فریدریش انگلس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 17434120 توسط 78.38.115.242 (بحث) با فحن
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن ناوباکس> {{فلسفه اجتماعی و سیاسی}} (درخواست کاربر:Modern Sciences)+تمیز+
خط ۷۹: خط ۷۹:
{{مارکس/انگلس}}
{{مارکس/انگلس}}
{{مستند کردن}}
{{مستند کردن}}
{{فلسفه اجتماعی و سیاسی}}


{{ترتیب‌پیش‌فرض:انگلس، فریدریش}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:انگلس، فریدریش}}

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۰۱

فریدریش انگلس
زادهٔ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰
بارمن، پادشاهی پروس (ووپرتال کنونی، آلمان)
درگذشت۵ اوت ۱۸۹۵ (۷۴ سال)
لندن، انگلستان
ملیتآلمانی
آثارمنشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت، مانیفست کمونیست، یاری به نقد اقتصاد سیاسی، فویرباخ و پایان فلسفهٔ کلاسیک آلمانی، آنتی‌دورینگ

فریدریش انگلس (به آلمانی: Friedrich Engels) (زادهٔ ۲۸ نوامبر ۱۸۲۰ در ووپرتال - درگذشتهٔ ۵ اوت ۱۸۹۵ در لندن) فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی و نزدیک‌ترین هم‌کار کارل مارکس است. او به‌همراه کارل مارکس «مانیفست حزب کمونیست» و آثار تئوریک دیگری نوشته است. آثار تئوریک او و کارل مارکس را اوّلین آثار تئوری کمونیستی می‌دانند. انگلس دوش‌به‌دوش مارکس، برای پایه‌گذاری تئوری علمی سوسیالیسم، تدوین برنامهٔ مبارزاتی کارگران اروپایی و ایجاد حزب طبقهٔ کارگر، پیگیرانه شرکت کرد.

زندگی

وی در شهر بارمن پادشاهی پروس به دنیا آمد. از آغاز جوانی مشتاقانه می‌خواست در پیکار علیه وضع موجود شرکت فعّالانه‌ای داشته باشد. در سال ۱۸۴۱ به هنگام گذراندن سربازی، در اوقات فراغت در جلسات سخنرانی دانشگاه‌ها حضور می‌یافت و با افکار نو آشنا می‌شد. در همین سال‌ها همانند مارکس، انگلس نیز به جناح چپ پیروان هگل پیوست و به دنبال آن، در سن ۲۲ سالگی اوّلین اثر انتقادی خود زیر عنوان «شلینگ و اشراق» نوشت و طی آن از نتیجه‌گیری‌های محافظه‌کارانه و نیز تناقضات مربوط به دیالکتیک غیرمادّی فریدریش شلینگ انتقاد کرد.

بنا به خواست پدرش، انگلس عازم انگلستان شد تا در آن‌جا علم تجارت بیاموزد. انگلستان که در آن عصر پیشرفته‌ترین کشور صنعتی به شمار می‌رفت و خاستگاه اصلی طبقهٔ جدید، یعنی طبقهٔ کارگران صنعتی، محسوب می‌شد، تجارب ارزنده‌ای در اختیار انگلس گذاشت. او در این کشور فرصت یافت تا از نزدیک شاهد زندگی و کار مرارت‌بار و جان‌کاه کارگران صنعتی باشد. متأثّر از این استثمار بی‌رحمانه، انگلس به ریشه‌های درد و علل شرایط تحمّل‌ناپذیر کارگران اندیشید و به مطالعهٔ نقایص جنبش منشورگرایی، که ساده‌لوحانه و خیال‌پردازانه، برکناری داوطلبانهٔ قدرت سرمایه‌داری را تبلیغ می‌کردند، آغاز کرد.

