زبان مادی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
←واژگان: در فارسی هیچگاه پس از «را» ویرگول قرار نمیگیرد. |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== واژگان == |
== واژگان == |
||
میه و بنونیست، نخستین کسانی بودند که برخی از واژههای به کار رفته در کتیبههای فارسی باستان |
میه و بنونیست، نخستین کسانی بودند که برخی از واژههای به کار رفته در کتیبههای فارسی باستان را که از قوانین آوایی این زبان پیروی نمیکرد، عناصر دخیل مادی نامیدند. پس از آن نیز به تدریج، واژههای مادی دیگری در کتیبههای آشوری و بابلی، الواح ایلامی، اسناد آرامی و متون یونانی شناسایی شد. بیشتر واژههای شناسایی شدۀ مادی نامهای خاص (اسامی اشخاص، قبایل و مکانها) و اصطلاحات لشکری و کشوری است. نخستین کسی که به طور جدی با بهرهگیری از اصول زبانشناسی تاریخی و تطبیق به بازسازی زبان مادی پرداخت، [[مانفرد مایرهوفر|مایرهوفر]] بود.<ref>{{پک|رضایی باغبیدی|1393|ک=زبان مادی|ص=651-652}}</ref> |
||
اگرچه واژههایی که مادی به شمار آمدهاند، اغلب دگرگونیهای آوایی را نشان میدند که دیگر زبانها یا گویشهای ایرانی نیز دیده میشود، با این حال مهمترین دلیل برای فرض پذیرش واژههای مادی در فارسی باستان، تاثیر ژرف و انکارناپذیر الگوهای نهادینۀ مادی بر فرهنگ پارسی است. در نمونههای مناسب و قابل تشخیص، میتوان ویژگیهای مادی را در فارسی باستان به خوبی مرزبندی کرد، به ویژه واژهها یا نامهایی که در آن ویژگی گویشی عملاً قابل اثبات مادی به چشم میخورد: واژه σπάkα ماده سگ در تاریخ هرودوت به عنوان واژهای مادی ذکر شده است؛ یعنی spaka*- مادی «سگ» (با sp مادی </tsv/* ایرانی <ku* هندواروپایی) -saka* فارسی باستان (> sag فارسی میانه و نو) به همین ترتیب گونههای دیگر همارزش با آنکه در فارسی باستان ظاهر شدهاند: -aspa و -asa (هر دو) «اسب» که توزیع ساختی و کاربردی -aspa (به طور سنتی، چرا که تنها در نامهای خاص -Aspacanah ، Vištāspa و صفتهای کلیشهایای چون <uv-aspa-/ <u-v-s-p/ «دارای اسبان خوب» و -asa (در کاربردی زنده، مستقل و در ترکیبات) با آن توضیح مییابد.<ref>{{پک|اشمیت|۱۳۹۰|ک=راهنمای زبانهای ایرانی|ص=154-155}}</ref> |
اگرچه واژههایی که مادی به شمار آمدهاند، اغلب دگرگونیهای آوایی را نشان میدند که دیگر زبانها یا گویشهای ایرانی نیز دیده میشود، با این حال مهمترین دلیل برای فرض پذیرش واژههای مادی در فارسی باستان، تاثیر ژرف و انکارناپذیر الگوهای نهادینۀ مادی بر فرهنگ پارسی است. در نمونههای مناسب و قابل تشخیص، میتوان ویژگیهای مادی را در فارسی باستان به خوبی مرزبندی کرد، به ویژه واژهها یا نامهایی که در آن ویژگی گویشی عملاً قابل اثبات مادی به چشم میخورد: واژه σπάkα ماده سگ در تاریخ هرودوت به عنوان واژهای مادی ذکر شده است؛ یعنی spaka*- مادی «سگ» (با sp مادی </tsv/* ایرانی <ku* هندواروپایی) -saka* فارسی باستان (> sag فارسی میانه و نو) به همین ترتیب گونههای دیگر همارزش با آنکه در فارسی باستان ظاهر شدهاند: -aspa و -asa (هر دو) «اسب» که توزیع ساختی و کاربردی -aspa (به طور سنتی، چرا که تنها در نامهای خاص -Aspacanah ، Vištāspa و صفتهای کلیشهایای چون <uv-aspa-/ <u-v-s-p/ «دارای اسبان خوب» و -asa (در کاربردی زنده، مستقل و در ترکیبات) با آن توضیح مییابد.<ref>{{پک|اشمیت|۱۳۹۰|ک=راهنمای زبانهای ایرانی|ص=154-155}}</ref> |
نسخهٔ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۲:۴۴
زبان مادی یک زبان هندواروپایی است و زبان مادها بودهاست. این زبان، بههمراه زبانهای سکایی، اوستایی و پارسی باستان ازجمله زبانهای باستانی ایرانی بودند.
