اردشیر دوم (ساسانی): تفاوت میان نسخهها
Dandamayev (بحث | مشارکتها) با فرض حسن نیت ویرایش 5.117.223.41 (بحث) خنثیسازی شد. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== پادشاهی == |
== پادشاهی == |
||
[[پرونده:Taq-e Bostan - Ardashir II.jpg| |
[[پرونده:Taq-e Bostan - Ardashir II.jpg|چپ|200px|بندانگشتی|نقش اردشیر دوم ساسانی، [[طاق بستان]]]] |
||
پس از مرگ شاپور دوم همانند روزگار [[بهرام دوم]] و [[نرسی]] باز دشواریهایی دربارهٔ جانشین شاهنشاه پدیدار شد. در این زمینه هیچ نوشتهای باقی نماندهاست، ولی آثاری که مورد بررسی قرار گرفته سبب پیدایش اندیشههایی در مبارزههای داخلی به خاطر در دست گرفتن قدرت میگردد. در نتیجهٔ مبارزههای مذکور اردشیر دوم که بهطور جنبی از دودمان ساسانی بود، بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. چنین به نظر میرسد که پیروزیهای او در شرق در کار رسیدن او به پادشاهی کم اثر نبودهاست.<ref>{{پک|لوکونین|۱۳۵۰|ف=تمدن ایران ساسانی|ص=۲۴۳}}</ref> وی مدتها فرمانروای ولایت [[حدیب]] (آدیابنه) بود و در آنجا در تعقیب و آزار عیسویان شور و حرارت بسیار به خرج داد. از نقش برجستهای هم که در طاق بستان از تاجگذاری او باقی است، چنین برمی آید که او قبل از سلطنت یک چند فرمانروای [[کوشان]] بودهاست و شاید سلطنت او نیز تا حدی مدیون اعمال نفوذ [[کوشانیان]] بوده باشد.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۲۱۰}}</ref> وی درهنگام جلوس بیش از هفتاد سال از عمرش میگذشت.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۶۴|ک=تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام|ص= ۴۵۴}}</ref> از وقایع سلطنت او این است که تمام عوارض را موقوف کرد و از این جهت موسوم به '''اردشیر خیر''' گردید. در سال چهارم پادشاهیش، او را خلع کردند. در روی سکههای این پادشاه عبارت کَرپ کَرتار دیده میشود که به معنی نیکو کردار است.<ref name="autogenerated1" /> |
پس از مرگ شاپور دوم همانند روزگار [[بهرام دوم]] و [[نرسی]] باز دشواریهایی دربارهٔ جانشین شاهنشاه پدیدار شد. در این زمینه هیچ نوشتهای باقی نماندهاست، ولی آثاری که مورد بررسی قرار گرفته سبب پیدایش اندیشههایی در مبارزههای داخلی به خاطر در دست گرفتن قدرت میگردد. در نتیجهٔ مبارزههای مذکور اردشیر دوم که بهطور جنبی از دودمان ساسانی بود، بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. چنین به نظر میرسد که پیروزیهای او در شرق در کار رسیدن او به پادشاهی کم اثر نبودهاست.<ref>{{پک|لوکونین|۱۳۵۰|ف=تمدن ایران ساسانی|ص=۲۴۳}}</ref> وی مدتها فرمانروای ولایت [[حدیب]] (آدیابنه) بود و در آنجا در تعقیب و آزار عیسویان شور و حرارت بسیار به خرج داد. از نقش برجستهای هم که در طاق بستان از تاجگذاری او باقی است، چنین برمی آید که او قبل از سلطنت یک چند فرمانروای [[کوشان]] بودهاست و شاید سلطنت او نیز تا حدی مدیون اعمال نفوذ [[کوشانیان]] بوده باشد.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۲۱۰}}</ref> وی درهنگام جلوس بیش از هفتاد سال از عمرش میگذشت.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۶۴|ک=تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام|ص= ۴۵۴}}</ref> از وقایع سلطنت او این است که تمام عوارض را موقوف کرد و از این جهت موسوم به '''اردشیر خیر''' گردید. در سال چهارم پادشاهیش، او را خلع کردند. در روی سکههای این پادشاه عبارت کَرپ کَرتار دیده میشود که به معنی نیکو کردار است.<ref name="autogenerated1" /> |
