امپریالیسم فرهنگی: تفاوت میان نسخهها
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب (۱۱ core): + رده:هژمونی فرهنگی |
بکاربردن واژه های پارسی به جای واژه های تازی |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
امپریالیسم فرهنگی، به استفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی، برای قبولاندن [[ارزشهای فرهنگی]] متعلق به قدرت [[استعمارگر]] در میان مردم جامعه هدف گفته میشود که بطور مستقیم فرهنگ آن جامعه را مورد یورش قرار میدهد. |
امپریالیسم فرهنگی، به استفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی، برای قبولاندن [[ارزشهای فرهنگی]] متعلق به قدرت [[استعمارگر]] در میان مردم جامعه هدف گفته میشود که بطور مستقیم فرهنگ آن جامعه را مورد یورش قرار میدهد. |
||
اهمیت |
اهمیت دوچندان امپریالیسم فرهنگی از این جهت است که استعمارگران به وسیلهٔ آن پایههای تسلط سیاسی-اقتصادی را محکم کرده و حتی زمینههای اساسی آن را ایجاد میکنند. بدین وسیله که با ترویج فرهنگ خود، به تدریج جامعه هدف را با [[خودبیگانگی]] روبرو میکنند. |
||
ترویج کردن الگوها و راه و رسم [[زندگی مصرفی]] و [[تجمل گرا]] و عقایدی که توجیه کننده ارزشهای فرهنگ [[تحمیل]]ی باشند و نیز پرورش تحصیلکردگان وابسته، از شیوههای تحقق این امر است. |
ترویج کردن الگوها و راه و رسم [[زندگی مصرفی]] و [[تجمل گرا]] و عقایدی که توجیه کننده ارزشهای فرهنگ [[تحمیل]]ی باشند و نیز پرورش تحصیلکردگان وابسته، از شیوههای تحقق این امر است. |
نسخهٔ ۲ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۳۱
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
امپریالیسم فرهنگی گونهای از امپریالیسم است که میتوان آن را به این صورت تعریف کرد: کاربرد قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزشها و عادتهای فرهنگ متعلق به آن قدرت در میان مردمی دیگر و به زیان فرهنگ آن مردم. امپریالیسم فرهنگی میتواند یاری دهندهی امپریالیسم سیاسی و اقتصادی باشد. چنانکه، مثلاً فیلمهای آمریکایی برای فراوردههای امرکایی تقاضا پدید میآورند.[۱]
امپریالیسم فرهنگی، به استفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی، برای قبولاندن ارزشهای فرهنگی متعلق به قدرت استعمارگر در میان مردم جامعه هدف گفته میشود که بطور مستقیم فرهنگ آن جامعه را مورد یورش قرار میدهد.
اهمیت دوچندان امپریالیسم فرهنگی از این جهت است که استعمارگران به وسیلهٔ آن پایههای تسلط سیاسی-اقتصادی را محکم کرده و حتی زمینههای اساسی آن را ایجاد میکنند. بدین وسیله که با ترویج فرهنگ خود، به تدریج جامعه هدف را با خودبیگانگی روبرو میکنند.
ترویج کردن الگوها و راه و رسم زندگی مصرفی و تجمل گرا و عقایدی که توجیه کننده ارزشهای فرهنگ تحمیلی باشند و نیز پرورش تحصیلکردگان وابسته، از شیوههای تحقق این امر است.
منابع
- ↑ دانشنامهی سیاسی- داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم 1387- ص27