اردشیر دوم (ساسانی): تفاوت میان نسخهها
هرمزدرا هرمزکردم برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
| امضاء = |
| امضاء = |
||
}} |
}} |
||
[[پرونده:Ardashir II (The Shahnama of Shah Tahmasp).png|200px|بندانگشتی|چپ|نگاره اردشیر در [[شاهنامه تهماسبی]]]] |
[[پرونده:Ardashir II (The Shahnama of Shah Tahmasp).png|200px|بندانگشتی|چپ|نگاره اردشیر دوم در [[شاهنامه تهماسبی]]]] |
||
'''اردشیر دوم''' یا '''اردشیر نیکوکار''' از [[۳۷۹ (میلادی)|۳۷۹]] تا سال [[۳۸۳ (میلادی)|۳۸۳ میلادی]]، یازدهمین پادشاه [[ساسانی]] بود. برخی از محققان عقیده دارند که برادر ناتنی بزرگتر شاپور کبیر یا [[شاپور دوم]] بود که بعد از او به تخت نشست.<ref name="autogenerated1">{{پک|پیرنیا|۱۳۶۲|ک=تاریخ باستانی ایران|ص= ۳۰۶}}</ref> برخی دیگر عقیده دارند که در باب برادریش با شاپور دوم محل تردیداست، به سبب اینکه تا آنجائی که از سکههای او بر میآید، وی باید خویشاوند شاپور اما از یک شاخهٔ دیگر از خاندان ساسان بوده باشد.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۲۱۰}}</ref> |
'''اردشیر دوم''' یا '''اردشیر نیکوکار''' از [[۳۷۹ (میلادی)|۳۷۹]] تا سال [[۳۸۳ (میلادی)|۳۸۳ میلادی]]، یازدهمین پادشاه [[ساسانی]] بود. برخی از محققان عقیده دارند که برادر ناتنی بزرگتر شاپور کبیر یا [[شاپور دوم]] بود که بعد از او به تخت نشست.<ref name="autogenerated1">{{پک|پیرنیا|۱۳۶۲|ک=تاریخ باستانی ایران|ص= ۳۰۶}}</ref> برخی دیگر عقیده دارند که در باب برادریش با شاپور دوم محل تردیداست، به سبب اینکه تا آنجائی که از سکههای او بر میآید، وی باید خویشاوند شاپور اما از یک شاخهٔ دیگر از خاندان ساسان بوده باشد.<ref>{{پک|زرینکوب|۱۳۹۰|ک=روزگاران|ص=۲۱۰}}</ref> |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
هنگامی که پدر او، هرمز دوم در سال ۳۰۹ درگذشت، اشراف و موبدان عنان را از دست پسر بزرگ او که آذرنرسه نام داشت، ربودند، دومین فرزند او را کور کردند و سومین که هرمز نام داشت با روم گریخت. فرزند چهارم او که شاپور سگانشاه بود، دور از پایختت بود و در شرق فرمانروایی میکرد. اشراف برای نگهداری برتری خویش، شاهزادهای که پس از مرگ هرمز دوم زاده شده بود و شاپور نام داشت را شاهنشاه کردند. شاپور چهل روز پس از مرگ هرمز دوم زاده شد و هنگامی که پا به سن گذاشت، برتری خویش را نشان داد و اختیار را در دست گرفت و برای دورانی دورودراز فرمان راند.<ref name="iranica">{{یادکرد وب|نویسنده =A. Sh. Shahbazi |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/ardasir-ii-sasanian-king-of-kings-a |عنوان = ARDAŠĪR II| ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲۴ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> |
