هیربد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:موبدان
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏هیربد و تاریخچه آن: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


== هیربد و تاریخچه آن ==
== هیربد و تاریخچه آن ==
آنچه دانسته می‌شود در روزگاران پیش کار آموزش با پیشوایان دینی بوده و هیربدان که یکی از طبقات روحانیان بوده‌اند، این وظیفه را به عهده داشته‌اند. پائین‌ترین طبقهٔ روحانیان را [[مغان]] می نامیدند. پس از ایشان هیربدان و سپس [[موبد|موبدان]] بودند. در میانشان کسانی بودند که مأمور خواندن سرودها و نمازهای مذهبی بوده اند. آنها را «زوت» می نامیدند و گروهی بودند که مأمور بودند که آتش را نگاه دارند و ایشان را «راسپی» می‌خواندند.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران، ص ۶۵۱</ref> [[خوارزمی]] خادم آتش گفته است. [[طبری]] حکایت می‌کند که خسرو پرویز آتشکده‌هایی بنا کرد و دوازده هزار هیربذ براین زمزمهٔ ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکده‌ها برگماشت. رئیس گروه هیربدها، [[هیربدان‌هیربد]] یا هیربَذان هیربذ نام داشت که بعد از [[موبد]] بزرگ یا [[موبدان موبد]] در رتبهٔ اول قرار داشته است.<ref>کریستن سن، ص ۱۴۰</ref>
آنچه دانسته می‌شود در روزگاران پیش کار آموزش با پیشوایان دینی بوده و هیربدان که یکی از طبقات روحانیان بوده‌اند، این وظیفه را به عهده داشته‌اند. پائین‌ترین طبقهٔ روحانیان را [[مغان]] می نامیدند. پس از ایشان هیربدان و سپس [[موبد|موبدان]] بودند. در میانشان کسانی بودند که مأمور خواندن سرودها و نمازهای مذهبی بوده‌اند. آن‌ها را «زوت» می نامیدند و گروهی بودند که مأمور بودند که آتش را نگاه دارند و ایشان را «راسپی» می‌خواندند.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران، ص ۶۵۱</ref> [[خوارزمی]] خادم آتش گفته است. [[طبری]] حکایت می‌کند که خسرو پرویز آتشکده‌هایی بنا کرد و دوازده هزار هیربذ براین زمزمهٔ ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکده‌ها برگماشت. رئیس گروه هیربدها، [[هیربدان‌هیربد]] یا هیربَذان هیربذ نام داشت که بعد از [[موبد]] بزرگ یا [[موبدان موبد]] در رتبهٔ اول قرار داشته‌است.<ref>کریستن سن، ص ۱۴۰</ref>


در روزگار اولیه ساسانیان، هیربد لقب کلی روحانیانی بود که اجازه آموزاندن علوم دینی را داشتند و [[کرتیر]]، بلندپایه‌ترین روحانی آن دوره، نیز این لقب را برای خود استفاده می‌کرد. بعدها در ادبیات فارسی نو واژهٔ هیربد در معانی نادقیق و گوناگونی از جمله پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار [[آتشکده]] و قاضی و دادستان زرتشتی کاربرد یافت. امروزه در میان زرتشتیان، به روحانیانی در ردهٔ پایین گفته می‌شود که مراسم [[ناور|ناوَر]] را گذرانده‌اند و اجازه انجام آیین‌های سطح پایین‌تر را دارند.
در روزگار اولیه ساسانیان، هیربد لقب کلی روحانیانی بود که اجازه آموزاندن علوم دینی را داشتند و [[کرتیر]]، بلندپایه‌ترین روحانی آن دوره، نیز این لقب را برای خود استفاده می‌کرد. بعدها در ادبیات فارسی نو واژهٔ هیربد در معانی نادقیق و گوناگونی از جمله پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار [[آتشکده]] و قاضی و دادستان زرتشتی کاربرد یافت. امروزه در میان زرتشتیان، به روحانیانی در ردهٔ پایین گفته می‌شود که مراسم [[ناور|ناوَر]] را گذرانده‌اند و اجازه انجام آیین‌های سطح پایین‌تر را دارند.

نسخهٔ ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۹

هیربد
تندیس زرین روحانیان مزدیسنا از گنجینه آمودریا
اطلاعات کلی
عنوانهیربد
نام کلی‌ترهیربدان
عناوین دگرموبد، مغ، کاهن، آثروان
آئینمزدیسنا
ملیتایرانی

هیربُد یا هیربَد یا هیربَذ (پارسی میانه: hērbed، اوستایی: aēθrapaiti) یکی از پیشوایان آئین مزدیسنا است. در اوستا به صورت ائثَرپئتی به معنی آموزگار یا استاد یا آموزنده آمده و در زبان پهلوی ایرپت یا هیرپت و در فارسی هیربد گفته می‌شود. در نوشته‌های پهلوی از واژهٔ هیربد غیر از مفهوم آموزگار، پیشوای دینی نیز اراده می‌شود.

