اسلاوی ژیژک: تفاوت میان نسخهها
بخش فلسفهٔ ژیژک افزوده شد و منابع اضافه شد. |
برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
او در [[لیوبلیانا]] به دنیا آمد و دکترای فلسفهاش را از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۰ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از سوی حزب لیبرال دموکرات اسلوونی معرفی شد. ژیژک فیلسوف و نظریهپرداز انتقادی است که بخش عمده کارش در سنت فلسفی هگلی، مارکسیسم و نیز روانکاوی لاکانی است. او فعالیتهای چشمگیری در زمینه نظریه سیاسی، نظریه فیلم و روانکاوی نظری داشتهاست. |
او در [[لیوبلیانا]] به دنیا آمد و دکترای فلسفهاش را از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۰ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از سوی حزب لیبرال دموکرات اسلوونی معرفی شد. ژیژک فیلسوف و نظریهپرداز انتقادی است که بخش عمده کارش در سنت فلسفی هگلی، مارکسیسم و نیز روانکاوی لاکانی است. او فعالیتهای چشمگیری در زمینه نظریه سیاسی، نظریه فیلم و روانکاوی نظری داشتهاست. |
||
شهرت ژیژک برای احیای [[روانکاوی]] [[ژاک لاکان]] برای یک خوانش جدید از [[فرهنگ عامه]] است. او رسالات گوناگونی دربارهٔ موضوعات گوناگون نگاشتهاست. موضوعاتی چون جنگ عراق، [[بنیادگرایی]]، [[سرمایهداری]]، [[رواداری]]، حقیقت سیاسی، [[جهانیسازی]]، [[سوبژکتیویته]]، [[حقوق انسانی]]، [[لنین]]، [[اسطوره]]، [[فضای مجازی]]، [[پسامدرنیسم]]، [[چندفرهنگگرایی]]، [[پست مارکسیسم]]، [[آلفرد هیچکاک]] و [[دیوید لینچ]]. او به شوخی در مصاحبه با یک نشریهٔ اسپانیایی خود را یک استالینیست لاکانی تندرو معرفی کردهاست. |
شهرت ژیژک برای احیای [[روانکاوی]] [[ژاک لاکان]] برای یک خوانش جدید از [[فرهنگ عامه]] است. او رسالات گوناگونی دربارهٔ موضوعات گوناگون نگاشتهاست. موضوعاتی چون جنگ عراق، [[بنیادگرایی]]، [[سرمایهداری]]، [[رواداری]]، حقیقت سیاسی، [[جهانیسازی]]، [[سوبژکتیویته]]، [[حقوق انسانی]]، [[لنین]]، [[اسطوره]]، [[فضای مجازی]]، [[پسامدرنیسم]]، [[چندفرهنگگرایی]]، [[پست مارکسیسم]]، [[آلفرد هیچکاک]] و [[دیوید لینچ]]. او به شوخی در مصاحبه با یک نشریهٔ اسپانیایی خود را یک استالینیست لاکانی تندرو معرفی کردهاست. |
||
== فلسفهٔ ژیژک == |
|||
نظریۀ اجتماعی ژیژک آمیزۀ نظری پیچیدهای است با هدف بررسی مسئلۀ سوژۀ مرکززدوده در فضای سیاسیِ چندسویه و سرشار از گسستها و تصادفات. ژیژک به پیروی از لکان، سنتهای فلسفیای را که هویتهای سیاسی و اجتماعی را برخاسته از علائق، نیازها، یا امیال عینی افراد میانگارند، به نقد میکشد. و برعکس، هویت را ناشی از فرایندی وابسته به تولیدات زبان میداند. گفتمانِ وابسته به هژمونی سیاسی است که همزمان هویتهای سیاسی و فرهنگی را میآفریند و با این کار، بر نابسندگیای که در دل سوژه پنهان است، سرپوش مینهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Key Contemporary Social Theorists|نام خانوادگی=Elliott|نام=Anthony|ناشر=Wiley-Blackwell|سال=2002|شابک=978-0-631-21972-9|مکان=Malden|صفحات=274}}</ref> |
|||
