خیابان (محله): تفاوت میان نسخه‌ها

مختصات: ۳۸°۰۳′ شمالی ۴۶°۱۸′ شرقی / ۳۸٫۰۵۰°شمالی ۴۶٫۳۰۰°شرقی / 38.050; 46.300
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز گروه‌بندی ارجاع> (درخواست کاربر:AmirAK)+تمیز+
خط ۹: خط ۹:
از جمله کوی‌ها و کوچه‌های این محله می‌توان به دمشقیه (گوموش قیه)، دالان میرزا رضا، بازارچه خیابان، دمیر قاپی ([[درب خیابان]])، قوللار کوچه‌سی، کلانتر کوچه، بازار میرزا نصرالله، کوی دلخون، میرچوپان، قره‌باغلی‌لار، [[کوی شهید جدیری|کوی شهید جدیری (حلیمه سازاندا)]]، [[تپه‌لی باغ]] و کوچهٔ سالار اشاره کرد. [[میدان قطب]] به عنوان مرکز این محله شناخته می‌شود که اهالی، آن را «قورد میدانی» (میدان گرگ) می‌نامند. به نوشتهٔ برخی جهانگردان، این میدان، محل گرگ بازی و مسابقه بین گرگ‌های محلات مختلف بوده است.<ref>تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، دکتر محمدجواد مشکور، ص ۱۲۴</ref>
از جمله کوی‌ها و کوچه‌های این محله می‌توان به دمشقیه (گوموش قیه)، دالان میرزا رضا، بازارچه خیابان، دمیر قاپی ([[درب خیابان]])، قوللار کوچه‌سی، کلانتر کوچه، بازار میرزا نصرالله، کوی دلخون، میرچوپان، قره‌باغلی‌لار، [[کوی شهید جدیری|کوی شهید جدیری (حلیمه سازاندا)]]، [[تپه‌لی باغ]] و کوچهٔ سالار اشاره کرد. [[میدان قطب]] به عنوان مرکز این محله شناخته می‌شود که اهالی، آن را «قورد میدانی» (میدان گرگ) می‌نامند. به نوشتهٔ برخی جهانگردان، این میدان، محل گرگ بازی و مسابقه بین گرگ‌های محلات مختلف بوده است.<ref>تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، دکتر محمدجواد مشکور، ص ۱۲۴</ref>


از مساجد معروف محلهٔ خیابان نیز که برخی از آن‌ها جنبهٔ تاریخی و جهانی دارند، می‌توان به [[مسجد کبود]]، [[مسجد کریم خان]]، مسجد سالار، مسجد حاج احمد، مسجد آیت‌الله شهیدی (میرزا سلمان حکیم) و مسجد بازارچه رنگی اشاره کرد.<ref>شهر من تبریز، [[بهروز خاماچی]]، صص ۲۴۵–۲۴۸</ref>
از مساجد معروف محلهٔ خیابان نیز که برخی از آن‌ها جنبهٔ تاریخی و جهانی دارند، می‌توان به [[مسجد کبود]]، [[مسجد کریم خان]]، مسجد سالار، مسجد حاج احمد، مسجد آیت‌الله شهیدی (میرزا سلمان حکیم) و مسجد بازارچه رنگی اشاره کرد.<ref name=ToolAutoGenRef1>شهر من تبریز، [[بهروز خاماچی]]، صص ۲۴۵–۲۴۸</ref>


آب اصلی این محله بزرگ از قنات زبیده خاتون تأمین می‌شد که حفر آن را به [[زبیده خاتون]]، عیال [[هارون‌الرشید]]، خلیفه عباسی نسبت می‌دهند. [[باقرخان]] از پیشوایان و مبارزان [[جنبش مشروطه ایران]] و [[شیخ محمد خیابانی]] از این محله بوده‌اند.<ref>شهر من تبریز، [[بهروز خاماچی]]، صص ۲۴۵–۲۴۸</ref>
آب اصلی این محله بزرگ از قنات زبیده خاتون تأمین می‌شد که حفر آن را به [[زبیده خاتون]]، عیال [[هارون‌الرشید]]، خلیفه عباسی نسبت می‌دهند. [[باقرخان]] از پیشوایان و مبارزان [[جنبش مشروطه ایران]] و [[شیخ محمد خیابانی]] از این محله بوده‌اند.<ref name=ToolAutoGenRef1/>


