تفسیر صافی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تفسیر صافی یکی از تفسیرهای قرآن است که توسط ملا محسن فیض کاشانی نگاشته شده‌است و بیشتر با جنبه روائی و نقلی نگاشته شده‌است و به علت اختصار و جامعیت، در زمان‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته‌است.

انگیزه مؤلف[ویرایش]

در مقدمه تفسیر به انواع تفسیر نگاری اشاره‌ای دارد و اعتراضی به تفسیر نگاری، بدون توجه به اهل بیت و تعالیم آنان، بالاخره از تفاسیری سخن به میان می‌آورد که با اخبار و روایات، قرآن را تفسیر کرده‌اند و یادآوری می‌کند که این‌گونه تفاسیر نیز از کاستی‌ها و ناهنجاری‌ها بدور نیستند، این‌گونه تفاسیر یا کامل نیستند، یا تفسیر تمام آیات را ندارند، برخی نیز سرشارند از اخبار ضعیف، و در برخی دیگر روایاتی آمده، بی‌ارتباط با موضوع، بدون تدوینی شایسته و ترتیبی زیبا.

افزون بر این ها، در این گونه تفاسیر، روایاتی راه یافته‌است، که مشتمل بر تأویلاتی است، نفرت‌زا و مطالبی باطل، همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیاء و بالاخره در این مجموعه‌ها، گاه روایات، به ظاهر متضادند و مفسران هیچگونه تلاشی، برای رفع تضاد از این ظواهر بکار نبسته‌اند. فیض کاشانی بعد از این مطالب می گوید:

به هر حال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آنها، تفسیری مهذب و پیراسته از ناهنجاری‌ها با بیانی کافی که تشنگان را سیراب کند، نیافته‌ام و امیدوارم این تفسیر، همانی باشد که انتظار می‌رود، تفسیری که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسری که با شناخت متن احادیث، پی به صحت و ضعف آن برد نه با شناخت اسانید، مفسری که علم را از خداوند گرفته باشد نه از اسانید روایات، مفسری که توانایی شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آن‌ها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبار اندود، باز شناساند و از دل روایات اهل بیت مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بیان نماید و زوائد را بدور افکند تا ابهام و تضاد و تناقض که موهن روایات است، از آن‌ها زدوده گردد

روش مفسر[ویرایش]

روشن شد که انگیزه مصنف، ارائه تفسیری برگرفته از بیانات اهل بیت می‌باشد که به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچین شده و با بیانی شیوا و مدد گرفته از هدایت الهی، آیات قرآن را تبیین و تفسیر نماید. امّا به‌طور طبیعی، برای بیان وجوه دیگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و... باید از خود اظهار نظر کند و از سخنان دیگران نیز بهره برد، در نتیجه تفسیر به گونه‌ای رنگ اجتهاد و نظر را نیز به خود گرفته، آینده‌ای از روایت و درایت گشته است.

محتوا[ویرایش]

فیض کاشانی قبل از آغاز تفسیر، بعد از مقدمه‌ای، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسیر خود ذکر می‌کند که به تعبیر محمدهادی معرفت در التفسیر و المفسرون، از بهترین مقدمات تفسیری است که در ابتدای تفسیر آورده شده و مصنف، مطالب ضروری را که هر مفسر باید بیان نماید، ذکر کرده‌است. مطالب مقدمات به قرار ذیل است:

  • مقدمه اول در فضل قرآن و وصیت به تمسک به آن از روایات اهل بیت
  • مقدمه دوم در بیان اینکه علم قرآن، نزد اهل بیت می‌باشد و ظاهر و باطن همه قرآن را آنان می‌دانند.
  • مقدمه سوم در بیان این که کل قرآن در شأن اولیاء الله و دشمنان آنان وارد شده‌است.
  • مقدمه چهارم در بیان وجوه معانی آیات از تفسیر و تأویل، ظاهر و بطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... که بخشی از مطالب علوم قرآنی را تشکیل می‌دهند.
  • مقدمه پنجم در بیان مفهوم تفسیر به رأی و نهی از آن می‌باشد.
  • مقدمه ششم در عدم تحریف قرآن.
  • مقدمه هفتم در بیان این که قرآن تبیان همه چیز است (تبیان یعنی روشنگر)[۱]، و اصول معارف دینی و قواعد شرعی در آن مطرح شده‌است.
  • مقدمه هشتم در بیان قرائات مختلف و میزان اعتبار آنها.
  • مقدمه نهم در نزول دفعی و تدریجی قرآن.
  • مقدمه دهم در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن.
  • مقدمه یازدهم در تلاوت قرآن و آداب آن.
  • مقدمه دوازدهم در بیان اصطلاحات و روشی که در تفسیر بر آن‌ها تکیه داشته‌است.

