راهکنش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: نیازمند بازبینی برخی خطوط با فاصله آغاز شدهاند منبع حذف شدهاست.(پخ) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: نیازمند بازبینی |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
در سطح عملیاتی مجموعهای از اقدامات نظامی به صورت یک نقشه یا طرح نظامی تهیه میشوند تا یک وضعیت پیش آمده را به نفع نیروی مربوطه تغییر دهند. عملیاتها به سه شکل رزمی و پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی هستند و معمولاً به دلیل مسائل امنیتی از یک اسم رمز برای مشخص کردن آنها استفاده میشود.وظیفه فرماندهان نظامی در عملیاتها، هدایت آنها در کسب اهداف عملیاتی جنگ است. |
در سطح عملیاتی مجموعهای از اقدامات نظامی به صورت یک نقشه یا طرح نظامی تهیه میشوند تا یک وضعیت پیش آمده را به نفع نیروی مربوطه تغییر دهند. عملیاتها به سه شکل رزمی و پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی هستند و معمولاً به دلیل مسائل امنیتی از یک اسم رمز برای مشخص کردن آنها استفاده میشود.وظیفه فرماندهان نظامی در عملیاتها، هدایت آنها در کسب اهداف عملیاتی جنگ است. |
||
پ : جنگ و راهورد(تاکتیک) |
پ : جنگ و راهورد(تاکتیک) |
||
⚫ | |||
تاکتیک(Tactic) واژه¬ای است که به طور رسمی از 1766 میلادی کاربرد آن در ادبیات نظامی غرب آغاز شده است. لغت¬نامه آکسفورد این واژه را از واژه لاتین tactica و همین طور از واژه یونانی tactike و tactikos به معنی منظم و دارای نظم و ترتیب مشخص مشتق می¬داند. امروزه این واژه دارای معانی متعددی فراتر از ریشه اولیه آن پیدا کرده است که آرایش برای رزم یا رزم آرایی، روش جنگیدن و نبرد از آن جمله است. |
|||
ولی فرض دیگری را مولف اصلح می¬داند و آن این که ریشه اصلی واژه «تاکتیک» را همسان واژه «تک تاخت»، « تک توختن» و «تکتوزی» در زبان پهلوی بدانیم که در فرهنگ نظامی ایران زمین به دلیل سواره نظام ورزیده در زمان حاکمیت هخامنشی، پارتیان و ساسانی به عنوان جنگاوران، تک آوران همواره در جنگها با خلق جنگ سریع سواره¬نظام، فاتح نبردهای بسیاری شده اند. این واژه سپس از طریق ایران به فرهنگ یونانی و رومی(تکتیکوز) و از آنجا به فرهنگ غرب و اروپا و ادبیات مرسوم نظامی دنیا با عنوان واژه تاکتیک راه یافته است. |
|||
در زبان فارسی پهلوی واژه «توختن»، توزیدن در معانی از جمله فراهم آوردن، جستن، خواستن، تاخت و تاراج، حمله و هجوم آمده است.(ر.ک به فرهنگ دهخدا، 1385، ص 804) واژه «توز» و «توختن و تاختن» در شاهنامه نیز با همین ریشه در مفهوم جنگ ، نبرد و رزم آمده است. |
|||
صرف نظر از این مقدمه چنان چه باید به جای واژه «تاکتیک» واژه¬ای انتخاب گردد، واژه «راهورد» پیشنهاد می گردد، که ازخود از دو واژه راه + آورد تشکیل شده است. واژه «آورد» خود از ترکیب پیشوند«آ» به معنی «آماده و مهیا بودن» و ریشه«ورد» تشکیل شده که خود در زبان اوستایی از ریشه«پرت» به معنی نبرد کردن، جنگیدن و ضربه زدن ساخته شده است. حرف«پ» و «ت» در آن در برگردان به فارسی به «و» و حرف«د» تبدیل و کلمه «ورد» از آن به معنی نبرد مشتق شده است. بنابراین واژه«راهورد» به مفهوم روش نبرد، شیوه جنگیدن با معنی دقیق تاکتیک در ادبیات نظامی همخوانی دارد. از طرفی نیز استراتژی همواره در اغلب اوقات با تاکتیک بکار می¬رود. به همین دلیل راهبرد(استراتژی) در کنار راهورد(تاکتیک) هم شکلی این دو واژه را با هم نیز تا حدود زیادی نیز نشان می دهد. که بر زیبایی بکارگیری آن در ادبیات فارسی می افزاید. |