||
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۳۱
اردشیر دوم | |
---|---|
شاهنشاه ساسانی | |
سلطنت | ۳۷۹ میلادی - ۳۸۳ میلادی |
پیشین | شاپور دوم |
جانشین | شاپور سوم |
درگذشته | ۳۸۳ میلادی |
فرزند(ان) | زروان دخت |
پدر | هرمز دوم |
اردشیر دوم یا اردشیر نیکوکار از ۳۷۹ تا سال ۳۸۳ میلادی، یازدهمین پادشاه ساسانی بود. برخی از محققان عقیده دارند که برادر ناتنی بزرگتر شاپور کبیر یا شاپور دوم بود که بعد از او به تخت نشست.[۱] برخی دیگر عقیده دارند که در باب برادریش با شاپور دوم محل تردیداست، به سبب اینکه تا آنجائی که از سکههای او بر میآید، وی باید خویشاوند شاپور اما از یک شاخهٔ دیگر از خاندان ساسان بوده باشد.[۲]
هنگامی که پدر او، هرمز دوم در سال ۳۰۹ درگذشت، اشراف و موبدان عنان را از دست پسر بزرگ او که آذرنرسه نام داشت، ربودند، دومین فرزند او را کور کردند و سومین که هرمز نام داشت با روم گریخت. فرزند چهارم او که شاپور سگانشاه بود، دور از پایختت بود و در شرق فرمانروایی میکرد. اشراف برای نگهداری برتری خویش، شاهزادهای که پس از مرگ هرمز دوم زاده شده بود و شاپور نام داشت را شاهنشاه کردند. شاپور چهل روز پس از مرگ هرمز دوم زاده شد و هنگامی که پا به سن گذاشت، برتری خویش را نشان داد و اختیار را در دست گرفت و برای دورانی دورودراز فرمان راند.[۳]
شاپور برادری ناتنی داشت که اندکی از او جوانتر بود و اردشیر نام داشت و در سالهای ۳۴۴ تا ۳۷۶ شاه آدیابن بود. شاپور در ۳۷۹ اردشیر را جانشین خود ساخت و از او خواست تا هنگامی شاه باشد که پسر خود شاپور هنوز پا به سن نگذاشتهاست و با پا به سن گذاشتن او، از شاهی کنار برود (که نام پسر شاپور نیز شاپور بود و به شاپور سوم مشهور است). این گماشتگی و همچنین دوران دورودراز شاهی شاپور دوم برخی از تاریخنویسان ارمنی را بر آن داشته تا اردشیر را فرزند شاپور بپندارند، اما چنین خویشاوندییی هرچند که برخی پژوهشگران امروزی نیز آن را پذیرفتهاند در تضاد با گزارشهای رسمی ساسانیان است که در آگاثیاس و منبعهای شفاهی بازتاب یافتهاست. کمی پس از آن، اردشیر بر تخت شاهی نشست و برای چهار سال شاهنشاه ایران بود. فردوسی دوران شاهی او را ده سال نوشتهاست، ولی منبع او دوران شاهی برخی دیگر از شاهان ساسانی را هم بخشی از دوران شاهی اردشیر دوم شمردهاند. اردشیر دوم سرانجام بدست اشراف برکنار شده و شاپور سوم بر تخت نشانده شد.[۳]
دربارهٔ سیاست خارجی اردشیر دانستههای اندکی در دست است. هنگامی که مانوئل سردار ارمنی، شاهی که بدست رومیان بر تخت نشانده شده بود را برکنار کرد و از اردشیر درخواست کمک کرد، اردشیر به آن پاسخ گفته و ارمنستان در پناه ایران درآمد. خیلی زود، مانوئل به ایرانیان پشت کرد و جنگی درگرفت. اردشیر در این هنگام یا درگذشت یا اینکه از شاهی برکنار شد. در دوران شاهی جانشین او که شاپور سوم بود، ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی بخش شد.[۳]
