زبان لکی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
جز به نسخهٔ 21779134 ویرایش ImanFakhri برگردانده شد. (توینکل) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
حدود یکونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با [[زبان مادری]] ([[۲۰۰۲ (میلادی)|۲۰۰۲]]) به این زبان سخن میگویند.<ref name="ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for language code:lki<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
حدود یکونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با [[زبان مادری]] ([[۲۰۰۲ (میلادی)|۲۰۰۲]]) به این زبان سخن میگویند.<ref name="ethnologue">[http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=lki Ethnologue report for language code:lki<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
||
زبان لکی در مرداد ماه ۱۳۹۶ با در خواست [[استان لرستان]] که اکثریت مردم لک زبان را دارد به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد.<ref>http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد</ref><ref>http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060</ref> |
زبان لکی در مرداد ماه ۱۳۹۶ با در خواست [[استان لرستان]] که اکثریت مردم لک زبان را دارد به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد.<ref>http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد</ref><ref>http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060</ref> |
||
== آمار لک زبان های شهرستان ها == |
|||
شهرستان هرسین ۱۰۰٪ |
|||
شهرستان دلفان۱۰۰٪ |
|||
شهرستان سلسله۱۰۰٪ |
|||
شهرستان صحنه 50٪ |
|||
شهرستان چرداول 40٪ |
|||
شهرستان کنگاور۹۰٪ |
|||
شهرستان دره شهر۹۰٪ |
|||
شهرستان کوهدشت۹۰٪ |
|||
شهرستان کرمانشاه۶۰٪ |
|||
شهرستان نهاوند۵۰٪ |
|||
شهرستان خرم آباد۵۰٪ |
|||
شهرستان آبدانان۴۰٪ |
|||
شهرستان دوره ۲۵٪ |
|||
شهرستان بروجرد۲۵٪ |
|||
شهرستان ملایر۱۰٪ |
|||
شهرستان تویسرکان 70٪ |
|||
شهرستان پلدختر 25٪ |
|||
شهرستان ایلام ۵٪ |
|||
همچنین عده زیادی از [[مردم لک]] در شهرهای کرج،تهران،قزوین،شهریار،شهرقدس،ورامین،رودبار و... زندگی می کنند. |
|||
== تبارشناسی == |
== تبارشناسی == |
||
خط ۶۶: | خط ۲۷: | ||
[[گویشهای جنوبی کردی]] یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجههای منفرد و متفاوت<ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.</ref> نظیر ([[کردی کرمانشاهی|کرمانشاهی]]، [[کلهری]]، [[سنجابی]]، لکی<ref name="I. Kamandar Fattah 2000, p. 55-62">I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62</ref><ref name="G. Windfuhr 2009, P. 587">G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587</ref> [[فیلی]]<ref name="G. Windfuhr 2009, P. 587" /><ref name="ReferenceB">دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹</ref>) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق میباشند.<ref name="I. Kamandar Fattah 2000, p. 55-62" /> |
[[گویشهای جنوبی کردی]] یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجههای منفرد و متفاوت<ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.</ref> نظیر ([[کردی کرمانشاهی|کرمانشاهی]]، [[کلهری]]، [[سنجابی]]، لکی<ref name="I. Kamandar Fattah 2000, p. 55-62">I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62</ref><ref name="G. Windfuhr 2009, P. 587">G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587</ref> [[فیلی]]<ref name="G. Windfuhr 2009, P. 587" /><ref name="ReferenceB">دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹</ref>) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق میباشند.<ref name="I. Kamandar Fattah 2000, p. 55-62" /> |
||
