علی بن موسی الرضا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
Shobhe (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خط ۲۸: خط ۲۸:


=== نام ===
=== نام ===
علی، اسمی است که در معنای آن آورده‌اند: «هرگاه گفته شود مرد علی، یعنی شخصی که والامقام و بلند مرتبه است.»<ref>{{پک|ابن منظور|۱۳۳۵|ک=لسان العرب|ص=۸۳|ج=۱۵}}</ref> و در معنای مفردش گفته شده: «علی یعنی بلند مرتبه.»<ref>{{پک|راغب اصفهانی|۱۴۱۲|ک=مفردات|ص=۵۸۲|ج=}}</ref> شیعیان معتقدند، نام او در [[حدیث لوح فاطمه|لوح فاطمه]] که مطابق منابع دست‌اول و کتب شیعی، [[خدا]] آن را از طریق [[جبرئیل]] به [[محمد]] داد و محمد آن را به دخترش [[فاطمه]] هدیه داده، موجود است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امامت از منظر حدیث لوح {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D9%84%D9%88%D8%AD__a-44158.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref>
علی، اسمی است که در معنای آن آورده‌اند: «هرگاه گفته شود مرد علی، یعنی شخصی که والامقام و بلند مرتبه است.»<ref>{{پک|ابن منظور|۱۳۳۵|ک=لسان العرب|ص=۸۳|ج=۱۵}}</ref> و در معنای مفردش گفته شده: «علی یعنی بلند مرتبه.»<ref>{{پک|راغب اصفهانی|۱۴۱۲|ک=مفردات|ص=۵۸۲|ج=}}</ref> شیعیان معتقدند، نام علی برای او در [[حدیث لوح فاطمه|لوح فاطمه]] که مطابق منابع دست‌اول و کتب شیعی، [[خدا]] آن را از طریق [[جبرئیل]] به [[محمد]] داد و محمد آن را به دخترش [[فاطمه]] هدیه داده، موجود است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امامت از منظر حدیث لوح {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D9%84%D9%88%D8%AD__a-44158.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> علی بن موسی، سومین امام شیعی است که پس از [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی طالب]] و [[سجاد|علی بن حسین]]، به اسم علی نامگذاری شده‌است. پس از او نیز [[علی النقی]] (نوه علی بن موسی) نیز به اسم علی نامگذاری گردید.


=== القاب ===
=== القاب ===
پدر علی بن موسی از همان لحظه تولد،‌ لقب رضا و ابوالحسن را برایش برگزید.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۳}}</ref> نزدیکان او، وی را ابوعلي می‌گفتند و دیگر القاب ايشان رضا، صابر، زكي، ولي، وفي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفو، الملك، كافي الخلق، رب السرير مي‌باشد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=ولادت امام رضا (علیه السلام) {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85__a-31656.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> برخی معتقند، پس از آنکه علی بن موسی، [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|ولایتعهدی]] مأمون را پذیرفت، وی توسط مأمون به لقب رضا ملقب شد. به این معنا که وی به ولایتعهدی راضی شده‌است. اما [[احمد بن ابی نصر بزنطی|بزنطی]] گزارش کرده‌است که محمد بن علی (فرزند علی بن موسی) در پاسخ پرسش او دربارهٔ شایعه لقب داده شدن علی بن موسی به رضا، آن هم توسط مأمون، گفته‌است: «دروغ می‌گویند و خیانت می‌کنند، بلکه خدا او را ملقب به رضا نموده‌است.»<ref name=":22">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۵۸}}</ref> در معنای لقب رضا آورده‌اند: «خداوند در لوح محفوظ آن حضرت را رضا نامیده و با این نام‌گذاری اعلام فرموده است كه دوستان و دشمنان از او راضی هستند؛ همچنین فرشتگان از شمایل و اخلاق و اعمال امام رضایت دارند؛ و خدا از او راضی بوده و او را هم راضی كرده است.»<ref>{{پک|راوندى|۱۳۷۶|ک=ألقاب الرسول وعترته|ص=۶۶}}</ref> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، علی بن موسی ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ می‌رساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امام رضا(ع)؛ مصداق أتم و اکمل مقام ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ|نشانی=http://iqna.ir/fa/news/3733141|وبگاه=fa|تاریخ=۱۳۹۷|بازبینی=2019-10-26|کد زبان=fa|نام=iqna ir {{!}} خبرگزاری بین المللی|نام خانوادگی=قرآن|نویسنده=}}</ref>
پدر علی بن موسی از همان لحظه تولد،‌ لقب رضا و ابوالحسن را برایش برگزید.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۳}}</ref> نزدیکان او، وی را ابوعلي می‌گفتند و دیگر القاب ايشان رضا، صابر، زكي، ولي، وفي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفو، الملك، كافي الخلق، رب السرير مي‌باشد.<ref name=":3">{{پک|قمی|۱۳۸۶|ک=منتهی الآمال|ص=۳۵۸|ج=۲}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=ولادت امام رضا (علیه السلام) {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85__a-31656.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> در منابع شیعی از او به نام ابوالحسن ثانی یاد می‌کنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=پایگاه اندیشوران حوزه|نشانی=http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=7608|وبگاه=saadat.andishvaran.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> به این منظور که با پدرش موسی کاظم که ابوالحسن اول خوانده می‌شد اشتباه نشود. مشهورترین لقب وی، رضا می‌باشد؛ برخی معتقند، پس از آنکه علی بن موسی، [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|ولایتعهدی]] مأمون را پذیرفت، وی توسط مأمون به لقب رضا ملقب شد. به این معنا که وی به ولایتعهدی راضی شده‌است. اما [[احمد بن ابی نصر بزنطی|بزنطی]] گزارش کرده‌است که محمد بن علی (فرزند علی بن موسی) در پاسخ پرسش او دربارهٔ شایعه لقب داده شدن علی بن موسی به رضا، آن هم توسط مأمون، گفته‌است: «دروغ می‌گویند و خیانت می‌کنند، بلکه خدا او را ملقب به رضا نموده‌است.»<ref name=":22">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۵۸}}</ref> در معنای لقب رضا آورده‌اند: «خداوند در لوح محفوظ آن حضرت را رضا نامیده و با این نام‌گذاری اعلام فرموده است كه دوستان و دشمنان از او راضی هستند؛ همچنین فرشتگان از شمایل و اخلاق و اعمال امام رضایت دارند؛ و خدا از او راضی بوده و او را هم راضی كرده است.»<ref>{{پک|راوندى|۱۳۷۶|ک=ألقاب الرسول وعترته|ص=۶۶}}</ref> بزنطی در سوالاتی که از محمد بن علی الجواد پرسیده‌است،‌ سوال می‌کند: «آیا همه پدران گذشته تو محبوب و پسندیده خدا نبوده‌اند؟ و محمد بن علی می‌گوید، بله، بوده‌اند. سپس بزنطی سوال می‌کند: پس چرا پدرت علی بن موسی به لقب رضا شهره است؟ که پاسخ می‌شنود: برای آنکه مخالفان و دشمنان او را پسندیدند و از او راضی بودند.»<ref name=":3" /> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، علی بن موسی ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ می‌رساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امام رضا(ع)؛ مصداق أتم و اکمل مقام ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ|نشانی=http://iqna.ir/fa/news/3733141|وبگاه=fa|تاریخ=۱۳۹۷|بازبینی=2019-10-26|کد زبان=fa|نام=iqna ir {{!}} خبرگزاری بین المللی|نام خانوادگی=قرآن|نویسنده=}}</ref>


=== پدر ===
=== پدر ===
خط ۳۷: خط ۳۷:


=== مادر ===
=== مادر ===
نقل است که مادر موسی کاظم، [[حمیده|حمیدة المصفاه]] نام داشت؛ وی که از زنان عجم بود، کنیزی خریداری نمود که در سرزمین عرب به دنیا آمده بود و در همانجا رشد و نمو یافته بود. پس از آنکه حمیده، آن کنیز را آزمود و دریافت که در دین و خرد از دیگر مردمان برتر است، وی را برای فرزندش موسی بن جعفر برگزید و به فرزندش گفت: فرزندم! تکتم (یکی از نام‌های آن کنیز) کنیز است، اما هرگز کنیزی بهتر و برتر از او ندیده‌ام و تردید ندارم که اگر او را سلاله‌ای باشد، خداوند متعال سلاله‌اش را بزودی پاکیزه خواهد نمود. من او را به تو می‌بخشم و تو را سفارش می‌کنم در حق او نیکی کنی.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۱}}</ref>
مادرش [[نجمه خاتون]] برده‌ای از [[مغرب عربی|مغرب]] یا شمال آفریقا بود که خریداری و آزاد شده بود، تا به ازدواج موسی کاظم دربیاید.<ref name="Donaldson" /><ref name=":0" /><ref name=":1" /> نقل است مادر موسی کاظم، [[حمیده|حمیدة المصفاه]] نام داشت؛ وی که از زنان عجم بود، کنیزی خریداری نمود که در سرزمین عرب به دنیا آمده بود و در همانجا رشد و نمو یافته بود. پس از آنکه حمیده، آن کنیز را آزمود و دریافت که در دین و خرد از دیگر مردمان برتر است، وی را برای فرزندش موسی بن جعفر برگزید و به فرزندش گفت: فرزندم! تکتم (یکی از نام‌های آن کنیز) کنیز است، اما هرگز کنیزی بهتر و برتر از او ندیده‌ام و تردید ندارم که اگر او را سلاله‌ای باشد، خداوند متعال سلاله‌اش را بزودی پاکیزه خواهد نمود. من او را به تو می‌بخشم و تو را سفارش می‌کنم در حق او نیکی کنی.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۱}}</ref> از آنجا که یکی از القاب او خَیزُران مَرسِیَّه گزارش شده، عده‌ای احتمال داده‌اند که وی اهل جزیره مارسی در جنوب [[فرانسه]] بوده‌است. و در مقابل از آنجا که وی به شَقْرَاء نُوبِیَّه نیز شهره است، برخی احتمال داده‌اند که او اصالتاً اهل شهر نوبه در [[آفریقا|شمال آفریقا]] هستند. این درحالی است که نوبه، به چهار منطقه اطلاق می‌شود: شهرکى در [[تونس]]، موضعى در [[حجاز]] با فاصله سه روز راه از مدینه، ناحیه‌اى در نزدیکى دریاى تهامه [[دریای سرخ|دریاى سرخ]]، سرزمینى در جنوب [[مصر]].<ref>{{پک|قائمی|۱۳۸۵|ک=در مکتب آل محمد|ص=۳۰}}</ref>


در منابع شیعی از وی به نیکی یاد کرده، و او را هم‌چون حمیده از علما و پاکان می‌دانند. وقتی از او پرسیدند آیا شیرش برای رضا کفایت می‌کند پاسخ داد: «شیرم برایش کافی است اما علی همه وقت آن را طلب می‌کند و من وقت کافی برای نماز و عبادت ندارم.»<ref name="Donaldson" /><ref name=":0">{{cite book|last1=Jaffer|first1=Masuma|title=Lady Fatima Masuma (a) of Qum|date=2003|publisher=Jami‘at al-Zahra - Islamic Seminary for Women|location=Qum|edition=first|url=http://www.al-islam.org/lady-fatima-masuma-of-qum-masuma-jaffer/biography-lady-fatima-masuma}}</ref><ref name=":1">{{cite book|last1=Rizvi|first1=Sayyid Saeed Ahktar|title=Slavery, from Islamic & Christian perspectives|date=1988|publisher=Vancouver Islamic Educational Foundation|location=Richmond, B.C.|isbn=0-920675-07-7|edition=2nd (rev.) ed. , 1988.}}</ref>
در منابع شیعی از نجمه خاتون به نیکی یاد کرده، و او را هم‌چون حمیده از علما و پاکان می‌دانند. وقتی از او پرسیدند آیا شیرش برای رضا کفایت می‌کند پاسخ داد: «شیرم برایش کافی است اما علی همه وقت آن را طلب می‌کند و من وقت کافی برای نماز و عبادت ندارم.»<ref name="Donaldson" /><ref name=":0">{{cite book|last1=Jaffer|first1=Masuma|title=Lady Fatima Masuma (a) of Qum|date=2003|publisher=Jami‘at al-Zahra - Islamic Seminary for Women|location=Qum|edition=first|url=http://www.al-islam.org/lady-fatima-masuma-of-qum-masuma-jaffer/biography-lady-fatima-masuma}}</ref><ref name=":1">{{cite book|last1=Rizvi|first1=Sayyid Saeed Ahktar|title=Slavery, from Islamic & Christian perspectives|date=1988|publisher=Vancouver Islamic Educational Foundation|location=Richmond, B.C.|isbn=0-920675-07-7|edition=2nd (rev.) ed. , 1988.}}</ref>


تاریخ‌نگاران برای مادر علی بن موسی، نام‌های مختلفی ذکر کرده‌اند؛ از جمله: نجمه، اروی، سکن، سمان، تکتم و طاهره. امّا مشهورترین نام وی تکتم و نجمه بوده<ref>{{پک|امینی|۱۳۹۶|ک=بر مدار آفتاب|ص=۱۷}}</ref> و پس از متولد شدن امام به نام‌های طاهره و ام‌البنین نیز خوانده شده است. [[سید محمدتقی مدرسی|محمدتقی مدرسی]] معتقد است که دلیل تعدد نام‌های وی شاید به خاطر آن باشد که کنیز، نزد هر یک از صاحبان خود، به نامی خوانده می‌شده است.<ref name=":2">{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۲}}</ref>
تاریخ‌نگاران برای مادر علی بن موسی، نام‌های مختلفی ذکر کرده‌اند؛ از جمله: نجمه، اروی، سکن، سمان، تکتم و طاهره. امّا مشهورترین نام وی تکتم و نجمه بوده<ref>{{پک|امینی|۱۳۹۶|ک=بر مدار آفتاب|ص=۱۷}}</ref> و پس از متولد شدن امام به نام‌های طاهره و ام‌البنین نیز خوانده شده است. [[سید محمدتقی مدرسی|محمدتقی مدرسی]] معتقد است که دلیل تعدد نام‌های وی شاید به خاطر آن باشد که کنیز، نزد هر یک از صاحبان خود، به نامی خوانده می‌شده است.<ref name=":2">{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۲}}</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:


=== تولد ===
=== تولد ===
اکثر مورخین و محدثین همچون شیخ مفید در الارشاد، کلینی در کافی، صدوق در علل الشرایع، مسعودی در مروج الذهب و غیر ایشان<ref group="یادداشت">شیخ مفید در الارشاد، شبراوی در الاتحاف بحب الاشراف، کلینی در کافی، کفعمی در مصباح، شهید در دروس، طبرسی در اعلام الوری، فتال در روضه الواعظین، صدوق در علل الشرایع، تاج الدین محمد بن زهره در غایه الاختصار، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه، اردبیلی در جامع الوراه، مسعودی در مروج الذهب، ابو افداء در تاریخ خود، کنجی شافعی در کفایه الطالب، ابن اثیر در کامل، ابن حجر در صواعقش، شبلنجی در نورالابصار، بغدادی در سبائک الذهب، ابن جوزی در تذکره الخواص، ابن الوردی در تاریخ خود، که از تاریخ غفاری و نوبختی نیز نقل کرده. عتاب ابن اسد نیز می گفت که گروهی از اهل مدینه را شنیده که همین مطلب را می گویند و... [{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۷۳|ک=زندگی سیاسی هشتمین امام|ص=۷۳}}]</ref>، ولادت علی بن موسی الرضا را در یازدهم ذی‌القعدهٔ سال ۱۴۸ هجری قمری، مصادف با ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی در شهر [[مدینه]] گزارش کرده‌اند؛ البته کسانی چون، اربلی در کشف الغمّه، ابن شهر آشوب در مناقب، صدوق در عیون الاخبار؛ ولادت وی را در سال ۱۵۳ هجری دانسته‌اند. و برخی نیز تاریخ تولد علی بن موسی را سال ۱۵۱ دانتسه‌اند ولی به هر حال قول نخست از همه قوی‌تر و مشهورتر است و دو قول اخیر طرفدار بسیار کمی دارد.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۷۳|ک=زندگی سیاسی هشتمین امام|ص=۷۳}}</ref>
اکثر مورخین و محدثین همچون شیخ مفید در الارشاد، کلینی در کافی، صدوق در علل الشرایع، مسعودی در مروج الذهب و غیر ایشان<ref group="یادداشت">شیخ مفید در الارشاد، شبراوی در الاتحاف بحب الاشراف، کلینی در کافی، کفعمی در مصباح، شهید در دروس، طبرسی در اعلام الوری، فتال در روضه الواعظین، صدوق در علل الشرایع، تاج الدین محمد بن زهره در غایه الاختصار، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه، اردبیلی در جامع الوراه، مسعودی در مروج الذهب، ابو افداء در تاریخ خود، کنجی شافعی در کفایه الطالب، ابن اثیر در کامل، ابن حجر در صواعقش، شبلنجی در نورالابصار، بغدادی در سبائک الذهب، ابن جوزی در تذکره الخواص، ابن الوردی در تاریخ خود، که از تاریخ غفاری و نوبختی نیز نقل کرده. عتاب ابن اسد نیز می گفت که گروهی از اهل مدینه را شنیده که همین مطلب را می گویند و... [{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۷۳|ک=زندگی سیاسی هشتمین امام|ص=۷۳}}]</ref>، ولادت علی بن موسی الرضا را در یازدهم ذی‌القعدهٔ سال ۱۴۸ هجری قمری، مصادف با ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی در شهر [[مدینه]] گزارش کرده‌اند؛ البته کسانی چون، اربلی در کشف الغمّه، ابن شهر آشوب در مناقب، صدوق در عیون الاخبار؛ ولادت وی را در سال ۱۵۳ هجری دانسته‌اند. و برخی نیز تاریخ تولد علی بن موسی را سال ۱۵۱ دانتسه‌اند ولی به هر حال قول نخست از همه قوی‌تر و مشهورتر است و دو قول اخیر طرفدار بسیار کمی دارد.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۷۳|ک=زندگی سیاسی هشتمین امام|ص=۷۳}}</ref> بر اساس تاریخ مشهور، رضا یک ماه پس از مرگ پدربزرگش [[جعفر صادق]] به دنیا آمد و زیر نظر پدرش کاظم تربیت شد.<ref name="madelung">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/ali-al-reza|title=ALĪ AL-REŻĀ, the eighth Imam of the Emāmī Shiʿites.|author=[[Wilferd Madelung|W. Madelung]]|date=1 August 2011|website=Iranicaonline.org|publisher=|accessdate=18 June 2014}}</ref>


