فهرست مغالطه‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
با فرض حسن نیت ویرایش 188.158.63.18 (بحث) خنثی‌سازی شد: ؟. (تل)
خط ۲۱: خط ۲۱:


== مغالطات نقل ==
== مغالطات نقل ==
* [[دروغ]]: عدم مطابقت خبر با واقعیت.
* [[دروغ]]: عدم مطابقت خبر با واقعیت. {{مدرک}}
* [[توریه]]: بیان سخنی که معنای آن به‌ظاهر درست است، اما آن‌چه مخاطب از آن درک می‌کند نادرست و دروغ است.
* [[توریه]]: بیان سخنی که معنای آن به‌ظاهر درست است، اما آن‌چه مخاطب از آن درک می‌کند نادرست و دروغ است.
* [[نقل قول ناقص]]: نقل گزینشیِ بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلیِ او در مجموعهٔ سخنانش
* [[نقل قول ناقص]]: نقل گزینشیِ بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلیِ او در مجموعهٔ سخنانش
* [[تحریف]]: کاستن و افزودن محتوای یک متن.
* [[تحریف]]: کاستن و افزودن محتوای یک متن.
* [[تفسیر به رأی]] یا [[تفسیر نادرست]]: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
* [[تفسیر به رأی]]{{مدرک}} یا [[تفسیر نادرست]]: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
* [[مغالطه تأکید لفظی|مغالطهٔ تأکید لفظی]]: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی‌ای که موردنظر گوینده نیست.
* [[مغالطه تأکید لفظی|مغالطهٔ تأکید لفظی]]: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی‌ای که موردنظر گوینده نیست.



نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۵۸

فهرست مغالطه‌ها آن‌چه در زیر می‌آید، فهرستی از مغالطه‌ها یا سفسطه‌ها است.

مغالطه‌های شکلی

مغالطه‌های شکلی به مغالطه‌هایی گفته می‌شود که در شکلِ بحث می‌توان آن‌ها را دید، و نیازی به فهمیدن محتوای بحث برای پیدا کردن این نوع مغالطه‌ها نیست. [۱] تمامی مغالطه‌های شکلی، نوع مشخصی از مغالطه‌های ناپیرو (به فرانسوی: non sequitur) هستند.

مغالطات ابهام

  • مغالطهٔ اشتراک لفظ: استفاده از واژه‌هایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینه‌ای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
  • کژتابی یا ابهام ساختاری: به‌کارگیری جمله‌ای که می‌تواند به دو یا چند گونه بیان و فهمیده شود.
  • مغالطهٔ ابهام واژه: استفاده از واژه‌های مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
  • اهمال سور: عدم ذکر سورِ قضیه و تلقی آن به‌عنوان قضیه‌ای کلی.
  • تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر، درحالی‌که برای شناخت هریک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.

مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی

  • مغالطهٔ کُنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبهٔ خاص از یک پدیده به‌عنوان ذات و اساس آن.
  • علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به‌عنوان علت اصلی.
  • بزرگ‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به‌صورت بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن‌چه هست.
  • کوچک‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به‌صورت کوچک‌تر و کم‌اهمیت‌تر از آن‌چه هست.
  • مغالطهٔ متوسط: مغالطهٔ آماری برای بیان اطلاعات خاص موردنظر.
  • نمودار گمراه‌کننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری.
  • تصویر گمراه‌کننده: استفادهٔ نادرست از اندازهٔ تصویری که به‌عنوان نشانهٔ داده‌های آماری به‌کار می‌رود.

