مالیات بر ارزش زمین: تفاوت میان نسخهها
←جنبش رادیکال: گسترش مقاله |
←اقتصاددانان کلاسیک: گسترش مقاله |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
{{گفتاورد|«اجارهٔ عرصه [زمین] هدف مناسبتری برای مالیاتگیری است تا اجارهٔ خانهها [اعیان]. مالیات گرفتن از اجارهٔ عرصه مبلغ اجارهٔ خانهها را افزایش نمیدهد. این مالیات دقیقاً از جیب صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) پرداخت میشود یعنی همان کسی که همچون یک انحصارگر رفتار کرده و بالاترین نرخ اجارهای را که میتواند از یک زمین اخذ کند بر مستأجر آن زمین میبندد. در هر کشوری تراکم ثروتمندان رقابتکننده، در پایتخت بیشتر از سایر شهرهاست و از همین رو بیشترین میزان اجارهبهای عرصه (یعنی قیمت زمین) را میتوان در آنجا مشاهده کرد. از آنجا که ثروت آن رقابتجویان به هیچ شکلی با مالیاتبندی بر زمین افزایش نمییابد، احتمالاً ایشان متمایل به پرداخت بیشتر برای استفاده از زمین نیستند. اینکه مالیات را ساکنین یک زمین بپردازند یا مالک آن، اهمیت چندانی ندارد. هر چه ساکنین بیشتر مکلف به پرداخت مالیات شوند، کمتر حاضر به پرداخت برای زمین خواهند بود؛ در نتیجه مالیات نهایی تماماً به عهدهٔ صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) خواهد افتاد.»|آدام اسمیت|ثروت ملل، کتاب پنجم، فصل دوم، نوشتار ۱: مالیات بر اجارهٔ منازل}} |
{{گفتاورد|«اجارهٔ عرصه [زمین] هدف مناسبتری برای مالیاتگیری است تا اجارهٔ خانهها [اعیان]. مالیات گرفتن از اجارهٔ عرصه مبلغ اجارهٔ خانهها را افزایش نمیدهد. این مالیات دقیقاً از جیب صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) پرداخت میشود یعنی همان کسی که همچون یک انحصارگر رفتار کرده و بالاترین نرخ اجارهای را که میتواند از یک زمین اخذ کند بر مستأجر آن زمین میبندد. در هر کشوری تراکم ثروتمندان رقابتکننده، در پایتخت بیشتر از سایر شهرهاست و از همین رو بیشترین میزان اجارهبهای عرصه (یعنی قیمت زمین) را میتوان در آنجا مشاهده کرد. از آنجا که ثروت آن رقابتجویان به هیچ شکلی با مالیاتبندی بر زمین افزایش نمییابد، احتمالاً ایشان متمایل به پرداخت بیشتر برای استفاده از زمین نیستند. اینکه مالیات را ساکنین یک زمین بپردازند یا مالک آن، اهمیت چندانی ندارد. هر چه ساکنین بیشتر مکلف به پرداخت مالیات شوند، کمتر حاضر به پرداخت برای زمین خواهند بود؛ در نتیجه مالیات نهایی تماماً به عهدهٔ صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) خواهد افتاد.»|آدام اسمیت|ثروت ملل، کتاب پنجم، فصل دوم، نوشتار ۱: مالیات بر اجارهٔ منازل}} |
||
=== هنری جرج === |
|||
{{اصلی|هنری جرج|جرجیسم}} |
|||
[[هنری جرج]] (۱۸۳۹-۱۸۹۷) احتمالاً پرحرارتترین طرفدار دریافت اجارهٔ زمین برای تأمین مقاصد عمومی بوده است. او که یک روزنامهنگار، سیاستمدار و [[اقتصاد سیاسی|اقتصاددان سیاسی]] اهل آمریکا بود، باور داشت که «[[مالیات واحد]]» روی زمین میتواند کشور را از سایر مالیاتها بینیاز کند. هنری جرج در پرفروشترین کتاب خود به نام ''[[پیشرفت و فقر]]'' (۱۸۷۹) مینویسد از آنجا که ارزش زمین وابسته به قابلیتهای طبیعی آن در کنار فعالیتهای اقتصادی مردم روی آن از جمله سرمایهگذاری عمومی است، رانت اقتصادی زمین بهترین منبع برای کسب درآمد مالیاتی است.<ref name="George 1879"/> این کتاب به شدت بر نظام مالیاتی زمین در ایالات متحده و سایر کشورها تأثیر گذاشت به طوری که دانمارک تاکنون «grundskyld» (مالیات زمین) را به عنوان یکی از اجزای کلیدی نظام مالیاتی خود حفظ کرده است.<ref>See Kristensen, K.J. : [http://grundskyld.dk/2-assessment.html Land Valuation in Denmark (1903-1945)] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20180621175811/http://www.grundskyld.dk/2-assessment.html |date=2018-06-21 }}. First published 1945 by International Union for Land Value Taxation and Free Trade. Revision of Paper delivered at The International Conference, New York, 1939.</ref> امروزه جرجیسم را به عنوان اصطلاحی برای اشاره به فلسفهٔ دریافت رانت (اجارهٔ) منابع طبیعی توسط جامعه استفاده میکنند. ارتباط این مالیات با مالیهٔ عمومی تحت عنوان [[قضیه هنری جرج|قضیهٔ هنری جرج]] شهرت یافته است. |
