ابوهریره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
مهرنگار (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش 83.250.151.242 (بحث) به آخرین تغییری که Torgheh.dani انجام داده بود واگردانده شد
Ponaksom (بحث | مشارکت‌ها)
تمیزکاری جزئی
خط ۷: خط ۷:
در کتاب‌های علم رجال شیعه، از او با نام عبدالله ابوهریرة یاد می‌کنند. شیعیان معتقدند که ابوهریره روایات بسیاری را جعل کرده و به پیامبر نسبت داده است. شیخ صدوق روایتی را نقل می‌کند که سه نفر به پیامبر بسیار دورغ نسبت می‌دادند که یکی از آنها ابوهریره بود.
در کتاب‌های علم رجال شیعه، از او با نام عبدالله ابوهریرة یاد می‌کنند. شیعیان معتقدند که ابوهریره روایات بسیاری را جعل کرده و به پیامبر نسبت داده است. شیخ صدوق روایتی را نقل می‌کند که سه نفر به پیامبر بسیار دورغ نسبت می‌دادند که یکی از آنها ابوهریره بود.


سید عبدالحسین شرف الدین عاملی کتابی با عنوان '''ابوهریره'''، درباره دروغ‌های او نوشته است.
[[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی]] کتابی با عنوان '''ابوهریره'''، درباره دروغ‌های او نوشته است.


همچنین استاد و فقیه مصری [[محمود ابو ریه]] در مورد ایشان کتاب '''شیخ المضیره''' را نوشته است.
همچنین استاد و فقیه مصری [[محمود ابو ریه]] در مورد ایشان کتاب '''شیخ المضیره''' را نوشته است.


== از نگاه اهل سنت ==
== از نگاه اهل سنت ==
''' ابوهریره ''' یمنی از [[صحابه محمد|اصحاب]] [[محمد|محمد بن عبدالله]] پیامبر [[اسلام]] بود. نام کامل وی: (''' عبدالرحمن به صخر الدوسی بن ثعلبه بن سلیم بن فهم ''') بوده و نسب او به قبیلهٔ (الأزو اعظم) یکی از مشهورترین قبائل [[یمن]] می‌رسد. نام وی در دوران پیش از اسلام [[عبد شمس]] بود که محمد آن را به [[عبدالرحمن]] تغییر داد. او پس از [[فتح خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آن جا [[اسلام]] آورد. [[عمر]] او را والی [[بحرین]] قرار داد. ابوهریره از راویان [[حدیث]] است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم، احادیثی که او از [[محمد]]، [[پیامبر]] [[اسلام]] نقل کرده‌است ذکر گشته‌اند. در سال ۵۸ هجری ابوهریره، بر جنازهٔ [[عایشه]] نماز گزارد. وی در سال [[۵۹ (قمری)]]، در سن هفتاد وهشت سالگی درگذشت.<ref>خالد، محمد، خالد، ''(رجال حول الرسول) ''، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ دوم سال ۱۹۷۳ مبلادی به (عربی).</ref>
''' ابوهریره ''' یمنی از [[صحابه محمد|اصحاب]] [[محمد|محمد بن عبدالله]] پیامبر [[اسلام]] بود. نام کامل وی: ('''عبدالرحمن به صخر الدوسی بن ثعلبه بن سلیم بن فهم''') بوده و نسب او به قبیلهٔ (الأزو اعظم) یکی از مشهورترین قبائل [[یمن]] می‌رسد. نام وی در دوران پیش از اسلام [[عبد شمس]] بود که محمد آن را به [[عبدالرحمن]] تغییر داد. او پس از [[فتح خیبر]] به [[یثرب]] آمده و در آن جا [[اسلام]] آورد. [[عمر]] او را والی [[بحرین]] قرار داد. ابوهریره از راویان [[حدیث]] است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم، احادیثی که او از [[محمد]]، [[پیامبر]] [[اسلام]] نقل کرده‌ است، ذکر شده‌اند. در سال ۵۸ هجری ابوهریره، بر جنازهٔ [[عایشه]] نماز گزارد. وی در سال [[۵۹ (قمری)]]، در سن هفتاد وهشت سالگی درگذشت.<ref>خالد، محمد، خالد، ''(رجال حول الرسول) ''، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ دوم سال ۱۹۷۳ مبلادی به (عربی).</ref>


