از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمدعلی مکرّم اصفهانی زادهٔ ۱۸۸۶ حبیب آباد برخوار درگذشت ۲۸ مارس ۱۹۶۵ اصفهان مدفون در تخت فولاد (تکیه آقا سید محمد لطیف خواجویی) ملیت دیگر نامها محمد علی مکرم حبیب آبادی پیشه شاعر، روزنامه نگار، وکیل دادگستری، مشروطه خواه شناختهشده برای نوگرایی و هجوسرایی آثار مثنوی فتح المجاهدین، دیوان شعر
محمدعلی مُکَرَّم حبیب آبادی (۱۸۸۶ – ۲۸ مارس ۱۹۶۵ [۱] ) شاعر هجوسرای ایرانی بود که شعرهای خود را با لهجهٔ اصفهانی در روزنامهٔ صدای اصفهان چاپ میکرد.[۲] «او با طنز خاص خود برای بیداری میکوشید و به جنگ خرافات میرفت.»[۲] معروفترین شعرش «هارون ولات» نام دارد که برگرفته از شایعهای خرافی عامیانه بوده است.[۲]
نمونه ای از غزل او
بیا طرح فریب زمان بر اندازیم برون ز دایره یک طرح دیگر اندازیم
ز موج حادثه بیرون بریم کشتی عمر بساحلی برسانیم و لنگر اندازیم
زممکنات فراتر نهیم پای ثبات که دست عجز بدامان داور اندازیم
ز بسکه راه دراز است و منتهایش دور در آن میانه اقامت بمحشراندازیم
جهان براحت جان جای آرمیدن نیست برای جسم بباید که بستر اندازیم
بمنزل آنکه رسد زود از سبکباری است بدوش خود ز چه بار گران در اندازیم
چرا بخود غم بیهوده ره دهیم مدام چرا همیشه کدورت بخاطر اندازیم...
...رواست گفته مکرم بریم در اقطار که تا شکست ببازار شکر اندازیم
[۳]
هارون ولات (شعر اصفهانی)
یا هارون ولات معجزه را گر و گورش کون خشت لحد ملا نصیر را آجرش کون
آن بز که به پا قلعه بسی معجزهها کرد یا هارون ولات اون بزی چی را شترش کون
صد بار قر تخم حلال از تو شفا یافت یک بار تو یک تخم حرومی را قرش کون
هر کس به رواق تو زند لاس به زنها یا هارون ولات چردا برم بی چچرش کون
هر زن که به اطراف ضریحت به طواف است از پنجره یک مشت نخوچی پری چادرش کون
آرند مریضی به پناهت که کند قی یا هارون ولات رحم تو بر عروعرش کون
هر کس که بود دزد بده ره به پناهت در خوردن اموال خلایق ننرش کون
چون بره نذری ز برای تو بیارند کن قسمت سادات و بشب جنده خورش کون
هر کس که کند سجده به دور حرم تو یا هارون ولات شمع گچی در دبرش کون
در خارجه تکمیل معادن عجبی نیست این رودخونه یک معدن ریگ است تو درش کون
بر گنبد تو صدر کند این همه تعظیم اعلانی بچسبان و خلیفه پا درش کون
گر حاکم این شهر سر از حکم تو پیچد از شورش و از معجزه کردن پا برش کون
خادم چو بریزد کپ می را به پیاله با خادم زن قحبه بفرما که پرش کون
حیف است رواقت نشود آیینه کاری آنجا حاجی الماس مارا شیشه برش کون
ای آنکه کنی نذر به آمرزش اموات نذری پی تعمیر کنار باب و کرش کون
[۴]
پیوند به بیرون [ ویرایش ]