گشودگی ذهن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ماني (بحث | مشارکت‌ها)
روشنفکری به روشن‌فکری که قبلاً صفحهٔ تغییر مسیر بود، منتقل شد
 
Capricorn2020 (بحث | مشارکت‌ها)
ایجاد شده توسط ترجمهٔ صفحهٔ «Open-mindedness»
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد تبدیل تغییرمسیر به مقاله ترجمهٔ محتوا ترجمه محتوا ۲
خط ۱: خط ۱:

#تغییرمسیر [[روشن‌فکری]]
'''روشنفکری''' به معنای پذیرش ایده های جدید فارغ از تعصب و پیش‎فرض‎های ذهنی است. روشنفکری همچنین با شیوۀ برخورد با دیدگاه‎ها و دانش دیگران در ارتباط است. به عبارت دیگر به گفته دین تسوولد "باید دیگران برای بیان دیدگاه‎هایشان آزاد باشند و نظرات و دانش دیگران را به رسمیت بشناسند و درک کنند." <ref>{{Cite journal|last=Tjosvold|first=Dean|last2=Poon|first2=Margaret|date=September 1998|title=Dealing with scarce resources: openminded interaction for resolving budget conflicts|journal=[[Group & Organization Management]]|volume=23|issue=3|pages=237–58|doi=10.1177/1059601198233003}}</ref> <ref>{{Cite journal|last=Rebecca Mitchell|last2=Stephen Nicholas|last-author-amp=yes|year=2006|title=Knowledge Creation in Groups: The Value of Cognitive Diversity, Transactive Memory and Open-mindedness Norms|url=http://www.ejkm.com/issue/download.html?idArticle=68|journal=Electronic Journal of Knowledge Management}}</ref> جیسون بائر یک فرد روشنفکر را به عنوان کسی که قادر است موقتا عقاید و باورها و جهت‎گیری‎های شخصی خود را کنار بگذارد تا یک شنوایی عادلانه و بیطرفانه در مقابل جریان فکری مخالف داشته‎باشد معرفی می‎کند.<ref>{{Cite journal|last=Baehr|first=Jason|date=2011|title=The Structure of Open-Mindedness|url=|journal=Canadian Journal of Philosophy|volume=vol. 41 no. 2|issue=2|pages=191–213|doi=10.1353/cjp.2011.0010|via=}}</ref> و اما جک کوانگ، روشنفکری و انعطاف‎پذیری را به عنوان "تمایل برای پذیرش دیدگاه جدید" تعریف می‎کند. <ref>{{Cite journal|last=Kwong|first=Jack|date=2015|title=Open-Mindedness as a Critical Virtue|url=|journal=Topio|volume=35|issue=2|pages=403–411|doi=10.1007/s11245-015-9317-4|via=}}</ref>


بر مبنای نظر وین ریگز، روشنفکری از آگاهی ذاتی فرد از احتمال خطاپذیری باورهای شخصی سرچشمه می‎گیرد؛ از این رو فرد روشنفکر تمایل بیشتری به گوش دادن و تأمل کردن در مورد ديدگاه‎های مختلف دارد.<ref>{{Cite journal|last=Riggs|first=Wayne|date=2010|title=Open-mindedness|url=|journal=Metaphilosophy|volume=41|pages=172–188|doi=10.1111/j.1467-9973.2009.01625.x|via=}}</ref>

مقیاس‎ها و تعابیر متفاوتی برای اندازه‎گیری میزان روشنفکری وجود دارد.<ref>{{Cite journal|last=Haiman, Franklyn S.|date=2 June 2009|title=A revised scale for the measurement of open‐mindedness|journal=Speech Monographs|volume=31|issue=2|pages=97–102|doi=10.1080/03637756409375396}}</ref> بحث‎هایی مبنی بر اینکه در مدارس باید تاکید بیشتری بر روی روشنفکری نسبت به فرضیه [[نسبی‌گرایی|نسبیت]] در زمینه معرفی علوم صورت بگیرد در جریان است. به دلیل این‎که شیوه تفکر نسبیتی مورد پذیرش جامعه علمی نیست.<ref>{{Cite journal|last=Patricia Harding, William Hare|last2=Hare|date=March 2000|title=Portraying Science Accurately in Classrooms: Emphasizing Open-Mindedness Rather Than Relativism|journal=Journal of Research in Science Teaching|volume=37|issue=3|pages=225–236|doi=10.1002/(SICI)1098-2736(200003)37:3<225::AID-TEA1>3.0.CO;2-G}}</ref>

