گابریل گارسیا مارکز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن متن و منبع
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
ويراستاری متن
خط ۵۴: خط ۵۴:


== فعالیت‌ها ==
== فعالیت‌ها ==
گارسیا مارکز در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان [[صد سال تنهایی]] کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند.
گارسیا مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی [[رئالیسم جادویی]] بود، اگرچه تمام آثارش را نمی‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. او در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان [[صد سال تنهایی]] کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند.


«وقتی سا‌ل‌ها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته‌ی سربازانی که قرار بود اعدامش کنند، ایستاده بود، بعد از ظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود.» با این جملۀ شگفت‌انگیز و گیرا دنیای "صد سال تنهایی" شکل می‌گیرد که بسیاری آن را دل‌انگیزترین رمان قرن بیستم می‌دانند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاه=http://www.dw.com/fa-ir/%DB%B8%DB%B5-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%84-%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%A6%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C/a-15788616|نشانی=|عنوان=۸۵سالگی گابريل گارسيا}}</ref> صد سال تنهایی در [[بوینس آیرس]] منتشر شد و به موفقیتی بزرگ و چشمگیر رسید و به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار می‌رود. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ [[جایزه نوبل ادبیات]] شد. ایده اولیه برای نوشتن نخستین فصل کتاب صد سال تنهایی در سال ۱۹۶۵ وقتی که مشغول رانندگی به سمت آکاپولکو در مکزیک بود به ذهنش رسید.<ref>[http://www.simafilmnews.ir/content/view/50/90/ مروری بر زندگی مارکز، سمیه مومنی، پایگاه اینترنتی سیمافیلم]</ref> تمام نسخه‌های چاپ اول صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملاً به فروش رفت. در ۳۰ سالی که از نخستین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.
«وقتی سا‌ل‌ها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته‌ی سربازانی که قرار بود اعدامش کنند، ایستاده بود، بعد از ظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود.» با این جملۀ شگفت‌انگیز و گیرا دنیای "صد سال تنهایی" شکل می‌گیرد که بسیاری آن را دل‌انگیزترین رمان قرن بیستم می‌دانند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاه=http://www.dw.com/fa-ir/%DB%B8%DB%B5-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%84-%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%A6%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C/a-15788616|نشانی=|عنوان=۸۵سالگی گابريل گارسيا}}</ref> صد سال تنهایی در [[بوینس آیرس]] منتشر شد و به موفقیتی بزرگ و چشمگیر رسید و به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار می‌رود. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ [[جایزه نوبل ادبیات]] شد. بنیاد نوبل در بیانه خود او را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد.
{{نوبل}}


ایده اولیه برای نوشتن نخستین فصل کتاب صد سال تنهایی در سال ۱۹۶۵ وقتی که مشغول رانندگی به سمت آکاپولکو در مکزیک بود به ذهنش رسید.<ref>[http://www.simafilmnews.ir/content/view/50/90/ مروری بر زندگی مارکز، سمیه مومنی، پایگاه اینترنتی سیمافیلم]</ref> تمام نسخه‌های چاپ اول صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملاً به فروش رفت. در ۳۰ سالی که از نخستین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.
در سال ۱۹۷۰ کتاب سرگذشت یک غریق را در [[بارسلون]] چاپ کرد و در همان سال به وی سفارت (کنسولگری؟) کلمبیا در [[اسپانیا]] پیشنهاد داده شده که وی این پیشنهاد را رد کرد و یک سفر طولانی به مدت ۲ سال را در کشورهای [[کارائیب]] آغاز کرد و در طول این مدت کتاب [[داستان باورنکردنی و غم‌انگیز ارندیرای ساده‌دل و مادربزرگ سنگدل‌اش]] را نوشت که جایزه [[رومولوگایه گوس]] بهترین رمان را بدست آورد. وی سپس دوباره به اسپانیا برگشت تا روی دیکتاتوری [[فرانکو]] از نزدیک مطالعه کند که حاصل این تجربه رمان [[پاییز پدرسالار]] بود.<ref name="ReferenceA" />
{{نوبل}}در سال ۱۹۷۰ کتاب سرگذشت یک غریق را در [[بارسلون]] چاپ کرد و در همان سال به وی سفارت (کنسولگری؟) کلمبیا در [[اسپانیا]] پیشنهاد داده شده که وی این پیشنهاد را رد کرد و یک سفر طولانی به مدت ۲ سال را در کشورهای [[کارائیب]] آغاز کرد و در طول این مدت کتاب [[داستان باورنکردنی و غم‌انگیز ارندیرای ساده‌دل و مادربزرگ سنگدل‌اش]] را نوشت که جایزه [[رومولوگایه گوس]] بهترین رمان را بدست آورد. وی سپس دوباره به اسپانیا برگشت تا روی دیکتاتوری [[فرانکو]] از نزدیک مطالعه کند که حاصل این تجربه رمان [[پاییز پدرسالار]] بود.<ref name="ReferenceA" />


