گرشاسپ (پهلوان): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arellaa (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 23921760 توسط 5.161.192.94 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۸۶: خط ۸۶:
}}
}}


'''گرشاسپ''' پهلوان بزرگِ ایرانی و نیای بزرگ [[رستم]] و نامور به ''اژدهاکُش'' است. علت این صفت رهایی از یک جزیره پر از اژرها به تنهایی است.منظومهٔ [[گرشاسپ‌نامه]] از [[اسدی طوسی]] در شرح دلاوری‌های اوست. این پهلوان از چهره‌های نامدار [[اساطیر ایران]] است. او را نباید با [[گرشاسپ (پسر زو)|گرشاسپ]] پادشاه [[پیشدادیان|پیشدادی]] اشتباه گرفت.
'''گرشاسپ''' پهلوان بزرگِ ایرانی و نیای بزرگ [[رستم]] و نامور به ''اژدهاکُش'' است. منظومهٔ [[گرشاسپ‌نامه]] از [[اسدی طوسی]] در شرح دلاوری‌های اوست. این پهلوان از چهره‌های نامدار [[اساطیر ایران]] است. او را نباید با [[گرشاسپ (پسر زو)|گرشاسپ]] پادشاه [[پیشدادیان|پیشدادی]] اشتباه گرفت.


== گرشاسپ در اوستا ==
== گرشاسپ در اوستا ==

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۹

گرشاسب (پهلوان)
مجسمه گرشاسپ و اژدها در میدان حر، تهران
اطلاعات کلی
نامگرشاسب
منصبنگهبان تاج و تخت فریدون
لقبگرشاسپ پهلوان
ملیتایران
دورهپیشدادی
نبرد اولجنگ سلم و تور
نبرد دومجزیره اژدهاها
خانواده
نام نیاجمشید
نام پدراترت
همسردختر شاه روم

گرشاسپ پهلوان بزرگِ ایرانی و نیای بزرگ رستم و نامور به اژدهاکُش است. منظومهٔ گرشاسپ‌نامه از اسدی طوسی در شرح دلاوری‌های اوست. این پهلوان از چهره‌های نامدار اساطیر ایران است. او را نباید با گرشاسپ پادشاه پیشدادی اشتباه گرفت.

گرشاسپ در اوستا

نام گرشاسپ از اوستایی کِرِساسپَ گرفته شده و به معنی «دارندهٔ اسب لاغر» است. اَترَت (ثریته) پدر گرشاسپ از خاندان سام سومین کسی از مردمان بود که نوشابه آیینی هوم را آماده کرد و به پاداش این کار مقدس دو پسر به نام‌های گرشاسپ و اورواخشیه به او عطا شد.

صفت‌های گرشاسپ در اَوستا

در اوستا، از گرشاسپ با صفت‌های زبردست، گیس‌وَر (موبلند) و گُرزبُردار (حامل گرز) یاد می‌شود.

نامیرایی

گرشاسپ از جاودانگان و در شمار یاوران سوشیانت (موجود موعود آخرالزمان) است. او نمرده‌است و تا روزگار سوشیانت در خواب خواهد بود. در این هنگام ضحاک از بند فریدون می‌گریزد و گرشاسپ او را برای همیشه نابود خواهد کرد.

گرشاسپ در شاهنامه

گرشاسپ از پهلوانان مقدم شاهنامه بوده و در زمان فریدون او در کنار معدود پهلوانانی چون شاپور، سام‌نریمان و قارن‌رزم‌زن یاد می‌گردد. چون منوچهر جانشین سلطنت ایران در آیندهٔ نزدیک گشت، این موضوع برای سلم و تور پسران فریدون گران آمد و در صدد برآمدند منوچهر را نیز مانند ایرج دعوت نموده تا به حیات او خاتمه دهند تا وارث قانونی تخت فریدون شوند. توسط قاصدی از پدر در خواست نمودند تا منوچهر را نزد ایشان گسیل نماید تا از کردار زشت گذشته از بابت قتل ایرج پوزش آورند و جبران نمایند. اما فریدون به قاصد گفت جز شمشیر در میان نخواهد بود و قاصد برگشت اینگونه از فریدون و ایرانیان نزد تور و سلم خبر آورد:

فرستاده گفت آنکه روشن بهاربدید و ببیند در شهریار
بهاریست خرّم در اردیبهشتهمه خاک عنبر همه زرّ خشت
سپهر برین کاخ و میدان اوستبهشت برین روی خندان اوست
به بالای ایوان او راغ نیستبه پهنای میدان او باغ نیست[۱]
چو رفتم به نزدیک ایوان فرازسرش با ستاره همی گفت راز
..
نشسته بر شاه بر دست راست[۲]تو گویی زبان و دل پادشاست
به پیش اندرون قارن زرم‌زنبه دست چپ‌ش سرو شاه یمن
چو شاه یمن سرو دستورشانچو پیروز گرشاسپ گنجورشان

جستارهای وابسته

پانویس

  1. توصیف قاصد از پایتخت فریدون یعنی آمل است
  2. منظور منوچهر جانشین تخت سلطنت است

منابع

  • دوستخواه، جلیل (ویرایش): اوستا، کهنترین سرودهای ایرانیان، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۷۴ (چاپ دوم)، صص ۱۰۴۲–۱۰۴۴.
  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.

پیوند به بیرون