منابع زبانشناسی لکی را در شاخه زبانهای [[کردی]] از شاخه [[زبانهای ایرانیتبار غربی]] قرار دادهاند.<ref name="ReferenceB" /><ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.ethnologue.com/show_lang_family.asp?code=lki<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref name="لغتنامهٔ دهخدا، لکی">[http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-597d009378d44211bc7e72ffcd7a0da7-fa.html لغتنامهٔ دهخدا، لکی]</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,</ref><ref>[http://www.ethnologue.com/show_lang_family.asp?code=lki Ethnologue report for laki]</ref><ref>[http://www.britannica.com/eb/article-9046467/Kurdish-language Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia<!-- Bot generated title -->]</ref><ref name="ReferenceC">آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲</ref><ref name="sepehrmag.ir">[http://sepehrmag.ir/print.php?id=1770 زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری]</ref>><ref>فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵</ref><ref>جامعهشناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378 |
منابع زبانشناسی لکی را در شاخه زبانهای [[کردی]] از شاخه [[زبانهای ایرانیتبار غربی]] قرار دادهاند.<ref name="ReferenceB" /><ref name=ToolAutoGenRef1>[http://www.ethnologue.com/show_lang_family.asp?code=lki<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref name="لغتنامهٔ دهخدا، لکی">[http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-597d009378d44211bc7e72ffcd7a0da7-fa.html لغتنامهٔ دهخدا، لکی]</ref><ref>Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.</ref><ref>Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,</ref><ref>[http://www.ethnologue.com/show_lang_family.asp?code=lki Ethnologue report for laki]</ref><ref>[http://www.britannica.com/eb/article-9046467/Kurdish-language Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia<!-- Bot generated title -->]</ref><ref name="ReferenceC">آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲</ref><ref name="sepehrmag.ir">[http://sepehrmag.ir/print.php?id=1770 زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری]</ref>><ref>فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵</ref><ref>جامعهشناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378</ref> |
||
در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمدهاست که: در [[لرستان]] قدیم برخی اقوام [[کرد]] (قبایل لک در شمال و همچنین در بین [[فیلی]]ها، [[ایل محکی]]) زندگی میکنند.<ref>The Encyclopaedia of Islam |
در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمدهاست که: در [[لرستان]] قدیم برخی اقوام [[کرد]] (قبایل لک در شمال و همچنین در بین [[فیلی]]ها، [[ایل محکی]]) زندگی میکنند.<ref>The Encyclopaedia of Islam |
||
By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823</ref> |
By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823</ref> |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۳۰
لکی | |
---|---|
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | lki |
زبان لَکی زبان طوایف لک ایران و از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی رایج در مناطق غرب ایران است. حدود یکونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) به این زبان سخن میگویند.[۵] زبان لکی در مرداد ماه ۱۳۹۶ با در خواست استان لرستان که اکثریت مردم لک زبان را دارد به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد.[۶][۷]
تبارشناسی
بیشتر زبانشناسان گویش لکی را در شاخه کردی جنوبی طبقهبندی کردهاند.[۴][۸][۹][۱۰][۱۱] اما به تازگی برخی از زبانشناسان بر اساس یک رویکرد جدید که آغاز کردهاند که دربارهٔ اینگونه طبقهبندی ابهام دارد.[۱۲] دانشنامه زبانشناسی اتنولوگ لکی را نیز لهجهای از زبان کردی نام میبرد.[۱۳][۱۴] فرامرز شهسواری زبان لکی را یک شاخه مستقل زبانهای ایرانی در گروه شمال غربی میدانند[۱۵]
گویشهای جنوبی کردی یا (جنوب شرقی) شامل تعداد زیادی لهجههای منفرد و متفاوت[۱۶] نظیر (کرمانشاهی، کلهری، سنجابی، لکی[۱۷][۱۸] فیلی[۱۸][۱۹]) در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در غرب ایران و نیز در شرق عراق میباشند.[۱۷]
