شاهنشاهی اشکانی: تفاوت میان نسخهها
خنثیسازی ویرایش 26607322 توسط 5.127.131.242 (بحث) برچسب: خنثیسازی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|image_map_caption = شاهنشاهی اشکانی در نهایت گسترهٔ خود |
|image_map_caption = شاهنشاهی اشکانی در نهایت گسترهٔ خود |
||
|image_flag = |
|image_flag = |
||
|capital = [[تیسپون]]،<ref name=IP>{{cite book|last=Fattah|first=Hala Mundhir|title=A Brief History Of Iraq|year=2009|publisher=[[Infobase Publishing]]|isbn=978-0-8160-5767-2|page=46|quote=One characteristic of the [[Parthia]]ns that the kings themselves maintained was their [[nomad]]ic urge. The kings built or occupied numerous cities as their capitals, the most important being [[Ctesiphon]] on the [[Tigris River]], which they built from the ancient town of [[Opis]].}}</ref> [[هگمتانه]]، [[صددروازه]]، [[شوش (شهر باستانی)|شوش]]، [[نسا]]، [[ارشاک]] |
|capital = [[تیسپون]]،<ref name=IP>{{cite book|last=Fattah|first=Hala Mundhir|title=A Brief History Of Iraq|year=2009|publisher=[[Infobase Publishing]]|isbn=978-0-8160-5767-2|page=46|quote=One characteristic of the [[Parthia]]ns that the kings themselves maintained was their [[nomad]]ic urge. The kings built or occupied numerous cities as their capitals, the most important being [[Ctesiphon]] on the [[Tigris River]], which they built from the ancient town of [[Opis]].}}</ref> [[هگمتانه]]، [[صددروازه]]، [[ایذه]]<nowiki>،[شوش (شهر باستانی)|شوش]]، </nowiki>[[نسا]]، [[ارشاک]] |
||
|common_languages = [[زبان پارتی|پارتی]] (رسمی)<ref>{پیرنیا، تاریخ باستانی ایران ص 171-172}</ref> [[زبان یونانی باستان|یونانی]] (رسمی)،<ref name="Green 1992 45" /> [[زبان پارسی میانه|پارسی میانه]]، [[زبان آرامی|آرامی]] (زبان میانجی),<ref name="Green 1992 45">{{harvnb|Green|1992|p=45}}</ref><ref>{{cite book|last=Chyet|first=Michael L.|authorlink=Michael L. Chyet|editor1-last=Afsaruddin|editor1-first=Asma|editor2-last=Krotkoff|editor2-first=Georg|editor3-last=Zahniser|editor3-first=A. H. Mathias|editor1-link=Asma Afsaruddin|title=Humanism, Culture, and Language in the Near East: Studies in Honor of Georg Krotkoff|year=1997|publisher=[[Eisenbrauns]]|isbn=978-1-57506-020-0|page=284|quote=In the Middle Persian period (Parthian and [[Sasanian Empire|Sassanid Empire]]s), [[Aramaic language|Aramaic]] was the medium of everyday writing, and it provided [[Aramaic alphabet|scripts]] for writing [[Middle Persian]], [[Parthian language|Parthian]], [[Sogdian language|Sogdian]], and [[Khwarezmian language|Khwarezmian]].}}</ref> [[زبان اکدی|اکدی]]<ref name=IP /> |
|common_languages = [[زبان پارتی|پارتی]] (رسمی)<ref>{پیرنیا، تاریخ باستانی ایران ص 171-172}</ref> [[زبان یونانی باستان|یونانی]] (رسمی)،<ref name="Green 1992 45" /> [[زبان پارسی میانه|پارسی میانه]]، [[زبان آرامی|آرامی]] (زبان میانجی),<ref name="Green 1992 45">{{harvnb|Green|1992|p=45}}</ref><ref>{{cite book|last=Chyet|first=Michael L.|authorlink=Michael L. Chyet|editor1-last=Afsaruddin|editor1-first=Asma|editor2-last=Krotkoff|editor2-first=Georg|editor3-last=Zahniser|editor3-first=A. H. Mathias|editor1-link=Asma Afsaruddin|title=Humanism, Culture, and Language in the Near East: Studies in Honor of Georg Krotkoff|year=1997|publisher=[[Eisenbrauns]]|isbn=978-1-57506-020-0|page=284|quote=In the Middle Persian period (Parthian and [[Sasanian Empire|Sassanid Empire]]s), [[Aramaic language|Aramaic]] was the medium of everyday writing, and it provided [[Aramaic alphabet|scripts]] for writing [[Middle Persian]], [[Parthian language|Parthian]], [[Sogdian language|Sogdian]], and [[Khwarezmian language|Khwarezmian]].}}</ref> [[زبان اکدی|اکدی]]<ref name=IP /> |
||
|title_leader = [[فهرست شاهان ایران|پادشاه]] |
|title_leader = [[فهرست شاهان ایران|پادشاه]] |
نسخهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۸
شاهنشاهی اشکانی | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۲۴۷ پیش از میلاد–۲۲۴ پس از میلاد | |||||||||||||
شاهنشاهی اشکانی در نهایت گسترهٔ خود | |||||||||||||
پایتخت | تیسپون،[۱] هگمتانه، صددروازه، ایذه،[شوش (شهر باستانی)|شوش]]، نسا، ارشاک | ||||||||||||
زبان(های) رایج | پارتی (رسمی)[۲] یونانی (رسمی)،[۳] پارسی میانه، آرامی (زبان میانجی),[۳][۴] اکدی[۱] | ||||||||||||
دین(ها) | مزدیسنا کیش بابلی[۵] | ||||||||||||
حکومت | پادشاهی فئودالی[۶] | ||||||||||||
پادشاه | |||||||||||||
• ۲۴۷–۲۱۱ پیش از میلاد | اشک یکم (نخستین) | ||||||||||||
• ۲۰۸–۲۲۴ پس از میلاد | اردوان پنجم (واپسین) | ||||||||||||
قوه مقننه | مجلس مهستان | ||||||||||||
دوره تاریخی | اروپای دوران قدیم | ||||||||||||
• بنیانگذاری | ۲۴۷ پیش از میلاد | ||||||||||||
• فروپاشی | ۲۲۴ پس از میلاد | ||||||||||||
مساحت | |||||||||||||
۱ م. | ۲٬۸۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۱۰۰٬۰۰۰ مایل مربع) | ||||||||||||
واحد پول | دریک اشکانی | ||||||||||||
| |||||||||||||
امروز بخشی از | افغانستان ارمنستان |
شاهنشاهی اشکانی یا اشکانیان (۲۴۷ ق.م. ۲۲۴ م) که با نام امپراتوری پارتها نیز شناخته میشود،نام دودمانی ایرانی تبار و یکی از قدرتهای سیاسی و فرهنگی ایرانی در ایرانزمین بود که ۴۷۱ سال بر قسمت اعظم غرب آسیا حکومت کرد.[۷][۸] مؤسس و بنیانگذار این دودمان، "اَشْک" یا "اَرْشَک" است که به اشتباه، برخی به آن "اَرَشْک" میگویند.[۹] این امپراتوری در قرن ۳ پیش از میلاد توسط اشک رهبر قبیله پرنی پس از فتح ساتراپ پارت در شمال شرقی ایران تأسیس گردید.[۱۰] وی سپس با متحد کردن پارتیان و دیگر اقوام ایرانی علیه سلوکیان قیام کرد مهرداد یکم (۱۷۱–۱۳۸ پ. م) با تصرف مناطق ماد و میانرودان، قلمرو اشکانی را تا حد زیادی گسترش داد. پهناوری دولت اشکانی در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوههای قفقاز تا خلیج فارس را شامل میشد. به دلیل قرار گرفتن جاده ابریشم در گستره حکومت اشکانی و قرار گرفتن در مسیر بازرگانی بین امپراتوری روم و حوزه مدیترانه و امپراتوری هان در چین، این امپراتوری به مرکزی برای تجارت تبدیل شد.
اصلیت اشکانیها از تیره ایرانی پرنی و شاخهای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریای خزر بودند، آنان از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان بزرگ فعلی بود، برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبههای داریوش پَرثَوَه آمدهاست که به زبان پارتی، پهلوی میشود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت نسبت به آن سرزمین، ایشان را پهلوی نیز میتوان خواند. ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوبشرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از شرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود میشد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده، در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.
در عهد اشکانی جنگهای ایران و روم آغاز شد. حاصل عمده فرمانروایی اشکانی، رهایی کشور ایران از سلطهٔ همه جانبهٔ یونان که هدف نابودی ایران گرائی را در سر میپروراند و حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر سه مورد، تلاشها و کوششهای آنان اهمیت قابل ملاحظهای برای تاریخ ایران داشت. جنگهای فرساینده با روم عامل عمدهای در ایجاد ناخرسندیهایی شد که بین طبقات جامعه حاصل میشد.
نظام ملوکالطوایفی (استانمداری) که اسباب فقدان تمرکز در قدرت بود، اختلافات خانوادگی که همین عدم تمرکز آن را مخاطره آمیزتر میکرد و نفرت و مخالفت موبدان زرتشتی که سیاست تسامح و اغماض دینی (یا به عبارت صحیح تر نفرت و مخالفت مغان با سیاست آزادی دینی اشکانی که متضاد با انحصارطلبی ایشان بود) اشکانی را به نظر مخالفت مینگریستند، از عوامل انحطاط دولت اشکانی شد.
حکومت اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگهای خارجی در مدت حدود پنج قرن در شرق و غرب به تدریج ضعیف شدند و سرانجام به دست اردشیر بابکان ساسانی منقرض گردید.
