کاربر:Baqeri/واژهکده
- در این اتاق افکارم رو دربارهٔ واژهها در راستای بهبود ذخایر واژگانی ویکیفا جمع میکنم. از کارشناسان هم میخوام کمک کنند. اینجا متعلق به خودتونه لطفا بخشهای جدید رو به صلاحدید خودتون اضافه کنید و مطالب رو ویرایش و اضافه و کم کنید.
پژوهش
[ویرایش]فکر نکنم دیگه شکی تو این باشه که باید از این واژه و مشتقاتش بیشتر استفاده کنیم. کاملا خوشآواست. حالا از لحاظ اتیمولوژیک زیاد نمیشناسمش. به نظرم میتونه تو خیلی از جاها بهجای «تحقیق» از پژوهش استفاده بشه.. و همینطور...پژوهشگر، پژوهشگاه، پژوهشکده.... حالا در مورد فعلش یهکم هنوز معمول نشده..پژوهیدن...واقعا این واژه پتانسیل بسیار خوبی رو برای ما ایجاد کرده.. خیلی دوست دارم بدونم معادل پژوهشگاه و پژوهشکده رو تو انگلیسی چی میگن ...پژوهشسرا
- درود. چون نوشتید «اینجا متعلق به خودتونه» وارد شدم: زبان فارسی از گویش استان فارس آغاز شد و در زمان ساسانیان در نیمه شمالی ایران تا حد زیادی جایگزین زبان پارتی شد و در این منطقه شماری از واژههای پارتی را هم جذب خود کرد. زبان امروزی فارسی ما همان فارسی است که واژههای پارتی را هم جذب کرده. چون این گویش شمالی در تیسفون و دربار هم رایج بود آن را فارسی دری (درباری) نامیدند تا با گویش فارسی جنوبی اصلی استان فارس اشتباه گرفته نشود. یکی از تفاوتهای پارتی با فارسی این است که در جایهای مشخصی از لغات ج و ژ به جای ز استفاده میشود. مثلا فرزام فارسی در پارتی فرجام است که به خاطر روندی که گفتم در فارسی امروزی شکل پارتیاش رایج شده. همینطور وزوهیدن (Wizohidan)، وزوستن و وزوهشن فارسی در پارتی بوده پژوهیدن و پژوهشن که ما امروزه شکل پارتیاش را استفاده میکنیم نتیجه دوم اینجا را ببینید. واژههای ژرف و واژه و دژ و ارج و ... هم پارتی هستند که فارسی اصلشان بوده زُفر و وازه و دز و ارز. فارسی امروزی از دیگر زبانهای ایرانی هم وامواژه گرفته (مثلا ملخ و نغز و ...) از سغدی، که البته این به فارسی جنبهای فراگیر و «همهایرانی» میدهد که به نظر من خوب و سودمند است. برابر انگلیسی پژوهشگاه میشود Research Center، و پژوهشکده که به معنی بخشهای گوناگون درون یا مربوط به یک پژوهشگاه است ندیدهام در انگلیسی برابر خاصی داشته باشد. ماني (بحث) ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)
- سلام. واقعا باعث افتخاره و از مطالبتون استفاده میکنیم. اصلا تا به حال با زبان پارتی آشنا نبودم باعث شد راجع بش بیشتر بخونم. من خودم خیلی با این واژه پژوهش بیشتر مانوس بودم تا اینکه اخیرا اتفاقی توجهم به این جلب شد که تحقیق از آنجا که فرآیند رسیدن به حقیقت را تصویر میکند به واقع واژه قابل توجه و ارزشمندیه. حالا این پرسش برام ایجاد شد که برابر حقیقت در فارسی چی میشه؟ ضعفی که پژوهش داره اینه که شاید معنی اتیمولوژیکی رو برای فارسیزبان تداعی نکنه. همچنانکه با توضیحاتی که شما دادی بازهم برای من وزوهیدن و وزوهش بیمعناست چرا که در فارسی امروزی به کار نمیره. ولی وقتی پرسیدهشود که تحقیق یعنی چه؟ به راحتی میگوییم که فرآیند رسیدن به حقیقت را گویند. ولی برای پژوهش چی باید بگیم؟ نکته دیگه اینکه فکر کنم بشه کمکم برای Research Institute بتوانیم «پژوهشگاه» رو به کار ببریم. ممنون از نکات خوبی که بیان میکنید. غلامرضا باقری ۳۰ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۲۶ (ایران)
درباره
[ویرایش]اخیرا خوندم یه مطلب دربارش. واقعا خیلی از جاها میتونه جایگزین راجعبه..