منابع زبانشناسی لکی را در شاخه زبانهای کردی از شاخه زبانهای ایرانیتبار غربی قرار دادهاند.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]>[۲۸][۲۹] در کتاب «دائرةالمعارف اسلام» آمدهاست که: در لرستان قدیم برخی اقوام کرد (قبایل لک در شمال و همچنین در بین فیلیها، ایل محکی) زندگی میکنند.[۳۰] ویلیام فرالی لکی را شاخهای از زبان لری میداند.[۳۱] دهخدا در مورد لکها و لهجه لکی مینویسد: کردهای لکی در لرستان ساکن و خوش هیکل و تنومندند. رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمایی تیرهاست. لهجه لکی؛ لهجهای از زبان کردی که مردم هرسین و توابع بدان سخن گویند. [۲۱] دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز، لکی را لهجهای از زبان کردی دانستهاست.[۱۹] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشتهاست که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبانهای کردی طبقهبندی کردهاست.سکندر اماناللهی محقق لرتبار دربارهٔ زبان مردم لرستان میگوید: نیمی از لرهای لرستان به زبان لکی صحبت میکنند. لهجه لری به فارسی نزدیک تر است درحالی که لکی به کردی نزدیک تر میباشد.»[۳۲]
ویژگیها
ساختار اصلی دستوری و افعال لکی «همانند دیگر لهجههای کردی» در زمره زبانهای شمال غربی ایرانی قرار میگیرد. این ارتباط همچنین با مشاهده بقایای ساختار کنایی (ارگاتیو) در لکی تصدیق میشود. در گویش لکی مانند سورانی و کرمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده میشود، بنابراین زبان لکی شبیه به کردی و از لری متفاوت است.[۳۳][۳۴] حمید ایزد پناه محقق لر، دربارهٔ زبان لکی میگوید که این زبان از لری متفاوت است، لکی مربوط به پهلوی اشکانی است و لری مربوط به فارسی هخامنشی میباشد، و لکی را همان شعر پهلوی دانستهاست.[۵] لکی در دسته شمال غربی زبانهای ایرانی قرار دارد و چون لری در شاخه جنوبی زبانهای ایرانی قرار دارد. میتوان گفت لکی در دسته زبان لری قرار نمیگیرد و پیوند ۸۰ درصدی با لری خرمآبادی را میتوان در حضور بیشینه طوایف لک ایران در شهر خرمآباد دانست.[۳۵][۳۶][۳۷] این که ۷۰ درصد واژههای لکی و زبان فارسی و ۶۹ درصد با لری شمالی و ۷۸ درصد با لری خرمآباد یکی است، به گفته فرامرز شهسواری دلیل صریحی است که زبان لکی کاملاً از لری و فارسی جداست و مشابهتها به دلیل همجواری جغرافیایی است:
«به طور تقریبی، انواعی که بین ۸۰–۹۰ درصد تشابه واژگانی دارند ممکن است به یک زبان واحد تعلق داشته باشند یا نه. زبانهای با بیش از ۹۰ درصد تشابه واژگانی معمولاً گویشهای یک زبان هستند.»[۳۸][۳۹]
تحقیقات اتنولوگ و آنونبی
تحقیقات اتنولوگ و آنونبی دربارهٔ زبان لکی نشان میدهد ۷۰ درصد واژگان لکی با زبان فارسی مشترک است. ۷۸ درصد با لری خرمآبادی و ۶۹ درصد با لری شمالی.[۴۰]
در لرستان جایگزینی زبانی به سوی لری در میان گویشوران لکی در جریان است و گویشوران لری نیز به نوبه خود گرایش به استفاده بیشتر از فارسی معیار دارند.[۴۱] زبانشناس کانادایی آنونبی نیز در مورد لکی نوشتهاست که نظر فتاح را قبول دارد که لکی را در میان زبانهای کردی طبقهبندی کردهاست[نیازمند منبع]
محل زندگی گویشوران
حوزه گسترش گویش لکی عبارت است از:[۴۲]
- بخش بیرانوند یا هرو در شرق لرستان با ایل بزرگ بیرانوند.
- شهرستان سلسله یا الشتر در شمال شرقی.
- شهرستان دلفان یا نورآباد لرستان در شمال غربی.
- شهرستان شیروان چرداول هلیلان وزردلان وبیجنوند وداجیوند در ایلام وحوزمانوندوماهیدشت درکرمانشاه.
- شهرستان کوهدشت در غرب لرستان با طایفههایی همچون آدینه وند، آزادبخت، اتیوند، اولادقباد، گراوند و شاهیوند و بخش رومشگان در جنوب کوهدشت با طوایف امرایی، پادروند.
- شرق استانهای کرمانشاه و کردستان و ایلام مانند شهرهای هرسین، دینور و دره شهر
- جنوب استان همدان
8. بخشهایی دیگر از طوایف لک در کردستان عراق، کرکوک و خانقین سکونت دارند. در کردستان عراق تعداد گویشوران لک بیشتر از ایران است.[۴۲]
9. شهرستان هرسین : ایل کاکاوند و...
10. شهرستان کنگاور :ایل خزل و ایل ترکاشوند
11. شهرستان صحنه :شامل ایل کاکاوند و...
12.شهرستان دره شهر: کولیوند و بیرانوند و...
13. گروههای زیادی از لکها در طول تاریخ از مناطق خود کوچانده و تبعید شدهاند از جمله گروهی که ساکن شمال ایران هستند و به کردهای تبعیدی معروفند و گروهی دیگر که توسط عثمانیها به اطراف آنکارا (شهر هایمانا یا هیمنا) کوچانده شدند به لکهای «شیخ بزینی» یا کردهای هیمنهای معروفند که هنوز فرهنگ و هویت خود را کمابیش حفظ کردهاند.