نامش را علی گذاشتند و به رضا ملقب شد. در منابع شیعی از او به نام ابوالحسن ثانی یاد می‌کنند<ref>{{یادکرد وب|عنوان=پایگاه اندیشوران حوزه|نشانی=http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=7608|وبگاه=saadat.andishvaran.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref>، به این منظور که با پدرش موسی کاظم که ابوالحسن اول خوانده می‌شد اشتباه نشود. رضا یک ماه پس از مرگ پدربزرگش [[جعفر صادق]] در [[مدینه]] به دنیا آمد و زیر نظر پدرش کاظم تربیت شد.<ref name="madelung">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/ali-al-reza|title=ALĪ AL-REŻĀ, the eighth Imam of the Emāmī Shiʿites.|author=[[Wilferd Madelung|W. Madelung]]|date=1 August 2011|website=Iranicaonline.org|publisher=|accessdate=18 June 2014}}</ref> مادرش [[نجمه خاتون]] برده‌ای از [[مغرب عربی|مغرب]] یا شمال آفریقا بود که مثل [[حمیده]] همسر جعفر صادق خریداری و آزاد شده بود تا به ازدواج موسی کاظم در بیاید.<ref name="Donaldson" /><ref name=":0" /><ref name=":1" />
<br />
== امامت ==
== امامت ==
به عقیده شیعه هر امام به وسیله امام قبلی و به امر الهی عهده‌دار منصب امامت می‌شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبود.<ref name="shiite Islam">{{cite book|last = Tabatabaei|first = Sayyid Mohammad Hosayn|authorlink = Allameh Tabatabaei|title = Shi'ite Islam|url=https://books.google.com/books?id=Be5DeNM8d1EC&pg=PA258|year = 1975|isbn = 0-87395-390-8|pages=68–69&76| others=Translated by [[Seyyed Hossein Nasr|Sayyid Hossein Nasr]]|publisher=State University of New York Press}}</ref> روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب رضا توسط پدرش [[موسی کاظم]]، به عنوان امام بعدی تأکید دارد، با این حال فضای خفقان‌آور دوران [[هارون الرشید]] به حدی شدید بود که این پیغام نمی‌توانست آزادانه به گوش همه برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده‌است. این گروه به [[واقفیه]] معروف شدند. از [[علی بن یقطین]] نقل شده که از قول کاظم می‌گوید: «علی بهترین فرزندانم است و من کنیه‌ام (ابوالحسن) را به او داده‌ام.»<ref name="yaqtin">{{cite book|last1=Al-Tabrizi|first1=Al-Mirza Jawad|title=A Concise Treatise of Authentic Traditions Regarding the Right to Divine Leadership (Imamate) of the Twelve Imams|publisher=[http://www.sunbehindthecloud.com/index.html The Sun Behind The Clouds Publications]|url=http://www.al-islam.org/articles/concise-treatise-authentic-traditions-regarding-right-divine-leadership-imamate-twelve-imams|language=Persian|accessdate=September 2014}}</ref> همچنین یزید بن صلت از موسی کاظم نقل می‌کند که وقتی او را در راه مکه ملاقات کرد، کاظم به او گفت: «علی که همنام امام اول و چهارم است پس از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمینان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست.»<ref>{{cite book|last1=Al-Kulayni Arazi|first1=Sheikh Abu Jafar Muhammad Ibn Yaqub Ibn Isha|title=Al Kafi|url=http://www.ahl-ul-bayt.org/en.php/page,336Book1853P157.html?PHPSESSID=d19790ad7c803dd2a03942b6d0dd572d|accessdate=۲۱ نوامبر ۲۰۱۵|archiveurl=https://archive.is/20140925034331/http://www.ahl-ul-bayt.org/en.php/page,336Book1853P157.html?PHPSESSID=d19790ad7c803dd2a03942b6d0dd572d|archivedate=۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last1=Tabarsi|first1=Fazl ibn Hassan|authorlink=Shaykh Tabarsi|title=Elam al-Vora Be-A'lam al-Hoda|volume=Vol. 2|page=50}}</ref>
به عقیده شیعه هر امام به وسیله امام قبلی و به امر الهی عهده‌دار منصب امامت می‌شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبود.<ref name="shiite Islam">{{cite book|last = Tabatabaei|first = Sayyid Mohammad Hosayn|authorlink = Allameh Tabatabaei|title = Shi'ite Islam|url=https://books.google.com/books?id=Be5DeNM8d1EC&pg=PA258|year = 1975|isbn = 0-87395-390-8|pages=68–69&76| others=Translated by [[Seyyed Hossein Nasr|Sayyid Hossein Nasr]]|publisher=State University of New York Press}}</ref> روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب رضا توسط پدرش [[موسی کاظم]]، به عنوان امام بعدی تأکید دارد، با این حال فضای خفقان‌آور دوران [[هارون الرشید]] به حدی شدید بود که این پیغام نمی‌توانست آزادانه به گوش همه برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده‌است. این گروه به [[واقفیه]] معروف شدند. از [[علی بن یقطین]] نقل شده که از قول کاظم می‌گوید: «علی بهترین فرزندانم است و من کنیه‌ام (ابوالحسن) را به او داده‌ام.»<ref name="yaqtin">{{cite book|last1=Al-Tabrizi|first1=Al-Mirza Jawad|title=A Concise Treatise of Authentic Traditions Regarding the Right to Divine Leadership (Imamate) of the Twelve Imams|publisher=|url=https://www.al-islam.org/articles/concise-treatise-authentic-traditions-regarding-right-divine-leadership-imamate-twelve|language=Persian|year=|isbn=|location=|pages=}}</ref> همچنین یزید بن صلت از موسی کاظم نقل می‌کند که وقتی او را در راه مکه ملاقات کرد، کاظم به او گفت: «علی که همنام امام اول و چهارم است پس از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمینان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست.»<ref>{{cite book|last1=Al-Kulayni Arazi|first1=Sheikh Abu Jafar Muhammad Ibn Yaqub Ibn Isha|title=Al Kafi|url=http://www.ahl-ul-bayt.org/en.php/page,336Book1853P157.html?PHPSESSID=d19790ad7c803dd2a03942b6d0dd572d|accessdate=۲۱ نوامبر ۲۰۱۵|archiveurl=https://archive.is/20140925034331/http://www.ahl-ul-bayt.org/en.php/page,336Book1853P157.html?PHPSESSID=d19790ad7c803dd2a03942b6d0dd572d|archivedate=۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last1=Tabarsi|first1=Fazl ibn Hassan|authorlink=Shaykh Tabarsi|title=Elam al-Vora Be-A'lam al-Hoda|volume=Vol. 2|page=50}}</ref>
به گفتهٔ [[واقدی]] رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می‌کرد و در مسجد مدینه [[فتوا]] می‌داد.<ref name="madelung"/><ref name="Qurashi">{{cite book|last1=Al-Qurashi|first1=Baqir Shareef|title=The Life of Imam ‘Ali al-Hadi, Study and Analysis|publisher=Ansariyan Publications|location=Qum|others=Abdullah al-Shahin|url=http://www.al-islam.org/life-imam-ali-al-hadi-study-and-analysis-baqir-shareef-al-qurashi|accessdate=25 September 2014}}</ref> با این حال هارون الرشید رابطهٔ خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازهٔ ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند.<ref>{{cite book|last1=Shabbar|first1=S.M.R.|title=Story of the Holy Ka’aba|publisher=Muhammadi Trust of Great Britain Category:|url=http://www.al-islam.org/story-of-the-holy-kaaba-and-its-people-shabbar|accessdate=25 September 2014}}</ref> به گفتهٔ دونالدسون رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مأمون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروه‌های مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.<ref name="Donaldson"/>
به گفتهٔ [[واقدی]] رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می‌کرد و در مسجد مدینه [[فتوا]] می‌داد.<ref name="madelung"/><ref name="Qurashi">{{cite book|last1=Al-Qurashi|first1=Baqir Shareef|title=The Life of Imam ‘Ali al-Hadi, Study and Analysis|publisher=Ansariyan Publications|location=Qum|others=Abdullah al-Shahin|url=http://www.al-islam.org/life-imam-ali-al-hadi-study-and-analysis-baqir-shareef-al-qurashi|accessdate=25 September 2014}}</ref> با این حال هارون الرشید رابطهٔ خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازهٔ ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند.<ref>{{cite book|last1=Shabbar|first1=S.M.R.|title=Story of the Holy Ka’aba|publisher=Muhammadi Trust of Great Britain Category:|url=http://www.al-islam.org/story-of-the-holy-kaaba-and-its-people-shabbar|accessdate=25 September 2014}}</ref> به گفتهٔ دونالدسون رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مأمون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروه‌های مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.<ref name="Donaldson"/>