|||
⚫ | |||
راهوردشناسی در عملیات نامتقارن و ناهمگون بسیار مهم و حایز اهمیت است. چرا که سبب کاهش ابهام در اقدام و گامی در جهت رفع عدم قطعیت در این قبیل جنگ¬ها و عملیات می¬شود. |
راهوردشناسی در عملیات نامتقارن و ناهمگون بسیار مهم و حایز اهمیت است. چرا که سبب کاهش ابهام در اقدام و گامی در جهت رفع عدم قطعیت در این قبیل جنگ¬ها و عملیات می¬شود. |
||
بي¬شک بررسي الگوي موفق راهوردی همچون نبرد شهري گروزني بالاخص در جنگ اول چچن در دهه 90 ما را به گزینههای متعددي در شناخت راهوردهای ناهمگون هدايت میکند؛ تشکيل گروههای مقاومت مستقل نیرویی برخوردار از ماهيت دفاع جزیرهای و دفاع شطرنجي، ايجاد فزوني و پراکندگي امکانات لجستيکي، کاهش حساسيت اهداف زميني با تکثر، اختفاء، انتشار، بهکارگیری تاکتيک طعمه و دام، پدافند نقطهای دوش پرتاب- متحرک کمينگاهي، افزايش پايداري و مقاومت در نبردها میتوانند تا حدودي انگیزههای بهکارگیری قدرت دفاعی را در یک نبرد با ماهیت عدم تقارن تقويت نمايد. |
بي¬شک بررسي الگوي موفق راهوردی همچون نبرد شهري گروزني بالاخص در جنگ اول چچن در دهه 90 ما را به گزینههای متعددي در شناخت راهوردهای ناهمگون هدايت میکند؛ تشکيل گروههای مقاومت مستقل نیرویی برخوردار از ماهيت دفاع جزیرهای و دفاع شطرنجي، ايجاد فزوني و پراکندگي امکانات لجستيکي، کاهش حساسيت اهداف زميني با تکثر، اختفاء، انتشار، بهکارگیری تاکتيک طعمه و دام، پدافند نقطهای دوش پرتاب- متحرک کمينگاهي، افزايش پايداري و مقاومت در نبردها میتوانند تا حدودي انگیزههای بهکارگیری قدرت دفاعی را در یک نبرد با ماهیت عدم تقارن تقويت نمايد. |
نسخهٔ ۳ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۰۷
سطوح جنگ جنگ دارای چهار سطح جدا از هم است که هر کدام فرماندهی و مدیریت جداگانه خود را می¬طلبد. این چهار سطح عبارتند از: ۱. سطح راهبردی ۲. سطح عملیاتی ۳. سطح تاکتیکی ۴. سطح تکنیکی الف : جنگ و استراتژی(راهبرد) آمریکاییها كلمهي استراتژی یا راهبرد را مشتق از واژه يوناني استراژیا (strategia) به معني «هنر ژنرالي» میدانند، كه معادل كلمهي فرانسوي «استراتوگوس» است.(فرهنگ لغات وبستر). ولي انگلیسیها این کلمه را مشتق از همان كلمهي «استرتوگوس« میدانند که این خود واژهاي يوناني است نه فرانسوي.(فرهنگ لغات آکسفورد) راهبرد به معني« هنر ژنرالي و فرماندهي» از زمان ناپلئون تا اواخر قرن هیجدهم میلادی به دليل سادگي و محدود بودن جنگ مورد استفاده قرار میگرفت و به نحوه هدايت نيروها در میدان جنگ براي غلبه بر دشمن اشاره داشت. در قرن 19 اين واژه کمی از منشاء نظامی آن به دليل پيچيدگي جنگ و عدم مرز مشخص میان هدايت نظامی و غير نظامی جنگ و استقرار صلح، فراتر رفت و ملّتها نيازمند هماهنگي بيشتر میان سياست، اقتصاد، فنّاوري