معمولاً به اشتباه لکهای جنوب استان همدان لر دانسته میشوند.
در تاریخهای گذشتگان از جمله تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی از شانزده ولایت به عنوان کردستان یاد شدهاست. حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ولایت آن را آوردهاست:
کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوستهاست. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام. [۴۳]
در اسناد تاریخی قرن شانزده میلادی نیز طوایف لک را بخشی از طوایف کرد میدانند نظیر کتاب شرفنامه شرفخان بدلیسی که به فارسی نوشته شدهاست.
بخشهایی دیگر از مردم قوم لک در کرکوک و خانقین عراق سکونت دارند. در عراق تعداد گویشوران لک را بیشتر از ایران حدس زدهاند.[۲۶]
طوایف استان لرستان خود سه بخش اصلی هستند، لر بختیاری، لر بالا گریوهای یا خرمآبادی، و لک. لکها را پشتکوهی نیز میخوانند که ساکن بخشهای شمالی لرستان هستند.
با این حال دکتر پرویز ناتل خانلری زبان لری و بختیاری را همخانواده با کردی میداند.[۲۷] در کوهستان بختیاری و قسمتی از مغرب استان فارس ایلهای بختیاری و ممسنی و بویراحمدی به گویشهایی سخن میگویند که با کردی خویشاوندی دارد، اما با هیچیک از شعبههای آن درست یکسان نیست، و میان خود آنها نیز ویژگیها و دگرگونیهایی وجود دارد که هنوز با دقت حدود و فواصل آنها مشخص نشدهاست. اما معمول چنین است که همه گویشهای بختیاری و لری را جزو یک گروه بشمارند.[۲۷]
ثبت ملی زبان لکی
لکی به عنوان زبان قدیمی از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمهوری اسلامی ایران در جلسهٔ روز ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ خورشیدی، به عنوان اثری ملی در حوزهٔ میراث ناملموس ثبت شد.[۴۴]
آواها
لکی | a | e | ê | i | î | o | ó | ô = ü | u | û | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسی | آ (مثل آرام) | ا (مثل اشک) | ای کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | ا (مثل امروز) | ای (مثل ایلام) | ا (مثل اردک) | (در فارسی معادل ندارد) | (در فارسی معادل ندارد) | او کوتاه (در فارسی معادل ندارد) | او (مثل دوست) | |
مثال | Agir (آتش) | Esp (اسب) | Sê (سیاه) | Esir (اشک) | Fîl (فیل) | Non (نان) | Sór (قرمز) | Sôr (عروسی) | Kurd (کرد) | Dûs (دوست) |
- ا (مثل اردک) از لری وارد لکی شدهاست و برخی از لکها این آوا را ندارند (لرها معمولاً «آ» را به «و» تبدیل میکنند).
الفبا و رسمالخط لکی به زبان ساده
دستور
ضمایر شخصی
مفرد | مفرد فارسی | جمع | جمع فارسی |
---|---|---|---|
مِ | من | ئیمه | ما |
تۆ | تو | هومه | شما |
ئو | او | ئهو، یهو | ایشان، آنها |
- ضمیر انعکاسی "خود " در لکی «ووژ» است.
ضمایر اشاره
حالت | مفرد | جمع |
---|---|---|
نزدیک | یه(-وه) | یهوه نه |
نزدیک فارسی | این | اینها |
دور | ئهوه | ئهوانه |
دور فارسی | آن | آنها |
حالت مجهولی
- پسوند مجهول ساز در لکی "-ریا " است.