|||
== جستارهای وابسته == |
== جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۷
مالیات |
---|
بخشی از سیاست مالی |
مالیات بر ارزش زمین یکی از مالیاتهای مناسب برای کسب درآمد پایدار توسط دولتهای محلی یا مرکزی است و بر اساس آن، درصد ثابتی از ارزش زمین به عنوان مالیات، به صورت سالانه از مالک زمین دریافت میشود. در این مالیات برخلاف مالیات بر دارایی، ارزش ساختمان، اموال منقول و سایر بهسازیهایی که روی زمین انجام شده یا نشده باشد در ارزیابی نهایی در نظر گرفته نمیشوند.[۱] در نتیجه اخذ مالیات از سوی دولتها، با هدف کنترل سوداگری، تخصیص بهینه منابع، بهرهوری اقتصادی و کسب درآمد صورت میگیرد. به بیان دقیقتر، زمین و مسکن به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید در کنار کار و سرمایه، همواره یکی از موضوعات مالیاتی برای بسیاری از دولتها بوده است. بسیاری از اقتصاددانان طرفدار این مالیات هستند زیرا (بر خلاف سایر انواع مالیات) موجب عدم بهرهوری اقتصادی نشده و در عوض باعث کاهش نابرابری اقتصادی میگردد.[۲]
اقتصاددانان از سدهٔ ۱۸ میلادی مزیتهای مالیات بر ارزش زمین را میدانستند.[۱][۳][۴] بسیاری از آنها همچون آدام اسمیت و دیوید ریکاردو در خصوص مزیتهای این مالیات سخن گفتهاند اما بیش از همه هنری جرج در توضیح این مالیات کوشید. او معتقد بود از آنجا که عرضهٔ زمین ثابت است و ارزش مکانی آن توسط جوامع انسانی و کار ایشان مشخص میگردد، رانت اقتصادیِ زمین منطقیترین منبع درآمد عمومی است.[۵]
مالیات بر ارزش زمین، مالیاتی تصاعدی است به این شکل که نسبت به میزان ارزش موقعیت محل متغیر و به صاحبان اسناد مالکیت تعلق واقعی مالیات میگیرد.[۶][۷] مالکیت این زمینها ارتباط تنگاتنگی با ثروت و درآمد کلی دارد. این مالیات هماکنون در استونی، تایوان[۸]، دانمارک[۹]، روسیه[۱۰]، سنگاپور[۱۱] و لیتوانی[۱۲] دریافت میشود. همچنین در بخشهایی از آمریکا (پنسیلوانیا)، استرالیا و مکزیک (مخیکالی) مالیات بر ارزش زمین دریافت میگردد.
شاخصههای اقتصادی
کارایی
بسیاری از مالیاتها تصمیمهای اقتصادی را منحرف و فعالیتهای اقتصادی سودمند را سرکوب میکنند.[۱۳] مالیات بر ارزش زمین فارغ از اینکه زمین به شکل مفید یا غیرمفید استفاده شده باشد، باید پرداخت شود. از آنجا که عرضهٔ زمین ذاتاً ثابت است، رانت زمین به جای آن که وابسته به هزینههای مالک باشد، وابسته به مقداری خواهد بود که مستأجرین توان پرداخت آن را داشته باشند. در این حالت مالکین نمیتوانند مالیات بر ارزش زمین را به مستأجرین منتقل کنند.[۱۴]
افرادی که از بهسازی تدریجی محیط اطراف یک محل بهرهٔ مستقیم میبرند ساکنین (مستأجرین) آن هستند. این بهسازیها باعث میشوند منحنی تقاضای مستأجران به سمت راست میل کند. از سوی دیگر موجرین از رقابت قیمتی میان مستأجران بهره میبرند. در این حالت تنها تأثیر مستقیم مالیات بر ارزش زمین آن است که باعث کاهش سود اجتماعی میشود که مالکان به شکل پنهانی دریافت میکنند.
گفته میشود مالیات بر ارزش زمین از این رو منصفانه است که موجب کاهش تولید، به هم ریختن بازارها و یا رفاه ازدسترفته نمیشود. این مالیات حتی میتواند موجب منفی شدن رفاه ازدسترفته شود بخصوص هنگامی که از زمین کاربرد بهتری شود.[۱۵] ویلیام ویکری برنده جایزه نوبل بر این باور بود که:
«حذف تقریباً همهٔ مالیاتهای کسبوکار بعلاوهٔ مالیات بر دارایی که بموجب بهسازی دریافت میشود و مستثی کردن تنها آن دسته از مالیاتهایی که بر هزینههای حاشیهای اجتماعی و بر برخی فعالیتهای خاص متمرکز هستند و جایگزینی آنها با مالیات بر ارزش زمین باعث میشود بهرهوری (کارایی) اقتصادی در یک قلمرو به شدت افزایش یابد.»
