فهرست مغالطهها: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: مرتبسازی ردهها؛ زیباسازی |
جز ربات: افزودن bg:Списък с логически заблуди |
||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
[[رده:مغالطههای منطقی]] |
[[رده:مغالطههای منطقی]] |
||
[[bg:Списък с логически заблуди]] |
|||
[[en:List of fallacies]] |
[[en:List of fallacies]] |
||
[[it:Classificazione delle fallacie]] |
[[it:Classificazione delle fallacie]] |
نسخهٔ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۹
آنچه در زیر میآید، فهرستی از مغالطهها یا سفسطهها است.
مغالطههای شکلی
مغالطههای شکلی به مغالطههایی گفته میشود که در شکل بحث میتوان آنها را دید، و نیازی به فهمیدن محتوای بحث برای پیدا کردن این نوع مغالطهها نیست. [۱] تمامی مغالطههای شکلی نوع مشخصی از مغالطههای ناپیرو (Non sequitur) هستند.
مغالطات ابهام
- مغالطه اشتراک لفظ: استفاده از واژههایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینهای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
- کژتابی یا ابهام ساختاری: به کارگیری جملهای که میتواند به دو یا چندگونه بیان و فهمیده شود.
- مغالطه ابهام واژه: استفاده از واژههای مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
- اهمال سور: عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیهای کلی
- تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یکدیگر در حالی که برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
مغالطات عدم دقت برای گمراهسازی
- مغالطه کنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن
- علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی
- بزرگنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگتر و مهمتر از آنچه هست
- کوچکنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت کوچکتر و کماهمیتتر از آنچه هست
- مغالطه متوسط: مغالطه آماری برای بیان اطلاعات خاص مورد نظر
- نمودار گمراهکننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری
- تصویر گمراهکننده: استفاده نادرست از اندازه تصویری که نشانه دادههای آماری به کار میرود.
مغالطات نقل
- دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت
- توریه: بیان سخنی که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است.
- نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش
- تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن
- تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
- مغالطه تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی که موردنظر گوینده نیست.
مغالطات ادعای بدون استدلال
- استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینهای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی مدعای موردنظر.
- اتهام نادانی: ادعای اینکه آن مدعا بسیار واضح و بدیهیاست و نیاز به استدلال ندارد.
- مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید میکنند.
- مغالطه تلهگذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را میپذیرند.
- مغالطه توسل به جهل: اینکه مدعای موردنظر نفی نشدهاست یا دلیلی برخلاف آن نیست، پس آن درست است.
- مغالطه طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمیپذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
- مغالطه طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن.
- مغالطه تکرار: تکرار مدعا به جای استدلال برای اثبات آن.
- فضلفروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این که سخن او پذیرفته شود.
- کمیتگرایی افراطی: استفاده نابهجا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
- مغالطه بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت به جای استدلالهای موافق یک مدعا و بالعکس.
- عبارات جهتدار:استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای استدلال یک مدعا.
- مغالطه توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
- تهدید: جایگزین کردن زور به جای استدلال یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
- تطمیع: جایگزین کردن منفعتطلبی به جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او میرسد.
- جلب ترحم: جایگزین کردن ترحم و دلسوزی به جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم
- آرزواندیشی: جایگزین کردن امید و آرزو به جای استدلال.
- عوامفریبی: استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال.
- مغالطه توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا
- مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات.
- مغالطه توسل به احتمالات: بهرهگیری از احتمالات به جای استدلال.
- مغالطه جزمیگرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.
مغالطات مقام نقد
- پارازیت: ایجاد وقفه در ارائه یک سخن یا پیام و یا ایجاد مانع در رسیدن آن به مخاطب.
- اتهام ابهام: مبهم و نامفهوم شمردن سخنی که مبهم نیست.
- تکذیب نادرست:دروغ و غیرواقعی معرفی کردن یک مدعا
- سادهانگاری مدعا: پیشپا افتاده تلقی کردن یک مدعا.
- اتهام مغالطه: مغالطهآمیز معرفی کردن سخنی که مغالطهآمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن.
- مغالطه توسل به شخص: نقد گوینده به جای نقد گفته او.
- توهین: ناسزا و فحش دادن.
- مغالطه منشأ: اشاره به اینکه سرچشمه و اصل موضوع مورد نقد، از شخصیت مذمومی بودهاست.
- مغالطه پهلوانپنبه: ترسیم یک مدعای ضعیف و نقد آن به جای نقد مدعای اصلی.
- مغالطه کامل نامیسر: رد همه راهحلهای موجود با اشاره به نقاط ضعف آنها و یا مقایسه با کامل نامیسر.
- ارزیابی یکطرفه: تنها به نقاط ضعف یا قوت موضوعی اشاره کردن و نادرستی یا درستی آن را نتیجه گرفتن.
- مغالطه رد استدلال: از نادرست بودن یا مغالطهآمیز بودن دلیل یک مدعا، نادرستی خود آن را نتیجه گرفتن.
- مناقشه در مثال: به جای رد مدعا، در مثالها و مصادیق آن تردید کردن.
- مغالطه تخصیص: رد یک مدعای کلی با اشاره به حالتی خاص و غیرطبیعی که در آن حالت آن مدعا صادق نیست.
- بهانه: نپذیرفتن سخنی به علت برخی اشکالات جزئی.
