دوگانهگرایی ذهن و بدن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس> {{جهانبینی}} (درخواست کاربر:Kian)+املا+تمیز+ |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
با این که تمام مذاهب دوآلیسم را تعلیم میدهند ، آیین های مانی ، کنفسیوس ، زرتشت و مذهب هندوها بیش از همه این نکته را تاکید میکنند. چنانچه در آیین مانی اهریمن با اهورامزدا با هم میستیزند و در آیین زرتشت در مقابل اسپنتامینو ، انگره مینو قرار میگیرد . و در آیین کنفسیوس در مقابل یانک(عنصر نرینه) یین (عنصر مادینه) وجود دارد. و این دو عنصر که جنبه مثبت و منفی دارند در جمیع اشیاء نفوذ کرده اند. |
با این که تمام مذاهب دوآلیسم را تعلیم میدهند ، آیین های مانی ، کنفسیوس ، زرتشت و مذهب هندوها بیش از همه این نکته را تاکید میکنند. چنانچه در آیین مانی اهریمن با اهورامزدا با هم میستیزند و در آیین زرتشت در مقابل اسپنتامینو ، انگره مینو قرار میگیرد . و در آیین کنفسیوس در مقابل یانک(عنصر نرینه) یین (عنصر مادینه) وجود دارد. و این دو عنصر که جنبه مثبت و منفی دارند در جمیع اشیاء نفوذ کرده اند. |
||
در بین فلاسفه ، افلاطون یک دوآلیست میباشد ولی دوآلیسم او با دوآلیسم ادیان فرق دارد به این معنی که در فلسفه افلاطون خیر با شر |
در بین فلاسفه ، افلاطون یک دوآلیست میباشد ولی دوآلیسم او با دوآلیسم ادیان فرق دارد به این معنی که در فلسفه افلاطون خیر با شر نمیستیزد بلکه در اینجا ماده و روح در مقابل هم قرار میگیرند . گو اینکه در فلسفه افلاطون هم مانند تعالیم پیامبران ماده نماینده قوای شر و روح نماینده قوای خیر است . و افلاطون هم مانند صاحبان ادیان برای روح برتری خاصی قائل است. |
||
دکارت هم به نوعی دوآلیسم قائل بود. او اعتقاد داشت نفس یعنی آن جزء از وجود ما که توانایی اندیشیدن دارد به کلی از جهان ماده جداست . به عبارت دیگر عنصر ذهنی چیزی است که می اندیشد (res eogitans) و عنصر عنصر مادی یک عنصر خارجی (res extensa) است . کانت هم به دو دنیا معتقد است دنیای عوارض و دنیای شیء بالذات. |
دکارت هم به نوعی دوآلیسم قائل بود. او اعتقاد داشت نفس یعنی آن جزء از وجود ما که توانایی اندیشیدن دارد به کلی از جهان ماده جداست . به عبارت دیگر عنصر ذهنی چیزی است که می اندیشد (res eogitans) و عنصر عنصر مادی یک عنصر خارجی (res extensa) است . کانت هم به دو دنیا معتقد است دنیای عوارض و دنیای شیء بالذات. |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
اشاعهٔ عمومی این دیدگاه اغلب به [[رنه دکارت]] نسبت داده میشود. با اینحال این گرایش ریشه و قدمتی فراوان دارد که از [[افلاطون]] آغاز میگردد. |
اشاعهٔ عمومی این دیدگاه اغلب به [[رنه دکارت]] نسبت داده میشود. با اینحال این گرایش ریشه و قدمتی فراوان دارد که از [[افلاطون]] آغاز میگردد. |
||
در [[فلسفه جدید]]، [[دکارت]] با طرحی نو از دوگانهگرایی آن را احیا کرد. دوگانهگرایی دکارتی را جوهری مینامند زیرا او قائل به وجودِ دو جوهر مستقل نفس و بدن است. نفس جوهری مجرد و غیرمادی است. دکارت نفس را در معنای قدرت فکر کردن، تنها مطلق به انسان میدانست و حیوانات را فاقد آن میپنداشت.<ref>گفتار دکارت، نوشته محمدرضا عطایی- در حال چاپ</ref> از این رو میتوان دوگانهگرایی او را متفاوت از [[افلاطون]] دانست. |
در [[فلسفه جدید]]، [[دکارت]] با طرحی نو از دوگانهگرایی آن را احیا کرد. دوگانهگرایی دکارتی را جوهری مینامند زیرا او قائل به وجودِ دو جوهر مستقل نفس و بدن است. نفس جوهری مجرد و غیرمادی است. دکارت نفس را در معنای قدرت فکر کردن، تنها مطلق به انسان میدانست و حیوانات را فاقد آن میپنداشت.<ref>گفتار دکارت، نوشته محمدرضا عطایی- در حال چاپ</ref> از این رو میتوان دوگانهگرایی او را متفاوت از [[افلاطون]] دانست. |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
{{فلسفه}} |
{{فلسفه}} |
||
{{الهیات}} |
{{الهیات}} |
||
{{دادههای کتابخانهای}} |
{{دادههای کتابخانهای}} |
||
{{جهانبینی}} |
|||
[[رده:۲ (عدد)]] |
[[رده:۲ (عدد)]] |
||
[[رده:دوگانهانگاری]] |
[[رده:دوگانهانگاری]] |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۰
دوگانهگرایی[۱] یا دوالیسم یک دیدگاه فلسفی در مباحث فلسفه ذهن است.