خط ۱۵۰: خط ۱۴۸:
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|نام=أبوالقاسم الحسين بن محمد|پیوند نویسنده=راغب اصفهانی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=المفردات في غريب القرآن|کوشش=صفوان عدنان الداودی|ویرایش=|سری=اول|سال=۱۴۱۲|ناشر=دارالقلم|مکان=بیروت|زبان=عربی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=|پیوند=http://lib.efatwa.ir/41892/1/3}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|نام=أبوالقاسم الحسين بن محمد|پیوند نویسنده=راغب اصفهانی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=المفردات في غريب القرآن|کوشش=صفوان عدنان الداودی|ویرایش=|سری=اول|سال=۱۴۱۲|ناشر=دارالقلم|مکان=بیروت|زبان=عربی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=|پیوند=http://lib.efatwa.ir/41892/1/3}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=راوندى|نام=قطب الدين|پیوند نویسنده=قطب الدین راوندی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=ألقاب الرسول وعترته|کوشش=سيد عليرضا سيدكبارى|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۷۶|ناشر=کتابخانه آیت الله مرعشی|مکان=قم|زبان=عربی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=|پیوند=http://lib.eshia.ir/27509/1/15}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=راوندى|نام=قطب الدين|پیوند نویسنده=قطب الدین راوندی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=ألقاب الرسول وعترته|کوشش=سيد عليرضا سيدكبارى|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۷۶|ناشر=کتابخانه آیت الله مرعشی|مکان=قم|زبان=عربی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=|پیوند=http://lib.eshia.ir/27509/1/15}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مدرسی|نام=محمدتقی|پیوند نویسنده=سید محمدتقی مدرسی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=زندگی ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۸۲|ناشر=محبان الحسین(ع)|مکان=تهران|زبان=فارسی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=محمدصادق شریعت}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قائمی|نام=علی|پیوند نویسنده=|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=در مکتب آل محمد: علی بن موسی الرضا (ع)|کوشش=|ویرایش=|سری=اول|سال=۱۳۸۵|ناشر=پیام قدس|مکان=|زبان=فارسی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=|شابک=9649925090}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قمی|نام=عباس|پیوند نویسنده=شیخ عباس قمی|عنوان=منتهی الآمال|سال=۱۳۸۹|ناشر=وحدت بخش|مکان=تهران|زبان=فارسی}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مدرسی|نام=محمدتقی|پیوند نویسنده=سید محمدتقی مدرسی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=زندگی ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۸۲|ناشر=محبان الحسین(ع)|مکان=تهران|زبان=فارسی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=محمدصادق شریعت}}
*{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مدرسی|نام=محمدتقی|پیوند نویسنده=سید محمدتقی مدرسی|پیوند نویسنده۲=|پیوند ویراستار=|عنوان=زندگی ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام|کوشش=|ویرایش=|سری=|سال=۱۳۸۲|ناشر=محبان الحسین(ع)|مکان=تهران|زبان=فارسی|گفتاورد=|پی‌نوشت=|مترجم=محمدصادق شریعت}}
*[http://www.iranicaonline.org/newsite/articles/v1f8/v1f8a117.html علی الرضا در دانشنامه ایرانیکا]{{پیوند مرده|date=سپتامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}
*[http://www.iranicaonline.org/newsite/articles/v1f8/v1f8a117.html علی الرضا در دانشنامه ایرانیکا]{{پیوند مرده|date=سپتامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}

نسخهٔ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۰

علی بن موسی
خوشنویسی نام «علی الرضا» به خط ثلث در مسجد النبی، مدینه
عنوان(ها)رضا
اطلاعات شخصی
زاده۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ پس از هجرت
درگذشته۳۰ صفر سال ۲۰۳ پس از هجرت
محل دفنمسجد بالاسر، حرم امام رضا، مشهد
همسرسبیکه (خیزران)
فرزندانمحمد تقی
والدین

علی بن موسی الرضا (۱۴۸۲۰۳ ه‍.ق)، ملقب به رضا و ابوالحسن، هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش محمد تقی می‌باشد. علی بن موسی در شهر مدینه از نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت. رضا در دوره‌ای می‌زیست که خلفای عباسی با مشکلات عمده‌ای از جمله شورش‌های شیعیان مواجه بودند. مأمون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورش‌ها تصمیم گرفت رضا را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهدهٔ او گذاشت. مأمون بعدها به اشتباهش پی‌برد و برای جبران آن به نوشتهٔ بیشتر مورخان تصمیم گرفت به او سم خورانده، او را از سر راهش بردارد. رضا در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاری‌اش در آن به مشهد (محل شهادت)، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد.[۱][۲] مقبرهٔ وی سالانه مورد بازدید میلیون‌ها شیعه[۳] از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار می‌گیرد.

سرگذشت

نام

علی، اسمی است که در معنای آن آورده‌اند: «هرگاه گفته شود مرد علی، یعنی شخصی که والامقام و بلند مرتبه است.»[۴] و در معنای مفردش گفته شده: «علی یعنی بلند مرتبه.»[۵] شیعیان معتقدند، نام علی برای او در لوح فاطمه که مطابق منابع دست‌اول و کتب شیعی، خدا آن را از طریق جبرئیل به محمد داد و محمد آن را به دخترش فاطمه هدیه داده، موجود است.[۶] علی بن موسی، سومین امام شیعی است که پس از علی بن ابی طالب و علی بن حسین، به اسم علی نامگذاری شده‌است. پس از او نیز علی النقی (نوه علی بن موسی) نیز به اسم علی نامگذاری گردید.

القاب

پدر علی بن موسی از همان لحظه تولد،‌ لقب رضا و ابوالحسن را برایش برگزید.[۷] نزدیکان او، وی را ابوعلي می‌گفتند و دیگر القاب ايشان رضا، صابر، زكي، ولي، وفي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفو، الملك، كافي الخلق، رب السرير مي‌باشد.[۸][۹] در منابع شیعی از او به نام ابوالحسن ثانی یاد می‌کنند.[۱۰] به این منظور که با پدرش موسی کاظم که ابوالحسن اول خوانده می‌شد اشتباه نشود. مشهورترین لقب وی، رضا می‌باشد؛ برخی معتقند، پس از آنکه علی بن موسی، ولایتعهدی مأمون را پذیرفت، وی توسط مأمون به لقب رضا ملقب شد. به این معنا که وی به ولایتعهدی راضی شده‌است. اما بزنطی گزارش کرده‌است که محمد بن علی (فرزند علی بن موسی) در پاسخ پرسش او دربارهٔ شایعه لقب داده شدن علی بن موسی به رضا، آن هم توسط مأمون، گفته‌است: «دروغ می‌گویند و خیانت می‌کنند، بلکه خدا او را ملقب به رضا نموده‌است.»[۱۱] در معنای لقب رضا آورده‌اند: «خداوند در لوح محفوظ آن حضرت را رضا نامیده و با این نام‌گذاری اعلام فرموده است كه دوستان و دشمنان از او راضی هستند؛ همچنین فرشتگان از شمایل و اخلاق و اعمال امام رضایت دارند؛ و خدا از او راضی بوده و او را هم راضی كرده است.»[۱۲] بزنطی در سوالاتی که از محمد بن علی الجواد پرسیده‌است،‌ سوال می‌کند: «آیا همه پدران گذشته تو محبوب و پسندیده خدا نبوده‌اند؟ و محمد بن علی می‌گوید، بله، بوده‌اند. سپس بزنطی سوال می‌کند: پس چرا پدرت علی بن موسی به لقب رضا شهره است؟ که پاسخ می‌شنود: برای آنکه مخالفان و دشمنان او را پسندیدند و از او راضی بودند.»[۸] به گفته جوادی آملی، علی بن موسی ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ می‌رساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ.»[۱۳]