فارسی | لکی |
---|---|
کشته شده | کوشریا |
خورده شده | هوهریا |
خوانده شده | خوهنریا |
افعال
- حال ساده فعل "خوردن":
مفرد | جمع | |
---|---|---|
مهرم | مهریمن | |
مهرین | مهرینان(-ون) | |
مهرێ | مهرن |
مثال: ئاوه مههوارد. (آب خوردم)
- ماضی ساده فعل "خوردن":
مفرد | جمع | |
---|---|---|
هواردم | هواردمان(-ون) | |
هواردت | هواردتان(-ون) | |
هواردێ | هواردان(-ون) |
مثال: ئاوت هوارد. (آب خوردی)
- ماضی استمراری فعل "خوردن":
مفرد | جمع | |
---|---|---|
مههواردم | مهوواردمان(-ون) | |
مههواردت | مههواردتان(-ون) | |
مههواردێ | مههواردان(-ون) |
مثال: ئهوانه مههووارد. (آب میخوردند)
- ماضی نقلی فعل "خوردن":
مفرد | جمع | |
---|---|---|
هواردمه | هواردمانه(-ونه) | |
هواردته | هواردتانه(-ونه) | |
هواردیه | هواردیانه(-ونه) |
مثال: ئاومان هواردیه. (آب خوردهایم)
- ماضی بعید فعل "خوردن":
مفرد | جمع | |
---|---|---|
هواردۊیم | هواردۊیمان(-ون) | |
هواردویت | هواردۊیتان(-ون) | |
هواردۊیتێ | هواردۊیان(-ون) |
مثال: ئاوتان هواردۊی. (آب خورده بودید)
ویژگیهای دستوری
- در گویش لکی مانند سورانی و کورمانجی ویژگی ارگاتیو مشاهده میشود:
فارسی | ملایری | خرمآبادی | کرمانشاهی | لکی | سورانی | |
---|---|---|---|---|---|---|
آب خوردم | اِو خوردِم | او ههردم | ئاو خواردم | ئاوم هوارد | ئاوم خوارد | |
چی گفتی؟ | شی گفتی؟ | چی گوتی؟ | چه وتی؟ | چهت وت؟ | چیت وت؟ |
- اضافه کردن فتحه، "ه"، قبل از فعل در زمانهای استمراری:
فارسی | بروجردی | خرمآبادی | کلهری | لکی | سورانی | |
---|---|---|---|---|---|---|
آب میخورم | اِو مُخورِم | او مۆهۆرم | ئاو خوهم | ئاوه مهرم | ئاو دهخۆم | |
کتاب میخواندم | کتاو مُخُنِّم | کتاو مێههنم | کتاو خوهنیام | کتاومه مهخوهن | کتاوم دهخۆێند |
واژگان
ساختار و واژگان در تقسیمبندی زبانها نقش مهمی ایفا میکنند. در زیر تعدادی از واژگان فارسی رایج به همراه معادلهای آنها در برخی گویشها و زبانهای رایج در غرب کشور آورده شدهاست.
فارسی | بروجردی | خرمآبادی | کلهری | لکی | سورانی | کورمانجی | هورامی | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
آب | اِو | آو، اُوْ | ئاو | ئاو | ئاو | av | - | |
باران | بارو | بارو، رفت، شوف | واران | ڤاران، ڤهشت | باران، وه رشت | baran | واران | |
چشم | چِش | چَش، تیئه | چاو | چهم | چاو | chav | چه م | |
اینجا | اینجِه، اینجُ | ایچه | ئێره | ئێره | ئێره | li vê derê | - | |
زیاد | زیاد | زیاد | فره | فره | زۆر | zor,pir,gelek,zaf | فره | |
داماد | داماد | دوما | زاوا | زوما | زاوا | zava, zaba | - | |
رهگذر | رهگذر | رهگوذر | ڒێویار | ڒیووار | ڒێبوار | rêwî | - | |
اتاق | اتاق | اتاق | دێ | دێ | دێ، ژوور | jûr, oda, olî | - | |
خانه | خونه | هونه | ماڵ | ماڵ | ماڵ، خانوو | mal, xanî | - | |
با | وا، واردِ | وا | گ رد | گهرد | گه ڵ | gel | - | |
بچه | بَچَه | بچه | مناڵ | ئایل | منداڵ | zarok | - | |
کلیه | کلیه، گُردالَه | گورداڵه | گورداڵه | گورداڵه، ڤڵک | گورداڵه | gurchik | - | |
سهم، بخش | سهم | بر | به ش | بهش، بێر | به ش | besh | - | |
نمک | نمک | نمک | نمه ک | خووا | خووا | xo | - | |
چیز | شی، چی | چی | چێشت | چێ | شتێ | tisht | - | |
روز | روز، رو | رو | ڒۆژ | ڒووژ | ڒۆژ | roj | ڒوژ | |
شب | شِو | شِو، شوگار | شو | شهو | شو | shev | - | |
خوش | خوش | خُؤش | خۆش | خوهش | خۆش | xwosh | وه ش | |
شما | شما | شوما | ئیوه | هۆمه | ئێوه | hûn | شمه | |
زن | زن | زن، زێنه | ژن | ژهن، ئافرهت | ژن | jin | - | |
مرد | مرد | پیا | پێا | پێا، مێرده | پێا، مێرد | mêr | - | |
پدر، بابا | بابا، بوئَه | بُووَه | باوگ | باووه | باب | bav | - | |
مادر | نِنَه، مامان | دا، دایَه | داێک | دا، داڵکه | داێک، داێه | dayîk | - | |
پسر | پسر | کُر | کُر | کور | کُر | kur | - | |
دختر | دُختَر | دُختِر | دوت | دت | کچ، کنیشک | kech, dot | - | |