هیچ سندی در دست نیست که بتوان با آن صحت زبان مادی را تائید کرد، در دست نیست. اما زبانشناسان، با استفاده از ساختار کلمات و علم واژهشناسی، کلماتی در متون کتیبههای فارسی باستان، ایلامی و بابلی که با گرامر زبان خود سازگار نیست را شناسایی کردند و آن را در دستهبندی زبان مادی قرار دادند. اکثر این کلمات اسامی خاص (نام قبایل، اسم افراد و مکانها) بودند که شناسایی شدهاند.
آوانگاری
لاتین | آرامی | لاتین | آرامی |
---|---|---|---|
b | ب | ș | ص |
p | پ | ț | ط |
t | ت | ɤ | غ |
θ | ث | f | ف |
j | ج | q | ق |
ç | چ | k | ک |
ḥ | ح | g | گ |
x | خ | l | ل |
d | د | m | م |
ḑ | ذ | n | ن |
r | ر | v | و |
z | ز | h | ه |
ẓ | ژ | y | ی |
s | س | a | فتحه |
š | ش | â | در «شاد» |
ə | کسره در «سه» | ā | ا در «شاعر» |
ادبیات
هیچ اثر مکتوبی از زبان مادی در دست نیست و مشخص نیست که این زبان اصولاً به رشتهٔ تحریر در آمده یا نه؛ اما در نوشتههای مورخان یونانی، مانند کتسیاس و دیونون و هرودوت به داستانها، قصهها و اشعار این دوره اشاره شدهاست. برای نمونه، عشق استریانگایوس به زرینا، ملکهٔ سکاها و ناکام ماندن وی و داستان غنایی «زریادرس و اداتیس» را میتوان نام برد که در مآخذ متعددی دیده میشود که به نظر مری بویس اصل مادی دارد و بعدها بهصورت داستان گشتاسپ و کتایون در شاهنامه بازتاب یافتهاست. از دیگر آثار ادبی مادی میتوان از داستانهای حماسیِ مادی یاد کرد که به پایهگذاری دولت ماد انجامیده و در آثار کتزیاس نقل شدهاست.[۱]
بهگفتهٔ هرودوت، در زمان پادشاهی دیاکو، دعاویای را که مینوشتند، نزد وی میفرستادند. سپس او دربارهٔ آنچه نزدش آورده شدهبود، داوری میکرد و داوریهایش را بازپس میفرستاد. تنها شاهد مستقیمی که نشان میدهد مادها خط را میشناختند، تکهای سیمین است که در تپهٔ نوشیجان کشف شده و بخشهایی از دو نشانهٔ خط میخی بر آن بهجا ماندهاست، اما شناسایی نوع خط میخی و زبان آن ناممکن است. به باور دیاکونف، خط میخی پارسی باستان (خطی که برای کتیبههایشان بهکار میبردند)، در اصل نوآوری مادها بوده، درحالیکه رودیگر اشمیت احتمال میدهد مادها از خط میخی آشوری بهره میبردند.[۲]
کتاب مقدس (کتاب عزرا، باب 6، آیۀ 2) نیز روایت میکند که در زمان داریوش یکم هخامنشی، طوماری در کاخ اکباتان در سرزمین ماد یافت شد که فرمانهایی بر آن نوشته شده بود. از این شاهد نیز نمیتوان دریافت که زبان این طومار مادی بوده است.[۳]
واژگان
میه و بنونیست، نخستین کسانی بودند که برخی از واژههای به کار رفته در کتیبههای فارسی باستان را که از قوانین آوایی این زبان پیروی نمیکرد، عناصر دخیل مادی نامیدند. پس از آن نیز به تدریج، واژههای مادی دیگری در کتیبههای آشوری و بابلی، الواح ایلامی، اسناد آرامی و متون یونانی شناسایی شد. بیشتر واژههای شناسایی شدۀ مادی نامهای خاص (اسامی اشخاص، قبایل و مکانها) و اصطلاحات لشکری و کشوری است. نخستین کسی که به طور جدی با بهرهگیری از اصول زبانشناسی تاریخی و تطبیق به بازسازی زبان مادی پرداخت، مایرهوفر بود.[۴]
