اختلال شخصیت مرزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Lavateee (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Lavateee (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: حذف یادکرد دارای نام متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۸: خط ۵۸:


== تشخیص افتراقی ==
== تشخیص افتراقی ==
افتراق بیماران مرزی از اسکیزوفرن بر این اساس ممکن است که در بیماران مرزی، حملات روان‌پریشی، اختلال فکر، یا سایر علایم کلاسیک اسکیزوفرنی، هیچ وقت به مدت طولانی وجود ندارد. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی نیز نحوه تفکری بسیار منحصر به فرد، افکاری عجیب، و افکار مکرر انتساب به خود دارند. مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید، وجود شکاکیت مفرط است. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی عموماً احساس مزمن پوچی و حمله‌های کم دوام روان‌پریشی دارند؛ تکانشی عمل می‌کنند و توقع روابطی غیر متعارف دارند؛ ممکن است خودزنی کنند و دست به خودکشی‌هایی فریبکارانه بزنند.<ref name="kaplan2">{{پک|هارولد کاپلان و بنیامین سادوک||ک = چکیده روانپزشکی بالینی|ج= دو|ص = ۴۲۲}}</ref>
افتراق بیماران مرزی از بیماران‌ دو قطبی یا افراد دچار اختلال پس از سانحه میتواند دشوار باشد. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی عموماً احساس سردرگمی میکنند؛ تکانشی عمل می‌کنند و توقع روابطی غیر متعارف دارند.


== سیر و پیش آگهی ==
== سیر و پیش آگهی ==

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۰

اختلال شخصیت مرزی
نام‌های دیگرemotionally unstable personality disorder – impulsive or borderline type, emotional intensity disorder
تخصصروان‌پزشکی
طبقه‌بندی و منابع بیرونی
آی‌سی‌دی-۱۰F60.3
آی‌سی‌دی-۹-سی‌ام301.83
مدلاین پلاس000935
ئی‌مدیسینarticle/۹۱۳۵۷۵
پیشنت پلاساختلال شخصیت مرزی
سمپD001883

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (به انگلیسی: Borderline personality disorder (BPD)) دارای مشخصه هایی نظیر نوسانات خلقی، حالت ناپایدار عاطفی، و خودپنداره ی متغیر هستند.

همه‌گیرشناسی

تاکنون هیچ مطالعه‌ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد. اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز سه برابر مردها شایع است. شیوع اختلال افسردگی اساسی، اختلالات مربوط به مصرف الکل، و سوء مصرف مواد، در بستگان درجهٔ اول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر از جمعیت عمومی است.[۱]

به گزارش DSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت مرزی در جامعه حدود ۱٫۶٪ تخمین زده می‌شود اما ممکن است تا ۵٫۶٪ افزایش یابد. نرخ شیوع این اختلال در خدمات بهداشتی و درمانی اولیه حدود ۶٪، افرادی که به کلینیک‌های بهداشت روانِ سرپایی مراجعه می‌کنند حدود ۱۰٪، و بیمارانی که در بیمارستان‌های روانی بستری می‌شوند حدود۲۰٪ است. شیوع اختلال شخصیت مرزی در گروه‌های سنی مسن تر ممکن است کاهش یابد.[۲]

تشخیص

طبق DSM-IV-TR اگر بیماری از اوایل بزرگسالی لااقل پنج عدد از ملاک‌هایی را داشته باشد که در جدول فهرست شده‌است، می‌توان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را در موردش مطرح کرد.

ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت مرزی

بی‌ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره، و حالت عاطفی، و نیز آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های مختلف به چشم آید، که علامتش وجود حداقل پنج عدد از موارد زیر است:

  1. انجام تلاش‌های مضطربانه توأم با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری. نکته: شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود، این‌ها را جزء ملاک ۵ باید برشمرد.
  2. بی‌ثبات و شدید بودن روابط بین فردی به صورت الگویی که مشخصه‌اش تناوب میان دو قطب افراطی است: آرمانی‌نمایی و بی‌ارزش‌نمایی.
  3. متغیر بودن تصویری که فرد از ارزشمندی و توانایی های خود داراست.
  4. تکانشی بودن لااقل در دو حوزه از حوزه‌هایی که بالقوه به فرد صدمه می‌زنند. (مثلاً خرج کردن پول، روابط جنسی، سوء مصرف مواد، بی‌ملاحظه رانندگی کردن، شکمبارگی). نکته: شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود؛ اینها را جزء ملاک ۵ باید برشمرد.
  5. رفتار، ژست، یا تهدید به خودکشی به صورت مکرر، یا خود زنی‌های مکرر. [[پرونده:Model,_Persian.jpg|بندانگشتی|366x366px|مدل پیشنهادی نوبخت و داله (2017)[۳]
  1. بی‌ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش‌پذیری آشکار خلق.
  2. احساس سردرگمی.
  3. نامتناسب و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم (مثلاً تندخو شدن‌های پیاپی، خشمگین بودن دائمی، نزاع کردن‌های مکرر).
  4. بروز افکار بدگمانانه (پارانویید) در ارتباط با دیگران.