ژیژک در عین آنکه مانند بسیاری از پساساختارگرایان میکوشد هرگونه تصور یکپارچه از سوژه را کنار بگذارد، ولی همزمان دیدگاههای آنها را به نقد میکشد؛ بهویژه این دیدگاه که معنا زادۀ بازی میان تفاوتهای مطلق است. به نظر او، مشکل چنین نگاه تمامیتانگاری به تفاوت است که دیگر هیچ ابزار مفهومیای در دست ندارد تا ردپای زبان را در اینهمانیِ سوژۀ سخنور با خودش نشان دهد. در آرای پساساختارگرایان، سوژه چیزی نیست جز برآیند سازوکارهای پیشاذهنی که برای تحلیل آن باید به سراغ متن (دریدا)، قدرت (فوکو)، یا میل (دلوز و گواتاری) رفت. ژیژک در مقابل آنها به سراغ تحلیل لکان دربارۀ سوژۀ دوپاره و مرکززدوده میرود. به نظر ژیژک، تفاوت بر فقدان، نابسندگی و حرمان استوار است که همگی صفات میل آدمیاند. طبق نظریۀ لکان، ساحت خیال فقط زمانی به وجود نخستین ابژۀ خود پی میبرَد که دیگر از دست رفته باشد. بعدها زمانی که سوژه وارد ساحت نمادین میشود، ناممکن بودن ترمیم چنین فقدانی بیشتر تحریف میشود، چراکه در این ساحت، همهچیز را با تفاوتهای زبانی درک میکند و ناخودآگاه او اینگونه شکل میگیرد. ژیژک میگوید سوژهای که در اثر این فقدان شکل میگیرد، نخستین مرحلۀ سوژهگی است. این سوژه ”فضای تهی“ فردیت است و سوژهسازیهای مختلف میکوشد آن را سرکوب و پر کند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=اسلاوی ژیژک و سوژه حساس|نشانی=https://ketabweb.com/slavoj-zizek-and-the-ticklish-subject|وبگاه=ketabweb.com|بازبینی=2019-03-03}}</ref> |
|||
ژیژک برخلاف مؤلفانی که خاستگاه تعارضات اجتماعی را نزاع میان ”مواضع سوژهها“ میدانند (به عنوان نمونه، نک. [https://www.versobooks.com/books/1557-hegemony-and-socialist-strategy Laclau and Mouffe 1985])، نشان میدهد چگونه آنچه لکان ساحت واقعی مینامد، سوژهگی و تمام روابط اجتماعی را مختل میکند. او برای به تصویر کشیدن نیروی این تعارض برسازنده، به سراغ ایدئولوژیهای طبقای و جنسی در جامعۀ مدرن میرود. به نظر او، سوژه میکوشد از طریق این تعارضات ایدئولوژیک، به رابطۀ اجتماعیِ ”ناممکنی“ شکل دهد. لاکلائو و موف میگویند این عدم امکان برخاسته از تضادها یا تقابلهای عینی نیست، بلکه پیامد شکافی بنیادی است که ساختار این روابط را تعیین میکند. خود این شکاف نیز شکلی از سوء تعبیر ایدئولوژیک است، طوری که سوژه گمان میکند با نابودی تضادهای سرمایهداری یا مردسالار، شکل جدیدی از سامان اجتماعی پدید میآید که منجر به تحقق تمامعیار اینهمانی با خود خواهد شد. به باور چنین ایدئولوژیهایی، محقق شدن ظرفیتهای بالقوۀ آدمی منوط به نابودی دشمن بیرون است –مثلاً ”سرمایهداری“ یا ”مرد خودبرترپندار“. و تعارضات اجتماعی میان طبقات و جنسیتها پیامد همین هویت-بخشی ایدئولوژیک است –هویتبخشیای که به سوژه القا میکند دیگری مانع تحقق ظرفیتهای او شده است ([https://www.versobooks.com/books/1557-hegemony-and-socialist-strategy Laclau and Mouffe 1985]). ولی ژیژک معتقد است اگرچه ایدئولوژیها بیتردید شخص را با خودش بیگانه میکنند، در گفتمان انتقادی باید در نظر داشت که تعارض برسازنده دقیقاً برخاسته از فقدان سوژه است. بر این اساس، سوژه –به دلیل انسداد نفسانیاش، نابسندگیاش، و آسیبهای درونیاش- پیامد همین تعارضِ ناب است که آن را در وهلۀ بعد، وارد ساحت نمادین میکند. |