— ویلیام ویکری[۱۶]
در تئوری و در عمل ارتباط مثبتی میان دریافت مالیات بر ارزش زمین و کارایی بازار مشاهده شده است.[۱۷] فِرِد فولدواری (اقتصاددان) گفته است که این مالیات باعث میشود مالکین زمین نسبت به ارتقای ملک خالی یا کمکاربرد خود تشویق شده یا تصمیم به فروش آن بگیرند. او مدعی است چون مالیات بر ارزش زمین ضد احتکار زمین است موجب میشود مناطق مخروبهٔ درونشهری صاحب کاربرد مناسب شوند و با این کار فشارها بر ساختوساز در مناطق کمتوسعهیافته کم شده و از گسترش بیرویهٔ شهر جلوگیری شود.[۱۸] برای مثال در شهر هریسبورگ پنسیلوانیا در آمریکا از سال ۱۹۷۵ مالیات بر ارزش زمین به میزان شش برابر بهسازی تعلق گرفته است. پیادهسازی این سیاست مدیون تلاشهای شهردار استفان آر. رید بود که توانست با اعمال این مالیات سازههای خالی در مرکز شهر هریسبورگ را از ۴٬۲۰۰ عدد در سال ۱۹۸۲ به کمتر از ۵۰۰ عدد برساند.
مسلماً مالیات بر ارزش زمین یک مالیات زیستمحیطی است چون از هرز رفتن مناطق مهم که محدود هم هستند جلوگیری میکند.[۱۹][۲۰][۲۱] دریافت این مالیات آسان است چون زمین را بر خلاف کار یا سرمایه نمیتوان پنهان یا جابهجا کرد.[۲۲] بسیاری از طراحان شهری بر این باورند که مالیات بر ارزش زمین روش مؤثری برای توسعه مبتنی بر ترابری همگانی است.[۲۳][۲۴]
ارزش مستغلات
ارزش زمین وابسته به ارزشی است که در طول زمان کسب میکند. این ارزش را میتوان با اندازهگیری اجارهٔ عرصهای که یک زمین میتواند در بازار به دست آورد محاسبه کرد. ارزش فعلی اجارهٔ عرصه، پایهٔ قیمت زمین است. دریافت مالیات بر ارزش زمین باعث کاهش دریافت اجارهٔ عرصه توسط مالکین میشود و در نتیجه موجب افت قیمت زمین میگردد. در این وضع همه چیز ثابت میماند. اگر بتوان دلالان را از تلاش برای خرید و احتکار زمینهای بلااستفاده باز داشت، اجارهبهایی که روی یک زمین گذاشته میشود حتی با وجود بهسازی، کاهش مییابد.
حباب املاک و مستغلات، پساندازها را به سمت فعالیتهای رانتخواهانه هدایت میکند و میتواند باعث کسادی شود. در غیر این صورت پساندازهای یادشده میتوانند به سمت سرمایهگذاریهای بهتر هدایت شوند. طرفداران مالیات بر ارزش زمین بر این باور هستند که این مالیات، تأثیر عنصر سفتهبازی و دلالی را در قیمتگذاری زمین کاهش میدهد و در نتیجه پول بیشتری برای سرمایهگذاریهای تولیدی باقی میگذارد.[۲۵]
مالیات بر ارزش زمین در سطوح بالا باعث میشود بهای املاک و مستغلات کاهش یابند چون اجارهبهای زمین از روی آنها حذف میشود در حالی که در غیر این صورت در قیمت ملک تجمیع میشدند. همچنین این مالیات باعث میشود مالکین نسبت به فروش یا ترک مالکیت مکانهایی که استفاده نمیکنند اقدام نمایند. این وضع موجب میشود که برخی ملاکین، بویژه آنها که ملاک محض هستند، نسبت به پرداخت مالیاتهای بالا مقاومت کنند. ملاکین غالباً نفوذ سیاسی بالایی در دستگاههای حاکمه دارند و از این رو میتوان درک کرد که چطور این مالیات هنوز در اقصینقاط دنیا شایع نشده است.[۲۶]
تعلق واقعی مالیات
مالیات بر ارزش زمین شکل تصاعدی دارد به این شکل که توسط مالکین زمینهای مرغوب پرداخت میشود که بیشترشان ثروتمند هستند. از آنجا که اندازه زمین مشخص است، تعلق مالیات بر ارزش زمین را نمیتوان با افزایش اجارهبها یا کاهش دستمزدها به دوش مستأجران، مصرفکنندگان یا کارگران انداخت.[۶][۷]
مسائل اجرایی
در پیادهسازی مالیات بر ارزش زمین چندین مسئلهٔ اجرایی وجود دارد که باید در نظر داشت. این مالیات بیش از هر چیز باید:
- منصفانه و دقیق محاسبه شود؛
- به اندازهای زیاد باشد که درآمد لازم برای دولت ایجاد کرده و در عین حال موجب رها کردن زمین توسط مالکین نشود؛
- صورتحساب آن به نام شخص یا نهاد تجاری درست صادر شود.