در مقدمه دوازدهم مصنف در بیان روش خود می گوید: در مقام بیان و تفسیر آیات آنجایی که نیاز به تأویل، شناخت سبب نزول که فهم آیه بر آن متوقف باشد، شناخت ناسخ شناخت، خاص و این گونه مسائل باشد که فراتر از شرح لفظ باشد، سراغ معصوم می‌رویم یعنی آنجا که فقط شرح لفظ و معنی کردن لغت و اعراب آیه باشد، خودمان می‌توانیم انجام دهیم. فیض کاشانی با این تعبیر، راه خود را از برخی اخباری‌ها (که در زمان او کم نبودند) جدا می‌کند.

در مقدمه چهارم راجع به معنای الفاظ می گوید:

بعضی الفاظ در لغت، معنایی دارد که اگر دقت نکنیم، گمان خواهیم برد که این لفظ، فقط همین معنا را دارد، غافل از این که، آن لفظ یک روح و معنای عمیقی دارد که چندین مصداق را دربرمی‌گیرد که یکی از آن‌ها در لغت آمده‌است. مثل «میزان» که در لغت به «ترازو» معنا شده است، ولی باید گفت میزان به معنای وسیله سنجش است که یکی از مصادیق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراین «میزان» برای معنای «وسیله سنجش» وضع شده‌است نه برای ترازو. یا مثلاً، کلمه «قلم»، برای ابزاری که بر الواح نقش می‌اندازد، وضع شده است، بدون در نظر گرفتن این که، جسم باشد یا اینکه از «نی» باشد یا چوب یا آهن و بدون در نظر گرفتن این که آن نقش محسوس باشد یا معقول و بدون توجه به اینکه آن لوح، کاغذ باشد یا چوب یا سنگ یا اینکه مجرد باشد. بنابراین استعمال «قلم» در آیه «علّم بالقلم»[۲] حقیقی است.

طبق روش کلی که مصنف بیان کرده در تفسیر قرآن، ابتدای سوره‌ها را با نام سوره، بیان مکی یا مدنی بودن و تعداد آیات آن آغاز می‌کند، سپس برای تفسیر آیات به سراغ آیات محکم، بعد از آن روایات کتب معتبر شیعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت برای نقل روایات معصومین می‌رود، در کنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آیات را نیز بیان می‌دارد، و در نهایت روایاتی در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل می‌کند.

صافی و تفسیر بیضاوی[ویرایش]

فیض کاشانی مطالب غیر روایی خود را در شأن نزول، لغت، قرائت، و اعراب آیات غالباً از تفسیر بیضاوی اخذ کرده‌است، و این شیوه‌ای است که خود در مقدمه دوازدهم، اشاره به آن نموده بود. (البته بدون نام بردن از تفسیری خاص) در تطبیق اجمالی مطالب غیر روائی تفسیر صافی با تفسیر بیضاوی که با مقایسه سه قسمت از ابتدا، وسط، و انتهای هر جلد، به میزان حدود ۱۰ آیه در هر مورد و آیات پراکنده دیگر از هر جلد، صورت گرفت، به راحتی می‌توان تخمین رضا استادی که گفته است ۹۰ درصد جملات تفسیر صافی از بیضاوی است (منظور مطالب غیر روائی است) را پذیرفت، بلکه می‌توان گفت بیش از ۹۰ درصد.

مصنف در این نقل، هیچ اشاره‌ای به منبع مطالب، ننموده است، در بعضی موارد به عنوان «قیلَ» و در اکثر موارد بدون این لفظ، مطالب را نقل می‌نماید. بخش کمی هم از بیانات با تعبیر «اقول» از خود مصنف است که برخی از آن‌ها رنگ و بوی تعابیر عرفانی را دارند. البته در نقل مطالب بیضاوی گاهی تعبیر جمله را تغییر داده، از حالت اسمیه به فعلیه و بر عکس، فعل مضارع را به ماضی و بر عکس، و در بسیاری موارد نیز عین تعبیر را حفظ نموده‌است. البته این بدان معنا نیست که همه مطالب تفسیر بیضاوی را، نقل کرده باشد، بلکه نقل وی گزینشی بوده‌است، مثلاً ممکن است از یک سطر فقط یک جمله را که لازم می‌دیده، آورده باشد.