با عناصر نظامی خود در جهت منافع ملي خود شدند. امروزه مبنای همه سیاست¬ها و تصمیم¬گیری¬ها «منافع ملی» کشورها در دو وضعیت صلح و جنگ است. بنابراین نياز به نوعي از راهبرد در سطح عالي پيدا شده است كه در آن بهکارگیری همه منابع و ائتلاف ملي براي حصول به اهداف صلح و يا جنگ تحت یک راهبرد مشخص مورد نظر است. تغییرات درون هر سازمان تابعی از میزان تغییرات محیط پیرامون خود است. تغییرات محیطی همواره بر سازمان¬ها تاثیرگذار می¬باشد. این تغییرات سبب تحول در راهبردهای سازمانی خواهد شد راهبرد حلقة اتصال منابع و فعالیتهای سازمان با محیط اطراف در راستای تحقق اهداف و ماموریت است. به عبارت دیگر شناسایی فرصتها و تهدیدها در محیط و حوزة مأموریت سازمان و تطبیق منابع و مهارتهای سازمان با آنها فرصتی را برای تدوین راهبرد در اختیاران مدیران و فرماندهان ثرار می¬دهد. از آنچه گذشت میتوان اینگونه استنباط نمود که راهبرد حاصل ایجاد پیوند و ارتباط میان چهار عامل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدهای محیطی میباشد که حاصل این پیوند و رابطه ایجاد مزیت و شایستگی¬های پایدار و کسب برتری در صحنه نبرد برای سازمان¬های رزمی و عملیاتی است. راهبرد در این مفهوم برنامه اجرایی درازمدتی است که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و اجرا میگردد. یک راهبرد معین از سه عنصر اهداف(Ends)، روش(Ways) و ابزارها(Means) تشکیل می¬شود. به عبارت دیگر استراتژی باید بیان کند که چه چیزی را برای به منظور چه هدفی و چگونه بکار خواهد گرفت. راهبرد یعنی تعیین جهت حرکت برای رسیدن به اهداف مورد نظر است. بنابراین راهبردها باید با تحلیل محیط داخلی سازمان (نقاط قوت و ضعف) و تحلیل محیط خارجی (فرصتها و تهدیدها) در ذیل مأموریت و اهداف بلند مدت و در چارچوب سیاستهای کلی تدوین و اجرا گردد. کالینز(1973)، استراتژی نظامی را « علم و هنر بکارگیری قدرت نظامی تحت هر شرایطی برای نیل به اهداف امنیت ملی از طریق کاربرد مستقیم نیرو یا تهدید به زور » تعریف نموده است . استراتژی نظامی به منظور اتخاذ تدابیر استراتژیک دفاعی ، تعیین مناطق جنگ و پیش بینی زمان احتمالی وقوع جنگ تهیه و تنظیم می گردد به زبان ساده تر راهبرد یا استراتژی نظامی باید پاسخگوی سه سؤال زیر باشد : 1- چگونه : یعنی چگونگی(ابزار و روش) نیل به اهداف نظامی یا رویارویی با قابلیت های دشمن . 2- اهداف : یعنی به چه مقاصد و نتایج و اهدافی باید رسید؟ 3- چه وقت : یعنی پیش بینی زمان احتمالی اقدامات. اهداف ملی و سياسي يک ملت تعيين کننده هدفهای عالی دفاع ملی و در نتیجه جنگ است. که میتواند ضمن يک عمليات محدود تا گسترده امتداد داشته باشد. استراتژي یا راهبرد عالي دفاع ملی تلفيق ابزارهاي ديپلماسي يا سياسي، اقتصادي و نظامي و فرهنگي اجتماعي براي حصول به اهداف جنگ است. همه دولت¬ها به موازات تغییرات شرایط محیطی نیازمند تحول در راهبردهای نظامی شش حوزه رایج جنگ و دفاع ملی خود یعنی زمینی، دریایی، هوایی، فضایی، سایبری و شناختی هستند. ب : جنگ و عملیات سطح عملیاتی جنگ سطحی میانی و مجزایی از جنگ است که بین راهبرد نظامی به عنوان هدایت کننده و کنترلکننده