سکههای اردشیر دوم نشان میدهد که او تاج گنبدیسان اردشیر بابکان را برای خود برگزید. در پشت سکه همان نگارهٔ رایج آتشدان که دو پاسبان از آن نگهداری میکنند، نگاشته شدهاست، ولی در برخی از سکهها پیکره پادشاه از آتش سربرمیکشد (شاید نمایشی از فره باشد). نبشته روی سکه بیشتر «اردشیر، شاه شاهان ایران» است و گهگاه هم «و انیران» دارد. در کتابی که به نگارهنامهٔ شاهان ساسانی نامبردار است، اردشیر در حالت ایستاده نقش شده بود که نیزهای در دست راست و شمشیری در دست چپ خویش نگه داشته بودهاست. تاج او به رنگ سبز بودده است، ردای گلدوزیشدهٔ او با دایرههای کوچک طلایی آذینبندی شده بود و شلواری به رنگ سرخ بر تن داشت.[۳]
شاهان پیش از اردشیر پیروزیها یا مراسم اعطای مقام خویش را بر صخرههایی در استان فارس نگاشته بودند، ولی اردشیر جایگاه سنگنگارهها را به طاق بستان در نزدیکی کرمانشاه برد، جایی که سازههای سنگی باستانی بسیاری دارد. یادمان بجامانده از او باوقارانه است ولی سبکی رسمی و ملالانگیز دارد. این یادمان که در فرورفتگییی چهارگوش کنده شدهاست، اردشیر را نشان میدهد که چهرهٔ دو مرد در دو سوی او ایستادهاند. همه آنها ایستادهاند و جامههای گرانقیمت بر تن دارند. در این سنگنگاره، شاه دارد تاج شاهی را از دستان مردی که پیشتر او را اهورامزد/اهرمزد میشمردند، میستاند، ولی دندانههای تاج او همانند تاج شاپور دوم است که همان کسی بود که در واقع اردشیر را به شاهی گماشت. هر دوشاه بر روی بدن کشتهشدهٔ یک دشمن ایستادهاند که گویا یک رومی است، چرا که تاج او نشان از آن دارد که او یک امپراتور است. در پشت اردشیر چهرهای دیگر ایستادهاست. او در دستان خود دستهٔ برسُم دارد و تاجی بر سر نهادهاست که با دوازده پرتو خورشید آذینبندی شدهاست. او را که در گذشته با کسانی همچون زرتشت یا حتی آذر (ایزد آتش) میشناختند، امروزه مهر (میترا) میدانند که این دیدگاه بر پایهٔ آن بودهاست که شخصی که دارای تاجی همانند تاج این چهره دارد، در سنگ یادبود نمرود داغ دیده میشود که از پیش با مهر یکی دانسته شدهاست. او بر روی یک گل نیلوفر بزرگ ایستادهاست که هنوز به گونهٔ دقیق دانسته نیست که چه پیوند معنایی میان آنها وجود دارد.[۳]
امپراتور روم که زیر پای اردشیر است گویا ژولیان مرتد است که در ۳۶۳ به ایران تاخت و در غرب تیسفون شکست خورد. از آنجا که در دوران پادشاهی خود اردشیر، هیچ جنگی با روم انجام نشد و لشکرکشی ژولیان هنگامی انجام پذیرفت که اردشیر شاه آدیابن بود، میتوان به گونهای اعتمادپذیر نتیجهگیری کرد که اردشیر در پاسداری از پادشاهی آنچنان جانفشانی کرد بود که پس از شاپور دوم، میتوانست ادعا کند که بخشی بزرگ از پیروزی ایرانیان بر رومیان مدیون تلاشهای او بودهاست و این را در سنگنگارهای که کندهاست بجا گذارده که در آن به گونهای نمادگونه شاپور مقام شاهی را به او میبخشد و هر دو پیروزی مشترک خود بر ژولیان را جشن میگیرند.[۳]
یک دوری سیمین زیبا در نزدیکی ساری در استان مازندران ایران یافت شدهاست که شاهی سوار بر اسب را نشان میدهد که در حالی که به گونهٔ وارونه بر روی زین است نشستهاست، به سوی دو شیر تیر میاندازند. تاج شاهی که بر روی بشقاب نگاریده شده، همانند تاج اردشیر دوم است و بررسی پارچههای نگاریده شده در آن نشان میدهد که با «گونهٔ خطدار جدیدی که با یکسری خط خمیده که گاهی به دایره و نیمدایره نیز تبدیل میشود» و در سنگنگارهٔ اردشیر در طاق بستان هم بکار رفته همانند است. از این رو شاه روی بشقاب همان اردشیر دوم است.[۳]
