میکلوش یانچو: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +تمیز (۱۴.۹ core): + رده:افراد مجاری رومانیاییتبار |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[پرونده:Kósa Ferenc & Jancsó Miklós 1975 cropped.jpg|بندانگشتی]] |
[[پرونده:Kósa Ferenc & Jancsó Miklós 1975 cropped.jpg|بندانگشتی]] |
||
[[پرونده:Jancso milos 01.jpg|بندانگشتی]] |
[[پرونده:Jancso milos 01.jpg|بندانگشتی]] |
||
در سال ۱۹۴۴ بعد از اینکه در رشتههای حقوق |
در سال ۱۹۴۴ بعد از اینکه در رشتههای حقوق نژادشناسی و [[تاریخ هنر]] از دانشگاه بوداپست فارغالتحصیل گردید به تحصیل در آکادمی هنرهای دراماتیک و سینمایی پرداخت و بعد از اینکه دوره تحصیلی را با موفقیت به پایان رساند یانچو بین آوریل تا نوامبر ۱۹۴۵ زندانی جنگی [[شوروی سابق]] بود. او در ۱۹۴۶ به حزب کمونیست پیوست. از سال ۱۹۴۸ با کارگردانی فیلمهای خبری کار سیما را آغاز نمود البته قبل از آن به کارهای دیگری هم دست زده بود در واقع وی میخواست کارگردان تئاتر بشود ولی بهر حال یک فیلمساز شد. وی در ۱۹۵۱ از آکادمی فیلم فارغالتحصیل شد و شروع به ساختن فیلمهای کوتاه کرد که حدود ۴۰ فیلم میشود. از سال ۱۹۵۴ ساختن فیلمهای مستند را شروع کرد و از ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ به ساختن فیلمهای داستانی کوتاه ۱۶ مخیلی متری همت گماشت و سرانجام اولین فیلم بلند خود را در ۱۹۵۸ ساخت. |
||
یانچو پس از کارگردانی چند فیلم کوتاه در دهه ۱۹۵۰، سال ۱۹۶۳ به خاطر استعداد استثنایی و سبک خلاقانه خود در فیلم «Cantata» مورد توجه بیشتر قرار گرفت. |
یانچو پس از کارگردانی چند فیلم کوتاه در دهه ۱۹۵۰، سال ۱۹۶۳ به خاطر استعداد استثنایی و سبک خلاقانه خود در فیلم «Cantata» مورد توجه بیشتر قرار گرفت. |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=== کانتاتا === |
=== کانتاتا === |
||
نخستین فیلم مهم یانچو که نام او را به عنوان کارگردانی خلاق و اندیشمند در جهان مطرح کرد و به عنوان نخستین فیلم موج نوی سینمای مجارستان معرفی شده، فیلم «کانتاتا» (Cantata) بود که در سال ۱۹۶۲ ساخت. |
نخستین فیلم مهم یانچو که نام او را به عنوان کارگردانی خلاق و اندیشمند در جهان مطرح کرد و به عنوان نخستین فیلم موج نوی سینمای مجارستان معرفی شده، فیلم «کانتاتا» (Cantata) بود که در سال ۱۹۶۲ ساخت. |
||
«کانتاتا» فیلمی دربارهٔ رابطه روشنفکران مجار با قدرت و تردیدهای |
«کانتاتا» فیلمی دربارهٔ رابطه روشنفکران مجار با قدرت و تردیدهای آنها بود که بر اساس داستان کوتاهی از نویسنده مجار، جوزف لنگیل ساخته شد و داستان پزشک جراح روشنفکری را در دوران استالین در بوداپست روایت میکرد که از زندگی یکنواخت اش در شهر خسته میشود و به زادگاه اش در روستا بر میگردد. |
||
=== در راه من به خانه === |
=== در راه من به خانه === |
||
فیلم «در راه من به خانه» (۱۹۶۴) داستان سرباز جوانی را در دوران سلطه نازیها بر مجارستان در جنگ جهانی دوم روایت میکرد که از ارتش فرار میکند اما به وسیله [[ارتش سرخ]] دستگیر میشود. زندانبان او یک سرباز زخمی روسی است. |
فیلم «در راه من به خانه» (۱۹۶۴) داستان سرباز جوانی را در دوران سلطه نازیها بر مجارستان در جنگ جهانی دوم روایت میکرد که از ارتش فرار میکند اما به وسیله [[ارتش سرخ]] دستگیر میشود. زندانبان او یک سرباز زخمی روسی است. آنها زبان هم را نمیفهمند اما از طریق بازیهای کودکانه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و بتدریج رابطه دوستانه، جایگزین رابطه بین زندانبان و زندانی میشود. |
||
=== محاصره === |
=== محاصره === |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۵۴
میکلوش یانچو | |
---|---|
زادهٔ | ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۱ واتس |
درگذشت | ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴ (۹۲ سال) |
ملیت | مجارستان |
پیشه | کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و بازیگر |
سالهای فعالیت | ۱۹۵۰–۲۰۱۴ |
همسر(ها) | کاتالین (۱۹۵۸–۱۹۴۹)مارتا مشاورس (۱۹۶۸–۱۹۵۸) (۲۰۱۴–۱۹۸۱) |
میکلوش یانچو (به مجاری: Miklós Jancsó) کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و بازیگر مجارستانی و برنده جایزه بهترین کارگردان از جشنواره فیلم کن بود.