در اوایل دهه ۸۰ به کلمبیا برگشت ولی با تهدید ارتش کلمبیا دوباره به همراه همسر و دو فرزندش برای زندگی به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۹۹ رسماً مرد سال [[آمریکای لاتین]] شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت.
در اوایل دهه ۸۰ به کلمبیا برگشت ولی با تهدید ارتش کلمبیا دوباره به همراه همسر و دو فرزندش برای زندگی به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۹۹ رسماً مرد سال [[آمریکای لاتین]] شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت.

مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی [[رئالیسم جادویی]] بود، اگرچه تمام آثارش را نمی‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری [[آلزایمر]] مبتلا شده است.<ref>[http://avinyfilm.ir/main/index.php?Page=definition&UID=1971603 فرشتهٔ فراموشی دور سر گارسیا مارکز<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref>[http://www.elpais.com.uy/120611/ultmo-645817/ultimomomento/gabriel-garcia-marquez-padeceria-alzheimer/ Gabriel García Márquez padecería Alzheimer - Diario EL PAIS - Montevideo - Uruguay<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>


== سالهای پایانی زندگی ==
== سالهای پایانی زندگی ==
در سالهاي پاياني زندگي و به مرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴ حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است. میراث او مجموعه بزرگی از کتابهای داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن هر چیز ممکن و باورکردنی می‌نماید.
در سالهاي پاياني زندگي و به مرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴ حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است. میراث او مجموعه بزرگی از کتابهای داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن هر چیز ممکن و باورکردنی می‌نماید.
گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و بنیاد نوبل در بیانه خود او را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد. تمام داستانهای وی به نثری نوشته شده‌اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان فقط می‌توان آنها را با کارناوالهای آمریکای جنوبی مقایسه کرد.<ref name="گابریل گارسیا مارکز؛ زندگی و کتابها">[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/04/140405_l41_marquez_obituary.shtml گابریل گارسیا مارکز؛ زندگی و کتابها] بی‌بی‌سی فارسی</ref>
تمام داستانهای وی به نثری نوشته شده‌اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان فقط می‌توان آنها را با کارناوالهای آمریکای جنوبی مقایسه کرد.<ref name="گابریل گارسیا مارکز؛ زندگی و کتابها">[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/04/140405_l41_marquez_obituary.shtml گابریل گارسیا مارکز؛ زندگی و کتابها] بی‌بی‌سی فارسی</ref>

پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری [[آلزایمر]] مبتلا شده است.<ref>[http://avinyfilm.ir/main/index.php?Page=definition&UID=1971603 فرشتهٔ فراموشی دور سر گارسیا مارکز<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref>[http://www.elpais.com.uy/120611/ultmo-645817/ultimomomento/gabriel-garcia-marquez-padeceria-alzheimer/ Gabriel García Márquez padecería Alzheimer - Diario EL PAIS - Montevideo - Uruguay<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>


== جنجال‌خواهی ==
== جنجال‌خواهی ==

نسخهٔ ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۰۲:۴۶

گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
زاده۶ مارس ۱۹۲۷
آراکاتاکا، ماگدالنا، کلمبیا
درگذشته۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۸۷ سال)
مکزیکو سیتی، مکزیک
لقبگابو
پیشهنویسنده، روزنامه‌نگار
زمینه کاریادبیات
ملیتکلمبیا کلمبیایی
سبک نوشتاریرئالیسم جادویی
کتاب‌هاصد سال تنهایی، عشق سال‌های وبا
دلیل سرشناسیداستان کوتاه و رمان
همسر(ها)مرسدس بارچا (۱۹۵۸- ۲۰۱۴)
فرزند(ان)دو فرزند
امضا
جوایز
مارکز در سال ۱۹۸۴

گابریل خوزه گارسیا مارکِز (به اسپانیایی: Gabriel José García Márquez) (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا*[۱] درمنطقهٔ سانتامارا*[۲] در کلمبیا – درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴) رمان‌نویس، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ می‌شناسند که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است.