هنگامی که پدر او، هرمز دوم در سال ۳۰۹ درگذشت، اشراف و موبدان عنان را از دست پسر بزرگ او که آذرنرسه نام داشت، ربودند، دومین فرزند او را کور کردند و سومین که هرمز نام داشت با روم گریخت. فرزند چهارم او که شاپور سگانشاه بود، دور از پایختت بود و در شرق فرمانروایی میکرد. اشراف برای نگهداری برتری خویش، شاهزادهای که پس از مرگ هرمز دوم زاده شده بود و شاپور نام داشت را شاهنشاه کردند. شاپور چهل روز پس از مرگ هرمز دوم زاده شد و هنگامی که پا به سن گذاشت، برتری خویش را نشان داد و اختیار را در دست گرفت و برای دورانی دورودراز فرمان راند.<ref name="iranica">{{یادکرد وب|نویسنده =A. Sh. Shahbazi |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/ardasir-ii-sasanian-king-of-kings-a |عنوان = ARDAŠĪR II| ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲۴ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> |
||
شاپور برادری ناتنی داشت که اندکی از او جوانتر بود و اردشیر نام داشت و در سالهای ۳۴۴ تا ۳۷۶ شاه آدیابن بود. شاپور در ۳۷۹ اردشیر را جانشین خود ساخت و از او خواست تا هنگامی شاه باشد که پسرِ خودِ شاپور هنوز پا به سن نگذاشته است و با پا به سن گذاشتن او، از شاهی کنار برود (که نام پسر شاپور نیز شاپور بود و به شاپور سوم مشهور است). این گماشتگی و همچنین دوران دورودراز شاهی شاپور دوم برخی از تاریخنویسان ارمنی را بر آن داشته تا اردشیر را فرزند شاپور بپندارند، اما چنین خویشاوندییی هرچند که برخی پژوهشگران امروزی نیز آن را پذیرفتهاند در تضاد با گزارشهای رسمی ساسانیان است که در آگاثیاس و منبعهای شفاهی بازتاب یافته است. کمی پس از آن، اردشیر بر تخت شاهی نشست و برای چهار سال شاهنشاه ایران بود. فردوسی دوران شاهی او را ده سال نوشته است، ولی منبع او دوران شاهی برخی دیگر از شاهان ساسانی را هم بخشی از دوران شاهی اردشیر دوم شمردهاند. اردشیر دوم سرانجام بدست اشراف برکنار شده و شاپور سوم بر تخت نشانده شد.{{پا|نام=iranica}} |
شاپور برادری ناتنی داشت که اندکی از او جوانتر بود و اردشیر نام داشت و در سالهای ۳۴۴ تا ۳۷۶ شاه آدیابن بود. شاپور در ۳۷۹ اردشیر دوم را جانشین خود ساخت و از او خواست تا هنگامی شاه باشد که پسرِ خودِ شاپور هنوز پا به سن نگذاشته است و با پا به سن گذاشتن او، از شاهی کنار برود (که نام پسر شاپور نیز شاپور بود و به شاپور سوم مشهور است). این گماشتگی و همچنین دوران دورودراز شاهی شاپور دوم برخی از تاریخنویسان ارمنی را بر آن داشته تا اردشیر دوم را فرزند شاپور بپندارند، اما چنین خویشاوندییی هرچند که برخی پژوهشگران امروزی نیز آن را پذیرفتهاند در تضاد با گزارشهای رسمی ساسانیان است که در آگاثیاس و منبعهای شفاهی بازتاب یافته است. کمی پس از آن، اردشیر دوم بر تخت شاهی نشست و برای چهار سال شاهنشاه ایران بود. فردوسی دوران شاهی او را ده سال نوشته است، ولی منبع او دوران شاهی برخی دیگر از شاهان ساسانی را هم بخشی از دوران شاهی اردشیر دوم شمردهاند. اردشیر دوم سرانجام بدست اشراف برکنار شده و شاپور سوم بر تخت نشانده شد.{{پا|نام=iranica}} |
||
دربارهٔ سیاست خارجی اردشیر دانستههای اندکی در دست است. هنگامی که مانوئل سردار ارمنی، شاهی که بدست رومیان بر تخت نشانده شده بود را برکنار کرد و از اردشیر درخواست کمک کرد، اردشیر به آن پاسخ گفته و ارمنستان در پناه ایران در آمد. خیلی زود، مانوئل به ایرانیان پشت کرد و جنگی درگرفت. اردشیر در این هنگام یا درگذشت یا اینکه از شاهی برکنار شد. در دوران شاهی جانشین او که شاپور سوم بود، ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی بخش شد.{{پا|نام=iranica}} |