پدر

موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم -هفتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش جعفر صادق- پدر علی بن موسی الرضا است. وی متولد ۱۲۸ هجری قمری، در ابواء (منطقه‌ای در میان مکه و مدینه) است. اهل‌سنت به‌عنوان یک عالم دینی به موسی کاظم احترام می‌گذارند. زندگی موسی کاظم هم‌زمان با زندگی خلفای عباسی منصور، هادی، مهدی و هارون‌الرشید بود. موسی کاظم چندین بار به زندان افتاد و عاقبت در زندان سندی بن شابک در بغداد به دستور خلیفه کشته شد.[۱۴][۱۵]

مادر

مادرش نجمه خاتون برده‌ای از مغرب یا شمال آفریقا بود که خریداری و آزاد شده بود، تا به ازدواج موسی کاظم دربیاید.[۲][۱۶][۱۷] نقل است مادر موسی کاظم، حمیدة المصفاه نام داشت؛ وی که از زنان عجم بود، کنیزی خریداری نمود که در سرزمین عرب به دنیا آمده بود و در همانجا رشد و نمو یافته بود. پس از آنکه حمیده، آن کنیز را آزمود و دریافت که در دین و خرد از دیگر مردمان برتر است، وی را برای فرزندش موسی بن جعفر برگزید و به فرزندش گفت: فرزندم! تکتم (یکی از نام‌های آن کنیز) کنیز است، اما هرگز کنیزی بهتر و برتر از او ندیده‌ام و تردید ندارم که اگر او را سلاله‌ای باشد، خداوند متعال سلاله‌اش را بزودی پاکیزه خواهد نمود. من او را به تو می‌بخشم و تو را سفارش می‌کنم در حق او نیکی کنی.[۱۸] از آنجا که یکی از القاب او خَیزُران مَرسِیَّه گزارش شده، عده‌ای احتمال داده‌اند که وی اهل جزیره مارسی در جنوب فرانسه بوده‌است. و در مقابل از آنجا که وی به شَقْرَاء نُوبِیَّه نیز شهره است، برخی احتمال داده‌اند که او اصالتاً اهل شهر نوبه در شمال آفریقا هستند. این درحالی است که نوبه، به چهار منطقه اطلاق می‌شود: شهرکى در تونس، موضعى در حجاز با فاصله سه روز راه از مدینه، ناحیه‌اى در نزدیکى دریاى تهامه دریاى سرخ، سرزمینى در جنوب مصر.[۱۹]

در منابع شیعی از نجمه خاتون به نیکی یاد کرده، و او را هم‌چون حمیده از علما و پاکان می‌دانند. وقتی از او پرسیدند آیا شیرش برای رضا کفایت می‌کند پاسخ داد: «شیرم برایش کافی است اما علی همه وقت آن را طلب می‌کند و من وقت کافی برای نماز و عبادت ندارم.»[۲][۱۶][۱۷]

تاریخ‌نگاران برای مادر علی بن موسی، نام‌های مختلفی ذکر کرده‌اند؛ از جمله: نجمه، اروی، سکن، سمان، تکتم و طاهره. امّا مشهورترین نام وی تکتم و نجمه بوده[۲۰] و پس از متولد شدن امام به نام‌های طاهره و ام‌البنین نیز خوانده شده است. محمدتقی مدرسی معتقد است که دلیل تعدد نام‌های وی شاید به خاطر آن باشد که کنیز، نزد هر یک از صاحبان خود، به نامی خوانده می‌شده است.[۲۱]

وی دوران حملش را، اینگونه توصیف می‌کند: «چون به نطفه فرزندم علی باردار شدم، سنگینی حمل را احساس نکردم و در خواب آهنگ تسبیح و تهلیل و ستایش را از درون شکمم می‌شنیدم؛ این امر موجب بیم و هراس من می‌شد. چون بیدار می‌شدم هیچ صدایی به گوشم نمی‌خورد.»[۲۱]

تولد

اکثر مورخین و محدثین همچون شیخ مفید در الارشاد، کلینی در کافی، صدوق در علل الشرایع، مسعودی در مروج الذهب و غیر ایشان[یادداشت ۱]، ولادت علی بن موسی الرضا را در یازدهم ذی‌القعدهٔ سال ۱۴۸ هجری قمری، مصادف با ۲۹ دسامبر ۷۶۵ میلادی در شهر مدینه گزارش کرده‌اند؛ البته کسانی چون، اربلی در کشف الغمّه، ابن شهر آشوب در مناقب، صدوق در عیون الاخبار؛ ولادت وی را در سال ۱۵۳ هجری دانسته‌اند. و برخی نیز تاریخ تولد علی بن موسی را سال ۱۵۱ دانتسه‌اند ولی به هر حال قول نخست از همه قوی‌تر و مشهورتر است و دو قول اخیر طرفدار بسیار کمی دارد.[۲۲] بر اساس تاریخ مشهور، رضا یک ماه پس از مرگ پدربزرگش جعفر صادق به دنیا آمد و زیر نظر پدرش کاظم تربیت شد.[۲۳]

امامت

به عقیده شیعه هر امام به وسیله امام قبلی و به امر الهی عهده‌دار منصب امامت می‌شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبود.[۲۴] روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب رضا توسط پدرش موسی کاظم، به عنوان امام بعدی تأکید دارد، با این حال فضای خفقان‌آور دوران هارون الرشید به حدی شدید بود که این پیغام نمی‌توانست آزادانه به گوش همه برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده‌است. این گروه به واقفیه معروف شدند. از علی بن یقطین نقل شده که از قول کاظم می‌گوید: «علی بهترین فرزندانم است و من کنیه‌ام (ابوالحسن) را به او داده‌ام.»[۲۵] همچنین یزید بن صلت از موسی کاظم نقل می‌کند که وقتی او را در راه مکه ملاقات کرد، کاظم به او گفت: «علی که همنام امام اول و چهارم است پس از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمینان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست.»[۲۶][۲۷] به گفتهٔ واقدی رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می‌کرد و در مسجد مدینه فتوا می‌داد.[۲۳][۲۸] با این حال هارون الرشید رابطهٔ خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازهٔ ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند.[۲۹] به گفتهٔ دونالدسون رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مأمون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروه‌های مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.[۲]

همسران و فرزندان

  1. سبیکه خیزران
    1. محمد جواد
  2. ام‌حبیبه بنت مأمون
  3. ام‌ابراهیم
  4. نامعلوم
    1. شاهزاده حسین

القاب و کنیه‌ها

از کنیه‌های خاص وی می‌توان به ابو علی و ابو محمد اشاره کرد. برای تمایز روایت‌های وی از پدر، نزد شیعیان به وی ابوالحسن ثانی نیز گفته‌اند. لقبی که وی بدان مشهور است همان «رضا» است. دربارهٔ رضا نامیدن وی اختلاف است. برخی-که همان مخالفان اهل بیت بوده‌اند- بر این باورند که مأمون وی را به نام رضی از آل محمد نامیده‌است. در مقابل گفته می‌شود که محمد تقی در باب این نوع نام‌گذاری چنین گفته‌است که مقصود از رضا کسی است که خدا و پیامبر و امامان شیعه از او راضی و خشنودند و دشمنان و دوستان نیز به وی راضی بودند.[۳۰]

وضعیت سیاسی

پس از مرگ هارون در سال ۸۰۹ میلادی، پسرانش امین و مأمون بر سر حکومت با هم درگیر شدند. مادر امین عرب زبان بود و از حمایت مردم عراق برخوردار بود. مأمون اما مادری ایرانی داشت و به حمایت ایرانی‌ها دلگرم بود.[۳۱] پس از شکست برادرش، مأمون رضا را به خراسان فراخواند. ابتدا مأمون خلافت را به او پیشنهاد کرد که رضا که قصد واقعی اش را می‌دانست سعی کرد از آن طفره برود:[۳۲] «اگر خلافت متعلق به توست، پس حق نداری ردایی که خداوند تن ات کرده از تن بیرون بیاوری و به دیگری ببخشی. اگر خلافت متعلق به تو نیست هم اجازه نداری چیزی را که متعلق به تو نیست را به من ببخشی.» شیعیان عصر مأمون که جمعیت زیادی را تشکیل می‌دادند، امامان شیعه را جانشینان واقعی پیغمبر می‌دانستند که می‌بایست رهبری حکومت اسلامی را بر عهده گیرند. چنین اعتقادی تهدیدی بزرگ برای خلافت مأمون به‌شمار می‌رفت که از آرمان‌های شیعه فاصلهٔ زیادی داشت. به عقیدهٔ طباطبایی مأمون رضا را به خراسان خواند و مقام جانشینی را بر عهده او گذاشت تا اولاً با دخیل کردن اولاد پیغمبر در حکومت از شورش آن‌ها علیه حکومت جلوگیری کند و ثانیاً با درگیر کردن رهبر شیعیان در امور دنیایی و حکومتی از تقدس و اعتبار او در بین پیروانش بکاهد.[۳۳] مأمون حتی پرچم عباسیان را از سیاه به سبز که رنگ و نشان شیعیان بود تغییر داد. به‌علاوه خواهرش، ام حبیب، را به ازدواج رضا درآورد. همچنین دخترش ام فضل را به ازدواج پسر رضا، جواد درآورد. گذشته از این‌ها دستور ضرب سکه‌هایی را داد که هم نام مأمون و هم نام رضا را بر روی خود حک داشت.[۳۴][۳۵][۳۵][۳۶]