اشکانیها به یاری و پشتیبانی بزرگانی که مانند خود آنها از تیرهٔ ایرانی شمالی داهه بودند، با سربازگیری و لشکرکشی، نخست بر بخش پارت چیره شدند و پس از آن به گشودن سراسر ایران پرداختند و دولت ایرانی تازهای به وجود آوردند و باز هم آداب و آیین هخامنشی و ایرانی را رواج دادند. قدرت نخست از غرب و جنوبغربی به سوی شمال کشور، جابجا شد و مردم آنجا (شمالشرق) صفات ایرانی را پاکتر نگه داشته بودند؛ بنابراین دولت اشکانی با وجود رنگ یونانی اندکی که داشت، از دیدگاه ایرانی بودن حتی پاکتر از دولت هخامنشی بود.[۱۱] آنچنان که از زنجیره رویدادها و حرکت اشکانی (به ویژه مهرداد یکم) برمی آید، سیاست آنان زنده نمودن شکوه گذشته شاهنشاهی هخامنشی بودهاست.
در سال ۲۴۷ پیش از میلاد سلسله اشکانیان (پارتیان) توسط ارشک یکم بنیان نهاده میشود، و بر اساس تحقیقات ارگ بم نیز در همان زمان ساخته شدهاست.[۱۲]
تاریخچه
به قدرت رسیدن یک امپراتوری
پیش از آنکه ارشک دودمان اشکانی را بنیانگذاری کند، رئیس قبیله پرنی از قبایل آسیای میانه و یکی از چندین قبیله عشایر متحد داهه بود.[۱۳] پرنیها برخلاف دیگر ساکنان پارت که به زبانهای ایرانی غربی سخن میگفتند، به احتمال زیاد به زبانهای ایرانی شرقی تکلم داشتند.[۱۴] پارتها در ابتدا زیر سلطه هخامنشیان و سپس سلوکیان بودند.[۱۵] پس از فتح منطقه، پرنیها زبان پارتی را به عنوان زبان رسمی دربار پذیرفتند و از آن در کنار آرامی، یونانی، اکدی، سغدی و دیگر زبانهای مناطق تحت تصرف خود استفاده میکردند.[۱۶] شایان ذکر است که بسیاری از پادشاهان اشکانی ادعای خویشاوندی با هخامنشیان را داشتند. این مدعی در سکهها و دیگر مستندات مکتوب که گویای رنج بردن پادشاهان هخامنشی و اشکانی از بیماری ارثی نوروفیبروماتوسیس است، قابل مشاهده میباشد.[۱۷]
اینکه چرا سال ۲۴۷ پ.م به عنوان اولین سال حکومت اشکانی که در مرکزیت قرار داشت اعلام شده، نامعلوم است. آدریان بیور بر این باورست که این سال همان سالیست که سلوکیان کنترل ساتراپ پارت را از دست داده و آنجا را آندروگوراس تصاحب کرده و در نهایت ارشک با قیام علیه او پارت را فتح میکند. از این رو، ارشک شروع سالهای سلطنت خود را از پایان کامل حکمرانی سلوکیان بر پارت محاسبه کردهاست.[۱۸] از سوی دیگر وستا سرخوش کورتیس بر این باورست که این سال صرفاً سالیست که ارشک به عنوان رئیس قبیله پرنیها انتخاب میشود.[۱۹] هما کاتوزیان،[۲۰] ژن رالف گارتویت،[۲۱] این سال را سال فتح پارت و اخراج مقامات سلوکی میدانند. هرچند کورتیس[۱۹] و ماریا بروسیوس[۲۲] معتقدند که تا سال ۲۳۸ پ. م آندروگوراس مورد حمله و فتح ارشک قرار گرفت. آندره ورستاندیک چنین مینویسد: رسیدن آرشاک (ارشک) به مقام الوهیت مبدأ تاریخ نوینی شد که از نوروز، اول ماه نیسان سال ۲۴۷ پ. م آغاز میشود. آمین مارسلن مورخ رومی میگوید: ایرانیان ارشک را تا سطح ستارگان ارتقاء داده بودند.[۲۳]
جانشین بلافاصله ارشک نامعلوم است. آدریان بیور[۲۴] و کاتوزیان[۲۰] جانشین او را تیرداد یکم، برادر وی میدانند، کسی که بعدها فرزندش اردوان یکم در ۲۱۱ پ. م به سلطنت رسید، اما کورتیس[۲۵] و بروسیوس[۲۶] بر این باورند که اردوان یکم بدون واسطه به مسند قدرت رسید، با این تفاوت که کورتیس سال به سلطنت رسیدن وی را ۲۱۱ پ. م و بروسیوس ۲۱۷ پ. م میدانند. اگرچه بیور اصرار دارد که سال ۱۳۸ پ. م، یعنی آخرین سال سلطنت مهرداد یکم، دقیقاً اولین سال تأسیس و شروع دوران سلطنت اشکانی است.[۲۷] باوجود تمام این اختلافات، تنها بیور به تشریح دوران حکومت اشکانی که مورد قبول تاریخنگاران است در دو بخش مجزا مینماید.[۲۸]
در باره زمانی که سلوکیان مشغول جنگ در غرب سرزمینهای خود با پتلیموس سوم فرمانده مصر بودند، ارشک از این اوضاع سود جسته و پایههای سلطنت خود را در پارت و هیرکانی محکم کرد. همچنین این نزاع میان بطلیموس و سلوکیان که سومین نبرد از جنگهای سوری بود به دیودوتس در آسیای مرکزی نیز امکان قیام و تأسیس دولت یونانی بلخ را داد.[۲۲] پس از آن دیودوتس دوم، جانشین دیودوتس علیه دولت سلوکیان با ارشک متحد شد، با این وجود ارشک از ارتش سلوکوس دوم شکست خورد و از پارت رانده شد.[۲۹] ارشک مدتی را به قبیله آپاسیاک پناه برد و از آنجا حملهای را برای پسگیری پارت تدارک دید و در نهایت آنجا را مجدداً تصاحب کرد. در آن زمان جانشین سلوکوس دوم، آنتیوخوس سوم که نیروهای خود را برای مقابله با شورش در ماد و مولون مستقر کرده بود، از انتقام بازماند.[۲۹]
آنتیخوس سوم در ۲۱۰ یا ۲۰۹ پ.م برای بازپسگیری مناطق از دست رفته به باختر و پارت لشکرکشی کرد، اما ناموفق ماند و مجبور به عقد توافق صلح با اردوان یکم شد و وی را به عنوان شاه به رسمیت شناخت.[۳۰] پس از حمله جمهوری روم به سلوکیان و شکست آنان در جنگ ماگنزی در ۱۹۰ پ. م، سلوکیان دیگر توان دخالت در امور اشکانی را نداشتند.[۳۰] فریاپت (دوران حکومت: ۱۹۱–۱۷۶ پ. م) جانشین اشک دوم شد و در نهایت فرهاد یکم (دوران حکومت: ۱۷۶–۱۷۱ پ. م) به تاج و تخت رسید و بهدور از دخالت سلوکیان حکمفرمایی کرد.[۳۱]
گسترش و یکپارچهسازی
نام فرهاد یکم به عنوان توسعه دهنده کنترل حکومت اشکانی تا دروازه اسکندر و اشغالکننده آپمیا راجیانا ثبت شدهاست.[۳۲] با این وجود، بیشترین گستره قلمرو اشکانی و پرقدرتترین دوران حکومت اشکانی به مهرداد اول، برادر و جانشین وی تعلق دارد،[۲۶] کسی که کاتوزیان او را با کوروش کبیر، بنیانگذار حکومت هخامنشیان مقایسه میکند.[۳۳]
پس از مرگ دیودوتس دوم، روابط اشکانی و دولت یونانی باختر نیز رو به زوال گذاشت، بخصوص زمانیکه مهرداد یکم به آنجا حمله کرد و دو استان را در زمان حکومت اوکراتید یکم از آنان ستاند.[۳۴] توجه مهرداد یکم به قلمرو سلوکیان و هرج و مرج در ماد به دلیل سرکوب شورشیان توسط تیمارخوس، اسباب حمله به ماد و تصرف هگمتانه را در ۱۴۸ یا ۱۴۷ پ. م فراهم کرد.[۳۵] این پیروزی فتح بابل و سلوکیه را در میانرودان به دنبال داشت، مهرداد یکم در ۱۴۱ پ. م در سلوکیه سکهای ضرب کرد و در مراسمی رسمی با عنوان پادشاه تاجگذاری نمود.[۳۶] زمانیکه مهرداد یکم در راه بازگشت به هیرکانی بود، سپاهش امپراتوری الیمائیس و پادشاهی میشان را تحت کنترل و شوش را تصرف کرد.[۳۶] در این زمان قلمرو حکومت اشکانی در شرق تا رود سند گسترش یافته بود.[۳۷]
در حالیکه شهر صددروازه به عنوان اولین پایتخت اشکانی انتخاب شد، مهرداد یکم در سلوکیه، هگمتانه، تیسفون و شهر تازه تأسیس خود مهردادکرت اقامتگاههای شاهی نیز بنا کرد، علاوه بر این مهردادکرت محلی بود که در آن مقبرهای برای پادشاهان اشکانی ساخته شده بود و از آن نگهداری میشد.[۳۸] از سوی دیگر هگمتانه به اقامتگاه تابستانی خانواده سلطنتی اشکانی بدل گشت.[۳۹] شهر تیسفون نیز تا پیش از به حکومت رسیدن گودرز یکم به عنوان پایتخت انتخاب نشد،[۴۰] اما به نقل از بروسیوس به عنوان محلی برای تاجگذاریها مورد استفاده قرار میگرفت و شهری نمادین از حکومت اشکانی بود.[۴۱]
دولت سلوکی که ناتوان از سرکوب بلافاصله شورش تروفون در ۱۴۲ پ. م بود،[۴۲] به هرشکل در ۱۴۰ پ. م توانست به رهبری دیمتریوس دوم در میانرودان به قلمرو اشکانی حمله کند و علیرغم موفقیتهای اولیه، سلوکیان در نهایت شکست خوردند. در نهایت دیمتریوس دوم به دست سربازان اشکانی دستگیر و به هیرکانی برده شد. مهرداد یکم وی را تحت درمان و پذیرایی گرم خود قرار داد و حتی دختر خود، روزگون را به عقد او درآورد.[۴۳]
