ذهن ناهشیار: تفاوت میان نسخهها
Farhangirani (بحث | مشارکتها) کمی ویرایش سجاوندی برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==ناهشیار به منزلۀ « خزانه معانی نهفته»== |
==ناهشیار به منزلۀ « خزانه معانی نهفته»== |
||
هم جهت با دوری روان کاوی معاصر از مکانیزم و گرایش به معنا،«ناهشیار» نیز به استعارهای بدل شد برای توصیف معانی عاطفی که از دسترس آگاهی بیمار به |
هم جهت با دوری روان کاوی معاصر از مکانیزم و گرایش به معنا، «ناهشیار» نیز به استعارهای بدل شد برای توصیف معانی عاطفی که از دسترس آگاهی بیمار به دورند و در رابطۀ او با روانکاو ظاهر میشوند. به این معنا «ناهشیار» نه یک اسم، که صفت است: تعبیر «فرایندهای ناهشیار» جایگزین «ناهشیار» میشود. بدین ترتیب، روانکاوی با مفهوم «پست مدرنِ» چندمعنایی که از مشخصههای هر «متن» یا پدیدۀ فرهنگی است پیوند مییابد. وظیفۀ روانکاو، به جای کالبدشناسیِ دستگاه روان، همکاری با بیمار در کاوشِ این معانیِ نهفته است. |
||
<ref name="ReferenceA"/> |
<ref name="ReferenceA"/> |
||
==راز و رمز ناهشیار== |
==راز و رمز ناهشیار== |
||
یونگ (۱۹۳۴) بر وجه ناملموس و شبه اسرارآمیز ناهشیار تأکید داشت. او مشخصاً به جنبههای مذهبی و معنوی تجارب آدمی علاقه مند بود. یونگ مفهوم ناهشیار جمعی را ابداع کرد و آن را ذاتیِ آدمیان و در میانِ آنها مشترک |
[[کارل گوستاو یونگ|یونگ]] (۱۹۳۴) بر وجه ناملموس و شبه اسرارآمیز ناهشیار تأکید داشت. او مشخصاً به جنبههای مذهبی و معنوی تجارب آدمی علاقه مند بود. یونگ مفهوم ناهشیار جمعی را ابداع کرد و آن را ذاتیِ آدمیان و در میانِ آنها مشترک میدانست و بر آن بود که نسبت به ناهشیارِ شخصی توصیف شده از جانب فروید، در لایۀ عمیقتری از ذهن آدمی وجود دارد. او دیدگاه خود را بر این یافته بنا کردهبود که باورها، نمادها و اسطوره شناسیِ مذاهب و فرهنگهای بسیار متفاوت در طی اعصار و در نقاط مختلف جهان، وجوه مشترک بسیاری دارند. |
||
<ref name="ReferenceA"/> |
<ref name="ReferenceA"/> |
||
==ناهشیار گذشته و ناهشیار حال== |
==ناهشیار گذشته و ناهشیار حال== |
||
سندلر و سندلر (۱۹۸۴) میان «ناهشیار گذشته» و «ناهشیار حال» تمایزی قائل شدهاند که به لحاظ بالینی سودمند است. ناهشیار گذشتۀ فردِ بزرگسال «کودک درون» اوست ،که بدون تغییر باقی ماندهاست و تأثیر بسیاری در تعیین پاسخها، آرزوها و نیازهای فرد بزرگسال دارد. چنان که گویی دوران کودکی همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر، ناهشیارِ حال، که بی شباهت به مفهوم پیش هشیار نیست از طریق بهکارگیری مکانیزمهای دفاعی، در ناهشیار گذشته دخل و تصرف میکند و از این رهگذر به خیالپردازیهای ناهشیار گذشته مجال بروز میدهد، البته در قالبی تضعیف (و تحریف) شده. سندلرها بر این |