دربارهٔ سیاست خارجی اردشیر دوم دانستههای اندکی در دست است. هنگامی که مانوئل سردار ارمنی، شاهی که بدست رومیان بر تخت نشانده شده بود را برکنار کرد و از اردشیر دوم درخواست کمک کرد، اردشیر دوم به آن پاسخ گفته و ارمنستان در پناه ایران در آمد. خیلی زود، مانوئل به ایرانیان پشت کرد و جنگی درگرفت. اردشیر دوم در این هنگام یا درگذشت یا اینکه از شاهی برکنار شد. در دوران شاهی جانشین او که شاپور سوم بود، ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی بخش شد.{{پا|نام=iranica}} |
||
سکههای اردشیر دوم نشان میدهد که او تاج گنبدیسان اردشیر بابکان را برای خود برگزید. در پشت سکه همان نگارهٔ رایج آتشدان که دو پاسبان از آن نگهداری میکنند، نگاشته شده است، ولی در برخی از سکهها پیکره پادشاه از آتش سربرمیکشد (شاید نمایشی از فره باشد). نبشته روی سکه بیشتر «اردشیر، شاه شاهان ایران» است و گهگاه هم «و انیران» دارد. در کتابی که به نگارهنامهٔ شاهان ساسانی نامبردار است، اردشیر در حالت ایستاده نقش شده بود که نیزهای در دست راست و شمشیری در دست چپ خویش نگه داشته بوده است. تاج او به رنگ سبز بودده است، ردای گلدوزیشدهٔ او با دایرههای کوچک طلایی آذینبندی شده بود و شلواری به رنگ سرخ بر تن داشت.{{پا|نام=iranica}} |
سکههای اردشیر دوم نشان میدهد که او تاج گنبدیسان اردشیر بابکان را برای خود برگزید. در پشت سکه همان نگارهٔ رایج آتشدان که دو پاسبان از آن نگهداری میکنند، نگاشته شده است، ولی در برخی از سکهها پیکره پادشاه از آتش سربرمیکشد (شاید نمایشی از فره باشد). نبشته روی سکه بیشتر «اردشیر، شاه شاهان ایران» است و گهگاه هم «و انیران» دارد. در کتابی که به نگارهنامهٔ شاهان ساسانی نامبردار است، اردشیر دوم در حالت ایستاده نقش شده بود که نیزهای در دست راست و شمشیری در دست چپ خویش نگه داشته بوده است. تاج او به رنگ سبز بودده است، ردای گلدوزیشدهٔ او با دایرههای کوچک طلایی آذینبندی شده بود و شلواری به رنگ سرخ بر تن داشت.{{پا|نام=iranica}} |
||
شاهان پیش از اردشیر پیروزیها یا مراسم اعطای مقام خویش را بر صخرههایی در استان فارس نگاشته بودند، ولی اردشیر جایگاه سنگنگارهها را به طاق بستان در نزدیکی کرمانشاه برد، جایی که سازههای سنگی باستانی بسیاری دارد. یادمان بجامانده از او باوقارانه است ولی سبکی رسمی و ملالانگیز دارد. این یادمان که در فرورفتگییی چهارگوش کنده شده است، اردشیر را نشان میدهد که چهرهی دو مرد در دو سوی او ایستادهاند. همه آنها ایستادهاند و جامههای گرانقیمت بر تن دارند. در این سنگنگاره، شاه دارد تاج شاهی را از دستان مردی که پیشتر او را اهورامزد/اهرمزد میشمردند، میستاند، ولی دندانههای تاج او همانند تاج شاپور دوم است که همان کسی بود که در واقع اردشیر را به شاهی گماشت. هر دوشاه بر روی بدن کشتهشدهٔ یک دشمن ایستادهاند که گویا یک رومی است، چرا که تاج او نشان از آن دارد که او یک امپراتور است. در پشت اردشیر چهرهای دیگر ایستاده است. او در دستان خود دستهٔ برسُم دارد و تاجی بر سر نهاده است که با دوازده پرتو خورشید آذینبندی شده است. او را که در گذشته با کسانی همچون زرتشت یا حتی آذر (ایزد آتش) میشناختند، امروزه مهر (میترا) میدانند که این دیدگاه بر پایهٔ آن بوده است که شخصی که دارای تاجی همانند تاج این چهره دارد، در سنگ یادبود نمرود داغ دیده میشود که از پیش با مهر یکی دانسته شده است. او بر روی یک گل نیلوفر بزرگ ایستاده است که هنوز به گونهٔ دقیق دانسته نیست که چه پیوند معنایی میان آنها وجود دارد.{{پا|نام=iranica}} |