وضع/ارزیابی
مالیات بستن بر ارزش زمین آسان است و تنها به ارزشگذاری زمین و سند ثبتی نیاز دارد. ارزشیابی زمین در عمل میتواند کار سختی باشد. در سال ۱۷۹۶ میلادی دیوان عالی ایالات متحده در اظهار نظری توسط قاضی ویلیام پترسون اعلام کرد سپردن فرآیند ارزشگذاری زمین به ارزیابهای دولتی ما را گرفتار پیچیدگیهای اداری کرده و وحدت رویه را از بین میبرد.[۲۷] بعدها مورای روثبارد در اظهار نظر مشابهی گفت هیچ دولتی نمیتواند ارزش زمین را به شکل عادلانه تعیین کند و این کار فقط از عهدهٔ بازار آزاد بر میآید.[۲۸]
ارزشیابی زمین در مقایسه با ارزشیابی دارایی، متغیرهای کمتری دارد و نسبت به ارزشیابیهایی که شامل محاسبهٔ بهسازی هم میشوند گرادیان نرمتری دارد. دلیل این وضع، تنوع شکل سازهها، کیفیت و اندازهٔ قطعات است. روشهای آمارگیری مدرن این فرآیند را آسان کردهاند؛ در دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی تحلیل چندمتغیری به عنوان یکی از ابزارهای ارزشیابی معرفی و استفاده شد.[۲۹] معمولاً این فرآیند ارزشیابی با اندازهگیری بالاترین و پایینترین قیمت یک منطقهٔ مالیاتی آغاز میشود. سپس چند قطعه زمین با بهای میانگین مشخص شده و به عنوان راهنما (یا معیار) تعیین میگردند. سایر زمینها نسبت به ارزش زمینهای معیار در فهرست ردهبندی میشوند. سپس این دادهها در یک پایگاه داده گردآوری شده و به یک شمارهٔ مرجع ملکی یکتا[۳۰] متصل میگردند و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، نقشهکشی و اصلاح میشوند. از این رو هر چند ارزشگذاری اولیه سخت است اما به محض راهاندازی این نظام مالیاتی، ارزشگذاریهای بعدی آسانتر میشوند.
درآمد
برخی بر این باورند که اِعمال مالیات بر ارزش زمین و حذف سایر مالیاتها نمیتواند درآمد مورد نیاز برای دولت را تأمین کند.[۳۱] در صورتی که وجود سایر مالیاتها میتواند باعث کاهش ارزش زمین و در عین حال کاهش میزان درآمدی که میتوان از آنها داشت بشود. فیزیوکراتها معتقدند که همهٔ مالیاتها در نهایت بر عهدهٔ ارزش استیجاری زمین خواهد افتاد. امروزه بسیاری از مناطقی که مالیات بر ارزش زمین وضع کردهاند از سایر مالیاتها نیز بهره میبرند تا بدون حذف آنها از تأثیرشان کم کنند. اگر مالیات بر ارزش زمین بیشتر از مازاد اجاره (اجارهٔ کامل یک زمین برای یک دورهٔ زمانی خاص) باشد، منجر به رها کردن زمین توسط مالک خواهد شد.[۳۲]
مالکیت
در برخی کشورها دریافت مالیات بر ارزش زمین غیرعملی است چون مالکیت اراضی به طور قطع مشخص نیست. برای مثال ممکن است یک بخش از یک چراگاه به طور عمومی در مالکیت ساکنان یک روستا باشد و توسط ریشسفیدان اداره شود. در این حالت زمین یادشده را باید به شکل یک اتحادیه یا یک نهاد مشابه درآورد تا بتوان مالیات آن را گرفت. اگر حکومت نتواند حدود مالکیت و صاحبان اصلی را مشخص کند، نمیتواند شخصی را که باید مالیات از او گرفته شود پیدا کند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، عدم وجود اسناد ملکی دقیق باعث دردسر میشود.[۳۳] در کشورهای آفریقایی که ثبت املاک به شکل ناقص انجام میگیرد حدود ملک دقیقاً تعیین نمیشود و مالک اصلی نامشخص میماند. طرفداران مالیات بر ارزش زمین بر این باورند که چنین مالکانی را میتوان با تهدید به مصادرهٔ زمینهایشان مشخص کرد.[۳۴]
انگیزهها
جلوگیری از سفتهبازی
مالک یک قطعه زمین خالی در یک شهر رو به پیشرفت باید همچنان مالیات پرداخت کند و ملک مذکور را به عنوان یک دارایی که برایش تعهد مالی ایجاد میکند در نظر گیرد. در این صورت وی تشویق به استفاده از زمین میشود تا بتواند مالیات را از درآمد حاصل از زمین تأمین کند. مالیات بر ارزش زمین انگیزهٔ سفتهبازان برای نگاه داشتن زمین به منظور افزایش قیمت را از بین میبرد و بدین شیوه زمینهای بیشتری برای اهداف تولیدی در دسترس قرار میگیرند. این مالیات انگیزهٔ لازم برای تبدیل چنین زمینهایی به اهداف کاربردی شخصی یا عمومی را افزایش میدهد.