آنتیوخوس هفتم، برادر کوچکتر دیمتریوس دوم، در نبود برادرش حکومت سلوکی را بر عهده گرفت و با همسر برادرش، کلوپاترا تیا نیز ازدواج کرد. آنتیوخوس پس از شکست تروفون در سال ۱۳۰ پ. م به سوی میانرودان برای بازپسگیری مناطق از دست رفته که در آن زمان زیر سلطه فرهاد دوم اشکانی بود، لشکرکشی کرد. او توانست بابل را فتح و شوش را تصرف کرده و در آنجا سکهای ضرب نماید.[۴۴] پس از پیشروی سپاه آنتیوخوس به سوی ماد، دولت اشکانی سعی بر ایجاد صلح نمود، اما آنتیوخوس صلح را نپذیرفت مگر به شرط آنکه دولت اشکانی تمام سرزمینهای تصرف کرده بجز پارت را به دولت سلوکی بازگرداند، مالیات سنگینی بپردازد و دیمتریوس را آزاد کند. فرهاد دوم دیمتریوس را آزاد کرد و وی را به سوریه فرستاد، اما سایر شرایط آنتیوخوس را نپذیرفت.[۴۵] در زمستان ۱۲۹ پ. م، قیامی علنی علیه آنتیوخوس در ماد شکل گرفته بود، چرا که ارتش او در طول زمستان از منابع روستاییان استفاده میکرد. آنتیوخوس در حالی که سعی بر سرکوب قیام ماد داشت، با هجوم نیروی اصلی سپاه اشکانی غافلگیر شده و در جنگ کشته شد. بدن او در تابوتی نقره به سوریه فرستاده شد، پسرش سلوکوس با خاندان اشکانی وصلت کرد و دخترش به حرمسرای فرهاد پیوست.[۴۶]
در حالی که دولت اشکانی مشغول بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته خود در غرب بود، تهدید تازهای در شرق شکل میگرفت. در ۱۷۷–۱۷۶ پ. م اتحاد کوچنشینان شیونگنو، عشایر یوئهژی را از سرزمین خود که استان گانسو امروزی در شمالغربی چین باشد،[۴۷] بیرون راندن. یوئهژیها به سمت غرب در باختر مهاجرت کردند و جایگزین سکاها شدند. سکاها ناگزیر به سوی غرب حرکت کردند و به مرزهای شمال شرقی اشکانی یورش بردند.[۴۸] از این رو مهرداد اول پس از فتح میانرودان مجبور به بازگشت به هیرکانی شد.[۴۹]
برخی از سکاها علیه آنتیوخوس به سپاه اشکانی پیوستند. با این وجود بسیار دیر وارد نبرد شدند و فرهاد از پرداخت دستمزد آنان سرباز زد. در نتیجه سکاها علیه او شوریدند، فرهاد نیز سعی برسرکوب آنان با استفاده از سربازان سابق سلوکی نمود، اما آنها فرهاد را تنها گذاشته و به جمع سکاها پیوستند.[۵۰] در نهایت فرهاد به سوی این نیروی متحد لشکرکشی کرد، اما در جنگ کشته شد.[۵۱] تاریخنگار رومی، ژوستین نقل میکند، اردوان دوم جانشین فرهاد شد و نبردهای مختلفی با چادرنشینان در شرق داشت. اردوان در نهایت توسط تخارها (که به عنوان یوئهژی شناخته میشدند) کشته شد. اگرچه بیور بر این باورست که ژوستین آنها را با سکاها اشتباه گرفتهاست.[۵۲] بعدها مهرداد دوم مناطق تصرف شده توسط سکاها را در سیستان پس گرفت.[۵۳]
پس از عقبنشینی سلوکی از میانرودان، دربار اشکانی به حاکم بابل، هیمروس، دستور حمله به پادشاهی میشان را داد که در آن زمان هیسپائوسینس در چاراکس سپاسینو بر آن حکمفرمایی میکرد. زمانیکه این حمله شکست خورد، در ۱۲۷ پ. م هیسپائوسینس به بابل حمله کرد و سلوکیه را اشغال نمود. در ۱۲۲ پ. م مهرداد دوم، هیسپائوسینس را وادار به عقبنشینی از بابل کرد و از پادشاهی میشان حکومتی دست نشانده ساخت.[۵۴] پس از آنکه مهرداد دوم، کنترل دولت اشکانی را در غرب گسترش داد، دورا اروپوس را در ۱۱۳ پ. م اشغال کرد سپس با پادشاهی ارمنستان وارد جنگ شد.[۵۵] در ۹۷ پ. م، نیروهای ارمنی از سپاه اشکانی شکست خوردند، آرتاواز یکم سرنگون و فرزندش تیگرانس به گروگان گرفته شد.[۵۶]
در ۱ پ. م پادشاهی پارتیان هند که شامل هند، و پاکستان امروزی بودهاست با امپراتوری اشکانی هم پیمان میشود.[۵۸] در ۴۲ میلادی پس از بازید آپولونیوس، فیلسوف یونانی از دربار وردان پادشاه وقت اشکانی، وردان امنیت کاروان وی را برای سفر به پارتیان هند تأمین کرد. زمانی که آپولونیوس به تکسیلا، پایتخت پارتیان هند میرسد، رهبر کاروان نامهای رسمی را که احتمالاً به زبان پارتی بودهاست از طرف وردان برای مقامی هندی میخواند و آن شخص به گرمی از آپولونیوس مهمان نوازی میکند.[۵۸] بدنبال گسترش روابط دیپلماتیک توسط ژانگ کیان در آسیای مرکزی در دوره حکومت امپراتوری وو، نمایندگانی از طرف امپراتوری هان از چین در ۱۲۱ پ. م به دربار مهرداد دوم فرستاده شدند. این نمایندگان چینی اسباب برقراری روابط تجاری با حکومت اشکانی را از طریق جاده ابریشم فراهم کردند، اما از سوی دیگر نتوانستند اتحاد نظامی علیه کوچنشینان هیونگنو را بدست آوردند.[۵۹] امپراتوری اشکانی به واسطه دریافت مالیات از کاروانهای اوراسیایی و بخصوص کالاهای لوکس وارداتی توسط رومیان، وضعیت اقتصادی بسیاری خوبی را بدست آورده بود.[۶۰] همچنین مروارید که کالایی بسیار ارزشمند بود از چین به امپراتوری اشکانی صادر میشد و آنها نیز از اشکانی کالاهایی چون ادویه، عطر و میوه خریداری میکردند.[۶۱] در این بین هدایایی چون حیوانات از طرف پادشاه اشکانی به دربار امپراتوری هان نیز فرستاده میشد، بهطور مثال در ۸۷ میلادی پاکور دوم یک شیر و یک غزال برای پادشاه ژانگ فرستاده بود.[۶۲]
روابط با رومیان و ارمنیها
وجود امپراتوری کوشان در شمال هندوستان امنیت مرزهای شرقی امپراتوری اشکانی را تضمین میکرد.[۶۳] بنابراین از اواسط قرن ۱ میلادی به بعد، دربار اشکانی بر روی تأمین امنیت مرزهای غربی در برابر حمله رومیان متمرکز شد.[۶۳] یکسال پس از به زیر سلطه درآوردن ارمنیها توسط مهرداد دوم، لوسیوس کورنلیوس سولا، حاکم کیلیکیه با اوروبازوس سفیر اشکانی در کنار رود فرات جلسهای تشکیل دادند و در آن بر سر استفاده از رود فرات به عنوان مرز میان اشکانی و روم به توافق رسیدند.[۶۴]
با وجود این توافق، در ۹۲ یا ۹۳ سال پیش از میلاد، پارت در برابر رهبر قبیلهای سلوکی به نام لائودیس و هم پیمانش آنتیوخوس دهم جنگیده و به پیروزی رسید.[۶۵] یکی از آخرین پادشاهان سلوکی به نام دیمتریوس سوم اکاروس، اقدام به محاصرهٔ بروئا (حلب کنونی) کرد و با کمکهای نظامی همسایگان پارت، از اشکانی شکست خورد.[۶۵]
به دستور مهرداد دوم، گودرز یکم حاکم بابل شد، درحالی که ارد یکم جداگانه بر پارت حکومت میکرد.[۶۶] این سیستم تقسیم شده پارتها را تضعیف کرد، و به تیگران دوم ارمنستان این فرصت را داد تا قلمرو پارت را در غرب بینالنهرین تصاحب کند، اگرچه این سرزمینها در زمان سلطنت سیناتروک به قلمرو پارت بازگردانده شد (۷۱–۷۸ پیش از میلاد).[۶۷] پیرو سومین جنگ مهرداد، مهرداد ششم (پنتوس) (۶۳–۱۱۹ پیش از میلاد) که یکی از متحدان تیگران دوم ارمنی بود، از پارتیان در برابر رمیها درخواست کمک میکند اما سیناتروک از کمک امتناع میورزد.[۶۸] در ۶۳ پیش از میلاد زمانی که لوکولوس فرمانده ارتش رم به قصد پایتخت ارمنستان تیگراناکرت به راه افتاد، مهرداد ششم و تیگران دوم از فرهاد سوم درخواست کمک میکنند (۵۸–۷۱ پیش از میلاد)، اما فرهاد نیز از ارسال کمک سرباز میزند و پس از سقوط شهر تیگراناکرت بدست لوکولوس، مجدداً فرات مرز میان پارت و رم میشود.[۶۹]
تیگران جوان، فرزند تیگران دوم که از بدست آوردن تاج و تخت پدر ناکام ماندهاست، به پیش فرهاد سوم فرار میکند و وی را متقاعد میکند تا به قصد آرتاشات پایتخت جدید ارمنستان لشکرکشی کند. زمانی که این لشکرکشی شکست میخورد، تیگران جوان بار دیگر فرار میکند و اینبار به پومپی پناه میبرد و به وی قول میدهد تا راهنمای او در ارمنستان باشد، اما در حالی که تیگران به عنوان پادشاه به رم فرستاده میشود، در رم وی را به عنوان گروگان درمیآورند.[۷۰] فرهاد سوم از پومپی درخواست میکند تا او را به وی برگردانند، اما پومپی نمیپذیرد. برای تلافی فرهاد به سمت کردوئنه (جنوبی شرقی ترکیه) حمله میکند، در این رابطه تو روایت متفاوت از رمیان نقل شدهاست که لوسیوس افرانیوس کنسول رم، اشکانیان را مجبور به عقبنشینی از طریق نظامی و روایت دیگر از طریق گفتگوی دیپلماتیک میکند.[۷۱]
فرهاد سوم توسط فرزندانش ارد دوم و مهرداد سوم به قتل رسید. پس از آن، ارد دوم بر مهرداد سوم فائق آمد و او را مجبور به فرار از ماد به سوریه روم کرد.[۷۲] آولو گابینی فرمانروای سوریه رومی در حمایت از مهرداد به فرات رفت، اما در میان راه برای کمک به بطلمیوس دوازدهم در سرکوب شورش مصر مجبور به بازگشت شد.[۷۳] مهرداد علیرغم از دست دادن نیروی کمک رومی، موفق به تسخیر بابل شد و تا قبل از ۵۴ پیش از میلاد ضرب سکه کرد. در همان سال سورنا یکی از فرماندهان ارد که از خاندان اصیلی بود سلوکیه را بازپس گرفته و مهرداد را اعدام کرد.[۷۴]