شاهان پیش از اردشیر دوم پیروزیها یا مراسم اعطای مقام خویش را بر صخرههایی در استان فارس نگاشته بودند، ولی اردشیر دوم جایگاه سنگنگارهها را به طاق بستان در نزدیکی کرمانشاه برد، جایی که سازههای سنگی باستانی بسیاری دارد. یادمان بجامانده از او باوقارانه است ولی سبکی رسمی و ملالانگیز دارد. این یادمان که در فرورفتگییی چهارگوش کنده شده است، اردشیر دوم را نشان میدهد که چهرهی دو مرد در دو سوی او ایستادهاند. همه آنها ایستادهاند و جامههای گرانقیمت بر تن دارند. در این سنگنگاره، شاه دارد تاج شاهی را از دستان مردی که پیشتر او را اهورامزد/اهرمزد میشمردند، میستاند، ولی دندانههای تاج او همانند تاج شاپور دوم است که همان کسی بود که در واقع اردشیر دوم را به شاهی گماشت. هر دوشاه بر روی بدن کشتهشدهٔ یک دشمن ایستادهاند که گویا یک رومی است، چرا که تاج او نشان از آن دارد که او یک امپراتور است. در پشت اردشیر دوم چهرهای دیگر ایستاده است. او در دستان خود دستهٔ برسُم دارد و تاجی بر سر نهاده است که با دوازده پرتو خورشید آذینبندی شده است. او را که در گذشته با کسانی همچون زرتشت یا حتی آذر (ایزد آتش) میشناختند، امروزه مهر (میترا) میدانند که این دیدگاه بر پایهٔ آن بوده است که شخصی که دارای تاجی همانند تاج این چهره دارد، در سنگ یادبود نمرود داغ دیده میشود که از پیش با مهر یکی دانسته شده است. او بر روی یک گل نیلوفر بزرگ ایستاده است که هنوز به گونهٔ دقیق دانسته نیست که چه پیوند معنایی میان آنها وجود دارد.{{پا|نام=iranica}} |
||
امپراتور روم که زیر پای اردشیر است گویا ژولیان مرتد است که در ۳۶۳ به ایران تاخت و در غرب تیسفون شکست خورد. از آنجا که در دوران پادشاهی خودِ |
امپراتور روم که زیر پای اردشیر دوم است گویا ژولیان مرتد است که در ۳۶۳ به ایران تاخت و در غرب تیسفون شکست خورد. از آنجا که در دوران پادشاهی خودِ اردشیر دوم، هیچ جنگی با روم انجام نشد و لشکرکشی ژولیان هنگامی انجام پذیرفت که اردشیر دوم شاه آدیابن بود، میتوان به گونهای اعتمادپذیر نتیجهگیری کرد که اردشیر دوم در پاسداری از پادشاهی آنچنان جانفشانی کرد بود که پس از شاپور دوم، میتوانست ادعا کند که بخشی بزرگ از پیروزی ایرانیان بر رومیان مدیون تلاشهای او بوده است و این را در سنگنگارهای که کنده است بجا گذارده که در آن به گونهای نمادگونه شاپور مقام شاهی را به او میبخشد و هر دو پیروزی مشترک خود بر ژولیان را جشن میگیرند.{{پا|نام=iranica}} |
||
یک دوری سیمین زیبا در نزدیکی ساری در استان مازندران ایران یافت شده است که شاهی سوار بر اسب را نشان میدهد که در حالی که به گونهٔ وارونه بر روی زین است نشسته است، به سوی دو شیر تیر میاندازند. تاج شاهی که بر روی بشقاب نگاریده شده، همانند تاج اردشیر دوم است و بررسی پارچههای نگاریده شده در آن نشان میدهد که با «گونهٔ خطدار جدیدی که با یکسری خط خمیده که گاهی به دایره و نیمدایره نیز تبدیل میشود» و در سنگنگارهٔ اردشیر در طاق بستان هم بکار رفته همانند است. از این رو شاه روی بشقاب همان اردشیر دوم است.{{پا|نام=iranica}} |