کار شاپور در جانشینکردن اردشیر به جای خود و اینکه اردشیر طاق بستان را برای کندن سنگنگارهٔ خود برگزیده، که بازتابدهندهٔ آن است که اردشیر در تلاش بوده تا ساسانیان را به دودمانهای پیشینی که در غرب ایران از خود یادبود بجا گذاشتهاند پیوند بزند، نشان میدهد که اردشیر دارای شخصیت نیرومند بودهاست. روش خشونتآمیزی که گفته شدهاست اردشیر در برخورد با بزرگان و اشراف پیش گرفتهاست، شاید برخاسته از تلاش او برای پیروی از شاپور دوم در مهار کردن نیروی فراوانی بوده که اشراف و بزرگان داشتند و هرگاه که شاه از خود ناتوانی نشان میداد، دنبال استقلال میافتادند. اگر چنین باشد، روایتی که او را خردمند و گشادهدست برشمردهاست و فردوسی در شاهنامه او را لایق عنوان «نیکوکار» دانستهاست، شاید بیپایه نباشد.[۳]
پادشاهی
پس از مرگ شاپور دوم همانند روزگار بهرام دوم و نرسی باز دشواریهایی دربارهٔ جانشین شاهنشاه پدیدار شد. در این زمینه هیچ نوشتهای باقی نماندهاست، ولی آثاری که مورد بررسی قرار گرفته سبب پیدایش اندیشههایی در مبارزههای داخلی به خاطر در دست گرفتن قدرت میگردد. در نتیجهٔ مبارزههای مذکور اردشیر دوم که بهطور جنبی از دودمان ساسانی بود، بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. چنین به نظر میرسد که پیروزیهای او در شرق در کار رسیدن او به پادشاهی کم اثر نبودهاست.[۴] وی مدتها فرمانروای ولایت حدیب (آدیابنه) بود و در آنجا در تعقیب و آزار عیسویان شور و حرارت بسیار به خرج داد. از نقش برجستهای هم که در طاق بستان از تاجگذاری او باقی است، چنین برمی آید که او قبل از سلطنت یک چند فرمانروای کوشان بودهاست و شاید سلطنت او نیز تا حدی مدیون اعمال نفوذ کوشانیان بوده باشد.[۵] وی درهنگام جلوس بیش از هفتاد سال از عمرش میگذشت.[۶] از وقایع سلطنت او این است که تمام عوارض را موقوف کرد و از این جهت موسوم به اردشیر خیر گردید. در سال چهارم پادشاهیش، او را خلع کردند. در روی سکههای این پادشاه عبارت کَرپ کَرتار دیده میشود که به معنی نیکو کردار است.[۱]
پس از اردشیر دوم خط مشی قانونی جانشینی دودمان ساسانی از نو احیا شد و شاپور سوم فرزند شاپور دوم به عنوان شاهنشاه ایران بر سریر شاهنشاهی نشست.[۷]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ پیرنیا، تاریخ باستانی ایران، ۳۰۶.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۲۱۰.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ A. Sh. Shahbazi. «ARDAŠĪR II». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. دریافتشده در ۲۴ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۴۳.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۲۱۰.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۴۵۴.
- ↑ لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۴۳.
منابع
- پیرنیا، حسن (۱۳۶۲). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۴). تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۹۰). روزگاران. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۶۱-۱۱-۱-. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - کریستن سن، آرتور (۱۳۶۷). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- لوکونین، ولادمیر گریگورویچ (۱۳۵۰). تمدن ایران ساسانی. ترجمهٔ رضا، عنایتالله. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
پادشاه پیشین: شاپور دوم |
اردشیر دوم شاهنشاه ایران ۳۷۹–۳۸۳ میلادی |
جانشین: شاپور سوم |