کراسوس یکی از فرماندهان سهگانه روم و فرماندار سوریه در آن، با تأخیر به حمایت از مهرداد در ۵۳ پیش از میلاد به اشکانیان یورش برد.[۷۵] وقتی با ارتش خود به سمت کاره (حران کنونی، جنوبغربی ترکیه) بهراه افتاد، ارد دوم به ارمنستان حمله کرد و آرتاوازد دوم که هم پیمان روم بود را به هم پیمان خود تبدیل کرد و کمکهای ارمنستان به روم را قطع نمود، همچنین ارد دوم آرتاوازد را متقاعد ساخت تا برای تحکیم بخشیدن به این پیمان خواهر آرتاوازد به عقد پاکور یکم که ولیعهد بود در آید.[۷۶]
سورنا با سپاهی عمدتاً متشکل از سواره نظام برای مقابله با کراسوس به راه افتاد.[۷۷] سپاه سورنا را ۱۰۰۰ سوار زرهپوش و ۹۰۰۰ سوار کماندار تشکیل میداد، در حالی که سپاه کراسوس ۴ برابر سپاه سورنا و متشکل از هفت لژیون شامل گولها و پیادهنظام سبک بود.[۷۸] سپاه اشکانی با تکیه بر حدود ۱۰۰ شتر حامل تیر، منبع ثابتی از تیر برای سواران کماندار خود فراهم کرده بودند.[۷۸] سواران کماندار در جهت استفاده از تاکتیک پرتاب اشکانی بکار گرفته شدند، آنها حالت عقبنشینی را تقلید میکردند و سپس به سمت دشمن بازمیگشتند و تیر پرتاب میکردند. این شیوه مبارزه با کمان سنگین و مبارزه در دشت مسطح سپاه کراسوس را نابود کرد.[۷۹] در نهایت در حدود ۲۰٫۰۰۰ رومی کشته و ۱۰٫۰۰۰ دستگیر و تقریباً ۱۰٫۰۰۰ سرباز دیگر به سمت غرب متواری شدند و خود کراسوس نیز به حومه ارمنستان فرار کرد.[۸۰] سورنا به عنوان فرمانده در راس سپاه خود، به کراسوس پیشنهاد مذاکره برای صلح داد که مورد قبول کراسوس نیز واقع شد. در این بین در حالی که یکی از افسران وی سعی بر مانع شدن از رفتن او برای مذاکره به ظن تله بودن آن را داشت، کراسوس کشته میشود.[۸۱]
شکست کراسوس در حران یکی از سنگینترین شکستهای نظامی تاریخ روم بود.[۸۲] پیروزی اشکانیان شهرت توانمندی آنها را که حتی اگر برابر با قدرت رم نباشند، اثبات کرد.[۸۳] سورنا با هم رزمان، اسیران و غنیمت ارزشمند رومیان چیزی در حدود ۷۰۰ کیلومتر سفر کرد و به سلوکیه بازگشت و در آنجا جشن پیروزی گرفت. اگرچه مدتی بعد، ارد از ترس آنکه مبادا سورنا سودای تاج و تخت اشکانی را داشته باشد، سورنا را اعدام کرد.[۸۲]
احساس قدرت ناشی از شکست دادن کراسوس، اشکانیان را به تصرف قلمروهای غربی رومیان واداشت.[۸۴] پاکور یکم ولیعهد اشکانی با فرمانده خود اوساکس به سوی سوریه روم حمله کرد و در ۵۱ پیش از میلاد تا آنتیوخ پیشرفت اما در آنجا توسط گایوس کاسیوس لونگینوس که در کمین بود شکست خورده و اوساکس نیز کشته شد.[۸۵]
تبارنامه
فریاپت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تیرداد یکم | ارشک | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اردوان یکم | ارشک دوم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فریاپت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهاد یکم | اردوان دوم | باگاشا | میروان یکم | مهرداد یکم | رینو | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهرداد دوم | روشنک | اردوان | اردوان سوم | سیناتروک | ارشک | پرنجم | فرهاد دوم | اوبولنا | رودگونه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهاد سوم | تلئونیکه | اردشیر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آشی آباتره | گودرز یکم | آریازاده اتوما | مهرداد سوم | آزاده | ارد یکم | ایشپوبرزه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیاکه | مهرداد سوم | ارد دوم | پیروز تنه | وردان | ایشتر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرشام | مهرداد | داریوش | اردشیر؟ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهاد چهارم | موزا | پاکور یکم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بهنام دوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرهاد پنجم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نامعلوم | بهنام یکم | گیو | بلاش یکم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تیرداد دوم | سینابارِس | ارد سوم | گودرز دوم | تیرداد | مهرداد | فرهاد | سیناموس | وردان دوم | پاکور دوم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اردوان چهارم | بلاش دوم | باگاسیس | مهرداد چهارم (اشکانی) | سِنبِریونارِس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهرداد میشانی | آکسی دارِس | پارتاماسیریس | خسرو (اشکانی) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بلاش سوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بلاش چهارم | پارتاماسپاتس | خسرو دوم | تیرداد سوم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بلاش پنجم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رِو یکم | اردوان پنجم | بلاش ششم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سورا | آرتاوازد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاهان اشکانی
توضیح: ح علامت اختصاری حدود است.
- ارشک یکم (اشک یکم ) (ح ۲۵۰- ح۲۴۸ ق. م)
- تیرداد یکم (اشک دوم) (ح ۲۴۷- ح۲۱۴ ق. م)
- اَردوان یکم (اشک سوم) (ح ۲۱۴- ح۱۹۶ ق. م)
- فریاپت (اشک چهارم) (ح ۱۹۱- ح۱۷۶ ق. م)
- فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح ۱۷۶- ح۱۷۱ ق. م)
- مهرداد یکم (اشک ششم) (ح ۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق. م)
- فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح ۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۵ ق. م) در اوایل سلطنت مادرش ملکه رینو بهمدت ۶ سال حکومت را به تنهایی اداره کرد
- اردوان دوم (اشک هشتم) (ح ۱۲۸-۱۲۳ ق. م)
- مهرداد دوم (اشک نهم) (ح ۱۲۳–۹۱ ق. م)
- گودرز یکم (ح ۹۱–۷۸ ق. م)
- ارد یکم (۷۸ – ؟ م)
- سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵–۷۰ یا ۶۹ ق. م)
- فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹–۵۸ یا ۵۷ ق. م)
- مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷–۵۶ ق. م)
- ارد دوم (اشک سیزدهم) (ح ۵۶–۳۷ یا ۳۶ ق. م)
- فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح ۳۷–۲ ق. م)
- تیرداد دوم (۳۲ - ح ۳۰ پ. م)
- فرهاد پنجم یا (فرهادک) (همراه با مادرش ملکه موزا بهطور مشترک شاه بود) (۲ ق. م- ۴ م)
- ملکه موزا (۲ ق. م- ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم بهطور مشترک شاه بود وی اولین پادشاه زن ایرانی است
- ارد سوم (اشک شانزدهم) (۴–۶ یا ۷ م)
- ونن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸–۱۲ م)
- اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲–۳۹ یا ۴۰ م)
- تیرداد سوم (ح ۳۶ م)
- وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰–۴۵ م)
- گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱–۵۱ م)
- ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
- بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱–۷۷ یا ۷۸ م)
- پاکور دوم (اشک بیست و سوم) (۷۸–۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
- اردوان چهارم (۱۰۸–۱۱۰ م)
- خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح ۱۱۰–۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
- بلاش دوم (۷۷–۸۰ م)
- مهرداد چهارم (۱۲۸ یا ۱۲۹ - ۱۴۷ م)
- بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹–۱۴۷ م)
- بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷–۱۹۱ م)