یک دوری سیمین زیبا در نزدیکی ساری در استان مازندران ایران یافت شده است که شاهی سوار بر اسب را نشان میدهد که در حالی که به گونهٔ وارونه بر روی زین است نشسته است، به سوی دو شیر تیر میاندازند. تاج شاهی که بر روی بشقاب نگاریده شده، همانند تاج اردشیر دوم است و بررسی پارچههای نگاریده شده در آن نشان میدهد که با «گونهٔ خطدار جدیدی که با یکسری خط خمیده که گاهی به دایره و نیمدایره نیز تبدیل میشود» و در سنگنگارهٔ اردشیر دوم در طاق بستان هم بکار رفته همانند است. از این رو شاه روی بشقاب همان اردشیر دوم است.{{پا|نام=iranica}} |
||
کار شاپور در جانشینکردن اردشیر به جای خود و اینکه اردشیر طاق بستان را برای کندن سنگنگارهٔ خود برگزیده، که بازتابدهندهٔ آن است که اردشیر در تلاش بوده تا ساسانیان را به دودمانهای پیشینی که در غرب ایران از خود یادبود بجا گذاشتهاند پیوند بزند، نشان میدهد که اردشیر دارای شخصیت نیرومند بوده است. روش خشونتآمیزی که گفته شده است اردشیر در برخورد با بزرگان و اشراف پیش گرفته است، شاید برخاسته از تلاش او برای پیروی از شاپور دوم در مهار کردن نیروی فراوانی بوده که اشراف و بزرگان داشتند و هرگاه که شاه از خود ناتوانی نشان میداد، دنبال استقلال میافتادند. اگر چنین باشد، روایتی که او را خردمند و گشادهدست برشمردهاست و فردوسی در شاهنامه او را لایق عنوان «نیکوکار» دانسته است، شاید بیپایه نباشد.{{پا|نام=iranica}} |
کار شاپور در جانشینکردن اردشیر دوم به جای خود و اینکه اردشیر دوم طاق بستان را برای کندن سنگنگارهٔ خود برگزیده، که بازتابدهندهٔ آن است که اردشیر دوم در تلاش بوده تا ساسانیان را به دودمانهای پیشینی که در غرب ایران از خود یادبود بجا گذاشتهاند پیوند بزند، نشان میدهد که اردشیر دوم دارای شخصیت نیرومند بوده است. روش خشونتآمیزی که گفته شده است اردشیر دوم در برخورد با بزرگان و اشراف پیش گرفته است، شاید برخاسته از تلاش او برای پیروی از شاپور دوم در مهار کردن نیروی فراوانی بوده که اشراف و بزرگان داشتند و هرگاه که شاه از خود ناتوانی نشان میداد، دنبال استقلال میافتادند. اگر چنین باشد، روایتی که او را خردمند و گشادهدست برشمردهاست و فردوسی در شاهنامه او را لایق عنوان «نیکوکار» دانسته است، شاید بیپایه نباشد.{{پا|نام=iranica}} |
||
== پادشاهی == |
== پادشاهی == |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۸
اردشیر دوم | |
---|---|
شاهنشاه ساسانی | |
سلطنت | ۳۷۹ میلادی - ۳۸۳ میلادی |
پیشین | شاپور دوم |
جانشین | شاپور سوم |
درگذشته | ۳۸۳ میلادی |
پدر | هرمز دوم |
اردشیر دوم یا اردشیر نیکوکار از ۳۷۹ تا سال ۳۸۳ میلادی، یازدهمین پادشاه ساسانی بود. برخی از محققان عقیده دارند که برادر ناتنی بزرگتر شاپور کبیر یا شاپور دوم بود که بعد از او به تخت نشست.[۱] برخی دیگر عقیده دارند که در باب برادریش با شاپور دوم محل تردیداست، به سبب اینکه تا آنجائی که از سکههای او بر میآید، وی باید خویشاوند شاپور اما از یک شاخهٔ دیگر از خاندان ساسان بوده باشد.[۲]