نفس | نفس | نفس، هناسه | هناسێگ | ههناسێ | هناسێ | bêhn, henase | - | |
غروب | ایواره | ایواره | ئیوواره | ئیوواره | ئێوواره | êvar | - |
افعال و مصدرها
فارسی | بروجردی (لری ثلاثی) | لری خرمآبادی | کردی کلهری | لکی | کردی سورانی | کردی کرمانجی | کردی هورامی | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
آب خوردم | اِو خوردِم | او هَه ردم | ئاو خوواردم | ئاووم هووارد | ئاوم خووارد | min avê veduxard | - | |
خودم | خویِم | خوم | خوه م | ووژم | خۆم | ez bi xwe | وێم | |
رفتم | رفتِم | ره تم | چی م | چم | چووم، ڒۆیشتم | ez chûm | - | |
آمدم | آمایِم | اۆمام | هاتم | ههتم | هاتم | ez hatim | - | |
برو | بَرو | رو | بچو | بچۆ | بچو/ بروو | bichû? | - | |
خواستن | خواسَن | هاستن | خوازین | گِستِن | ویستن | xwestin | - | |
میکنم | مُکُنِم | مێ کم | که م | مه که م _ مهههم | ده که م | ez dikirim | مه که رو | |
انداختن | اِناختن | ونن | خستن | ئاشتن | هاۆێشتن | avêtin | - | |
لازم بودن | لازم بین | لازم بین | لازم بین | ئێ گرهک بین | له گره ک بوون | le lazmatî (îhtiyac) bûn | - | |
آمده بودم | آمیه بی یِم | اۆمایه بیم | هاتویم | ههتۆیم | ها ته بووم | ez hatibûm | - | |
آمدهام | آمی یَم | اۆمامه | هاتومه | ههتمه | ها توومه | ez hatim | - | |
افتادن | اِفتی یَن | اۆفتاێن، گلیس | کَ فتن | کهتن | که وتن | ketin | - |
مقایسه لکی با برخی گویشهای کردی و زبان انگلیسی
لکی | کردی فیلی | کردی کلهری | کردی سورانی | کردی کرمانجی | کردی هورامی | کرمانجکی | انگلیسی |
---|---|---|---|---|---|---|---|
wehar, vihar | wehar | wehar | behar, wehar | bihar, behar | wehar | wesar, wisar | spring |
tawsan | tawsan | tawsan | hawîn, hamîn, tawsan | havîn | hamna, hamîn | hamnan | summer |
payîz-maləẑir | payîz | payîz | payîz | pehîz, payîz | payîz | payîz | fall |
varan, waran, veşt | waran | waran | baran, waran, verişt | baran | - | varan | rain |
çem | çaw | çaw | çaw | çav | çem | çim | eye |
dit, afiret | dut | dut | kiç | keç, dot | - | kêna | daughter |
kur | kur | kur | kur | kur, law | - | laj | boy |
gurdale | gurdale | gurdale | gurdale | gurçik | - | velke, gurçike | kidney |
rêvêar | rêwêar | rêwêar | rêbwar | rêwî | - | raywan | stranger |
ayîl | minal | minal | mindal | zarok | - | eyel | child |
wijim | xwem | xwem | xom | ez bi xwe | wêm | ez bi xo | myself |
ketin | keftin | keftin | kewtin | ketin | - | kewten | to fall |
aîtin, aîştin | xistin | xistin | hawêştin | avêtin | - | eşten | to throw |
mi hetim | mi hatim | mi hatim | min hatim | ez hatim | - | ez ameya | I came |
mi merim/mexwim | mi xwem/xwerim | mi xwem/dixwem | min exwem/dexom | ez dixwim | min meweru | ez wena | I eat |
mi nanim hward | mi nan xwardim | mi nan xwardim | min nanim xward | min nan xward | - | mi nan werd | I ate the meal |
mi nane merim/mexwim | mi nan xwem | mi nan xwem | min nan dexwim | ez nanê dixwim | - | ez nan wena | I am eating the meal |
mi nanme mehward | mi nan xwardisim | mi na xwardêam | min nanim dexward | min nan dixward | - | mi nan werdêne | I was eating the meal |
mi hetime | mi hatime | mi hatime | min hatûme | ez hatime | - | ez ameya | I have come |
mi hetüm | mi hatüm | mi hatüm | min hatibûm | ez hatibûm | - | ez ameybîya | I had come |
واژگان مشترک لکی با لری خرمآبادی و کردی جنوبی
گویش لری خرمآبادی با لکی و کردی جنوبی به عنوان همسایگان قدیمی در عین تفاوت دارای قرابتهای زبانی زیادی هستند. در زیر تعداد محدودی از واژگان مشترک بسیار زیاد این گویشها به همراه معادلهای فارسی آنها آورده شدهاست.