- بلاش ششم (اشک بیست و هشتم) (ح ۲۱۶–۲۲۶ م )
- اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (۲۰۸– ح ۲۱۵ م)
- آرتاوازد (اشک سی یم|اردوازد) (ح۲۲۶ - ۲۲۷م)
- تیرداد چهارم (مدعی سلطنت) ( ح ۲۱۶–۲۲۴م)
تاریخ ایران |
---|
گاهشمار تاریخ ایران رده:تاریخ ایران درگاه ایران |
منابع
- پیرنیا، حسن (مشیرالدوله)، ایران باستانی، آرایان ۱۳۹۴
- مقاله شجره نامه اشکانیان
- مقالات درباره شاهان اشکانی
- تاریخ ایران - دکتر خنجی
- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- پیگولووسکایا: تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
- تاریخ اشکانیان - میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران
- تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. (جلد ۱) ۱۳۵۴
- پژوهشی بر سکه های اشکانی: عنوانهای سلطنتی، ضرابخانهها و شمایلشناسی، اشکان، گرشاسبی، تهران، آریارمنا. ۱۳۹۷
- تاریخ ایران باستان. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
- ولسکی، یوزف. شاهنشاهی اشکانی، چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳. x- 452–311–964
حکومت و مدیریت
قدرت مرکزی و پادشاهان نیمه مستقل
برخلاف امپراتوری هخامنشیان، حکومت اشکانیان به شکل قابل توجهی تمرکززدا بود.[۸۶] یکی از منابع تاریخی نشان دهنده این نکته است که مناطق تحت نظر حکومت مرکزی به شیوهای مشابه با امپراتوری سلوکیان ساماندهی شدهاست. هردو حکومت سلسله مراتب استانهای خود را به سه بخش تقسیم کرده بودند. پارتها دارای مرزبان، ساتراپ، دیزپات بودند و سلوکیان نیز دارای ساتراپی، اپارچی و هیپارچی بودند.[۸۷]
اصالت
شاه شاهان در راس حکومت اشکانیان بود. وی رابطه چندهمسری را حفظ میکرد و با تولد اولین فرزند ذکور کامیاب میشد.[۸۸] همانند بطالسههای مصری، مستنداتی از ازدواج پادشاهان اشکانی با خواهرزادهها و خواهران ناتنیشان وجود دارد. همچنین یک مورد استثنا، ازدواج ملکه تراموزا با فرزندش وجود دارد.[۸۸]
ارتش
اگرچه امپراتوری اشکانی نیروی نظامی دائمی نداشت، در عین حال توان جذب سریع نیرو برای مقابله با بحرانهای محلی را دارا بود.[۸۹] از سوی دیگر اگرچه کمتعداد اما محافظینی دائمی متشکل از اشراف، رعیا و مزدوران برای شخص شاه وجود داشت.[۹۰] همچنین پادگانهایی دائمی در دژهای مرزی جهت نگهبانی وجود داشتند که در کتیبههای اشکانی به اهدا درجات نظامی به فرماندهان این دژها اشاره شدهاست.[۹۰] علاوه بر این نیروهای نظامی برای اهداف دیپلماتیک نیز استفاده میشدند، بهطور مثال زمانی که فرستاده چین در قرن ۲ پ. م از امپراتوری اشکانی بازدید میکرد، شیجی مدعیست که ۲۰٬۰۰۰ اسب سوار برای نگهبانی از وی به شرق فرستاده شدند. هرچند احتمالاً در رابطه با تعداد این نیروها اغراق شدهاست.[۹۱]
پول رایج
جنس سکهها معمولاً از نقره بودهاست. این سکهها شامل درهم و تترادرهم بوده و پول رایج در سرتاسر امپراتوری اشکانی بودهاست.[۹۲] پادشاهان اشکانی در شهرهای صددروازه، سلوکیه و هگمتانه سکههای سلطنتی را ضرب میکردند.[۹۳] به احتمال زیاد این کار در مهردادکرت نیز صورت میگرفتهاست.[۲۵] در تمام دوره اشکانی از پیدایش تا فروپاشی، وزن سکهها به ندرت کمتر از ۳٫۵ گرم یا بیشتر از ۴٫۲ گرم میشده،[۹۴] همچنین وزن تترادرهمها در حدود ۱۶ گرم بودهاست. به نظر میرسد با فتح میانرودان توسط مهرداد اول، سکهها منحصراً در سلوکیه ضرب میشدهاست.[۹۵]
جامعه و فرهنگ
فرهنگ یونانی و احیای ایران
اگرچه فرهنگ یونانی در دوره هلنی نزد مردم خاور نزدیک مقبولیت قابل توجهی پیدا کرده بود، اما در دوره اشکانی شاهد احیای فرهنگ ایرانی در مذهب، هنر و حتی پوشاک هستیم.[۹۶] پادشاهان اشکانی با آگاهی از هر دو ریشه هلنی و ایرانی ممالک زیر سلطه خود، پس از آنکه خود را پادشاه خواندند، خود را فیلهلنیسم (یونانی دوست) معرفی کردند.[۹۷] واژه فیلهلنی تا دوره سلطنت اردوان سوم بر روی سکهها ضرب میشد.[۹۸] حذف این واژه از روی سکهها از نشانههای احیای فرهنگ ایرانی در دوره اشکانی است.[۹۸] بلاش یکم اولین پادشاه اشکانی بود که خط اشکانی و زبان پارتی را مورد استفاده قرار داد و به جای استفاده از الفبای یونانی، سکههایی به خط اشکانی ضرب نمود.[۹۹] با این وجود از الفبای یونانی تا پایان دوره اشکانی بر روی سکهها استفاده میشد.[۱۰۰]
به هرشکل نفوذ فرهنگ یونانی در دوران امپراتوری اشکانی کاملاً از بین نمیرود، بهطور مثال مدارکی دال بر لذت بردن اشکها از تئاترهای یونانی وجود دارد. زمانی که سر کراسوس را برای ارد دوم آوردند، او در کنار آرتاواز دوم، پادشاه ارمنستان مشغول تماشای نمایش باکچای اثر اوریپید بودهاست. در آن زمان از سرکراسوس به جای سر پنتئوس در نمایش استفاده شد.[۱۰۱]
مذهب
امپراتوری اشکانی از فرهنگها، مذاهب و باورهای گوناگونی، بخصوص بهطور عمده از آیینهای ایرانی و یونانی تشکیل میشد.[۱۰۲] گذشته از اقلیت یهودیان[۱۰۳] و تازه مسیحیان،[۱۰۴] بیشتر پارتها چند خدا باور بودند.[۱۰۵] در اغلب موارد خدایان ایرانی و یونانی شبیه به هم یا مخلوطی از هم بودند. بهطور مثال اهورا مزدا با زئوس، اهریمن با هادس، آفرودیت و هرا با آناهیتا، آپولو با میترا و شمش با هرمس شبیه به یکدیگرند.[۱۰۶] گذشته از خدایان و الهههای اصلی، هر شهر و گروه برای خود خدایی انتخاب میکرد.[۱۰۵] از سوی دیگر مانند حاکمان سلوکی،[۱۰۷] پادشاهان اشکانی نیز در آثار هنری خود را خدا نشان میدادند. احتمالاً این رسم شایعترین رسم مشترک پادشاهان بودهاست.[۱۰۸]
هنر و معماری
هنر دوره اشکانی را میتوان به سه بخش جغرافیایی-تاریخی: هنر اشکانی، هنر فلات ایران و هنر میانرودان تقسیم نمود.[۱۰۹] اولین بخش هنر اشکانی پیدا شده در مهردادکرت، ترکیبی از هنر یونانی و ایرانی در راستای سنتهای هخامنشی و سلوکی است.[۱۰۹] بخش دوم آن، گویای تأثیر آثار هنری دوره هخامنشی میباشد[۱۱۰] و بخش سوم بهتدریج با گذشتن مرزهای اشکانی از میانرودان شکل گرفتهاست.[۱۱۰]
نقوش متداول به جا مانده از دوران اشکانی معمولاً شامل تصاویری از شکارهای سلطنتی و اهدای نشان توسط پادشاهان است.[۱۱۱] استفاده گسترده از این نقوش منجر به استفاده حتی توسط حاکمان محلی شده بود.[۱۰۹] این نقوش معمولاً شامل انواع نقش برجسته، فرسکو و دیوارنگاری میشد.[۱۰۹] همچنین از الگوهای هندسی و طرح گیاهان به صورت گچ بری بر دیوار نیز استفاده میشدهاست.[۱۱۰]
پارتیان در شمال خاوری ایران معماری نوینی را تکوین بخشیدند. معماری پارتیان، با ترکیب عناصر ایرانی و یونانی شیوه جدید و بینظیری را در معماری بهوجود آورد.[۱۱۲]
یکی از هنرهای برجسته پارتها، ظروف کنده کاری شده از عاج است که در نسا پیدا شده و نقوشی از حیوانات، الههها و موجودات تخیلی بر آنها نقش بستهاست. این ظروف مربوط به قرن دوم قبل از میلاد است. کنده کاری بر روی استخوان نیز از هنرهای دوره پارتیان است که در شهر الویا در ساحل دریای سیاه یافت شدهاست. مهرها و مسکوکاتی که تصویر پادشاهان بر آنها نقش بستهاست همچنین از جمله آثار هنری دوره اشکانی محسوب میگردد. یکی از خصوصیات هنر نقاشی و مجسمهسازی پارتیان موضوع نماسازی است که به عنوان میراث به ساسانیان انتقال پیدا کرده و سپس به هنر بیزانس نیز راه یافت.[۱۱۳]
باتری تیسفون (باتری بغداد)
در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، باستانشناس آلمانی ویلهلم کونیک و همکارانش در نزدیکی تیسفون ابزارهایی از دوران اشکانی را یافتند. پس از بررسی معلوم شد که این ابزارها پیلهای الکتریکی هستند که به دست ایرانیان در دوران اشکانی ساخته شده و به کار برده میشدهاند. او این پیلهای تیسفون را Bagdad Battery نامید.[۱۱۴]