اگرچه واژههایی که مادی به شمار آمدهاند، اغلب دگرگونیهای آوایی را نشان میدند که دیگر زبانها یا گویشهای ایرانی نیز دیده میشود، با این حال مهمترین دلیل برای فرض پذیرش واژههای مادی در فارسی باستان، تاثیر ژرف و انکارناپذیر الگوهای نهادینۀ مادی بر فرهنگ پارسی است. در نمونههای مناسب و قابل تشخیص، میتوان ویژگیهای مادی را در فارسی باستان به خوبی مرزبندی کرد، به ویژه واژهها یا نامهایی که در آن ویژگی گویشی عملاً قابل اثبات مادی به چشم میخورد: واژه σπάkα ماده سگ در تاریخ هرودوت به عنوان واژهای مادی ذکر شده است؛ یعنی spaka*- مادی «سگ» (با sp مادی </tsv/* ایرانی <ku* هندواروپایی) -saka* فارسی باستان (> sag فارسی میانه و نو) به همین ترتیب گونههای دیگر همارزش با آنکه در فارسی باستان ظاهر شدهاند: -aspa و -asa (هر دو) «اسب» که توزیع ساختی و کاربردی -aspa (به طور سنتی، چرا که تنها در نامهای خاص -Aspacanah ، Vištāspa و صفتهای کلیشهایای چون <uv-aspa-/ <u-v-s-p/ «دارای اسبان خوب» و -asa (در کاربردی زنده، مستقل و در ترکیبات) با آن توضیح مییابد.[۵]
از یک چنین هستۀ ثابت و مشخصی میتوان با استفاده از «جفتهای معادل»، برابرهای آوایی همارزش را در دو زبان ایرانی مادی و فارسی باستان منظم کرد. در این میان نسخۀ بابلی سنگنوشتۀ سه زبانۀ بیستون (DB) نقش مهمی ایفا میکند. به طوری که به جای فارسی باستان، نشاندهندۀ گونههایی است که از دید آوایی کاملاً گویشی به شمار میآیند و در ایلامی هم دقیقاً بازتاب یافتهاند، اما به طور منظم و منطقی دیگر گونههای اسمیای را نشان میدهد که آشکارا از گویش ایرانی دیگری ریشه میگیرند و با توجه به برابرهای آوایی مربوط، مادی دانستن آنها قطعی است، چرا که تنها مادها، چنین تاثیری را بر سنت (نوشتاری) بابلی برجای گذاشتهاند: bar-zi-ia/iá بابلی = bṛziya مادی در برابر <bṛdiya/ <b-r-di-i-y/ فارسی باستان؛ su-uh-ra-ʾ بابلی= suxra مادی در برابر /θ-u-x-r> /θuxra> فارسی باستان؛ at-ri-na-ʾ بابلی = Āvrina مادی در برابر /a-ç-i-n> /Āçina> فارسی باستان و مانند آن.[۶]
از آنجایی که یک چنین ویژگیهای گویشی خاص مادی، تنها به تعداد اندک موجود است - در گونههایی که در روایات (نویسندگان یونانی)، «مادی» شمرده شدهاند یا (در منابع دیگر) آشکارا در «بافتی مادی» جای گرفتهاند- و همین تعداد اندک، همتاهای دقیقی در اغلب زبانهای ایرانی دارد، در هر مورد خاص استدلال دقیق (فرهنگی-) تاریخی - جغرافیایی - گویششناختی ضروری است، به هر جای شگفتی نیست که با توجه به این وضعیت پژوهشی، بحث به آنجا کشیده است که تا چه حدی میتوان در فرض، عناصر مادی در فارسی باستان پیش رفت: و این در واقع به دلیل کمبود دستمایههای زبانی است. در موارد خاص توسط گرشویچ، تنها ویژگی اندکی ( tsv/* > sp/ ایرانی؛ hv/ > f/* ایرانی؛ نیز از روایتهای فرعی: مواردی از قلب برای مثال در nz؛ ترکیبات فعلی با -t-*) مادی به شمار آمده و بقیه، گونههای درونفارسی شمرده شدهاند. برای هر واژۀ منفرد یا صورتی اسمی - بر پایۀ روند پژوهش، اینگونه میتوان خلاصه کرد - باید کاملاً محتاطانه و دقیق روشن ساخت که آیا مادی دانستن آن مسلم است یا نه؛ نباید هر صورتی را که به عنوان «فارسی باستان غیر اصیل» مورد تردید است، به راحتی «مادی دانست»، چرا که مادی مفهومی کلی برای تمامی دیگر زبانهای ایرانی نیست، در واقع این زبان ایرانی شمالغربی در بر گیرندۀ همۀ آنها نیست. این موضوع به خوبی از پارتی (میانه) بر میآید، اما پارتی میانه را نمیتوان دنبالۀ مادی دانست، بلکه حتی مانند فارسی میانه و باستان اختلافاتی را با آن نشان میدهد.[۷]
ویژگی زبان مادی بدین صورت است:
- /tsv/ ایرانی> sp مادی (مانند sp اوستایی در مقابل s پارسی باستان):[۸]
- spaka مادی (یعنی سگ).