خصایص

نوسانات‌خلقی در این افراد قابل ملاحظه است بطوریکه: یک لحظه ممکن است نزاع‌طلب باشند، لحظهٔ بعد افسرده و لحظه‌ای دیگر ناراحتی خود را کاملا فراموش کنند. رفتار این‌گونه بیماران گاهی غیرقابل پیش‌بینی است و از همین رو کیفیت روابط بین فردی آنها در نوسان میان صمیمیت و انزجار است این افراد چون احساس دلبستگی و خصومت را هم‌زمان دارند، روابط بین فردیشان آشفته و به هم ریخته‌است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او می‌کنند، وابسته شوند، و از طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود هم اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند، خشمی بسیار زیاد بروز میدهند

اکثر درمانگران بر این باورند که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی در آزمون‌های ساختارمندی مثل مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان (WAIS) قدرت استدلال متعارفی از خود نشان می‌دهند.

کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونه‌ای است که روابط آن‌ها مختل می‌شود، چون همهٔ افراد را یا خوب مطلق می‌پندارند یا بد مطلق. یعنی افراد به نظر آن‌ها یا شخصیت های قابل احترامی هستند که میتوانند حامی آن‌ها باشند و لذا باید به آن‌ها دل بست، یا منفور و به دنبال سودجویی هستند. در نتیجه این دونیم‌سازی است که بیمار، افراد خوب را آرمانی می‌بیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که نظر این بیماران درباره ی افراد و نهادها ممکن است دگرگون شود.

بعضی از مشخصه های این بیماران میتواند ریشه در اتفاقات ناخوشایند دوران کودکی آنها داشته باشد.بطوریکه ممکن است سابقه ی سواستفاده ی جنسی، اذیت و آزار فیزیکی به شکل تنبیه بدنی.

نظریه روابط موضوعی

نظریه روابط موضوعی، گونه مهمی از نظریه تحلیل روانی، بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوه‌ای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی (یا درون‌فکنی) می‌کنند. به دیگر سخن، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که نسبت به آن‌ها دلبستگی‌های عاطفی قوی دارند، همانندسازی می‌کنند. این تصاویر درونی شده (بازنمایی‌های موضوع) قسمتی از من شخص می‌شود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تأثیر می‌گذارد. اما ارزش‌های درون‌فکنی‌شده ممکن است با آرزوها و آرمان‌های شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند -برای مثال، اگر زنی در سنین دانشگاه که عقیده مادرش دربارهٔ نقش شایسته برای یک زن را پذیرفته‌است، به سمت آرمان‌های نوین فمینیسم کشیده می‌شود، چنین تعارضی پیش خواهد آمد.[۴]

نظریه‌پرداز پیشگام روابط موضوعی، اوتو کرنبرگ است که مطالب گسترده‌ای دربارهٔ BPD نوشته‌است. کرنبرگ (۱۹۸۵) مطرح کرد که تجارب نامطلوب کودکی -برای مثال، داشتن پدر و مادری که به گونه‌ای بی‌ثبات عشق و توجه ارائه می‌کنند، احتمالاً پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها را تحسین می‌کنند اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند.[۴]

اگرچه اشخاص دچار BPD، خوپنداره ی متغیری دارند اما، توانایی آزمون واقعیت را حفظ می‌کنند. با وجود اینکه با واقعیت در تماس هستند، اغلب درگیر مکانیسمی دفاعی به نام دونیم‌سازی می‌شوند -یعنی تقسیم کردن چیزها به دو مقوله کاملاً خوب یا کاملاً بد. این گرایش باعث دشواری بیش از اندازه در تنظیم و تعدیل هیجان‌ها می‌شود زیرا اشخاص دچار BPD دنیا، از جمله خودشان، را به گونه سیاه و سفید می‌بینند. ممکن است درمانگرشان را یک هفته انسانی کامل و بی نقص تصور کنند که می‌تواند آن‌ها را از درد و آشفتگی برهاند، اما هفته بعد اگر درمانگر مانند گذشته نباشد، ممکن است به شدت عصبانی شوند.[۴]

تشخیص افتراقی

افتراق بیماران مرزی از بیماران‌ دو قطبی یا افراد دچار اختلال پس از سانحه میتواند دشوار باشد. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی عموماً احساس سردرگمی میکنند؛ تکانشی عمل می‌کنند و توقع روابطی غیر متعارف دارند.

