کارگرگرایی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کارگرگرایی[۱] یا ورکریسم[۲]، نظریه‌ای سیاسی است که بر اهمیت طبقه کارگر تأکید می‌کند و آن را تجلیل می‌کند و مهم می‌شمارد.[۳] ورکریسم یا عملگرایی در سیاست‌های چپ کشور ایتالیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.[۴]

عملگرایی به عنوان یک عمل انقلابی[ویرایش]

کارگرگرایی (یا عملگرایی) یک تحلیل سیاسی است که عناصر اصلی آن ادغام در خودمختاری است و از قدرت طبقه کارگر شروع می‌شود. مایکل هاردت و آنتونیو نگری، معروف به نویسندگان اپراستیست و خودمختار، تعریفی از عمل گرایی ارائه می‌دهند، نقل قول از مارکس:

عملگرایی بر اساس ادعای مارکس مبنی بر واکنش سرمایه به مبارزات طبقه کارگر بنا می‌شود. طبقه کارگر فعال است و به سرمایه واکنش می‌دهد.
توسعه فناوری: هر جا اعتصاب شود، ماشین آلات نیز دنبال خواهند کرد. «نوشتن یک تاریخچه کامل از اختراعاتی که از سال ۱۸۳۰ انجام شده‌است و تنها هدف آن تأمین سرمایه با سلاح علیه شورش طبقه کارگر است.» (سرمایه، جلد ۱، فصل ۱۵، بخش ۵)
توسعه سیاسی: قانون کارخانه در انگلیس پاسخی به مبارزات طبقه کارگر در طول روز کار بود. «تدوین، رسمیت رسمی و اعلامیه آنها توسط دولت نتیجه یک مبارزه طبقاتی طولانی بود.» (پایتخت، جلد ۱، فصل ۱۰، بخش ۶)
عملگرایی این را به عنوان اصل اساسی آن: مبارزات طبقه کارگر پرسید و نشان دادن پی در پی دوباره سرمایه است.[۵]

کارگران برای پی بردن به سیاست زندگی خود بر اساس تحقیق دربارهٔ زندگی و مبارزه طبقه کارگر، مارکس را دنبال کردند. آنها از طریق ترجمه‌هایی که توسط دانیلو مونتالدی و دیگران در دسترس قرار گرفت، از تحقیقات قبلی فعالان در ایالات متحده توسط Johnson-Forest Tendency و در فرانسه توسط گروه سوسیالیسم یا بربریت استفاده کردند. گرایش جانسون-فارست زندگی و مبارزات طبقه کارگر را در صنعت اتومبیل دیترویت مورد مطالعه قرار داده بود و جزوه‌هایی مانند «کارگر آمریکایی» (۱۹۴۷)، «مشت زدن» (۱۹۵۲) و «اعتصابات اتحادیه و اعتصابات گربه وحشی» (۱۹۵۵) را منتشر کرد. این اثر توسط سوسیالیسم یا بربریت به فرانسه ترجمه و به صورت سریالی در مجله آنها منتشر شد. آنها همچنین شروع به تحقیق و نوشتن در مورد آنچه در داخل محل کار می‌گذرد، در مورد آنها در داخل کارخانه‌های اتومبیل سازی و دفاتر بیمه.

روزنامه Quaderni Rossi (دفترچه‌های قرمز، ۱۹۶۱–۵)، به همراه جانشین آن Classe Operaia (طبقه کارگر، ۱۹۶۳–۶)، هر دو توسط نگری و ترونتی تأسیس شدند، نظریه کارگرایی را با تمرکز بر مبارزات پرولتاریا توسعه دادند.

پراکسیس با سازماندهی محل کار، به ویژه توسط لوتا کونتینوا، با این پیشرفت نظری همراه بود. این اتفاق در پاییز داغ ایتالیایی ۱۹۶۹ به اوج خود رسید.

با این حال، در اواسط دهه ۱۹۷۰، تأکید از کارخانه به کارخانه اجتماعی تغییر یافت. جنبش اپراستیک به‌طور فزاینده ای به عنوان خودمختار شناخته می‌شد.

به عنوان یک پدیده فرهنگی منفی[ویرایش]

به‌طور گسترده‌تر، ورکریسم می‌تواند به معنای ایده‌آل سازی کارگران، به ویژه کارگران دستی، فرهنگ طبقه کارگر (یا تصوری ایده‌آل از آن) و به‌طور کلی کار بدنی باشد. رئالیسم سوسیالیستی نمونه‌ای از شکل بیان است که محتمل است[نیازمند منبع] تا از این نظر به کارگری متهم شود، اما این امر در مورد فاشیسم نیز صدق می‌کند[نیازمند منبع]، مانند جنبش فالانژیست فرانکو، که غالباً از تبلیغاتی استفاده می‌کرد که کارگران را در شرایط عادلانه زندگی و کار می‌کردند.[۶]

اتهام کارگری اغلب به سندیکالیست‌ها وارد می‌شود.[نیازمند منبع]

این اصطلاح متداول‌ترین کاربرد زبان انگلیسی در طول قرن بیستم بود.[نیازمند منبع]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. «سندیکای کارگرا». ایران اینترنشنال. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۵.
  2. «محدودیت‌های نظریه و عمل آتونومیست ها». تریبون چپ. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ مه ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۵.
  3. "workerism - definition of workerism in English - Oxford Dictionaries". Oxford Dictionaries - English. Archived from the original on 17 August 2016. Retrieved 15 May 2021.
  4. نقد. «شوراهای کارخانه و مجامع کارگریِ خودگردان». نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۵.[پیوند مرده]
  5. Marx's Mole is Dead! Globalisation and Communication, Michael Hardt, Antonio Negri, 2002 (Archived from the original).
  6. Granada, "The Spanish Revolution."

برای مطالعهٔ بیشتر[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

کارگری به عنوان جنبش انقلابی[ویرایش]

کارگری به مثابه انفعالی[ویرایش]

منابع[ویرایش]