|||
در این منظر لکانی معلوم میشود چرا شاکلههای ایدئولوژیک هرگز کامل نمیشوند، ساختار گفتمانی/نمادین آنها همواره ناقص است، و همواره مرکززدوده، و دچار فقدان و نابسندگیاند. اتخاذ چنین موضعی، پیامدهای مهمی در تحلیل ایدئولوژی دارد. نخست آنکه، چنین درکی از سوژۀ فقدانزده بدین معناست که ایدئولوژی نیز اوهام اجتماعی است و کوششی است برای ”بخیه“ زدن به این فقدان. کار ایدئولوژیْ تولید زنان و مردانی است با این وهم که میتوانند شرایط اجتماعی خودشان را رقم بزنند. خلاصه آنکه، ایدئولوژی تصویری آرمانی از ”جامعه“ رقم میزند که تحقق آن در واقعیت ناممکن است. ژیژک مینویسد ”اساساً وهم قصهای است که فضای تهیِ امتناع را پر میکند، پردهای است که بر خلاً سرپوش میگذارد“ <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=The Sublime Object of Ideology|نام خانوادگی=Zizek|نام=Slavoj|ناشر=Verso|سال=1989|شابک=|مکان=London|صفحات=125}}</ref>. دوم آنکه، هدف سیاسی و اجتماعی ما باید واژگون کردن این فضای وهمآلود جمعی باشد؛ وظیفۀ نقد ایدئولوژیْ همین است. نقد اجتماعی باید با نظریهپردازی، تهی بودن سوژه را برملا کند و از تعارض پنهان در زیر اوهام ایدئولوژی پرده بردارد –ژیژک چنین روشی در نقد ایدئولوژی را ”از سر گذراندنِ وهم اجتماعی“ مینامد. |
|||
یکی از نمونههای جابهجا کردن بنیاد تعارضات که در بسیاری از نوشتههای ژیژک به آن اشاره شده یهودستیزی است. ژیژک میگوید یهودستیزی نتیجۀ نوعی تعین مفرط دالهای سیالِ ساحت نمادین در قالب چهرۀ ”یهودی“ است. تعارضات بنیادیِ جامعه در ناخودآگاه دچار جابهجایی میشود و شاکلۀ جدیدی میگیرد که بر اساس آن، یهودی به عامل تهدید بدل میشود. هدف از چنین فرایندی سرپوش نهادن به امتناع خودِ ”جامعه“ است. در وهلۀ بعدی، این جابهجایی تعارض به وسیلۀ بارگذاریِ لیبیدویی قوام مییابد. صورتهای قوامیافتۀ چنین فرایندی را در قالب تعارض اقتصادی (یهودی یک انگل فرصتطلب است)، تعارض سیاسی (یهودیان نقشهای پنهانی برای سلطه بر دنیا دارند)، تعارض جنسی (یهودیان در میل جنسی، حیوانصفت یا فاسدند) و نظایر این موارد شاهدیم. |
|||
مثال یهود برای ژیژک اهمیت بسیاری دارد، زیرا نمونۀ ویژهای از بخیه زدن بر تعارضات ساحت ایدئولوژی است. در این ساحت، یهودی را به منزلۀ چیزی مغایر با مدرنیته تصویر میکنند؛ به منزلۀ نیرویی ویرانگر که اگر نبود، جامعهای هماهنگ شکل میگرفت. ژیژک طی بحث دربارۀ خیزش دوبارۀ یهودستیزی در دهۀ 1990 در اروپای شرقی، این تحلیل را بسط می-دهد. به باور او، نفرت از یهودیان در دولتهای ملیگرا و پوپولیست اروپای شرقی به این دلیل بود که تصویر خیالی او به سان ”دزد لذت“ شکل گرفته بود. دردناکی و تحملناپذیریِ این تصویر دقیقاً به این خاطر بود که سوژه را به یاد ”ناممکن“ بودنِ لذت خودش میانداخت. بنابراین، نفرت از دیگری همانا نفرت از خود است، ولی ایدئولوژیهای نژادپرست با خدعه این فرمول را وارونه به سوژهها القا میکنند. بر این اساس، یهودی را باید تجسم ویژهای از تعارض بنیادیِ سوژه و نمودی از شکست او در خودْ بودنش دانست. یعنی تصویری از آن دزد خیالی که مایۀ فقدان و نابسندگیِ سوژه است. |