اکتشاف این اختراع ایرانیان به اندازهای تعجب و شگفتی جهانیان را برانگیخت که حتی برخی از دانشمندان اروپایی و آمریکایی این اختراع ایرانیان را به موجودات فضایی و ساکنان فراهوشمند سیارات دیگر که با بشقابهای پرنده و کشتیهای فضایی به زمین آمده بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانش اندیشمندان و پژوهشگران ایرانی دانستند. برای ایشان پذیرفتنی نبود که ایرانیان ۱۵۰۰ سال پیش از گالوای ایتالیایی (۱۷۸۶ میلادی) پیل الکتریکی را اختراع نموده باشند.[۱۱۴]
یونانیان و مصریان با الکتریسیته ساکن آشنایی داشتند. پارتیها (اشکانی) در بغداد در فاصله سالهای ۲۵۰ق. م تا ۲۲۴ پ.م. باتری الکتریکی ساختند. شرکت جنرال الکتریک این باتریها را شبیهسازی کردهاست[۱۱۵]
۲۰۰۰ سال پیش از اینکه کنت ولتا الکترودهای مشهور خود را به پای قورباغه متصل کند، باتری الکتریکی مورد استفادهٔ پارتیان بوده. این باتریها به باتریهای بغداد مشهورند. با روش “تعیین عمر کربنی (Radiocarbon dating)”دریافتند که قدمت این پیلها به ۲۰۰ پ.م. میرسد. این پیلها دارای بدنهٔ بیرونی از جنس ارتن ور بوده که حاوی میلهای آهنی است و به وسیلهٔ بخشی از بدنهٔ مسی (میلهٔ آهنی درون استوانهٔ مسی) ایزوله شدهاست. زمانی که درون محفظه با محلولی الکترولیت مانند آبلیمو پر شود، این وسیله جریان الکتریکی خفیفی تولید میکند. آزمایشهای بعدی نشان داد که این وسیله ممکن است برای آبکاری جواهرات به کار میرفته[۱۱۶]
در سال ۱۹۳۸ باستانشناس آلمانی ویلهلم کونیگ که در آن زمان ادارهٔ موزهٔ بغداد را به عهده داشت، در زیر زمین این موزه به جعبهای برخورد که شیء (اشیاء) عجیبی در خود داشت. او پس از تحقیقاتی به این نتیجه رسید که این وسیله شبیه یک باتری مدرن است. او در مقالهای این مطلب را منتشر کرد و از این وسیله با عنوان باتری باستانی یاد کرد که برای آبکاری و انتقال لایهای از طلا یا نقره از سطحی به سطح دیگر به کار میرفته. وی همچنین این تئوری را مطرح کرد که احتمالاً با اتصال چند باتری باستانی قادر بودند که (ولتاژ) خروجی بیشتری تولید کنند. ویلاردگری (Willard Gray)، یک مهندس برق شرکت جنرال الکتریک در ایالت ماساچوست، پس از مطالعهٔ مقالهٔ کونیگ تصمیم گرفت این باتری را بازسازی کند. زمانی که او درون کوزهٔ سفالین را با آب انگور، سرکه یا محلول سولفات مس پر کرد موفق به تولید ولتاژ حدود ۱٫۵ تا ۲ ولت شد. در ۱۹۷۸ دکتر اگبرشت مصرشناس مشهور نمونهای از باتریهای بغداد را بازسازی کرد و آن را با آب انگور پر نمود و توانست ولتاژ ۰٫۸۷ ولت تولید کند که از آن برای طلاکاری یک پیکرهٔ نقرهای استفاده کرد. او از این آزمایش نتیجه گرفت که بسیاری از اشیای باستانی که در موزهها به عنوان طلا در نظر گرفته میشوند ممکن است نقرههایی باشند که آب طلا داده شدهاند. نمونههای بیشتری از این باتریهای باستانی در سال ۱۹۹۹ توسط دانشجویان دکتر Marjorie Senechal، استاد ریاضیات و تاریخ علم در کالج اسمیت ماساچوست، ساخته شد. آنها با پر کردن کوزهٔ آن با سرکه قادر به تولید ولتاژ ۱٫۱ ولت بودند. علاوه بر تئوری استفاده از این باتریها برای آبکاری فلزات، تئوریهای دیگری مبنی بر استفادهٔ پزشکی یا موارد دیگر داده شده[۱۱۷]
ایرانیان از این پیلهای الکتریکی جریان برق تولید میکردند و از آن برای آبکاری اشیاء زینتی سود میجستند. اما در پهنه دریانوردی ایرانیان از این اختراع جهت آبکاری ابزارهای آهنی در کشتی و جلوگیری از زنگ زدن و تخریب آنها استفاده میکردند.[۱۱۴]
دموکراسی
حکومت اشکانیان، به هیچ وجه حکومتی فردمحور نبود و به عکس، شاهان با وجود مجلس مهستان همیشه از تصمیمگیریهای فردی و شتابزده برحذر داشته میشدند. تاسیتوس نوشتهاست این مجلس از ۳۰۰ نفر از برگزیدگان روحانیون (مغان)، شاهزادگان و نیز اعضایی از خانوادههای مهم پارتی همچون سورن، کارن و اسپهبد تشکیل میشد.[۱۱۸] این مجلس به دستور مهرداد اول - پادشاه اشکانی - در یکم مارس سال ۱۷۳ پیش از میلاد ایجاد شد و بزرگان نیز این تصمیم را مبنی بر ایجاد قانون اساسی و مجلس پذیرفتند.[۱۱۹] مورخان رومی که از این مجلس با نام سنا یاد کردهاند،[۱۲۰] در برخی ارزیابیها، حدود اختیارات این مجلس را بسیار وسیع دانستهاند. انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، عزل شاه درصورت دیوانه شدن، بیماری ممتد، ارتکاب اشتباه (حتی بدون داشتن نیت بد) و دلایل دیگر و نیز تغییر میزان مالیاتها و دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تأیید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسیتبار سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب و جنوب شرقی دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و همچنین انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معیّن یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.[۱۱۹]
گاهشماری رویدادها
- ۳۳۴ تا ۳۲۳ پیش از میلاد: اسکندر مقدونی ایران را تصرف میکند، سقوط شاهنشاهی هخامنشی و آغاز یونانیسازی خاور.
- ۳۲۹ تا ۳۲۷ پیش از میلاد: شمال شرقی ایران در برابر تهاجم اسکندر با کمک قبایل مرزی میایستد. اسپیتامن قهرمان پایداری است.
- ۳۱۲ تا ۳۲۷ پیش از میلاد: سلوکوس یکم سراسر ایران را میگیرد.
- ۳۰۴/۳۰۳ پیش از میلاد: چاندراگوپتا پادشاه هند از سلسله ماوریا مورد تهدید امپریالیسم مقدونی قرار میگیرد ولی بر سلوکوس یکم چیره میشود و بخش خاوری ایران را جدا میسازد. آغاز عقبنشینی مقدونیان از خاور.
- پیش از ۲۱۸ پیش از میلاد: تهاجم اقوام بربر به ایران. فعالیت آنتیوخوس یکم (سوتر) برای جلوگیری از این خطر.
- ۲۵۰ پیش از میلاد: نخستین نشانههای تجزیه خواهی در شمال شرقی ایران. پدیدار شدن دو فرمانروای مستقل: آندراگوراس در پارت و دیودویوس در باکتریا (غرب).
- حدود ۲۳۸ پیش از میلاد: اعلام پادشاهی دیودوتوس و پیدایش قلمرو یونانی - باختری با کمک اهالی بومی.
- حدود ۲۳۸ پیش از میلاد: یورش اشک یکم سرکرده قبیله پارنی به پارت و آغاز فرمانروایی پارت اشکانی. آغاز فروپاشی چیرگی سلوکیان بر ایران. توقف یونانی کردن ایران.
- حدود ۲۳۸ پیش از میلاد: اشک یکم یورش سلوکوس دوم (کالینیکوس) را پس میراند. پارتیان لقب «اشک» را باب مینمایند.
- حدود ۲۰۸ پیش از میلاد: اشک دوم یورش آنتیوخوس سوم را پس میراند. پادشاهی از شاخه بردار بزرگتر اشکانی بیرون میشود.
- ۱۷۱ تا حدود ۱۳۸ پیش از میلاد: مهرداد یکم خالق نیروی بزرگ پارت. نخستین نشانههای ایران گرایی. تهدید از دو جبهه، از سوی سلوکیان در باختر و اقوام آسیای میانه از شمال خاور.
- ۱۲۳ تا ۸۸/۸۷ پیش از میلاد: مهرداد دوم قدرت پارت را زنده میکند. ارمنستان زیر نفوذ پارتیان قرار میگیرد. ایران باستان زنده میشود. مجموعه ساختمانهای شهر نسا ساخته میشود.
- نیمه نخست سده یکم پیش از میلاد: پیدایش مدعیان و غاصبان در دولت پارت. خاورمیانه در برابر گسترش جویی روم. ایران اشکانی یگانه نیروی توانا برای پایداری در برابر روم.
- ۵۸/۵۷ تا ۳۹ پیش از میلاد: اُرُد اول. پادشاهی پارت با روم وارد جنگ میشود. نبرد کرهه (حران) در سال ۵۳ پیش از میلاد و شکست و مرگ لیسینیوس کراسوس از سه امپراتور (حکومت سه نفره) روم. امپراتوری اشکانی نیرویی برابر با روم در جهان آن روزگار. فرات مرز میان دو امپراتوری.
- ۴۱ تا ۳۹ پیش از میلاد: پارتیان اربابان خاورمیانه. شکست و مرگ پاکور شاهزاده پارت در گیندوراس در ۳۹ پیش از میلاد.
- حدود ۳۹ تا ۲/۳ پیش از میلاد: فرهاد چهارم. حمله آنتونیوس یکی از سه فرمانروای روم به قلمرو پارت. شکست رومیان و پس نشستن آنها در ۳۶ پیش از میلاد.
- حدود ۱۱–۳۷ میلادی: اردوان دوم. برنامه معروف «هخامنشی سازی» تأیید شده در منابع کلاسیک. پیشرفت ایران گرایی. حماسه ایرانی و نقش دودمانهای بزرگ پارتی در ایجاد این حماسه. هنر پارت ادامه دهنده هنر هخامنشی.