فارسی | فیلی خرمآبادی | لکی | کردی جنوبی |
---|---|---|---|
بلند کردن | هیزدِئن | هێز داێن | هیز |
سوگواری | آذیتی | ئازیهتی | ئازیهتی |
گیج | شیت | شێت | شێت |
چرخاندن | لِر، غِر | خڕ داێن | خر |
پوسته | توژ | تووژ | تووژ |
عجیب | بلاجی | بلاجۊی، ئلاجۊی | ئڵاجهۊ |
زار (فقیر) | ژار | ژار | ژار |
مغز | مه زگ | مهزگ | مهژگ |
پوست | تووک | تووک | تووک |
خرچنگ | کرژئن | قژنگ، کژنگ | قرژنگ |
سلامت | ساق | ساق، ئازا، ڕام | ساق |
رشوه | روشه ت | روشهت | رشبهت |
جلو | نوها یا نووا | نووا | نوا |
بد | گه ن | پێس، گه ن | گهن |
سالم | ئازا | ئازا | ئازا |
بار | گِل | گل، جار | گل، کهڕهت، جار |
آغوش | بالوش | باووش | باوش |
عده از افراد | بِرمه | بڕ | بڕ |
لاغر اندام | بَل باریک | بهلّهباریک | بهڵ باریک |
از هم پاشیده، دربدر | ته فراتین | ئێ یهک چۆیچیا/ئێ یهکپشکیا/ئێ یهک شێویا | تهفراوتۊناو |
شکاف، درز | تلیش | دووژ، تلیش | تلیش |
شکست خورد | توزِس | تووزیا، تووزریا | تووزیا |
شایعه، چو | چاو | چاوو | چاو |
سیلی | چهپاڵه | چهپاڵه | چهپاڵه |
حیلهگر | رنباز | فهن باز، گاوباز، چاپ چوولهاز، ڕهنگ٘ باز | ڕنباز |
ردیف، رج | رزگ | ڕزگ | ڕزار |
سرازیری | لیژ | لیژی/سرا وارکی | لیژ |
گ / خ / ژ در لک و تفاوت آن با لری و فارسی
ردیف | لکی | لری | فارسی | ردیف | لکی | لری | فارسی |
---|---|---|---|---|---|---|---|
۱ | ژێر zhêr | زیر | زیر zir | ۱۳ | ئهسپ | اسب | |
۲ | ژهن zhan | زن | زن zan | ۱۴ | ئسپێ | سفید | |
۳ | روژ řuzh | روز | روز ruz | ۱۵ | دهژین | درد گرتن | دردگرفتن |
۴ | ژوی zheoy | زدی | صمغ samq | ۱۶ | مانگ | ماه | ماه |
۵ | توژ tuzh | توش | سر شیر sar shir | ۱۷ | درێژ | دراز | |
۶ | کلاژدم koełãjdoem | کولاژدم | عقرب/کژدم aqrab | ۱۸ | دووژ | درز | |
۷ | گێژ gêzh | گیج | گیج gij | ۱۹ | گیان | جون | جان |
۸ | ژژوو zhezhu | زوزو/ززو | جوجه تیغی joje tiqi | ۲۰ | ڤێژن | ویزن، غربال | |
۹ | لێژی lêzhy | سرو زیری | سر پایینی / شیب دار | ۲۱ | ژار | زار و خوار | |
۱۰ | ئژ ezh | ز | از az | ۲۲ | ژهنین، ژهنن | زدن | |
۱۱ | تێژ têzh | تئز | تیز tiz | ۲۳ | ژێهر، ژهر | زهر | |
۱۲ | ژین zhin | زنی | زیستن zistan | ۲۴ | گل داێن (گِل و پِل) | غلتاندن |
لکی | لری | فارسی |
---|---|---|
باخاوان | باغبو | باغبان |
مر/مرخ | مو | مرغ |
چه خو | چه خو | چاقو |
خاوه/خا/تم | ترمو | تخم مرخ |
ئێلاخ/سرده سیر | ییلاق | ییلاق |
مهزگ، مهقز | مغز | مغز |
ه / خ
لکی | کرمانشاهی | فارسی |
---|---|---|
هوشک | هشک | خشک |
هوواردن | خوواردن | خوردن |
هوواس، گستن | خووازین | خواستن |
هوهتن | خهفتن | خوابیدن |
هوهر | خووهر | نور خورشید |
هووار | خووار | پایین |
هێز داێن | هێز داێن | بلند کردن یا بلند |
روند تغییر حروف در زبانهای سامی و لکی نیز مشاهده میشود. مثلاً واژهٔ iška در لکی به واژهٔ xašaq در عبری و واژهٔ ašaq' در عربی و عشق در فارسی تغییر یافتهاست.