رضا و برادرش زید

وقتی رضا به خراسان فراخوانده شد و با بی میلی منصب جانشینی مأمون را پذیرفت،[۲۴][۳۷] مأمون برادر رضا، زید، را که در مدینه دست به شورش زده بود به قصرش در خراسان احضار کرد، اما به احترام رضا او را آزاد کرد.[۳۸] روزی وقتی رضا در جمعی سخنرانی می‌کرد شنید که زید در میان جمع از خودش تعریف می‌کرد که من چنین و چنانم. رضا پس از سرزنش برادرش ایراد کرد که:[۳۹] "... فرزندان علی و فاطمه محترم و برگزیده هستند فقط وقتی احکام خداوند را پاس دارند و خود را از خطا و گناه بازدارند. گمان کردی مثل موسی بن جعفر یا علی بن حسین هستی؟ در حالی که آن‌ها سختی‌های زیادی را در راه خدا متحمل شده و شب و روز به درگاه خداوند دعا می‌کردند. گمان کردی بدون رنج چیزی بدست خواهی آورد؟ بدان که اگر کسی از بین ما اهل بیت کار نیکی انجام دهد، دو برابر ثواب کسب می‌کند چون علاوه بر کار خیر، آبروی محمد را حفظ کرده‌است. به همین ترتیب اگر گناهی مرتکب شود در واقع دو گناه مرتکب شده چون علاوه بر گناه، آبروی محمد را ندیده گرفته‌است. ای برادر هر که خدا را طاعت کند از ماست و کسی که گناهکار باشد از ما نیست. خداوند دربارهٔ فرزند نوح که پیوند معنوی خود را با پدرش از دست داده بود فرمود: او از اهل تو نیست…[۳۹]

مناظره‌ها

مأمون علاقهٔ زیادی به علوم مختلفی که به عربی ترجمه شده بود داشت. بر این اساس مناظرات زیادی بین رضا و علمای دین و رهبران ادیان مختلف که از جاهای مختلف به خراسان می‌آمدند ترتیب می‌داد.[۲۳][۲۴] یکی از این بحث‌ها حول وحدانیت خداوند با سلیمان مروی، یکی از علمای خراسان صورت گرفت. بحث دیگری با علی بن محمد بن جهم صورت گرفت حول عصمت پیامبران که منجر به بحث دیگری در موضوعی مشابه شد که مأمون خود نقش فعالی در آن داشت. تعداد زیادی از این مناظرات در کتب حدیثی شیعه از جمله عیون اخبارالرضا ثبت شده‌است. مورد زیر گوشه‌ای از این مناظرات است که بین رضا و یک زندیق (بی‌دین) رخ داد.[۱][۲۳] "[رضا] گفت: نمی‌بینی که اگر حق با تو باشد (خدایی نباشد) ما و شما برابریم؟ هر چه نماز خواندیم، روزه گرفتیم، یا اعتقاد محکمی داشتیم آسیبی به ما نخواهد رساند. اما اگر حق با ما باشد در آن صورت آیا ما نجات پیدا نخواهیم کرد و تو هلاک نخواهی شد؟" مرد گفت: "پس به من بگو خدا چگونه است؟ خدا کجاست؟" ابوالحسن (رضا) جواب داد: "عقیده ات در این باره به کلی اشتباه است. خداست که جا و مکان را به‌وجود آورده‌است. وقتی خدا بود هیچ "جاًیی موجود نبود؛ و خدا "چگونگی" را به وجود آورد؛ و او بود وقتی هیچ "چگونگی" ای وجود نداشت." مرد گفت: "پس خدا از طریق "چگونگی" و "کجایی" شناخته نمی‌شود. پس خدا هیچ نیست اگر نمی‌تواند بوسیلهٔ هیچ‌کدام از حواس درک شود" ابوالحسن پاسخ داد: "وقتی حواس نمی‌توانند درکش کنند، با اطمینان می‌دانیم که او خدای ماست…" مرد گفت: "پس چرا خدا خودش را (از مردم) پوشیده‌است؟" ابوالحسن پاسخ داد: "پوشش بر بندگان است بخاطر فراوانی گناه آنها. در مورد خدا اما هیچ رازی نیست که در طول شب یا روز از او پوشیده باشد… ."[۱] این مناظره بحثی طولانی است که نسخهٔ کامل آن در کتاب محمد حسین طباطبایی ثبت شده‌است.[۱] برخی روایات حاکی از این است که قصد اصلی مأمون از ترتیب دادن این مناظرات این بود که او امیدوار بود رضا قادر نخواهد بود بر هر سؤالی که از او پرسیده می‌شود جواب دهد. اما با این حال ابوالحسن رضا به تمام سوالات جواب داد تا جایی که یک یهودی مسلمان و شیعه شد[۴۰]

حدیث راس جالوت

یکی از گفتگوهای عقلی و مناظره‌های علمی که علی ابن موسی الرضا با اصحاب علمی خود داشته، با رئیس دین یهودی است که به راس جالوت معروف است. در پایان این حدیث راس جالوت به دین اسلام و مذهب علی ابن موسی الرضا ایمان پیدا می‌کند. بر این حدیث، شرح‌های بسیاری نوشته شده‌است که قدیمی‌ترین آن‌ها متعلق به قاضی سعید قمی است. میرزای قمی. ملا عبدالصحاب محمد ابن احمد نراقی نیز بر این حدیث شروحی نوشته‌اند.[۴۱]

حدیث سلسلة الذهب

شیعیان احادیث زیادی را منتسب به وی می‌دانند که یکی از مشهورترین آن‌ها حدیثی قدسی به نام سلسلة الذهب است که هنگام وداع وی با مردم شهر نیشابور چنین روایت شده‌است که:[۴۲][۴۳]

پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین شهید کربلا از پدرش علی بن ابی طالب روایت کرده‌است که گفت: عزیز و نور چشمانم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی می‌فرماید: کلمهٔ لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هر کس وارد آن شود، از عذابم محفوظ است.

در کتب شیعی آمده‌است که: امام چند قدمی حرکت کرد و سپس برگشت و اضافه کرد: به شرطی و شروطی! و من از شروطش هستم.. مقصود علی بن موسی از شرط و شروط، اعتراف به این واقعیت است که او مانند پدرانش از سوی خدا امام و حجت است و اطاعتش بر همه واجب است.

آثار

رساله ذهبیه

رساله ذهبیه یا طب الرضا رساله‌ای در طب و حفظ سلامتی است که به دستور مأمون و به قلم علی بن موسی الرضا نوشته شده‌است.[۲۳][۴۴] این کتاب که رساله ذهبیه (رساله طلایی) نام گرفته در مورد علم پزشکی است و از آنجا که به دستور مأمون آن را با آب طلا نوشته‌اند، یکی از گرانبهاترین رساله‌های پزشکی می‌باشد.[۲۳] در این رساله توضیح داده شده‌است که زندگی انسان وقتی به خطر می‌افتد که صفرای زرد، صفرای سیاه و بلغم نامتوازن شوند. تغذیه درست و داروهای سنتی می‌توانند در درمان این ناموزونی مناسب باشند. از سخنان آن امام است که می‌گوید: «گمان می‌کنید جثهٔ کوچکی هستید؟ در حالی که جهان عظیم خودش را در شما پنهان کرده‌است.»[۴۰]

صحیفة الرضا

صحیفة الرضا مجموعه‌ای از احادیث منتسب به علی بن موسی الرضا است که به وسیلهٔ عبدلله بن احمد بن عامر که او آن‌ها را از پدرش احمد و پدرش از علی بن موسی الرضا در سال ۱۹۴ هجری در مدینه شنیده‌است، روایت شده‌است.[۲۳] این مجموعه شامل احادیث مختلف در موضوعاتی از قبیل نیایش به درگاه خداوند، اهمیت پنج وعده نماز و نماز میّت، فضایل اهل بیت پیغمبر، همچنین دربارهٔ هر یک از اهل بیت پیغمبر، تقویت روابط خویشاوندی، خطر تقلب، غیبت و یاوه گویی و غیره به نگارش درآمده‌است.[۴۰]

