔ علاقه تقوایی به همینگوی و شخصیت‌های داستان‌هایش باعث شده که او با شناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آن‌ها هویت اقلیمی بدهد، بدون آنکه بر استحکام شخصیت‌های آن‌ها خدشه‌ای وارد شود.

البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدم‌هایش، در اندازه‌هایی فراتر از هری مورگان به 'ناخدا خورشید' نزدیک شده و به او ابعادی اسطوره‌ای بخشیده و حتی برای تحقق این هدف، تعمداً از بخش پایانی داستان همینگ وی صرف نظر کرده‌است. او در کنار تأکید بر خشونت بدوی و مجذوب‌کننده ناخدا، به ویژگی‌های بکر و اصیل این آخرین بازماندهٔ سازش‌ناپذیر بندری پرت افتاده پرداخته‌است؛ و در قبال بها دادن افراطی به ناخدا با شخصیت پردازی سطحی همسرش رو برو هستیم. در صورتی که در کتاب همسر هری مورگان به نحو چشمگیر تری حضور دارد و گاهی همینگ وی بسیار به او نزدیک شده‌است.

علاوه بر این تقوایی تلاش بسیار داشته تا فضای محیط سنتی جنوب را به بیننده منتقل کند. به صحنه ورود مستر فرحان و نحوه رساندن او از داخل قایق به ساحل و همچنین صحنه عبور آخر مستر فرحان از طول مسیر اقامتش تا مکان استقرار لنج ناخدا، که ابتدا مکثی در کنار برکه آب می‌کند و پس از انعکاس تصویرش بر روی آب، به مسیر خودش ادامه می‌دهد و از کنار زنانی که لباس‌های شسته شده را با خشونت بر زمین می‌کوبد می‌گذرد. با این حس و حال فضا و ظرافت و ایجاز استادانه‌ای که در آن به کار رفته، به خوبی می‌توان سرنوشت بد فرجام مستر فرحان را حدس زد.

ای ایران

در فیلم ای ایران 'فضا سازی و شخصیت پردازی' تقوایی از انسجام کافی برخوردار نیست. در طول فیلم دو شخصیت نسبت به بقیه بیشتر نمود دارند: گروهبان مکوندی و معلم سرود که شخصیت و خصوصیات فردی و اخلاقی و طرز تلقی شان کاملاً با یکدیگر تفاوت دارد. گروهبان مکوند، یک نظامی خشن و کم ظرفیت، جاه طلب و دیکتاتور منش است که تعصبی کور کورانه به سیستم حکومت سلطنتی دارد و به لحاظ همین ذهنیت منجمد و بسته اش با هر گونه حرکت و تحول مخالف است، ولی معلم سرود بر خلاف وی فردی احساساتی و کما بیش آزاداندیش است.

با این دو شخصیت تا جایی که حضوری فردی و واقعی دارند می‌توان کنار آمد، اما وقتی که قرار می‌شود 'تقوایی' این دو شخصیت را به عنوان دو دیدگاه و نماینده دو قشر در کلیت خود معرفی کند و این دو جریان را در مقابل هم قرار بدهد و سپس جانی یکی را بگیرد قشر هنرمند و معلم سرود ضعف کار او نمایان می‌شود. در چنین وضعی است که با آرمانگرایی رو بنایی و سطحی پایان فیلم رو به رو می‌شویم. معلم سرود می‌شود پیشگام و پیشتاز، و دانش آموزان پشت سر این قافله‌سالار و پاسدار آزادی حرکت می‌کنند و سرود ای ایران را با کلام و پرداخت تازه‌ای می‌خوانند و با تکیه بر آهن بودنشان، می‌روند تا طرحی نو دراندازند. در این میان، تقوایی نگاه آرمان خواهانه اش را بیش از همه در مورد پسر نوجوان گروهبان مکوندی اعمال می‌کند و به دین وسیله بین او و پدرش دیواری بلند می‌کشد. در اینجا باید به یک مورد مشترک که در تعدادی از فیلم‌های تقوایی شاهد بوده‌ایم اشاره کرد: افرادی که با ماسک کاغذی (پاکت کاغذی) چهره خود را می‌پوشانند. این تمهید ظریف در فیلم‌های 'رهایی'، 'ناخدا خورشید' و 'ای ایران' به کار گرفته شده، و با توجه به استمرارش می‌توان از آن به مثابه نوعی بیان تمثیلی غیرقابل توصیف یاد کرد که احتمالاً زمینه‌های آن از حضور تقوایی در جنوب و مشاهده عینی وضعیت رو به ویرانی آن ایجاد شده‌است

مستندها

در فیلم‌های مستند تقوایی و حتی فیلم داستانی کوتاهش 'رهایی' نیز اهمیت فضا و محیط حس می‌شود. عمدتاً فیلم‌های مستند وی از اعتبار جامعه شناختی برخوردارند. با این حال، در فیلم‌های مستند اولیه او بیشتر وجه گزارشی کار و تأکید بر نمایش واقعیت مد نظر بوده، در صورتی که در فیلم‌های باد جن، اربعین، مشهد قالی حضور تقوایی و دخالت ظریف و اندیشمندانه اش در ماهیت واقعیتی که به تصویر درآورده کاملاً نمایان است.[۶]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ «زندگی ادبی یک مترجم ادبی». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸.
  2. «ناصر تقوایی، کارگردان و مستندساز». توانا.
  3. شهبازی، رامتین (۱۳۸۱). مروری بر زندگی و آثار ناصر تقوایی. مجله نقد سینما.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «داستان کوتاه: تابستان همان سال اثر ناصر تقوایی | Prowl in virtual world» (به انگلیسی). بایگانی‌شده از اصلی در ۶ آوریل ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۲۰۱۷-۰۸-۳۰.
  5. مهدی طاهباز (۲ مهر ۱۳۸۹). «برگی از فیلم‌نامه «چای تلخ»، اثر جنگی نیمه‌تمام ناصر تقوایی». رادیو فردا.
  6. معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی (تألیف غلام حیدری)

پیوند به بیرون