[[نادر میرزا]] در بارهٔ این محله چنین می‌نویسد: «محلهٔ خیابان در مشرق شهر است. کویی است بزرگ که هر که از عراق (ایران مرکزی، عراق عجم، استان مرکزی، اراک) آید، نخست وارد شود به خیابان طولانی و عریض که سه ربع [[فرسنگ]] اول و شصت [[ذرع]] عرض آنست. بدان سال که من به تبریز آمدم این خیابان از دو سوی، نهری روان داشت و به کنار آن نهرها، درختان ناژ و تبریزی و سراسر سایه‌افکن و همه آن بیدها به یک خط شده بودند و آن راه را نگاهبانان با آجری از دیوان خلافت. درخت‌ها کهنسال بود، یک یک بریدند و به جای آن نهال غرس نمودند تا یکسره از آن خالی شد، تا به سال یکهزار و دویست و نود که شاهنشاه ما ([[ناصرالدین شاه]]) به فرنگستان سفر نمود و بدین شهر گذار کرد از پیش به حکم ولیعهد ([[مظفرالدین میرزا]]) و کفایت صاحبدیوان [[میرزا فتحعلی شیرازی|میرزا فتحعلی خان شیرازی]] به تازه جوی‌ها عمارت کردند، نهال نارون و بید و صنوبر نشاندند، نگاهبانان بگماشتند و اکنون اندک صفایی یافته گرچه به پایه اولین نرسیده و نرسد. این کوی (خیابان) را برزن‌هاست. کدخدای آن امروز کریم خان است و این کار از نیا (جد) بدو مانده که نام او نیز کریم خان بوده به روزگار نایب السلطنه [[عباس میرزا]]، وی مردی شناخته و کارگزاری نیک بود تا به اول پادشاهی [[محمد شاه قاجار|محمد شاه]] که وزیر بزرگ [[حاجی میرزا آقاسی|حاجی میرزا آقاسی ایروانی]] کینه‌ای از آن مرد به دل داشت، او را تهمتی بربست و برانداخت و روزگاری آواره بود تا جهان بدرود کرد.»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۵۹</ref>
[[نادر میرزا]] در بارهٔ این محله چنین می‌نویسد: «محلهٔ خیابان در مشرق شهر است. کویی است بزرگ که هر که از عراق (ایران مرکزی، عراق عجم، استان مرکزی، اراک) آید، نخست وارد شود به خیابان طولانی و عریض که سه ربع [[فرسنگ]] اول و شصت [[ذرع]] عرض آنست. بدان سال که من به تبریز آمدم این خیابان از دو سوی، نهری روان داشت و به کنار آن نهرها، درختان ناژ و تبریزی و سراسر سایه‌افکن و همه آن بیدها به یک خط شده بودند و آن راه را نگاهبانان با آجری از دیوان خلافت. درخت‌ها کهنسال بود، یک یک بریدند و به جای آن نهال غرس نمودند تا یکسره از آن خالی شد، تا به سال یکهزار و دویست و نود که شاهنشاه ما ([[ناصرالدین شاه]]) به فرنگستان سفر نمود و بدین شهر گذار کرد از پیش به حکم ولیعهد ([[مظفرالدین میرزا]]) و کفایت صاحبدیوان [[میرزا فتحعلی شیرازی|میرزا فتحعلی خان شیرازی]] به تازه جوی‌ها عمارت کردند، نهال نارون و بید و صنوبر نشاندند، نگاهبانان بگماشتند و اکنون اندک صفایی یافته گرچه به پایه اولین نرسیده و نرسد. این کوی (خیابان) را برزن‌هاست. کدخدای آن امروز کریم خان است و این کار از نیا (جد) بدو مانده که نام او نیز کریم خان بوده به روزگار نایب السلطنه [[عباس میرزا]]، وی مردی شناخته و کارگزاری نیک بود تا به اول پادشاهی [[محمد شاه قاجار|محمد شاه]] که وزیر بزرگ [[حاجی میرزا آقاسی|حاجی میرزا آقاسی ایروانی]] کینه‌ای از آن مرد به دل داشت، او را تهمتی بربست و برانداخت و روزگاری آواره بود تا جهان بدرود کرد.»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۵۹</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
نادر میرزا در بارهٔ قنات زبیده چنین می‌نویسد: «گویند این کهریز به فرمان زبیده بریده‌اند، آنگاه که شهر آبادان کرد. من گویم مردم بی گمان از همین نام به غلط افتاده‌اند که این مدینه را بانی زبیده بنت جعفر (عیال هارون الرشید است... به سالهای نخست که من (نادر میرزا) به تبریز آمدم، نامدارتر از چشمه زبیده نشنیدم. آبی گوارا و وافر داشت و در قصور پادشاهی جاری بود و قسمتی بزرگ از شهر بدان مشروب می‌شد. بتدریج بر هر طرف آن چاه‌ها و نقبها فرو بردند تا آن کهریز بزرگ منطمس (کور و خراب) شده و میاه (آب‌های) آن به کاریزهای همسایه‌ها راه یافت و بخوشید.»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۳۵</ref>
نادر میرزا در بارهٔ قنات زبیده چنین می‌نویسد: «گویند این کهریز به فرمان زبیده بریده‌اند، آنگاه که شهر آبادان کرد. من گویم مردم بی گمان از همین نام به غلط افتاده‌اند که این مدینه را بانی زبیده بنت جعفر (عیال هارون الرشید است... به سالهای نخست که من (نادر میرزا) به تبریز آمدم، نامدارتر از چشمه زبیده نشنیدم. آبی گوارا و وافر داشت و در قصور پادشاهی جاری بود و قسمتی بزرگ از شهر بدان مشروب می‌شد. بتدریج بر هر طرف آن چاه‌ها و نقبها فرو بردند تا آن کهریز بزرگ منطمس (کور و خراب) شده و میاه (آب‌های) آن به کاریزهای همسایه‌ها راه یافت و بخوشید.»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۳۵</ref>