عیون الاخبار الرضا

عیون اخبار الرضا کتابی است که نویسنده آن، ابن بابویه، معروف به شیخ صدوق، که در گورستان ابن بابویه در ری مدفون است، هر چیزی را که دربارهٔ آن امام روایت شده را کنار هم گرد آورده‌است. مناظرات دینی و احادیثی که از رضا نقل شده، چرایی انتخاب نام امام، همچنین روایات مربوط به مرگ و معجزاتی که در حرمش واقع شده از موضوعات این کتاب می‌باشد.[۱]

فقه الرضا

فقه الرضا یا فقه رضوی کتاب دیگری است که منتسب به امام رضا می‌باشد. این کتاب تا قرن دهم وقتی که محمدباقر مجلسی آن را معتبر اعلام کرد، ناشناخته بود. با این حال بیشتر علمای شیعه در اعتبار این کتاب تردید دارند.[۲۳]

نوشته‌های زیر نیز منتسب به آن امام است:

  • آنچه به محمد بن سنان در پاسخ پرسش‌های وی در خصوص علل احکام شرعی نوشته‌است.
  • عللی که فضل بن شاذان گوید آن‌ها را از علی بن موسی رضا، یکی پس از دیگری، شنیده و جمع‌آوری کرده‌است و به علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری اجازه روایت آن‌ها را از وی از علی بن موسی رضا داده‌است.
  • سه رساله که برای مأمون عباسی دربارهٔ اسلام و دستورهای دینی نوشته‌است. این سه رساله را صدوق در عیون اخبار الرضا با اسناد متصل ذکر کرده‌است.

ارتباط با صوفیان

معمولاً گفته می‌شود که معروف کرخی که از طریق امام رضا اسلام آورده بود، یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در سلسله‌های طلایی صوفیه می‌باشد. به عقیدهٔ هانری کوربن، گرچه در اواخر دوره صفویه، یک صوفی نعمت‌اللهی به نام معصوم علیشاه دکنی به وسیلهٔ رهبر معنوی اش، شیخ شاه علیرضا دکنی، از هند به ایران فرستاده شده بود و با خانواده اش در شیراز سکنی گزید تا سلسله نعمت‌اللهی را در ایران زنده کند، و اگر چه این سلسله صوفیه نامش را مدیون شاه نعمت‌الله ولی است، اما در اصل این سلسله از طریق معروف کرخی به امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا برمی گردد. اما همین امام رضا و پدرانش و فرزندانش هزار بار گفته که هر که دوست یا آشنایش صوفی باشد شیعه نیست و زمانی که حرف از صوفی می‌آید لعن نکند شیعه نیست و تنها فرقه از امت محمد رسول‌الله صل الله علیه و آله و سلم که به بهشت نمی‌رود صوفیان یا همان درویشان هستند[۴۵]

سخنان برگزیده

  • دوست هر کسی عقلش می‌باشد و دشمنش جهلش.[۴۰]
  • پرستش به زیادی نماز و روزه نیست، بلکه فراوانی تفکر در امر خداوند بلند مرتبه است.[۴۰]
  • ایمان یک مرتبه از اسلام بالاتر است؛ خداترسی یک درجه از ایمان بالاتر است؛ و هیچ چیز کمتر از خداترسی در بین مردم توزیع نشده‌است.[۴۰]
  • ایمان چهار رکن دارد: اعتماد به خدا، راضی بودن به حکم خداوند، تسلیم حکم خدا بودن و واگذاری کارها به خداوند.[۴۰]
  • کسی که این پنج صفت را ندارد هیچ خیری از او برای دنیا یا آخرتت انتظار نداشته باش: کسی که اصالت خوبی ندارد، کسی که سخاوتمند نیست، کسی که خلق و خوی درستی ندارد، کسی که رفتارش درست نیست، کسی که خداترس نیست.[۴۰]
  • کسی که سه سال از عمرش باقی‌مانده باشد و صله رحم به جا آورد، خداوند آن را به سی سال افزایش خواهد داد، و خداوند هر چه اراده کند انجام می‌دهد.[۴۰]

مرگ

حرم امام رضا در مشهد

مأمون گمان می‌کرد با انتصاب رضا به جانشینی اش، مشکل شیعه را حل خواهد کرد. اما پس از اینکه بالاخره توانست رضا را برای قبول جانشینی متقاعد کند، دید که شیعه محبوبیت بیشتری هم از قبل کسب کرده‌است. به‌علاوه حزب مخالفش در بغداد از اینکه می‌دیدند نه تنها مأمون رضا را به جانشینی اش انتصاب کرده، بلکه رنگ پرچم عباسیان را هم به سبز تغییر داده، عصبانی بودند. آن‌ها نگران بودند که امپراتوری اسلامی از چنگشان رها شده به دست ایرانی‌ها بیفتد. این بود که در بغداد گرد هم جمع شده تا مأمون را از خلافت خلع کرده، با عمویش، ابراهیم بن مهدی، بیعت کنند.[۲] وقتی این خبر به خراسان رسید، رضا مأمون را نصیحت کرده تا او را از جانشینی خلع کند. مأمون اما در عوض تصمیم گرفت به بغداد برگشته و از حقش دفاع کند.[۲] با این حال وقتی مأمون و همراهانش به سرخس رسیدند، وزیر مأمون ترور شد و دو روز بعد وقتی به توس رسیدند، رضا مسموم شده از دنیا رفت. مأمون دستور داد او را در کنار مقبره پدرش هارون الرشید دفن کنند. مأمون در مراسم تشییع رضا بی تابی زیادی از خود نشان داد و دستور داد برای سه روز آنجا بمانند. به نوشتهٔ مدلانگ، مرگ نابهنگام هم وزیر و هم جانشین مأمون، که حضورشان درهای آشتی مأمون با حزب مخالف نیرومندش در بغداد را به رویش می‌بست، را می‌بایست به عنوان دلیلی بر این نظریه که مأمون در قتل آن‌ها دستی داشته‌است، تلقی کرد.[۲۳][۴۰]

محمد بن جریر طبری هیچ اشاره‌ای به مسموم شدن علی بن موسی کرده‌است. طبری می‌نویسد: گویند: مأمون از سرخس برفت تا به طوس رسید. وقتی آنجا رسید چند روزی به نزد قبر پدرش بماند. مأمون بگفت تا او را به نزد قبر رشید به خاک کردند.[۴۶] مأمون در سال ۲۰۲ هجری «ام حبیب» دختر خویش را زن «علی بن موسی» و «ام‌الفضل» را زن محمد بن علی بن موسی (امام محمد تقی) کرد. بسیاری از علما و روحانیون شیعه و تاریخدان‌ها اعتقاد دارند که امام رضا توسط مأمون مسموم شده و واین اتفاق درست است ولی در شیعه بودن یا نبودن آن سخن زیاد است لیکن شهید مطهری نوشته او شیعه امام‌کُش بود ولی روزی گفت مأمون پدرم هارون به من شیعه بودن را آموخته و خود شیعه بود همه از تعجب گفتند چگونه چنین چیزی ممکن است درحالیکه پدرت شیعیان را شکنجه و قبر امامان و اجساد آنان را تکه‌تکه کرد و چند امام را به شهادت رساند. گفت پدرم می‌دانست این امامان که دوازده تن اند و بعضی مرده‌اند و دو تن زنده یعنی علی بن موسی و محمد بن علی و بقیه هنوز به دنیا نیامده‌اند حق جانشینی رسول‌الله را دارند و تنها راه رستگاری پیروی از آنان است و آنان نورهای بهشت اند ولی پدرم هارون می‌خواست خود در جایگاه خلافت باشد.

سال‌شمار امامت امامان دوازده‌گانه شیعه

۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
|
۶۳۲
|
۶۵۲
|
۶۷۲
|
۶۹۲
|
۷۱۲
|
۷۳۲
|
۷۵۲
|
۷۷۲
|
۷۹۲
|
۸۱۲
|
۸۳۲
|
۸۵۲
|
۸۷۲

سال میلادی

۱۲
|
۸۷۴
|
۹۸۸
|
۱۱۰۲
|
۱۲۱۶
|
۱۳۳۰
|
۱۴۴۴
|
۱۵۵۸
|
۱۶۷۲
|
۱۷۸۶
|
۱۹۰۰
|
۲۰۱۴

سال میلادی

  (۴) سجاد، از ۶۸۰ تا ۷۱۲ (۳۲ سال)

توضیحات
  • این الگو بر مبنای اندیشهٔ شیعه دوازده‌امامی است.
  • در اندیشهٔ شیعی دورهٔ امامت و خلافت الهی علی بن ابی‌طالب از درگذشت پیامبر اسلام آغاز شده‌است. دورهٔ زمامداری وی بر مسلمین پس از کشته شدن عثمان بن عفان آغاز شد.
  • آغاز امامت هر امام مصادف با درگذشت امام پیشین است.
  • دورهٔ امامت حجت بن الحسن از لحظهٔ درگذشت امام پیشین خود آغاز شده‌است و چون به عقیدهٔ شیعیان دوازده امامی وی زنده و از نظرها پنهان است؛ بنابراین، امامت حجت بن الحسن تا زمان ظهور وی و پس از آن تا زمان از دنیا رفتن او ادامه دارد.
  • مقیاس نمودار در ردیف نخست با مقیاس ردیف دوم (مرتبط با حجت بن الحسن) یکسان نیست.