سندلر و سندلر (۱۹۸۴) میان «ناهشیار گذشته» و «ناهشیار حال» تمایزی قائل شدهاند که به لحاظ بالینی سودمند است. ناهشیار گذشتۀ فردِ بزرگسال «کودک درون» اوست ،که بدون تغییر باقی ماندهاست و تأثیر بسیاری در تعیین پاسخها، آرزوها و نیازهای فرد بزرگسال دارد. چنان که گویی دوران کودکی همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر، ناهشیارِ حال، که بی شباهت به مفهوم پیش هشیار نیست از طریق بهکارگیری مکانیزمهای دفاعی، در ناهشیار گذشته دخل و تصرف میکند و از این رهگذر به خیالپردازیهای ناهشیار گذشته مجال بروز میدهد، البته در قالبی تضعیف (و تحریف) شده. سندلرها بر این باورند که روانکاو، در فرایند درمان، باید همواره از ناهشیار حال به ناهشیار گذشته گذر کند و پیش از اقدام به بازسازی رویدادهای آسیبزای گذشته بر تعامل روانکاوانه در این جا و اکنون متمرکز شود. |
||
<ref name="ReferenceA"/> |
<ref name="ReferenceA"/> |
||
== نظریه فروید == |
== نظریه فروید == |
||
[[پرونده:Structural-Iceberg.png|چپ|قاب|برای توضیح دادن ساختار ذهن از یک کوه یخی استفاده میشود.]] |
[[پرونده:Structural-Iceberg.png|چپ|قاب|برای توضیح دادن ساختار ذهن از یک کوه یخی استفاده میشود.]] |
||
فروید ذهن را به دو قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم کرد. بخش هشیار ذهن در برگیرندهٔ تمام افکار، احساسها و اعمالی است که ما در حال حاضر از آن آگاهی داریم. ناهشیار شامل چیزهایی است که از آگاهی شخصی ما پنهان است. به باور فروید، ناهشیار، انگیزههای ابتدایی و غریزی ما و نیز خاطرهها و هیجانهای اضطراب آوری که از نفوذ آنها به ذهن هشیار جلوگیری شدهاست، را در بر میگیرد. |
[[زیگموند فروید|فروید]] ذهن را به دو قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم کرد. بخش هشیار ذهن در برگیرندهٔ تمام افکار، احساسها و اعمالی است که ما در حال حاضر از آن آگاهی داریم. ناهشیار شامل چیزهایی است که از آگاهی شخصی ما پنهان است. به باور فروید، ناهشیار، انگیزههای ابتدایی و غریزی ما و نیز خاطرهها و هیجانهای اضطراب آوری که از نفوذ آنها به ذهن هشیار جلوگیری شدهاست، را در بر میگیرد. |
||
فروید یک ساختار عمودی و مرتبهای برای ذهن ارائه داد: ذهن هشیار، [[نیمه هشیار]]، و ذهن ناهشیار. که هر یک زیر سطح دیگری قرار میگیرند. |
فروید یک ساختار عمودی و مرتبهای برای ذهن ارائه داد: ذهن هشیار، [[نیمه هشیار]]، و ذهن ناهشیار. که هر یک زیر سطح دیگری قرار میگیرند. |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
ذهن ناهوشیار دارای سه الگوی کاربرد قابل تمیز به صورتهای صفت و اسم است. دومین آنها گسترده و غیر نظریهای است. و سومین آنها با دیدگاه خاصی در مورد نظریههای مربوط به شرایط انسان ارتباط دارد. اما هرسه اینها به نحوی به یک مفهوم کلی اشاره دارند و آن حالتی ذهنی است مبنی بر فقدان هوشیاری. به عبارت دیگر: |
ذهن ناهوشیار دارای سه الگوی کاربرد قابل تمیز به صورتهای صفت و اسم است. دومین آنها گسترده و غیر نظریهای است. و سومین آنها با دیدگاه خاصی در مورد نظریههای مربوط به شرایط انسان ارتباط دارد. اما هرسه اینها به نحوی به یک مفهوم کلی اشاره دارند و آن حالتی ذهنی است مبنی بر فقدان هوشیاری. به عبارت دیگر: |
||