|||
ژیژک در یکی از آثار اخیر خود، سوژۀ دکارتی را به شکل ظریفی بازنگری کرده است. به نظر او، هستۀ اصلی تمام فلسفه-های ”رادیکال“ معاصر، رد سوژۀ دکارتی است. پساساختارگرایان، پسامدرنیستها، ساختارشکنان،و فمینیستها، همگی با هدف انکار میراث دکارت دستبهیکی شدهاند. ولی ژیژک میگوید فلسفۀ رادیکال مستلزم ارائۀ یک ”مانیفست فلسفی برای خود سوژۀ دکارتی“ است. خود او در ابتدای کتاب سوژۀ حساس چنین میکند: قصد ندارم به کوگیتو باز گردم، آن هم در قالب همان مفهومی که بر تفکر مدرن سایه انداخته است (یعنی همان سوژۀ واضح اندیشنده)؛ بلکه میخواهم هستۀ فراموششده، اعتنانشده، و مفرط آن را نمایان کنم که با تصویر آرامشبخش و واضح آن فرسنگها فاصله دارد“<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=The Ticklish Subject|نام خانوادگی=Zizek|نام=Slavoj|ناشر=Verso|سال=1999|شابک=|مکان=London|صفحات=}}</ref>. |
|||
ژیژک در ''[https://www.versobooks.com/books/349-the-ticklish-subject سوژۀ حساس]''، رابطۀ فلسفه و سیاست رهاییبخش را بر میرسد؛ جستاری است عمیق دربارۀ تاریخ تفکر، و نقد درخشانی دربارۀ مفهوم معاصر سوژه ارائه میکند. از حملۀ غافلگیرکنندۀ هایدگر به سوژهگی و سیاست پساآلتوسری اتیین بالیبار، اَلَن بدیو، و ژک رانسییر گرفته، تا مفهوم جامعه مخاطرهآمیز در آرای آنتونی گیدنز و اولریش بک، ژیژک در سرتاسر کتاب میکوشد فرانظریه را به محک روانکاوری بیازماید و همزمان، عطشهایی لیبیدویی و ناپیدای فلسفه را برملا کند. |
|||
به گفتۀ او، وضعیت ما در روزگار پسامدرنیته، وضعیت ”پساسیاست“ است. پساسیاست نه به این معنا که سیاست مرده است. برعکس، سیاست معاصر سرتاپا ایدئولوژیک است. در عین سقوط کمونیسم و لفاظیهای جوامع پیشرفتۀ سرمایهداری مبنی بر غیرایدئولوژیک بودن، جهانیشدن چنان استعمار درونی سوژهها را در همهجا پراکنده است که به درونیترین وجوه نفس و نهانیترین گوشههای لیبیدو نیز نفوذ کرده است. ژیژک میگوی فرهنگ پسامدرن [از فرط لذت] دلزده است. تکنولوژی و ارتباطات دگرگون شده و نفس و جامعه را از درون و تا سرحد انفجار، سرشار از نشانه و نماد و معنا کردهاند. به باور او، نفس در چنین وضعی گرفتار طلسمِ بیتوجهی به سیاست شده است: ”میدانم کاری که میکنم بیمعناست، ولی بههرحال میکنم.“ |
|||
== نظریات سینمایی == |
== نظریات سینمایی == |
نسخهٔ ۳ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۰۹
اِسلاوُی ژیژِک | |
---|---|
زادهٔ | ۲۱ مارس ۱۹۴۹ (۷۵ سال) لیوبلیانا، اسلوونی، یوگسلاوی |
حیطه | فلسفه غربی |
مکتب | نئو مارکسیسم، نظریه انتقادی |
علایق اصلی | تئوری فیلم، ایدئولوژی، مارکسیسم، هستیشناسی، فلسفه سیاسی، روانکاوی |
تأثیرگرفته از |
اِسلاوُی ژیژِک (به اسلونیایی: Slavoj Žižek) (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۴۹) فیلسوف، نظریهپرداز، جامعهشناس، منتقد فرهنگی و سیاستمدار اسلوونیایی است.