تعلق واقعی
قیمت فروش کالایی همچون زمین که عرضهٔ آن لایتغیر است در صورت دریافت مالیات کاهش مییابد. در مقابل، بهای کالاهای تولیدی در صورت افزایش مالیات بیشتر میشود زیرا قیمت بالاتر، تعداد کالای تولیدی را کاهش میدهد. در واقع افزایش قیمت راهی است که تولیدکننده برای انتقال بخشی از هزینهٔ مالیات به مصرفکننده بر میگزیند.[۶] با این حال اگر درآمد حاصل از مالیات بر ارزش زمین به منظور کاهش سایر مالیاتها گرفته شود یا برای سرمایهگذاریهای ارزشمند عمومی به کار گرفته شود، میتواند باعث افزایش قیمت زمین شود چون در این حالت حاصلخیزی زمین به اندازهای بیش از آنچه بواسطهٔ مالیات بر ارزش زمین حذف شده بود، افزایش یافته است.
مالیات بر ارزش زمین تماماً و واقعاً به مالک تعلق میگیرد اما بخشهایی از کسب و کار که به مالک خدمات میدهند نیز به طور غیرمستقیم متأثر میشوند. در برخی از اقتصادها ۸۰ درصد از وام بانکها به مستغلات تعلق میگیرد که بخش اعظم آن برای تأمین قیمت زمین است.[۳۵] یکی از فواید این مالیات آن است که با کاهش تقاضا برای سفتهبازی زمین میتواند منجر به کاهش اعتبارات در گردش بانکی شود.
هر چند مالکین نمیتوانند هزینهٔ مالیات بر ارزش زمین را با افزایش اجارهبها جبران کنند، حذف سایر مالیاتها میتواند منجر به افزایش اجارهبها بشود.[۳۶][۳۷]
کاربری زمین
با در نظر گرفتن وجود تقاضای دائمی، افزایش فضاهای ساختهشده باعث کاهش هزینههای نوسازی و بهسازی زمین بخصوص خانهها میشود. انتقال مالیاتهای داراییها از نوسازی به زمین باعث میشود مردم تشویق به توسعهٔ ساختمانها شوند. با چنین سیاستی میتوان فضاهای بلااستفاده یا کمکاربرد را در شهرها کاربردی کرد و با گسترش بیرویهٔ شهر مبارزه نمود.
دریافت
فرار مالیاتی در مالیاتی که از ارزش زمین دریافت میشود کمتر ممکن است چون زمین را نمیتوان پنهان کرد یا به خارج از کشور منتقل نمود. همچنین دسترسی به صاحب زمین از طریق اسناد به راحتی صورت میگیرد چون نام ایشان در اسناد رسمی ثبت شده است.[۳۸] ارزیابی ملکی زمین نیز معمولاً جزو اطلاعاتی است که در دسترس همگان وجود دارد و در صورت درخواست ارائه میشود. به طور کلی، شفافیت موجب کاهش فرار مالیاتی میشود.[۳۹]
تاریخچه
پیشامدرن
مالیاتبندی بر ارزش زمین با گسترش کشاورزی آغاز شد. در ابتدا این مالیات بر برداشت محصول مبتنی بود. در این نسخهٔ ابتدایی از مالیات بخشی از محصول در هنگام برداشت به طور سالانه در اختیار حاکم قرار میگرفت.[۴۰]
حکمای آریایی در هند باستان بر این باور بودند که زمین باید اشتراکی در اختیار مردم قرار گیرد و بر زمین کشتنشده باید به اندازهٔ زمین کشتشده مالیات بست. «زمین... میان همهٔ موجوداتی که از حاصل دسترنج خود لذت میبرند مشترک است؛ زمین... به یک اندازه به همه تعلق دارد»؛ از این رو «باید برای همگی چیزی باقی بماند». آپاستامبا گفت: «اگر هر کس که مالک یک زمین است تلاشی نکند و هیچ محصولی به بار نیاورد، باید او را در صورتی که ثروتمند باشد، مجبور به پرداخت به همان اندازهای کرد که مقرر بود از آن زمین برداشت شود.»[۴۱]
مِنسیوس[۴۲]، فیلسوفی چینی (در حدود ۳۰۰ پیش از میلاد) باور داشت که مالیات و تعرفه باید حذف شوند و به جای آنها اجاره زمینهای شهری گرفته شود: «در بازارها، اجارهٔ زمین بگیر و بر کالاها مالیات نبند.»[۴۳]
در قرون وسطی در غرب نخستین نظام منضبط و ثابت مالیات زمین مبتنی بر واحدی به نام «هاید» بود. هاید در اصل به میزان زمینی گفته میشد که توانایی تأمین خوراک یک خانوار را داشت اما بعدها مشمول مالیات زمین شد که به آن «گِلد» میگفتند.[۴۴]
فیزیوکراتها
فیزیوکراتها گروهی از اقتصاددانان بودند که باور داشتند ثروت ملل فقط از ارزش کشاورزی زمین یا توسعهٔ زمین به دست میآید. این فرض تا پیش از انقلاب صنعتی تقریباً قرین به واقعیت بود. فیزیوکراسی یکی از نخستین مکاتب اقتصادی مدرن اولیه به شمار میرود. فیزیوکراتها معتقد به لغو همهٔ مالیاتهای موجود و برقراری تجارت آزاد و تعیین مالیات فقط برای زمین بودند.[۴۵] آنها ارزش ذاتی زمین و ارزش اجارهٔ عرصه را به صورت جداگانه در نظر نمیگرفتند.[۴۶] نظریههای ایشان از فرانسه نشأت میگرفت و در طول نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۸ میلادی پرطرفدار بود. این جنبش را افرادی چون آن روبر ژاک تورگو (۱۷۲۷-۱۷۸۱) و فرانسوا کنه (۱۶۹۴-۱۷۷۴) رهبری میکردند.[۴۷] نظریات این اقتصادانها بر دولتمردان همعصرشان نظیر شارل الکساندر دو کالون تأثیر گذاشت. فیزیوکراتها تا حد زیادی در شکلگیری مالیات بر ارزش زمین در ایالات متحده مؤثر بودند.