== نام و کنیه ابوهریره ==
== نام و کنیه ابوهریره ==


او عبدالرحمان بن صخر از فرزندان ثعلبه بن سلیم‌بن فهم بن غنم ابن دوس یمانی است، که از قبیله دوس‌بن عدنان بن عبدالله بن زهران بن کعب بن حارث بن کعب‌بن عبدالله بن مالک بن نصر سنوءه ابن ازد است، ازد از بزرگترین و معروف‌ترین قبیله‌های عرب است، که به ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن کهلان از [[عرب‌های قحطانی]] منسوب است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۸ و ۳۶۰، ۳۶۱ و الاستیعاب ۴/۱۷۶۸ و تاریخ ابن خلدون ۲/۲۵۳ و نهایة الارب، ص ۹۱ و ۲۵۳ و معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه ۱/۳۹۴</ref>
او عبدالرحمان بن صخر از فرزندان ثعلبه بن سلیم‌ بن فهم بن غنم ابن دوس یمانی است، که از قبیله دوس‌ بن عدنان بن عبدالله بن زهران بن کعب بن حارث بن کعب‌بن عبدالله بن مالک بن نصر سنوءه ابن ازد است، ازد از بزرگترین و معروف‌ترین قبیله‌های عرب است، که به ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن کهلان از [[عرب‌های قحطانی]] منسوب است.<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۸ و ۳۶۰، ۳۶۱ و الاستیعاب ۴/۱۷۶۸ و تاریخ ابن خلدون ۲/۲۵۳ و نهایة الارب، ص ۹۱ و ۲۵۳ و معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه ۱/۳۹۴</ref>


قول راجح دین‌پژوهان این است که اسم ابوهریره در دوران جاهلیت عبد شمس بوده‌است. وقتی او مسلمان شد [[پیامبر]] خدا او را عبدالرحمان نامید چون جایز نیست که انسان را این گونه نامگذاری کنند که عبد فلان یا عبد فلان چیز، چون انسان فقط عبد و بنده خداست.<ref>المستدرک، ۳/۵۰۷</ref>
قول راجح دین‌پژوهان این است که اسم ابوهریره در دوران جاهلیت عبد شمس بوده‌ است. وقتی او مسلمان شد [[پیامبر]] خدا او را عبدالرحمان نامید چون جایز نیست که انسان را این گونه نامگذاری کنند که عبد فلان یا عبد فلان چیز، چون انسان فقط عبد و بنده خداست.<ref>المستدرک، ۳/۵۰۷</ref>


چرا به ابوهریره معروف شد:
چرا به ابوهریره معروف شد:


وی با بچه گربه‌ای مانوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریر گفته می‌شود و پیامبر با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید.
وی با بچه گربه‌ای مأنوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریر گفته می‌شود و پیامبر با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید.


ابوهریره به کنیه‌اش معروف است و با آن شناخته می‌شد و کنیه‌اش بر اسمش غالب آمده و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود.<ref>المستدرک، ۳/۵۰۶</ref>
ابوهریره به کنیه‌اش معروف است و با آن شناخته می‌شد و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود.<ref>المستدرک، ۳/۵۰۶</ref>


== اسلام آوردن ابوهریره ==
== اسلام آوردن ابوهریره ==
خط ۳۲: خط ۳۲:
== شماری از حدیث‌های روایت‌شده از او ==
== شماری از حدیث‌های روایت‌شده از او ==


