فاخته: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:


;<small>شبلی روزی در بوستان شد . فاخته‌ای دید که می‌گفت : کوکو! شبلی بدوید و دامنی درم آورد ؛ بر درخت می‌انداخت و رقص می‌کرد و نعره می‌زد . جنید بغدادی را خبر کردند که شبلی چنین می‌کند. جنید بیامد او را بدان حال بدید و گفت : یا بابکر ! چه بود ؟ گفت : جنید ! نبینی که فاخته دوست را طلب همی کند و گوید کوکو ؟ من بر درخت وی نثار می‌کنم و می‌گویم : هوهو !</small> <ref>تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها ،بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران :پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی – چاپ دوم 1377،صفحه 295 </ref>
;<small>شبلی روزی در بوستان شد . فاخته‌ای دید که می‌گفت : کوکو! شبلی بدوید و دامنی درم آورد ؛ بر درخت می‌انداخت و رقص می‌کرد و نعره می‌زد . جنید بغدادی را خبر کردند که شبلی چنین می‌کند. جنید بیامد او را بدان حال بدید و گفت : یا بابکر ! چه بود ؟ گفت : جنید ! نبینی که فاخته دوست را طلب همی کند و گوید کوکو ؟ من بر درخت وی نثار می‌کنم و می‌گویم : هوهو !</small> <ref>تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها ،بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران :پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی – چاپ دوم 1377،صفحه 295 </ref>
;<small>فاخته نمايانگر اغلب مردم برای شبلی هست كه می‌گویند: خدا كو و بزرگ‌ترین درگیری‌شان با خود اين موضوع است . و شبلی نمايانگر عارف و سالكی است كه شمه‌ای از بی‌کرانگی را لمس كرده و به يك شناخت فردی رسیده . و چون فاخته آن دو كلمه را مانند انسان می‌گوید (كوكو)، شبلی به وجد می‌آید و می‌رقصد و جهت حق تعالی زرافشانی می‌کند و می‌گوید كه من پيدايش کرده‌ام  " هو " است. <ref>شرح حکایت: یزدانپناه عسکری</ref></small>
;<small>فاخته نمايانگر اغلب مردم برای شبلی هست كه می‌گویند: خدا كو و بزرگ‌ترین درگیری‌شان با خود اين موضوع است . و شبلی نمايانگر عارف و سالكی است كه شمه‌ای از بی‌کرانگی را لمس كرده و به يك شناخت فردی رسیده . و چون فاخته آن دو كلمه را مانند انسان می‌گوید (كوكو)، شبلی به وجد می‌آید و می‌رقصد و جهت حق تعالی زرافشانی می‌کند و می‌گوید كه من پيدايش کرده‌ام  " هو " است. <ref>شرح حکایت: یزدانپناه عسکری</ref></small>


<br />{{شعر}}
<br />{{شعر}}

نسخهٔ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۲۶

فاخته
وضعیت حفاظت
رده‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پرندگان
راسته: کوکوسانان
تیره: کوکویان
سرده: کوکوها
گونه: C. canorus
نام دوبخشی
Cuculus canorus
لینه، ۱۷۵۸
در آشیانهٔ یک سسک نی‌زار
در حال پرواز

فاخته (نام علمی: Cuculus canorus[نیازمند منبع] که کوکوی معمولی یا کوکوی اروپایی نیز نامیده می‌شود[نیازمند منبع]، پرندهای از خانواده کوکو راسته کوکوسانان است که در اروپا، آسیا، و آفریقا زندگی و مهاجرت می‌کند.[۲] فاخته رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک‌تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد.[۳]

آواز فاخته نرم و حزن‌انگیز و شبیه کلمه «کو کو» است. این آواز اغلب در آغاز فصل بهار شنیده می‌شود. بیشتر مردم تصور می‌کنند پرندهٔ ماده آواز می‌خواند، ولی اینطور نیست، و پرندهٔ نر آواز می‌خواند. فاخته نر و ماده شبیه هم نیستند. رنگ فاخته نر مایل به خاکستری سیاه است، درحالی که پرندهٔ ماده پرهای خاکستری فاتح رنگ با لکه‌های سفید دارد. فاخته ماده نمی‌تواند آواز بخواند.

فاخته از نظر اندازه جزو پرندگان متوسط و جزو حیوانات کوچک طبقه‌بندی می‌شوند. برخی کبوتران مانند کبوتر جنگلی و کبوتر کوهپایه نیز در برخی منابع فاخته نامیده شده‌اند.

فاخته تخم خود را در آشیانهٔ پرندگان دیگر می‌گذارد تا پرندهٔ صاحب لانه، جوجه را بزرگ کند. کاری که جوجه‌گذاری انگلی نامیده می‌شود. غذای این پرنده را حشرات و از جمله کرم ابریشم پشمالو، که برای پرندگان دیگر طعمه دل‌انگیزی نیست، تشکیل می‌دهد. او همچنین گاه اقدام به خوردن تخم پرندگان و جوجه‌هایشان می‌کند.

