محمد باقرزاده (سیاستمدار): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ادامه ویرایش
ادامه ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
{{ب|من ئولسم باخ بو اوراقه|تحسرله منی یاد ائت}}
{{ب|من ئولسم باخ بو اوراقه|تحسرله منی یاد ائت}}
{{ب|توپور چرخ جفاکاره|معذّب روحومی شاد ائت}}
{{ب|توپور چرخ جفاکاره|معذّب روحومی شاد ائت}}
{{پایان شعر}}<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= https://www.qirmiz.com/AzerbaijanNationalMovement/-محمد-بي-ريا/|عنوان= محمد بی ریا| ناشر = قیرمیز|تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
{{پایان شعر}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۵۳

محمد باقرزاده نوحی (بی‌ریا) در سال ۱۲۹۲ در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش، حاجی غلام شغل نجاری داشت. در هشت سالگی همراه خانواده‌اش از طریق باکو به خراسان رفتند. مدرسه ابتدایی را در خراسان تحصیل نمود و پس از بازگشت خانواده به باکو تحصیلات خود را در رشته دانشکده صنایع نفتی در سال ۱۳۰۹ به پایان رساند. پس از مرگ مادرش درسال ۱۳۱۸ همراه پدر و برادر و دو خواهرش به تبریز برگشت. در بین سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۳ در اداره بلدیه مشغول به کار بود. در سال ۱۳۲۳ وارد خدمت نظام وظیفه در لشکر تبریز گردید و پس از اتمام وظیفه تا روز ورود ارتش شوروی به ایران در اداره راه آهن مشغول خدمت بود.

هنگامی که ارتش شوروی در تبریز مستقر شد و انتشار نشریه «وطن یولوندا» [در راه وطن] آغاز شد او در همین نشریه شعرها و مقالاتی می‌نوشت و از نویسنده گان فعال آن بود. همچنین اشعارش در نشریات ایرانی «رهبر»، «ظفر»، «مردم»، «دماوند»، «خاور نو» و «آذربایجان» به چاپ رسیده است. از سال ۱۳۲۰ به بعد او یکی از بنیان گذران جمعیت ضد فاشیست ایران بود و دوسال بعد رسماً در حزب توده فعالیت می‌کرد. در اردیبهشت ۱۳۲۴ در تبریز به همراه حاجی میرزا علی شبستری (رئیس جمعیت آذربایجان) , اسماعیل شمس و سید مهدی اعتماد در تشکیلات جمعیت دموکراتیک آذربایجان وارد گردید و پس از تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان توسط پیشه‌وری، وزارت معارف به او محول گردید.[۱][۲]

فرار از ایران

پس از انعقاد قرارداد قوام-سادچیکف درسال ۱۳۲۵، که مقدمات لشکر کشی دولت مرکزی و سقوط حکومت پیشه‌وری مهیا گردید، بی‌ریا به همراه شبستری و بکمک مأموران اتحاد شوروی به باکو فراری داده شد. دو سال بعد در اقدامی ناموفق جهت برگشت به ایران توسط پلیس مخفی شوروی دستگیر و بجرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم گردید. پس از آزادی از زندان در اقدام مجدد برای اخذ روادید و ورود به ایران بار دیگر دستگیر و روانه زندان گردید.[۳]

بازگشت به ایران

بی ریا پس از پیروزی انقلاب و سقوط سلسله پهلوی با اخذ مجوز به تبریز آمد و روزگار بسختی می‌گذرانید تا اینکه پس از چندی احتمالاً در ارتباط با دستگیری‌های حزب توده، بمدت یک سال زندانی گردید و چند ماه پس از آزادی درگذشت.

اشعار و مقالات متعددی بزبان آذری از وی باقی مانده است.

من ئولسم باخ بو اوراقهتحسرله منی یاد ائت
توپور چرخ جفاکارهمعذّب روحومی شاد ائت

[۴]

منابع

  1. «نامه محمد بی ریا به مالنکوف». مرکز مطالعات آذربایجان. دریافت‌شده در ۱۳ مه ۲۰۱۶.
  2. مرادی مراغه‌ای، علی (۱۳۸۵). زندگی و زمانه محمد بی‌ریا به انضمام خاطرات سرلشکر درخشانی از فرقه دموکرات آذربایجان.
  3. علی مرادی مراغه‌ای. «خرین حرف پیشه‌وری قبل از مرگ/بی ریا در باکو ایرانگرا شد». آذری‌ها. دریافت‌شده در ۱۳ مه ۲۰۱۶.
  4. «محمد بی ریا». قیرمیز.