- مغالطه جمع مسائل در مسئله واحد: ادغام سؤالات در سؤالی که مبتنی بر پیشفرضهاییاست که مخاطب قبول ندارد.
مغالطات مقام دفاع
- عوض کردن موضوع بحث: بحث را به بیراهه کشاندن
- نکته انحرافی: منتفی کردن زمینه پاسخگویی با یک نکته بیربط
- شوخی بیربط: استفاده از طنز و لطیفه برای پوشاندن ضعف خود و تشویش اذهان عمومی.
- مغالطه توسل به واژههای مبهم: در مقام توجیه یک مدعای نادرست، به تفسیر دلخواه از واژههای مبهم پرداختن.
- توسل به معنای تحتاللفظ: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که منظور اصلی معنای تحتاللفظ برخی از واژهها بوده، نه معنای متبادر به ذهن.
- مغالطه تغییر تعریف: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که از برخی واژهها معانی خاص دیگری مورد نظر بودهاست.
- مغالطه تغییر موضع: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که آن سخن از دیدگاه و نقطهنظر خاصی بیان شدهاست.
- مغالطه استثنای بیاهمیت: پذیرش مثال نقض، اما غیرمهم و بیتأثیر جلوه دادن آن.
- مغالطه از طریق تخطئه مخاطب: اشاره به اینکه خود منتقد هم مرتکب همان خطایی شده که از آن انتقاد میکند.
- تبعیضطلبی: درخواست این که ملاکهای نقد مدعای او با ملاک نقد مدعای دیگران متفاوت باشد.
- مغالطه حفظ پیشفرض: بیتوجهی به شواهد خلاف و اصرار بر مدعا.
- پذیرش ظاهری نقد: اشاره به انتقاد و پذیرش ظاهری آنها و باقی ماندن بر مدعای خطا
مغالطات صوری
- عدم تکرار حد وسط: تکرار نشدن حد وسط به طور کامل و دقیق
- مغالطه وضع تالی: در یک قضیه شرطی، با فرض تالی، تحقق مقدم را نتیجه گرفتن.
- مغالطه رفع مقدم: در یک قضیه شرطی، با رفع مقدم، وضع تالی را نتیجه گرفتن.
- مغالطه مقدمات منفی: نتیجهگیری از قیاسی با مقدمتین سالبه.
- مغالطه مقدمات ناسازگار: استنتاج از قیاس دارای مقدمتین متناقض.
- مغالطه افراد غیرموجود: از قضایای کلی، نتیجه جزئی گرفتن.
- ایهام انعکاس: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
- سوء تألیف: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیمیافته نیست.
مغالطه در استدلال پیش فرض نادرست
- سنتگرایی: هر پدیده یا عقیده به یادگار مانده از گذشته، درست و پذیرفته است و هر عقیده بیسابقه، مردود و نادرست است.
- تجددگرایی: هر پدیده یا عقیده نو و جدید، مقبول و درست است و هر عقیده به یادگارمانده از گذشته مردود است.
- فقرگرایی یا توسل به برتری فقر:افراد فقیر و تهیدست دارای شخصیت مثبت و افکار درست هستند.
- ثروتگرایی یا توسل به برتری ثروت: افراد ثروتمند و متمول دارای شخصیت مثبت و افکار درست میباشند.
- مغالطه توسل به اکثریت: هر موضوعی که اکثریت مردم نسبت به آن موافق باشند، درست است.
- مغالطه علت شمردن مقدم: در دو حادثه متوالی، حادثه اول، علت حادثه دوم است.
- مغالطه علت شمردن مقارن: دو دو حادثه همزمان، یک حادثه، علت حادثه دیگر است.
- مغالطه ترکیب: اگر اجزای مجموعهای دارای وصفی باشند، کل آن مجموعه نیز دارای آن وصف خواهد بود.
- مغالطه تقسیم: اگر کل مجموعه دارای وصفی باشد، اجزای آن مجموعه نیز دارای همان وصف هستند.
- مغالطه میانهروی: در هر بحثی با دو نظریه یا طرح مخالف، باید نظر میانه را انتخاب کرد.
- مغالطه قمارباز: در وقوع یک امر محتمل، نتیجه مراتب قبلی در مراتب بعدی مؤثر است.
مغالطه ربطی
- مغالطه مضمر مردود: ذکر نکردن یکی از مقدمات که در واقع نادرست است.
- مغالطه فصل امر: استفاده از قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا مانعةالخلو نیست.
- ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطهای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست.
- خلط نسبت: استفاده از نسبتهای غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبتهای متقارن و متعدی
- مغالطه دلیل نامربوط: استنتاجی که در آن نتیجه منطقی مقدمات نسبت به نتیجه گرفته شده، اعم، اخص یا مباین باشد.
- مصادره به مطلوب: استفاده از نتیجه در مقدمه استدلال.
- استدلال دوری: به کار بردن مقدمهای که صحت آن وابسته به صحت نتیجه استدلال است.
- تعمیم شتابزده: صادر کردن حکم کلی با نمونه ناکافی
- مغالطه آماری
- پنداشت پرسش
- مغالطه تمثیل: تسری دادن حکم یک چیز به چیزی دیگر که در صفتی شبیه چیز اول باشد.
جستارهای وابسته
منبع
- منطق کاربردی، سید علی اصغر خندان، قم، مهر، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