استدلال: تفاوت میان نسخهها
برچسب: دارای ادبیات عامیانه |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
;استقرا |
;استقرا |
||
[[استقرا]] نوعی استدلال است که در آن ذهن از جزء به کل سیر میکند.البته در منطق جدید این تعریف رد شده است. یعنی چند مورد جزئی را مشاهده میکند و سپس یک حکم کلی میدهد. مثلا در چند مورد آب را حرارت میدهیم و میبینیم که در صد درجه [[سلسیوس]] میجوشد و از این نتیجه میگیریم که هر آبی در صد درجه سلسیوس میجوشد. |
[[استقرا]] نوعی استدلال است که در آن ذهن از جزء به کل سیر میکند.البته در منطق جدید این تعریف رد شده است. یعنی چند مورد جزئی را مشاهده میکند و سپس یک حکم کلی میدهد. مثلا در چند مورد آب را حرارت میدهیم و میبینیم که در صد درجه [[سلسیوس]] میجوشد و از این نتیجه میگیریم که هر آبی در صد درجه سلسیوس میجوشد. |
||
واژۀ استقرا به معنای جستوجو، کاوش و در پِی چیزی رفتن است. ازآنجاکه در استقرا یکبهیک جامعۀ آماری را بررسی نمیکنیم و تنها نمونههایی از آن را بهکار میگیریم، پایۀ استقرا براساس گمانهزنی است. برای نمونه، بیِنگارید که مادر یک خانواده هر روز ساعت 12 نهار میپزد. به مدت یک هفته کار او را بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم که مادر این خانواده هر روز ساعت 12 نهار میپزد. اما، این نتیجه یقینی نیست چرا که تمام روزهای عمرِ این مادرِ خانواده را بررسی نکردیم و ممکن است روزی بیاید که در ساعت دیگری نهار بپزد. بنابراین، نتیجۀ بدستآمده از استدلال استقرایی همواره یقینی نیست. استدلال استقرایی بر دو گونه است: |
|||
1. استقرای تام; بررسی و پژوهیدنِ تمام موارد یک جامعه آماری و دادن یک حکم کلّی. برای نمونه، اگر میزان تیزهوشی تمام دانشآموزانِ یک کلاس را بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که همۀ دانشآموزان آن کلاس، تیزهوش هستند، چنین نتیجهگیری برگرفته از استقرای تام است. در استقرای تام تمام موارد یک جامعۀ آماری در اختیارِ ما قرار دارند. باید به این نکته توجه داشت که نتیجه در استقرای تام، یقینی است. |
|||
2. استقرای ناقص; بررسی و پژوهیدنِ چندین مورد در یک جامعۀ آماری که موارد بررسینشده را هم نیز دربرمیگیرد. برای نمونه بدون بررسی کردنِ تمام شهروندان یک کشور، چند تن از آنها را دارای صفتی بدانیم و سپس حکم کنیم که تمام شهروندان آن کشور دارای آن صفت میباشند. بهاین دلیل که این بررسی تمام شهروندان آن کشور را دربرنمیگیرد نتیجۀ برگرفته از استقرای ناقص گمانی و احتمالی است نه یقینی. |
|||
در استقرا معمولا تمام موارد یک جامعۀ آماری در اختیار ما قرار ندارند. ازاینرو، در استدلال استقرایی از قوی یا ضعیف بودن آن سخن میگوییم. در اینجا به دو مورد از ویژگیهای یک استقرای قوی نگاه میاندازیم: |
|||
1. نمونهها باید تصادفی و گوناگون باشند و نشاندهندۀ تمام موارد آن موضوع باشند. برای نمونه میخواهیم دربارۀ نوع حکومتداری کشورها در دنیا پژوهش کنیم. اگر در این پژوهش تنها به سراغ چند کشور ویژه برویم، نتیجۀ بدستآمده بیانگرِ نوع حکومتداری کشورها در دنیا نخواهد بود. مثلا ممکن است تنها کشورهایی بررسی شود که حکومتداری آنها براساس [[لیبرالیسم]] است و چنین استقرایی قوی نخواهد بود. |
|||
2. شمارِ نمونهها باید در سنجش با کل جامعۀ آماری نسبت مناسبی داشته باشد. برای نمونه نتیجۀ بدستآمده دربارۀ نوع حکومتداری کشورها از 30 کشور که از 196 کشور برگرفتهشده، نمیتواند نشاندهندۀ نوع حکومتداری کشورها در دنیا باشد. اما اگر همین آمار از 180 کشور گرفتهشده بود، به میزان زیادی تعمیمپذیر به تمام کشورها در دنیا بود. توجه داشته باشید که اگر استدلال استقرایی را به درستی بهکار نگیرید، ممکن است دچار [[تعمیم شتابزده]] شوید. |
|||
;قیاس (استنتاج) |
;قیاس (استنتاج) |