هنگامی که پدر او، هرمز دوم در سال ۳۰۹ درگذشت، اشراف و موبدان عنان را از دست پسر بزرگ او که آذرنرسه نام داشت، ربودند، دومین فرزند او را کور کردند و سومین که هرمز نام داشت با روم گریخت. فرزند چهارم او که شاپور سگانشاه بود، دور از پایختت بود و در شرق فرمانروایی میکرد. اشراف برای نگهداری برتری خویش، شاهزادهای که پس از مرگ هرمز دوم زاده شده بود و شاپور نام داشت را شاهنشاه کردند. شاپور چهل روز پس از مرگ هرمز دوم زاده شد و هنگامی که پا به سن گذاشت، برتری خویش را نشان داد و اختیار را در دست گرفت و برای دورانی دورودراز فرمان راند.[۳]
شاپور برادری ناتنی داشت که اندکی از او جوانتر بود و اردشیر نام داشت و در سالهای ۳۴۴ تا ۳۷۶ شاه آدیابن بود. شاپور در ۳۷۹ اردشیر دوم را جانشین خود ساخت و از او خواست تا هنگامی شاه باشد که پسرِ خودِ شاپور هنوز پا به سن نگذاشته است و با پا به سن گذاشتن او، از شاهی کنار برود (که نام پسر شاپور نیز شاپور بود و به شاپور سوم مشهور است). این گماشتگی و همچنین دوران دورودراز شاهی شاپور دوم برخی از تاریخنویسان ارمنی را بر آن داشته تا اردشیر دوم را فرزند شاپور بپندارند، اما چنین خویشاوندییی هرچند که برخی پژوهشگران امروزی نیز آن را پذیرفتهاند در تضاد با گزارشهای رسمی ساسانیان است که در آگاثیاس و منبعهای شفاهی بازتاب یافته است. کمی پس از آن، اردشیر دوم بر تخت شاهی نشست و برای چهار سال شاهنشاه ایران بود. فردوسی دوران شاهی او را ده سال نوشته است، ولی منبع او دوران شاهی برخی دیگر از شاهان ساسانی را هم بخشی از دوران شاهی اردشیر دوم شمردهاند. اردشیر دوم سرانجام بدست اشراف برکنار شده و شاپور سوم بر تخت نشانده شد. دربارهٔ سیاست خارجی اردشیر دوم دانستههای اندکی در دست است. هنگامی که مانوئل سردار ارمنی، شاهی که بدست رومیان بر تخت نشانده شده بود را برکنار کرد و از اردشیر دوم درخواست کمک کرد، اردشیر دوم به آن پاسخ گفته و ارمنستان در پناه ایران در آمد. خیلی زود، مانوئل به ایرانیان پشت کرد و جنگی درگرفت. اردشیر دوم در این هنگام یا درگذشت یا اینکه از شاهی برکنار شد. در دوران شاهی جانشین او که شاپور سوم بود، ارمنستان میان ایران و امپراتوری روم شرقی بخش شد. سکههای اردشیر دوم نشان میدهد که او تاج گنبدیسان اردشیر بابکان را برای خود برگزید. در پشت سکه همان نگارهٔ رایج آتشدان که دو پاسبان از آن نگهداری میکنند، نگاشته شده است، ولی در برخی از سکهها پیکره پادشاه از آتش سربرمیکشد (شاید نمایشی از فره باشد). نبشته روی سکه بیشتر «اردشیر، شاه شاهان ایران» است و گهگاه هم «و انیران» دارد. در کتابی که به نگارهنامهٔ شاهان ساسانی نامبردار است، اردشیر دوم در حالت ایستاده نقش شده بود که نیزهای در دست راست و شمشیری در دست چپ خویش نگه داشته بوده است. تاج او به رنگ سبز بودده است، ردای گلدوزیشدهٔ او با دایرههای کوچک طلایی آذینبندی شده بود و شلواری به رنگ سرخ بر تن داشت. شاهان پیش از اردشیر دوم پیروزیها یا مراسم اعطای مقام خویش را بر صخرههایی در استان فارس نگاشته بودند، ولی اردشیر دوم جایگاه سنگنگارهها را به طاق بستان در نزدیکی کرمانشاه برد، جایی که سازههای سنگی باستانی بسیاری دارد. یادمان بجامانده از او باوقارانه است ولی سبکی رسمی و ملالانگیز دارد. این یادمان که در فرورفتگییی چهارگوش کنده شده است، اردشیر دوم را نشان