۱.(الف). اسم. حالتی که نشانه آن ناآگاهی و ناهوشیاری است.۱.(ب). صفت. مشخصه کسی که در چنین حالتی است. این معانی در متون فنی کم و بیش همان است که در زبان روزمره، یعنی به آن قطب پیوستار انگیختگی اشاره دارند که نشانه اش اغما، |
۱.(الف). اسم. حالتی که نشانه آن ناآگاهی و ناهوشیاری است.۱.(ب). صفت. مشخصه کسی که در چنین حالتی است. این معانی در متون فنی کم و بیش همان است که در زبان روزمره، یعنی به آن قطب پیوستار انگیختگی اشاره دارند که نشانه اش اغما، بیهوشی، خواب عمیق یا [[بی هوشی]] عمومی است. |
||
۲.(الف). اسم. حالتی که نشانه اش فقدان آگاهی از فرایندهای جاری درونی است.۲.(ب). صفت. به آن دسته از فرایندهای درونی اطلاق میشود که به نحوی نامحسوس و غیر هوشیارانه جریان دارند. این دو معنا اگر چه تمامی فرایندهایی را که خارج از آگاهی آدمی روی میدهد در |
۲.(الف). اسم. حالتی که نشانه اش فقدان آگاهی از فرایندهای جاری درونی است.۲.(ب). صفت. به آن دسته از فرایندهای درونی اطلاق میشود که به نحوی نامحسوس و غیر هوشیارانه جریان دارند. این دو معنا اگر چه تمامی فرایندهایی را که خارج از آگاهی آدمی روی میدهد در برمیگیرند، با این حال معمولاً به فرایندهای شناختی، هیجانی یا انگیزش اشاره دارند. فرایندهای فیزیولوژیکی بیشتر بدون آگاهی تشخیص صورت میگیرند، اما به ندرت از سوی کاربران به معنای این اصطلاح به کار میرود. |
||
۳.(الف). در [[روانشناسی]] |
۳.(الف). در [[روانشناسی]]<nowiki/>های ژرفنگر، به ویژه در روانکاوی، بر حوزهای از روان اطلاق میشود که کارکردهای سرکوب شده نهاد، امیال و تکانههای ابتدایی، خاطرات، تصاویر ذهنی و آرزوهایی که بسیار اضطراب انگیزتر از آن هستند که بتوان آنها را به هوشیاری راه داد.۳.(ب). صفت. مشخصه همین تصاویر ذهنی، خاطرات و امیال سرکوب شده اولیه. توجه کنیم که فرض بر آن است که ناهوشیار (در معنای ۳ الف). دارای دو نوع ماهیت روانی است. :۱-یکی چیزهایی که قبلاً در هوشیاری بودهاند، اما از هوشیاری بیرون رانده شدهاند،۲-و دیگری چیزهایی که هرگز در هوشیاری نبودهاند.<ref>آرتور اس. ربر(۱۹۹۵). فرهنگ توصیفی روانشناسی. ترجمه یوسف کریمی و همکاران(۱۳۹۰)، انتشارات رشد، تهران، صفحه ۹۹۵</ref> |
||
«ناخودآگاه مثل کودکی است که اصل استفاده از حداقل انرژی را که در فیزیولوژی مطرح است محقق میسازد. یعنی کارهای تکراری از ضمیر ملتفت (به کسر فاء) به ضمیر غیرملتفت (به فتح فاء) منتقل میشود. لذا میبینید اول کار رانندگی سخت است ولی بعدها ضمیر ناخوداگاه عنان کارهای روتین را به عهده میگیرد و ذهن آزاد میشود برای کارهای مهمتر و هراز گاهی التفات به کار روتین و تصحیحات |
«ناخودآگاه مثل کودکی است که اصل استفاده از حداقل انرژی را که در فیزیولوژی مطرح است محقق میسازد. یعنی کارهای تکراری از ضمیر ملتفت (به کسر فاء) به ضمیر غیرملتفت (به فتح فاء) منتقل میشود. لذا میبینید اول کار رانندگی سخت است ولی بعدها ضمیر ناخوداگاه عنان کارهای روتین را به عهده میگیرد و ذهن آزاد میشود برای کارهای مهمتر و هراز گاهی التفات به کار روتین و تصحیحات آن، لذا در انرژی صرفه جویی میشود. و حتی نماز عادتی، بدون توجه خاصی با مدیریت داخلی ضمیر ناخوداگاه اداره و خوانده میشود و شما در آخر متوجه میشوی که نماز تمام شدهاست. مانند سوییچ اوتومات در هواپیما که خلبان یا ضمیر خودآگاه را آزاد میکند. گویند [[اعصاب سمپاتیک]] و پاراسمپاتیک تحت مدیریت این ضمیرند. |