زندگینامه
یانچو ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۱ در شهر کوچک واتس در شمال بوداپست به دنیا آمد. پدر و مادر او مهاجرانی از ترانسیلوانیا بودند که زمانی بخشی از مجارستان بود. او گفت:
«مادرم رومانیایی بود. در زندگی شخصی، اعضای خانواده دوست بودند، اما به لحاظ سیاسی در تقابل با هم قرار داشتند… برای من این یک درس بزرگ بود. آن تقابل - که کمتر هم خشونتآمیز بود - هرگز مشکلات مربوط به هویت ملی را حل نخواهد کرد.»
در سال ۱۹۴۴ بعد از اینکه در رشتههای حقوق نژادشناسی و تاریخ هنر از دانشگاه بوداپست فارغالتحصیل گردید به تحصیل در آکادمی هنرهای دراماتیک و سینمایی پرداخت و بعد از اینکه دوره تحصیلی را با موفقیت به پایان رساند یانچو بین آوریل تا نوامبر ۱۹۴۵ زندانی جنگی شوروی سابق بود. او در ۱۹۴۶ به حزب کمونیست پیوست. از سال ۱۹۴۸ با کارگردانی فیلمهای خبری کار سیما را آغاز نمود البته قبل از آن به کارهای دیگری هم دست زده بود در واقع وی میخواست کارگردان تئاتر بشود ولی بهر حال یک فیلمساز شد. وی در ۱۹۵۱ از آکادمی فیلم فارغالتحصیل شد و شروع به ساختن فیلمهای کوتاه کرد که حدود ۴۰ فیلم میشود. از سال ۱۹۵۴ ساختن فیلمهای مستند را شروع کرد و از ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ به ساختن فیلمهای داستانی کوتاه ۱۶ مخیلی متری همت گماشت و سرانجام اولین فیلم بلند خود را در ۱۹۵۸ ساخت.
یانچو پس از کارگردانی چند فیلم کوتاه در دهه ۱۹۵۰، سال ۱۹۶۳ به خاطر استعداد استثنایی و سبک خلاقانه خود در فیلم «Cantata» مورد توجه بیشتر قرار گرفت.
یانچو که برای برداشتهای طولانی و به تصویر کشیدن گذر زمان در حماسههای تاریخی صرفاً از طریق تغییر لباس، شهرت داشت، سال ۱۹۷۲ در جشنواره کن برای فیلم «سرود سرخ» دربارهٔ شورش گروهی کارگر مزرعه در قرن نوزدهم، برنده جایزه بهترین کارگردان شد.
منتقدان در دهه ۱۹۶۰ یانچو را در کنار کارگردانانی بزرگ مانند میکلآنجلو آنتونیونی و اینگمار برگمان ردهبندی میکردند.