شبلی روزی در بوستان شد . فاخته‌ای دید که می‌گفت : کوکو! شبلی بدوید و دامنی درم آورد ؛ بر درخت می‌انداخت و رقص می‌کرد و نعره می‌زد . جنید بغدادی را خبر کردند که شبلی چنین می‌کند. جنید بیامد او را بدان حال بدید و گفت : یا بابکر ! چه بود ؟ گفت : جنید ! نبینی که فاخته دوست را طلب همی کند و گوید کوکو ؟ من بر درخت وی نثار می‌کنم و می‌گویم : هوهو ! [۴]
فاخته نمايانگر اغلب مردم برای شبلی هست كه می‌گویند: خدا كو و بزرگ‌ترین درگیری‌شان با خود اين موضوع است . و شبلی نمايانگر عارف و سالكی است كه شمه‌ای از بی‌کرانگی را لمس كرده و به يك شناخت فردی رسیده . و چون فاخته آن دو كلمه را مانند انسان می‌گوید (كوكو)، شبلی به وجد می‌آید و می‌رقصد و جهت حق تعالی زرافشانی می‌کند و می‌گوید كه من پيدايش کرده‌ام  " هو " است. [۵]


آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو| بر درگه آن شهان نهادندی رو دیدیم که بر کُنگُره اش فاخته‌ای| بنشسته همی گفت که کوکو کوکو؟ رباعی فوق از خیام می باشد.

فرهنگ عرب

نام فاخته از کلمه عربی فَختِ گرفته شده‌است. کنار میوه درخت سدر است. این درخت در ایام بهار در خوزستان میوه می‌دهد. مردم عرب خوزستان در فرهنگ عامه خود بر این باورند که فاختهٔ مادر هنگام رسیدن میوه درختُ کنار، می‌خواهد در دهان جوجه اش میوه کنار بگذارد. فاختهٔ کوچک به دلیل وجود یک دانهٔ درشت در گلویش نمی‌تواند کنار را ببلعد. مادر این پرنده هر چه سعی می‌کند به جوجه اش غذا بدهد به نتیجه نمی‌رسد، به همین دلیل در رثای جوجه اش شروع به نالیدن می‌کند که این ناله در بین مردم به صورت شعری کوتاه حفظ شده‌است. (یا فاختی، یا فاختی، یا بنتی، طاح النبگ ما ذگتی).

این قطعه کوتاه را کوچک و بزرگ از پیرزن کهنسال کنار درب تکیدهٔ خانه نشسته تا کودک آوازه خوان هنگام بازگشت از مدرسه و مادری برای نوزاد شیرخواره اش به عنوان لالایی می‌خوانند.

پرنده مادر شعری را به صورت آواز برای فاخته کوچکش می‌خواند. پرنده مادر این شعر را به عربی این گونه تکرار می‌کند (یا فاختی، یا فاختی، یا بنتی، طاح النبگ ما ذگتی) به معنای ای فاخته، ای فاخته، ای دخترم، میوه کنار رسید و تو آن را نچشیدی.

این است که همه ساله این پرنده در فصل بهار برای جوجه اش می‌خواند که نشان از توجه مردم آن زمان به طبیعت را دارد. اما این شعر در بخش‌های دیگر عرب‌نشین به شکلی دیگر خوانده می‌شود و در آن مناطق به جای اینکه فاخته مادر به میوه کنار اشاره بکند، به درخت نخل و میوه رطب اشاره دارد و می‌گوید: «یا فاختی، یا بنتی، طاح الرطب ما ذگتی» یعنی ای فاخته، دخترم، رطب {میوه نخل} رسید و تو آن را نچشیدی.[۶][۷][۸]

در لسان العرب آمده‌است که الفاخِته مفرد فواخت است و آن نوعی از کبوتران طوقی است. همچنین ابن بری و او از ابن جوالیقی ذکر کرده که کلمه فاخته از واژهَ فختِ که به معنی نور مهتاب است گرفته شده.[نیازمند منبع]

منابع

  1. "Cuculus canorus", BirdLife International 2012 (به انگلیسی), IUCN Red List of Threatened Species. Version 2012.1, 2012, retrieved 16 February 2013
  2. Cuckoo Cuculus canorus (به انگلیسی), BTO BirdFacts, retrieved 16 February 2013
  3. لغت‌نامه دهخدا
  4. تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها ،بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران :پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی – چاپ دوم 1377،صفحه 295
  5. شرح حکایت: یزدانپناه عسکری
  6. انسان‌شناسی و فرهنگ، قاسم منصور آل کثیر
  7. دکتر:، العلوی، هادی، «(عالم الطیور والحیوانات) »، دارالعودة، بیروت، لبنان، چاپ سال ۱۹۸۸ مبلادی به (عربی).
  8. طاءالله، سمیر، (موسوعة المعلومات العامة) . دار عطاءالله للنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، چاپ هشتم، سال انتشار ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).

پیوند به بیرون