- ۴۲ میلادی: پارتیان شهر سلوکیه را پس از شش سال محاصره تسخیر میکنند.
- حدود ۵۱ تا ۸۰/۷۶ میلادی: بلاش یکم. پیکار قطعی بر سر ارمنستان. شکست رومیان در راندیا در سال ۶۳ میلادی. شکلگیری میراث اشکانی: دولت پارت، مادآتروپاتن، ارمنستان. ادامه پیشرفت ایران گرایی. زبان ایرانی زبان پهلوی|پهلوی جای زبان یونانی را روی سکهها میگیرد. گردآوری و نشر (احتمالی) اوستا. تأیید تیرداد از سوی نرون به عنوان شاه ارمنستان.
- سده دوم میلادی: حالت دفاعی امپراتوری پارت.
- ۱۰۸/۱۰۹–۱۲۷/۱۲۸ میلادی: خسرو. حمله امپراتور ترایانوس از سال ۱۱۴ تا ۱۱۷ میلادی به امپراتوری پارت. رومیان پس از موفقیتهای اولیه ناچار میشوند برابر ضد حملههای شدید پارتیان پس نشینی کنند. فرات دوباره مرز دو امپراتوری میشود.
- ۱۲۲ میلادی: اعلام صلح بین دولت اشکانی و امپراتوری روم.[۷]
- ۱۳۳ میلادی: تاجگذاری بلاش چهارم. اتحاد دوباره دو پادشاهی شرق و غرب اشکانی. از دوره سلطنت بلاش سوم و خسرو اشکانی، به ترتیب پادشاهان اشکانی شرقی و اشکانی غربی، قلمرو اشکانیان دو پاره شده بود.[۷]
- ۱۴۷/۱۴۸–۱۹۰ میلادی: بلاش چهارم. یورش ناکام پارت به ارمنستان و سوریه. ضد حمله رومیان و تسخیر تیسفون. شیوع بیماری طاعون و عقبنشینی رومیان. تسلط رومیان بر بخشی از بینالنهرین.
- ۱۶۳ میلادی: شکست قوای اشکانی از اویدیوس کاسیوس سردار رومی.[۷]
- ۱۹۱–۲۰۶ میلادی: بلاش پنجم. یورش جدید رومیان به پارتیان. امپراتور سپتیموس سوروس تیسفون را میگیرد. شکست رومیان در هاترا. بخشی از بینالنهرین ضمیمه امپراتوری روم میشود. ناتوانی تدریجی دولت پارت.
- ۱۹۷ میلادی: غارت تیسفون پایتخت اشکانیان به وسیله سپتیموس سوروس.[۷]
- ۲۰۷–۲۲۱ میلادی: بلاش ششم. پارتیان در برابر امپراتور کاراکالا. پیروزی پارتیان بر امپراتور ماکرینوس. روم خوار شده وادار میشود خراج سنگینی به ایران بپردازد. شورشهای داخلی ضد اشکانی.
- حدود ۲۱۲ میلادی: اردوان چهارم برادر بلاش ضد او قیام میکند.
- ۲۱۷ میلادی: مرگ کاراکالا شاه رومی. برقراری صلح بین اشکانیان و رومیان.[۷]
- ۲۲۴ میلادی: شکست و قتل اردوان پنجم به وسیله اردشیر بابکان حاکم فارس (بعداً اردشیر یکم ساسانی) در نبرد هرمزدگان و پایان پادشاهی ۴۷۱ ساله اشکانیان.[۷]
- حدود ۲۲۰ تا ۲۲۶/۲۲۸ میلادی: اردشیر بابکان، نوه ساسان، آغاز به تصرف پارس میکند. نبرد بر سر قدرت در ایران. شکست اردوان چهارم (در فهرست جدید پنجم)، و احتمالاً در سال ۲۲۸ شکست بلاش ششم از اردشیر بابکان. سقوط دودمان اشکانی و پایان امپراتوری پارت. آغاز فرمانروایی ساسانیان.
شاهان اشکانی
توضیح: ح علامت اختصاری حدود است.
- ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰- ح۲۴۸ ق. م)
- تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷- ح۲۱۴ ق. م)
- اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۴- ح۱۹۶ ق. م)
- فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱- ح۱۷۶ ق. م)
- فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶- ح۱۷۱ ق. م)
- مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق. م)
- فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۵ ق. م) در اوایل سلطنتش مادرش ملکه رینو بهمدت ۶ سال حکومت را به تنهای اداره کرد
- اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸- ح۱۲۳ ق. م)
- مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳–۸۷ ق. م)
- سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵–۷۰ یا ۶۹ ق. م)
- فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹–۵۸ یا ۵۷ ق. م)
- مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷–۵۶ ق. م)
- اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶–۳۷ یا ۳۶ ق. م)
- فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷–۲ ق. م)
- تیرداد دوم (۳۲ - ح۳۰ پ. م)
- فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم شریکی با مادر) (۲ ق. م- ۴ م)
- ملکه موزا (۲ ق. م- ۴ م) همراه با پسرش فرهاد پنجم بهطور مشترک شاه بود وی اولین پادشاه زن ایرانی بود
- اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴–۶ یا ۷ م)
- ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸–۱۲ م)
- اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲–۳۹ یا ۴۰ م)
- تیرداد سوم (ح۳۶ م)
- وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰–۴۵ م)
- گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱–۵۱ م)
- ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)
- بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱–۷۷ یا ۷۸ م)
- پاکور دوم (اشک بیست و سوم) (۷۸–۱۰۸ یا ۱۱۰ م)
- اردوان چهارم (۱۰۸–۱۱۰ م)
- خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰–۱۲۸ یا ۱۲۹ م)
- بلاش دوم (۷۷–۸۰ م)
- مهرداد چهارم (۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟ - ۱۴۷؟ م)
- بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹–۱۴۷ م)
- بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷–۱۹۱ م)
- بلاش پنجم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱–۲۰۸ م)
- بلاش ششم (اشک بیست و هشتم) (۲۰۸– ح۲۱۵ م)
- اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶–۲۲۶ م)
- اردوازد
تاریخ ایران |
---|
گاهشمار تاریخ ایران رده:تاریخ ایران درگاه ایران |
جستارهای وابسته
- تاریخ اجتماعی اشکانیان
- امپراطوری ایران
- تاریخ ایران
- پیل بغداد
- سلسله اشکانی آلبانیای قفقاز
- سلسله اشکانی ایبری
- نبرد نصیبین
یادداشتها
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Fattah, Hala Mundhir (2009). A Brief History Of Iraq. Infobase Publishing. p. 46. ISBN 978-0-8160-5767-2.
One characteristic of the Parthians that the kings themselves maintained was their nomadic urge. The kings built or occupied numerous cities as their capitals, the most important being Ctesiphon on the Tigris River, which they built from the ancient town of Opis.
- ↑ {پیرنیا، تاریخ باستانی ایران ص 171-172}
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ (Green 1992، ص. 45)
- ↑ Chyet, Michael L. (1997). Afsaruddin, Asma; Krotkoff, Georg; Zahniser, A. H. Mathias (eds.). Humanism, Culture, and Language in the Near East: Studies in Honor of Georg Krotkoff. Eisenbrauns. p. 284. ISBN 978-1-57506-020-0.
In the Middle Persian period (Parthian and Sassanid Empires), Aramaic was the medium of everyday writing, and it provided scripts for writing Middle Persian, Parthian, Sogdian, and Khwarezmian.
- ↑ Brosius, Maria (2006). The Persians. Routledge. p. 125. ISBN 978-0-203-06815-1.
The Parthians and the peoples of the Parthian empire were polytheistic. Each ethnic group, each city, and each land or kingdom was able to adhere to its own gods, their respective cults and religious rituals. In Babylon the city-god Marduk continued to be the main deity alongside the goddesses Ishtar and Nanai, while Hatra's main god, the sun-god Shamash, was revered alongside a multiplicity of other gods.
- ↑ (Sheldon 2010، ص. 231)
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
- ↑ (Waters 1974، ص. 424).
- ↑ (Brosius 2006، ص. 84)
- ↑ "roughly western Khurasan" (Bickerman 1983، ص. 6).
- ↑ محسنی، محمدرضا. پان ترکیسم، ایران و آذربایجان. انتشارات سمرقند، ۱۳۸۹، ص 160.
- ↑ «CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1». iranica. ۲۶ آذر ۱۳۹۳. دریافتشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۳.
- ↑ (Katouzian 2009، ص. 41); (Curtis 2007، ص. 7); (Bivar 1983، صص. 24–27); (Brosius 2006، صص. 83–84)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 24); (Brosius 2006، ص. 84)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 24–27); (Brosius 2006، صص. 83–84)
- ↑ (Curtis 2007، صص. 7–8); (Brosius 2006، صص. 83–84)
- ↑ Ashrafian, Hutan. (2011), "Limb gigantism, neurofibromatosis and royal heredity in the Ancient World 2500 years ago: Achaemenids and Parthians", J Plast Reconstr Aesthet Surg, 64 (4): 557, doi:10.1016/j.bjps.2010.08.025.
- ↑ (Bivar 1983، صص. 28–29)
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ (Curtis 2007، ص. 7)
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ (Katouzian 2009، ص. 41)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 67)
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ (Brosius 2006، ص. 85)
- ↑ آندره ورستاندیک. تاریخ امپراتوری اشکانی. ترجمه محمود بهفروزی. تهران: انتشارات جامی، 1386، ص 43.