میدهد که چهرهی دو مرد در دو سوی او ایستادهاند. همه آنها ایستادهاند و جامههای گرانقیمت بر تن دارند. در این سنگنگاره، شاه دارد تاج شاهی را از دستان مردی که پیشتر او را اهورامزد/اهرمزد میشمردند، میستاند، ولی دندانههای تاج او همانند تاج شاپور دوم است که همان کسی بود که در واقع اردشیر دوم را به شاهی گماشت. هر دوشاه بر روی بدن کشتهشدهٔ یک دشمن ایستادهاند که گویا یک رومی است، چرا که تاج او نشان از آن دارد که او یک امپراتور است. در پشت اردشیر دوم چهرهای دیگر ایستاده است. او در دستان خود دستهٔ برسُم دارد و تاجی بر سر نهاده است که با دوازده پرتو خورشید آذینبندی شده است. او را که در گذشته با کسانی همچون زرتشت یا حتی آذر (ایزد آتش) میشناختند، امروزه مهر (میترا) میدانند که این دیدگاه بر پایهٔ آن بوده است که شخصی که دارای تاجی همانند تاج این چهره دارد، در سنگ یادبود نمرود داغ دیده میشود که از پیش با مهر یکی دانسته شده است. او بر روی یک گل نیلوفر بزرگ ایستاده است که هنوز به گونهٔ دقیق دانسته نیست که چه پیوند معنایی میان آنها وجود دارد. امپراتور روم که زیر پای اردشیر دوم است گویا ژولیان مرتد است که در ۳۶۳ به ایران تاخت و در غرب تیسفون شکست خورد. از آنجا که در دوران پادشاهی خودِ اردشیر دوم، هیچ جنگی با روم انجام نشد و لشکرکشی ژولیان هنگامی انجام پذیرفت که اردشیر دوم شاه آدیابن بود، میتوان به گونهای اعتمادپذیر نتیجهگیری کرد که اردشیر دوم در پاسداری از پادشاهی آنچنان جانفشانی کرد بود که پس از شاپور دوم، میتوانست ادعا کند که بخشی بزرگ از پیروزی ایرانیان بر رومیان مدیون تلاشهای او بوده است و این را در سنگنگارهای که کنده است بجا گذارده که در آن به گونهای نمادگونه شاپور مقام شاهی را به او میبخشد و هر دو پیروزی مشترک خود بر ژولیان را جشن میگیرند. یک دوری سیمین زیبا در نزدیکی ساری در استان مازندران ایران یافت شده است که شاهی سوار بر اسب را نشان میدهد که در حالی که به گونهٔ وارونه بر روی زین است نشسته است، به سوی دو شیر تیر میاندازند. تاج شاهی که بر روی بشقاب نگاریده شده، همانند تاج اردشیر دوم است و بررسی پارچههای نگاریده شده در آن نشان میدهد که با «گونهٔ خطدار جدیدی که با یکسری خط خمیده که گاهی به دایره و نیمدایره نیز تبدیل میشود» و در سنگنگارهٔ اردشیر دوم در طاق بستان هم بکار رفته همانند است. از این رو شاه روی بشقاب همان اردشیر دوم است. کار شاپور در جانشینکردن اردشیر دوم به جای خود و اینکه اردشیر دوم طاق بستان را برای کندن سنگنگارهٔ خود برگزیده، که بازتابدهندهٔ آن است که اردشیر دوم در تلاش بوده تا ساسانیان را به دودمانهای پیشینی که در غرب ایران از خود یادبود بجا گذاشتهاند پیوند بزند، نشان میدهد که اردشیر دوم دارای شخصیت نیرومند بوده است. روش خشونتآمیزی که گفته شده است اردشیر دوم در برخورد با بزرگان و اشراف پیش گرفته است، شاید برخاسته از تلاش او برای پیروی از شاپور دوم در مهار کردن نیروی فراوانی بوده که اشراف و بزرگان داشتند و هرگاه که شاه از خود ناتوانی نشان میداد، دنبال استقلال میافتادند. اگر چنین باشد، روایتی که او را خردمند و گشادهدست برشمردهاست و فردوسی در شاهنامه او را لایق عنوان «نیکوکار» دانسته است، شاید بیپایه نباشد.