آوایش به جای تلفظ
[ویرایش]این رو اخیرا خودم بهکار میبرم نمیدونم چهقدر درست و علمیه ولی قشنگه..
دانشآموخته
[ویرایش]خیلی قشنگتر و بامسمیتر از «فارغالتحصیل» است.
دلبستگی
[ویرایش]بهجای علاقه... به عنوان یه فارسیزبان با گفتن واژه «علاقه» هیچ درک درستی ندارم و احساس ویژهای پیدا نمیکنم ولی دلبستگی برام قشنگتره و بامعنیتر.
کنش
[ویرایش]کنشیار به جای کاتالیزور فکر کنم جابیفته..واکنش... برهمکنش به جای interaction رو کاش زودتر یاد میگرفتم و اینقدر زجر نمیکشیدم... کاش معلم فیزیک دوم دبیرستانم قانون نیوتن را اینگونه برام خوانده بود که هر کنشی، واکنشی در پی دارد.. اون موقع شاید وقتی استادم در دانشگاه درباره از برهمکنش مواد و یا فرآیندها برایم حرف میزد دلچسبتر بود. شاید.
تراکنش
[ویرایش]برای transaction. امشب دوستدار گفت. دیگه کاملن جاافتاده توی مکالمات بانکی. تراکنش.
دبستان و دبیرستان
[ویرایش]فکر کنم اینهم از برتریهای واژگانی فارسی نسبت به انگلیسی باشه که مفهومی رو که اونا با دو تا واژه به صورت صفت و موصوف بهکار میبرند ما با یک واژه به صورت اسم به راحتی بدون امکان گیجشدن لمس میکنیم...فکر کنم این اشتباه باشه که به جای دبستانها بگیم مدارس ابتدایی.
- خیلی جاهای دیگر هم هست که انگلیسی واژههای تک دارد و در فارسی باید آن را با دو یا چند واژه توضیح داد. این موارد در زبانها اتفاقی یا قراردادهای موقت هستند و همه زبانها به نوع خود و در سیستم خود توان واژهسازی و گسترش را دارند و هیچ زبانی در ذات خود برتر از زبان دیگر نیست و همه این نوشتارهایی که در مورد «برتری فلان زبان بر فلان زبانی» میخوانید تعصبنوشتههایی بیش نیست که جایی در زبانشناسی علمی و جدی ندارد. برتری واقعی یک زبان بر زبان دیگر به مقدار تولید محتوا توسط گویشوران هر زبان و ایجاد دقت در توضیح دنیای پیرامون بستگی دارد و بس. زبان یک ابزار است و صیقل زدن و پیشرفته کردن این ابزار در دست کاربران آن است.ماني (بحث) ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)
- ولی من برداشتی رو که از خوندن زبان باز داریوش آشوری کردم این بود که اون معتقد بود که زیرساختهای زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی هست که باعث میشه که اون زبانها پیشرو باشن و به قول شما بتونن تولید محتوا بکنن. یا مثلا دکتر حسابی در مقدمه واژهنامهاش استدلال کرده بود که زبانهای سامی چون از پسوند و پیشوند بیبهرهاند به ناچار در واژهسازی خیلی مشکل دارند و از همانجا میشود برداشت کرد که بعضی زبانها دارای پتانسیل بینالمللیشدن هستند. غلامرضا باقری ۳۰ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۴۰ (ایران)