یادداشت‌ها

  1. شیخ مفید در الارشاد، شبراوی در الاتحاف بحب الاشراف، کلینی در کافی، کفعمی در مصباح، شهید در دروس، طبرسی در اعلام الوری، فتال در روضه الواعظین، صدوق در علل الشرایع، تاج الدین محمد بن زهره در غایه الاختصار، ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه، اردبیلی در جامع الوراه، مسعودی در مروج الذهب، ابو افداء در تاریخ خود، کنجی شافعی در کفایه الطالب، ابن اثیر در کامل، ابن حجر در صواعقش، شبلنجی در نورالابصار، بغدادی در سبائک الذهب، ابن جوزی در تذکره الخواص، ابن الوردی در تاریخ خود، که از تاریخ غفاری و نوبختی نیز نقل کرده. عتاب ابن اسد نیز می گفت که گروهی از اهل مدینه را شنیده که همین مطلب را می گویند و... [[[#CITEREFمرتضی عاملی1373|مرتضی عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام]]، ۷۳.]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ Tabåatabåa'åi, Muhammad Husayn (1981). A Shi'ite Anthology. Selected and with a Foreword by Muhammad Husayn Tabataba'i; Translated with Explanatory Notes by William Chittick; Under the Direction of and with an Introduction by Hossein Nasr. State University of New York Press. pp. 49–50 & 138–139. ISBN 978-0-585-07818-2.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ Donaldson, Dwight M. (1933). The Shi'ite Religion: A History of Islam in Persia and Irak. BURLEIGH PRESS. pp. 161–170.
  3. «خبر فارسی». دریافت‌شده در ۲۰۱۲-۰۱-۲۳.
  4. ابن منظور، لسان العرب، ۱۵:‎ ۸۳.
  5. راغب اصفهانی، مفردات، ۵۸۲.
  6. «امامت از منظر حدیث لوح | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم». pajoohe.ir. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۰-۲۶.
  7. مدرسی، زندگی ثامن الائمه، ۱۳.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ قمی، منتهی الآمال، ۲:‎ ۳۵۸.
  9. «ولادت امام رضا (علیه السلام) | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم». pajoohe.ir. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۰-۲۶.
  10. «پایگاه اندیشوران حوزه». saadat.andishvaran.ir. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۰-۲۶.
  11. مرتضوی، ولایت عهدی امام رضا علیه السلام، ۵۸.
  12. راوندى، ألقاب الرسول وعترته، ۶۶.
  13. قرآن، iqna ir | خبرگزاری بین المللی (۱۳۹۷). «امام رضا(ع)؛ مصداق أتم و اکمل مقام ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ». fa. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۰-۲۶.
  14. A Brief History of The Fourteen Infallibles. Qum: Ansariyan Publications. 2004. pp. 135–143.
  15. (Sharif al-Qarashi2 2000، ص. 128)
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Jaffer, Masuma (2003). Lady Fatima Masuma (a) of Qum (first ed.). Qum: Jami‘at al-Zahra - Islamic Seminary for Women.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Rizvi, Sayyid Saeed Ahktar (1988). Slavery, from Islamic & Christian perspectives (2nd (rev.) ed. , 1988. ed.). Richmond, B.C.: Vancouver Islamic Educational Foundation. ISBN 0-920675-07-7.
  18. مدرسی، زندگی ثامن الائمه، ۱۱.
  19. قائمی، در مکتب آل محمد، ۳۰.
  20. امینی، بر مدار آفتاب، ۱۷.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ مدرسی، زندگی ثامن الائمه، ۱۲.
  22. مرتضی عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۷۳.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ ۲۳٫۳ ۲۳٫۴ ۲۳٫۵ ۲۳٫۶ ۲۳٫۷ ۲۳٫۸ W. Madelung (1 August 2011). "ALĪ AL-REŻĀ, the eighth Imam of the Emāmī Shiʿites". Iranicaonline.org. Retrieved 18 June 2014.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۲۴٫۲ Tabatabaei, Sayyid Mohammad Hosayn (1975). Shi'ite Islam. Translated by Sayyid Hossein Nasr. State University of New York Press. pp. 68–69&76. ISBN 0-87395-390-8.
  25. Al-Tabrizi, Al-Mirza Jawad. A Concise Treatise of Authentic Traditions Regarding the Right to Divine Leadership (Imamate) of the Twelve Imams (به فارسی).
  26. Al-Kulayni Arazi, Sheikh Abu Jafar Muhammad Ibn Yaqub Ibn Isha. Al Kafi. Archived from the original on 25 September 2014. Retrieved 21 November 2015.
  27. Tabarsi, Fazl ibn Hassan. Elam al-Vora Be-A'lam al-Hoda. Vol. Vol. 2. p. 50. {{cite book}}: |volume= has extra text (help)
  28. Al-Qurashi, Baqir Shareef. The Life of Imam ‘Ali al-Hadi, Study and Analysis. Abdullah al-Shahin. Qum: Ansariyan Publications. Retrieved 25 September 2014.
  29. Shabbar, S.M.R. Story of the Holy Ka’aba. Muhammadi Trust of Great Britain Category:. Retrieved 25 September 2014.{{cite book}}: نگهداری CS1: نقطه‌گذاری اضافه (link)
  30. http://rch.ac.ir/article/Details/13362
  31. Sykes, Sir Percy (27 September 2013). A History Of Persia. Routledge. pp. 2–. ISBN 978-1-136-52597-1.
  32. Dungersi, Mohammed Raza (1996). A Brief Biography of Imam Ali bin Musa (a.s.): al-Ridha. Bilal Muslim Mission of Tanzania. pp. 6–. ISBN 978-9976-956-94-8.
  33. Tabatabaei, Sayyid Mohammad Hosayn (1975). Shi'ite Islam. Translated by Sayyid Hossein Nasr. State University of New York Press. ISBN 0-87395-390-8.
  34. Khaldūn, Ibn (1958). The Muqaddimah: an introduction to history ; in three volumes. Princeton University Press. ISBN 0-691-09797-6.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Bobrick, Benson (14 August 2012). The Caliph's Splendor: Islam and the West in the Golden Age of Baghdad. Simon and Schuster. pp. 205–. ISBN 978-1-4165-6806-3.
  36. Esposito, John L. (27 December 1999). The Oxford History of Islam. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-988041-6.
  37. Meri, Josef W.; Bacharach, Jere L. (2006). Medieval Islamic Civilization: A-K, index. Taylor & Francis. ISBN 978-0-415-96691-7.
  38. Fadlallah, Muhammad Jawad. Imam ar-Ridha’, A Historical and Biographical Research. Retrieved 25 September 2014.
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ Al-Saduq, Al-Shaykh (2006). UYUN AKHBAR AL-REZA The Source of Traditions on Imam Reza (a.s.) (Vol. 2) (first ed.). Qom: Ansariyan Publications. p. 520.
  40. ۴۰٫۰۰ ۴۰٫۰۱ ۴۰٫۰۲ ۴۰٫۰۳ ۴۰٫۰۴ ۴۰٫۰۵ ۴۰٫۰۶ ۴۰٫۰۷ ۴۰٫۰۸ ۴۰٫۰۹ al-Qarashi, Bāqir Sharif. The life of Imām 'Ali Bin Mūsā al-Ridā. Translated by Jāsim al-Rasheed.
  41. http://lib.eshia.ir/27483/1/233
  42. امام رضا(ع)؛ محبوب مسلمانان جهان (آفتاب)
  43. الذهب تلاشی برای شناخت تاریخ مقدس در تشیع (تبیان)
  44. Muhammad Jawad Fadlallah. Imam ar-Ridha’, A Historical and Biographical Research. Al-islam.org. Yasin T. Al-Jibouri. Retrieved 18 June 2014.
  45. Corbin, Henry (2001). The History of Islamic Philosophy. Translated by Liadain Sherrard with the assistance of Philip Sherrard. London and New York: Kegan Paul International. pp. 308, 314.
  46. محمد بن جریر طبری (۱۳۸۰). تاریخ طبری جلد سیزدهم ابوالقاسم پاینده. اساطیر.

پیوند به بیرون


منابع