امیر چوپان: تفاوت میان نسخهها
جز Shfarshid صفحهٔ امیرچوپان را به امیر چوپان منتقل کرد: فاصله میان عنوان سپهسالاری و نام کوچک فرد |
جز ربات:انتقال رده > رده:سال تولد نامعلوم به رده:سال زادروز نامشخص به درخواست Yamaha5 |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[رده:درگذشتگان ۱۳۲۷ (میلادی)]] |
[[رده:درگذشتگان ۱۳۲۷ (میلادی)]] |
||
[[رده:زادگان ۱۲۶۲ (میلادی)]] |
[[رده:زادگان ۱۲۶۲ (میلادی)]] |
||
[[رده:سال |
[[رده:سال زادروز نامشخص]] |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۳۳
امیرچوپان [ اَ ] (اِخ) سپهسالار سلطان محمد خدابنده اولجایتو (۷۰۳ - ۷۱۶ ه. ق ) بود. وقتی که در سال ۷۱۴ ه. ق . محمودبیک یکی از امرای محلی روم شورش کرد و شهر قونیه را گرفت اولجایتو امیرچوپان را مأمور کردکه بآن دیار برود و فتنه را بخواباند. امیرچوپان با سه تومان لشکر بدان صوب عزیمت کرد و به کمک پادشاه گرجستان شورش را خوابانید و سال بعد بایران بازگشت. امیرچوپان بعد از مرگ اولجایتو (۷۱۶) در زمان ابوسعید بهادرخان نیز همچنان امیرالامراء بود و هر روز بر قدرت و شوکت او افزوده میشد و وقتی کسانی را که به مخالفت با ابوسعید برخاستند مغلوب ساخت و برخی از آنان را بقتل رسانید و در نزد ابوسعید بیش از پیش تقرب یافت تا آنجا که ابوسعید وی را پدر و آقا خواند و دست او و پسرانش را در کارها بکلی آزاد گذاشت و در سال ۷۲۰ موقعی که حاکم بلاد روم عاصی شده و سکه و خطبه بنام خود کرده بود امیرچوپان شخصاً به آن بلاد رفت و حاکم عاصی را مطیع ساخت و بخدمت ابوسعید آورد. با اینهمه سرانجام ابوسعید بر امیرچوپان متغیر شد و امیرچوپان راه ترکستان را پیش گرفت ولی از رفتن به ترکستان منصرف شد و پیش غیاث الدین کرت رفت و در همین موقع فرمانی از ابوسعید دایر به حکم قتل امیرچوپان به غیاث الدین رسید و حکم اجرا شد (سال ۷۲۸). امیرچوپان مردی بود مسلمان و عادل و خیرخواه و ابنیهٔ خیر بسیار در راه مصر و شام بنا کرده بود.
امیر چوپان در ۲۰ رجب ۷۱۹ با خواهر ابوسعید٬ ساتیبیگ ازدواج نمود. ثمرهٔ این ازدواج سه پسر بود که بزرگترین آنان سیورغان نام داشت و ششمین پسر امیرچوپان بود.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Chupan». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۵ نوامبر ۲۰۱۴.
- عباس اقبال، تاریخ مغول، تهران، ص. صص ۳۰۷ - ۳۳۹
- «چوپانیان».
- «ČOBĀN – Encyclopaedia Iranica».
- «عشق به زن موجب مرگ آخرین حاکم مغول در ایران شد - فارس».
- روضةالصفا، ج. ۵، تهران: چ خیام