||
ضمیر ناخودآگاه از زمان [[زیگموند فروید]] خیلی تئوریزه و باب شد و در بسیار موارد این تئوری به سوالات خوب جواب میدهد. هیپنوز با همین ضمیر سروکار دارد. این ضمیر مثل کودکی کارگر ساده است. اگر بگویید خسته نباشید نباشیدش را درک نمیکند، خسته را تحلیل میکند. در فیلمها از همین طریق با فریمهای مخفی دستورات و اطلاعاتی را که کمابیش مؤثر است به این ضمیر مخابره میکنند. در تبلیغات روی همین ضمیر هم کار میکنند. این ضمیر در شب یا غیر آن به تحلیل مسایل روز میپردازد تا مسایل منظم و مرتب و تا حد امکانش حل شوند. لذا میبینید مسایلی که دیروز فهم و حل نمیشود فردا و بعد از خواب بهتر فهم و حل و هضم میشود میتوان از این ضمیر نظرش را در خصوص مسایل مختلف جویا شد با روش وزنه و ریسمان و ... . البته این بدان معنا نیست که این ضمیر معصوم است و همواره نظرات عالی میدهد. ضمیر ناخودآگاه مثل کودکی کارگر و حرف گوش کن است که کارهای تکراری را مدیریت نموده و بار ضمیر ملتفت (به کسر فاء) را کاهش میدهد. |
ضمیر ناخودآگاه از زمان [[زیگموند فروید]] خیلی تئوریزه و باب شد و در بسیار موارد این تئوری به سوالات خوب جواب میدهد. هیپنوز با همین ضمیر سروکار دارد. این ضمیر مثل کودکی کارگر ساده است. اگر بگویید خسته نباشید نباشیدش را درک نمیکند، خسته را تحلیل میکند. در فیلمها از همین طریق با فریمهای مخفی دستورات و اطلاعاتی را که کمابیش مؤثر است به این ضمیر مخابره میکنند. در تبلیغات روی همین ضمیر هم کار میکنند. این ضمیر در شب یا غیر آن به تحلیل مسایل روز میپردازد تا مسایل منظم و مرتب و تا حد امکانش حل شوند. لذا میبینید مسایلی که دیروز فهم و حل نمیشود فردا و بعد از خواب بهتر فهم و حل و هضم میشود میتوان از این ضمیر نظرش را در خصوص مسایل مختلف جویا شد با روش وزنه و ریسمان و ... . البته این بدان معنا نیست که این ضمیر معصوم است و همواره نظرات عالی میدهد. ضمیر ناخودآگاه مثل کودکی کارگر و حرف گوش کن است که کارهای تکراری را مدیریت نموده و بار ضمیر ملتفت (به کسر فاء) را کاهش میدهد. |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۱۱
از مجموعه مقالههای |
روانکاوی |
---|
ناهوشیار هوشمند یا ضمیر ناخودآگاه یا ناآگاه، دربرگیرنده پدیدههای روانی و فرآیندهای زندگی است که به وسیله شناسایی، ادراک نشده و فاقد کیفیت آگاهیاند. ناخودآگاه، انباری است پر از تمایلها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشهها و اعمال تأثیر دارند. فروید نخستین کسی نبود که عوامل تأثیرگذار ذهنی را پیدا و کشف کرد، شکسپیر نیز در نمایشنامههای خویش، آنها را عنوان میکرد؛ ولی کاری که فروید کرد این بود که برای عوامل تأثیرگذار ذهنی در زندگی روزمرهٔ انسان، اهمیت بسیاری قائل شد.[۱] .