جنبش رادیکال
توماس پِین به عنوان یکی از پیشروان جنبش رادیکالیسم در جزوهای تحت عنوان عدالت ارضی تصریح میکند هر شهروندی که به سن ۲۱ سالگی میرسد باید ۱۵ پوند استرلینگ دریافت کند «تا بخشی از ضرری که وی بخاطر از دست دادن ارث طبیعی خود پس از معرفی نظام مالکیت زمین داشته جبران شود». «انسانها زمین را نساختهاند. مالکیت را تنها میتوان به توسعهای که یک نفر به زمین داده اطلاق کرد و نه به خودِ زمین. هر مالکی به اندازهٔ مقدار زمینی که در اختیار دارد اجارهٔ عرصه به جامعه بدهکار است.»[۴۸] این پیشنهاد مبنای سیاستی به نام سهم شهروندی شد که جئولیبرترینیستها طرفدار آن بودند. توماس اسپنس نیز پیشنهاد مشابهی داده بود با این تفاوت که اجارهٔ زمین باید سالانه فارغ از سن مردم به طور برابر میان آنها توزیع شود.[۴۹]
اقتصاددانان کلاسیک
آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل (۱۷۷۶) ابتدا بهدقت تأثیرات مالیات بر ارزش زمین را تحلیل کرده و نشان میدهد که این مالیات به چه شکل فعالیتهای اقتصادی را مختل نکرده و موجب افزایش اجارهها نخواهد شد.
«اجارهٔ عرصه [زمین] هدف مناسبتری برای مالیاتگیری است تا اجارهٔ خانهها [اعیان]. مالیات گرفتن از اجارهٔ عرصه مبلغ اجارهٔ خانهها را افزایش نمیدهد. این مالیات دقیقاً از جیب صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) پرداخت میشود یعنی همان کسی که همچون یک انحصارگر رفتار کرده و بالاترین نرخ اجارهای را که میتواند از یک زمین اخذ کند بر مستأجر آن زمین میبندد. در هر کشوری تراکم ثروتمندان رقابتکننده، در پایتخت بیشتر از سایر شهرهاست و از همین رو بیشترین میزان اجارهبهای عرصه (یعنی قیمت زمین) را میتوان در آنجا مشاهده کرد. از آنجا که ثروت آن رقابتجویان به هیچ شکلی با مالیاتبندی بر زمین افزایش نمییابد، احتمالاً ایشان متمایل به پرداخت بیشتر برای استفاده از زمین نیستند. اینکه مالیات را ساکنین یک زمین بپردازند یا مالک آن، اهمیت چندانی ندارد. هر چه ساکنین بیشتر مکلف به پرداخت مالیات شوند، کمتر حاضر به پرداخت برای زمین خواهند بود؛ در نتیجه مالیات نهایی تماماً به عهدهٔ صاحب اجارهٔ عرصه (مالک) خواهد افتاد.»