زندگی

او در ۶ مارس ۱۹۲۷ با نام کامل گابریل خوزه گارسیا مارکز متولد شد و پدربزرگ و مادربزرگش او را در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. او بعدها در اولین کتاب خاطراتش با عنوان زنده‌ام که روایت کنم نوشت که دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستانهای وی بوده است. او تحت تاثیر پدربزرگش که شخصیتی آزادیخواه بود و در هر دو جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود آگاهی سیاسی پیدا کرد.

او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانی سرگذشت یک غریق را بصورت پاورقی چاپ شد.[۱]

گارسیا مارکز که به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی، بود، نخستین کتاب خود را در ۲۳ سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد.

در سال ۱۹۵۴ به عنوان خبرنگار ال‌اسپکتادور به رم و در سال ۱۹۵۵ پس از بسته شدن روزنامه‌اش به پاریس رفت. در سفری کوتاه به کلمبیا در سال ۱۹۵۸ با نامزدش مرسدس بارکاپاردو در سیزده سالگی تقاضای ازدواج کرد و بیش از نیم قرن با یکدیگر زندگی کردند؛ بخش اعظم این سالها را در مکزیک گذراندند. در سال‌های بین ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۱ به چند کشور بلوک شرق و اروپایی سفر کرد و در سال ۱۹۶۱ برای زندگی به مکزیک رفت.

فعالیت‌ها

گارسیا مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود، اگرچه تمام آثارش را نمی‌توان در این سبک طبقه‌بندی کرد. او در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند.

«وقتی سا‌ل‌ها بعد سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر دسته‌ی سربازانی که قرار بود اعدامش کنند، ایستاده بود، بعد از ظهر دوری را به یاد آورد که پدرش او را برای کشف یخ برده بود.» با این جملۀ شگفت‌انگیز و گیرا دنیای "صد سال تنهایی" شکل می‌گیرد که بسیاری آن را دل‌انگیزترین رمان قرن بیستم می‌دانند.[۲] صد سال تنهایی در بوینس آیرس منتشر شد و به موفقیتی بزرگ و چشمگیر رسید و به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار می‌رود. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. بنیاد نوبل در بیانه خود او را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد.

ایده اولیه برای نوشتن نخستین فصل کتاب صد سال تنهایی در سال ۱۹۶۵ وقتی که مشغول رانندگی به سمت آکاپولکو در مکزیک بود به ذهنش رسید.[۳] تمام نسخه‌های چاپ اول صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملاً به فروش رفت. در ۳۰ سالی که از نخستین چاپ این کتاب گذشت بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. در سال ۱۹۷۰ کتاب سرگذشت یک غریق را در بارسلون چاپ کرد و در همان سال به وی سفارت (کنسولگری؟) کلمبیا در اسپانیا پیشنهاد داده شده که وی این پیشنهاد را رد کرد و یک سفر طولانی به مدت ۲ سال را در کشورهای کارائیب آغاز کرد و در طول این مدت کتاب داستان باورنکردنی و غم‌انگیز ارندیرای ساده‌دل و مادربزرگ سنگدل‌اش را نوشت که جایزه رومولوگایه گوس بهترین رمان را بدست آورد. وی سپس دوباره به اسپانیا برگشت تا روی دیکتاتوری فرانکو از نزدیک مطالعه کند که حاصل این تجربه رمان پاییز پدرسالار بود.[۱]

در اوایل دهه ۸۰ به کلمبیا برگشت ولی با تهدید ارتش کلمبیا دوباره به همراه همسر و دو فرزندش برای زندگی به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۹۹ رسماً مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت.

سالهای پایانی زندگی

در سالهاي پاياني زندگي و به مرور زمان خلاقیت و توان نویسندگی مارکز رو به کاهش گذاشت. او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴ حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است. میراث او مجموعه بزرگی از کتابهای داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن هر چیز ممکن و باورکردنی می‌نماید. تمام داستانهای وی به نثری نوشته شده‌اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان فقط می‌توان آنها را با کارناوالهای آمریکای جنوبی مقایسه کرد.[۴]

پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شده است.[۵][۶]

جنجال‌خواهی

از آثار مارکز به خاطر نثر غنی آن در منتقل کردن تخیلات سرشار نویسنده به خواننده ستایش شده است. اما برخی از منتقدان، آثار او را اغراقی آگاهانه و توسل به افسانه و ماوراء طبیعت برای گریز از ناآرامی و خشونت‌های جاری در کلمبیای آن دوران می‌دانند.