جنگ و راهورد یا(تاکتیک) نظامی به عنوان روش خاص جنگیدن قرار میگیرد. عملیاتهای نظامی را میتوان بنا بر وسعت و حوزه کاربرد نیرو و تأثیر آنها در کل جنگ تقسیمبندی کرد. مأموریتی که یگان اجرا میکند، سطح جنگی را که در آن عملیات انجام میدهد، مشخص میکند. جنگ در سطح «راهبردی» متکی به اهداف ملی و سیاسی است . اما در سطحی که نیروهای مسلح کشورها رودرو هم قرار می¬گیرند، وابسته به آرایش نیروها در صحنه عملیات، ترکیب، استعداد و فناوری تجهیزات می¬باشد. در سطح عملیاتی مجموعهای از اقدامات نظامی به صورت یک نقشه یا طرح نظامی تهیه میشوند تا یک وضعیت پیش آمده را به نفع نیروی مربوطه تغییر دهند. عملیاتها به سه شکل رزمی و پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی هستند و معمولاً به دلیل مسائل امنیتی از یک اسم رمز برای مشخص کردن آنها استفاده میشود.وظیفه فرماندهان نظامی در عملیاتها، هدایت آنها در کسب اهداف عملیاتی جنگ است. پ : جنگ و راهورد(تاکتیک)
سطح راهوردی جنگ مرتبط با صحنه عملیاتی است. در این سطح دسترسي به اهداف راهوردی جنگ، قدرت نظامی در فضاي صحنهي عملیات اعمال می¬شود.
راهوردشناسی در عملیات نامتقارن و ناهمگون بسیار مهم و حایز اهمیت است. چرا که سبب کاهش ابهام در اقدام و گامی در جهت رفع عدم قطعیت در این قبیل جنگ¬ها و عملیات می¬شود. بي¬شک بررسي الگوي موفق راهوردی همچون نبرد شهري گروزني بالاخص در جنگ اول چچن در دهه 90 ما را به گزینههای متعددي در شناخت راهوردهای ناهمگون هدايت میکند؛ تشکيل گروههای مقاومت مستقل نیرویی برخوردار از ماهيت دفاع جزیرهای و دفاع شطرنجي، ايجاد فزوني و پراکندگي امکانات لجستيکي، کاهش حساسيت اهداف زميني با تکثر، اختفاء، انتشار، بهکارگیری تاکتيک طعمه و دام، پدافند نقطهای دوش پرتاب- متحرک کمينگاهي، افزايش پايداري و مقاومت در نبردها میتوانند تا حدودي انگیزههای بهکارگیری قدرت دفاعی را در یک نبرد با ماهیت عدم تقارن تقويت نمايد. صربهای يوگسلاوي سابق(1999) با بررسي دقيق الگوهاي عمليات هوايي غرب و کشورهای ائتلاف عليه عراق در سال 1991 سيستم تأثير گذار و تا حدودي موفق پدافند هوايي خود را عليه قدرت هوايي غرب بکار بردند و موفق شدند با تلاش حساب شده و تحقيقات علمي و کارشناسي پاسخهای صريح و دفاعي مناسب به محدودیتها و قابلیتهای مهمات و شیوههای هجوم هوايي غرب ارائه نمایند. تحوّل اساسي در عرصه جنگ به موازات تحولات بنيادي حاصل از عصر اطلاعات ضمن آن که ارتشها را از سرباز محوري به فنّاوري و تاکتيک محوري سوق داده که نتيجه نهايي آن کوچکتر شدن سازمان دهي و نيروهاي درگير در عمليات و به تبع آن ايجاد نيروهاي واکنش سريع و پرهيز از درگيري رويارويي و جنگيدن بدون برخورد به کمک توسعه فنّاوري موشکي، هواپيماهاي بدون سرنشين رزمي، بهکارگیری ماهوارهها و حملات اطلاعاتي در فضاي نبرد مجازي است. در همه کشورها جنگ و دفاع از حوزه صرف نظامی امروزه با بهکارگیری «فنّاوري تجاري» به عنوان «اهرم فنّاوري دفاعي» در راستاي گستردگي وظايف ارتشها و دامنه نامعلوم تهديدات روبرو هستيم که نتیجه آن بهکارگیری« اهرم فنّاوري تجاري در الگوي نظامی آتیه» ايجاد يک تشکيلات نظامی و دفاعي با