— آدام اسمیت، ثروت ملل، کتاب پنجم، فصل دوم، نوشتار ۱: مالیات بر اجارهٔ منازل
هنری جرج
هنری جرج (۱۸۳۹-۱۸۹۷) احتمالاً پرحرارتترین طرفدار دریافت اجارهٔ زمین برای تأمین مقاصد عمومی بوده است. او که یک روزنامهنگار، سیاستمدار و اقتصاددان سیاسی اهل آمریکا بود، باور داشت که «مالیات واحد» روی زمین میتواند کشور را از سایر مالیاتها بینیاز کند. هنری جرج در پرفروشترین کتاب خود به نام پیشرفت و فقر (۱۸۷۹) مینویسد از آنجا که ارزش زمین وابسته به قابلیتهای طبیعی آن در کنار فعالیتهای اقتصادی مردم روی آن از جمله سرمایهگذاری عمومی است، رانت اقتصادی زمین بهترین منبع برای کسب درآمد مالیاتی است.[۵] این کتاب به شدت بر نظام مالیاتی زمین در ایالات متحده و سایر کشورها تأثیر گذاشت به طوری که دانمارک تاکنون «grundskyld» (مالیات زمین) را به عنوان یکی از اجزای کلیدی نظام مالیاتی خود حفظ کرده است.[۵۰] امروزه جرجیسم را به عنوان اصطلاحی برای اشاره به فلسفهٔ دریافت رانت (اجارهٔ) منابع طبیعی توسط جامعه استفاده میکنند. ارتباط این مالیات با مالیهٔ عمومی تحت عنوان قضیهٔ هنری جرج شهرت یافته است.
جستارهای وابسته
- اقتصاد کلاسیک
- سامانه اطلاعات جغرافیایی
- سفتهبازی
- اقتصاد منابع طبیعی
- فیزیوکراسی
- قدرت پرداخت
- حقوق مالکیت
- رانتخواهی
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Webb, Merryn (27 September 2013). "How a levy based on location values could be the perfect tax". Financial Times. Retrieved 14 May 2015.
- ↑ "Why Henry George had a point". The Economist. 2015-04-01. Retrieved 29 June 2017.
- ↑ "Why land value taxes are so popular, yet so rare". The Economist. 2014-11-10.
- ↑ Smith, Adam (1776). The Wealth of Nations, Book V, Chapter 2, Article I: Taxes upon the Rent of Houses.
Ground-rents are a still more proper subject of taxation than the rent of houses. A tax upon ground-rents would not raise the rents of houses. It would fall altogether upon the owner of the ground-rent, who acts always as a monopolist, and exacts the greatest rent which can be got for the use of his ground.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ George, Henry (1879). Progress and Poverty. The often cited passage is titled "The unbound Savannah."
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ Possible reforms of real estate taxation : criteria for successful policies. Brussels: European Commission, Directorate-General for Economic and Financial Affairs. 2012. ISBN 978-92-79-22920-6.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Binswanger-Mkhize, Hans P; Bourguignon, Camille; Brink, Rogier van den (2009). Agricultural Land Redistribution : Toward Greater Consensus. World Bank.
A land tax is considered a progressive tax in that wealthy landowners normally should be paying relatively more than poorer landowners and tenants. Conversely, a tax on buildings can be said to be regressive, falling heavily on tenants who generally are poorer than the landlords
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام:1
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Kristensen, K.J. "Land Valuation in Denmark (1903-1945) by K.J. Kristensen". www.grundskyld.dk. Archived from the original on 2018-04-16. Retrieved 3 April 2018.
- ↑ "Federal Tax Service of Russia: Land Tax". Retrieved May 6, 2019.
- ↑ Loo, Edwin (2017-04-03). "Lessons from Singapore about land value capture". www.rtpi.org.uk (به انگلیسی). Royal Town Planning Institute. Retrieved 2018-05-02.
- ↑ Zelmenis, Artis. "Taxes in Lithuania : Baltic Legal taxation". www.baltic-legal.com. Retrieved 3 April 2018.
- ↑ Coughlin (1999) p.263-4
- ↑ Adam Smith, The Wealth of Nations Book V, Chapter 2, Part 2, Article I: Taxes upon the Rent of Houses
- ↑ McCluskey, William J.; Franzsen, Riël C. D. (2005). Land Value Taxation: An Applied Analysis. Ashgate Publishing, Ltd. p. 73. ISBN 978-0-7546-1490-6.
- ↑ Vickrey, William. "The Corporate Income Tax in the U.S. Tax System, 73 TAX NOTES 597, 603(1996)
- ↑ Smith, Jeffery J. (2001). "Property Tax Shift Successes". The Progress Report. Archived from the original on 14 December 2007. Retrieved 13 June 2008.
- ↑ Foldvary, Fred E. (2005). "Geo-Rent: A Plea to Public Economists". 2 (1). Econ Journal Watch: 106–132.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Mills, David E. "The Non-Neutrality of Land Value Taxation". National Tax Journal. 34 (March 1981): 125, 127–128.
- ↑ Bentick, Brian L. (1979). "The Impact of Taxation and Valuation Practices on the Timing and Efficiency of Land Use". Journal of Political Economy. 87 (August 1979): 859–860. doi:10.1086/260797. JSTOR 1831012.
- ↑ DiMasi, Joseph A. "The Effects of Site Value Taxation in an Urban Area: A General Equilibrium Computational Approach". National Tax Journal. 40 (December 1987): 577–588.
- ↑ Australia's Future Tax System (Report). Retrieved 3 March 2013.