زندگینامه
او در لیوبلیانا به دنیا آمد و دکترای فلسفهاش را از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۰ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از سوی حزب لیبرال دموکرات اسلوونی معرفی شد. ژیژک فیلسوف و نظریهپرداز انتقادی است که بخش عمده کارش در سنت فلسفی هگلی، مارکسیسم و نیز روانکاوی لاکانی است. او فعالیتهای چشمگیری در زمینه نظریه سیاسی، نظریه فیلم و روانکاوی نظری داشتهاست. شهرت ژیژک برای احیای روانکاوی ژاک لاکان برای یک خوانش جدید از فرهنگ عامه است. او رسالات گوناگونی دربارهٔ موضوعات گوناگون نگاشتهاست. موضوعاتی چون جنگ عراق، بنیادگرایی، سرمایهداری، رواداری، حقیقت سیاسی، جهانیسازی، سوبژکتیویته، حقوق انسانی، لنین، اسطوره، فضای مجازی، پسامدرنیسم، چندفرهنگگرایی، پست مارکسیسم، آلفرد هیچکاک و دیوید لینچ. او به شوخی در مصاحبه با یک نشریهٔ اسپانیایی خود را یک استالینیست لاکانی تندرو معرفی کردهاست.
نظریات سینمایی
ژیژک یک نظریهپرداز سینمایی نیز هست. او از تفسیر روانکاوانهٔ لاکانی برای ایجاد یک نظریه سینمایی و یک شیوهٔ نقد جدید استفاده کردهاست. به اعتقاد رابرت استم، او از فیلمهای سینمایی برای شرح نظریات لاکان استفاده میکند و در فیلمهای سینمایی مثالهایی مییابد که حتی از خود لاکان هم افکار روانکاوانهٔ او را بهتر شرح میدهند. ژیژک به بررسی میل و فانتزی ناخودآگاه، امر واقعی و ابژهٔ والای ایدئولوژی در فیلمها میپردازد و از این راه یک تأویل روانکاوانه در باب سینما میسازد. لینچ و هیچکاک دو فیلمساز مورد علاقهٔ ژیژک هستند که تفسیر آثار آنها بیش از همه مورد توجهش بودهاند.