بر مبنای اعتقادات [[برتراند راسل]]، شیوه [[تفکر نقادانه|تفکر انتقادی]] پیش فرض نگرش روشنفکرانه است. همچنین نگرش انتقادی در برگیرنده چشم‎اندازی روشنفکرانه آمیخته با احترام به اعتقادات ما است.<ref>{{Cite web|url=https://www.bu.edu/wcp/MainEduc.htm|title=Bertrand Russell on Critical Thinking (a paper given at Twentieth World Congress of Philosophy, in Boston, Massachusetts)|date=1998|accessdate=|website=|last=Hare|first=William|archiveurl=|archivedate=|deadurl=}}</ref>

'''روشنفکری''' به طور کلی یک ویژگی شخصی مهم برای مشارکت موثر در تیم‌های مدیریت و دیگر گروه‌ها محسوب می‌شود; همچنین این ویژگی در فرهنگ‎های مختلف مورد استقبال و تشویق قرار می‎گیرد.<ref>{{Cite journal|last=Hambrick, Donald C.|author-link=Donald C. Hambrick|year=1987|title=The Top Management Team: Key to Strategic Success|journal=[[California Management Review]]|volume=30|issue=1|pages=88–108|jstor=41165268}}</ref> به عقیده دیوید دیالالو، تعصب یا عدم تمایل به در نظر داشتن ایده‎های جدید، میتواند ناشی از عدم تمایل مغز به ماندن در ابهام باشد.<ref>{{Cite book|title=What Makes Your Brain Happy and Why You Should Do the Opposite|last=David DiSalvo|date=22 November 2011|publisher=Prometheus Books|isbn=978-1616144838}}</ref> بر مبنای شواهد مغز دارای یک رابطه "جستجو و از بین بردن" با موارد مبهم و شواهد متناقض با باورهای پیشین است که باعث می‌شود آن‌ها در صورت مواجهه با موارد جدید و موهوم احساس آزردگی و ناراحتی کند. تحقیقات تایید می‎کند افراد متعصب و مقاوم در برابر افکار و عقاید جدید، بیشتر در معرض تعارض‎ها و تناقض‎های شناختی هستند.<ref>{{Cite journal|last=Hunt Jr., Martin F.|last2=Miller, Gerald R.|date=Jan 1968|title=Open- and closed-mindedness, belief-discrepant communication behavior, and tolerance for cognitive inconsistency|url=http://psycnet.apa.org/journals/psp/8/1p1/35/|journal=Journal of Personality and Social Psychology|volume=8|issue=1|pages=35–37|doi=10.1037/h0021238|pmid=5638020}}</ref>

== همچنین نگاه کنید ==

* فیلتر حباب
* باور پشتکار
* [[عقلانیت]]

== منابع ==
<references group="" responsive=""></references>

== مطالعه بیشتر ==

* م. ج.، FJ (1919). [https://archive.org/stream/unpartizanreview12newyrich#page/16/mode/2up "درون ذهن باز"] ، ''نقد غیرمنطقی'' ، جلد. XII، شماره 23.
[[رده:باورها]]
[[رده:روان‌شناسی]]
[[رده:صفحات با ترجمه بازبینی‌نشده]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۶

روشنفکری به معنای پذیرش ایده های جدید فارغ از تعصب و پیش‎فرض‎های ذهنی است. روشنفکری همچنین با شیوۀ برخورد با دیدگاه‎ها و دانش دیگران در ارتباط است. به عبارت دیگر به گفته دین تسوولد "باید دیگران برای بیان دیدگاه‎هایشان آزاد باشند و نظرات و دانش دیگران را به رسمیت بشناسند و درک کنند." [۱] [۲] جیسون بائر یک فرد روشنفکر را به عنوان کسی که قادر است موقتا عقاید و باورها و جهت‎گیری‎های شخصی خود را کنار بگذارد تا یک شنوایی عادلانه و بیطرفانه در مقابل جریان فکری مخالف داشته‎باشد معرفی می‎کند.[۳] و اما جک کوانگ، روشنفکری و انعطاف‎پذیری را به عنوان "تمایل برای پذیرش دیدگاه جدید" تعریف می‎کند. [۴]


بر مبنای نظر وین ریگز، روشنفکری از آگاهی ذاتی فرد از احتمال خطاپذیری باورهای شخصی سرچشمه می‎گیرد؛ از این رو فرد روشنفکر تمایل بیشتری به گوش دادن و تأمل کردن در مورد ديدگاه‎های مختلف دارد.[۵]