او زمانی با خلاصه کردن تمرکز اصلی فیلمهایش، گفت: «همیشه به این مسئله فکر میکردم که آیا یک فرد میتواند از تاریخ عبور کند؟»
او اوایل دهه ۱۹۷۰ در ایتالیا زندگی میکرد و فیلم «Vices and Pleasures» را در این کشور ساخت که دربارهٔ خودکشی رودولف، آرشیدوک اتریش و معشوقه او در ۱۸۸۹ است. فیلم یانچو به خاطر برخی صحنهها در ایتالیا ممنوع و او به چهار ماه زندان محکوم شد. او بعدها به این حکم اعتراض کرد و تبرئه شد.
«گردآوری» (۱۹۶۵)، «سرخ و سفید» (۱۹۶۷) و «سکوت و فریاد» (۱۹۶۸) از موفقترین فیلمهای اوست.
یانچو بین ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۶ مجموعهای شامل شش فیلم ساخت که به ماجراهای اغلب ابزورد کاپا و پپه، دو ضدقهرمان کمیک با بازی زولتان موچی و پیتر شرر، میپردازند.
یانچو استاد آکادمی فیلم بوداپست بود و بین ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ در مؤسسه ارتباطات دانشگاه هاروارد تدریس میکرد.
همسر سابق وی مارتا مشاورس کارگردان سینما بود
میکلوش یانچو جمعه پس از یک بیماری طولانی در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
بررسی آثار
زنگها به رم رفتهاند
نخستین فیلم بلند داستانی یانچو، «زنگها به رم رفتهاند» (۱۹۵۸)، فیلم ضعیفی بود که پیرامون ایده مبارزه انقلابی ساخته شده بود و بیانگر اندیشهها و دغدغههای روشنفکرانه او بود.
کانتاتا
نخستین فیلم مهم یانچو که نام او را به عنوان کارگردانی خلاق و اندیشمند در جهان مطرح کرد و به عنوان نخستین فیلم موج نوی سینمای مجارستان معرفی شده، فیلم «کانتاتا» (Cantata) بود که در سال ۱۹۶۲ ساخت. «کانتاتا» فیلمی دربارهٔ رابطه روشنفکران مجار با قدرت و تردیدهای آنها بود که بر اساس داستان کوتاهی از نویسنده مجار، جوزف لنگیل ساخته شد و داستان پزشک جراح روشنفکری را در دوران استالین در بوداپست روایت میکرد که از زندگی یکنواخت اش در شهر خسته میشود و به زادگاه اش در روستا بر میگردد.
در راه من به خانه
فیلم «در راه من به خانه» (۱۹۶۴) داستان سرباز جوانی را در دوران سلطه نازیها بر مجارستان در جنگ جهانی دوم روایت میکرد که از ارتش فرار میکند اما به وسیله ارتش سرخ دستگیر میشود. زندانبان او یک سرباز زخمی روسی است. آنها زبان هم را نمیفهمند اما از طریق بازیهای کودکانه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و بتدریج رابطه دوستانه، جایگزین رابطه بین زندانبان و زندانی میشود.
محاصره
اما با فیلم «محاصره» (۱۹۶۵) بود که یانچو سبک منحصر به فرد سینمایی اش را که عبارت از برداشتهای بلند، کورئوگرافی و میزانسنهای پیچیده بود، معرفی کرد. فیلمی که به عنوان یک نمونه درخشان سینمای اروپای شرقی شناخته میشود. «محاصره»، روایتی تکاندهنده از شورش مجارها علیه ارتش اطریش در سال ۱۸۴۸ بود که با سبک بصری خیره کننده یانچو به تصویر کشیده شده بود. فیلمبرداری سیاه و سفید تاماس سوملو، فیلمبردار چیرهدست یانچو با پرده عریض، در شکلگیری سبک بصری یانچو و موفقیت جهانی او تأثیر بسزایی داشت. زولتان فابری؛ سینماگر و منتقد بزرگ مجار، آن را بهترین فیلم تاریخ سینمای مجارستان خواندهاست.
سرخ و سفید
«سرخ و سفید» محصول مشترک شوروی و مجارستان بود که به مناسبت پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر شوروی ساخته شد و به درگیری ارتش سرخ با ضدانقلابیون مخالف انقلاب اکتبر میپرداخت. در این فیلم، یانچو با استفاده از میزانسن و ترکیب بندی هوشمندانه و حرکات معکوس دوربین، جابهجایی دائمی قدرت میان دو ارتش سرخ و سفید را که در فضای خالی و پنهاور یک دشت در مقابل هم صف آرایی کردهاند، را نشان دادهاست.