سیر و پیش آگهی

این اختلال کم و بیش با ثبات است، به‌طوری‌که بیماران در طول زمان تغییر چندانی نمی‌کنند. در مطالعات طولی دیده نشده که به اسکیزوفرنی تبدیل شود، اما میزان بروز حملات افسردگی اساسی در این بیماران زیاد است. این تشخیص معمولاً پیش از چهل سالگی مطرح می‌شود، چون در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج، و سایر مسائل مهم خود تصمیم بگیرد و به انتخاب دست بزند، ولی نمی‌تواند با این مراحل که در چرخه زندگی به‌طور طبیعی پیش می‌آید، درست برخورد کند.[۵]

درمان

در زیر خلاصه‌ای از دستورالعمل‌های انجمن روانپزشکی آمریکا را برای درمان این اختلال ارائه کرده‌است البته قبل از آن:[۵]

یکی از بهترین نوع درمان‌ها را می‌توان برنامه‌های ۱۲ قدمی دانست.

در رابطه با این بیماری، انجمن ۱۲ قدمی و رایگان «وابستگان گمنام» گزینهٔ مناسبی است که به انجمن «کُدا» (CODA) نیز معروف می‌باشد که با جستجویی ساده در گوگل، نشانی جلسات آن در هر شهر را می‌شود به راحتی پیدا کرد.

بهبود یافتن در این انجمن، مانند انجمن‌های ۱۲ قدمی دیگر، بر اساس تجربه بهبودی اعضا می‌باشد؛ ولی در ادامه:

  • نباید انتظار داشت که درمان کوتاه مدت باشد.
  • یک رابطه قوی مبتنی بر کمک و یاری میان بیمار و درمانگر برقرار می‌شود.
  • مسئولیتها و نقش‌های بیمار و درمانگر به روشنی و وضوح تبیین می‌شوند.
  • درمانگر فعال و هدایت‌کننده است. نه این که صرفاً شنونده‌ای منفعل باشد.
  • بیمار و درمانگر به صورت متقابل سلسله مراتبی از اولویتها ارائه می‌دهند.
  • درمانگر با همدلی به بیمار اعتبار می‌بخشد و نیاز او را به کنترل رفتارش برطرف می‌کند.
  • به تدریج که شرایط جدید (و از جمله استرس‌های جدید) پدید می‌آیند، انعطاف‌پذیری لازم خواهد بود.
  • حد سازی، که ترجیحاً از جانب دو طرف مورد توافق قرار گرفته باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • به صورت هم‌زمان از رویکردهای فردی و گروهی استفاده می‌شود.

روان‌درمانی: در مورد روان‌درمانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی – که درمان انتخابی آنهاست – تحقیقات بسیاری شده‌است. اخیراً دارودرمانی را هم برای نیل به بهترین نتایج، به این برنامه درمانی افزوده‌اند. روان‌درمانی برای بیمار و درمانگر به یک اندازه دشوار است. این بیماران به راحتی دچار واپس روی می‌شوند، تکانه‌های خود را مورد کنش نمایی قرار می‌دهند، و انتقالی پیدا می‌کنند که اعم از مثبت یا منفی، از دو حال خارج نیست: یا متزلزل است یا محکم و لایتغیر، و در هر دو حال روانکاوی این انتقال دشوار است. همانندسازی فرافکنانه هم ممکن است در انتقال متقابل مشکلاتی ایجاد کند، مگر آنکه درمانگر به این نکته واقف باشد که بیمار به‌طور ناخودآگاه دارد کاری می‌کند که درمانگر مجبور شود رفتار خاصی را کنش نمایی کند. دو نیم‌سازی به عنوان سازوکاری دفاعی باعث می‌شود که بیمار نسبت به درمانگر و سایر افراد دور و برش زمانی احساس عشق و محبت، و زمانی دیگر احساس نفرت پیدا کند. رویکردی معطوف به واقعیت مؤثرتر از تفسیر عمیق ناخودآگاه بیمار است.[۵]