همه حفاظ حدیث و گردآورندگان [[مسانید]] و [[صحاح]] و [[سنن]] و [[معاجم]] و مصنفات اهل سنت، احادیث او را ذکر کرده‌اند، و هیچ کتابی از کتاب‌های معتبر حدیث آنها نیست مگر آن که در آن احادیثی از ابوهریره ذکر شده‌است. با توجه به اینکه وی فقط چند سال از اواخر زندگی پیامبر اسلام را درک کرده بود، نقل این همه حدیث دور از واقعیت به نظر می‌رسد بطوریکه حتی یکبار عایشه از ابوهریره می‌پرسد مگر تو چقدر نزد رسول خدا بوده‌ای که این همه حدیث از حضرت نقل می‌کنی؟
همه حفاظ حدیث و گردآورندگان [[مسانید]] و [[صحاح]] و [[سنن]] و [[معاجم]] و مصنفات اهل سنت، احادیث او را ذکر کرده‌اند، و هیچ کتابی از کتاب‌های معتبر حدیث آنها نیست مگر آن که در آن احادیثی از ابوهریره ذکر شده‌ است. با توجه به اینکه وی فقط چند سال از اواخر زندگی پیامبر اسلام را درک کرده بود، نقل این همه حدیث دور از واقعیت به نظر می‌رسد؛ به طوری که حتی یک بار عایشه از ابوهریره می‌پرسد مگر تو چقدر نزد رسول خدا بوده‌ای که این همه حدیث از حضرت نقل می‌کنی؟


ابو جعفر اسکافی در باره ابوهریره می‌گوید: از نظر اساتید ما، ابوهریره مورد ایراد است و روایاتش مورد رضایت نیست. حتی [[عمر]] او را تازیانه زد و گفت: روایات بسیار کردی؛ می‌سزد که بر خدا و رسول دروغ بسته باشی.
ابو جعفر اسکافی در باره ابوهریره می‌گوید: از نظر اساتید ما، ابوهریره مورد ایراد است و روایاتش مورد رضایت نیست. حتی [[عمر]] او را تازیانه زد و گفت: روایات بسیار کردی؛ می‌سزد که بر خدا و رسول دروغ بسته باشی.


از او در زمینه‌هایی از قبیل [[اعتقادات]] و [[عبادات]] و [[معاملات]] و [[جهاد]] و [[مناقب]] و [[تفسیر]] و [[طلاق]] و [[نکاح]] و [[ادب]] و [[دعوات]] و [[رقایق]] و [[ذکر]] و [[تسبیح]]... و غیره [[حدیث]] روایت شده‌است.
از او در زمینه‌هایی از قبیل [[اعتقادات]] و [[عبادات]] و [[معاملات]] و [[جهاد]] و [[مناقب]] و [[تفسیر]] و [[طلاق]] و [[نکاح]] و [[ادب]] و [[دعوات]] و [[رقایق]] و [[ذکر]] و [[تسبیح]]... و غیره [[حدیث]] روایت شده‌ است.


احمد بن حنبل در مسند خود (۳۸۴۸) حدیث از او روایت کرده‌است که بسیاری از آنان تکراری هستند و همچنین مفاهیم بسیاری تکراری است اما الفاظ آن فرق می‌کند. بقی‌بن مخلد (۲۰۱-۲۷۶ه‍) در مسند خودش (۵۳۷۴) حدیث از او روایت کرده‌است.
[[احمد بن حنبل]] در مسند خود ۳۸۴۸ حدیث از او روایت کرده‌ که بسیاری از آنان تکراری‌اند. مفاهیم بسیاری از این احادیث نیز تکراری است اما الفاظ آن‌ها فرق می‌کند. بقی‌ بن مخلد (۲۰۱-۲۷۶ه‍) در مسند خودش ۵۳۷۴ حدیث از او روایت کرده‌ است.