- ↑ Gihring, Thomas A. "The Value Capture Approach To Stimulating Transit Oriented Development And Financing Transit Station Area Improvements" (PDF). Victoria Transport Policy Institute.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Speirs, Mark. "Land Value Taxation: An Underutilized Complement to Smart Growth Policies" (PDF). Archived from the original (PDF) on 2012-06-11. Retrieved 2012-12-16.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Wetzel, Dave (20 September 2004). "The case for taxing land". New Statesman. Archived from the original on 14 August 2007. Retrieved 13 June 2008.
- ↑ Smith, Julie P. (ژوئن 2000). "Land Value Taxation: A Critique Of 'Tax Reform, A Rational Solution'" (PDF). Australian National University. ISSN 1442-8636. Archived from the original (PDF) on 1 April 2010. Retrieved 13 June 2008.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Hylton, 3 U.S. 171(1796)
- ↑ Rothbard, Murray. "The Single Tax: Economic and Moral Implications and A Reply to Georgist Criticisms" (PDF). The Mises Institute. Retrieved 13 February 2009.
- ↑ Downing, Paul B. (1970). "Estimating Residential Land Value by Multivariate Analysis". Published for the Committee on Taxation, Resources and Economic Development by the University of Wisconsin Press. Retrieved 13 February 2009.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ "Property Reference Number". The Land Registry. Retrieved 22 December 2008.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Posner, Richard A. ECONOMIC ANALYSIS OF LAW 458-59 (3rd ed. 1986)
- ↑ Coughlin (1999) p.265-266.
- ↑ Törhönen, Mika-Petteri (15 January 2003). "Sustainable Land Tenure and Land Registration in Developing Countries, Including a Historical Comparison with an Industrialised Country" (PDF). Final version. Elsevier Science Ltd. Retrieved 22 May 2008.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Keith, Simon H. (October 1993). "Property Tax in Anglophone Africa: A Practical Manual" (PDF). Washington, DC: The World Bank: 10. ISSN 0253-7494. Retrieved 12 June 2008.
{{cite journal}}
: Cite journal requires|journal=
(help) - ↑ Hudson, Michael. "Productivity, The Miracle of Compound Interest and Poverty". Retrieved 19 May 2015.
- ↑ Ricardo, David (1821). On the Principles of Political Economy and Taxation. London: John Murray. Retrieved 15 October 2018.
- ↑ Samuelson, Paul (1985). Economics (12th Edition). New York: McGraw-Hill. pp. 603–605. ISBN 978-0070546851.
- ↑ Gandhi, Sona. "Presumptive Direct Taxes". Retrieved 24 May 2015.
- ↑ Foldvary, Fred (January 2006). "The Ultimate Tax Reform: Public Revenue from Land Rent" (PDF). Civil Society Institute. Retrieved 24 May 2015.
- ↑ Seligman, Edwin R. (1937). Encyclopaedia of the Social Sciences. Macmillan Publishing Company, Incorporated. p. 70. ISBN 978-0-02-609130-5.
{{cite encyclopedia}}
: Missing or empty|title=
(help) - ↑ Papers Of The Manchester Literary Club, Volume 33. Manchester Literary Club. 2012. p. 503. ISBN 978-1-176-12707-4. Retrieved 25 May 2015.
- ↑ p684, The Story of Civilisation, Volume 1, "Our Oriental Heritage", Will Durant, Simon and Schuster, New York, 1942 (Tenth Printing)
- ↑ Muller, Charles. "Mencius (Selections)". Retrieved 25 May 2015.
- ↑ Lapidge, Michael; Godden, Malcolm; Keynes, Simon (4 March 1999). Anglo-Saxon England. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-62243-1.
- ↑ Fonseca, Gonçalo L. "The Physiocrats". The History of Economic Thought Website. Archived from the original on 27 February 2009. Retrieved 18 March 2009.
- ↑ Fraenckel, Axel (1929). "The Physiocrats and Henry George". 4th International Conference of the International Union for Land Value Taxation and Free Trade. The School of Cooperative Individualism. Archived from the original on 6 September 2008. Retrieved 10 July 2008.
- ↑ Steiner, Phillippe (2003) Physiocracy and French Pre-Classical Political Economy in eds. Biddle, Jeff E, Davis, Jon B, & Samuels, Warren J. A Companion to the History of Economic Thought p.62. Blackwell Publishing, 2003.
- ↑ Paine, Thomas. "Agrarian Justice". Constitution Society. Retrieved 23 December 2012.
- ↑ Spence, Thomas. "The Rights of Infants". The Thomas Spence Society. Archived from the original on 21 March 2013. Retrieved 23 December 2012.
- ↑ See Kristensen, K.J. : Land Valuation in Denmark (1903-1945) بایگانیشده در ۲۰۱۸-۰۶-۲۱ توسط Wayback Machine. First published 1945 by International Union for Land Value Taxation and Free Trade. Revision of Paper delivered at The International Conference, New York, 1939.
منابع
- Coughlan, J. Anthony. "Land Value Taxation and Constitutional Uniformity", Geo. Mason L. Rev., Winter 1999, Vol. 7, No. 2
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Land value tax». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۲ آوریل ۲۰۱۷.