«از قنات‌های این محله، دیگر کهریز خواجه قاسم است و مدار آن بر شانزده شبانه روز است. مالکان آن متعددند. در اول خیابان دهنه آن است. بعضی از بساتین آن کوی را از اول خیابان سیراب می‌نماید. دیگر قنات کشیش است. این عین (چشمه) در اوایل کوی خیابان نخست به باغی که به همین نام شهرت دارد جاری است. پس از آن بدان حوالی بستان‌های دیگر مشروب سازد. گویند بدان بستان نشان عمارتی نیز باشد و اکنون تلی است.»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۴۷</ref>
«از قنات‌های این محله، دیگر کهریز خواجه قاسم است و مدار آن بر شانزده شبانه روز است. مالکان آن متعددند. در اول خیابان دهنه آن است. بعضی از بساتین آن کوی را از اول خیابان سیراب می‌نماید. دیگر قنات کشیش است. این عین (چشمه) در اوایل کوی خیابان نخست به باغی که به همین نام شهرت دارد جاری است. پس از آن بدان حوالی بستان‌های دیگر مشروب سازد. گویند بدان بستان نشان عمارتی نیز باشد و اکنون تلی است.»<ref name=ToolAutoGenRef2>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۴۷</ref>


«دیگر قنات فتح‌آباد (پتاوا) است به نام روستایی که سررشته این کهریز آنجا باشد به جنوب شرقی تبریز... اکنون از اول خیابان به شهر جاری باشد...»<ref>[[نادر میرزا]]، [[تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز]]، ص ۴۷</ref>
«دیگر قنات فتح‌آباد (پتاوا) است به نام روستایی که سررشته این کهریز آنجا باشد به جنوب شرقی تبریز... اکنون از اول خیابان به شهر جاری باشد...»<ref name=ToolAutoGenRef2/>


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

{{تبریز-خرد}}
{{محله‌های تبریز}}
{{محله‌های تبریز}}
{{محله‌های قدیمی تبریز}}
{{محله‌های قدیمی تبریز}}

{{تبریز-خرد}}

[[رده:محله‌های تبریز]]
[[رده:محله‌های تبریز]]

نسخهٔ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۸

خیاوان یا خیابان یکی از محله‌های قدیمی شهر تبریز است. این محله مرکز فرماندهی جنبش‌های تحت فرمان باقرخان در دوران مشروطه بوده‌است و سهم به‌سزایی در پیروزی این انقلاب داشته‌است. محلهٔ خیابان به‌طور تقریبی از سمت شمال به رودخانهٔ میدان چایی، از سمت جنوب و شرق به بلوار آزادی و از سمت غرب به خیابان مارالان محدود شده‌است.[۱]

وجه تسمیه

احتمالاً دلیل نامگذاری محلهٔ خیابان بدین‌نام، احداث نخستین خیابان شهر تبریز (خیابان امام خمینی) بوده که از داخل این محله عبور می‌کرده‌است. همچنین شاید نام این محله برگرفته از ساکنان اولیهٔ آن که از اهالی خیاو (مشگین‌شهر) یا خیوه ازبکستان بوده‌اند، باشد.[نیازمند منبع]

کوی‌ها و مکان‌ها

از جمله کوی‌ها و کوچه‌های این محله می‌توان به دمشقیه (گوموش قیه)، دالان میرزا رضا، بازارچه خیابان، دمیر قاپی (درب خیابان)، قوللار کوچه‌سی، کلانتر کوچه، بازار میرزا نصرالله، کوی دلخون، میرچوپان، قره‌باغلی‌لار، کوی شهید جدیری (حلیمه سازاندا)، تپه‌لی باغ و کوچهٔ سالار اشاره کرد. میدان قطب به عنوان مرکز این محله شناخته می‌شود که اهالی، آن را «قورد میدانی» (میدان گرگ) می‌نامند. به نوشتهٔ برخی جهانگردان، این میدان، محل گرگ بازی و مسابقه بین گرگ‌های محلات مختلف بوده است.[۲]