- aspa مادی (یعنی اسب).
- vispa مادی (یعنی همه، پارسی باستان visa، اوستایی vīspa، هندوایرانی ṵíćṷa> ودایی víśva؛ ازجمله در مادی (وامواژهٔ پارسی باستان) بهصورت vispa-zana یعنی «دارای همهٔ نژادها» در مقابل visa-dana پارسی باستان) و vispa-dahyu مادی (یعنی (دروازهٔ) همهٔ ملتها) در مقابل پارسی باستان visa-dahyu. مورد آخر توسط هرودوت بیان شدهاست.
- /dz/ ایرانی> z مادی است (مانند z اوستایی در مقابل d پارسی باستان):[۹]
- عبارت zana (یعنی نژاد، dana پارسی باستان، jána هندوایرانی، jána ودایی) آشکارا مادی است، چرا که در ترکیب vispa-zana آمدهاست.
- /ts/ ایرانی> s مادی (مانند s اوستایی در برابر ủ پارسی باستان):[۱۰]
- کلمهٔ suxra (یعنی «درخشان، روشن، سرخ») نام شخصی است (پارسی باستان θuxra، اوستایی suxra، هندوایرانی ćukrá> ودایی śukrá) که بهدلیل وجود جفتهای معادل مادی است.
- /θr/ ایرانی> ůr مادی (مانند ůr اوستایی در برابر ç فارسی باستان):[۱۱]
- čiůra مادی «چهر، نژاد» (= čiça فارسی باستان، čiůra اوستایی) در نام خاصِ čiůra-taxma در برابر čiçantaxma فارسی باستان
- xšaůra مادی «شهریاری» (= xšaça فارسی باستان، xšaůra اوستایی، kšatrá هندوایرانی -> kșatrá ودایی)، ازجمله در نام xšaůr-ita خاصِ یکی از مادها در DBe6 مادی است بهدلیل وجود جفتهای معادل و بهویژه بهدلیل بافت مادی.
دیگر ویژگی بارز زبان مادی با این شیوه بهخوبی دریافتنی نیست: hv ایرانی> f مادی همانند havarnah ایرانی (xvarənah اوستایی) farnah مادی «فر» (که از سدههای نهم و هشتم پ.م در نام اشخاص دیده شدهاست)، بهتازگی کاملاً مادی بودن آن مردود دانسته شده یا اینکه باید جزو یکی از گویشهای گوناگونِ مادی بهشمار آید. مایرهوفر، تنها تعدادی واژه درزمینهٔ اصطلاحات حقوقی، سپاهیگری و نامهای خاص از قلمرو پادشاهی هخامنشی را مادی دانستهاست. درعینحال، اشمیت دربارهٔ برخی از آنها تردید دارد؛ برای مثال، xšāyaθiya بهمعنی شاه، دارای /θiy/ (بهجای /ti/ ایرانی> /šiy/ پارسی باستان) نیست، بلکه بیشتر thii هندوایرانی> /θiy/ پارسی باستان است، و بنابراین، لزوماً نباید مادی شمرده شود.[۱۲]
اینکه تا چه اندازه، واژهها و بهویژه نامجایهایی را (که دادههای ریشهشناختی آنها را بهدرستی ازلحاظ معنایی و منطقی پذیرفت) که در روایات فرعی یونانی، ایلامی، بابِلی و غیرهٔ دوران هخامنشی ثبت شدهاند، تنها برپایهٔ معیارهای زبانی، ازجمله sp، z مادی و مانند آن، میتوان بهطور قطع مادی دانست، مطلبی است که باید در جزئیات آن تصمیمگیری شود. در این میاننامهای پادشاهان محلی ماد از زاگرس و جاینامهای مربوطه که در منابع آشوری از زمان شلمنصر سوم (میانهٔ سدهٔ نهم پ.م) ذکر شده، استثناست.[۱۳]
لغاتی که در متون یونانی انعکاس یافتهاست:[۱۴]
مادی | انعکاس در متن یونانی | توضیح |
---|---|---|
Dahyuka | Δηιόκηζ | نخستین پادشاه ماد |
Fravarti | ΦραόρΊης | دومین پادشاه ماد و نام یک شورشیِ مادی در کتیبهٔ بیستون |
Huvaxštra | κναζάρης | سومین پادشاه ماد |
uštivaiga | Άστνάγης | چهارمین و آخرین پادشاه ماد |
در کتیبههای پارسی باستان واژههایی دیده میشوند که برخلاف قواعد آوایی پارسی باستان است، که این واژهها را باید مادی دانست:[۱۵]