نسخهٔ ۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۱
استدلال، ترکیب قانونمند قضیه(های) معلوم برای رسیدن به قضیه(های) تازه است. در استدلال، ذهن بین چند قضیه، ارتباط برقرار میکند تا از پیوند آنها، نتیجه زاده شود و بهاینترتیب نسبتی مشکوک و مبهم به نسبتی یقینی تبدیل شود.[۱]
انواع استدلال
- تمثیل
تمثیل سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر به دلیل مشابهت آن دو به یکدیگر است. واژۀ تمثیل در این بافت به معنای تشبیه کردن یا مانند کردن چیزی به چیزی دیگر بهکار رفته است. در استدلال تمثیلی میکوشیم تا براساس همانندی بین دو چیز، حُکمی را که برای یکی از آنها درست میدانیم برای دیگری هم درست بدانیم. نکتۀ درخورِ توجه در این استدلال آن است که این استدلال برپایۀ همانندی است نه محتوا. استدلال تمثیلی برپایۀ وجهشبه بین دو چیز است. برای نمونه گُمان میکنیم شخصی بهنام حسین تیزهوش است. حسین برادری بهنام حسن دارد. وجهشبه حسین و حسن برادری آنها نسبت به یکدیگر است. ازهمینرو، میگوییم چون حسن برادر حسین است، حسن هم تیزهوش است. چنین استدلالی تنها براساس برادری بین حسین و حسن پایهگذاری شده است.
- شیوههای نقد استدلال تمثیلی
هرچه همانندی میان دو پدیده بیشتر باشد، استدلال تمثیلی اُستوارتر و نیرومندتر است; اما نتیجۀ آن هیچگاه قطعی نیست. برای نقد استدلال تمثیلی میتوان دو روش را بهکار گرفت: 1. نگاه کردن به جنبههای گوناگون; برای نمونه اگر کسی بگوید: "سخنان انسانهای بزرگ که در گذشته میزیستهاند مانند مواد آرایشیاند که پس از مدتی دیگر نباید آنها را استفاده کرد". میتوانیم در پاسخ بگوییم: ما دربارۀ سخنان آنها گفتوگو میکنیم که پیامد اندیشۀ بشر است نه دربارۀ مواد آرایشی. آنگاه، به جنبههای گوناگونِ میان این دو پدیده بنگریم و بگوییم: برخی از سخنان بزرگان بخشی از اندیشه بشر را دربرمیگیرند که پس از گذشتِ سدهها هنوز درست هستند. 2. یافتنِ استدلالی دیگر دربرابرِ آن استدلال; روشِ رویارویی با استدلال تمثیلی نادرست، یافتنِ استدلال تمثیلی، دربرابر آن است. برای نمونه در رد استدلال گفتهشده در بالا، می توان گفت: خیر، سخنان بزرگان همانند اشیایِ زیرخاکیِ ارزشمندیاند که بسیار گرانبها هستند و چهبسا با گذشت زمان به ارزش آنها افزوده میشود.
- استقرا
استقرا نوعی استدلال است که در آن ذهن از جزء به کل سیر میکند.البته در منطق جدید این تعریف رد شده است. یعنی چند مورد جزئی را مشاهده میکند و سپس یک حکم کلی میدهد. مثلا در چند مورد آب را حرارت میدهیم و میبینیم که در صد درجه سلسیوس میجوشد و از این نتیجه میگیریم که هر آبی در صد درجه سلسیوس میجوشد.
واژۀ استقرا به معنای جستوجو، کاوش و در پِی چیزی رفتن است. ازآنجاکه در استقرا یکبهیک جامعۀ آماری را بررسی نمیکنیم و تنها نمونههایی از آن را بهکار میگیریم، پایۀ استقرا براساس گمانهزنی است. برای نمونه، بیِنگارید که مادر یک خانواده هر روز ساعت 12 نهار میپزد. به مدت یک هفته کار او را بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم که مادر این خانواده هر روز ساعت 12 نهار میپزد. اما، این نتیجه یقینی نیست چرا که تمام روزهای عمرِ این مادرِ خانواده را بررسی نکردیم و ممکن است روزی بیاید که در ساعت دیگری نهار بپزد. بنابراین، نتیجۀ بدستآمده از استدلال استقرایی همواره یقینی نیست. استدلال استقرایی بر دو گونه است:
1. استقرای تام; بررسی و پژوهیدنِ تمام موارد یک جامعه آماری و دادن یک حکم کلّی. برای نمونه، اگر میزان تیزهوشی تمام دانشآموزانِ یک کلاس را بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که همۀ دانشآموزان آن کلاس، تیزهوش هستند، چنین نتیجهگیری برگرفته از استقرای تام است. در استقرای تام تمام موارد یک جامعۀ آماری در اختیارِ ما قرار دارند. باید به این نکته توجه داشت که نتیجه در استقرای تام، یقینی است.