مفهوم ناهشیار (The unconscious) از مبانی نظریه روان کاوی است. هر چند فروید «کاشف» ناهشیار نبود، نخستین کسی بود که در قالب کاوشی نظام مند، تأثیر آن را در حیات ذهنی بهنجار و نابهنجار آدمی بررسی کرد. در روان کاوی معاصر، ناهشیار واجد چهار معنای عمده است. [۲]
ناهشیار به منزلۀ « شیء فی نفسه»
فروید در وهلۀ نخست ناهشیار را جزئی از «دستگاه روان» می دانست، نوعی مفهوم کانتی که مستقیماً ادراک پذیر نیست، اما به واسطۀ آن میتوان تبیینی علّی از پدیدههای روانی غیرعقلانی مانند رویا، عارضههای نوروتیک و لغزشهای زبانی به دست داد. او این فرض را پیش کشید که خاطرات، خیالات، آرزوها، افکار و ایدههای ناپذیرفتنی و نامطلوب، و نیز وجوهی از رویدادهای دردناک به همراه هیجانهای همایند با آن ها، از طریق سرکوبی به ناهشیار رانده میشوند. فروید در پروژه منتشر نشده اش ابراز امید میکند به شرحی نوروبیولوژیک از عملکرد ناهشیار دست یابد که اساس جریان پیوند و تخلیۀ انرژی روانی، یا لیبیدو باشد. هر چند این مدل «هیدرولیک» عمدتاً کنار گذاشته شد، نوروسایکولوژی جدید، در قالب پدیدههایی مانند ادراک زیرآستانهای و «پردازش پیش هشیار» این واقعیت را تائید کردهاست که بسیاری از جنبههای حیات ذهنی که برای بقاء ضروری است، خارج از حیطۀ آگاهی روی میدهد. [۲]
ناهشیار به منزلۀ « خزانه معانی نهفته»
هم جهت با دوری روان کاوی معاصر از مکانیزم و گرایش به معنا، «ناهشیار» نیز به استعارهای بدل شد برای توصیف معانی عاطفی که از دسترس آگاهی بیمار به دورند و در رابطۀ او با روانکاو ظاهر میشوند. به این معنا «ناهشیار» نه یک اسم، که صفت است: تعبیر «فرایندهای ناهشیار» جایگزین «ناهشیار» میشود. بدین ترتیب، روانکاوی با مفهوم «پست مدرنِ» چندمعنایی که از مشخصههای هر «متن» یا پدیدۀ فرهنگی است پیوند مییابد. وظیفۀ روانکاو، به جای کالبدشناسیِ دستگاه روان، همکاری با بیمار در کاوشِ این معانیِ نهفته است. [۲]
راز و رمز ناهشیار
یونگ (۱۹۳۴) بر وجه ناملموس و شبه اسرارآمیز ناهشیار تأکید داشت. او مشخصاً به جنبههای مذهبی و معنوی تجارب آدمی علاقه مند بود. یونگ مفهوم ناهشیار جمعی را ابداع کرد و آن را ذاتیِ آدمیان و در میانِ آنها مشترک میدانست و بر آن بود که نسبت به ناهشیارِ شخصی توصیف شده از جانب فروید، در لایۀ عمیقتری از ذهن آدمی وجود دارد. او دیدگاه خود را بر این یافته بنا کردهبود که باورها، نمادها و اسطوره شناسیِ مذاهب و فرهنگهای بسیار متفاوت در طی اعصار و در نقاط مختلف جهان، وجوه مشترک بسیاری دارند. [۲]
ناهشیار گذشته و ناهشیار حال