زندگی فکری

نتیجهٔ این مطالعات به‌صورت کتابی تحت عنوان «یاری به نقد اقتصاد سیاسی» (۱۸۴۴) انتشار یافت. در ۱۸۴۵ مارکس آن‌را اثری درخشان در زمینهٔ طبقه‌بندی‌های اقتصادی و «شرایط زیست طبقهٔ کارگر در انگلستان» نامید. انگلس در این اثر آیندهٔ تابناک طبقهٔ کارگر و نیز رسالت تاریخ‌ساز آن‌را بیان کرد. انگلس نخستین کسی بود که اظهار داشت کارگران صنعتی تنها یک طبقهٔ زحمت‌کش نیستند، بلکه طبقه‌ای هستند که در راه رهایی خود و زحمت‌کشان دیگر پیکار می‌کنند. بدین‌سان انگلس در انگلستان به‌جای آموختن فنون مال‌اندوزی از راه تجارت، بینش سوسیالیسم و نابودی استثمار فرد از فرد را پذیرفت. پس از اندکی او انگلستان را ترک کرد و رهسپار پاریس شد. او در این شهر با مارکس آشنا شد. آشنایی انگلس با مارکس آغاز یک پیوند عمیق فکری، عاطفی، کاری، مبارزاتی و حتّی خانوادگی شد. در تاریخ مدوّن جهان چنین جفت اندیشمند و مبارزی را سراغ نداریم که بدین‌حد اندیشه، بینش، مبارزه و خلّاقیت مشترک‌شان در هم عجین شده باشد.

طی سال‌های ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۶ این دو به‌طور مشترک کتاب «خانوادهٔ مقدّس» و «ایدئولوژی آلمانی» را نوشتند. هدف از انتشار این کتاب‌ها انتقاد از فلسفهٔ هگل، فویرباخ و پیروان دیگر آنان بود. انگلس با هم‌اندیشی مارکس، «مادی‌گرایی تاریخی و مادّی‌گرایی (ماتریالیسم دیالکتیک)» را بنا نهاد و در ضمن در سازمان کارگری «اتّحادیهٔ کمونیست‌ها» به فعّالیت پرداخت. در سال ۱۸۴۷ انگلس خطوط اصلی مرام‌نامهٔ «اتّحادیّهٔ کمونیست» را تحت عنوان «اصل مکتب اشتراکی» نوشت. بر اساس همین مرام‌نامه بود که اندکی بعد با همکاری مارکس مانیفست حزب کمونیست (۱۸۴۸) تدوین شد.

انگلس به‌عنوان روزنامه‌نگار نقش فعّالی در پراکندن آرا و افکار مربوط به تئوری و عمل مبارزات طبقاتی زحمت‌کشان ایفا کرد. در وقایع انقلاب ۱۸۴۸ تا ۱۸۴۹ وی دوش‌به‌دوش نیروهای انقلابی به نبرد پرداخت و عملاً در میدان انقلاب با تجربه‌های انقلابی آب‌دیده شد. پس از شکست انقلاب، ناچار انگلس آلمان را ترک گفت. در سال بعد وی تجارب، مشاهدات و نظرات خود را در دو کتاب تحت عناوین «جنگ دهقانی در آلمان» و «انقلاب و ضد انقلاب در آلمان» منتشر کرد. در این دو اثر انگلس نقش دهقانان را به‌عنوان هم‌رزم و هم‌سنگر کارگران صنعتی توصیف کرده و از دسیسه‌ها و حیله‌های سرمایه‌داری پرده برداشت.

پس از استقرار در انگلستان انگلس نیز، مانند مارکس، به جنبش کارگری پیوست و برای تشکیل «انجمن بین‌المللی کارگران» کوشش فراوان کرد و به‌طور بی‌امان مبارزه علیه خرده بورژوازی و نظریّات آنارشیستی را ادامه داد.

انگلس به مدّت چهل سال یار غم‌خوار و وفادار مارکس بود و به شکل‌های مختلف در تهیّه، تحریر و تدوین کتاب «سرمایه» به وی کمک کرد. اغلب این کمک از حدّ فکری گذشته و جنبهٔ مالی و مادّی به خود می‌گرفت. بدون حمایت بی‌دریغ مالی و فکری انگلس و پیگیری صادقانهٔ وی شاید هرگز کتاب عظیم «سرمایه» نوشته نمی‌شد. پس از درگذشت مارکس (۱۸۸۳) انگلس جلد دوم و سوم آن‌را انتشار داد. هنگامی که «سرمایه» در حال تدوین بود، انگلس پیگیرانه دربارهٔ تئوری ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی کار می‌کرد که نتیجهٔ آن کتاب‌هایی است که تحت عناوین زیر انتشار یافتند:

علاوه بر این‌ها انگلس تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی را در علوم طبیعی نیز به‌کار گرفت و بسیاری از کشفیات علمی قرن بیستم را پیش‌بینی کرد. وی یکی از پیش‌تازان و پایه‌گذاران تئوری معرفت و جامعه‌شناسی علم است.

منابع

  • شیخاوندی، داور، پنج مقالهٔ مارکس و انگلس در بارهٔ ایران.

پیوند به بیرون