جوامع الحکایات و لوامع الروایات: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Safibot (بحث | مشارکت‌ها)
جز حذف پیوند تاریخ (سال‌ها و روزهای خورشیدی) با استفاده از AWB
جز ربات: جایگزینی پیوند جادویی شابک با الگو شابک
خط ۲۱: خط ۲۱:
|توضیح=
|توضیح=
|کتاب‌خانهٔ ملی ایران=۷۶۱۷ـ۷۴م
|کتاب‌خانهٔ ملی ایران=۷۶۱۷ـ۷۴م
|شابک=ISBN 964-445-300-X
|شابک=964-445-300-X
}}
}}


خط ۶۳: خط ۶۳:


== منابع ==
== منابع ==
* {{یادکرد|فصل=حکایاتی از قسم سوم|کتاب=گزیدهٔ جوامع الحکایات و لوامع الروایات|نویسنده = [[سدیدالدین محمد عوفی|عوفی، سدیدالدین محمد]] |ناشر =انتشارات علمی و فرهنگی|چاپ=هفتم|شهر=[[تهران]]|کوشش=به کوشش [[جعفر شعار]]|سال=۱۳۸۲|شابک=ISBN 964-445-300-X}}
* {{یادکرد|فصل=حکایاتی از قسم سوم|کتاب=گزیدهٔ جوامع الحکایات و لوامع الروایات|نویسنده = [[سدیدالدین محمد عوفی|عوفی، سدیدالدین محمد]] |ناشر =انتشارات علمی و فرهنگی|چاپ=هفتم|شهر=[[تهران]]|کوشش=به کوشش [[جعفر شعار]]|سال=۱۳۸۲|شابک=964-445-300-X}}
* {{یادکرد |کتاب=[[لغت‌نامه دهخدا]] جلد ۳۵ شماره مسلسل۸۵ |نویسنده = [[علی‌اکبر دهخدا|دهخدا، علی‌اکبر]]| ناشر=[[دانشگاه تهران]]، سازمان لغت‌نامه| شهر= [[تهران]]|کوشش=زیر نظر [[محمد معین]]| دکتر محمد معین}}
* {{یادکرد |کتاب=[[لغت‌نامه دهخدا]] جلد ۳۵ شماره مسلسل۸۵ |نویسنده = [[علی‌اکبر دهخدا|دهخدا، علی‌اکبر]]| ناشر=[[دانشگاه تهران]]، سازمان لغت‌نامه| شهر= [[تهران]]|کوشش=زیر نظر [[محمد معین]]| دکتر محمد معین}}
* سدید الدین محمد عوفی. ''گزیده حوامع الحکایات و لوامع الروایات'' به کوشش جعفر شعار انتشارات علمی و فرهنگی چاپ هفتم ۱۳۸۲
* سدید الدین محمد عوفی. ''گزیده حوامع الحکایات و لوامع الروایات'' به کوشش جعفر شعار انتشارات علمی و فرهنگی چاپ هفتم ۱۳۸۲

نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۰۶

جوامع الحکایات و لوامع الرویات
نویسنده(ها)سدیدالدین محمد عوفی
کشورتهران
ناشرشرکت انتشارات علمی و فرهنگی
شابکشابک ‎۹۶۴−۴۴۵−۳۰۰-X
کتابخانه ملی ایران۷۶۱۷ـ۷۴م

کتاب جوامع الحکایات و لوامع الروایات (به معنی گردآورده‌ای از داستان‌ها و درخشش‌هایی از بازگفته‌ها) اثر سدیدالدین محمد عوفی که در حدود ۶۳۰ هجری قمری (نیمهٔ اول سده هفتم هجری) نوشته شده است و در ۱۳۶۳، با تصحیح و توضیح‌نویسی جعفر شعار منتشر شد.
این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های دارای نکات تاریخی، اخلاقی و مذهبی پر از لطیفه‌های پارسی و کتاب گوشه‌ای از تاریخ تمدن و ادبیات جهان اسلام و ایران و یکی از بزرگترین مجموعه‌های داستانی قرن هفتم هجری قمری می‌باشد. این کتاب بعنوان مرجعی برای سایر دانشمندان و نویسندگان بعدی مورد استفاده قرار گرفته است.
کتاب در چهار بخش (قِسم) و مجموعاً یکصد باب تنظیم شده است. بخش اول شامل اتفاقات تاریخی است که از ابتدای آفرینش تا دوران خلفای عباسی پیش آمده است. مقصود نویسنده از جمع‌آوری داستان‌ها در حقیقت بیان یک رشته معارف اخلاقی و پند و اندرز بوده است.

اهمیت کتاب

این کتاب علاوه بر توجه به جایگاه حکایت و قصه در تاریخ ادبیات فارسی، مطالب تاریخی را در قالب حکایات بیان می‌کند. حدود یک ششم کتاب اختصاص به بیان وقایع تاریخی دارد.