2. استقرای ناقص; بررسی و پژوهیدنِ چندین مورد در یک جامعۀ آماری که موارد بررسینشده را هم نیز دربرمیگیرد. برای نمونه بدون بررسی کردنِ تمام شهروندان یک کشور، چند تن از آنها را دارای صفتی بدانیم و سپس حکم کنیم که تمام شهروندان آن کشور دارای آن صفت میباشند. بهاین دلیل که این بررسی تمام شهروندان آن کشور را دربرنمیگیرد نتیجۀ برگرفته از استقرای ناقص گمانی و احتمالی است نه یقینی.
در استقرا معمولا تمام موارد یک جامعۀ آماری در اختیار ما قرار ندارند. ازاینرو، در استدلال استقرایی از قوی یا ضعیف بودن آن سخن میگوییم. در اینجا به دو مورد از ویژگیهای یک استقرای قوی نگاه میاندازیم:
1. نمونهها باید تصادفی و گوناگون باشند و نشاندهندۀ تمام موارد آن موضوع باشند. برای نمونه میخواهیم دربارۀ نوع حکومتداری کشورها در دنیا پژوهش کنیم. اگر در این پژوهش تنها به سراغ چند کشور ویژه برویم، نتیجۀ بدستآمده بیانگرِ نوع حکومتداری کشورها در دنیا نخواهد بود. مثلا ممکن است تنها کشورهایی بررسی شود که حکومتداری آنها براساس لیبرالیسم است و چنین استقرایی قوی نخواهد بود.
2. شمارِ نمونهها باید در سنجش با کل جامعۀ آماری نسبت مناسبی داشته باشد. برای نمونه نتیجۀ بدستآمده دربارۀ نوع حکومتداری کشورها از 30 کشور که از 196 کشور برگرفتهشده، نمیتواند نشاندهندۀ نوع حکومتداری کشورها در دنیا باشد. اما اگر همین آمار از 180 کشور گرفتهشده بود، به میزان زیادی تعمیمپذیر به تمام کشورها در دنیا بود. توجه داشته باشید که اگر استدلال استقرایی را به درستی بهکار نگیرید، ممکن است دچار تعمیم شتابزده شوید.
- قیاس (استنتاج)
اما وقتی ذهن از قضیههای کلّی به نتیجههای جزئی میرسد و به عبارت مختصرتر از کلّ به جز میآید، آن را قیاس مینامند. مثال:
«۱. سقراط انسان است.
۲. هر انسان فانی است.
۳. پس سقراط فانی است.»
یا 1.همه فرانسوی ها پنیر دوست دارند
2.پی یر فرانسوی است
3.بنابراین پی یر، پنیر دوست دارد.>>
در استدلال قیاسی از حداقل دو قضیهٔ درست، ضرورتا و بدون هیچ تردیدی قضیهٔ درست دیگری به نام نتیجه به دست میآید.
استدلالهای غیررسمی
یک استدلال از مجموعهای از ادعاها تشکیل شده است و پرسشها، اوامر، فریادها و اندرزها را نمیتوان جزئی از استدلال دانست زیرا موجب هیچ ادعایی نمی شوند. اما باید آگاه باشیم که در زبان روزمره، اوامر و پرسشهای دستوری و مانند آن ممکن است توان ایجاد ادعاها را داشته باشند. دو مثال: مثلاً شما از دوستی میخواهید که در ساعت 3 صبح در ساحل شما را ملاقات کند تا با هم یک زیردریایی را تماشا کنید و دوست شما با عصبانیت پاسخ میدهد "فکر میکنی من احمق هستم؟" این جملهی اخیر واقعاً نوعی پرسش نیست. اتفاقاً شما احمق به نظر خواهید رسید اگر سعی کنید به آن پاسخ جدی بدهید. به همین شکل، وقتی بازیکن فوتبالی بازیهای محشری را یکی بعد از دیگری انجام میدهد و یکی از طرفداران فریاد میزند که «عجب هافبک بزرگی» در واقع آن هوادار دارد میگوید که "او هافبک فوقالعادهای است."[۲] گاهی اوقات باید به ورای صورتهای لفظی جملات نگاه کنیم. اگر منظور واقعی از آنچه گفته شده، بیان یک ادعا است باید آن را بخشی از یک استدلال تلقی کرد.[۲]