- ↑ (Bivar 1983، صص. 29–31)
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ (Curtis 2007، ص. 8)
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ (Brosius 2006، ص. 86)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 36)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 98–99)
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ (Brosius 2006، صص. 85–86)
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ (Bivar 1983، ص. 29); (Brosius 2006، ص. 86); (Kennedy 1996، ص. 74)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 29–31); (Brosius 2006، ص. 86)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 31)
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامkatouzian_2009_41
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ (Bivar 1983، ص. 33); (Brosius 2006، ص. 86)
- ↑ (Curtis 2007، صص. 10–11); (Bivar 1983، ص. 33); (Garthwaite 2005، ص. 76)
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ (Curtis 2007، صص. 10–11); (Brosius 2006، صص. 86–87); (Bivar 1983، ص. 34); (Garthwaite 2005، ص. 76);
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 76); (Bivar 1983، ص. 35)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 103, 110–113)
- ↑ (Kennedy 1996، ص. 73); (Garthwaite 2005، ص. 77)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 77); (Bivar 1983، صص. 38–39)
- ↑ (Brosius 2006، ص. 103) They most likely operated a mint at Mithridatkert/Nisa as well.
- ↑ (Bivar 1983، ص. 34)
- ↑ (Brosius 2006، ص. 89); (Bivar 1983، ص. 35)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 36–37); (Curtis 2007، ص. 11)
- ↑ (Garthwaite 2005، صص. 76–77); (Bivar 1983، صص. 36–37); (Curtis 2007، ص. 11)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 37–38); (Garthwaite 2005، ص. 77); see also (Brosius 2006، ص. 90) and (Katouzian 2009، صص. 41–42)
- ↑ (Torday 1997، صص. 80–81)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 76); (Bivar 1983، صص. 36–37); (Brosius 2006، صص. 89, 91)
- ↑ (Brosius 2006، ص. 89)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 38); (Garthwaite 2005، ص. 77)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 38–39); (Garthwaite 2005، ص. 77); (Curtis 2007، ص. 11); (Katouzian 2009، ص. 42)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 38–39)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 40–41); (Katouzian 2009، ص. 42)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 40); (Curtis 2007، صص. 11–12); (Brosius 2006، ص. 90)
- ↑ (Curtis 2007، صص. 11–12)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 91–92); (Bivar 1983، صص. 40–41)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 78)
- ↑ ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ (Bivar 2007، ص. 26)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 90–91); (Watson 1983، صص. 540–542); (Garthwaite 2005، صص. 77–78)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 78); (Brosius 2006، صص. 122–123)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 123–125)
- ↑ (Wang 2007، صص. 100–101)
- ↑ ۶۳٫۰ ۶۳٫۱ (Brosius 2006، ص. 92)
- ↑ (Kennedy 1996، صص. 73–78); (Brosius 2006، ص. 91); (Sheldon 2010، صص. 12–16)
- ↑ ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ (Kennedy 1996، صص. 77–78)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 41–44); also see (Garthwaite 2005، ص. 78)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 91–92)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 44–45)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 45–46); (Brosius 2006، ص. 94)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 46–47)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 47); Cassius Dio writes that Lucius Afranius reoccupied the region without confronting the Parthian army, whereas Plutarch asserts that Afranius drove him out by military means.
- ↑ (Bivar 1983، صص. 48–49); see also (Katouzian 2009، صص. 42–43)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 48–49); also, (Brosius 2006، صص. 94–95) mentions this in passing.
- ↑ (Bivar 1983، ص. 49)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 49–50); (Katouzian 2009، صص. 42–43)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 55–56); (Garthwaite 2005، ص. 79); see also (Brosius 2006، صص. 94–95) and (Curtis 2007، صص. 12–13)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 52–55)
- ↑ ۷۸٫۰ ۷۸٫۱ (Bivar 1983، ص. 52)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 52–55); (Brosius 2006، صص. 94–95); (Garthwaite 2005، صص. 78–79)
- ↑ (Katouzian 2009، صص. 42–43); (Garthwaite 2005، ص. 79); (Bivar 1983، صص. 52–55); (Brosius 2006، ص. 96)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 52–55); (Brosius 2006، ص. 96)
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ (Kennedy 1996، ص. 78)
- ↑ (Bivar 1983، صص. 55–56); (Brosius 2006، ص. 96)
- ↑ (Kennedy 1996، ص. 80) asserts that permanent occupation was the obvious goal of the Parthians, especially after the cities of Roman Syria and even the Roman garrisons submitted to the Parthians and joined their cause.
- ↑ (Kennedy 1996، صص. 78–79); (Bivar 1983، ص. 56)
- ↑ (Garthwaite 2005، صص. 67–68)
- ↑ (Widengren 1983، ص. 1263)
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ (Brosius 2006، صص. 103–104)
- ↑ (Brosius 2006، صص. 116, 122); (Sheldon 2010، صص. 231–232)
- ↑ ۹۰٫۰ ۹۰٫۱ (Kennedy 1996، ص. 84)
- ↑ (Wang 2007، صص. 99–100)
- ↑ (Curtis 2007، صص. 7–25); (Sellwood 1983، صص. 279–298)
- ↑ (Brosius 2006، ص. 103)
- ↑ (Sellwood 1983، ص. 280)
- ↑ (Sellwood 1983، ص. 282)
- ↑ (Curtis 2007، صص. 14–15); see also (Katouzian 2009، ص. 45)
- ↑ (Garthwaite 2005، ص. 85); (Curtis 2007، صص. 14–15)
- ↑ ۹۸٫۰ ۹۸٫۱ (Curtis 2007، ص. 11)
- ↑ (Garthwaite 2005، صص. 80–81); see also (Curtis 2007، ص. 21) and (Schlumberger 1983، ص. 1030)
- ↑ (Schlumberger 1983، ص. 1030)
- ↑ (Bivar 1983، ص. 56)
- ↑ (Katouzian 2009، ص. 45)
- ↑ (Neusner 1983، صص. 909–923)
- ↑ (Asmussen 1983، صص. 924–928)
- ↑ ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ (Brosius 2006، ص. 125)
- ↑ (Garthwaite 2005، صص. 68, 83–84); (Colpe 1983، ص. 823); (Brosius 2006، ص. 125)
- ↑ (Duchesne-Guillemin 1983، صص. 872–873)
- ↑ (Colpe 1983، ص. 844)
- ↑ ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ ۱۰۹٫۲ ۱۰۹٫۳ (Brosius 2006، ص. 127)
- ↑ ۱۱۰٫۰ ۱۱۰٫۱ ۱۱۰٫۲ (Brosius 2006، ص. 128)
- ↑ (Brosius 2006، ص. 127); see also (Schlumberger 1983، صص. 1041–1043)
- ↑ ابوذری، م. (١٣٨٠) آشنایی با میراث فرهنگی هنری ایران، تهران، سازمان پژوهش فرهنگی.
- ↑ دیاکونف، میخائیل. م (۱۳۴۶). تاریخ ایران باستان. بنگاه ترجمه و نشر کتاب (ترجمه روحی ارباب).
- ↑ ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ ۱۱۴٫۲ ماهنامه پیام دریا، ماهنامه اطلاعات علمی، مقاله اختراعات ایرانیان در پهنه دریانوردی و نجوم (جعفر سپهری)
- ↑ http://books.google.com/books?id=hISACjsS3FsC&pg=PA66&dq=parthian+battery#v=onepage&q=parthian%20battery&f=false
- ↑ http://books.google.com/books?id=5mT06u90nR0C&pg=PA136&dq=parthian+battery#v=onepage&q=parthian%20battery&f=false
- ↑ http://books.google.com/books?id=fSbRZunGbF4C&pg=PA130&dq=parthian+battery#v=onepage&q=parthian%20battery&f=false
- ↑ آوات ابراهیمی، سعیده صیادی (۲۸ مرداد ۱۳۸۹). «بررسی تطبیقی مجلس مهستان دوره اشکانی بامجلس اول مشروطه» (PDF). جام جم. دریافتشده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
- ↑ ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ نوشیروان کیهانی زاده. «برقرارشدن دمکراسی در ایران در مارس سال ۱۷۳ پیش از میلاد و تأسیس مِهستان به پیشنهاد مهرداد یکم، شاه اشکانی». دریافتشده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
- ↑ زهرا محمدی (۱۰ آذر ۱۳۸۸). «مهستان، مجلس دوهزار ساله ایران». تبیان. دریافتشده در ۱۰ مه ۲۰۱۴.
منابع
- تاریخ ایران - دکتر خنجی
- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- پیگولووسکایا: تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
- تاریخ اشکانیان - میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران
- تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. (جلد ۱) ۱۳۵۴
- تاریخ ایران باستان. دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ. روحی ارباب. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۸۰
- ولسکی، یوزف. شاهنشاهی اشکانی، چاپ اول. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس، ۱۳۸۳. x- ۴۵۲–۳۱۱–۹۶۴
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ شاهنشاهی اشکانی موجود است. |
- شاهنشاهی اشکانی
- ۲۴۷ (پیش از میلاد)
- آناتولی باستان
- ابرقدرتها
- امپراتوریهای پیشین آسیا
- امپراتوریهای پیشین
- انحلالهای ۲۲۴ (میلادی)
- ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در ۲۴۷ (پیش از میلاد)
- ایالتها و قلمروهای بنیانگذاریشده در سده ۳ (پیش از میلاد)
- ایالتها و قلمروهای منحلشده در سده ۳ (میلادی)
- بنیانگذاریهای دهه ۲۴۰ (پیش از میلاد)
- تاریخ ارمنستان
- تاریخ افغانستان
- تاریخ افغانستان پیش از اسلام
- تاریخ ایران
- تاریخ باستان افغانستان
- تاریخ باستان عراق
- تاریخ پاکستان
- تاریخ ترکمنستان
- تاریخ جمهوری آذربایجان
- تاریخ خاورمیانه
- تاریخ سوریه
- تاریخ غرب آسیا
- تاریخ قفقاز
- تاریخ گرجستان
- حکومتهای ایران در سده ۱ (پیش از میلاد)
- حکومتهای ایران در سده ۱ (میلادی)
- حکومتهای ایران در سده ۲ (پیش از میلاد)
- حکومتهای ایران در سده ۲ (میلادی)
- حکومتهای ایران در سده ۳ (میلادی)
- کشورهای پیشین در آسیا