مؤلفین [[کتاب‌های شش‌گانه حدیث]] و [[امام مالک]] در [[موطا]] (۲۲۱۸) حدیث از او روایت کرده‌اند. و از این تعداد حدیث (۶۰۹) حدیث در [[صحیحین]] روایت شده‌است که [[امام بخاری]] و [[امام مسلم]] در (۳۲۶) حدیث اتفاق دارند و (۹۳) حدیث را فقط [[امام بخاری]] به تنهایی روایت کرده و مسلم نیز (۱۹۰) حدیث از ابوهریره روایت کرده که در بخاری ذکر نشده‌است.<ref>الریاض المستطابه، ص ۷۰ و شذرات الذهب، ۱/۶۳</ref>
مؤلفین [[کتاب‌های شش‌گانه حدیث]] و [[امام مالک]] در [[موطا]] ۲۲۱۸ حدیث از او روایت کرده‌اند. و از این تعداد، ۶۰۹ حدیث در [[صحیحین]] روایت شده‌ است که [[امام بخاری]] و [[امام مسلم]] در ۳۲۶ حدیث اتفاق دارند و ۹۳ حدیث را فقط [[امام بخاری]] به تنهایی روایت کرده و مسلم نیز ۱۹۰ حدیث از ابوهریره روایت کرده که در بخاری ذکر نشده‌ است.<ref>الریاض المستطابه، ص ۷۰ و شذرات الذهب، ۱/۶۳</ref>


== مرگ ابوهریره ==
== مرگ ابوهریره ==
ابوهریره در سال ۵۹ ه‍ درگذشت و یکسال پس از [[عایشه]] وفات نمود.
ابوهریره در سال ۵۹ ق، یکسال پس از [[عایشه]] درگذشت.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۳

ابوهریره (زادروز / ۱۸ (قمری) ۶۰۳ (میلادی) - وفات / ۵۹ (قمری) ۶۸۱ (میلادی)) از اصحاب محمد بن عبدالله پیامبر اسلام

از نگاه اهل تشیع

در کتاب‌های علم رجال شیعه، از او با نام عبدالله ابوهریرة یاد می‌کنند. شیعیان معتقدند که ابوهریره روایات بسیاری را جعل کرده و به پیامبر نسبت داده است. شیخ صدوق روایتی را نقل می‌کند که سه نفر به پیامبر بسیار دورغ نسبت می‌دادند که یکی از آنها ابوهریره بود.

سید عبدالحسین شرف الدین عاملی کتابی با عنوان ابوهریره، درباره دروغ‌های او نوشته است.

همچنین استاد و فقیه مصری محمود ابو ریه در مورد ایشان کتاب شیخ المضیره را نوشته است.

از نگاه اهل سنت

ابوهریره یمنی از اصحاب محمد بن عبدالله پیامبر اسلام بود. نام کامل وی: (عبدالرحمن به صخر الدوسی بن ثعلبه بن سلیم بن فهم) بوده و نسب او به قبیلهٔ (الأزو اعظم) یکی از مشهورترین قبائل یمن می‌رسد. نام وی در دوران پیش از اسلام عبد شمس بود که محمد آن را به عبدالرحمن تغییر داد. او پس از فتح خیبر به یثرب آمده و در آن جا اسلام آورد. عمر او را والی بحرین قرار داد. ابوهریره از راویان حدیث است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم، احادیثی که او از محمد، پیامبر اسلام نقل کرده‌ است، ذکر شده‌اند. در سال ۵۸ هجری ابوهریره، بر جنازهٔ عایشه نماز گزارد. وی در سال ۵۹ (قمری)، در سن هفتاد وهشت سالگی درگذشت.[۱]

نام و کنیه ابوهریره

او عبدالرحمان بن صخر از فرزندان ثعلبه بن سلیم‌ بن فهم بن غنم ابن دوس یمانی است، که از قبیله دوس‌ بن عدنان بن عبدالله بن زهران بن کعب بن حارث بن کعب‌بن عبدالله بن مالک بن نصر سنوءه ابن ازد است، ازد از بزرگترین و معروف‌ترین قبیله‌های عرب است، که به ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن کهلان از عرب‌های قحطانی منسوب است.[۲]

قول راجح دین‌پژوهان این است که اسم ابوهریره در دوران جاهلیت عبد شمس بوده‌ است. وقتی او مسلمان شد پیامبر خدا او را عبدالرحمان نامید چون جایز نیست که انسان را این گونه نامگذاری کنند که عبد فلان یا عبد فلان چیز، چون انسان فقط عبد و بنده خداست.[۳]

چرا به ابوهریره معروف شد:

وی با بچه گربه‌ای مأنوس بود و بچه گربه در زبان عربی هریر گفته می‌شود و پیامبر با مشاهده این وضع او را ابوهریره نامید.