نقد به ژیژک
اندیشمندان بسیاری نوشتههای ژیژک را بیاعتبار و فاقد معنا میدانند. نوآم چامسکی نوشتههای ژیژک را ژستگیریهای توخالی خواند و سبک و روش او در برابر «گزارههای آزمونپذیر تجربی» حوزههای «جدی» تر مانند علوم دقیق قرار داد. چامسکی بر این باور است که کار ژیژک را اصلاً نباید جدی گرفت.[۱] جان گری، فیلسوف بریتانیایی از ژیژک به خاطر ستایش خشونت و سخنان مهمل و توخالی انتقاد کرد. از نظر گری ژیژک خود یکی از محصولات کالایی سرمایهداری است «ژیژک در شاهکاری عظیم از تولیدات فکری بیشمار، نقدی تخیلآمیز از نظم کنونی ارائه کردهاست؛ نقدی که مدعی طرد و انکار هر آن چیزی است که در حال حاضر وجود دارد. او به معنایی واقعاً هم این کار را میکند، اما همزمان به بازتولید همان دینامیسم ضروری و بیهدفی نیز میپردازد که در عملکرد سرمایهداری میبیند.»[۲]
سرقت ادبی
اسلاوی ژیژک در سال ۲۰۱۴ به سرقت فکری از مجله نژادپرستانه رنسانس آمریکایی متهم شدهاست. رنسانس آمریکایی یک مجله محافظهکار متعلق به «سفیدهای ناسیونالیست» آمریکایی است که سازمانهای غیردولتی حقوق بشری آن را به عنوان یک گروه ناسیونالیستی «نفرتپراکن» ردهبندی کردهاند. جیمز ویلیامز، سردبیر ارشد جستار انتقادی که یادداشت ژیژک را سال ۲۰۰۶ منتشر کرده بود، در گفتگو با نیوزویک تأیید کرد که ژیژک «قطعاً» از یادداشت هورنبک استفاده کردهاست. وی افزود: «ما متاسفیم که چنین اتفاقی افتاده. اگر میدانستیم ژیژک در حال سرقت فکری است، قطعاً از او میخواستیم که پاراگرافهای غیرقانونی را حذف کند». هورنبک نیز در گفتگو با نیوزویک تأکید کرد که «هر کس دو متن را کنار هم بگذارد، میفهمد ژیژک سارق فکری است.»[۳]
نامه ژیژک به منینگ
۱۷ دسامبر روز تولد چلسی منینگ بود. گاردین از تنی چند از روشنفکران و هنرمندان خواسته بود تا سالروز تولد وی را به او تبریک بگویند. اسلاوی ژیژک نیز یکی از این افراد است.
متن نامه: چلسی عزیز؛ غالباً میشنویم که چپ رادیکال امروز از طرحریزی یک بدیل عملی ناتوان است. آنچه تو انجام دادی به سادگی یک بدیل بود. به قول گاندی؛ تو خودْ تغییری هستی که در پیاش بودی…
کتابشناسی
- ابژه متعالی ایدئولوژی ۱۹۸۹[۴]
- این کتاب با ترجمه علی بهروزی تحت عنوان «عینیت ایدئولوژی» منتشر شدهاست.
- برای اینکه آنها نمیدانند چه میکنند: کیف به مثابه یک عامل سیاسی ۱۹۹۱.
- کژ نگریستن: مقدمهای بر ژاک لاکان از طریق فرهنگ عامه ۱۹۹۱.
- این کتاب با ترجمهٔ مازیار اسلامی و صالح نجفی منتشر شدهاست.
- از سیمپتوم خود کیف ببرید!: ژاک لاکان در و بیرون از هالیوود ۱۹۹۲
- این کتاب با ترجمهٔ فتاح محمدی تحت عنوان "از نشانگان خود لذت ببرید!" منتشر شدهاست.
- درنگیدن با امر نگاتیو: کانت، هگل، و نقد ایدئولوژی ۱۹۹۳
- فراایستارهای کیف: شش مقاله در باب زن و علیت ۱۹۹۴
- باقیمانده تقسیم ناپذیر: دربارهٔ شیلینگ و موضوعات مرتبط ۱۹۹۶
- مغاک آزادی ۱۹۹۷
- طاعون فانتزیها ۱۹۹۷
- سوژه ظریف: مرکز غایب هستیشناسی سیاسی ۱۹۹۹
- هنر امر متعالی مبتذل: دربارهٔ بزرگراه گمشده دیوید لینچ ۲۰۰۰
- این کتاب با ترجمهٔ مازیار اسلامی منتشر شدهاست.