سکوت و فریاد
«سکوت و فریاد» (۱۹۶۸) نیز فیلم دیگری دربارهٔ انقلاب ۱۹۱۹ مجارستان بود و داستان جوانی انقلابی را روایت میکرد که بعد از شکست انقلاب به روستا فرار میکند. این فیلم آغاز همکاری یانچو با یانوش کِنده فیلمبردار بزرگ مجاری بود.
بادهای زمستانی
فیلم «بادهای زمستانی» (محصول ۱۹۶۹) – تنها فیلم یانچو که بعد از انقلاب در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد- داستان گروهی از آنارشیستهای کروات است که سعی دارند الکساندر اول پادشاه یوگسلاوی را در دهه سی ترور کنند. «بادهای زمستانی»، بیانگر کمال سبک گرایی یانچو و قوام عناصر بصری اوست.
سرود سرخ
فیلم «سرود سرخ» که بسیاری از منتقدان آن را شاهکار یانچو ارزیابی میکنند، توانست در سال ۱۹۷۱ جایزه بهترین کارگردانی از فستیوال کن را به دست آورد. در این فیلم نیز همانند فیلمهای دیگر یانچو، به رابطه قدرت و سرکوب شوندگان میپردازد. یانچو نشان میدهد که دهقانان و شورشیان با اینکه به نحو وحشیانهای سرکوب و قتلعام میشوند اما هرگز امید خود را از دست نمیدهند.
جوایز و افتخارات
- پنج بار نامزدی بهترین کارگردانی از جشنواره بینالمللی فیلم کن * برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره بینالمللی فیلم کن برای فیلم «سرود سرخ» در سال ۱۹۷۲
او سال ۱۹۷۹ در جشنواره کن، سال ۱۹۹۰ در جشنواره ونیز و سال ۱۹۹۴ در بوداست جایزه یک عمر دستاورد دریافت کرد.
فیلمشناسی
کوتاه
- پائیز در باداچسونی (۱۹۵۴)
- چین رنگارنگ (۱۹۵۷)
- در کوویتس (۱۹۵۸)
- غروبها و فجرها (۱۹۶۱)
- درخت جاندار (۱۹۶۳)
بلند
- زنگها به رم رفتهاند (۱۹۵۸)
- سه ستاره (۱۹۶۰)
- کانتاتا (۱۹۶۳)
- راه من "راهی به سوی وطنم" (۱۹۶۴)
- ناامیدها "جمعآوری" (۱۹۶۵)
- سرخ و سفید (۱۹۶۷)
- سکوت و فریاد (۱۹۶۸)
- مواجهه "آه، درست شد!" (۱۹۶۸)
- باد زمستان (۱۹۶۹)
- آگنس دیه (۱۹۷۰)
- صلح طلب "لاپاسیفیکا" (۱۹۷۰)
- فن و آئین (۱۹۷۱)
- سرود سرخ (۱۹۷۲)
- الکترا (۱۹۷۳)
- رذیلتهای خصوصی، فضیلتهای عمومی (۱۹۷۶)
- کار استادانه (۱۹۷۷)
- راپسودی مجار (۱۹۷۹)
- فرشتگان خدا()
- «فصل هیولاها» (۱۹۸۶)
منابع
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ میکلوش یانچو موجود است. |
- میکلوش یانچو در IMDb
- شهیدی، علیاصغر (زمستان ۱۳۶۷)، سینماگران جهان، موسسه انتشارات تلاش
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Miklós Jancsó». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۳ مه ۲۰۱۴.
- «میکلوش یانچو و روایتهای حماسی و آیینی از تاریخ معاصر مجارستان». بیبیسی فارسی.
- «میکلوش یانچو در ۹۲ سالگی درگذشت - خبرآنلاین». خبرآنلاین.
- «جشنواره برلین یاد میکلوش یانچو کارگردان مجار را گرامی میدارد - مهر».