فهرست مغالطه‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مهرنگار (بحث | مشارکت‌ها)
با فرض حسن نیت ویرایش PersianEagle (بحث) واگردانی شد. (توینکل)
مهرنگار (بحث | مشارکت‌ها)
۵ روز پیش کپی شده‌است و مشکل حق تکثیر دارد.
خط ۱۰: خط ۱۰:
* [[اهمال سور]]: عدم ذکر سورِ قضیه و تلقی آن به‌عنوان قضیه‌ای کلی.
* [[اهمال سور]]: عدم ذکر سورِ قضیه و تلقی آن به‌عنوان قضیه‌ای کلی.
* [[تعریف دوری]]: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر، درحالی‌که برای شناخت هریک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
* [[تعریف دوری]]: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر، درحالی‌که برای شناخت هریک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.

== استدلال ضدفردی (ad hominem) ==
[[استدلال]] ضدفردی یا ad hominem به استدلالی گفته می شود که در طی آن، بحث از ادعای مطرح شده ، به سوی فرد ادعاکننده می چرخد. در این حالت فردی که درصدد اقامه دلیل بر ضد ادعای مطرح شده است به ادعاکننده می پردازد و ویژگی های محیطی، افعال و شرایط کنونی او را مورد حمله قرار می دهد و بدون اینکه از نظر عقلی در صدد بررسی مدعای او برآید ویژگی های شخصی و شخصیتی او را نشانه می گیرد.

از دیگر موارد آن، استفاده ابزاری شخص از هنجارهای موجود است که سوای درستی یا نادرستی آن ، برای ضربه زدن به شخص مقابل مورد استفاده قرار می گیرید. مثلا کسی مسأله برابری نرخ مالیات را مطرح می کند و برای آن ادله و دلایل منطقی ارایه می دهد. در مفابل فردی که با او مخالف است، رو به جمع می کند و می گوید آیا می خواهید سخنان کسی را که تاکنون ازدواج نکرده و تازه سوءپیشینه قضایی نیز دارد قبول کنید. استدلالی که از سوی شخص دوم ارایه می شود نمونه ای از یک استدلال ضدفردی محسوب می گردد که فرد بدون بررسی منطقی جوانب امر، صرفا در پی تخریب شخص مقابل با مسائل شخصی و شخصیتی است.

البته اینکه به این استدلال ضدفردی گفته می شود به این معنا نیست که تنها قابلیت اجرا در برابر افراد را دارا است. بلکه می تواند در برابر سازمان ها و نهاد های مختلف نیز ارایه شود. مثلا کسی خبری به دیگری دهد. او بگوید از کجا شنیدی. فرد اول پاسخ می دهد از [[شبکه خبر]] یا [[فاکس نیوز]] و شخص دوم نیز صرفا به خاطر نام این دو شبکه، خبر را کاملا و با قاطیت تمام رد کند. این هم یک استدلال ضدفردی خواهد بود.

یک نکته آخر اینکه، استدلالی که به ویژگی فردی و شخصیتی افراد می پردازد همیشه نمی تواند یک استدلال ضدفردی به حساب آید.
به عنوان مثال اگر کسی برای رد دلایل فردی دیگر به او بگوید «سخنان تو اشتباه است چون تو فرد کودن و خرفی هستی» این استدلال هرچند می تواند در شرایطی خاص نوعی [[مغالطه]] و [[سفسطه]] باشد اما استدلال ضدفردی محسوب نمی شود چون این شرایط خاص فرد، عملا به خود استدلال منطقی نیز مربوط می شود و در آن به شکل مستقیم تأثیر می گذارد. نمونه دیگر آن این است که به فردی گفته شود آنچنان که ادعا می کنید خلبان نیستید چون چشمانتان ضعیف است.<ref>[http://dictionary.reference.com/browse/ad-hominem ad hominem] </ref><ref> [http://philosophy.stackexchange.com/questions/3681/does-the-ad-hominem-fallacy-only-apply-when-used-against-individuals-or-is-it-a ad hominem] </ref>


== مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی ==
== مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی ==

نسخهٔ ‏۸ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۲

فهرست مغالطه‌ها آن‌چه در زیر می‌آید، فهرستی از مغالطه‌ها یا سفسطه‌ها است.

مغالطه‌های شکلی

مغالطه‌های شکلی به مغالطه‌هایی گفته می‌شود که در شکلِ بحث می‌توان آن‌ها را دید، و نیازی به فهمیدن محتوای بحث برای پیدا کردن این نوع مغالطه‌ها نیست. [۱] تمامی مغالطه‌های شکلی، نوع مشخصی از مغالطه‌های ناپیرو (به فرانسوی: non sequitur) هستند.

مغالطات ابهام

  • مغالطهٔ اشتراک لفظ: استفاده از واژه‌هایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینه‌ای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
  • کژتابی یا ابهام ساختاری: به‌کارگیری جمله‌ای که می‌تواند به دو یا چند گونه بیان و فهمیده شود.
  • مغالطهٔ ابهام واژه: استفاده از واژه‌های مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
  • اهمال سور: عدم ذکر سورِ قضیه و تلقی آن به‌عنوان قضیه‌ای کلی.
  • تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر، درحالی‌که برای شناخت هریک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.

مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی

  • مغالطهٔ کُنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبهٔ خاص از یک پدیده به‌عنوان ذات و اساس آن.
  • علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به‌عنوان علت اصلی.
  • بزرگ‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به‌صورت بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن‌چه هست.
  • کوچک‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به‌صورت کوچک‌تر و کم‌اهمیت‌تر از آن‌چه هست.
  • مغالطهٔ متوسط: مغالطهٔ آماری برای بیان اطلاعات خاص موردنظر.
  • نمودار گمراه‌کننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری.
  • تصویر گمراه‌کننده: استفادهٔ نادرست از اندازهٔ تصویری که به‌عنوان نشانهٔ داده‌های آماری به‌کار می‌رود.

مغالطات نقل

  • دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت.
  • توریه: بیان سخنی که معنای آن به‌ظاهر درست است، اما آن‌چه مخاطب از آن درک می‌کند نادرست و دروغ است.
  • نقل قول ناقص: نقل گزینشیِ بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلیِ او در مجموعهٔ سخنانش
  • تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن.
  • تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
  • مغالطهٔ تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی‌ای که موردنظر گوینده نیست.

مغالطات ادعای بدون استدلال

  • استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینه‌ای برای طلب نکردن دلیل ازسوی مخالفان و سلب امکان نقّادیِ مدعای موردنظر.
  • اتهام نادانی: ادعای این‌که آن مدعا بسیار واضح و بدیهی‌ست و نیاز به استدلال ندارد.
  • مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید می‌کنند.
  • مغالطهٔ تله‌گذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را می‌پذیرند.
  • مغالطهٔ توسل به جهل: این‌که مدعای موردنظر نفی نشده‌است یا دلیلی برخلاف آن نیست؛ پس آن درست است.
  • مغالطهٔ طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمی‌پذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
  • مغالطهٔ طردِ شُقوق: با ذکر عیوب شُقوق مختلف، مطلوبیت شِقّ موردنظر را اثبات کردن.
  • مغالطهٔ تکرار: تکرار مدعا به‌جای استدلال برای اثبات آن.
  • فضل‌فروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این‌که سخن گوینده (فاعلِ امر یا سخن) پذیرفته شود.
  • کمیت‌گرایی افراطی: استفادهٔ نابه‌جا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
  • مغالطهٔ بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت به‌جای استدلال‌های موافق یک مدعا، و بالعکس.
  • عبارات جهت‌دار: استفاده از کلماتی با بار ارزشیِ مثبت و منفی به‌جای استدلال یک مدعا.
  • مغالطهٔ توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
  • تهدید: جای‌گزین کردن زور به‌جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
  • تطمیع: جای‌گزین کردن منفعت‌طلبی به‌جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او می‌رسد.
  • جلب ترحم: جای‌گزین کردن ترحم و دلسوزی به‌جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم.
  • آرزواندیشی: جای‌گزین کردن امید و آرزو به‌جای استدلال.
  • عوام‌فریبی: استفاده از هیجان جمعی؛ گرایش به تفاخر به‌جای استدلال.
  • مغالطهٔ توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به‌عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا.
  • مغالطهٔ تجسم: فرض و گمانِ یک جسم عینی و خارجی به‌ازای هریک از الفاظ و کلمات.
  • مغالطهٔ توسل به احتمالات: بهره‌گیری از احتمالات به‌جای استدلال.
  • مغالطهٔ جَزمی‌گرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادنِ تشکیک در آن.

مغالطات مقام نقد

مغالطات مقام دفاع

این مغلطه زمانی صورت می‌گیرد که فردی ادعایی کلی درمورد گروهی از آدم‌ها مطرح می‌کند و وقتی‌که مثالی نقض از میان همان گروه به وی داده می‌شود، به‌جای پس‌گرفتن ادعای کلیِ خود، سعی می‌کند معنی واژه را تغییر دهد و تفسیری جدید از آن بیان کند که این تفسیر رایج و مورد توافق طرفین نیست.
این مغلطه همچنین با نام‌های Tu quoque (ته، کوکوای) و «دو خطا یک درست را نتیجه می‌دهند» شناخته می‌شود. ضرب‌المثل «دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه» نیز درواقع به همین مغلطه اشاره دارد.
  • حملهٔ شخصی: حملهٔ شخصی، فرنام عمومی است که به گروهی از مغلطه‌ها تعلق می‌گیرد. در این مغالطات، یک ادعا یا استدلال با استناد به حقیقتی بی‌ارتباط (با ادعا و یا استدلال) درمورد کسی که آن ادعا یا استدلال را ارائه داده‌است رد می‌شود. همچنین می‌توان گفت در مغلطهٔ حملهٔ شخصی، به‌جای حمله به استدلالِ یک شخص، به شخصیتِ او اعتراض می‌شود و با پررنگ کردن یک نقطهٔ قابل اعتراض، تلاش می‌شود که استدلالِ آن شخص و ادعایش به حاشیه رانده شود.

مغالطات صوری

مغالطه در استدلال پیش‌فرضِ نادرست

مغالطهٔ ربطی

جستارهای وابسته

منبع

  • منطق کاربردی، سیدعلی‌اصغر خندان، قم، مهر، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