ناآرامی و خشونت‌های سیاسی، خانواده به عنوان یک عنصر وحدت بخش، ترکیب آن با شور مذهبی و باور به فراطبیعت روی هم رفته سبک ادبی شاخص مارکز را به هم بافته‌اند. آثار وی نظیر پدرسالار و یا ژنرال در هزارتوی خود به خوبی تقویت انگیزه‌های سیاسی او در واکنش به تشدید خشونت در کشورش کلمبیا را نشان می‌دهند. او پس از نوشتن مقاله‌ای در مخالفت با دولت کلمبیا به اروپا تبعید شد. وقتی که کتاب غیر داستانی سفر مخفیانه میگل لیتین به شیلی را در سال ۱۹۸۶ نوشت، حکومت دیکتاتوری ژنرال پینوشه ۱۵ هزار نسخه از آن را در آتش سوزاند. او به نوشتن آثاری که گرایش به جناح چپ سیاست در آن مشهود بود ادامه داد.

او با فرانسوا میتران رییس جمهور سوسیالیست فرانسه در دهه ۱۹۸۰ دوستی نزدیکی داشت و مدتها نیز از دوستان نزدیک و حتی نماینده فیدل کاسترو، رهبر سابق کوبا، بود. گارسیا مارکز به دلیل دفاع از حکومت فیدل کاسترو که از نگاه گروه کثیری از روشنفکران و نویسندگان به مرور به یک رژیم خودکامه بدل شده بود، وارد بحث‌های تندی شد که یکی از نمونه‌های برجسته آن مجادله اش با سوزان سونتاگ، نویسنده معروف آمریکایی، بود. به خاطر دفاعش از حکومت کوبا او مدتی حق ورود به آمریکا را نداشت. دولت آمریکا بعدها در این تصمیم خود تجدید نظر کرد و مارکز بارها برای معالجه سرطان غدد لنفاوی به کالیفرنیا سفر کرد.[۴] او به مداخلات آمریکا در ویتنام و شیلی انتقاد کرده بود. به‌رغم این انتقادها بیل کلینتون و فرانسوا میتران روسای جمهور پیشین آمریکا و فرانسه از جمله دوستان گابریل گارسیا مارکز بودند.[۷]

مارکز در ایران

بهمن فرزانه در سال ۱۳۵۴ با ترجمه «صد سال تنهایی»، نویسنده بزرگ آمریکای لاتین گابریل گارسیا مارکِز را به کتاب‌خوانان ایرانی معرفی کرد. این کتاب با استقبال زیادی روبرو شد و نویسنده آن در ایران به محبوبیت فراوان رسید.

تقریباً تمام آثار داستانی مارکز به فارسی ترجمه و منتشر شده است، و بیشتر آنها بیش از یک بار. برخی از داستان‌های او مانند رمان «عشق در سالهای وبا» با سانسور به بازار آمده و صحنه‌های اروتیک آن حذف شده است. خوانندگان ایرانی آثار مارکز را دنبال می‌کنند و برخی نویسندگان به تأثیر از سبک «رئالیسم جادویی» منسوب به او کتاب می‌نویسند.

آخرین کتاب‌های مارکز در حوزه رمان «روسپی‌های غمزده من» (باز هم با حذف برخی از صحنه‌ها) و خودزندگی‌نامهٔ او به عنوان «زیستن برای نوشتن» آخرین کارهایی هستند که از مارکز در ایران منتشر شده‌اند. کتاب «گزارش یک آدم‌ربایی» (۱۹۹۶) نیز در ایران کاملاً شناخته شده است، به ویژه از زمانی که میرحسین موسوی، از رهبران اصلی «جنبش سبز»، درونمایه آن را برگردانی واقعی از سرگذشت خود و همفکران خود دانست.

