تحقیر (فیلم ۱۹۶۳): تفاوت میان نسخهها
Milada1986 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Milada1986 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{منبع|تاریخ=نوامبر ۲۰۱۲}} |
{{منبع|تاریخ=نوامبر ۲۰۱۲}} |
||
{{ویکیسازی|تاریخ=نوامبر ۲۰۱۲}} |
{{ویکیسازی|تاریخ=نوامبر ۲۰۱۲}} |
||
== تحقیر (فیلم) == |
|||
{{جعبه فیلم |
{{جعبه فیلم |
||
| عنوان= تحقیر |
| عنوان= تحقیر |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۶
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. (نوامبر ۲۰۱۲) |
تحقیر (فیلم)
تحقیر | |
---|---|
کارگردان | ژان لوک گدار |
تهیهکننده | کارلو پونتی جورج دی بورگار جوزف ای لوین |
نویسنده | ژان لوک گدار |
بازیگران | بریژت باردو میشل پیکولی جک پالانس جورجیا مال اما واتسون |
موسیقی | جورج دلر پیرو پیچینی |
فیلمبردار | رائول کوتارد |
تدوینگر | آگنس گوئیلموت لیلا لاکشمان |
تاریخهای انتشار | ۹ اکتبر، ۱۹۶۳ |
مدت زمان | ۱۰۳ دقیقه |
زبان | فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی |
هزینهٔ فیلم | ۹۰۰،۰۰۰$ |
تحقیر (به فرانسوی Le Mépris)فیلمی است محصول ۱۹۶۳ به کارگردانی ژان لوک گدار که بر اساس رمان ایتالیایی بنام "شبهی در نیمروز-۱۹۵۴" نوشته آلبرتو موراویا و با حضور بریژت باردو ساخته شده.
داستان
جرمی پروکاش (جک پالانس) تهیه کننده آمریکایی، فریتز لانگ (با بازی خودش) کارگردان مشهور اتریشی را استخدام میکند تا فیلمی بر اساس اویسه هومر بسازد. پروکاش که از شیوه فیلمسازی لانگ برای یک فیلم هنری رضایت ندارد پل جاوال (میشل پیکولی) فیلمنامه نویس را استخدام میکند تا فیلمنامه را بازنویسی کند. تضادی که از تردید بین یک اثر هنرمندانه و موفقت تجاری بوجود میآید یکدفعه با تغییراتی همزمان میشود که در رابطه پل با همسرش کامیله جاوال (بریژت باردو) بوجود میآید و او بعد از اینکه با پروکاش که میلیونری عیاش است تنها میشود از پل کناره میگیرد.
بازیگران
- بریژت باردو درنقش کامیله جاوال
- میشل پیکولی درنقش سر لارنس الیویه
- جک پالانس درنقش جرمی پروکاش
- جورجیا مال درنقش فرانچسکا وانینی
- افریتز لانگ درنقش خودش
- رائول کوتارد درنقش فیلمبردار
- ژان لوک گدار درنقش دستیار کارگردان
- لیندا وراس درنقش سیرن
نظرات
بر طبق نظر کالن مک کوب منتقد سایت اند ساوند، تحقیر بزرگ ترین فیلمیست که در اروپای بعد از جنگ ساخته شدهاست. بوسلی کراوتر فیلم را باشکوه خواند ولی در ادامه گفت کارگردان نتوانستهاست استعدادش را به شیوهای هوشمندانه تر و درخشان تر استفاده کند.کروتر که نظرش درباره انگیزه شخصیت های اصلی روشن نیست می گوید: آقای گدار تلاش کرده است تا با این فیلم حسی درباره از خود بیگانگی افراد در این دنیای پیچیده ارائه دهد و او آشکارا به سمت خلق ریتمی در فیلم کشیده شده که آزار و ملال را بیان می کند.