تاریخ نگارش

عوفی در هنگام حملهٔ مغول مجبور به سفر هندوستان گردید. سپس راهی دربار ناصرالدین قباجه از حاکمان غوریه شد و به دستور همین پادشاه شروع بتالیف جوامع الحکایات کرد و پس از غرق شدن ناصرالدین قباجه، در خدمت وزیر نظام‌الملک قوام‌الدین محمدبن ابی سعد الجنیدی در دهلی اقامت گزید و کتاب «جوامع الحکایات ولوامع الروایات» را به نام وزیر تمام کرد.[۱]

سبک

عوفی در این کتاب از سبک خاصی پیروی نکرده بلکه سبک آن وابسته به منابعی بوده که داستان از آنجا آورده شده است. گاهی سبکی روان و ساده داشته وبعضی مواقع پر از صنایع و عباراتی سنگین است.

منابع داستانها

داستان‌ها عموماً از منابعی مانند غرر اخبار ملوک الفرس منسوب به ثعالبی - تاریخ ملوک عجم - سیاست نامه خواجه نظام الملک و قابوس نامه عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر آورده شده است.

نسخه‌های گوناگون

نسخه‌های خطی فراوانی از این کتاب در کتابخانه‌های جهان وجود دارد، مانند:

  • نسخهٔ خطی در کتاب‌خانهٔ ملی پاریس از قدیمی‌ترین نسخه‌های موجود است و در حدود هفتاد سال پس از تالیف کتاب و در میان سال‌های ۶۲۵ و ۶۳۰ هجری قمری در تبریز نوشته شده است.
  • نسخهٔ خطی در کتاب‌خانهٔ ملی پاریس که در سال ۷۱۷ هجری قمری در تبریز نوشته شده است.

تصحیحات

نمونه‌ای از متن

حفظ عفت تا پای جان

در آن وقت که در بصره برقعی خروج کرد، و جماعتی زنگیان و اوباش بر وی جمع آمدند، و او غوغا را دست گشاده کرد و جان و مردم را به زنگیان بخشید، اَعْیَنِ بن محسن از جمله زنگیان بود و بر برقعی مسلط شده. وقتی، آن جماعت برفتند و در بصره دختر علویی را بگرفتند و بیاورند، و می‌خواستند که با وی ناحفاظی کنند. برقعی ایشان را بازنتوانست داشت و منع نکرد. آن دختر گفت: " یا امام، مرا از دست زنگیان بستان تا من تو را دعایی آموزم که شمشیر بر تو کار نکند." برقعی او را پیش خود خواند و گفت: " آن مرا بیاموز." دخترک گفت: "دعایی هست، اما تو چه دانی که این دعا مُستَجاب است یا نه؟ نخست شمشیر را بر من بیازمای به هر زور که داری، تا چون بر من کارگر نیاید، تو یقین بدانی که این به سبب دعا ست، و آن‌گاه قدر این دعا بدانی." برقعی شمشیر بر او راند و در حال بیفتاد و از دنیا رحلت کرد. برقعی پشیمان شد و بدانست که غرض او عفت بوده است تا بر او زنا نرود؛ و جمله از آن حرکت پشیمان شدند، و بر او آفرین کردند.[۲]

نمونه‌ای دیگر

آورده‌اند که عمربن عبدالعزیز رحمه اله علیه شبی چیزی می‌نوشت، در آنوقت که مقلد خلافت بود، چون پاسی از شب بگذشت روغن چراغ نماند. مهمانی حاضر بود گفت یا امیرالمؤمنین اجازت باشد بروم و قدری روغن چراغ آرم؟ گفت مهمان را خدمت فرمودن مروت نباشد، مهمان گفت کنیزک را آواز دهم تا بدین مهم قیام نماید. گفت از بهر این قدر خواب بر زیردستان منغض نباید کرد. پس خود برخاست و روغن چراغ آورد و در چراغ ریخت و گفت در برخاستن عمربن عبدالعزیز بودم و در بازگشتن همان عمربن عبدالعزیز هستم.

پانویس

  1. دهخدا ۴۳۲
  2. عوفی ۳۳۸

منابع

  • عوفی، سدیدالدین محمد (۱۳۸۲)، «حکایاتی از قسم سوم»، گزیدهٔ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، به کوشش به کوشش جعفر شعارتهران: انتشارات علمی و فرهنگی، شابک ۹۶۴-۴۴۵-۳۰۰-X پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا جلد ۳۵ شماره مسلسل۸۵، به کوشش زیر نظر محمد معینتهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه
  • سدید الدین محمد عوفی. گزیده حوامع الحکایات و لوامع الروایات به کوشش جعفر شعار انتشارات علمی و فرهنگی چاپ هفتم ۱۳۸۲
  • بازنویسی و ساده‌نویسی جوامع الحکایات و لوامع الروایات. (پیوند پایدار یا نسخه دائمی بایگانی شده).