کتاب مارکز را کالبدشکافی نظام‌های وحشت و ترور دانسته‌اند. وصف کامل رژیم‌هایی که زندگی و حرمت شهروندان به هیچ می‌گیرند. مارکز رنج و درد قربانیان دیکتاتوری را شرح می‌دهد، با این دریغ و افسوس که او، این قوی‌ترین قلم جهان، «نمی‌تواند روی کاغذ حتی سایه‌ای کمرنگ از وحشتی را مجسم کند که قربانیان متحمل می‌شوند».[۸]

درگذشت

گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳)، در سن ۸۷ سالگی، در خانه‌اش در مکزیکو سیتی درگذشت.[۹] دو سال پیش از مرگ، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد.[۱۰] جسد وی فردای آن روز در روز آدینه در مکزیکوسیتی سوزانده شد، بخشی از خاکستر جسد وی به کلمبیا زادگاهش منتقل شد.[۱۱]

واکنش‌ها

  • خوان مانوئل سانتوس، رئیس جمهوری کلمبیا در تجلیل از گابریل گارسیا مارکز در توییتر خود نوشت: «هزارسال تنهایی و غم، به خاطر مرگ بزرگ‌ترین کلمبیایی در سراسر تاریخ.»

رئیس جمهوری کلمبیا همچنین در یک سخنرانی تلویزیونی فرمان سه‌روز عزای عمومی داد. پرچم‌های این کشور نیز در این سه‌روز نیمه‌افراشته خواهند بود.

  • انریکه پنیا نیتو، رئیس جمهوری مکزیک، در توییتر خود نوشت: «گابریل گارسیا مارکز در کلمبیا به دنیا آمد، اما او ده‌ها سال متوالی مکزیک را به عنوان میهن‌اش برگزید و زندگی ما را پربارتر کرد.»
  • باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده: «با مرگ او جهان یکی از آینده‌نگران بزرگ خود را از دست داد. او از دوران کودکی من تاکنون یکی از محبوب‌ترین نویسندگان برایم بوده است.»
  • بیل کلینتون: «افتخار می‌کنم که بیش از ۲۰ سال با او دوستی داشتم و ذهن درخشان گابریل گارسیا مارکز و قلب بزرگ او را می‌شناختم.»
  • ژوزه مانوئل باروزو، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا: «گابریل گارسیا مارکز صدای آمریکای جنوبی بود که به صدای جهان ما تبدیل شد.»
  • شکیرا، ترانه‌سرا، رقصنده و خواننده بزرگ پاپ کلمبیایی: «سخت است؛ به تو بدرود گفتن سخت است. تو بخشنده بودی و همه چیز به ما بخشیدی.»
  • جیمز فرانکو، هنرپیشه ۳۵ ساله آمریکایی در توییتر خود نوشت: «"صد سال تنهایی"− گابریل گارسیا مارکز، هرگز آن را فراموش نخواهیم کرد.»
  • میا فارو، هنرپیشه ۶۹ ساله آمریکایی در توییتر با نوشته‌ی: «در صلح بیارام!» اندوه خود را بیان داشت.
  • رُز مک‌گوآن، هنرپیشهٔ ۴۰ ساله آمریکایی در توییتر نوشت: «واژه‌های او مرا به مکان‌های جادویی کشاند.»
  • خوآنِس خواننده ۴۱ ساله کلمبیایی در توییتی نوشت: که "بزرگترین" رفت "ولی یک اسطورهٔ جاودان برجای ماند".
  • ایزابل آلنده، نویسنده اهل شیلی: «او مهم‌ترین نویسنده آمریکای جنوبی در سراسر تاریخ بود.» [۷]

کتاب‌شناسی

رمان‌ها

سال انتشار نام کتاب به زبان اسپانیایی مترجم فارسی ترجمه فارسی
۱۹۶۲ ساعت شوم La mala hora احمد گلشیری انتشارات نگاه، ۱۳۶۲
۱۹۶۷ صد سال تنهایی Cien años de soledad بهمن فرزانه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۳
۱۹۶۷ صد سال تنهایی Cien años de soledad کیومرث پارسای انتشارات آریابان
۱۳۵۸ پاییز پدرسالار El otoño del patriarca ح‍س‍ی‍ن‌ م‍ه‍ری‌ انتشارات امیرکبیر
۱۹۷۵ پاییز پدرسالار El otoño del patriarca کیومرث پارسای انتشارات آریابان
۱۳۹۳ پاییز پدرسالار The autumn of the patriarch اسدالله_امرایی نشر ثالث‏‫
۱۳۶۵ پاییز پدرسالار El otoño del patriarca م‍ح‍م‍د ف‍ی‍روزب‍خ‍ت‌ نشر ف‍ردوس‌
۱۳۸۱ پاییز پدرسالار El otoño del patriarca م‍ح‍م‍درض‍ا راه‌ور ن‍ش‍ر ش‍ی‍ری‍ن‌
۱۹۸۵ عشق سال‌های وبا El amor en los tiempos del cólera کیومرث پارسای انتشارات آریابان
۱۹۸۹ ژنرال در هزارتوی خود El general en su laberinto هوشنگ اسدی چاپ میهن (کتاب مهناز)، چاپ دوم:۱۳۷۰
۲۰۰۴ خاطرات روسپیان غمگین من Memoria de mis putas tristes کاوه میرعباسی ۱۳۸۶ (این کتاب پس از انتشار در ایران توقیف شد)