پانویس
- ↑ Language family of Laki on Ethnologue
- ↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
- ↑ http://joshuaproject.net/clusters/327
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Hulst, Harry van der; Goedemans, Rob; Zanten, Ellen van. A Survey of Word Accentual Patterns in the Languages of the World (به انگلیسی). Walter de Gruyter. ISBN 978-3-11-019896-6.
KURDISH: Central Kurdish, Northern Kurdish, Laki, Southern Kurdish
- ↑ Ethnologue report for language code:lki
- ↑ http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
- ↑ http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060
- ↑ V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.
- ↑ Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
- ↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
- ↑ Both of these linguists declared that Laki was related to Kurdish and different from Lori. Since then, all linguists and other scholars consider Laki to be included in the Northwest group of Iranian language and include Lori among the Southwest group of Iranian languages. It has been only recently that some linguists, on the basis of a new scientific approach, have begun to have doubt about this kind of classifications in general.
- ↑ Ethnologue report for Laki
- ↑ https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
- ↑ Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۱]
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000, P.77,.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ I. Kamandar Fattah, Les Dialectes kurdes méridionaux: étude linguistique et dialectologique. Louvain, Peeters, 2000, p. 55-62
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ G. Windfuhr, The iranian Languages, Routledge, 2009, P. 587
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰، س. ۵۴۸–۵۴۹
- ↑ [۲]
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ لغتنامهٔ دهخدا، لکی
- ↑ Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000,.
- ↑ Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989,
- ↑ Ethnologue report for laki
- ↑ Kurdish language - Britannica Online Encyclopedia
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
- ↑ فرهنگ کردی کرمانشاهی، علی اشرف درویشیان، (کردی به فارسی)، نشر سهند، تهران، ۱۳۷۵
- ↑ جامعهشناسی مردم کرد، مارتین وان برویین سن، نشرپانیذ، تهران1378
- ↑ The Encyclopaedia of Islam By Sir H. A. R. Gibb, Volume V, page 823
- ↑ William J. Frawley, William Frawley, International Encyclopedia of Linguistics& 4-Volume Set, Volume 1, Oxford University Press, 2003, ISBN 978-0-19-513977-8, page. 310.
- ↑ Amanolahi, Sekandar. "The Lurs of Iran". Cultural Survival (به انگلیسی).
- ↑ Kurdish Academy of Language: Laki
- ↑ The Kurds: a concise handbook By Mehrdad R. Izady, pages: 174-175
- ↑ «ḤASANVAND». Encyclopædia Iranica. ۱۵ دسامبر ۲۰۰۵. دریافتشده در ۷ مارس ۲۰۱۵.
- ↑ مسعود کیهان (۱۳۱۱)، جغرافیای مفصل ایران
- ↑ Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۳]
- ↑ Lakī and Kurdish Author: Shahsavari, Faramarz Source: Iran and the Caucasus, Volume 14, Number 1, 2010 , pp. 79-82(4) [۴]
- ↑ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، ۱۳۱۱
- ↑ Ethnologue report for language code: lki
- ↑ Anonby, Erik John, Kurdish or Luri? Laki’s disputed identity in the Luristan province. بازدید: آوریل ۲۰۰۹. (پیدیاف)
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ رشیدیاسمی (کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او. ص ۱۷۲–۱۸۱)
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامToolAutoGenRef3
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
منابع
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
پروژهٔ ویکیپدیا زبان لکی آزمایشی در ویکیمدیا انکوباتور موجود است. |