همانطور که مصنف در مقدمه دوازدهم بیان کرده‌است، تا وقتی روایتی موجود بود سراغ قول مفسرین نمی‌رود، به همین جهت نقل او از تفسیر بیضاوی پس از اتمام تفسیر منسوب به امام حسن عسکری بیشتر و نمایان تر می‌شود. بنابراین مطالب منقول از بیضاوی از لحاظ تنوع شامل تفسیر فرازهایی از آیات، معانی الفاظ و لغات، بیان قرائت ها، شأن نزول، مطالب ادبی و مقدار کمی احادیث پیامبر می‌شود.

منابع روایی تفسیر صافی[ویرایش]

فیض کاشانی نقل روایات از منابع تفسیری و غیر تفسیری متعددی استفاده نموده است، روایات را با ذکر مرجع بدون سند بیان کرده و در مواردی نیز مرجع روایت را ذکر ننموده است، در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر کفایت کرده و از نقل بقیه روایت اجتناب کرده‌است، گاهی نیز به تحلیل یا جمع یا توجیه روایات می‌پردازد.

در نقل از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری به دلیل کثرت نقل در غالب موارد، اشاره به تفسیر نمی‌کند، امّا در مقدمه دوازدهم می گوید: در سوره بقره اغلب تفسیر ما از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری است. به همین جهت بدون ذکر آن روایات را نقل می‌کند، گاهی عین عبارات تفسیر را می‌آورد، گاهی اندکی را حذف و بقیه را می‌آورد، و گاهی نیز نقل به معنی می‌کند.

فیض کاشانی در مورد نقل روایات در مقدمه دوازدهم می‌گوید: در جایی که روایات هم معنای زیادی وجود دارد، جامع‌ترین آن را نقل نموده و از ذکر دیگر روایات به دلیل اختصار، صرف‌نظر کرده‌ایم و گاهی به کثرت آن اشاره داشته‌ایم. در جایی که روایات مختلف وجود دارد، اصح، احسن و اعم آن‌ها را انتخاب کرده، نقل می‌کنیم و در مواردی نیز اشاره به موارد اختلاف کرده‌ایم.

منابعی که ملاحسین فیض کاشانی از آن‌ها نقل روایت نموده با تعداد موارد نقل به شرح ذیل می‌باشد: (قابل توجه این که به دلیل تقطیع روایات توسط فیض کاشانی هر مورد نمایانگر یک روایت مستقل نیست. تعداد موارد نقل حدود ۹۰ به واقع نزدیک می‌باشد.)

  1. تفسیر قمی ۲۴۰۰ مورد
  2. تفسیر عیاشی ۱۳۰۰ مورد
  3. تفسیر مجمع البیان ۱۴۵۰ مورد
  4. ارشاد مفید ۸ مورد
  5. اعتقادات صدوق ۸ مورد
  6. اکمال الدین ۱۱۰ مورد
  7. احتجاج طبرسی ۱۶۰ مورد
  8. امالی طوسی ۴۵ مورد
  9. بصائر الدرجات ۴۵ مورد
  10. تهذیب طوسی ۱۱۰ مورد
  11. توحید صدوق ۱۵۰ مورد
  12. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری تقریباً اغلب تفسیر
  13. فقیه صدوق ۲۰۰ مورد
  14. کافی ۱۳۵۰ مورد
  15. جوامع الجامع ۱۴۵ مورد
  16. خصال صدوق ۱۴۵ مورد
  17. علل الشرایع ۱۸۰ مورد
  18. عیون اخبار الرضا ۱۶۰ مورد
  19. مجالس ۹۰ مورد
  20. مصباح الشریعة ۴۰ مورد
  21. الخرائج و الجرایح ۱۵ مورد
  22. معانی الاخبار ۱۳۵ مورد
  23. نهج البلاغه ۵۵ مورد
  24. ثواب الاعمال ۲۲۰ مورد
  25. عوالی اللئالی ۱۵ مورد
  26. قرب الاسناد ۳۰ مورد
  27. مناقب ابن شهرآشوب ۴۵ مورد
  28. روضة الواعظین ۲۳ مورد
  29. محاسن برقی موارد کم
  30. صحیفه سجادیه موارد کم
  31. تفسیر ابوحمزه ثمالی موارد کم
  32. تحف العقول موارد کم
  33. نهایه شیخ طوسی موارد کم
  34. تفسیر تبیان موارد کم
  35. عدة الاصول موارد کم
  36. المشکاة موارد کم
  37. مختصر البصائر موارد کم
  38. مصباح المتهجد موارد کم
  39. اقبال موارد کم
  40. طب الائمة موارد کم
  41. تفسیر بیضاوی
  42. شواهد التنزیل
  43. تفسیر نعمانی
  44. تفسیر سعد السعود
  45. الجامع الصغیر
  46. تفسیر بحر المحیط
  47. تفسیر کشاف
  48. در المنثور
  49. تفسیر کلبی
  50. تفسیر ثعلبی

بنابراین بیشترین استفاده را در روایات از تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، کافی و تفسیر مجمع البیان نموده‌است.