داستان‌های کوتاه

سال انتشار نام کتاب به زبان اسپانیایی مترجم فارسی ترجمه فارسی
۱۹۵۵ طوفان برگ
۱۹۶۱ کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد احمد گلشیری
۱۹۶۲ تشییع جنازه مادربزرگ احمد گلشیری
۱۹۷۲ داستان باورنکردنی و غم‌انگیزارندیرا و مادربزرگ سنگدل‌اش
۱۹۸۱ گزارش یک مرگ
۱۹۹۲ زائران غریب (مجموعه داستان کوتاه، همچنین با عنوان قدیس)
۱۹۹۴ از عشق و شیاطین دیگر

غیر داستانی

سال انتشار نام کتاب به زبان اسپانیایی مترجم فارسی ترجمه فارسی
۱۹۷۰ سرگذشت یک غریق رضا قیصریه کتاب‌های روزگار ما، تابستان ۱۳۵۹
۱۹۸۲ بوی خوش گواوا
۱۹۸۶ سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی
۱۹۹۶ گزارش یک آدم‌ربایی جاهد جهانشاهی نشر آگه، ۱۳۷۶
۲۰۰۲ زیستن برای بازگفتن انتشارات کاروان
۱۹۹۰-۲۰۰۰ یادداشت‌های روزهای تنهایی محمدرضا راهور انتشارات آبگون

مجموعه داستان‌های کوتاه

در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آن‌ها از کتاب‌های مختلف وی جمع‌آوری شده‌اند و نسخه مشابهی در کتاب‌های اصلی نویسنده ندارند.

آثار ترجمه شده گارسیا مارکز به فارسی

آثار داستانی
  • ساعت شوم چاپ ۱۹۶۳
  • صدسال تنهایی چاپ ۱۹۶۷
  • پاییز پدرسالار چاپ ۱۹۷۵
  • گزارش یک مرگ ۱۹۸۱
  • عشق سالهای وبا چاپ ۱۹۸۵
  • ژنرال در هزار توی خود چاپ ۱۹۸۹
  • خاطرات روسپیان غمگین من چاپ ۲۰۰۴
آثارغیر داستانی
  • سرگذشت یک غریق چاپ ۱۹۷۰
  • بوی خوش گواوا چاپ ۱۹۸۰
  • سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی
  • گزارش یک آدم ربایی چاپ ۱۹۹۶
  • زنده‌ام که روایت کنم چاپ ۲۰۰۲
  • یادداشت‌های روزهای تنهایی چاپ ۲۰۰۰

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ سرگذشت یک غریق، برگردان رضل قیصریه، نشر روزگار ما،۱۳۵۹، درمورد نویسنده
  2. «۸۵سالگی گابريل گارسيا». از پارامتر ناشناخته |وب‌گاه= صرف نظر شد (|وبگاه= پیشنهاد می‌شود) (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
  3. مروری بر زندگی مارکز، سمیه مومنی، پایگاه اینترنتی سیمافیلم
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ گابریل گارسیا مارکز؛ زندگی و کتابها بی‌بی‌سی فارسی
  5. فرشتهٔ فراموشی دور سر گارسیا مارکز
  6. Gabriel García Márquez padecería Alzheimer - Diario EL PAIS - Montevideo - Uruguay
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ واکنش‌ها به مرگ گابریل گارسیا مارکز دویچه‌وله فارسی
  8. گابریل گارسیا مارکز، نامدارترین نویسنده جهان درگذشت دویچه‌وله فارسی
  9. گابریل گارسیا مارکز، خالق «صد سال تنهایی» درگذشت
  10. گابریل گارسیا مارکز درگذشت بی‌بی‌سی فارسی
  11. جسد مارکز سوزانده شد خبرگزاری انتخاب
  1. ^  ‎ Santa Mara
  2. ^  ‎ Arcataca
  3. ^  به انگلیسی: In Evil Hour
  4. ^  به انگلیسی: Chronicle of a Death Foretold
  5. ^  به انگلیسی: The General in His Labyrinth'

منابع

پیوند به بیرون