- مطلق شکننده: یا، چرا میراث مسیحی ارزش جنگیدن دارد؟ ۲۰۰۰
- آیا کسی گفت توتالیتریانیسم؟ ۲۰۰۱
- وحشت از اشکهای واقعی: کریستوف کیشلوفسکی در میان نظریه و پسانظریه ۲۰۰۱
- این کتاب با ترجمهٔ فتاح محمدی منتشر شدهاست.
- دربارهٔ باور ۲۰۰۱
- این کتاب با ترجمهٔ کیوان آذری تحت عنوان «نقد باورهای مغرب زمین» منتشر شدهاست.
- مرگ دوم اپرا ۲۰۰۱
- تکرار لنین ۲۰۰۱
- به بیابان امر واقعی خوش آمدید ۲۰۰۲
- این کتاب با ترجمهٔ فتاح محمدی تحت عنوان «به برهوت حقیقت خوش آمدید» منتشر شدهاست.
- انقلاب در دروازهها:نوشتههای برگیده لنین ۲۰۰۲
- اندامها بدون بدنها: دلوز و پیامدها ۲۰۰۳
- عروسک و کوتوله:هسته منحرف مسیحیت ۲۰۰۳
- پژوهش واقعیت (۲۰۰۵)
- همسایگان و دیگر هیولاها (۲۰۰۶)
- چگونه باید لاکان را خواند (۲۰۰۶)
- پاکدامنی و ترور (۲۰۰۷)
- در دفاع از دلایل نامقبول (۲۰۰۸)
- خشونت: یک عقیده بزرگ، یک کتاب کوچک (۲۰۰۸)
- رخداد
- خشونت: پنج نگاه زیرچشمی (۲۰۰۸)
منابع
- «کتابهای تازه فیلسوف پرکار: اسلاوی ژیژک». بیبیسی فارسی. شنبه ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۴–۲۱ تیر ۱۳۹۳. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - استم، رابرت (۱۳۸۳). مقدمهای بر نظریهٔ فیلم. ترجمهٔ احسان نوروزی. انتشارات سورهٔ مهر. ص. صص۲۸۸–۲۹۰.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به اسلاوی ژیژک در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اسلاوی ژیژک موجود است. |
- اسلاوی ژیژک
- استادان مدرسه عالی اروپا
- افراد زنده
- الهیدانان اهل اسلوونی
- الهیدانان بیخدا
- الهیدانان مرگ خدا
- اهالی لیوبلیانا
- بیخدایان اهل اسلوونی
- بیخدایان سده ۲۰ (میلادی)
- بیخدایان سده ۲۱ (میلادی)
- جامعهشناسان اهل اسلوونی
- جنجالهای سرقت ادبی
- دانشآموختگان دانشگاه پاریس
- دانشآموختگان دانشگاه لیوبلیانا
- روانکاوان اهل اسلوونی
- زادگان ۱۹۴۹ (میلادی)
- ژاک لاکان
- سوسیالیستهای اهل اسلوونی
- شناختشناسان
- فعالان بیخدایی
- فیلسوفان اهل اسلوونی
- فیلسوفان بیخدا
- فیلسوفان پوچگرایی
- فیلسوفان ذهن
- فیلسوفان سده ۲۰ (میلادی)
- فیلسوفان سده ۲۱ (میلادی)
- فیلسوفان سیاسی
- فیلسوفان فرهنگ
- فیلسوفان هنر
- کمونیستهای اهل اسلوونی
- مادهباوران
- مارکسیستهای اهل اسلوونی
- مخالفان اهل یوگسلاوی
- مخالفان سرمایهداری
- منتقدان اجتماعی
- منتقدان ادیان
- منتقدان پسانوگرایی
- منتقدان فرهنگی
- منطقدانان
- موجزنویسان
- نقد اظهارات سیاستپسند
- نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل اسلوونی
- نویسندگان سده ۲۱ (میلادی) اهل اسلوونی
- نویسندگان مارکسیست
- نظریه روانکاوی
- نظریهپردازان سینما
- نظریهپردازان مارکسیست
- نظریهپردازان مائوئیست
- هستیشناسان