سندلر و سندلر (۱۹۸۴) میان «ناهشیار گذشته» و «ناهشیار حال» تمایزی قائل شدهاند که به لحاظ بالینی سودمند است. ناهشیار گذشتۀ فردِ بزرگسال «کودک درون» اوست ،که بدون تغییر باقی ماندهاست و تأثیر بسیاری در تعیین پاسخها، آرزوها و نیازهای فرد بزرگسال دارد. چنان که گویی دوران کودکی همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر، ناهشیارِ حال، که بی شباهت به مفهوم پیش هشیار نیست از طریق بهکارگیری مکانیزمهای دفاعی، در ناهشیار گذشته دخل و تصرف میکند و از این رهگذر به خیالپردازیهای ناهشیار گذشته مجال بروز میدهد، البته در قالبی تضعیف (و تحریف) شده. سندلرها بر این باورند که روانکاو، در فرایند درمان، باید همواره از ناهشیار حال به ناهشیار گذشته گذر کند و پیش از اقدام به بازسازی رویدادهای آسیبزای گذشته بر تعامل روانکاوانه در این جا و اکنون متمرکز شود. [۲]
نظریه فروید
فروید ذهن را به دو قسمت هشیار و ناهشیار تقسیم کرد. بخش هشیار ذهن در برگیرندهٔ تمام افکار، احساسها و اعمالی است که ما در حال حاضر از آن آگاهی داریم. ناهشیار شامل چیزهایی است که از آگاهی شخصی ما پنهان است. به باور فروید، ناهشیار، انگیزههای ابتدایی و غریزی ما و نیز خاطرهها و هیجانهای اضطراب آوری که از نفوذ آنها به ذهن هشیار جلوگیری شدهاست، را در بر میگیرد.
فروید یک ساختار عمودی و مرتبهای برای ذهن ارائه داد: ذهن هشیار، نیمه هشیار، و ذهن ناهشیار. که هر یک زیر سطح دیگری قرار میگیرند.
الگوهای کاربرد
ذهن ناهوشیار دارای سه الگوی کاربرد قابل تمیز به صورتهای صفت و اسم است. دومین آنها گسترده و غیر نظریهای است. و سومین آنها با دیدگاه خاصی در مورد نظریههای مربوط به شرایط انسان ارتباط دارد. اما هرسه اینها به نحوی به یک مفهوم کلی اشاره دارند و آن حالتی ذهنی است مبنی بر فقدان هوشیاری. به عبارت دیگر:
۱.(الف). اسم. حالتی که نشانه آن ناآگاهی و ناهوشیاری است.۱.(ب). صفت. مشخصه کسی که در چنین حالتی است. این معانی در متون فنی کم و بیش همان است که در زبان روزمره، یعنی به آن قطب پیوستار انگیختگی اشاره دارند که نشانه اش اغما، بیهوشی، خواب عمیق یا بی هوشی عمومی است.
۲.(الف). اسم. حالتی که نشانه اش فقدان آگاهی از فرایندهای جاری درونی است.۲.(ب). صفت. به آن دسته از فرایندهای درونی اطلاق میشود که به نحوی نامحسوس و غیر هوشیارانه جریان دارند. این دو معنا اگر چه تمامی فرایندهایی را که خارج از آگاهی آدمی روی میدهد در برمیگیرند، با این حال معمولاً به فرایندهای شناختی، هیجانی یا انگیزش اشاره دارند. فرایندهای فیزیولوژیکی بیشتر بدون آگاهی تشخیص صورت میگیرند، اما به ندرت از سوی کاربران به معنای این اصطلاح به کار میرود.