هیربد و تاریخچه آن

آنچه دانسته می‌شود در روزگاران پیش کار آموزش با پیشوایان دینی بوده و هیربدان که یکی از طبقات روحانیان بوده‌اند، این وظیفه را به عهده داشته‌اند. پائین‌ترین طبقهٔ روحانیان را مغان می نامیدند. پس از ایشان هیربدان و سپس موبدان بودند. در میانشان کسانی بودند که مأمور خواندن سرودها و نمازهای مذهبی بوده‌اند. آن‌ها را «زوت» می نامیدند و گروهی بودند که مأمور بودند که آتش را نگاه دارند و ایشان را «راسپی» می‌خواندند.[۱] خوارزمی خادم آتش گفته است. طبری حکایت می‌کند که خسرو پرویز آتشکده‌هایی بنا کرد و دوازده هزار هیربذ براین زمزمهٔ ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکده‌ها برگماشت. رئیس گروه هیربدها، هیربدان‌هیربد یا هیربَذان هیربذ نام داشت که بعد از موبد بزرگ یا موبدان موبد در رتبهٔ اول قرار داشته‌است.[۲]

در روزگار اولیه ساسانیان، هیربد لقب کلی روحانیانی بود که اجازه آموزاندن علوم دینی را داشتند و کرتیر، بلندپایه‌ترین روحانی آن دوره، نیز این لقب را برای خود استفاده می‌کرد. بعدها در ادبیات فارسی نو واژهٔ هیربد در معانی نادقیق و گوناگونی از جمله پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار آتشکده و قاضی و دادستان زرتشتی کاربرد یافت. امروزه در میان زرتشتیان، به روحانیانی در ردهٔ پایین گفته می‌شود که مراسم ناوَر را گذرانده‌اند و اجازه انجام آیین‌های سطح پایین‌تر را دارند.

هیربَد در شاهنامه

شاهنامه از اصطلاح هیربَد یاد می‌کند و بر خلاف متون اوستایی هیربَد پرده‌دار شبستان کیکاووس است. البته جنبهٔ روحانی هیربَد با چشم و دل پاک، به منزلهٔ آنست که او یک شخصیت دینی بوده چون اگر غیر از آن بود پاسبان حرمسرای کیکاووس گماشته نمی‌شد. این منصب مشابه خواجگان دربار پادشاهان ادوار بعد ایران است.

زمانیکه سیاوش در عنفوان جوانی پس از دوران نسبتاً طولانی از زابل به نزد پدر بازگشت همه درباریان شیفته و عاشق سیما و هیکل سیاوش شدند، در این میان سودابه مادر ناتنی سیاوش با نظر سوء او را می‌خواست به کاخش دعوت نماید. سیاوش به نیّت او شک کرده بود و می‌خواست طفره رود امّا نمی‌شد، لاجرم باید به شبستان پدر سر می‌زد. او وقتی که برای بار نخست به شبستان پدر آمد از هیربَد نام برده می‌شود:

یکی مرد بُد نام او هیربَدزدوده دل و مغز و رایش ز بد
که بت‌خانه را هیچ نگذاشتیکلید در پرده او داشتی
سپهدار ایران به فرزانه گفت [۳]که چون بر کشد تیغ هور از نهفت
به پیش سیاوش همی رو به هوشنگر تا چه فرماید، آن‌دار گوش
به سودابه فرمود تا پیش اوینثار آورد گوهر و مشک و بوی [۴]

پانویس

  1. اساطیر و فرهنگ ایران، ص ۶۵۱
  2. کریستن سن، ص ۱۴۰
  3. یا کیکاووس به هیربد گفت
  4. شاهنامه. جلد سوم. داستان سیاوش، ص ۱۲۱

منابع

  • دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ (۱۳۸۶). تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
  • عفیفی، رحیم. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی. چاپ اول. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۴ .ISBN 964-315-437-8
  • کریستین سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۷
  • عفیفی، رحیم، ارداویرافنامهٔ منظومِ زرتشت بهرامِ پَژدو، مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۴۳، ص۱۶۲.
  • لغتنامه دهخدا، سرواژهٔ هیربد.
  • Kreyenbroek, Philip G. (2004), "Hērbed", Encyclopaedia Iranica, 12, Costa Mesa: Mazda