کن فیکون
كُنْ فَيَكُونُ (به معنای باش، پس میشود[نیازمند منبع]) عبارت مشهوری است که چندین بار در قرآن به کار رفتهاست. به صورت کلی یعنی ارادهٔ بودنش را کردیم و به وجود آمد و در مواردی استفاده میشود که بدون هیچ پیش نیازی چیزی را از هیچ به وجود آورند. این موضوع در باور مسلمانان تنها مختص خدا است و به صورت ضربالمثل نیز استفاده میشود.
تفسیر دکتر دینانی در برنامه معرفت[ویرایش]
نخستین چیز، صداست؛ در جمله ای آمده است که «اول کلمه شقت أسماء المُمکنات کلمه کن» اولین صدایی که در هستی طنین افکند و به گوش عالم امکان رسید، کلمه «کن» بود؛ یعنی هر موجود ممکنی گوشی داشت و این صدا به گوشش رسید. این نخستین صداست. معلوم میشود که نخستین چیز، صداست که کلمه «کن» بود که گوش عالم ممکن را نواخت، و عرفا آن را «کُن وجودی» میگویند.
یعنی خداوند گفت «کُن! فیکون»؛ یعنی حق تعالی اشاره فرمود که «باش!» پس آن موجود شد. به مجرد اینکه صدای «کن» که نخستین صوت حق است، ظهور یافت، یکون آشکار شد. به عبارت دیگر، یکون چیزی جز «کن» نیست. چنین نیست که خداوند یک لحظه گفت «کُن» و لحظه بعد «یکون» شد. اصلاً فاصله ای وجود ندارد. چون «کُن» مزدوج از کاف و نون است، و یکون نیز اثر «کن» و به اعتباری، همان خود آن است، پس هر «یکون» یا هر موجودی نیز مزدوج است؛ بنابراین، همه چیز مزدوج است.[۱]
آیههای دارای عبارت[ویرایش]
- بقره: بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۱۱۷﴾[۲]
انصاریان: [بی سابقه ماده، مدت و نقشه] پدیدآورنده آسمان ها و زمین است. وهنگامی که فرمان به وجود آمدن چیزی را صادر کند فقط به آن می گوید: «باش». پس بی درنگ می باشد.
خرمشاهی: نو پديدآورنده آسمانها و زمين است، و چون به كارى اراده كند، فقط مىگويد موجود شو و بىدرنگ موجود مىشود
فولادوند: [او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است] و چون به كارى اراده فرمايد فقط مى گويد [موجود] باش پس [فورا موجود] مى شود
قمشهای: او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد.
مکارم شیرازی: هستي بخش آسمانها و زمين او است و هنگامي كه فرمان وجود چيزي را صادر كند ميگويد: موجود باش! و آن فورا موجود ميشود.
- آل عمران: قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۴۷﴾[۳]
انصاریان: [مریم] گفت: پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود، در حالی که هیچ بشری با من تماس نگرفته؟! [خدا] فرمود: چنین است که می گویی [ولی کار خدا مُقیّد به علل و اسباب نیست،] خدا هر چه را بخواهد [با مشیّت مطلقه خود] می آفریند، چون چیزی را اراده کند جز این نیست که به آن می گوید: «باش» پس بی درنگ می باشد؛
خرمشاهی: [مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى باشد، حال آنكه دست هيچ بشرى به من نرسيده است، گفت خداوند بدينسان هرچه را بخواهد مىآفريند، [و] چون اراده او به كارى تعلق گرفت، به آن مىگويد موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود
فولادوند: [مريم] گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه بشرى به من دست نزده است گفت چنين است [كار] پروردگار خدا هر چه بخواهد مى آفريند چون به كارى فرمان دهد فقط به آن مى گويد باش پس مى باشد
قمشهای: مریم گفت: پروردگارا، مرا چگونه فرزندی تواند بود و حال آنکه با من مردی نزدیک نشده؟ گفت: چنین است (کار خدا)، خدا هر آنچه بخواهد میآفریند؛ چون مشیّت او به چیزی قرار گیرد، به محض اینکه گوید «موجود باش»، همان دم موجود میشود.
مکارم شیرازی: (مريم) گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد، در حالي كه انساني با من تماس نگرفته است؟! فرمود: خداوند، اينگونه هر چه را بخواهد ميآفريند! هنگامي كه چيزي را مقرر دارد (و فرمان هستي آن را صادر كند)، فقط به آن ميگويد: موجود باش! آن نيز فورا موجود ميشود.
- آل عمران: إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۵۹﴾[۴]
انصاریان: قطعاً داستان عیسی نزد خدا [از نظر چگونگی آفرینش] مانند داستان آدم است که [پیکر] او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود: [موجود زنده] باش؛ پس بی درنگ [موجود زنده] شد. خرمشاهی: شان [آفرينش] عيسى براى خداوند همچون شان [آفرينش] آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او گفت موجود شو و بىدرنگ موجود شد فولادوند: در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت قمشهای: همانا مثل (خلقت) عیسی به امر خدا مثل خلقت آدم است که او را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت. مکارم شیرازی: مثل عيسي در نزد خدا، همچون آدم است، كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابراين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيت او نيست).