مادی | پارسی باستان | معنی |
---|---|---|
aspa | asa | سگ |
zana | dana | نژاد |
xšāça | xšāθra | شاه |
vispa | visa | همه |
zūrah | dūrah | فریب، بدی |
vazṛka | vadṛka | بزرگ |
pati-zbay | pati-zay | اعلام کردن |
hufrasta | hufrašta | خوب مؤاخذهشده |
vinasta | vinšta | تباهی، آسیب |
اینکه تا چه اندازه، واژهها و نامهایی را (که دادههای ریشهشناختی آنها را بهدرستی نمیتوان ازلحاظ معنایی و منطقی پذیرفت) که در روایات فرعی یونانی، ایلامی، بابِلی و غیرهٔ دوران هخامنشی ثبت شدهاند، تنها برپایهٔ معیارهای زبانی، ازجمله sp، z مادی و مانند آن، بهطور قطع مادی دانست، قابل تصمیمگیری است، اما نامهای پادشاههای محلی ماد از زاگرس و جاینامهای مربوطه که در منابع آشوری از زمان شلمنصر سوم (میانهٔ سدهٔ نهم پ.م) ذکر شده، استثناست.[۱۶]
پانویس
- ↑ زرشناس، ایران، تاریخ، فرهنگ، هنر، ۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ رضایی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ۵۶.
- ↑ رضایی باغبیدی، زبان مادی، 651-652.
- ↑ رضایی باغبیدی، زبان مادی، 651-652.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، 154-155.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، 155.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، 155-156.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۶.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۶.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۶.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۶.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۷.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۶.
- ↑ رضایی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ۵۵.
- ↑ رضایی باغبیدی، تاریخ زبانهای ایرانی، ۵۵.
- ↑ اشمیت، راهنمای زبانهای ایرانی، ۱۵۷.
منابع
- اشمیت، رودیگر (۱۳۹۰). «دیگر گویشهای ایرانی باستان». راهنمای زبانهای ایرانی. ج. ۱. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغبیدی، نگین صالحینیا. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۱.
- رضایی باغبیدی، حسن (1393). «زبان مادی». دانشنامۀ زبان و ادب فارسی. ج. ۵. به کوشش اسماعیل سعادت. تهران. ص. ۶۵۱-۶۵۲. دریافتشده در 9.3.2017. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - رضایی باغبیدی، حسن (۱۳۸۸). تاریخ زبانهای ایرانی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۰۲۵-۸۴-۳.
- زرشناس، زهره (۱۳۹۰). «ادبیات ایران پیش از اسلام». ایران، تاریخ، فرهنگ، هنر. تهران: سازمان چاپ و کتاب. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۲۲-۶۳۹-۷.
مطالعهٔ بیشتر
- Skjærvø, Prods Oktor (2006). "Old Iranian Languages". (به انگلیسی). Vol. XIII. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۳۴۴-۳۷۷.
{{cite encyclopedia}}
: Missing or empty|title=
(help); Unknown parameter|دانشنامهٔ=
ignored (help)
- کتاب زبان فارسی و سرگذشت آن، نوشتهٔ دکتر محسن ابوالقاسمی
- تاریخ ماد، نوشتهٔ ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف. ترجمهٔ کریم کشاورز، تهران: انتشارات امیرکبیر.