مغالطات نقل

مغالطات ادعای بدون استدلال

  • استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینه‌ای برای طلب نکردن دلیل ازسوی مخالفان و سلب امکان نقّادیِ مدعای موردنظر.
  • اتهام نادانی: ادعای این‌که آن مدعا بسیار واضح و بدیهی‌ست و نیاز به استدلال ندارد.
  • مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید می‌کنند.
  • مغالطهٔ تله‌گذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را می‌پذیرند.
  • مغالطهٔ توسل به جهل: این‌که مدعای موردنظر نفی نشده‌است یا دلیلی برخلاف آن نیست؛ پس آن درست است.
  • مغالطهٔ طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمی‌پذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
  • مغالطهٔ طردِ شُقوق: با ذکر عیوب شُقوق مختلف، مطلوبیت شِقّ موردنظر را اثبات کردن.
  • مغالطهٔ تکرار: تکرار مدعا به‌جای استدلال برای اثبات آن.
  • فضل‌فروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این‌که سخن گوینده (فاعلِ امر یا سخن) پذیرفته شود.
  • کمیت‌گرایی افراطی: استفادهٔ نابه‌جا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
  • مغالطهٔ بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت به‌جای استدلال‌های موافق یک مدعا، و بالعکس.
  • عبارات جهت‌دار: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت و منفی به‌جای استدلال یک مدعا.
  • مغالطهٔ توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
  • تهدید: جای‌گزین کردن زور به‌جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
  • تطمیع: جای‌گزین کردن منفعت‌طلبی به‌جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او می‌رسد.
  • جلب ترحم: جای‌گزین کردن ترحم و دلسوزی به‌جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم.
  • آرزواندیشی: جای‌گزین کردن امید و آرزو به‌جای استدلال.
  • عوام‌فریبی: استفاده از هیجان جمعی؛ گرایش به تفاخر به‌جای استدلال.
  • مغالطهٔ توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به‌عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا.
  • مغالطهٔ تجسم: فرض و گمانِ یک جسم عینی و خارجی به‌ازای هریک از الفاظ و کلمات.
  • مغالطهٔ توسل به احتمالات: بهره‌گیری از احتمالات به‌جای استدلال.
  • مغالطهٔ جَزمی‌گرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادنِ تشکیک در آن.
  • مغالطهٔ توسل به ترس: مغالطه‌ای است که در آن فرد تلاش می‌کند که حمایت از نظر خود را با ایجاد ترس و غرض‌ورزی به سمت رقیب ایجاد کند.این نوع از مغالطه در سیاست و بازاریابی امری عادیست.

مغالطات مقام نقد

مغالطات مقام دفاع

این مغلطه زمانی صورت می‌گیرد که فردی ادعایی کلی درمورد گروهی از آدم‌ها مطرح می‌کند و وقتی‌که مثالی نقض از میان همان گروه به وی داده می‌شود، به‌جای پس‌گرفتن ادعای کلیِ خود، سعی می‌کند معنی واژه را تغییر دهد و تفسیری جدید از آن بیان کند که این تفسیر رایج و مورد توافق طرفین نیست.
این مغلطه همچنین با نام‌های Tu quoque (ته، کوکوای) و «دو خطا یک درست را نتیجه می‌دهند» شناخته می‌شود. ضرب‌المثل «دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه» نیز درواقع به همین مغلطه اشاره دارد.
  • حملهٔ شخصی: حملهٔ شخصی، فرنام عمومی است که به گروهی از مغلطه‌ها تعلق می‌گیرد. در این مغالطات، یک ادعا یا استدلال با استناد به حقیقتی بی‌ارتباط (با ادعا و یا استدلال) درمورد کسی که آن ادعا یا استدلال را ارائه داده‌است رد می‌شود. همچنین می‌توان گفت در مغلطهٔ حملهٔ شخصی، به‌جای حمله به استدلالِ یک شخص، به شخصیتِ او اعتراض می‌شود و با پررنگ کردن یک نقطهٔ قابل اعتراض، تلاش می‌شود که استدلالِ آن شخص و ادعایش به حاشیه رانده شود.

مغالطات صوری

مغالطه در استدلال پیش‌فرضِ نادرست

مغالطهٔ ربطی

جستارهای وابسته

منبع

  • منطق کاربردی، سیدعلی‌اصغر خندان، قم، مهر، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