از مساجد معروف محلهٔ خیابان نیز که برخی از آن‌ها جنبهٔ تاریخی و جهانی دارند، می‌توان به مسجد کبود، مسجد کریم خان، مسجد سالار، مسجد حاج احمد، مسجد آیت‌الله شهیدی (میرزا سلمان حکیم) و مسجد بازارچه رنگی اشاره کرد.[۳]

آب اصلی این محله بزرگ از قنات زبیده خاتون تأمین می‌شد که حفر آن را به زبیده خاتون، عیال هارون‌الرشید، خلیفه عباسی نسبت می‌دهند. باقرخان از پیشوایان و مبارزان جنبش مشروطه ایران و شیخ محمد خیابانی از این محله بوده‌اند.[۳]

نادر میرزا در بارهٔ این محله چنین می‌نویسد: «محلهٔ خیابان در مشرق شهر است. کویی است بزرگ که هر که از عراق (ایران مرکزی، عراق عجم، استان مرکزی، اراک) آید، نخست وارد شود به خیابان طولانی و عریض که سه ربع فرسنگ اول و شصت ذرع عرض آنست. بدان سال که من به تبریز آمدم این خیابان از دو سوی، نهری روان داشت و به کنار آن نهرها، درختان ناژ و تبریزی و سراسر سایه‌افکن و همه آن بیدها به یک خط شده بودند و آن راه را نگاهبانان با آجری از دیوان خلافت. درخت‌ها کهنسال بود، یک یک بریدند و به جای آن نهال غرس نمودند تا یکسره از آن خالی شد، تا به سال یکهزار و دویست و نود که شاهنشاه ما (ناصرالدین شاه) به فرنگستان سفر نمود و بدین شهر گذار کرد از پیش به حکم ولیعهد (مظفرالدین میرزا) و کفایت صاحبدیوان میرزا فتحعلی خان شیرازی به تازه جوی‌ها عمارت کردند، نهال نارون و بید و صنوبر نشاندند، نگاهبانان بگماشتند و اکنون اندک صفایی یافته گرچه به پایه اولین نرسیده و نرسد. این کوی (خیابان) را برزن‌هاست. کدخدای آن امروز کریم خان است و این کار از نیا (جد) بدو مانده که نام او نیز کریم خان بوده به روزگار نایب السلطنه عباس میرزا، وی مردی شناخته و کارگزاری نیک بود تا به اول پادشاهی محمد شاه که وزیر بزرگ حاجی میرزا آقاسی ایروانی کینه‌ای از آن مرد به دل داشت، او را تهمتی بربست و برانداخت و روزگاری آواره بود تا جهان بدرود کرد.»[۴]

نادر میرزا در بارهٔ قنات زبیده چنین می‌نویسد: «گویند این کهریز به فرمان زبیده بریده‌اند، آنگاه که شهر آبادان کرد. من گویم مردم بی گمان از همین نام به غلط افتاده‌اند که این مدینه را بانی زبیده بنت جعفر (عیال هارون الرشید است... به سالهای نخست که من (نادر میرزا) به تبریز آمدم، نامدارتر از چشمه زبیده نشنیدم. آبی گوارا و وافر داشت و در قصور پادشاهی جاری بود و قسمتی بزرگ از شهر بدان مشروب می‌شد. بتدریج بر هر طرف آن چاه‌ها و نقبها فرو بردند تا آن کهریز بزرگ منطمس (کور و خراب) شده و میاه (آب‌های) آن به کاریزهای همسایه‌ها راه یافت و بخوشید.»[۵]

«از قنات‌های این محله، دیگر کهریز خواجه قاسم است و مدار آن بر شانزده شبانه روز است. مالکان آن متعددند. در اول خیابان دهنه آن است. بعضی از بساتین آن کوی را از اول خیابان سیراب می‌نماید. دیگر قنات کشیش است. این عین (چشمه) در اوایل کوی خیابان نخست به باغی که به همین نام شهرت دارد جاری است. پس از آن بدان حوالی بستان‌های دیگر مشروب سازد. گویند بدان بستان نشان عمارتی نیز باشد و اکنون تلی است.»[۶]

«دیگر قنات فتح‌آباد (پتاوا) است به نام روستایی که سررشته این کهریز آنجا باشد به جنوب شرقی تبریز... اکنون از اول خیابان به شهر جاری باشد...»[۶]

منابع

  1. شهر من تبریز، بهروز خاماچی، صص ۲۴۵-۲۴۸
  2. تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، دکتر محمدجواد مشکور، ص ۱۲۴
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ شهر من تبریز، بهروز خاماچی، صص ۲۴۵–۲۴۸
  4. نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ص ۵۹
  5. نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ص ۳۵
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ نادر میرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، ص ۴۷