ويژگيهاي مقتصدانه، ميانهرو ولي متحرک و چالاک در راهبردهای مرتبط با جنگ و دفاع است. هيچ اختلاف قابل توجهي بين سامانه¬های راهوردی تهاجمي و تدافعي در يک نيروي متوازن وجود ندارد. موضوع پشتيباني و استقامت، بهکارگیری فناوری و نحوه آموزش فنوردها(تکنیک¬ها) در تعيين وضعيت نبرد در سطح راهوردی جنگ مهم است. ت : جنگ و فنورد(تکنیک) تکنیک در اصل واژه¬ای فرانسوی است(teknik) که به ادبیات نظامی در مفهوم شیوۀ انجام کار؛ راهکار بکار رفته است. بنابراین تکنیک یا «فنورد» به معنی شیوۀ انجام کار؛ با استفاده از فناوری و ابزارهای خاص و مرتبط می¬باشد. «فنورد» در جنگ پایین¬ترین سطح را در حوزه فرد یا رزمنده به خود در درگیری¬ها و مخاصمات نشان می¬دهد. ترکیب دو واژه «فن» و «ورد» بیانگر شگرد فردی در نبرد است که رابطه مستقیم با قابلیت¬ها، توانمندی و تجارب فردی در حین جنگ و نبرد دارد. «فنورد یا تکنیک» با «روش» متفاوت است. روش مسیری است که از یک مبداء تا مقصد طی می شود. فنورد استفاده از ابزار در درون روش¬ها برای رسیدن به مقصد می¬باشد. بنابراین می¬توان گفت که روش راه رسیدن به هدف است، ولی تکنیک استفاده فردی و یا خاص از ابزار و فناوری برای رسیدن به هدف می¬باشد. در ادبیات نظامی تکنیک یا فنورد نحوه به کارگیری تجهيزات و نيرو را برای تحقق یک راهورد یا تاکتیک در جنگ یا درگیری نشان می¬دهد. در آن چه که گفته شده چنین می¬توان خلاصه کرد که؛ جنگ در سطح راهبردی به مدیریت ملی، در سطح عملیاتی به مدیریت نطامی، در سطح راهوردی به مدیریت یگانی و در سطح فنوردی(تکنیکی) به مدیریت فردی نیازمند است. در مثال زیر سطوح چهارگانه جنگ بیان شده است: در یک جنگ، دفاع همه جانبه مردمی، سطح راهبردی آن را تشکیل می¬دهد. استفاده از عملیات مشترک شبکه¬ای در صحنه نبرد، سطح عملیاتی جنگ را نشان می¬دهد. بکارگیری هواپیماهای شکاری در ارتفاع پست برای حمله هوایی مثالی از یک تاکتیک یا راهورد در جنگ است. اگر خلبان در حین حمله هوایی از تلفیق تجهیزات هواپیما و دید چشمی استفاده کند، او توانسته فنورد یا شگرد خود را در آخرین سطح از جنگ به نمایش درآورد. نمونه¬ای از ماموریت¬ها سازمان¬های نظامی در سطوح چهارپانه جنگ همانند نیروی هوایی به شرح مختصر زیر است: مأموريت سطح راهبردي: در این سطح نیروی هوایی مأموريت دارد تا با بهرهگيري از تمامي منابع ملّي، قدرت ملی هوایی را در راستاي دسترسي به منافع ملّي در تمامي مؤلفههاي آن اعمال نمايد. مأموريت سطح عملياتي: در این سطح نیروی هوایی مأموريت دارد تا با بهرهگيري از تمامي امكانات و تجهيزات نيروهاي مسلح، قدرت هوايي را در راستاي دسترسي به اهداف سياسي- نظامي فضاي صحنهي جنگ اعمال نمايد. مأموريت سطح راهوردی (تاكتيكي): در این سطح نیروی هوایی مأموريت دارد تا با بهرهگيري از تمامي امكانات و تجهيزات خود، قدرت هوايي را در راستاي دسترسي به اهداف نظامي در فضاي صحنهي عملیات اعمال نمايد. مأموريت سطح فنوردی (تکنيكي): در این سطح نیروی هوایی مأموريت دارد تا با بهرهگيري از مهارت، تجربه و دانش کارکنان عملیاتی و تجهیزات خود تمامي اهداف راهوردی یا تاکتیکی خود را در جنگ را در آخرین سطح از جنگ به به دست آورد.