ابوهریره به کنیه‌اش معروف است و با آن شناخته می‌شد و تقریباً نام او به فراموشی سپرده شده بود.[۴]

اسلام آوردن ابوهریره

ابوهریره در سال هفتم هجری در فاصله خیبر و حدیبیه مسلمان شد، او سپس همراه پیامبر از خیبر به مدینه و در صفّه اقامت گزید او همواره با پیامبر بود و هر کجا پیامبر می‌رفت ابوهریره هم همراه او به آنجا می‌رفت، و اغلب غذا را با پیامبر می‌خورد.[۵]

شماری از حدیث‌های روایت‌شده از او

همه حفاظ حدیث و گردآورندگان مسانید و صحاح و سنن و معاجم و مصنفات اهل سنت، احادیث او را ذکر کرده‌اند، و هیچ کتابی از کتاب‌های معتبر حدیث آنها نیست مگر آن که در آن احادیثی از ابوهریره ذکر شده‌ است. با توجه به اینکه وی فقط چند سال از اواخر زندگی پیامبر اسلام را درک کرده بود، نقل این همه حدیث دور از واقعیت به نظر می‌رسد؛ به طوری که حتی یک بار عایشه از ابوهریره می‌پرسد مگر تو چقدر نزد رسول خدا بوده‌ای که این همه حدیث از حضرت نقل می‌کنی؟

ابو جعفر اسکافی در باره ابوهریره می‌گوید: از نظر اساتید ما، ابوهریره مورد ایراد است و روایاتش مورد رضایت نیست. حتی عمر او را تازیانه زد و گفت: روایات بسیار کردی؛ می‌سزد که بر خدا و رسول دروغ بسته باشی.

از او در زمینه‌هایی از قبیل اعتقادات و عبادات و معاملات و جهاد و مناقب و تفسیر و طلاق و نکاح و ادب و دعوات و رقایق و ذکر و تسبیح... و غیره حدیث روایت شده‌ است.

احمد بن حنبل در مسند خود ۳۸۴۸ حدیث از او روایت کرده‌ که بسیاری از آنان تکراری‌اند. مفاهیم بسیاری از این احادیث نیز تکراری است اما الفاظ آن‌ها فرق می‌کند. بقی‌ بن مخلد (۲۰۱-۲۷۶ه‍) در مسند خودش ۵۳۷۴ حدیث از او روایت کرده‌ است.

مؤلفین کتاب‌های شش‌گانه حدیث و امام مالک در موطا ۲۲۱۸ حدیث از او روایت کرده‌اند. و از این تعداد، ۶۰۹ حدیث در صحیحین روایت شده‌ است که امام بخاری و امام مسلم در ۳۲۶ حدیث اتفاق دارند و ۹۳ حدیث را فقط امام بخاری به تنهایی روایت کرده و مسلم نیز ۱۹۰ حدیث از ابوهریره روایت کرده که در بخاری ذکر نشده‌ است.[۶]

مرگ ابوهریره

ابوهریره در سال ۵۹ ق، یکسال پس از عایشه درگذشت.

جستارهای وابسته

منابع

  1. خالد، محمد، خالد، (رجال حول الرسول) ، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، چاپ دوم سال ۱۹۷۳ مبلادی به (عربی).
  2. جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۸ و ۳۶۰، ۳۶۱ و الاستیعاب ۴/۱۷۶۸ و تاریخ ابن خلدون ۲/۲۵۳ و نهایة الارب، ص ۹۱ و ۲۵۳ و معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه ۱/۳۹۴
  3. المستدرک، ۳/۵۰۷
  4. المستدرک، ۳/۵۰۶
  5. السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی مصطفی سباعی
  6. الریاض المستطابه، ص ۷۰ و شذرات الذهب، ۱/۶۳