دوآلیسم از فلسفه های بسیار قدیمی جهان است . شاید از بدو پیدایش بشر، این فلسفه بنحوی از انحاء وجود داشته است . تعجبی ندارد اگر تقریباً کلیه ادیان کم و بیش به دوآلیسم تمایل داشته باشند . علتش هم واضح است . دنیا جمع اضداد است : اگر نور هست ظلمت هم هست . اگر خدا هست شیطان هم هست و بالاخره در برابر قوای حیاتی طبیعت ، قوای نابود کننده و مخرب هم وجود دارد .
با این که تمام مذاهب دوآلیسم را تعلیم میدهند ، آیین های مانی ، کنفسیوس ، زرتشت و مذهب هندوها بیش از همه این نکته را تاکید میکنند. چنانچه در آیین مانی اهریمن با اهورامزدا با هم میستیزند و در آیین زرتشت در مقابل اسپنتامینو ، انگره مینو قرار میگیرد . و در آیین کنفسیوس در مقابل یانک(عنصر نرینه) یین (عنصر مادینه) وجود دارد. و این دو عنصر که جنبه مثبت و منفی دارند در جمیع اشیاء نفوذ کرده اند.
در بین فلاسفه ، افلاطون یک دوآلیست میباشد ولی دوآلیسم او با دوآلیسم ادیان فرق دارد به این معنی که در فلسفه افلاطون خیر با شر نمیستیزد بلکه در اینجا ماده و روح در مقابل هم قرار میگیرند . گو اینکه در فلسفه افلاطون هم مانند تعالیم پیامبران ماده نماینده قوای شر و روح نماینده قوای خیر است . و افلاطون هم مانند صاحبان ادیان برای روح برتری خاصی قائل است.
دکارت هم به نوعی دوآلیسم قائل بود. او اعتقاد داشت نفس یعنی آن جزء از وجود ما که توانایی اندیشیدن دارد به کلی از جهان ماده جداست . به عبارت دیگر عنصر ذهنی چیزی است که می اندیشد (res eogitans) و عنصر عنصر مادی یک عنصر خارجی (res extensa) است . کانت هم به دو دنیا معتقد است دنیای عوارض و دنیای شیء بالذات.
مختصر آنکه جمیع ادیان و سیستمهای فلسفی بنحوی از انحاء دوآلیسم را تعلیم میدهند به غیر از سیستم های مادی که به چنین وجه تمایزی قائل نیستند و وحدانیت ماده را تعلیم می دهند .
از کتابهای غربی که در آن مکتب دوآلیسم تشریح شده است میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد. فادوس (افلاطون) . ضیافت «سمپوزیم» به قلم افلاطون . جسم و روح (ماکدوگل). تحول خلاق (برگسون). اعترافات (اگوستین). اتیک (اسپینوزا). اصول فلسفه (دکارت). یا این یا آن (کی یر که گار).
اشاعهٔ عمومی این دیدگاه اغلب به رنه دکارت نسبت داده میشود. با اینحال این گرایش ریشه و قدمتی فراوان دارد که از افلاطون آغاز میگردد.
در فلسفه جدید، دکارت با طرحی نو از دوگانهگرایی آن را احیا کرد. دوگانهگرایی دکارتی را جوهری مینامند زیرا او قائل به وجودِ دو جوهر مستقل نفس و بدن است. نفس جوهری مجرد و غیرمادی است. دکارت نفس را در معنای قدرت فکر کردن، تنها مطلق به انسان میدانست و حیوانات را فاقد آن میپنداشت.[۲] از این رو میتوان دوگانهگرایی او را متفاوت از افلاطون دانست.
در عصر اخیر انشعابات دیگری از دل دوگانهگرایی پدید آمدهاند مانند: دوگانهگرایی وصفی یا خاصهای که تنها به وجود یک جوهر یا همان یگانهانگاری غیر تحویلی قائل است اما معتقد است که جوهر فیزیکی دو نوع ویژگی دارد: ذهنی و فیزیکی.
جستارهای وابسته
- بنیامین لیبت
- خدا ناباوری
- دیالکتیک
- دیداکه
- ذوالحدین جعلی
- آیین مانوی
- یگانهگرایی
- همهخدایی
- تکثرگرایی (فلسفه)
- تقلیلگرایی
- ریزوم (فلسفه)