جستارهای وابسته
تاکتیک(Tactic) واژه¬ای است که به طور رسمی از 1766 میلادی کاربرد آن در ادبیات نظامی غرب آغاز شده است. لغت¬نامه آکسفورد این واژه را از واژه لاتین tactica و همین طور از واژه یونانی tactike و tactikos به معنی منظم و دارای نظم و ترتیب مشخص مشتق می¬داند. امروزه این واژه دارای معانی متعددی فراتر از ریشه اولیه آن پیدا کرده است که آرایش برای رزم یا رزم آرایی، روش جنگیدن و نبرد از آن جمله است. ولی فرض دیگری را مولف اصلح می¬داند و آن این که ریشه اصلی واژه «تاکتیک» را همسان واژه «تک تاخت»، « تک توختن» و «تکتوزی» در زبان پهلوی بدانیم که در فرهنگ نظامی ایران زمین به دلیل سواره نظام ورزیده در زمان حاکمیت هخامنشی، پارتیان و ساسانی به عنوان جنگاوران، تک آوران همواره در جنگها با خلق جنگ سریع سواره¬نظام، فاتح نبردهای بسیاری شده اند. این واژه سپس از طریق ایران به فرهنگ یونانی و رومی(تکتیکوز) و از آنجا به فرهنگ غرب و اروپا و ادبیات مرسوم نظامی دنیا با عنوان واژه تاکتیک راه یافته است. در زبان فارسی پهلوی واژه «توختن»، توزیدن در معانی از جمله فراهم آوردن، جستن، خواستن، تاخت و تاراج، حمله و هجوم آمده است.(ر.ک به فرهنگ دهخدا، 1385، ص 804) واژه «توز» و «توختن و تاختن» در شاهنامه نیز با همین ریشه در مفهوم جنگ ، نبرد و رزم آمده است.
صرف نظر از این مقدمه چنان چه باید به جای واژه «تاکتیک» واژه¬ای انتخاب گردد، واژه «راهورد» پیشنهاد می گردد، که ازخود از دو واژه راه + آورد تشکیل شده است. واژه «آورد» خود از ترکیب پیشوند«آ» به معنی «آماده و مهیا بودن» و ریشه«ورد» تشکیل شده که خود در زبان اوستایی از ریشه«پرت» به معنی نبرد کردن، جنگیدن و ضربه زدن ساخته شده است. حرف«پ» و «ت» در آن در برگردان به فارسی به «و» و حرف«د» تبدیل و کلمه «ورد» از آن به معنی نبرد مشتق شده است. بنابراین واژه«راهورد» به مفهوم روش نبرد، شیوه جنگیدن با معنی دقیق تاکتیک در ادبیات نظامی همخوانی دارد. از طرفی نیز استراتژی همواره در اغلب اوقات با تاکتیک بکار می¬رود. به همین دلیل راهبرد(استراتژی) در کنار راهورد(تاکتیک) هم شکلی این دو واژه را با هم نیز تا حدود زیادی نیز نشان می دهد. که بر زیبایی بکارگیری آن در ادبیات فارسی می افزاید.
منابع
الگو:حبیبی، نیک بخش(1392)، ماهیت شناسی جنگ در فضای عدم تقارن، تهران: مرکز انتشارات راهبردی، چاپ اول