- الانعام: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ﴿۷۳﴾[۵]
انصاریان: و اوست که آسمان ها و زمین را به درستی و راستی آفرید؛ و روزی که [اراده اش به آفریدن چیزی تعلق گیرد] می گوید: باش، پس بی درنگ می باشد؛ گفتارش حق است؛ و روزی که در صور دمیده شود فرمانروایی و حاکمیّت مطلق ویژه اوست، دانای نهان و آشکار است، و او حکیم و آگاه است. خرمشاهی: و اوست كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و روزى كه بگويد موجود شو، بىدرنگ موجود شود، سخن او حق است، و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آن اوست، اوست كه داناى پنهان و پيداست، و اوست كه فرزانه آگاه است فولادوند: و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و هر گاه كه مى گويد باش بى درنگ موجود شود سخنش راست است و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى از آن اوست داننده غيب و شهود است و اوست حكيم آگاه قمشهای: و اوست خدایی که آسمانها و زمین را به حق آفرید و روزی که بگوید: موجود باش، آن چیز بیدرنگ موجود خواهد شد. سخن او حق است و پادشاهی و فرمان عالم روزی که در صور بدمند تنها با اوست و دانای نهان و آشکار است و هم او به تدبیر خلق دانا و (بر همه چیز) آگاه است. مکارم شیرازی: او كسي است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها ميگويد موجود باش، موجود ميشود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده ميشود حكومت مخصوص او است، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه ميباشد.
- النحل: إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۴۰﴾[۶]
انصاریان: [زنده کردن مردگان برای ما دشوار نیست] فرمان ما درباره چیزی چون [به وجود آمدنش را] اراده کنیم، فقط این است که به آن می گوییم: باش، پس [بی درنگ] موجود می شود. خرمشاهی: سخن ما درباره چيزى كه ارادهاش را كردهايم فقط اين است كه به آن مىگوييم موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود فولادوند: ما وقتى چيزى را اراده كنيم همين قدر به آن مى گوييم باش بى درنگ موجود مى شود قمشهای: ما به امر نافذ خود هر چه را اراده کنیم همین که گوییم موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد. مکارم شیرازی: (معاد براي ما مشكل نيست چرا كه) هنگامي كه چيزي را اراده ميكنيم فقط به آن ميگوئيم موجود باش، بلافاصله موجود ميشود!
- مریم: مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۳۵﴾[۷]
انصاریان: خدا را نسزد که هیچ فرزندی [برای خود] برگیرد؛ او منزّه است؛ چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود. خرمشاهی: سزاوار نيست كه خداوند فرزندى برگيرد، او منزه است، آنگاه كه كارى را مقرر فرمايد فقط به آن مىگويد، موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود فولادوند: خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون كارى را اراده كند همين قدر به آن مى گويد موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود قمشهای: خدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش» بیدرنگ آن چیز موجود میشود. مکارم شیرازی: هرگز براي خدا شايسته نبود فرزندي انتخاب كند، منزه است او، هر گاه چيزي را فرمان دهد ميگويد: موجود باش! آن هم موجود ميشود.
- یس: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۸۲﴾[۸]
انصاریان: شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود. خرمشاهی: امر او چون [آفرينش] چيزى را اراده كند، تنها همين است كه به آن مىگويد موجود شو، [و بىدرنگ] موجود مىشود فولادوند: چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى گويد باش پس [بى درنگ] موجود مى شود قمشهای: فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد. مکارم شیرازی: فرمان او تنها اين است كه هر گاه چيزي را اراده كند به او ميگويد: موجود باش آن نيز بلافاصله موجود ميشود!
- غافر: هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴿۶۸﴾[۹]
انصاریان: اوست که زنده می کند و می میراند، و چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش. پس بی درنگ موجود می شود.
خرمشاهی: او كسى است كه زنده مىدارد و مىميراند و چون امرى را اراده كند، فقط به آن مىگويد موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود فولادوند: او همان كسى است كه زنده مى كند و مى ميراند و چون به كارى حكم كند همين قدر به آن مى گويد باش بى درنگ موجود مى شود قمشهای: اوست خدایی که (خلائق را) زنده میکند و میمیراند و چون به خلقت چیزی حکم نافذ و مشیّت کاملش تعلّق گیرد به محض اینکه گوید: موجود باش، بیدرنگ موجود میشود.
مکارم شیرازی: او كسي است كه زنده ميكند و ميميراند، و هنگامي كه چيزي را اراده كند تنها به آن ميگويد: موجود باش! او نيز بلافاصله موجود ميشود.
منابع[ویرایش]
- ↑ «کلمه الهی در اصطلاح دینی و عرفانی | عالم براساس کلمه خلق شد | معرفت». web.archive.org. ۲۰۲۱-۰۷-۲۵. بایگانیشده از اصلی در ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۱. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 2: البقرة, آیه 117 - آیه 126». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 3: آل عمران, آیه 47 - آیه 56». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 3: آل عمران, آیه 59 - آیه 68». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 6: الأنعام, آیه 73 - آیه 82». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 16: النحل, آیه 40 - آیه 49». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 19: مريم, آیه 35 - آیه 44». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 36: يس, آیه 82 - آیه 83». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.
- ↑ «متن قرآن, سوره 40: غافر, آیه 68 - آیه 77». www.parsquran.com. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۹-۰۴.