مقیاس‎ها و تعابیر متفاوتی برای اندازه‎گیری میزان روشنفکری وجود دارد.[۶] بحث‎هایی مبنی بر اینکه در مدارس باید تاکید بیشتری بر روی روشنفکری نسبت به فرضیه نسبیت در زمینه معرفی علوم صورت بگیرد در جریان است. به دلیل این‎که شیوه تفکر نسبیتی مورد پذیرش جامعه علمی نیست.[۷]

بر مبنای اعتقادات برتراند راسل، شیوه تفکر انتقادی پیش فرض نگرش روشنفکرانه است. همچنین نگرش انتقادی در برگیرنده چشم‎اندازی روشنفکرانه آمیخته با احترام به اعتقادات ما است.[۸]

روشنفکری به طور کلی یک ویژگی شخصی مهم برای مشارکت موثر در تیم‌های مدیریت و دیگر گروه‌ها محسوب می‌شود; همچنین این ویژگی در فرهنگ‎های مختلف مورد استقبال و تشویق قرار می‎گیرد.[۹] به عقیده دیوید دیالالو، تعصب یا عدم تمایل به در نظر داشتن ایده‎های جدید، میتواند ناشی از عدم تمایل مغز به ماندن در ابهام باشد.[۱۰] بر مبنای شواهد مغز دارای یک رابطه "جستجو و از بین بردن" با موارد مبهم و شواهد متناقض با باورهای پیشین است که باعث می‌شود آن‌ها در صورت مواجهه با موارد جدید و موهوم احساس آزردگی و ناراحتی کند. تحقیقات تایید می‎کند افراد متعصب و مقاوم در برابر افکار و عقاید جدید، بیشتر در معرض تعارض‎ها و تناقض‎های شناختی هستند.[۱۱]

همچنین نگاه کنید

منابع

  1. Tjosvold, Dean; Poon, Margaret (September 1998). "Dealing with scarce resources: openminded interaction for resolving budget conflicts". Group & Organization Management. 23 (3): 237–58. doi:10.1177/1059601198233003.
  2. Rebecca Mitchell; Stephen Nicholas (2006). "Knowledge Creation in Groups: The Value of Cognitive Diversity, Transactive Memory and Open-mindedness Norms". Electronic Journal of Knowledge Management. {{cite journal}}: Unknown parameter |last-author-amp= ignored (|name-list-style= suggested) (help)
  3. Baehr, Jason (2011). "The Structure of Open-Mindedness". Canadian Journal of Philosophy. vol. 41 no. 2 (2): 191–213. doi:10.1353/cjp.2011.0010. {{cite journal}}: |volume= has extra text (help)
  4. Kwong, Jack (2015). "Open-Mindedness as a Critical Virtue". Topio. 35 (2): 403–411. doi:10.1007/s11245-015-9317-4.
  5. Riggs, Wayne (2010). "Open-mindedness". Metaphilosophy. 41: 172–188. doi:10.1111/j.1467-9973.2009.01625.x.
  6. Haiman, Franklyn S. (2 June 2009). "A revised scale for the measurement of open‐mindedness". Speech Monographs. 31 (2): 97–102. doi:10.1080/03637756409375396.
  7. Patricia Harding, William Hare; Hare (March 2000). "Portraying Science Accurately in Classrooms: Emphasizing Open-Mindedness Rather Than Relativism". Journal of Research in Science Teaching. 37 (3): 225–236. doi:10.1002/(SICI)1098-2736(200003)37:3<225::AID-TEA1>3.0.CO;2-G.
  8. Hare, William (1998). "Bertrand Russell on Critical Thinking (a paper given at Twentieth World Congress of Philosophy, in Boston, Massachusetts)".
  9. Hambrick, Donald C. (1987). "The Top Management Team: Key to Strategic Success". California Management Review. 30 (1): 88–108. JSTOR 41165268.
  10. David DiSalvo (22 November 2011). What Makes Your Brain Happy and Why You Should Do the Opposite. Prometheus Books. ISBN 978-1616144838.
  11. Hunt Jr., Martin F.; Miller, Gerald R. (Jan 1968). "Open- and closed-mindedness, belief-discrepant communication behavior, and tolerance for cognitive inconsistency". Journal of Personality and Social Psychology. 8 (1): 35–37. doi:10.1037/h0021238. PMID 5638020.

مطالعه بیشتر