پادشاهی
پس از مرگ شاپور دوم همانند روزگار بهرام دوم و نرسی باز دشواریهایی دربارهٔ جانشین شاهنشاه پدیدار شد. در این زمینه هیچ نوشتهای باقی نماندهاست، ولی آثاری که مورد بررسی قرار گرفته سبب پیدایش اندیشههایی در مبارزههای داخلی به خاطر در دست گرفتن قدرت میگردد. در نتیجهٔ مبارزههای مذکور اردشیر دوم که به طور جنبی از دودمان ساسانی بود، بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. چنین به نظر میرسد که پیروزیهای او در شرق در کار رسیدن او به پادشاهی کم اثر نبودهاست.[۴] وی مدتها فرمانروای ولایت حدیب (آدیابنه) بود و در آنجا در تعقیب و آزار عیسویان شور و حرارت بسیار به خرج داد. از نقش برجستهای هم که در طاق بستان از تاجگذاری او باقی است، چنین برمی آید که او قبل از سلطنت یک چند فرمانروای کوشان بودهاست و شاید سلطنت او نیز تا حدی مدیون اعمال نفوذ کوشانیان بوده باشد.[۵] وی درهنگام جلوس بیش از هفتاد سال از عمرش میگذشت.[۶] از وقایع سلطنت او این است که تمام عوارض را موقوف کرد و از این جهت موسوم به اردشیر خیر گردید. در سال چهارم پادشاهیش، او را خلع کردند. در روی سکههای این پادشاه عبارت کَرپ کَرتار دیده میشود که به معنی نیکو کردار است.[۱]
پس از اردشیر دوم خط مشی قانونی جانشینی دودمان ساسانی از نو احیا شد و شاپور سوم فرزند شاپور دوم به عنوان شاهنشاه ایران بر سریر شاهنشاهی نشست.[۷]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ پیرنیا، تاریخ باستانی ایران، ۳۰۶.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۲۱۰.
- ↑ A. Sh. Shahbazi. «ARDAŠĪR II». ENCYCLOPÆDIA IRANICA. دریافتشده در ۲۴ آوریل ۲۰۱۶.
- ↑ لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۴۳.
- ↑ زرینکوب، روزگاران، ۲۱۰.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۴۵۴.
- ↑ لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۴۳.
منابع
- پیرنیا، حسن (۱۳۶۲). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۴). تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۹۰). روزگاران. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۶۱-۱۱-۱-. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک) - کریستن سن، آرتور (۱۳۶۷). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- لوکونین، ولادمیر گریگورویچ (۱۳۵۰). تمدن ایران ساسانی. ترجمهٔ رضا، عنایتالله. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
پادشاه پیشین: شاپور دوم |
اردشیر دوم شاهنشاه ایران ۳۷۹ - ۳۸۳ میلادی |
جانشین: شاپور سوم |