حواشی و ترجمه‌ها[ویرایش]

تفسیر صافی از ابتدا مورد توجه علماء قرار گرفت و عده‌ای نیز بر آن تعلیقاتی نوشته‌اند.

از جمله حواشی:

  1. حاشیه ملا آقا خوئی تبریزی (متوفی ۱۳۰۷ ه. ق)
  2. حاشیه سید صدر الدین یزدی
  3. حاشیه ملا عبد الرضا دماوندی (متوفی ۱۱۶۰)
  4. حاشیه میرزا محمد علی طباطبایی یزدی متخلص به وامق در یک جلد به زبان عربی (متوفی ۱۲۴۰)
  5. حاشیه میرزا محمد تویسرکانی.
  6. حاشیه و شرح تفسیر صافی از سید عبد الاعلی سبزواری در یک جلد به زبان عربی شیوا، مصنف با مشرب معقول خود حواشی و شروحی بر تفسیر صافی نگاشته است. نسخه اصل به خط مؤلف در کتابخانه وی در نجف اشرف موجود است.
  7. حسن حسن زاده آملی می گوید: تفسیر روان جاوید در ۵ جلد اثر میرزا محمد ثقفی ترجمه تفسیر صافی می‌باشد.
  8. ترجمه تفسیر صافی توسط آقایان سبحانی و محمد باقر ساعدی خراسانی توسط نشر صفا تهران به سال ۱۴۰۵ در ۳۶۸ صفحه وزیری به چاپ رسیده‌است.
  9. حاشیه دهگردی بر تفسیر صافی تألیف سید ابو القاسم حسینی از علمای امامیه در قرن ۱۴ ه اوائل قرن ۱۵ هجری

چاپها و تحقیق‌های تفسیر صافی[ویرایش]

تفسیر، به سال ۱۲۶۶ ق در تهران به قطع رحلی و با چاپ سنگی منتشر شد. و پس از آن، بارها در تهران، تبریز و بمبئی، همان چاپ افست گشت. چاپ دیگر صافی در چهار جلد است، با قطع وزیری و به تصحیح علامه شعرانی و تحقیق و تعلیق میرزاحسن حسینی‌ لواسانی.

محقق به جز مقدمه‌ای کوتاه در شرح حال مؤلف، در پانوشت‌ها با استفاده از مجمع البیان و منابع لغوی و ادبی، برخی از آیات و روایات و کلمات را توضیح داده است. صافی چاپ دیگری دارد در ۵ جلد به قطع وزیری، با مقدمه‌ای در شرح حال مؤلف و پانوشت‌هایی از آقای محمد حسین اعلمی، که در بیروت و ایران چاپ شده‌است. لازم به یادآوری است که اکثر قریب به اتفاق پاورقی‌های این چاپ، همان پاورقیهای چاپ دوّم است، که بدون هیچ اشاره‌ای در این چاپ، آمده‌است.

چاپ اخیر صافی در ۷ مجلد با تحقیق علامه سید محسن حسینی امینی از طرف دارالکتب الاسلامیه تهران به سال ۱۳۷۷ شمسی، روانه بازار کتاب گردید. محقق در مقدمه‌ای درباره زندگی ملا محسن فیض کاشانی، دیدگاه علماء نسبت به او، استادان و شاگردان ایشان و آثار علمی ملامحسن فیض کاشانی بحث نموده، و مبنای وی در تصحیح نسخه خطی مصحح موجود در کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی به شماره ۵۹۶۴ بوده‌است. محقق برخی از پاورقی‌های چاپهای قبل را به همراه موارد جدید، آورده است.

نسخه‌های خطی این تفسیر بسیار است، نفیس‌ترین نسخه مورخه ۱۰۷۸ ق از مخطوطات کتابخانه شخصی، سی نسخه در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی (شماره ۱۱۱۴۰) و هفت نسخه در کتابخانه آیت‌ الله مرعشی نجفی موجود است.

منابع[ویرایش]

  1. برگرفته از این آیه قرآن: وَ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ. سوره نحل، آیه ۸۹
  2. سوره قلم، آیه ۴