۳.(الف). در روانشناسیهای ژرفنگر، به ویژه در روانکاوی، بر حوزهای از روان اطلاق میشود که کارکردهای سرکوب شده نهاد، امیال و تکانههای ابتدایی، خاطرات، تصاویر ذهنی و آرزوهایی که بسیار اضطراب انگیزتر از آن هستند که بتوان آنها را به هوشیاری راه داد.۳.(ب). صفت. مشخصه همین تصاویر ذهنی، خاطرات و امیال سرکوب شده اولیه. توجه کنیم که فرض بر آن است که ناهوشیار (در معنای ۳ الف). دارای دو نوع ماهیت روانی است. :۱-یکی چیزهایی که قبلاً در هوشیاری بودهاند، اما از هوشیاری بیرون رانده شدهاند،۲-و دیگری چیزهایی که هرگز در هوشیاری نبودهاند.[۳]
«ناخودآگاه مثل کودکی است که اصل استفاده از حداقل انرژی را که در فیزیولوژی مطرح است محقق میسازد. یعنی کارهای تکراری از ضمیر ملتفت (به کسر فاء) به ضمیر غیرملتفت (به فتح فاء) منتقل میشود. لذا میبینید اول کار رانندگی سخت است ولی بعدها ضمیر ناخوداگاه عنان کارهای روتین را به عهده میگیرد و ذهن آزاد میشود برای کارهای مهمتر و هراز گاهی التفات به کار روتین و تصحیحات آن، لذا در انرژی صرفه جویی میشود. و حتی نماز عادتی، بدون توجه خاصی با مدیریت داخلی ضمیر ناخوداگاه اداره و خوانده میشود و شما در آخر متوجه میشوی که نماز تمام شدهاست. مانند سوییچ اوتومات در هواپیما که خلبان یا ضمیر خودآگاه را آزاد میکند. گویند اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک تحت مدیریت این ضمیرند.
ضمیر ناخودآگاه از زمان زیگموند فروید خیلی تئوریزه و باب شد و در بسیار موارد این تئوری به سوالات خوب جواب میدهد. هیپنوز با همین ضمیر سروکار دارد. این ضمیر مثل کودکی کارگر ساده است. اگر بگویید خسته نباشید نباشیدش را درک نمیکند، خسته را تحلیل میکند. در فیلمها از همین طریق با فریمهای مخفی دستورات و اطلاعاتی را که کمابیش مؤثر است به این ضمیر مخابره میکنند. در تبلیغات روی همین ضمیر هم کار میکنند. این ضمیر در شب یا غیر آن به تحلیل مسایل روز میپردازد تا مسایل منظم و مرتب و تا حد امکانش حل شوند. لذا میبینید مسایلی که دیروز فهم و حل نمیشود فردا و بعد از خواب بهتر فهم و حل و هضم میشود میتوان از این ضمیر نظرش را در خصوص مسایل مختلف جویا شد با روش وزنه و ریسمان و ... . البته این بدان معنا نیست که این ضمیر معصوم است و همواره نظرات عالی میدهد. ضمیر ناخودآگاه مثل کودکی کارگر و حرف گوش کن است که کارهای تکراری را مدیریت نموده و بار ضمیر ملتفت (به کسر فاء) را کاهش میدهد.
ناخودآگاه مخزن احساسات، افکار، تمایلات و خاطراتی است که خارج از آگاهی هشیار ما قرار دارند. بیشتر محتویات ذهن ناهشیار ما غیرقابل پذیرش و ناخوشایند هستند، مثل احساس درد، اضطراب یا تعارض. به عقیده فروید، ذهن ناهشیار بر اثر گذاریش بر روی رفتار ما ادامه میدهد، هر چند ما از این تأثیرات نهفته و ناآشکار، آگاهی نداریم.[۴]
پانویس
- ↑ گنجی، مهدی. دکتر حمزه گنجی، ویراستار. زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد. شابک ۹۷۸-۹۴۶-۷۶۰۹-۶۶-۱ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). بیش از یک پارامتر|نویسنده=
و|نام خانوادگی=
دادهشده است (کمک) - ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ هلمز، جرمی. درآمدی نو بر روان کاوی. نظریه و درمان. ترجمهٔ علیرضا طهماسب. تهران: بینش نو. ص. ۶۵. شابک ۹-۳-۹۱۲–۶۰۰-۹۷۸ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک). تاریخ وارد شده در|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ↑ آرتور اس. ربر(۱۹۹۵). فرهنگ توصیفی روانشناسی. ترجمه یوسف کریمی و همکاران(۱۳۹۰)، انتشارات رشد، تهران، صفحه ۹۹۵
- ↑ اتکینسون-اسمیت-بم-هکسما-اتکینسون، روانشناسی هیلگارد جلد ۲، ترجمهٔ دکتر حسن رفیعی - دکتر مرسده سمیعی - دکتر محسن ارجمند
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «VUnconscious mind». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۴ ژوئیه ۲۰۱۲.