درمانگران از رفتار درمانی هم برای مهار تکانه‌ها و فورانهای خشم بیمار و برای کم کردن حساسیت او به انتقاد و طرد استفاده کرده‌اند. پرورش مهارتهای اجتماعی به ویژه با استفاده از تماشای مجدد فیلم ویدئویی رفتاری‌های خود، مفید است و باعث می‌شود که بیمار بتواند اثر اعمالش را بر دیگران ببیند و از این طریق، رفتار بین فردی خود را بهتر کند.[۵]

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اگر در محیط‌های بیمارستانی تحت روان‌درمانی فشرده – هم فردی و هم گروهی – قرار بگیرند، نتیجه خوبی به دست می‌آید. در این محیط‌ها همچنین کارکنان آموزش دیده‌ای که در مکاتب و رشته‌های مختلفی ورزیده‌اند، وجود دارند و با آن‌ها کار می‌کنند و در نتیجه آن‌ها از درمان‌های گوناگونی مثل کاردرمانی، تفریح درمانی و حرفه درمانی سود می‌برند. این برنامه‌ها خاصه زمانی مفید واقع می‌شود که محیط خانه بیمار به دلیل تعارضهای درون خانوادگی یا فشارهای روانی دیگری مثل بدرفتاری والدین، به توانبخشی بیمار ضرر برساند. در محیط حفاظت شده بیمارستان می‌توان برای بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که بسیار تکانشی است و خودزنیهای فراوان می‌کند، محدودیت وضع کرد و او را تحت نظر قرار داد. مطلوب آن است که بیمار آن قدر در بیمارستان بماند که بهبود قابل توجهی در وی دیده شود و این در برخی از موارد، تا یک سال هم ممکن است طول بکشد. سپس می‌توان بیمار را مرخص کرد وا و را به نظام‌های حمایتی ویژه‌ای مثل بیمارستان‌های روزانه، بیمارستان‌های شبانه، و خانه‌های سر راهی سپرد.[۵] شکل خاصی از روان درمانی موسوم به رفتار درمانی جدلی (DBT) برای درمان اختلال شخصیت مرزی به کار رفته‌است، به ویژه برای بیمارانی که رفتارهای شبه خودکشی نظیر خودزنی‌های مکرر دارند.[۵]

دارودرمانی: برای مقابله با خصایص شخصیتی معینی که کارکرد کلی بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را به هم می‌زند، دارو درمانی مفید است. داروهای ضد روان‌پریشی برای مهار خشم، خصومت، و حملات گذرای روان‌پریشی به کار می‌رود. داروهای ضد افسردگی، خلق افسرده را که در این بیماران شایع است، بهبود می‌بخشد. مهارکننده‌های منوآمین اکسیداز (MAOIها) در برخی از بیماران برای میزان کردن رفتار تکانشی آن‌ها مؤثر بوده‌است. بنزودیازپین‌ها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی مفید است، منتها در برخی از بیماران با مصرف این دسته از داروها مهارگسیختگی دیده شده‌است. داروهای ضد صرع مثل کاربامازپین ممکن است کارکرد کلی برخی از بیماران را بهتر کند. داروهای سروتونرژیک مثل مهارکننده‌های انتخابی باز جذب سروتونین (SSRIs) نیز در برخی از بیماران مفید بوده‌است.[۵]

پی‌نوشت

  1. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام kaplan وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  2. گنجی، مهدی (۱۳۹۲). [۱۳ «اختلالات شخصیت»] مقدار |نشانی فصل= را بررسی کنید (کمک). در گنجی، حمزه. آسیب‌شناسی روانی بر اساس DSM-5. ج. دوم. تهران: ساوالان. ص. ۲۴۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۶۰۹-۸۰-۷.
  3. «The prevalence of deliberate self-harm and its relationships to trauma and dissociation among Iranian young adults (2017(». Journal of Trauma & Dissociation. Taylor & Francis. 18(4), 610-623. doi:10.1080/15299732.2016.1246397. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ کرینگ، آن ام (۱۳۸۸). آسیب‌شناسی روانی. ترجمهٔ حمید شمسی پور. تهران: ارجمند. ص. ۴۹۷. شابک ۹۷۸۶۰۰۹۰۹۳۱۶۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب <ref>‎ غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام kaplan2 وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).

منابع

هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، ترجمه فرزین رضاعی. تهران: ارجمند. ISBN 9789644961762